۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'گفته اند' به 'گفتهاند') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
بر اساس نقل [[علّامه مجلسی]]، شیعیان روایات زیادی از ابوالخطاب نقل کرده اند. <ref>مجلسی، 1363، ج 53، ص 39</ref> سؤالی که در اینجا مطرح است اینکه آیا روایات ابوالخطاب، پیش از انحرافش و به تعبیری، در زمان استقامتش، مقبول است یا خیر؟ ابن غضائری این روایات را نمی پذیرد.<ref>ابن غضائری، 1422ق، ص88</ref> علامه حلّی نیز در خلاصه الاقول، ضمن اشاره به غلو ابوالخطاب و ملعون شدن وی، رأی ابن غضائری را نقل کرده و مطلبی بر آن اضافه نکرده است.<ref>حلی، 1417ق، ص392</ref> اما [[شیخ طوسی]] روایات ابوالخطاب پیش از انحرافش را پذیرفته است.<ref>طوسی، 1417ق، ج1، ص151</ref> [[علامه مجلسی]] نیز ضمن پذیرش این مطلب مینویسد: روایاتی هم که در حال انحراف از وی نقل شده، درصورتی که دیگران آن روایت را نقل کرده باشند، پذیرفته شده است. <ref>مجلسی،1363، ج53، ص39</ref> آیتالله خوئی نیز با استناد به کلام شیخ طوسی در عده الاصول مینویسد:... بنابراین، محمد بن ابی زینب پیش از انحرافش قابل اعتماد است.<ref>خوئی، 1413ق، ج15، ص271</ref> ایشان به روایاتی در این خصوص استناد کرده است. | بر اساس نقل [[علّامه مجلسی]]، شیعیان روایات زیادی از ابوالخطاب نقل کرده اند. <ref>مجلسی، 1363، ج 53، ص 39</ref> سؤالی که در اینجا مطرح است اینکه آیا روایات ابوالخطاب، پیش از انحرافش و به تعبیری، در زمان استقامتش، مقبول است یا خیر؟ ابن غضائری این روایات را نمی پذیرد.<ref>ابن غضائری، 1422ق، ص88</ref> علامه حلّی نیز در خلاصه الاقول، ضمن اشاره به غلو ابوالخطاب و ملعون شدن وی، رأی ابن غضائری را نقل کرده و مطلبی بر آن اضافه نکرده است.<ref>حلی، 1417ق، ص392</ref> اما [[شیخ طوسی]] روایات ابوالخطاب پیش از انحرافش را پذیرفته است.<ref>طوسی، 1417ق، ج1، ص151</ref> [[علامه مجلسی]] نیز ضمن پذیرش این مطلب مینویسد: روایاتی هم که در حال انحراف از وی نقل شده، درصورتی که دیگران آن روایت را نقل کرده باشند، پذیرفته شده است. <ref>مجلسی،1363، ج53، ص39</ref> آیتالله خوئی نیز با استناد به کلام شیخ طوسی در عده الاصول مینویسد:... بنابراین، محمد بن ابی زینب پیش از انحرافش قابل اعتماد است.<ref>خوئی، 1413ق، ج15، ص271</ref> ایشان به روایاتی در این خصوص استناد کرده است. | ||
در اینکه روایات ابوالخطاب پیش از انحرافش پذیرفتنی باشد، بحثی نیست، اما به نظر میرسد تعیین اینکه کدام یک از روایات وی قبل از انحرافش صادر شده، مشکل است. برخی | در اینکه روایات ابوالخطاب پیش از انحرافش پذیرفتنی باشد، بحثی نیست، اما به نظر میرسد تعیین اینکه کدام یک از روایات وی قبل از انحرافش صادر شده، مشکل است. برخی گفتهاند: مرز میان دوره استقامت و انحراف او دقیقاً معلوم نیست. <ref>کاوند، 1382، ص109</ref> بدون شک، او در دوره [[امام باقر علیه السلام]] و اوایل دوره امام صادق علیه السلام منحرف نبوده است. بنابراین، اگر روایتی را در دوره امام باقر علیه السلام و یا اوایل دوره امام صادق علیه السلام نقل کرده است و یا تصریح شود که فلان روایت در دوره استقامت او نقل شده، پذیرفتنی است. | ||
=آغاز انحراف ابوالخطاب= | =آغاز انحراف ابوالخطاب= | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
=ابوالخطاب و اسماعیلیه= | =ابوالخطاب و اسماعیلیه= | ||
هر چند برخی از نویسندگان، [[اسماعیلیه]] را همان خطابیه دانستهاند، <ref>نوبختی، 1404ق، ص 69؛ اشعری قمی، 1360، ص 81</ref> اما برخی از محققان احتمال پیوستگی شدید ابوالخطاب و اسماعیل بن جعفر صادق علیه السلام و تأثیر گذاری ابوالخطاب بر اسماعیل را انکار کرده اند. <ref>موسوی بجنوردی، 1372، ج5، ص435</ref> برخی دیگر از منابع به ارتباط فرقه اسماعیلیه با عبدالله بن میمون، معروف به قداح سخن | هر چند برخی از نویسندگان، [[اسماعیلیه]] را همان خطابیه دانستهاند، <ref>نوبختی، 1404ق، ص 69؛ اشعری قمی، 1360، ص 81</ref> اما برخی از محققان احتمال پیوستگی شدید ابوالخطاب و اسماعیل بن جعفر صادق علیه السلام و تأثیر گذاری ابوالخطاب بر اسماعیل را انکار کرده اند. <ref>موسوی بجنوردی، 1372، ج5، ص435</ref> برخی دیگر از منابع به ارتباط فرقه اسماعیلیه با عبدالله بن میمون، معروف به قداح سخن گفتهاند. به گفته [[ابن ندیم]]، وی که مؤسس فرقه اسماعیلیه خوانده شده، به همراه پدرش از پیروان ابوالخطاب بودند. <ref>ابن ندیم، 1350، ص264</ref> هرچند بر اساس نقل کشّی، امام باقر علیه السلام از وی تجلیل کرده است. <ref>طوسی، 1348، ص246</ref> اما برخی از پژوهشگران به نقش فعال وی در نشر افکار خطابیه اشاره دارند و او را حلقه وصل بین خطابیه و اسماعیلیه شمرده <ref>سبحانی، بی تا، ج 8، ص54</ref> و اصولاً ریشه های اسماعیلیه را مربوط به خطابیه دانسته و از نقش میمون بن دیصان و پسرش عبدالله بن میمون و شاگردش مشهور به دندان سخن گفتهاند. <ref>همان، ج8، ص55</ref> | ||
=قتل ابوالخطاب= | =قتل ابوالخطاب= |