۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىشدند ' به 'میشدند') |
جز (جایگزینی متن - 'مىگفتند' به 'میگفتند') |
||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
ب. شرک در خالقیّت | ب. شرک در خالقیّت | ||
این نوع از شرک در برابر توحید افعالی قرار دارد. شهید مطهری در تبیین ان مینویسد: | این نوع از شرک در برابر توحید افعالی قرار دارد. شهید مطهری در تبیین ان مینویسد: | ||
برخى از ملل، خدا را ذات بىمثل و مانند مىدانستند و او را به عنوان یگانه اصل جهان مىشناختند امّا برخى مخلوقات او را با او در خالقیّت شریک مىشمردند. مثلا | برخى از ملل، خدا را ذات بىمثل و مانند مىدانستند و او را به عنوان یگانه اصل جهان مىشناختند امّا برخى مخلوقات او را با او در خالقیّت شریک مىشمردند. مثلا میگفتند خداوند مسئول خلقت «شرور» نیست، شرور آفریده بعضى از مخلوقات است . این گونه شرک که شرک در خالقیّت و فاعلیّت است، نقطه مقابل توحید افعالى است. | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
در زبان عربى وقتى که چیزى رام، نرم، مطیع بشود به طورى که هیچ گونه عصیان و تعدى و مقاومتى نداشته باشد، این حالت را «تعبد» مىگویند. | در زبان عربى وقتى که چیزى رام، نرم، مطیع بشود به طورى که هیچ گونه عصیان و تعدى و مقاومتى نداشته باشد، این حالت را «تعبد» مىگویند. | ||
ایشان در ادامه مینویسد: در قدیم راهها و جادهها این طور نبود که مانند امروز به وسیله ماشینهاى راهسازى اول راه را بسازند بعد روى آن راه بروند، بلکه راهها با رفتن ساخته مىشد و لذا در روزهاى اول به طورى بود که سنگ و خارها مانع رفت و آمد بودند ولى در اثر عبور و مرور کمکم سنگریزهها خرد و نرم میشدندو مقاومتى در مقابل عابرین نداشتند، پاى انسانها و حیوانها را آزار نمىدادند بلکه رام و آرام بودند، در حالى که راهى که بیراهه بود سنگها زیر پا ناآرام و عاصى بودند. این طریق را، یعنى راهى که نرم و رام شده بود | ایشان در ادامه مینویسد: در قدیم راهها و جادهها این طور نبود که مانند امروز به وسیله ماشینهاى راهسازى اول راه را بسازند بعد روى آن راه بروند، بلکه راهها با رفتن ساخته مىشد و لذا در روزهاى اول به طورى بود که سنگ و خارها مانع رفت و آمد بودند ولى در اثر عبور و مرور کمکم سنگریزهها خرد و نرم میشدندو مقاومتى در مقابل عابرین نداشتند، پاى انسانها و حیوانها را آزار نمىدادند بلکه رام و آرام بودند، در حالى که راهى که بیراهه بود سنگها زیر پا ناآرام و عاصى بودند. این طریق را، یعنى راهى که نرم و رام شده بود میگفتند: طریق مُعَبَّد. | ||
انسان عبدو معبّد یعنى کسى که رام و تسلیم و مطیع است و هیچ گونه عصیانى ندارد. | انسان عبدو معبّد یعنى کسى که رام و تسلیم و مطیع است و هیچ گونه عصیانى ندارد. | ||