پرش به محتوا

طرح خاورمیانه بزرگ، غرب و کشورهاى مسلمان زمینه‌ها، چیستى و پیامدها (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
'''3 ـ عدم اعتماد به رژیم‌هاى موجود در خاورمیانه:''' آمریکا اغلب رژیم‌هاى منطقه را در ایجاد نفرت علیه غرب و آمریکا در میان اتباع‌شان به طور مستقیم و غیر مستقیم، مسئول مى‌شناسد، مثلا در رابطه با عربستان سعودى معتقد است بخشى از حاکمیت دولتى، حامى‌و مرتبط با گروه القاعده و شخص بن لادن است. این نگرش در گزارش کنگره آمریکا در واقعه 11 سپتامبر به وضوح دیده مى‌شود. اغلب رژیم‌هاى خاورمیانه نیز از طرح خاورمیانه بزرگ و اقدامات آمریکا در عراق ابراز نگرانى و عدم رضایت کرده‌اند، حتى متحدان عرب آمریکا در خاورمیانه، هم چون مصر و اردن، تنها امضاکنندگان پیمان صلح با اسرائیل، به چنین رویکرد هژمونیک از خود عکس‌العمل منفى نشان داده‌اند. مصر، اردن و عربستان سعودى در اواخر سال 2003/1382، طى بیانه‌اى ضمن واکنش به طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا اعلام کردند: هرگز اجازه نمى‌دهند که شکل خاصى از اصلاحات از خارج بر کشورهاى عربى تحمیل شود. <br>
'''3 ـ عدم اعتماد به رژیم‌هاى موجود در خاورمیانه:''' آمریکا اغلب رژیم‌هاى منطقه را در ایجاد نفرت علیه غرب و آمریکا در میان اتباع‌شان به طور مستقیم و غیر مستقیم، مسئول مى‌شناسد، مثلا در رابطه با عربستان سعودى معتقد است بخشى از حاکمیت دولتى، حامى‌و مرتبط با گروه القاعده و شخص بن لادن است. این نگرش در گزارش کنگره آمریکا در واقعه 11 سپتامبر به وضوح دیده مى‌شود. اغلب رژیم‌هاى خاورمیانه نیز از طرح خاورمیانه بزرگ و اقدامات آمریکا در عراق ابراز نگرانى و عدم رضایت کرده‌اند، حتى متحدان عرب آمریکا در خاورمیانه، هم چون مصر و اردن، تنها امضاکنندگان پیمان صلح با اسرائیل، به چنین رویکرد هژمونیک از خود عکس‌العمل منفى نشان داده‌اند. مصر، اردن و عربستان سعودى در اواخر سال 2003/1382، طى بیانه‌اى ضمن واکنش به طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا اعلام کردند: هرگز اجازه نمى‌دهند که شکل خاصى از اصلاحات از خارج بر کشورهاى عربى تحمیل شود. <br>
'''4 ـ عقب ماندگى اقتصادى ـ اجتماعى خاورمیانه:''' خاورمیانه با برخوردارى از منابع سرشار کانى، انرژى و موقعیت بى‌بدیل ژئواستراتژیک، و هویت نسبتاً منسجم اسلامى‌، به دلایل مختلف، به ویژه وجود اسرائیل و استمرار بحران منطقه‌اى، همواره از فقدان توسعه اقتصادى ـ اجتماعى، رنج برده و از مزایاى اقتصاد جهانى به دور بوده است. از دید آمریکایى‌ها با چنین فضایى، مردم مسلمان خاورمیانه در فرآیند تحول اقتصادى و اجتماعى خود بر سر یک دو راهى تاریخى قرار گرفته‌اند که شرایط را به نفع واشنگتن رقم مى‌زند.<ref>طرح خاورمیانه بزرگ؛ ملزمات و پیامدها، 1383: 5.</ref> <br>
'''4 ـ عقب ماندگى اقتصادى ـ اجتماعى خاورمیانه:''' خاورمیانه با برخوردارى از منابع سرشار کانى، انرژى و موقعیت بى‌بدیل ژئواستراتژیک، و هویت نسبتاً منسجم اسلامى‌، به دلایل مختلف، به ویژه وجود اسرائیل و استمرار بحران منطقه‌اى، همواره از فقدان توسعه اقتصادى ـ اجتماعى، رنج برده و از مزایاى اقتصاد جهانى به دور بوده است. از دید آمریکایى‌ها با چنین فضایى، مردم مسلمان خاورمیانه در فرآیند تحول اقتصادى و اجتماعى خود بر سر یک دو راهى تاریخى قرار گرفته‌اند که شرایط را به نفع واشنگتن رقم مى‌زند.<ref>طرح خاورمیانه بزرگ؛ ملزمات و پیامدها، 1383: 5.</ref> <br>
بنابراین به زعم آمریکایى‌ها، منشأ و خاستگاه افراط‌گرایى و تروریسم که منافع ملى غرب و امنیت بین‌المللى را تهدید مى‌کند، حوزه جغرافیایى شمال آفریقا، خاور نزدیک و خاورمیانه (خاورمیانه بزرگ) است. هم‌چنین، وضع تهدیدزایى منطقه، حاصل فقدان آزادى و دموکراسى، سطح پایین دانش، عدم توسعه علمى، جایگاه نامناسب زنان و وضعیت نامطلوب حقوق بشر است. به عبارت دیگر، توسعه نیافتگى و محرومیت مردم از حقوق سیاسى، اقتصادى و اجتماعى، باعث رشد افراط‌گرایى اسلامى‌، تروریسم، مهاجرت غیرقانونى و جرایم سازمان یافته بین‌المللى مى‌شود که عامل بى‌ثباتى و ناامنى منطقه‌اى و بین‌المللى است. به علاوه، بهترین راه‌حل براى درمان مشکلات و معضلات، توسعه همه جانبه در قالب اصلاحات سیاسى، اقتصادى و اجتماعى است. بنابراین، اولویت‌هاى توسعه منطقه عبارت‌اند از: توسعه سیاسى از طریق تشویق و هدایت کشورها به سوى مردم‌سالارى و حکومت‌هاى شایسته به زعم غرب، توسعه علمى‌و آموزشى به وسیله ایجاد جامعه‌اى مدنى و پیشرفته، توسعه اقتصادى از طریق ایجاد فرصت‌هاى اقتصادى، آزادسازى و خصوصى‌سازى اقتصاد. (خاورمیانه بزرگ و امنیت ایران، 1383: 2). <br>
بنابراین به زعم آمریکایى‌ها، منشأ و خاستگاه افراط‌گرایى و تروریسم که منافع ملى غرب و امنیت بین‌المللى را تهدید مى‌کند، حوزه جغرافیایى شمال آفریقا، خاور نزدیک و خاورمیانه (خاورمیانه بزرگ) است. هم‌چنین، وضع تهدیدزایى منطقه، حاصل فقدان آزادى و دموکراسى، سطح پایین دانش، عدم توسعه علمى، جایگاه نامناسب زنان و وضعیت نامطلوب حقوق بشر است. به عبارت دیگر، توسعه نیافتگى و محرومیت مردم از حقوق سیاسى، اقتصادى و اجتماعى، باعث رشد افراط‌گرایى اسلامى‌، تروریسم، مهاجرت غیرقانونى و جرایم سازمان یافته بین‌المللى مى‌شود که عامل بى‌ثباتى و ناامنى منطقه‌اى و بین‌المللى است. به علاوه، بهترین راه‌حل براى درمان مشکلات و معضلات، توسعه همه جانبه در قالب اصلاحات سیاسى، اقتصادى و اجتماعى است. بنابراین، اولویت‌هاى توسعه منطقه عبارت‌اند از: توسعه سیاسى از طریق تشویق و هدایت کشورها به سوى مردم‌سالارى و حکومت‌هاى شایسته به زعم غرب، توسعه علمى‌و آموزشى به وسیله ایجاد جامعه‌اى مدنى و پیشرفته، توسعه اقتصادى از طریق ایجاد فرصت‌هاى اقتصادى، آزادسازى و خصوصى‌سازى اقتصاد.<ref>خاورمیانه بزرگ و امنیت ایران، 1383: 2.</ref> <br>
'''ب ـ هدف‌ها:''' طرح خاورمیانه بزرگ، هدف‌هاى زیرین را دنبال مى‌کند:
'''ب ـ هدف‌ها:''' طرح خاورمیانه بزرگ، هدف‌هاى زیرین را دنبال مى‌کند:
اهداف کلان آمریکا در خاورمیانه بزرگ، مسائلى چون حفظ منافع امنیتى آمریکا و هم‌پیمانانش، تثبیت رهبرى جهانى آمریکا، استتار نقاط ضعف اقتصادى و اطلاعاتى سیستم آمریکا و... مى‌باشد. در این راستا، حاکمیت آمریکا، چهار هدف مشخص را به شرح زیر در خاورمیانه بزرگ دنبال مى‌کند: <br>
اهداف کلان آمریکا در خاورمیانه بزرگ، مسائلى چون حفظ منافع امنیتى آمریکا و هم‌پیمانانش، تثبیت رهبرى جهانى آمریکا، استتار نقاط ضعف اقتصادى و اطلاعاتى سیستم آمریکا و... مى‌باشد. در این راستا، حاکمیت آمریکا، چهار هدف مشخص را به شرح زیر در خاورمیانه بزرگ دنبال مى‌کند: <br>
1 ـ بر سرکار آمدن رژیم‌هاى دوست: پس از واقعه 11 سپتامبر، تعریف آمریکا از رژیم‌هاى دوست، تغییر کرده است. رژیم‌هاى دوست جدید، باید از سطح گسترده و مکفى مشارکت سیاسى مردم جهت برقرارى ثبات دراز مدت برخوردار شوند. آمریکا در جهت تحقق بخشى به هدف فوق، باید از طریق رسانه‌هاى آزاد و شکل‌گیرى نوعى جامعه مدنى، در ارتباط و تعامل فکرى مستقیم با ملت‌هاى منطقه قرار گیرد. در این راستا، تحول ساختارى، تغییر نخبگان، تغییر فرهنگ سیاسى و الگوهاى رفتارى در خاورمیانه، باید در دستور کار قرار گیرد. آمریکایى‌ها، هسته مرکزى تحول در ذهنیت جمعى مسلمانان منطقه را ارائه و تثبیت قرائت جدیدى از دین اسلام مى‌دانند و از آن به عنوان دین سازى و یا مدرنیزه کردن اسلام نام مى‌برند که از کانال جنگ با تروریسم محقق مى‌شود. دانیل پایپس از چهره‌هاى معروف محافظه کاران مى‌گوید:تغییر و تحول منطقه‌اى از طریق سیاست، تغییر رژیم‌هاى در جهت آینده‌سازى و امنیت‌سازى مطلق و به نفع غرب، محور این حرکت است. (طرح خاورمیانه بزرگ‌تر، 1383: 5) <br>
1 ـ بر سرکار آمدن رژیم‌هاى دوست: پس از واقعه 11 سپتامبر، تعریف آمریکا از رژیم‌هاى دوست، تغییر کرده است. رژیم‌هاى دوست جدید، باید از سطح گسترده و مکفى مشارکت سیاسى مردم جهت برقرارى ثبات دراز مدت برخوردار شوند. آمریکا در جهت تحقق بخشى به هدف فوق، باید از طریق رسانه‌هاى آزاد و شکل‌گیرى نوعى جامعه مدنى، در ارتباط و تعامل فکرى مستقیم با ملت‌هاى منطقه قرار گیرد. در این راستا، تحول ساختارى، تغییر نخبگان، تغییر فرهنگ سیاسى و الگوهاى رفتارى در خاورمیانه، باید در دستور کار قرار گیرد. آمریکایى‌ها، هسته مرکزى تحول در ذهنیت جمعى مسلمانان منطقه را ارائه و تثبیت قرائت جدیدى از دین اسلام مى‌دانند و از آن به عنوان دین سازى و یا مدرنیزه کردن اسلام نام مى‌برند که از کانال جنگ با تروریسم محقق مى‌شود. دانیل پایپس از چهره‌هاى معروف محافظه کاران مى‌گوید:تغییر و تحول منطقه‌اى از طریق سیاست، تغییر رژیم‌هاى در جهت آینده‌سازى و امنیت‌سازى مطلق و به نفع غرب، محور این حرکت است. <ref>طرح خاورمیانه بزرگ‌تر، 1383: 5</ref> <br>
2 ـ دسترسى آسان به منابع سرشار و بازار منطقه: دسترسى ارزان و آزادانه به منابع، عمدتاً انرژى و بازار پرجمعیت خاورمیانه بزرگ، از اهداف عمده آمریکاست. در این راستا، حذف یا دگرگونى اوپک و... گام بزرگ به سوى رهبرى جهانى است. به علاوه، اسرائیل به عنوان منشأ بحران‌ها و جنگ‌هاى نیم قرن اخیر منطقه، عامل اصلى جلوگیرى و ممانعت از توسعه پایدار کشورهاى مسلمان خاورمیانه بوده است. از دید واشنگتن و تل آویو، به‌هم‌ریزى صحنه فعلى منطقه(تغییر هژمونیک وضع موجود)، مسئله جدیدى را در برابر همه خاورمیانه‌اى‌ها قرار مى‌دهد و هر کس سرنوشت و آینده خود را در رابطه با اسرائیل و چگونگى مناسبات با این رژیم تعریف نموده و رقم مى‌زند، پس، خلع سلاح کشورهاى اسلامى‌، بخشى از رویکرد هژمونیک آمریکا در خاورمیانه بزرگ است. <br>
2 ـ دسترسى آسان به منابع سرشار و بازار منطقه: دسترسى ارزان و آزادانه به منابع، عمدتاً انرژى و بازار پرجمعیت خاورمیانه بزرگ، از اهداف عمده آمریکاست. در این راستا، حذف یا دگرگونى اوپک و... گام بزرگ به سوى رهبرى جهانى است. به علاوه، اسرائیل به عنوان منشأ بحران‌ها و جنگ‌هاى نیم قرن اخیر منطقه، عامل اصلى جلوگیرى و ممانعت از توسعه پایدار کشورهاى مسلمان خاورمیانه بوده است. از دید واشنگتن و تل آویو، به‌هم‌ریزى صحنه فعلى منطقه(تغییر هژمونیک وضع موجود)، مسئله جدیدى را در برابر همه خاورمیانه‌اى‌ها قرار مى‌دهد و هر کس سرنوشت و آینده خود را در رابطه با اسرائیل و چگونگى مناسبات با این رژیم تعریف نموده و رقم مى‌زند، پس، خلع سلاح کشورهاى اسلامى‌، بخشى از رویکرد هژمونیک آمریکا در خاورمیانه بزرگ است. <br>
3 ـ تحول اقتصادى ـ اجتماعى و ادغام در اقتصاد جهانى: از دید آمریکایى‌ها این تحولات مهم‌ترین بخش از تغییرات ساختارى در خاورمیانه بزرگ، جهت امنیت سازى از درون و به موازات آن، تغییرات امنیتى و سیاسى، خواهد بود، و از طریق آن، مردم منطقه، به ویژه جوانان و زنان، طى فرآیند برخوردارى نسبى از مواهب تحول اقتصادى ـ اجتماعى نسبت به اهداف آمریکا، متقاعد خواهند شد. (همشهرى دیپلماتیک، 1383: 9) آنچه در طرح خاورمیانه بزرگ، نزد افکار عمومى‌بزرگ نمایى شد، اغلب با محوریت تحولات اقتصادى اجتماعى بوده است، در حالى که هدف اصلى آمریکایى‌ها، وابسته و مرتبط کردن ارگانیک اقتصاد خاورمیانه بزرگ در کلیه حوزه‌ها به اقتصاد آمریکا و حفظ موجودیت اسرائیل به عنوان سر پل منطقه‌اى سرمایه دارى بزرگ آمریکاست تا تضمینى درازمدت جهت ترتیبات اولویت دار امنیتى و سیاسى به وجود آورد و بازگشت ناپذیرى طرح‌هاى هژمونیک خود را مسجل نماید. بنابراین، مهم‌ترین هدف خاورمیانه‌اى آمریکا، شامل حفظ امنیت و بقاى اسرائیل، انتقال آزادانه انرژى از خاورمیانه به غرب و کنترل منابع انرژى، جلوگیرى ازظهور هژمونى منطقه‌اى چالش گر با آمریکا، مهار جمهورى اسلامى‌ و تثبیت و تحکیم هژمونى آمریکا در نظام بین‌المللى مى‌باشد. <br>
3 ـ تحول اقتصادى ـ اجتماعى و ادغام در اقتصاد جهانى: از دید آمریکایى‌ها این تحولات مهم‌ترین بخش از تغییرات ساختارى در خاورمیانه بزرگ، جهت امنیت سازى از درون و به موازات آن، تغییرات امنیتى و سیاسى، خواهد بود، و از طریق آن، مردم منطقه، به ویژه جوانان و زنان، طى فرآیند برخوردارى نسبى از مواهب تحول اقتصادى ـ اجتماعى نسبت به اهداف آمریکا، متقاعد خواهند شد.<ref>همشهرى دیپلماتیک، 1383: 9</ref> آنچه در طرح خاورمیانه بزرگ، نزد افکار عمومى‌بزرگ نمایى شد، اغلب با محوریت تحولات اقتصادى اجتماعى بوده است، در حالى که هدف اصلى آمریکایى‌ها، وابسته و مرتبط کردن ارگانیک اقتصاد خاورمیانه بزرگ در کلیه حوزه‌ها به اقتصاد آمریکا و حفظ موجودیت اسرائیل به عنوان سر پل منطقه‌اى سرمایه دارى بزرگ آمریکاست تا تضمینى درازمدت جهت ترتیبات اولویت دار امنیتى و سیاسى به وجود آورد و بازگشت ناپذیرى طرح‌هاى هژمونیک خود را مسجل نماید. بنابراین، مهم‌ترین هدف خاورمیانه‌اى آمریکا، شامل حفظ امنیت و بقاى اسرائیل، انتقال آزادانه انرژى از خاورمیانه به غرب و کنترل منابع انرژى، جلوگیرى ازظهور هژمونى منطقه‌اى چالش گر با آمریکا، مهار جمهورى اسلامى‌ و تثبیت و تحکیم هژمونى آمریکا در نظام بین‌المللى مى‌باشد. <br>
البته اگر بخواهیم از هدف‌هاى آمریکا از مطرح کردن خاورمیانه بزرگ به صورت عمیق ترى سخن بگوییم مى‌توانیم از مواردى چون تلاش براى حاکمیت بر ارو ـ آسیا، کنترل اتحادیه اروپا و اقتصاد روسیه با منزوى کردن این کشور به داخل مرزهایش، و تعویق درگیرى اقتصادى و سیاسى با چین نام برد. در ابتداى این اهداف، حاکمیت بر ارو ـ آسیا مطرح است. ارو ـ آسیا در مفهوم اتحاد دو قاره آسیا و اروپا، قدرت‌هایى چون اتحادیه اروپا، چین، روسیه و هندوستان را شامل مى‌شود و با پتانسیل خود قادر است در مقابل حاکمیت جهانى آمریکا بایستد. آمریکا با حمله به افغانستان به مرکز ارو ـ آسیا قدم گذاشته و به توانمندى جدى در تأمین استراتژى خود دست یافته است. سربازان آمریکایى در منطقه‌اى حضور دارند که امروز 3 درصد ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد.  علاوه بر این، در قرن بیست و یکم، نفت و پس از آن گاز طبیعى، منبع اصلى انرژى جوامع صنعتى و جوامع فراصنعتى را تشکیل مى‌دهد. بدین سبب است که میان حاکمیت بر این منابع و حاکمیت جهانى آمریکا، رابطه مستقیمى‌وجود دارد. کنترل انرژى یکى از مستندات اصلى آمریکا در تداوم سیاست تک قطبى خود در قرن بیست و یکم است. بدین جهت، ایجاد حاکمیت بر خاورمیانه که 65 درصد منابع نفتى جهان را در اختیار دارد، ضرورت حیاتى براى واشنگتن به حساب مى‌آید. پروژه خاورمیانه بزرگ آماده شد تا خاورمیانه که تعریف جدیدى از مرزهایش به عمل آمده، به سیاست‌هاى ضدآمریکایى دست نزدند و 11 سپتامبر زمینه جدیدى به وجود آورد تا خاورمیانه از حالت منطقه‌اى که استقرار جهانى و حاکمیت آمریکا را تهدید مى‌کند، خارج شود و در چارچوب دموکراسى غربى و اقتصاد بازار آزاد، وارد بازار جهانى گردد. <br>
البته اگر بخواهیم از هدف‌هاى آمریکا از مطرح کردن خاورمیانه بزرگ به صورت عمیق ترى سخن بگوییم مى‌توانیم از مواردى چون تلاش براى حاکمیت بر ارو ـ آسیا، کنترل اتحادیه اروپا و اقتصاد روسیه با منزوى کردن این کشور به داخل مرزهایش، و تعویق درگیرى اقتصادى و سیاسى با چین نام برد. در ابتداى این اهداف، حاکمیت بر ارو ـ آسیا مطرح است. ارو ـ آسیا در مفهوم اتحاد دو قاره آسیا و اروپا، قدرت‌هایى چون اتحادیه اروپا، چین، روسیه و هندوستان را شامل مى‌شود و با پتانسیل خود قادر است در مقابل حاکمیت جهانى آمریکا بایستد. آمریکا با حمله به افغانستان به مرکز ارو ـ آسیا قدم گذاشته و به توانمندى جدى در تأمین استراتژى خود دست یافته است. سربازان آمریکایى در منطقه‌اى حضور دارند که امروز 3 درصد ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد.  علاوه بر این، در قرن بیست و یکم، نفت و پس از آن گاز طبیعى، منبع اصلى انرژى جوامع صنعتى و جوامع فراصنعتى را تشکیل مى‌دهد. بدین سبب است که میان حاکمیت بر این منابع و حاکمیت جهانى آمریکا، رابطه مستقیمى‌وجود دارد. کنترل انرژى یکى از مستندات اصلى آمریکا در تداوم سیاست تک قطبى خود در قرن بیست و یکم است. بدین جهت، ایجاد حاکمیت بر خاورمیانه که 65 درصد منابع نفتى جهان را در اختیار دارد، ضرورت حیاتى براى واشنگتن به حساب مى‌آید. پروژه خاورمیانه بزرگ آماده شد تا خاورمیانه که تعریف جدیدى از مرزهایش به عمل آمده، به سیاست‌هاى ضدآمریکایى دست نزدند و 11 سپتامبر زمینه جدیدى به وجود آورد تا خاورمیانه از حالت منطقه‌اى که استقرار جهانى و حاکمیت آمریکا را تهدید مى‌کند، خارج شود و در چارچوب دموکراسى غربى و اقتصاد بازار آزاد، وارد بازار جهانى گردد. <br>
به نکات فوق، مى‌توان کنترل اتحادیه اروپا را نیز افزود. اتحادیه اروپا یکى از موانع احتمالى در برابر تحقق آرزوى آمریکا براى دست‌یابى به تک‌قطبى‌گرایى در قرن بیست و یکم است. سیاست‌هایى که بوش تعقیب مى‌کند، همکارى آمریکا ـ اتحادیه اروپایى را حتى براى آن عده از سیاست‌مداران اروپایى که به دیده مثبت به ناتو مى‌نگرند، مشکل مى‌سازد (خاورمیانه بزرگ: زمینه‌ها و هدف‌ها، 1383: 42). <br>
به نکات فوق، مى‌توان کنترل اتحادیه اروپا را نیز افزود. اتحادیه اروپا یکى از موانع احتمالى در برابر تحقق آرزوى آمریکا براى دست‌یابى به تک‌قطبى‌گرایى در قرن بیست و یکم است. سیاست‌هایى که بوش تعقیب مى‌کند، همکارى آمریکا ـ اتحادیه اروپایى را حتى براى آن عده از سیاست‌مداران اروپایى که به دیده مثبت به ناتو مى‌نگرند، مشکل مى‌سازد.<ref>خاورمیانه بزرگ: زمینه‌ها و هدف‌ها، 1383: 42.</ref> <br>


=خاورمیانه بزرگ و کشورهاى مسلمان=
=خاورمیانه بزرگ و کشورهاى مسلمان=
با این‌که جزئیات دقیق نقشه و برنامه ضد اسلامى‌ خاورمیانه بزرگ هنوز در حال تدوین و تکوین است، منابع آگاه حدس مى‌زنند آمریکا در نظر دارد نظام لائیک ترکیه را الگوى کل خاورمیانه قرار دهد و در جهان اسلام، دین را از سیاست جدا کند، چون تجربه ایران نشان داده که عدم جدایى دین از سیاست، مانع بزرگى در مقابل استیلاى آمریکا برکشورهاست. براساس این طرح، روحانیان دست‌چین شده ترکیه به سراسر جهان اسلام اعزام خواهند شد تا اسلام غیر سیاسى را تبلیغ کنند؛ اسلامى‌ که به خانه و مسجد محدود مى‌شود. این روحانیان، هم‌چنین براى از بین بردن ریشه اسلام، ازدواج مسلمانان با غیر مسلمانان را نیز تبلیغ خواهند کرد. در نهایت، این طرح به دنبال آن است که اصولى چون حجاب، جهاد و شهادت را از جهان اسلام ریشه کن نماید. بوش در این باره اعتراف کرد که حمایت شصت ساله آمریکا از رژیم‌هاى دست نشانده در خاورمیانه نتوانست آمریکا را ایمن سازد. وى توضیح داد بر آمریکا ثابت شده است که با این شیوه در دراز مدت نمى‌توان ثبات را تأمین کرد. منظور بوش از ثبات، اوضاع مورد رضایت آمریکا بود تا به قول مقام معظم رهبرى، منافع نامشروع این کشور را در سراسر جهان برآورده سازد (عترسى، 1383: 12). <br>
با این‌که جزئیات دقیق نقشه و برنامه ضد اسلامى‌ خاورمیانه بزرگ هنوز در حال تدوین و تکوین است، منابع آگاه حدس مى‌زنند آمریکا در نظر دارد نظام لائیک ترکیه را الگوى کل خاورمیانه قرار دهد و در جهان اسلام، دین را از سیاست جدا کند، چون تجربه ایران نشان داده که عدم جدایى دین از سیاست، مانع بزرگى در مقابل استیلاى آمریکا برکشورهاست. براساس این طرح، روحانیان دست‌چین شده ترکیه به سراسر جهان اسلام اعزام خواهند شد تا اسلام غیر سیاسى را تبلیغ کنند؛ اسلامى‌ که به خانه و مسجد محدود مى‌شود. این روحانیان، هم‌چنین براى از بین بردن ریشه اسلام، ازدواج مسلمانان با غیر مسلمانان را نیز تبلیغ خواهند کرد. در نهایت، این طرح به دنبال آن است که اصولى چون حجاب، جهاد و شهادت را از جهان اسلام ریشه کن نماید. بوش در این باره اعتراف کرد که حمایت شصت ساله آمریکا از رژیم‌هاى دست نشانده در خاورمیانه نتوانست آمریکا را ایمن سازد. وى توضیح داد بر آمریکا ثابت شده است که با این شیوه در دراز مدت نمى‌توان ثبات را تأمین کرد. منظور بوش از ثبات، اوضاع مورد رضایت آمریکا بود تا به قول مقام معظم رهبرى، منافع نامشروع این کشور را در سراسر جهان برآورده سازد.<ref>عترسى، 1383: 12.</ref> <br>
اما با توجه به مشکلات روز افزونى که آمریکا در منطقه با آن روبه‌رو است، این طرح با شکست مواجه خواهد شد. یکى از دلایل شکست احتمالى این طرح، عدم هماهنگى و هم خوانى در سیاست‌هاى اعمالى آمریکا در قالب سیاست خارجى این کشور بعد از 11 سپتامبر است. تاکنون، آمریکا نتوانسته است راه‌حل قابل قبولى براى مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستى پیدا کند و ادامه حمایت آمریکا از سیاست‌هاى توسعه طلبانه این رژیم اشغالگر و نبود چشم‌انداز درستى از استقلال و بازسازى عراق، براى واشنگتن اعتبارى باقى نگذاشته است تا بتواند در جهان اسلام و به خصوص در خاورمیانه رنج کشیده، سیاست‌هایش را به اجرا بگذارد. آمریکا، بعد از 11 سپتامبر بر آن بود که مبارزه با تروریسم، و در واقع جنگ با اسلام سیاسى، جهان را به مکانى بهتر براى زیستن تبدیل کند، اما با بیش از دو سال از آن واقعه، مسلمانان یا خود را تحت اشغال مستقیم نیروهاى آمریکایى و اسرائیلى مى‌بینند و یا در کشورهاى متحد آمریکا، زیر بدترین تبعیض‌ها و فشارها قرار دارند. تناقض این‌جاست که آمریکا براى تحت فشار قرار دادن مسلمانان، مجبور شده ادعاهایى را که بر دموکراسى دارد، فراموش کرده و به رژیم‌هاى غیردمکراتیک در خاورمیانه و منطقه آسیا نزدیک‌تر شود، در حالى که بسیارى از صاحب‌نظران آمریکایى معتقدند همین نزدیکى آمریکا به رژیم‌هاى سرکوب‌گر و دست‌نشانده در جهان اسلام بوده که باعث احیاى اسلام سیاسى و مبارز شده است (قلى‌پور، 1383:15). <br>
اما با توجه به مشکلات روز افزونى که آمریکا در منطقه با آن روبه‌رو است، این طرح با شکست مواجه خواهد شد. یکى از دلایل شکست احتمالى این طرح، عدم هماهنگى و هم خوانى در سیاست‌هاى اعمالى آمریکا در قالب سیاست خارجى این کشور بعد از 11 سپتامبر است. تاکنون، آمریکا نتوانسته است راه‌حل قابل قبولى براى مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستى پیدا کند و ادامه حمایت آمریکا از سیاست‌هاى توسعه طلبانه این رژیم اشغالگر و نبود چشم‌انداز درستى از استقلال و بازسازى عراق، براى واشنگتن اعتبارى باقى نگذاشته است تا بتواند در جهان اسلام و به خصوص در خاورمیانه رنج کشیده، سیاست‌هایش را به اجرا بگذارد. آمریکا، بعد از 11 سپتامبر بر آن بود که مبارزه با تروریسم، و در واقع جنگ با اسلام سیاسى، جهان را به مکانى بهتر براى زیستن تبدیل کند، اما با بیش از دو سال از آن واقعه، مسلمانان یا خود را تحت اشغال مستقیم نیروهاى آمریکایى و اسرائیلى مى‌بینند و یا در کشورهاى متحد آمریکا، زیر بدترین تبعیض‌ها و فشارها قرار دارند. تناقض این‌جاست که آمریکا براى تحت فشار قرار دادن مسلمانان، مجبور شده ادعاهایى را که بر دموکراسى دارد، فراموش کرده و به رژیم‌هاى غیردمکراتیک در خاورمیانه و منطقه آسیا نزدیک‌تر شود، در حالى که بسیارى از صاحب‌نظران آمریکایى معتقدند همین نزدیکى آمریکا به رژیم‌هاى سرکوب‌گر و دست‌نشانده در جهان اسلام بوده که باعث احیاى اسلام سیاسى و مبارز شده است. <ref>قلى‌پور، 1383:15.</ref> <br>
طرح خاورمیانه از آغاز مشکلات متعددى را براى مسلمانان پدید آورده است. به عنوان مثال، افغانى‌هایى که به اتهام فعالیت‌هاى ضدآمریکایى در افغانستان دستگیر و زندانى شده‌اند، بعد از آزادى، هر هفته باید خود را به پاسگاه محلى معرفى کنند. هم‌چنین هر از گاهى نیروهاى امنیتى محلى یا آمریکایى به سراغ شان رفته و آنها را براى بازجویى با خود مى‌برند. مثال دیگر، پاکستان است. پاکستانى‌هایى که از زندان‌هاى افغانستان آزاد و به کشورشان بر مى‌گردند، دوباره درکشور خود روانه زندان مى‌شوند. یک مقام پاکستانى مى‌گوید: ما آنها را رها نمى‌کنیم و براساس قوانین جدید با آنان برخورد خواهد شد. نباید فراموش کرد که آمریکا همزمان با تبلیغ دمکراسى در جهان اسلام نه تنها به تبلیغ یک دکترین تهاجمى‌مبتنى بر جنگ پیشگیرانه دست مى‌زند، بلکه به ایجاد روابط نزدیک تر با مستبدان این منطقه و آسیاى مرکزى هم مى‌پردازد. در آسیاى میانه، نیاز آمریکا به پایگاه‌هاى نظامى‌و دیگر اشکال ترتیبات امنیتى براى سرکوب مسلمانان، باعث گردیده تا این کشور با رهبران مستبد ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان روابط نزدیکى برقرار کند. دونالد رامسفلد در این راستا در سال 2002 /1381 به دیدار صفرمراد نیازف، دیکتاتور ترکمنستان رفت که جز ثروت‌اندوزى، تاراج، حیف و میل منابع ترکمنستان چیزى دیگرى نمى‌داند. گویا آمریکا فراموش کرده است تنها چیزى که در این کشورها رعایت نمى‌شود، حقوق بشر است و از دموکراسى در آنها خبرى نیست (استراتژى خاورمیانه...، 1383: 98). <br>
طرح خاورمیانه از آغاز مشکلات متعددى را براى مسلمانان پدید آورده است. به عنوان مثال، افغانى‌هایى که به اتهام فعالیت‌هاى ضدآمریکایى در افغانستان دستگیر و زندانى شده‌اند، بعد از آزادى، هر هفته باید خود را به پاسگاه محلى معرفى کنند. هم‌چنین هر از گاهى نیروهاى امنیتى محلى یا آمریکایى به سراغ شان رفته و آنها را براى بازجویى با خود مى‌برند. مثال دیگر، پاکستان است. پاکستانى‌هایى که از زندان‌هاى افغانستان آزاد و به کشورشان بر مى‌گردند، دوباره درکشور خود روانه زندان مى‌شوند. یک مقام پاکستانى مى‌گوید: ما آنها را رها نمى‌کنیم و براساس قوانین جدید با آنان برخورد خواهد شد. نباید فراموش کرد که آمریکا همزمان با تبلیغ دمکراسى در جهان اسلام نه تنها به تبلیغ یک دکترین تهاجمى‌مبتنى بر جنگ پیشگیرانه دست مى‌زند، بلکه به ایجاد روابط نزدیک تر با مستبدان این منطقه و آسیاى مرکزى هم مى‌پردازد. در آسیاى میانه، نیاز آمریکا به پایگاه‌هاى نظامى‌و دیگر اشکال ترتیبات امنیتى براى سرکوب مسلمانان، باعث گردیده تا این کشور با رهبران مستبد ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان روابط نزدیکى برقرار کند. دونالد رامسفلد در این راستا در سال 2002 /1381 به دیدار صفرمراد نیازف، دیکتاتور ترکمنستان رفت که جز ثروت‌اندوزى، تاراج، حیف و میل منابع ترکمنستان چیزى دیگرى نمى‌داند. گویا آمریکا فراموش کرده است تنها چیزى که در این کشورها رعایت نمى‌شود، حقوق بشر است و از دموکراسى در آنها خبرى نیست.<ref>استراتژى خاورمیانه...، 1383: 98.</ref> <br>
آمریکا در راستاى طرح خاورمیانه بزرگ، خواستار اصلاحات دمکراتیک در هر کشور منطقه است که سیاست‌هاى واشنگتن را نمى‌پذیرد، اما در بیانیه‌هاى رسمى‌این کشور، مثلا از قزاقستان چنین درخواستى نشده است. علت آن وجود همکارى‌هاى نزدیک نورسلطان نظربایف دیکتاتور قزاق با آمریکا در زمینه نفت، گاز و مسائل امنیتى است. نگاهى دقیق‌تر به استراتژى ایجاد خاورمیانه بزرگ نشان مى‌دهد که بوش و مشاوران نومحافظه‌کارش دوست دارند به سیاست‌هاى دوران جنگ سرد رو کنند. اساساً به نظر مى‌رسد که آنان در ذهن خود خاورمیانه را جانشین اتحاد جماهیر شوروى کرده‌اند، آنها خاورمیانه را قلب جهان اسلام مى‌دانند و اسلام را تهدیدى براى خود. در نظر آنان اسلام سیاسى در قرن 21 جاى کمونیسم قرن 20 را گرفته است. <br>
آمریکا در راستاى طرح خاورمیانه بزرگ، خواستار اصلاحات دمکراتیک در هر کشور منطقه است که سیاست‌هاى واشنگتن را نمى‌پذیرد، اما در بیانیه‌هاى رسمى‌این کشور، مثلا از قزاقستان چنین درخواستى نشده است. علت آن وجود همکارى‌هاى نزدیک نورسلطان نظربایف دیکتاتور قزاق با آمریکا در زمینه نفت، گاز و مسائل امنیتى است. نگاهى دقیق‌تر به استراتژى ایجاد خاورمیانه بزرگ نشان مى‌دهد که بوش و مشاوران نومحافظه‌کارش دوست دارند به سیاست‌هاى دوران جنگ سرد رو کنند. اساساً به نظر مى‌رسد که آنان در ذهن خود خاورمیانه را جانشین اتحاد جماهیر شوروى کرده‌اند، آنها خاورمیانه را قلب جهان اسلام مى‌دانند و اسلام را تهدیدى براى خود. در نظر آنان اسلام سیاسى در قرن 21 جاى کمونیسم قرن 20 را گرفته است. <br>


=نقش اسرائیل در طرح خاورمیانه بزرگ=
=نقش اسرائیل در طرح خاورمیانه بزرگ=
رژیم صهیونیستى از آن جا که مورد حمایت بى چون و چراى غرب، به ویژه آمریکا قرار دارد، در طرح خاورمیانه بزرگ با آمریکا همنواست، چرا که با پیاده شدن این طرح که به زعم آن دو کشور به فراگیرشدن دموکراسى در منطقه خاورمیانه مى‌انجامد، برقرارى صلح آمریکایى و اسرائیلى را نوید مى‌دهد؛یعنى اجراى طرح خاورمیانه بزرگ، علاوه بر منافع آمریکا، تضمین امنیت اسرائیل را نیز در پى خواهد داشت. از این رو، اسرائیل با اهداف از پیش طراحى شده، از این طرح استقبال نموده و نهایت کوشش و تلاش خود را در راستاى تحقق آن به عمل آورده است. رژیم اشغال‌گر قدس با این همنوایى، درصدد است تا امنیت، موقعیت و مشروعیت خود و... ، را بیش از پیش تثبیت نماید و از آن جا که فلسطین منابع زیرزمینى کافى ندارد، با پیاده شدن این طرح، اسرائیل مى‌تواند مشکل انرژى، مواد خام و... ، خود را از طریق منطقه خاورمیانه تأمین نماید (عبدالمحمدى، 1383: 8). <br>
رژیم صهیونیستى از آن جا که مورد حمایت بى چون و چراى غرب، به ویژه آمریکا قرار دارد، در طرح خاورمیانه بزرگ با آمریکا همنواست، چرا که با پیاده شدن این طرح که به زعم آن دو کشور به فراگیرشدن دموکراسى در منطقه خاورمیانه مى‌انجامد، برقرارى صلح آمریکایى و اسرائیلى را نوید مى‌دهد؛یعنى اجراى طرح خاورمیانه بزرگ، علاوه بر منافع آمریکا، تضمین امنیت اسرائیل را نیز در پى خواهد داشت. از این رو، اسرائیل با اهداف از پیش طراحى شده، از این طرح استقبال نموده و نهایت کوشش و تلاش خود را در راستاى تحقق آن به عمل آورده است. رژیم اشغال‌گر قدس با این همنوایى، درصدد است تا امنیت، موقعیت و مشروعیت خود و... ، را بیش از پیش تثبیت نماید و از آن جا که فلسطین منابع زیرزمینى کافى ندارد، با پیاده شدن این طرح، اسرائیل مى‌تواند مشکل انرژى، مواد خام و... ، خود را از طریق منطقه خاورمیانه تأمین نماید.<ref>عبدالمحمدى، 1383: 8.</ref> <br>
اسرائیل نیز همچون آمریکا بر آن است که پیاده شدن دموکراسى در منطقه خاورمیانه به ریشه کنى تروریسم، آن هم تروریسم مذهبى منتهى مى‌شود، زیرا اکثریت در کشورهاى خاورمیانه بزرگ مسلمان‌اند و در دین اسلام مفاهیم مقدّسى مانند جهاد و شهادت وجود دارد و پاى‌بندى مسلمانان بر اعتقادات دینى خود انجام علمیات‌هاى شهادت طلبانه علیه دشمن را به دنبال مى‌آورد (پیشینه و مؤلفه‌ها، 1383: 38). از آن‌جا که آمریکا و اسرائیل و... در مقابله با این قبیل مبارزات، ذلیل و خلع سلاح شده‌اند، منشأ تروریسم را مفاهیم مذهبى دانسته و مرکزیت آن را خاورمیانه قلمداد مى‌کنند و تنها راه خلاصى از این خطر بزرگ را نفوذ در فرهنگ و سست کردن اعتقادات مردم منطقه بر مى‌شمارند. آنان از هرگونه تلاش در جهت تحقق طرح خاورمیانه بزرگ دریغ نمى‌کنند، چرا که تغییر فرهنگ دینى مردم منطقه، از طرفى روحیه استکبار و آمریکا و اسرائیل ستیزى را از بین خواهد برد و آمریکا و اسرائیل راحت‌تر مى‌توانند به غارت منابع منطقه بپردازند، و از سوى دیگر، با تسلط بر منطقه به لحاظ موقعیت استراتژیکى و دارا بودن قسمت عمده منابع مورد نیاز صنعت غرب و اروپا، از شکل‌گیرى قطب‌هاى قدرت دیگر، چون روسیه، چنین، اتحادیه اروپا و... جلوگیرى مى‌شود (سلمان‌زاده، 1382: 204). در این راه، اسرائیل یاور آمریکا بوده و خواهد بود. <br>
اسرائیل نیز همچون آمریکا بر آن است که پیاده شدن دموکراسى در منطقه خاورمیانه به ریشه کنى تروریسم، آن هم تروریسم مذهبى منتهى مى‌شود، زیرا اکثریت در کشورهاى خاورمیانه بزرگ مسلمان‌اند و در دین اسلام مفاهیم مقدّسى مانند جهاد و شهادت وجود دارد و پاى‌بندى مسلمانان بر اعتقادات دینى خود انجام علمیات‌هاى شهادت طلبانه علیه دشمن را به دنبال مى‌آورد.<ref>پیشینه و مؤلفه‌ها، 1383: 38.</ref> از آن‌جا که آمریکا و اسرائیل و... در مقابله با این قبیل مبارزات، ذلیل و خلع سلاح شده‌اند، منشأ تروریسم را مفاهیم مذهبى دانسته و مرکزیت آن را خاورمیانه قلمداد مى‌کنند و تنها راه خلاصى از این خطر بزرگ را نفوذ در فرهنگ و سست کردن اعتقادات مردم منطقه بر مى‌شمارند. آنان از هرگونه تلاش در جهت تحقق طرح خاورمیانه بزرگ دریغ نمى‌کنند، چرا که تغییر فرهنگ دینى مردم منطقه، از طرفى روحیه استکبار و آمریکا و اسرائیل ستیزى را از بین خواهد برد و آمریکا و اسرائیل راحت‌تر مى‌توانند به غارت منابع منطقه بپردازند، و از سوى دیگر، با تسلط بر منطقه به لحاظ موقعیت استراتژیکى و دارا بودن قسمت عمده منابع مورد نیاز صنعت غرب و اروپا، از شکل‌گیرى قطب‌هاى قدرت دیگر، چون روسیه، چنین، اتحادیه اروپا و... جلوگیرى مى‌شود.<ref>سلمان‌زاده، 1382: 204.</ref> در این راه، اسرائیل یاور آمریکا بوده و خواهد بود. <br>
وجود کشور اسرائیل در منطقه، یک ذخیره استراتژیک براى آمریکاست و اصلا انتظار آمریکا از اسرائیل این است که رژیم صهیونیستى مدافع منافع آمریکا در این منطقه باشد. از این رو، طرح خاورمیانه بزرگ، حداقل از نظر جغرافیایى، شباهت بسیار زیادى با ایده اصلى صهیونیست اسرائیل بزرگ، یعنى شعار از نیل تا فرات دارد. سوریه، لبنان، عراق، بخشى از جنوب ترکیه بخشى از کویت و شمال غرب عربستان سعودى جزء اسرائیل بزرگ مى‌باشد. تشکیل امپراتورى اسرائیل، از نیل تا فرات، از جمله اهدافى است که در پروتکل‌هاى صهیونیسم دیده مى‌شود و رهبران اسرائیل در گفتار و کردار خود، تلاش براى رسیدن به این آرمان را ابراز داشته‌اند، از جمله: <br>
وجود کشور اسرائیل در منطقه، یک ذخیره استراتژیک براى آمریکاست و اصلا انتظار آمریکا از اسرائیل این است که رژیم صهیونیستى مدافع منافع آمریکا در این منطقه باشد. از این رو، طرح خاورمیانه بزرگ، حداقل از نظر جغرافیایى، شباهت بسیار زیادى با ایده اصلى صهیونیست اسرائیل بزرگ، یعنى شعار از نیل تا فرات دارد. سوریه، لبنان، عراق، بخشى از جنوب ترکیه بخشى از کویت و شمال غرب عربستان سعودى جزء اسرائیل بزرگ مى‌باشد. تشکیل امپراتورى اسرائیل، از نیل تا فرات، از جمله اهدافى است که در پروتکل‌هاى صهیونیسم دیده مى‌شود و رهبران اسرائیل در گفتار و کردار خود، تلاش براى رسیدن به این آرمان را ابراز داشته‌اند، از جمله: <br>
بن گورین، اولین نخست وزیر اسرائیل، در مقابل گروهى از دانش‌آموزان و دانش‌جویان صهیونیستى چنین گفت: «... میهن اسرائیلى باید از نیل تا فرات را در برگیرد». وى ادعا مى‌کرد که: «این امپراتورى هم از راه تهاجم بنا خواهد شد، و هم از راه سیاست». هم‌چنین بر درب ورودى پارلمان رژیم صهیونیستى، دو خط موازى آبى رنگ و ستاره‌اى در بین آن دو قرار دارد که گفته مى‌شود این دو خط آبى نمایان‌گر رودهاى نیل و فرات است. اسرائیل با تلاش در تحقق خاورمیانه بزرگ در پى اهدافى است که در طرح اسرائیل بزرگ وجود دارد. آن اهداف عبارت‌اند از (شیرودى، 1383: 90): <br>
بن گورین، اولین نخست وزیر اسرائیل، در مقابل گروهى از دانش‌آموزان و دانش‌جویان صهیونیستى چنین گفت: «... میهن اسرائیلى باید از نیل تا فرات را در برگیرد». وى ادعا مى‌کرد که: «این امپراتورى هم از راه تهاجم بنا خواهد شد، و هم از راه سیاست». هم‌چنین بر درب ورودى پارلمان رژیم صهیونیستى، دو خط موازى آبى رنگ و ستاره‌اى در بین آن دو قرار دارد که گفته مى‌شود این دو خط آبى نمایان‌گر رودهاى نیل و فرات است. اسرائیل با تلاش در تحقق خاورمیانه بزرگ در پى اهدافى است که در طرح اسرائیل بزرگ وجود دارد. آن اهداف عبارت‌اند از <ref>شیرودى، 1383: 90</ref>: <br>
ایجاد امنیت براى رژیم صهیونیستى و حفظ موجودّیت آن؛ تشکیل حکومت از نیل تا فرات؛ و جذب مهاجران یهودى براى تأمین نیروى انسانى مورد نیاز و توسعه روابط با کشورهاى جهان براى کسب پرستیژ بین‌المللى و خروج از انزوا. طرح خاورمیانه بزرگ حاوى این مطلب است که رهایى کشورهاى خاورمیانه از فقر و عقب ماندگى، مستلزم وقوع اصلاحات همه جانبه در زمینه‌هاى سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و...، در این منطقه مى‌باشد و این امر، از عهده آمریکا، با همکارى و پشتیبانى اسرائیل ساخته است. <br>
ایجاد امنیت براى رژیم صهیونیستى و حفظ موجودّیت آن؛ تشکیل حکومت از نیل تا فرات؛ و جذب مهاجران یهودى براى تأمین نیروى انسانى مورد نیاز و توسعه روابط با کشورهاى جهان براى کسب پرستیژ بین‌المللى و خروج از انزوا. طرح خاورمیانه بزرگ حاوى این مطلب است که رهایى کشورهاى خاورمیانه از فقر و عقب ماندگى، مستلزم وقوع اصلاحات همه جانبه در زمینه‌هاى سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و...، در این منطقه مى‌باشد و این امر، از عهده آمریکا، با همکارى و پشتیبانى اسرائیل ساخته است. <br>
رژیم صهیونیستى در حمایت از طرح خاورمیانه بزرگ، یعنى نهادینه شدن دموکراسى، روى کار آمدن حکومت‌هاى به اصطلاح مردمى، گستردن فناورى در جوامع خاورمیانه و ایجاد فرصت‌هاى مناسب اقتصادى که منافع دراز مدّت غرب، آمریکا و اسرائیل را تأمین مى‌کند، هم‌گام و هم‌نوا با آمریکا در پیاده کردن این طرح است. به عنوان مثال، اسرائیل با حضور در کشورهاى اشغال شده افغانستان و عراق و سعى در توسعه روابط اقتصادى با کشورهاى منطقه، بستن قراردادهاى نفتى و مهم‌تر از همه، کشتار وحشیانه مردم مظلوم فلسطین که مدافع حق مشروع خود (آزادسازى فلسطین) هستند، در قالب مبارزه با تروریسم، آمریکا را یارى نموده و تمام توان تبلیغاتى و عملى خود را بسیج و هماهنگ با آمریکا کرده است (استراتژى صهیونیسم...، 1363: 109). <br>
رژیم صهیونیستى در حمایت از طرح خاورمیانه بزرگ، یعنى نهادینه شدن دموکراسى، روى کار آمدن حکومت‌هاى به اصطلاح مردمى، گستردن فناورى در جوامع خاورمیانه و ایجاد فرصت‌هاى مناسب اقتصادى که منافع دراز مدّت غرب، آمریکا و اسرائیل را تأمین مى‌کند، هم‌گام و هم‌نوا با آمریکا در پیاده کردن این طرح است. به عنوان مثال، اسرائیل با حضور در کشورهاى اشغال شده افغانستان و عراق و سعى در توسعه روابط اقتصادى با کشورهاى منطقه، بستن قراردادهاى نفتى و مهم‌تر از همه، کشتار وحشیانه مردم مظلوم فلسطین که مدافع حق مشروع خود (آزادسازى فلسطین) هستند، در قالب مبارزه با تروریسم، آمریکا را یارى نموده و تمام توان تبلیغاتى و عملى خود را بسیج و هماهنگ با آمریکا کرده است <ref>استراتژى صهیونیسم...، 1363: 109.</ref> <br>
همواره از هدف‌هاى آمریکا، دست‌یابى آسان به نفت و گاز فراوان و ارزان خاورمیانه و جذب دلارهاى نفتى از طریق افزایش صادرات کالا به کشورهاى نفت‌خیز و کنترل قدرت‌هاى دیگر است و این امر زمانى تحقق پیدا مى‌کند که موجودیت اسرائیل حفظ و تقویت شود، زیرا اسرائیل ابزارى مطمئن براى تأمین منافع غرب و آمریکا در منطقه به شمار مى‌رود، در حالى که بقاى اسرائیل هم بدون حمایت‌هاى غرب و آمریکا ممکن نیست. پس، اسرائیل با اجراى سیاست‌هاى نظامى، اقتصادى و فرهنگى خود در منطقه خاورمیانه، یک تهدید بالفعل براى کشورهاى منطقه مى‌باشد. <br>
همواره از هدف‌هاى آمریکا، دست‌یابى آسان به نفت و گاز فراوان و ارزان خاورمیانه و جذب دلارهاى نفتى از طریق افزایش صادرات کالا به کشورهاى نفت‌خیز و کنترل قدرت‌هاى دیگر است و این امر زمانى تحقق پیدا مى‌کند که موجودیت اسرائیل حفظ و تقویت شود، زیرا اسرائیل ابزارى مطمئن براى تأمین منافع غرب و آمریکا در منطقه به شمار مى‌رود، در حالى که بقاى اسرائیل هم بدون حمایت‌هاى غرب و آمریکا ممکن نیست. پس، اسرائیل با اجراى سیاست‌هاى نظامى، اقتصادى و فرهنگى خود در منطقه خاورمیانه، یک تهدید بالفعل براى کشورهاى منطقه مى‌باشد. <br>
اسرائیل در پروژه خاورمیانه بزرگ، در پى آن است که کشورهاى مسلمان و عربى دست نشانده آمریکا، براى حفظ امنیت و موجودیت خود دست به دامان آمریکا باشند و حفظ تخت حکومتى خود را در گرو پیروى از سیاست‌هاى آمریکا بدانند؛ این خود کمک بزرگى است براى دست‌یابى به اجراى هرچه سریع‌تر طرح آمریکا و سلطه بر خاورمیانه. هم‌چنین، از بین بردن اسلام‌گرایى و از میان برداشتن تهدید علیه غرب و آمریکا، در گرو تحقق این پدیده است (همان). <br>
اسرائیل در پروژه خاورمیانه بزرگ، در پى آن است که کشورهاى مسلمان و عربى دست نشانده آمریکا، براى حفظ امنیت و موجودیت خود دست به دامان آمریکا باشند و حفظ تخت حکومتى خود را در گرو پیروى از سیاست‌هاى آمریکا بدانند؛ این خود کمک بزرگى است براى دست‌یابى به اجراى هرچه سریع‌تر طرح آمریکا و سلطه بر خاورمیانه. هم‌چنین، از بین بردن اسلام‌گرایى و از میان برداشتن تهدید علیه غرب و آمریکا، در گرو تحقق این پدیده است <ref>همان.</ref> <br>
نتیجه: تناقض‌ها و ابهام‌هاى طرح
نتیجه: تناقض‌ها و ابهام‌هاى طرح
تناقضات و ابهامات فراوانى در طرح آمریکا درباره خاورمیانه، هم به لحاظ نظرى و هم در عمل به چشم مى‌خورد. این پارادوکس‌ها و مشکلات فراروى، براى طراحان آمریکایى نیز شناخته شده‌اند و آنان تلاش دارند تا چنین فرآیند پرتلاطمى‌را از طریق محک زدن هر دو مورد مشخص زیر و با استفاده از کلیه امکانات موجود در صحنه و براساس باور و اعتقاد به حس مسئولیت تاریخى، به پیش ببرند. مهم‌ترین ابهام‌هاى این نمودار عبارت‌اند از: <br>
تناقضات و ابهامات فراوانى در طرح آمریکا درباره خاورمیانه، هم به لحاظ نظرى و هم در عمل به چشم مى‌خورد. این پارادوکس‌ها و مشکلات فراروى، براى طراحان آمریکایى نیز شناخته شده‌اند و آنان تلاش دارند تا چنین فرآیند پرتلاطمى‌را از طریق محک زدن هر دو مورد مشخص زیر و با استفاده از کلیه امکانات موجود در صحنه و براساس باور و اعتقاد به حس مسئولیت تاریخى، به پیش ببرند. مهم‌ترین ابهام‌هاى این نمودار عبارت‌اند از: <br>
1 ـ گسترش آزادى (در مفهوم عام آن)با به‌کارگیرى روش‌هاى غیردموکراتیک ممکن نیست؟! (دموکراسى آمریکایى...، 1383: 69). <br>
1 ـ گسترش آزادى (در مفهوم عام آن)با به‌کارگیرى روش‌هاى غیردموکراتیک ممکن نیست؟! <ref>دموکراسى آمریکایى...، 1383: 69.</ref> <br>
2 ـ القاى آزادى به عنوان ضرورت سازوکار دموکراسى از خارج و بدون توجه به بافت بومى‌جوامع خاورمیانه، به نتیجه نمى‌انجامد؟!<br>
2 ـ القاى آزادى به عنوان ضرورت سازوکار دموکراسى از خارج و بدون توجه به بافت بومى‌جوامع خاورمیانه، به نتیجه نمى‌انجامد؟!<br>
به دیگر بیان، جلب حمایت عمومى‌و متقاعد کردن ملت‌ها با شیوه‌هاى غیردموکراتیک و اقتدارگرا (هژمونیک) چگونه امکان‌پذیر است؟!<br>
به دیگر بیان، جلب حمایت عمومى‌و متقاعد کردن ملت‌ها با شیوه‌هاى غیردموکراتیک و اقتدارگرا (هژمونیک) چگونه امکان‌پذیر است؟!<br>
گریز از نفرت رو به تزاید عمومى‌در منطقه نسبت به اهداف آمریکا با استمرار و گسترش حضور نظامى‌این کشور در منطقه چگونه سازگار مى‌شود؟!<br>
گریز از نفرت رو به تزاید عمومى‌در منطقه نسبت به اهداف آمریکا با استمرار و گسترش حضور نظامى‌این کشور در منطقه چگونه سازگار مى‌شود؟!<br>
جنگ جدید آمریکا در منطقه که انگیزه‌هاى قومى‌مذهبى (صلیبى) نیز دارد، چگونه مى‌تواند به نظام‌هاى مبتنى بر جدایى دین (اسلام)از سیاست در خاورمیانه بزرگ کمک نموده و ضمن جلوگیرى از جنگ تمدن‌ها، لیبرال دموکراسى انگلوساکسونى را تشویق و توسعه دهد؟!<br>
جنگ جدید آمریکا در منطقه که انگیزه‌هاى قومى‌مذهبى (صلیبى) نیز دارد، چگونه مى‌تواند به نظام‌هاى مبتنى بر جدایى دین (اسلام)از سیاست در خاورمیانه بزرگ کمک نموده و ضمن جلوگیرى از جنگ تمدن‌ها، لیبرال دموکراسى انگلوساکسونى را تشویق و توسعه دهد؟!<br>
چگونه مى‌توان اصلاحات داخلى کشورهاى خاورمیانه را با ثبات سیاسى منطقه سازگار کرد؟! (همان). <br>
چگونه مى‌توان اصلاحات داخلى کشورهاى خاورمیانه را با ثبات سیاسى منطقه سازگار کرد؟!<ref>همان.</ref> <br>
چگونه مى‌توان از سقوط رژیم‌هاى هم پیمان آمریکا در فرآیند جنگ پیشگیرانه یا جنگ علیه تروریسم، جلوگیرى کرد؟!<br>
چگونه مى‌توان از سقوط رژیم‌هاى هم پیمان آمریکا در فرآیند جنگ پیشگیرانه یا جنگ علیه تروریسم، جلوگیرى کرد؟!<br>
وعده‌ها و طرح‌هاى اقتصادى، مالى و اجتماعى آمریکا تا چه حد قادرند ملت‌هاى متنفر از حضور آمریکا در منطقه را که اغلب آن‌ها در آغاز راه تجربه فرآیند بنیادگرایى دینى‌اند، متقاعد و همراه نماید؟!<br>
وعده‌ها و طرح‌هاى اقتصادى، مالى و اجتماعى آمریکا تا چه حد قادرند ملت‌هاى متنفر از حضور آمریکا در منطقه را که اغلب آن‌ها در آغاز راه تجربه فرآیند بنیادگرایى دینى‌اند، متقاعد و همراه نماید؟!<br>
به‌رغم تناقض‌ها و ابهام‌هاى متعدد فوق که در طرح آمریکا درباره خاورمیانه بزرگ، وجود دارد، در خصوص رویکرد امنیتى به قدرت هژمونیک واشنگتن که مورد توجه اغلب ناظران و حتى طراحان آمریکایى قرار گرفته است این سؤال اساسى مطرح است که: براى ایجاد ثبات دراز مدت در خاورمیانه بزرگ، چه سطحى از درگیرى آمریکا در این منطقه لازم است؟ و آیا آمریکا قادر است در سطح گسترده و طولانى مدت متناسب با اهداف کلان خود در خاورمیانه درگیر بماند؟<br>
به‌رغم تناقض‌ها و ابهام‌هاى متعدد فوق که در طرح آمریکا درباره خاورمیانه بزرگ، وجود دارد، در خصوص رویکرد امنیتى به قدرت هژمونیک واشنگتن که مورد توجه اغلب ناظران و حتى طراحان آمریکایى قرار گرفته است این سؤال اساسى مطرح است که: براى ایجاد ثبات دراز مدت در خاورمیانه بزرگ، چه سطحى از درگیرى آمریکا در این منطقه لازم است؟ و آیا آمریکا قادر است در سطح گسترده و طولانى مدت متناسب با اهداف کلان خود در خاورمیانه درگیر بماند؟<br>
عناصر اصلى رویکرد هژمونیک حضور در عراق و روى کار آوردن نظام مطلوب در آن کشور، در تنگنا قرار دادن سوریه و اعمال فشار و حرکت ایذایى علیه ایران، خروج نیروهایش از عربستان سعودى، دور شدن از نقش به ظاهر میانجى در قضیه فلسطین و تغییر و تعدیل رژیم‌هاى عربى، همگى نمى‌تواند در قالب یک استراتژى منسجم گنجانده شود؟ آمریکا تا کى و تا کجا مى‌تواند به هزینه کردن منابع انسانى، مالى و سیاسى در خاورمیانه ادامه دهد و اقدامات مستقیم و غیرمستقیم سایر بازیگران عمده بین‌المللى را خنثا و بعضاً آنها را با خود همراه نماید؟ ارزیابى دقیق این موضوعات و پاسخ واقع‌بینانه و روشن به این سؤالات کلیدى وضعیت مبهم خاورمیانه بزرگ را بهتر از گذشته در افق دید قرار خواهد داد (همان و گزارش پژوهشى...، 1381: 21). <br>
عناصر اصلى رویکرد هژمونیک حضور در عراق و روى کار آوردن نظام مطلوب در آن کشور، در تنگنا قرار دادن سوریه و اعمال فشار و حرکت ایذایى علیه ایران، خروج نیروهایش از عربستان سعودى، دور شدن از نقش به ظاهر میانجى در قضیه فلسطین و تغییر و تعدیل رژیم‌هاى عربى، همگى نمى‌تواند در قالب یک استراتژى منسجم گنجانده شود؟ آمریکا تا کى و تا کجا مى‌تواند به هزینه کردن منابع انسانى، مالى و سیاسى در خاورمیانه ادامه دهد و اقدامات مستقیم و غیرمستقیم سایر بازیگران عمده بین‌المللى را خنثا و بعضاً آنها را با خود همراه نماید؟ ارزیابى دقیق این موضوعات و پاسخ واقع‌بینانه و روشن به این سؤالات کلیدى وضعیت مبهم خاورمیانه بزرگ را بهتر از گذشته در افق دید قرار خواهد داد <ref>همان و گزارش پژوهشى...، 1381: 21.</ref> <br>


=منابع و مآخذ=
=منابع و مآخذ=
۱٬۷۴۱

ویرایش