۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
پدرش قبل از تولد او، خوابى شیرین دید که او را به فرزندى به نام محمد بشارت دادند. او از این رؤیا بسیار خوشحال بود و آرزوى تحقق آن را داشت. پس از مدتى خداوند به این انتظار پایان داد و پسرى به او عطا کرد که نامش را با توجه به علاقه اش به ابوحامد محمد غزالى و وابى که دیده بود، «محمد» گذاشت و با همنام قراردادن وى با عارف بزرگ غزالى، امید داشت تا فرزندش نیز در معنویت و عرفان، پلههاى ترقى و رستگارى را طى نماید. محمد غزالى سرانجام پس از هشت دهه زندگى پر برکت در راه اعتلاى اسلام، وحدت مسلمانان و مبارزه با استعمار، در حالى که براى حضور و انجام سخن رانى در همایش «اسلام و غرب» به ریاض سفر کرده بود، در تاریخ 19شوال 1416 در سن 79سالگى دچار سکته قلبى شد و پس از مراسم تشییع، در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. | پدرش قبل از تولد او، خوابى شیرین دید که او را به فرزندى به نام محمد بشارت دادند. او از این رؤیا بسیار خوشحال بود و آرزوى تحقق آن را داشت. پس از مدتى خداوند به این انتظار پایان داد و پسرى به او عطا کرد که نامش را با توجه به علاقه اش به ابوحامد محمد غزالى و وابى که دیده بود، «محمد» گذاشت و با همنام قراردادن وى با عارف بزرگ غزالى، امید داشت تا فرزندش نیز در معنویت و عرفان، پلههاى ترقى و رستگارى را طى نماید. محمد غزالى سرانجام پس از هشت دهه زندگى پر برکت در راه اعتلاى اسلام، وحدت مسلمانان و مبارزه با استعمار، در حالى که براى حضور و انجام سخن رانى در همایش «اسلام و غرب» به ریاض سفر کرده بود، در تاریخ 19شوال 1416 در سن 79سالگى دچار سکته قلبى شد و پس از مراسم تشییع، در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. | ||
=دوران تحصیل= | =دوران تحصیل= | ||
محمد پس از گذراندن دوران کودکى، براى فراگیرى ادبیات عرب و مقدمات علوم اسلامى ، وارد مکتبخانه روستا شد. در آغاز آیات قرآن را فراگرفت و پس از مدتى توانست تمام قرآن را حفظ نماید. سپس وارد دانشکده اسکندریه وابسته به دانشگاه الازهر شد و به تحصیل علوم دینى اشتغال یافت. وى در ایام تحصیل، با اساتید خود گفت وگوها و مناظرات علمى داشت و انتقادهاى او در کلاس درس زبانزد استادان و همشاگردىهایش بود. | محمد پس از گذراندن دوران کودکى، براى فراگیرى ادبیات عرب و مقدمات علوم اسلامى ، وارد مکتبخانه روستا شد. در آغاز آیات قرآن را فراگرفت و پس از مدتى توانست تمام قرآن را حفظ نماید. سپس وارد دانشکده اسکندریه وابسته به دانشگاه الازهر شد و به تحصیل علوم دینى اشتغال یافت. وى در ایام تحصیل، با اساتید خود گفت وگوها و مناظرات علمى داشت و انتقادهاى او در کلاس درس زبانزد استادان و همشاگردىهایش بود. مهمترین استاد او در دانشکده اسکندریه «شیخ ابراهیم غرباوى» بود که غزالى بارها در حق وى و استاد دیگرش «شیخ [[عبدالعزیز بلال]]» زبان به ستایش گشوده است. <ref>قرضاوى، 1421: 35.</ref> | ||
وى در ادامه تحصیلاتش وارد دانشگاه الازهر شد و پس از چهار سال تحصیل، در سال 1360ق در سن 26 سالگى از این دانشگاه فارغ التحصیل گشت | وى در ادامه تحصیلاتش وارد دانشگاه الازهر شد و پس از چهار سال تحصیل، در سال 1360ق در سن 26 سالگى از این دانشگاه فارغ التحصیل گشت.<ref>ملکاوى، 1417: 185.</ref> وى در آنجا درس استادانى چون: «شیخ عنانى»، «امام محمد ابوزهره»، «شیخ عبدالعظیم زرقانى»، «شیخ محمود شلتوت»(1893ـ 1963م) و «حسن البناء»(1906ـ 1949م) را درک کرد. حسن البناء بیشترین تأثیر را بر ذهن و فکر غزالى گذاشت. نخستین ملاقات غزالى با این استاد، هنگامى بود که وى در دانشکده اسکندریه مشغول تحصیل بود و در یکى از شب هاى درسى، حسن البناء را که براى دیدار دانشجویان به این دانشکده آمده بود، ملاقات نمود. غزالى از این استاد خود به مجدد اسلام در قرن چهاردهم هجرى یاد مىکند. <ref>قرضاوى، 1421: 31</ref> و معتقد است تربیت روحى و اسلامى استاد، اثر ماندگارى در جامعه اسلامى مصر گذاشته، باعث تربیت نسلى انقلابى و اسلامى در مصر گردید. | ||
=دوران تدریس= | =دوران تدریس= | ||
غزالى پس از این که از دانشگاه الازهر فارغ التحصیل گشت، اجازهنامه تدریس به او اهدا شد و در دانشکده اصول دین و مرکز بررسى هاى عربى و اسلامى دانشگاه الازهر مشغول تدریس و فعالیت علمى شد | غزالى پس از این که از دانشگاه الازهر فارغ التحصیل گشت، اجازهنامه تدریس به او اهدا شد و در دانشکده اصول دین و مرکز بررسى هاى عربى و اسلامى دانشگاه الازهر مشغول تدریس و فعالیت علمى شد <ref>ملکاوى، 1417: 185.</ref> پس از مدتى ریاست شوراى معارف اسلامى را نیز همزمان با اشتغال به تدریس بر عهده گرفت. در این شورا به دانشجویان، رشتههاى فرهنگ اسلامى و مبانى دین و شریعت را در سطح فوق لیسانس و دکترا تعلیم مىدادند و غزالى بیشترین سهم را در تربیت این دانشجویان داشت. برخى از شاگردانى که وى در دانشگاه الازهر تربیت نمود، اکنون جزء متفکران و فقهاى بزرگ اهل سنت هستند. از جمله شاگردان او «شیخ [[یوسف القرضاوی|یوسف القرضاوى]]» و «[[حسین حسن الطویل]]» هستند. یوسف قرضاوى بیش از 128 کتاب در علوم مختلف اسلامى تألیف کرده و یک بار نیز به جرم همکارى با اخوان المسلمین، توسط رژیم مصر دستگیر گشت. حسین حسن الطویل نیز از علماى بزرگ دانشگاه الازهر به شمار مىآید. | ||
=فعالیت هاى تبلیغى غزالى= | =فعالیت هاى تبلیغى غزالى= | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
=غزالى در سنگر مطبوعات= | =غزالى در سنگر مطبوعات= | ||
غزالى فعالیت مطبوعاتى خود را با هفته نامه «اخوان المسلمین» آغاز کرد. مقالات او در این هفتهنامه مرتب در ستونى به نام «خواطر حرّة»(آرزوهاى پر حرارت) به چاپ مىرسید. با شدت یافتن فعالیت جمعیت اخوان المسلمین و رویارویى آنها با حکومت وقت، مجله اخوان المسلمین تعطیل شد. غزالى پس از آن در مجله «المباحث» و سپس در مجله «الدعوة» که صالح عشماوى آن را تأسیس کرده بود، مشغول فعالیت شد. وى با مجلات «[[لواء الاسلام]]»، | غزالى فعالیت مطبوعاتى خود را با هفته نامه «اخوان المسلمین» آغاز کرد. مقالات او در این هفتهنامه مرتب در ستونى به نام «خواطر حرّة»(آرزوهاى پر حرارت) به چاپ مىرسید. با شدت یافتن فعالیت جمعیت اخوان المسلمین و رویارویى آنها با حکومت وقت، مجله اخوان المسلمین تعطیل شد. غزالى پس از آن در مجله «المباحث» و سپس در مجله «الدعوة» که صالح عشماوى آن را تأسیس کرده بود، مشغول فعالیت شد. وى با مجلات «[[لواء الاسلام (مجله)|لواء الاسلام]]»، «[[الشعب (مجله)|الشعب]]»، «[[هذا دیننا (مجله)|هذا دیننا]]» و «[[الحق المر (مجله)|الحق المر]]»(حقیقت تلخ) نیز ارتباط علمى داشت <ref>ملکاوى، 1417: 74.</ref> هم چنین پس از تأسیس و انتشار مجله «[[الفکر الجدید (مجله)|الفکر الجدید]]» توسط سید قطب، غزالى یکى از نویسندگان آن به شمار مىرفت. | ||
وى که از سنین جوانى با مطبوعات مصر و برخى کشورهاى عربى نظیر عربستان در مجله | وى که از سنین جوانى با مطبوعات مصر و برخى کشورهاى عربى نظیر عربستان در مجله «[[المسلمون (مجله)|المسلمون]]» ارتباط علمى داشت، با نوشتهها و مقالات خود، خشم حکومت و عوامل غربزده را بر انگیخت و همین امر باعث شد تا در سال 1367ق. دستگیر و زندانى شود <ref>قرضاوى، 1421: 11.</ref> در نوشتهها و مقالات غزالى، موضوعاتى به چشممى خورد که با اندیشهها و مشکلات مردم مسلمان جامعه، همخوانى داشت و آنچه بیشتر مورد توجه خوانندگان قرار مىگرفت، گفتارهاى صادقانه او بود. وى مىگوید: «دوست داشتم تمام احساسات و دریافت هاى خویش را بهطور کامل بنگارم تا در پیشگاه خداوند سربلند و از خیرخواهى به مردم، دریغ نکرده باشم» <ref>ملکاوى، 1417: 185.</ref> غزالى در یکى از نوشتههایش، ضمن انتقاد شدید از روزنامه نگاران مصر که به مقدسات دینى از جمله نماز، روزه و حجاب حمله مىکردند، آنها را آمریکایى معرفى مىکند و مىنویسد: «نشریاتى که باید در این عصر، به سوى ترقى افکار مسلمانان قدم بردارند، با کمال تأسف شیوه روزنامه نگارى آمریکایى را پیش گرفته اند و در دامن زدن به آشوب و تفریح جاهلان و بازکردن راه جرایم و گناه، مسابقه گذاشته اند».<ref>غزالى،1369:159.</ref> | ||
=مبارزات سیاسى= | =مبارزات سیاسى= | ||
مهمترین دوران مبارزاتى غزالى مربوط به زمانى است که وى به جمعیت اخوانالمسلمین پیوست. اخوان المسلمین در بیشتر کشورهاى عربى فعالیت مىکرد و پایگاه اصلى آن در مصر بود. این جمعیت در سال 1347ق توسط حسن البناء(1327ـ 1369ق / 1906 ـ1949م) در شهر اسماعیلیه مصر پایهگذارى شد و فعالیت خود را در اتاق کوچکى در مدرسه التهذیب، با تعلیم قرآن، تجوید، حدیث، تفسیر و دیگر علوم اسلامى آغاز کرد. حسن البناء در سال 1350ق رسالهاى حاوى اهداف جمعیت اخوان المسلمین منتشر کرد و به عنوان دبیرکل جمعیت برگزیده شد. با گسترش فعالیت سیاسى و دینى جمعیت، تشکیلات آن به [[قاهره]] منتقل گردید.<br> | |||
'''در سال 1356ق در پنجمین کنگره اخوان المسلمین، تصمیمات مهمى گرفته شد که از آن جمله بود:'''<br> | |||
# آزادى وطن از سلطه بیگانه مخصوصاً انگلیس | |||
# تشکیل حکومت اسلامى در مصر؛ | |||
# اصلاحات اجتماعى و اقتصادى ؛ | |||
# مبارزه و مخالفت با استعمار؛ | |||
# طرفدارى از استقلال کشورهاى اسلامى در هر نقطه از جهان؛ | |||
# ضدیت با ملىگرایى و تلاش براى وحدت جهان اسلام. | |||
تصمیمات و مصوبات جمعیت اخوان المسلمین که همگى خواسته مردم و آرزوى آنها بود از یکسو، و شرکت فعال آنها در جنگ اعراب و اسرائیل و کمک آنها به فلسطینى ها در سال 1948م از سوى دیگر، باعث فزونى محبوبیت آنها شد و متقابلاً موجب ناراحتى و خوف دربار مصر و استعمار پیر انگلیس گشت. از اینرو دولت «نقراشى پاشا» به فرمان ملک فاروق در صفر 1368ق / 1948م، فرمان انحلال جمعیت اخوان المسلمین را صادر کرد و بسیارى از اعضاى آن بازداشت شدند و اموال جمعیت نیز مصادره گردید. <ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامى : 7/279</ref> | تصمیمات و مصوبات جمعیت اخوان المسلمین که همگى خواسته مردم و آرزوى آنها بود از یکسو، و شرکت فعال آنها در جنگ اعراب و اسرائیل و کمک آنها به فلسطینى ها در سال 1948م از سوى دیگر، باعث فزونى محبوبیت آنها شد و متقابلاً موجب ناراحتى و خوف دربار مصر و استعمار پیر انگلیس گشت. از اینرو دولت «نقراشى پاشا» به فرمان ملک فاروق در صفر 1368ق / 1948م، فرمان انحلال جمعیت اخوان المسلمین را صادر کرد و بسیارى از اعضاى آن بازداشت شدند و اموال جمعیت نیز مصادره گردید. <ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامى : 7/279</ref> | ||
غزالى که از اعضاى فعال جمعیت به شمار مىآمد در سال 1368ق یا اوایل 1369ق، به جرم همکارى با اخوان المسلمین، بازداشت شد. وى همراه عدهاى از اعضاى دیگر جمعیت، به زندان «الحذاء» در شهر طور منتقل شدند. غزالى در زندان نیز آرام نگرفت و با هدف روشنگرى زندانیان، به سخنرانى مىپرداخت و بیشتر سخنرانى هاى او پس از اقامه نماز بود. غزالى، رهبر زندانیان شناخته مىشد و زندانیان که اکثر آنان از اعضاى اخوان المسلمین بودند، به حرف و تصمیم او احترام مىگذاردند. یوسف قرضاوى که از شاگردان غزالى و اکنون یکى از متفکران بزرگ مصرى است، درباره خاطرات زندان مىگوید: | غزالى که از اعضاى فعال جمعیت به شمار مىآمد در سال 1368ق یا اوایل 1369ق، به جرم همکارى با اخوان المسلمین، بازداشت شد. وى همراه عدهاى از اعضاى دیگر جمعیت، به زندان «الحذاء» در شهر طور منتقل شدند. غزالى در زندان نیز آرام نگرفت و با هدف روشنگرى زندانیان، به سخنرانى مىپرداخت و بیشتر سخنرانى هاى او پس از اقامه نماز بود. غزالى، رهبر زندانیان شناخته مىشد و زندانیان که اکثر آنان از اعضاى اخوان المسلمین بودند، به حرف و تصمیم او احترام مىگذاردند. یوسف قرضاوى که از شاگردان غزالى و اکنون یکى از متفکران بزرگ مصرى است، درباره خاطرات زندان مىگوید: | ||
خط ۶۹: | خط ۷۶: | ||
=انفصال غزالى از اخوان المسلمین= | =انفصال غزالى از اخوان المسلمین= | ||
پس از ترور حسن البناء، در سال 1369ق «حسن هضیبى» از طرف اعضاى جمعیت اخوان المسلمین که فعالیت هاى بسیار محدودى داشت، به عنوان دبیر کل جمعیت انتخاب شد. در آن تاریخ غزالى تازه از زندان آزاد شده بود و بیشتر به فعالیتهاى علمى خود مىپرداخت. وى ابتدا درسهایى را که در زندان براى زندانیان بازگو مىکرد با عنوان «الاسلام و الاستبداد السیاسی» منتشر کرد. در سال 1372ق با یک عملیات نظامى به فرماندهى ژنرال جمال عبدالناصر (1339ـ1391ق / 1918ـ1970م)، ملک فاروق از سلطنت خلع و نظام پادشاهى به جمهورى تبدیل شد. جمعیت اخوان المسلمین که با نظام پادشاهى مخالف بود با عبدالناصر همکارى کرد و در پیروزى این عملیات نقش به سزایى داشت. | پس از ترور حسن البناء، در سال 1369ق «حسن هضیبى» از طرف اعضاى جمعیت اخوان المسلمین که فعالیت هاى بسیار محدودى داشت، به عنوان دبیر کل جمعیت انتخاب شد. در آن تاریخ غزالى تازه از زندان آزاد شده بود و بیشتر به فعالیتهاى علمى خود مىپرداخت. وى ابتدا درسهایى را که در زندان براى زندانیان بازگو مىکرد با عنوان «الاسلام و الاستبداد السیاسی» منتشر کرد. در سال 1372ق با یک عملیات نظامى به فرماندهى ژنرال جمال عبدالناصر (1339ـ1391ق / 1918ـ1970م)، ملک فاروق از سلطنت خلع و نظام پادشاهى به جمهورى تبدیل شد. جمعیت اخوان المسلمین که با نظام پادشاهى مخالف بود با عبدالناصر همکارى کرد و در پیروزى این عملیات نقش به سزایى داشت. | ||
عبدالناصر به پاس همکارى جمعیت اخوان المسلمین، ابتدا گروه آنان را به رسمیت شناخت، ولى بعدها مواضعش تغییر کرد و با این جمعیت درگیر شد و دستور اعدام عدهاى از متفکران جمعیت، همچون سید قطب را صادر کرد. در این میان غزالى نیز در آغاز مانند دیگر اعضا، به جمال عبدالناصر حسن ظن داشت و از او حمایت مىکرد، اما با شفافتر شدن اقدامات عبدالناصر، از وى روى برگرداند و با نوشتن کتاب هایى نظیر «قذائف الحق» و «الاسلام و الزحف الاحمر» توطئههاى عبدالناصر را افشا نمود. <ref>همان: 56</ref>. عبدالناصر که از نفوذ فکرى غزالى در بین جوانان اخوان المسلمین هراس داشت، حسن هضیبى را تحریک کرد که غزالى و دیگر افراد تأثیرگذار را از جمعیت کنار گذارد. حسن هضیبى که روابط صمیمانهاى با عبدالناصر داشت چهار عضو ارشد اخوان المسلمین از جمله غزالى را از کار بر کنار کرد | عبدالناصر به پاس همکارى جمعیت اخوان المسلمین، ابتدا گروه آنان را به رسمیت شناخت، ولى بعدها مواضعش تغییر کرد و با این جمعیت درگیر شد و دستور اعدام عدهاى از متفکران جمعیت، همچون سید قطب را صادر کرد. در این میان غزالى نیز در آغاز مانند دیگر اعضا، به جمال عبدالناصر حسن ظن داشت و از او حمایت مىکرد، اما با شفافتر شدن اقدامات عبدالناصر، از وى روى برگرداند و با نوشتن کتاب هایى نظیر «قذائف الحق» و «الاسلام و الزحف الاحمر» توطئههاى عبدالناصر را افشا نمود. <ref>همان: 56</ref>. عبدالناصر که از نفوذ فکرى غزالى در بین جوانان اخوان المسلمین هراس داشت، حسن هضیبى را تحریک کرد که غزالى و دیگر افراد تأثیرگذار را از جمعیت کنار گذارد. حسن هضیبى که روابط صمیمانهاى با عبدالناصر داشت چهار عضو ارشد اخوان المسلمین از جمله غزالى را از کار بر کنار کرد. <ref>همان: 44.</ref> | ||
=مواضع سیاسى و اعتقادى= | =مواضع سیاسى و اعتقادى= | ||
غزالى پس از انفصال از جمعیت اخوان المسلمین، موضعگیرى هاى متعددى در مقابله با غربزدگى و هم چنین در برابر قوانین غیر اسلامى مصر داشت. از جمله در برابر منشور برابرى زن و مرد<ref>ماهنامه مکتب اسلام، ربیع الثانى 1341: ص59.</ref>، رد نظریه خالد محمد خالد مبنى بر جدایى دین از سیاست<ref>قرضاوى، 1421: 196</ref>، و دفاع از متهمان پرونده قتل دکتر فرج فوده(نویسنده مرتد مصرى) موضعگیرىهاى سختى نمود.<ref>همان: 344.</ref> | غزالى پس از انفصال از جمعیت اخوان المسلمین، موضعگیرى هاى متعددى در مقابله با غربزدگى و هم چنین در برابر قوانین غیر اسلامى مصر داشت. از جمله در برابر منشور برابرى زن و مرد<ref>ماهنامه مکتب اسلام، ربیع الثانى 1341: ص59.</ref>، رد نظریه خالد محمد خالد مبنى بر جدایى دین از سیاست<ref>قرضاوى، 1421: 196</ref>، و دفاع از متهمان پرونده قتل دکتر فرج فوده(نویسنده مرتد مصرى) موضعگیرىهاى سختى نمود.<ref>همان: 344.</ref> | ||
وى در | وى در موضعگیرىهاى دیگرش، ضمن حمایت از انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى(قدس سره)، گفته است: «من حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامى ایران اعلام مىکنم. مادامى که ایران با اتکال به خداوند و وحدت کلمه کار خود را ادامه دهد، انشاءالله به اهداف خود دست مىیابد. تجاوز عراق به ایران با حمایت مستقیم امپریالیسم جهانى صورت گرفته است. من صدام را تجاوزگرى مىدانم که با تسلیحاتش در جهت منافع دشمنان اسلام گام برمى دارد». | ||
شیخ [[محمد غزالى]] شدیداً تحت تأثیر افکار [[امام خمینى(قدس سره)]] بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران قرار گرفته بود و در مقاطع مختلف از او یاد مىکرد. هنگامى که امام خمینى فتواى ارتداد سلمان رشدى را صادر نمود، غزالى در جلسه درسش ضمن تقدیر از ایشان گفت: «در یکى از جلسات با عدهاى از علماى قاهره، آرزو کردم که اى کاش خداوند جرعهاى از شجاعت امام خمینى را به تمام علماى اسلام عطا مىکرد، زیرا وقتى که در مرکز فرهنگ انگلستان، توطئهاى علیه اسلام و مسلمین ترتیب یافت و فردى بى شخصیت و پرکینه نسبت به اسلام، شدیدترین اهانت ها را به مقدسترین انسان تاریخ یعنى پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و همسران و اصحابش روا داشت، همه ساکت بودند و تنها او (امام خمینى (ره) بود که با شجاعت و شهامت، حکم ارتداد این فرد حقیر و بىادب را صادر کرد». <ref>گامى به سوى...: 1/13.</ref> | شیخ [[محمد غزالى]] شدیداً تحت تأثیر افکار [[امام خمینى(قدس سره)]] بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران قرار گرفته بود و در مقاطع مختلف از او یاد مىکرد. هنگامى که امام خمینى فتواى ارتداد سلمان رشدى را صادر نمود، غزالى در جلسه درسش ضمن تقدیر از ایشان گفت: «در یکى از جلسات با عدهاى از علماى قاهره، آرزو کردم که اى کاش خداوند جرعهاى از شجاعت امام خمینى را به تمام علماى اسلام عطا مىکرد، زیرا وقتى که در مرکز فرهنگ انگلستان، توطئهاى علیه اسلام و مسلمین ترتیب یافت و فردى بى شخصیت و پرکینه نسبت به اسلام، شدیدترین اهانت ها را به مقدسترین انسان تاریخ یعنى پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و همسران و اصحابش روا داشت، همه ساکت بودند و تنها او (امام خمینى (ره) بود که با شجاعت و شهامت، حکم ارتداد این فرد حقیر و بىادب را صادر کرد». <ref>گامى به سوى...: 1/13.</ref> | ||
وى در جاى دیگرى از سخنان خود مىگوید: «سلمان رشدى را مىبینم که پس از ارتداد قبیح خود در کشورهاى اروپایى و آمریکایى در رفت و آمد است تا مورد تقدیر و تکریم قرار گیرد، بدون آن که موجب حیا و شرم هیچ یک از | وى در جاى دیگرى از سخنان خود مىگوید: «سلمان رشدى را مىبینم که پس از ارتداد قبیح خود در کشورهاى اروپایى و آمریکایى در رفت و آمد است تا مورد تقدیر و تکریم قرار گیرد، بدون آن که موجب حیا و شرم هیچ یک از عربهایى شود که با غرب همکارى مىکنند تا جایى که ما اختلافات قرون اولیه را نشخوار مىکنیم و برخى از ما به دروغ، سوگند یاد مىکنند که شیعه قرآنى دیگر به جز قرآن ما دارند. به این تهمت پراکنان گفتم از ابتداى تاریخ اسلام تا حال که قرن 15 است، کره زمین به جز همین قرآن را در بین هیچ یک از فرقههاى اسلامى به خود ندیده است، پس به مصلحت چه کسى تبلیغ مىکنى که شیعه قرآن دیگرى به جز قرآن ما دارند؟». <ref>اطلاعات: 23/4/1374: 2.</ref> | ||
غزالى در واقعه انفجار حرم رضوى در تاریخ 30/3/1373، برابر با عاشوراى 1415، نیز در پیامى به دفتر حفاظت از منافع جمهورى اسلامى ایران در مصر، انزجار خود را از اقدام وحشیانه منافقان اعلام کرد و طى نامهاى نسبتاً طولانى، عاملان آن را بىدین و ریشه این جنایت را، استعمار جهانى دانست. <ref>همان.</ref> | غزالى در واقعه انفجار حرم رضوى در تاریخ 30/3/1373، برابر با عاشوراى 1415، نیز در پیامى به دفتر حفاظت از منافع جمهورى اسلامى ایران در مصر، انزجار خود را از اقدام وحشیانه منافقان اعلام کرد و طى نامهاى نسبتاً طولانى، عاملان آن را بىدین و ریشه این جنایت را، استعمار جهانى دانست. <ref>همان.</ref> | ||
غزالى هم چنین در برابر حزب بعث عراق و شخص صدام حسین، مواضع محکمى داشت و بارها در سخنرانى ها و کلاس هاى درسش، بدون ملاحظه عرب بودن صدام، حکومتش را حکومتى خونریز و سفاک معرفى کرد. وى با محکوم کردن کشتار شیعیان جنوب عراق اظهار داشت: «این نخستین بار نیست که بعث عربى دست به چنین کارى مىزند و آخرین آن نیز نخواهد بود. قومیت عربى و بعث عربى از ساختههاى شیطانى، براى روگرداندن مردم از دینشان مىباشد. هنگامى که بعث عربى به ایران حمله کرد، اعراب آن را تأیید کردند. خدا و پیامبر اسلام را فراموش کردند و از این موضوع ناراحت نشدند». <ref>رسالت، 3/4/1370: 12.</ref> | غزالى هم چنین در برابر حزب بعث عراق و شخص صدام حسین، مواضع محکمى داشت و بارها در سخنرانى ها و کلاس هاى درسش، بدون ملاحظه عرب بودن صدام، حکومتش را حکومتى خونریز و سفاک معرفى کرد. وى با محکوم کردن کشتار شیعیان جنوب عراق اظهار داشت: «این نخستین بار نیست که بعث عربى دست به چنین کارى مىزند و آخرین آن نیز نخواهد بود. قومیت عربى و بعث عربى از ساختههاى شیطانى، براى روگرداندن مردم از دینشان مىباشد. هنگامى که بعث عربى به ایران حمله کرد، اعراب آن را تأیید کردند. خدا و پیامبر اسلام را فراموش کردند و از این موضوع ناراحت نشدند». <ref>رسالت، 3/4/1370: 12.</ref> | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۱۱: | ||
=آثار غزالى= | =آثار غزالى= | ||
غزالى آثار متعددى از خود بر جاى گذاشته و از میان بیش از پنجاه اثر او، تعداد قابل توجهى به زبان فارسىی و برخى به زبان انگلیسى و فرانسه ترجمه شده است. مهم ترین آثار ترجمه شده او بدین قرار است:<br> | غزالى آثار متعددى از خود بر جاى گذاشته و از میان بیش از پنجاه اثر او، تعداد قابل توجهى به زبان فارسىی و برخى به زبان انگلیسى و فرانسه ترجمه شده است. مهم ترین آثار ترجمه شده او بدین قرار است:<br> | ||
# اخلاق اسلامى ، ترجمه محمود ابراهیمى، تهران، نشر احسان، 1378. 397صفحه. | |||
# اخوان المسلمین: تاریخ پیدایش، تحولات و فعالیتهاى جنبش اخوان المسلمین در یک قرن اخیر، ترجمه دکتر بهمن آقایى و خسرو صفوى، تهران، رسام، 1365. 273ص. | |||
# ارزیابى میراث فکرى مسلمانان، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1382. 288صفحه. | |||
# باور راستین اسلامى ، ترجمه محمود ابراهیمى، سقز، انتشارات محمدى، 1373. 300صفحه. | |||
# ترجمه فارسى فقه السیره، ترجمه محمدطاهر حسینى، تهران، نشر احسان، 1378،592صفحه. | |||
# تعامل روشمند با قرآن کریم، ترجمه على اصغر محمدسیجانى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1379. 277صفحه. | |||
# جنایات غربى در شرق یا اسلام و بلاهاى نوین، ترجمه مصطفى زمانى، قم، پیام اسلام، 1369. 344صفحه. | |||
# حقوق بشر: مقایسه تعالیم اسلام با منشور ملل متحد، ترجمه باقر موسوى، تهران، انتشارات اعلمى، بىتا. | |||
# سیره آموزى، ترجمه على اصغر محمدى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1378. 568صفحه. | |||
# فساد سیاسى در جوامع عربى و اسلامى ، ترجمه عبدالعزیز سلیمى، تهران، نشر احسان، 1382. 200صفحه. | |||
# گامى به سوى تفسیر موضوعى سورههاى قرآن کریم، ترجمه على اصغر محمدى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1377. 2جلد. | |||
# مبانى وحدت فکر فقهى و فرهنگى مسلمانان، ترجمه عبدالعزیز سلیمى، تهران، نشر احسان، 1382. 341صفحه. | |||
# محاکمه گلدزیهر صهیونیست معلم نویسندگان «بیست و سه سال»، ترجمه صدر بلاغى، تهران، حسینیه ارشاد، 1363. 323صفحه. | |||
# محورهاى پنجگانه قرآن کریم، ترجمه محمود ابراهیمى، سنندج، هه ژار، 1381. 392صفحه. | |||
# مسائل زنان بین سنت هاى کهن و جدید، ترجمه مجید احمدى، تهران، نشر احسان، 1379. 248صفحه. | |||
# نگرشى نو در فهم احادیث نبوى، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1381. 294صفحه. | |||
# نگرشى نو در فهم قرآن، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1381. 398صفحه. | |||
# Islam our religion، ترجمه احمد جلال (به انگلیسى)، بىجا، سازمان آموزشى، علمى و فرهنگى اسلامى (ایسسکو)، 214 صفحه. | |||
# Telle est noter religion، ترجمه محمد عنبر(به فرانسه)، ویراستار ژان فرانسوا فارو، پاریس، 1994م. 294ص. | |||
=وفات غزالى= | =وفات غزالى= |
ویرایش