۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می دهد' به 'میدهد') |
جز (جایگزینی متن - 'برنامه ریزی' به 'برنامهریزی') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
=خصوصیات مأمون= | =خصوصیات مأمون= | ||
زندگیش سراسر کوشش و فعالیّت و خالی از تنعّم بود، درست برعکس برادرش امین که در آغوش زبیده، پرورش یافته بود. هر کس زبیده را بشناسد درمی یابد که امین غرق خوش گذرانی و تفریح بوده است. مأمون مانند برادرش اصالتی چندان برای خود احساس نمی کرد و نه تنها مطمئن به آینده خویش نبود بلکه برعکس، این نکته را مسلم می پنداشت که [[عباسیان]] به خلافت و حکومت او تن درنخواهند داد. از این رو خود را فاقد هرگونه پایگاهی که بدان تکیه کند، می دید و به همین دلیل آستین همّت بالا زد و برای آینده اش به | زندگیش سراسر کوشش و فعالیّت و خالی از تنعّم بود، درست برعکس برادرش امین که در آغوش زبیده، پرورش یافته بود. هر کس زبیده را بشناسد درمی یابد که امین غرق خوش گذرانی و تفریح بوده است. مأمون مانند برادرش اصالتی چندان برای خود احساس نمی کرد و نه تنها مطمئن به آینده خویش نبود بلکه برعکس، این نکته را مسلم می پنداشت که [[عباسیان]] به خلافت و حکومت او تن درنخواهند داد. از این رو خود را فاقد هرگونه پایگاهی که بدان تکیه کند، می دید و به همین دلیل آستین همّت بالا زد و برای آینده اش به برنامهریزی پرداخت. مأمون خطوط آینده خود را از لحظه ای تعیین کرد که به موقعیت خود پی برد و دانست که برادرش امین از مزایای خوبی برخوردار است که دست وی از آن ها کوتاه است. | ||
او از اشتباه های امین نیز پند آموخت. مثلأ [[فضل]] با مشاهده امین که خود را به لهو و لعب سرگرم ساخته بود، به مأمون میگفت که تو پارسایی و[[دینداری]] و رفتار نیکو از خود بروز بده و مأمون نیز همین گونه می کرد. هر بار که امین حرکت سستی را آغاز می کرد، مأمون آن حرکت را با جدیّت در پیش می گرفت. <ref> الآداب السلطانیه/ص 212</ref> | او از اشتباه های امین نیز پند آموخت. مثلأ [[فضل]] با مشاهده امین که خود را به لهو و لعب سرگرم ساخته بود، به مأمون میگفت که تو پارسایی و[[دینداری]] و رفتار نیکو از خود بروز بده و مأمون نیز همین گونه می کرد. هر بار که امین حرکت سستی را آغاز می کرد، مأمون آن حرکت را با جدیّت در پیش می گرفت. <ref> الآداب السلطانیه/ص 212</ref> |