۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىکردند' به 'میکردند') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
به نظر شما تحصیلات اجبارى آیا کارى منطقى است؟ البته که کارى منطقى است زیرا فلانکس به خاطر جهالتى که دارد مىگوید من سواد ندارم و نمىخواهم سواد داشته باشم؛ پسرم بىسواد است و نمىخواهم تحصیلکرده شود. مىگوییم او نمىفهمد؛ اینجا که مسئله سلیقه مطرح نیست؛ او جاهل است و جهل بدبختىزاست. | به نظر شما تحصیلات اجبارى آیا کارى منطقى است؟ البته که کارى منطقى است زیرا فلانکس به خاطر جهالتى که دارد مىگوید من سواد ندارم و نمىخواهم سواد داشته باشم؛ پسرم بىسواد است و نمىخواهم تحصیلکرده شود. مىگوییم او نمىفهمد؛ اینجا که مسئله سلیقه مطرح نیست؛ او جاهل است و جهل بدبختىزاست. | ||
امام صادق | امام صادق علیهالسلام مىفرمودند: «اگر مىتوانستم، شلاق بر سر مردم مىزدم تا همه عالِم شوند.» بهداشت اجبارى چگونه است؟ | ||
وقتى دولت احساس خطر میکند که یک بیمارى شیوع پیدا کند بالاجبار به مردم واکسن مىزند؛ نمىگوید آیا اجازه مىدهید به شما واکسن بزنم؟ بلکه مىگوید اجازه بدهید یا ندهید ما واکسن را به شما مىزنیم چون عملى منطقى انجام مىدهیم و سلیقه مطرح نیست. یا فلان شخص چشمش تراخمى است و جاهل است، در برابر معالجه چشمش مقاومت میکند؛ آیا باید تابع نظر او بود؟ تاریخ را بخوانید، مىگوید اولین بار که واکسن آبله کشف شد بلوایى بپا شد. | وقتى دولت احساس خطر میکند که یک بیمارى شیوع پیدا کند بالاجبار به مردم واکسن مىزند؛ نمىگوید آیا اجازه مىدهید به شما واکسن بزنم؟ بلکه مىگوید اجازه بدهید یا ندهید ما واکسن را به شما مىزنیم چون عملى منطقى انجام مىدهیم و سلیقه مطرح نیست. یا فلان شخص چشمش تراخمى است و جاهل است، در برابر معالجه چشمش مقاومت میکند؛ آیا باید تابع نظر او بود؟ تاریخ را بخوانید، مىگوید اولین بار که واکسن آبله کشف شد بلوایى بپا شد. | ||
خط ۲۳۰: | خط ۲۳۰: | ||
در این موقع حاطب تحت تأثیر وسوسهاى قرار گرفت و نامهاى از جریان نوشت و به زنى داد که آن را مخفیانه به مکه ببرد تا اهل مکه از تصمیم پیغمبر دایر بر فتح مکه باخبر شوند. به اصطلاح کمى جاسوسى کرد. (یک وقتى ما منزلى خریدیم و دلّال این کار یک شخص یزدى بود. پس از خرید ما به من گفت: حاج آقا خوب کردید این منزل را خریدید چون خانم صاحب این خانه یک کم بهایى بود!) | در این موقع حاطب تحت تأثیر وسوسهاى قرار گرفت و نامهاى از جریان نوشت و به زنى داد که آن را مخفیانه به مکه ببرد تا اهل مکه از تصمیم پیغمبر دایر بر فتح مکه باخبر شوند. به اصطلاح کمى جاسوسى کرد. (یک وقتى ما منزلى خریدیم و دلّال این کار یک شخص یزدى بود. پس از خرید ما به من گفت: حاج آقا خوب کردید این منزل را خریدید چون خانم صاحب این خانه یک کم بهایى بود!) | ||
خلاصه زن حامل نامه در بیابان مشغول رفتن به طرف مکه بود که پیغمبر اکرم از جریان آگاه شدند و ظاهراً آگاهى ایشان به صورت وحى الهى بود. ایشان سه نفر را که عبارت بودند از مقداد و زبیر و حضرت على | خلاصه زن حامل نامه در بیابان مشغول رفتن به طرف مکه بود که پیغمبر اکرم از جریان آگاه شدند و ظاهراً آگاهى ایشان به صورت وحى الهى بود. ایشان سه نفر را که عبارت بودند از مقداد و زبیر و حضرت على علیهالسلام مأمور کردند زن را یافته نامه را از او بگیرند. زن را پیدا کردند ولى او انکار کرد که حامل نامهاى است. تمام اسباب و لوازم او را جستجو کردند، نامه پیدا نشد. قسمها خورد که من نامهاى با خود ندارم. | ||
زبیر به مقداد گفت برگردیم چون نامهاى با خود ندارد. | زبیر به مقداد گفت برگردیم چون نامهاى با خود ندارد. | ||
ولى على | ولى على علیهالسلام گفتند امکان ندارد که او نامهاى با خود نداشته باشد زیرا پیغمبر صلى الله علیه و آله دروغ نمىگوید. پس شمشیر خود را کشید و دیگر زن فهمید که با چه کسى روبروست، على علیهالسلام اهل شوخى نیست و جدى شمشیر کشیده است. | ||
حضرت گفتند یا نامه را بده و یا تو را مىکشم. زن گفت قدرى دور شوید تا نامه را بدهم. سپس از لاى موهایش نامه را درآورد و به آنها داد. | حضرت گفتند یا نامه را بده و یا تو را مىکشم. زن گفت قدرى دور شوید تا نامه را بدهم. سپس از لاى موهایش نامه را درآورد و به آنها داد. | ||
خط ۲۴۶: | خط ۲۴۶: | ||
دینتان خارج کنند. | دینتان خارج کنند. | ||
لَنْ تَنْفَعَکُمْ ارْحامُکُمْ وَ لا اوْلادُکُمْ یَوْمَ الْقِیمَةِ ممتحنه/ 3. . اشاره است به حاطب؛ مىگوید مگر در قیامت زن و بچه به درد انسان مىخورد؟! و بعد داستان ابراهیم | لَنْ تَنْفَعَکُمْ ارْحامُکُمْ وَ لا اوْلادُکُمْ یَوْمَ الْقِیمَةِ ممتحنه/ 3. . اشاره است به حاطب؛ مىگوید مگر در قیامت زن و بچه به درد انسان مىخورد؟! و بعد داستان ابراهیم علیهالسلام را نقل میکند. قرآن مىگوید که این را از ابراهیم و پیروان او یاد بگیرید که در مقابل اقوام خودشان ایستادند و گفتند: از همه شما و معبودهاى شما دورى مىجوییم و بین ما و شما براى همیشه دشمنى است مگر اینکه ایمان بیاورید. جز ایمان هیچ چیز دیگرى نمىتواند روابط ما را با یکدیگر نزدیک کند. | ||
کمونیسم، اول مىگفت با امپریالیسم هرگز نمىتواند روابط حسنه برقرار کند، ولى بعد مسئله صلح کل و سودجویى مسئله را تغییر داد و روابط کمونیسم و امپریالیسم با هم خوب شد. | کمونیسم، اول مىگفت با امپریالیسم هرگز نمىتواند روابط حسنه برقرار کند، ولى بعد مسئله صلح کل و سودجویى مسئله را تغییر داد و روابط کمونیسم و امپریالیسم با هم خوب شد. |