۸۷٬۷۹۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
اهل سنت و جماعت اصطلاحی معروف است که اکثریت مسلمانان را در بر نمیگیرد. در برابر اقلیت | اهل سنت و جماعت اصطلاحی معروف است که اکثریت مسلمانان را در بر نمیگیرد. در برابر اقلیت آنها که گروه [[شیعه]] را تشکیل میدهند. | ||
==معنای لغوی اهل سنت== | ==معنای لغوی اهل سنت== | ||
اهل سنت دو و اژه عربی است | اهل سنت دو و اژه عربی است و نزد اهل در لغت به معنای گروهی است که شریک امور هم باشند، مثل اهل خانه که در همکاری و پیوند خانوادگی و اهل اسلام که در عقیده باطنی با شریک هم باشند. مفردات راغب، ماده اهل | ||
و اما سنّت در لغت به معنای راه و روش پسندیده است. لسان العرب، ج۱۳، ماده سنّ | و اما سنّت در لغت به معنای راه و روش پسندیده است. <ref>لسان العرب، ج۱۳، ماده سنّ</ref> | ||
==سنت در اصطلاح== | ==سنت در اصطلاح== | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==معنا شناسی سنت== | ==معنا شناسی سنت== | ||
سنت از نظر معنا شناسی | سنت از نظر معنا شناسی به عملى گفته میشود که منطبق بر سنت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله باشد. از این رو، در مقابل «بدعت» قرار نمیگیرد. <ref>سید مصطفی حسینی دشتی، مدخل «سنّی» از فرهنگ معارف و معاریف | ||
</ref> | |||
==تاریخچه پیدایش اهل سنت== | ==تاریخچه پیدایش اهل سنت== | ||
تاریخ پیدایش اصطلاح «اهل سنت» چندان روشن نیست. از روایتی که غزالی نقل میکند به دست میآید که این جمله | تاریخ پیدایش اصطلاح «اهل سنت» چندان روشن نیست. از روایتی که غزالی نقل میکند به دست میآید که این جمله برای نخستین از پیامبر اسلام نقل شده است بدین مضمون که ملت یهود هفتاد و یک گروه و ملت نصاری هفتاد و دو گروه شدند و امت من، هفتاد و سه گروه میشوند، یکی از آنها اهل نجات، و دیگران اهل آتش اند. سؤال شد، اهل نجات کدام اند؟! فرمود:« اهل السنة والجماعة»،باز پرسیده شده، سنت و جماعت چیست؟ فرمود: آن چه من و اصحاب من بر آن هستند. <ref>فضائح الباطنیة،ص۷۸.</ref> | ||
البته باید گفت که غزالی نامی از منبع روایت نبرده است و این روایت | البته باید گفت که غزالی نامی از منبع روایت نبرده است و این روایت به همین شکلی که او بیان کرده است در هیچ یک از منابع معتبر روایی دیده نمیشود. | ||
البته از واژه «جماعت» نام برده شده است اما از جمله اهل السنه و الجماعه نشانی به چشم نمی خورد. | البته از واژه «جماعت» نام برده شده است اما از جمله اهل السنه و الجماعه نشانی به چشم نمی خورد. | ||
با این حال تا آنجا که به دست آمده است، اصطلاح اهل سنت بدون کلمه جماعت، در اوایل قرن دوم، رایج شده و عمر بن عبدالعزیز در | با این حال تا آنجا که به دست آمده است، اصطلاح اهل سنت بدون کلمه جماعت، در اوایل قرن دوم، رایج شده و عمر بن عبدالعزیز در رسالهای که در رد قدریه نگاشته است، آن را به کار برده است. | ||
وی در خطاب به قدریه (که مدافعان آزادی انسان در گفتار و عمل هستند) مینویسد «وقد علمتُم انّ أهلَ السنة کانُوا یقولون: الاعتصامُ بالسنةِ نجاةُ وسیقبَض العلمُ قبضاً سَریعاً»: | وی در خطاب به قدریه (که مدافعان آزادی انسان در گفتار و عمل هستند) مینویسد «وقد علمتُم انّ أهلَ السنة کانُوا یقولون: الاعتصامُ بالسنةِ نجاةُ وسیقبَض العلمُ قبضاً سَریعاً»: میدانید اهل سنت گفتند تمسک به سنت راه نجات است و علم و دانش به زودی جمع میشود. <ref>جعفر سبحانی رسائل و مقالات، قم، نشر موسسه امام صادق، سال 1425 قمری، چاپ دوم، ج6، ص 110</ref> | ||
رسائل و مقالات، قم، نشر موسسه امام صادق، سال 1425 قمری، چاپ دوم، | |||
=اعتقادات= | =اعتقادات= | ||
به اعتقاد اهل سنت پیامبر صلوات الله علیه، پس از خود جانشینی تعیین نکرده است، بلکه حضرت به دست مردم انتخاب میشود. اما شیعیان معتقدند پیامبر اکرم صلوات الله علیه به فرمان الهی علی ابن ابیطالب را به عنوان جانشین خودش به مردم معرفی کرد. بنا بر این و مطابق با اعتقاد اهل سنت، پس از رحلت پیامبر و با تشکیل شورایی در سقیفه بنی ساعده، جناب ابوبکر که از صحابه (یاران) بود به عنوان خلیفه بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله انتخاب شد. البته ابوبکر بعد از خودش به این مبنا عمل نکرد و با تشخیص خودش عمر را به جانشینی خود انتخاب کرد. عمر نیز بعد از ابوبکر به هیچکدام از این دو روش عمل نکرد و شورایی شش نفره تشکیل داد تا یکی را از میان خود به عنوان خلیفه به مردم معرفی کنند. | به اعتقاد اهل سنت پیامبر صلوات الله علیه، پس از خود جانشینی تعیین نکرده است، بلکه حضرت به دست مردم انتخاب میشود. اما شیعیان معتقدند پیامبر اکرم صلوات الله علیه به فرمان الهی علی ابن ابیطالب را به عنوان جانشین خودش به مردم معرفی کرد. بنا بر این و مطابق با اعتقاد اهل سنت، پس از رحلت پیامبر و با تشکیل شورایی در سقیفه بنی ساعده، جناب ابوبکر که از صحابه (یاران) بود به عنوان خلیفه بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله انتخاب شد. البته ابوبکر بعد از خودش به این مبنا عمل نکرد و با تشخیص خودش عمر را به جانشینی خود انتخاب کرد. عمر نیز بعد از ابوبکر به هیچکدام از این دو روش عمل نکرد و شورایی شش نفره تشکیل داد تا یکی را از میان خود به عنوان خلیفه به مردم معرفی کنند. | ||
=مذاهب کلامی اهل حدیث = | =مذاهب کلامی اهل حدیث= | ||
==اهل حدیث== | ==اهل حدیث== | ||
گروه یا جریانى در میان اهل سنت است که عهدهدار گردآورى ، آموزش و گسترش احادیث هستند و با اعتماد به ظاهر احادیث درباره مسائل اعتقادى و فقهى نظر مىدهند و استفاده کنندگان از روشهاى استدلالى عقلى در زمینه فقه و کلام را نکوهش مى کنند. | گروه یا جریانى در میان اهل سنت است که عهدهدار گردآورى ، آموزش و گسترش احادیث هستند و با اعتماد به ظاهر احادیث درباره مسائل اعتقادى و فقهى نظر مىدهند و استفاده کنندگان از روشهاى استدلالى عقلى در زمینه فقه و کلام را نکوهش مى کنند. | ||
رضوی، رسول، «اهل حدیث»، در دانشنامه کلام اسلامی، قم، موسسه امام صادق، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص563 | <ref>رضوی، رسول، «اهل حدیث»، در دانشنامه کلام اسلامی، قم، موسسه امام صادق، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص563</ref> مالک بن انس شافعی احمد بن حنبل و داود بن علی اصفهانی از بزرگان اهل حدیث در شاخه فقه به حساب میآیند.<ref>همان، ص565</ref> علاوه بر این،اهل حدیث قبل از احمد بن حنبل از اصول خاصى پیروى نمىکردند بلکه افرادى بودند که با گرایشهاى گوناگون زیر نظر اهل الحدیث گرد آمده بودند و در میان آنها، افراد مرجئى ، ناصبى ، قدرى ، جُهَنى ، واقفى ، و متشیع زیاد دیده مى شد و سیوطى اسامى آنان را در اثر خود آورده است. <ref>تدریب الحدیث ، ج1 ، ص328</ref> ولى زمانی که احمد بن حنبل هدایت این مذهب را بر عهده گرفت، همگان را تحت عقیده واحدى که عقیده اهل سنت نامید، درآورد. <ref>ر ک. جمعی از محققین، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، مدخل اهل سنت</ref> | ||
==اشاعره== | ==اشاعره== | ||
در آغاز قرن چهارم هجری قمری، ابوالحسن اشعری که شاگر ابوعلی جبایی معتزلی بود به دلایلی از مذهب معتزله فاصله گرفت و در اثبات روش خود کتابهای بسیاری نگاشت و با وجود نهی اصحاب سنت و حدیث، برای اثبات عقاید خویش از دلایل کلامی بهره جست | در آغاز قرن چهارم هجری قمری، ابوالحسن اشعری که شاگر ابوعلی جبایی معتزلی بود به دلایلی از مذهب معتزله فاصله گرفت و در اثبات روش خود کتابهای بسیاری نگاشت و با وجود نهی اصحاب سنت و حدیث، برای اثبات عقاید خویش از دلایل کلامی بهره جست <ref>خاتمى، فرهنگ علم کلام، ۱۳۷۰ش، ص ۴۸ و دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، مدخل اهل سنت</ref> | ||
و اصول آن را با عقاید اهل سنت و جماعت وفق داد و مذهب اشعرى را بنیاد نهاد | و اصول آن را با عقاید اهل سنت و جماعت وفق داد و مذهب اشعرى را بنیاد نهاد. <ref>خاتمى، فرهنگ علم کلام، ۱۳۷۰ش، ص 48</ref> به عنوان مثال کتابهای مقالات الاسلامیین، الابانه، اللمع و استحسان الخوض فی علم الکلام مهمترین آثار به جای مانده از اشعری است. | ||
==ماتریدیه== | ==ماتریدیه== | ||
مذهب ماتریدی هم زمان با مکتب اشعری توسط شخصی به نام ابومنصور ماتریدی سمرقندی در | مذهب ماتریدی هم زمان با مکتب اشعری توسط شخصی به نام ابومنصور ماتریدی سمرقندی در ماوراءالنهر و قسمت شرقی جهان اسلام و بر مبنایی مشابه با مبنای ابوالحسن اشعری شکل گرفت البته در مکتب ماتریدی گرایشهای عقلانی بیشتری نسبت به مکتب اشعری دیده میشود به گونهای که میتوان گفت که مکتب ماتریدی جمع میان مکتب معتزله و اشاعره است. <ref>دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، مدخل اهل سنت</ref> | ||
همان طور که مکتب اشاعره جمع میان دو مکت معتزله و اهل حدیث به شمار میرود. برخی از پژوهشگران | همان طور که مکتب اشاعره جمع میان دو مکت معتزله و اهل حدیث به شمار میرود. برخی از پژوهشگران آوردهاند که ماتریدی تفکر کلامی خویش را از ابوحنیفه رییس مذهب فقهی حنفی بر گرفت و در ادامه با حماد بن ابی سلیمان مرتبط شد و مباحث کلامی را رها کرده موضوعات فقهی را پی گرفت. | ||
جعفر سبحانی، فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامى، ج4 | <ref>جعفر سبحانی، فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامى، ج4</ref> | ||
==معتزله== | ==معتزله== | ||
معتزله یکی از مذاهب مشهور فکری سنت است که توجه خاصی به | معتزله یکی از مذاهب مشهور فکری سنت است که توجه خاصی به عقلگرایی داشته مبنای فکر خود را بر پایه فهم عقلی قرار دادهاند آنها با پذیرش حجیت عقل، قلمرویی وسیع در حوزه نظر و عمل برای آن ترسیم نمودند . | ||
رک: طالقانی و ملک مکان، «چیستی عقل در | <ref>رک: طالقانی و ملک مکان، «چیستی عقل در عقلگرایی معتزله»، ص ۱۲۹تا۱۴۲</ref> اصول بنیادین اعتقادی مذهب معتزله به اصول خمسه معروف است. که عبارتاند از: توحید صفاتی، عدل، وعد و وعید (قطعی بودن پاداش و کیفر الهی)، منزلتی میان دو منزلت، امر به معروف و نهی از منکر. | ||
محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ۱۳۷۲ش، ص۴۱۷ معتزله با نظریه «قدیم بودن قرآن» مخالف بوده به خلق و حدوث قرآن اعتقاد داشتند و صفات ازلى خدا را عین ذات او مىدانستند. | <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ۱۳۷۲ش، ص۴۱۷</ref> معتزله با نظریه «قدیم بودن قرآن» مخالف بوده به خلق و حدوث قرآن اعتقاد داشتند و صفات ازلى خدا را عین ذات او مىدانستند. | ||
مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ۱۳۷۲ش، ص۴۱۶ | <ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ۱۳۷۲ش، ص۴۱۶</ref> | ||
=مذاهب فقهی اهل سنت= | =مذاهب فقهی اهل سنت= | ||
==مالکیه== | ==مالکیه== | ||
موسس این مذهب ابوعبدالله مالک بن انس بن مالک اصبحى حمیرى است که در مدینه متولد شد و در همان شهر از دنیا | موسس این مذهب ابوعبدالله مالک بن انس بن مالک اصبحى حمیرى است که در مدینه متولد شد و در همان شهر از دنیا رفت. مالک به دنبال درخواست منصور عباسی کتاب الموطّأ را که در باب فقه و حدیث است نگاشت. پیروان این مکتب بیشتر در شمال آفریقا ساکن هستند. | ||
==حنفیه== | ==حنفیه== | ||
موسس این مذهب شخصی به نام ابوحنیفه نعمان بن ثابت و از شاگردان امام صادق علیهالسلام بوده است | موسس این مذهب شخصی به نام ابوحنیفه نعمان بن ثابت و از شاگردان امام صادق علیهالسلام بوده است. | ||
مذهب حنفی در میان دیگر مذاهب اهل سنت و جماعت بزرگترین مذهب از حیث جمعیتی است. پیروان این مذهب بیشتر در آسیا ساکن بوده و شامل نیمی از مسلمانان روی زمین میشود. از جمله مهمترین آثار | مذهب حنفی در میان دیگر مذاهب اهل سنت و جماعت بزرگترین مذهب از حیث جمعیتی است. پیروان این مذهب بیشتر در آسیا ساکن بوده و شامل نیمی از مسلمانان روی زمین میشود. از جمله مهمترین آثار ابوحنیفه میتوان به الفقه الاکبر، المسند و المخارج اشاره کرد. | ||
==شافعیه== | ==شافعیه== |