۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میداند' به 'میداند') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<big>برکات اخلاقی - فرهنگی بعثت نبوی</big> عنوان مقالهای است به زبان فارسی <ref>نویسنده: سید مصطفی حسینی رودباری</ref> | <big>برکات اخلاقی - فرهنگی بعثت نبوی</big> عنوان مقالهای است به زبان فارسی <ref>نویسنده: سید مصطفی حسینی رودباری</ref> که در [[پژوهشگاه مطالعات تقریبی]] [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] نگارش یافته است. در مقاله حاضر نخست سیمای جهان در عصر بعثت ترسیم گردیده و آنگاه به سیمای جهان بعد از بعثت پرداخته شده است. در قسمت اول، فساد حاکم بر جهان، رواج خرافات و عصبیتهای کور و جنگهای خونین براساس مستندات تاریخی بیان گردیده و در قسمت دوم آثار و برکات بعثت که به عنوان رستاخیز عظیم در حیات بشریت است تبیین گردیده است. در این قسمت برخی از این پیامدها نظیر: نهضت تربیتی - اخلاقی - نهضت علمی - فرهنگی و عرفانی، ارائه جهانبینی توحیدی، جهش تکاملی از دیدن به شنیدن، اصلاح بینش متحیرانه نسبت به زن، ترویج فرهنگ مشاوره و احترام به افکار عمومی مورد بحث قرار گرفته است. | ||
==برکات اخلاقی و فرهنگی در بعثت نبوی== | ==برکات اخلاقی و فرهنگی در بعثت نبوی== | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
در مبعث رسول اکرم صلیاللهعلیهآله نوری از افق مکه طلوع نمود که فضای تاریک جهان را روشن و نقشه جامع زندگی را برای بشریت در طول زمان و برای همیشه به ارمغان آورد. بعثت پیامبر صلی الله علیه وآله را باید نخستین روز انقلاب فکری و اخلاقی نابودی کامل قرار داده بود. چون به یُمن این واقعه بزرگ هستی، برترین اصول انسانی: آزادی، برابری و برادری، دوازده قرن قبل از انقلاب کبیر فرانسه به جامعه بشری اعلان گردید؛ | در مبعث رسول اکرم صلیاللهعلیهآله نوری از افق مکه طلوع نمود که فضای تاریک جهان را روشن و نقشه جامع زندگی را برای بشریت در طول زمان و برای همیشه به ارمغان آورد. بعثت پیامبر صلی الله علیه وآله را باید نخستین روز انقلاب فکری و اخلاقی نابودی کامل قرار داده بود. چون به یُمن این واقعه بزرگ هستی، برترین اصول انسانی: آزادی، برابری و برادری، دوازده قرن قبل از انقلاب کبیر فرانسه به جامعه بشری اعلان گردید؛ | ||
از اینرو مبعث را نباید فقط عید مسلمانان دانست بلکه بایدآن را عید بشریت خواند؛ هر چند واسطه ابلاغ پیام بعثت به جوامع انسانی،مسلمانان بودند. خدای بزرگ نیز از بعثت رسول اکرم صلی الله علیه وآله به عنوان یکی از برترین و بزرگترین نعمتهای خویش یاد نموده و بر مؤمنین به آن منّت | از اینرو مبعث را نباید فقط عید مسلمانان دانست بلکه بایدآن را عید بشریت خواند؛ هر چند واسطه ابلاغ پیام بعثت به جوامع انسانی،مسلمانان بودند. خدای بزرگ نیز از بعثت رسول اکرم صلی الله علیه وآله به عنوان یکی از برترین و بزرگترین نعمتهای خویش یاد نموده و بر مؤمنین به آن منّت مینهد تا ارزش این نعمت عظیم را دریابند: | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
و نیز در خطبه 26 نهج البلاغه خطاب به اعراب شبه جزیره عربستان اوضاع منحط و روبه زوال ساکنان آن را اینگونه توصیف میکند: | و نیز در خطبه 26 نهج البلاغه خطاب به اعراب شبه جزیره عربستان اوضاع منحط و روبه زوال ساکنان آن را اینگونه توصیف میکند: | ||
خدا، محمدصلی الله علیه وآله را فرستاد تا جهانیان را از راه و رسمی که در پیش | خدا، محمدصلی الله علیه وآله را فرستاد تا جهانیان را از راه و رسمی که در پیش گرفتهاند بیمدهد و او را امین دستورهای آسمانی خود قرار داد. در آن حال شما ای گروه عرببدترین دین را داشتید و در بدترین سرزمین زندگی میکردید. در بین سنگهایخشن و مارهای گزنده میخوابیدید و از آب تیره میآشامیدید. غذای خوبی نداشتهو خون یکدیگر را میریختید. پیوند خویش را از نزدیکان بریده و با آنان ستیزهمیکردید. بتها در بین شما برپا بود و گناهان دست و بال شما را بسته بود.[3] | ||
مورخان نیز اوضاع جهان را در عصر بعثت، به شدت بحرانی توصیف نموده،جوّ حاکم بر دو قدرت مسلط بر دنیا - ایران و روم - را اینگونه تبیین | مورخان نیز اوضاع جهان را در عصر بعثت، به شدت بحرانی توصیف نموده،جوّ حاکم بر دو قدرت مسلط بر دنیا - ایران و روم - را اینگونه تبیین کردهاند: | ||
===اوضاع ایران=== | ===اوضاع ایران=== | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
ایران در عصر بعثت از جهت علوم و فنون نیز از ممالک جهان عقب بود.محققین علت این انحطاط را نفوذ شدید موبدها و استبداد دستگاه حاکم وانحصاری بودن تحصیلات معرفی | ایران در عصر بعثت از جهت علوم و فنون نیز از ممالک جهان عقب بود.محققین علت این انحطاط را نفوذ شدید موبدها و استبداد دستگاه حاکم وانحصاری بودن تحصیلات معرفی کردهاند نه بیاستعدادی مردم ایران؛ به دلیلبود نظیر فنون نظامی، اسلحهسازی، هنرهای موسیقی و رقص و آواز و معماریو... پیشرفتهای خوبی داشتهاند.[8] | ||
===اوضاع روم=== | ===اوضاع روم=== | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
توصیه های فراوان دین به رعایت اصول اخلاقی حتی نسبت به دشمنان -لایجرمنکم شنآن قوم علی أن لاتعدلوا اعدلوا هو أقرب للتقوی - آنچنان قلوبمسلمانان را تحت تأثیر قرار داد که حتی در جنگها نیز بدان پایبند بودند.چنانکه ویل دورانت در تاریخ تمدن خویش نوشته است: | توصیه های فراوان دین به رعایت اصول اخلاقی حتی نسبت به دشمنان -لایجرمنکم شنآن قوم علی أن لاتعدلوا اعدلوا هو أقرب للتقوی - آنچنان قلوبمسلمانان را تحت تأثیر قرار داد که حتی در جنگها نیز بدان پایبند بودند.چنانکه ویل دورانت در تاریخ تمدن خویش نوشته است: | ||
مسلمانان مردتر از مسیحیان بودند. پیمانها را بهتر رعایت میکردند و بامغلوبان رحیمتر | مسلمانان مردتر از مسیحیان بودند. پیمانها را بهتر رعایت میکردند و بامغلوبان رحیمتر بودهاند. در تاریخ خود به ندرت مانند موقعی که شریعت اسلاممقداری مقررات قانونی مترقی داشت که به وسیله قاضیان روشنفکر اجرا میشدقانون مسیحی طریقه داوری الهی را بوسیله جنگ تن به تن یا آب و آتش به کارمیبرد.[11] | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
فکلّما حصل الانسان مرتبة من العلم وجب علیه تحصیل مرتبه أخری فوقها الیمالا نهایة له: | فکلّما حصل الانسان مرتبة من العلم وجب علیه تحصیل مرتبه أخری فوقها الیمالا نهایة له: | ||
انسان به هر مرتبه ای از دانش برسد و آن را به دست آورد واجب است مرتبه بالاتر ازآن را تحصیل کند و این وجوب تحصیل - تا آدمی زنده است - پایان یافته و نهایتیندارد.[14] | انسان به هر مرتبه ای از دانش برسد و آن را به دست آورد واجب است مرتبه بالاتر ازآن را تحصیل کند و این وجوب تحصیل - تا آدمی زنده است - پایان یافته و نهایتیندارد.[14] | ||
در پرتو این معارف عالیه و نیز توصیههای پیامبرصلی الله علیه وآله و معصومینعلیهالسلام بهتألیف کتاب نظیر: «قید والعلم بالکتابه» یا «احفظوا بکتبکم فانکم سوفتحتاجون الیها»، دانشمندان بزرگی در جهان اسلام درخشیدند و مدارس وکتابخانههای عظیمی بنا گردید؛ به گونهای که باید مسلمانان را رهبران علمی دنیاخواند؛ ادعای مذکور آن چنان قطعی است که حتی مورخان بیگانه نیز به اینحقیقت آشکار اذعان | در پرتو این معارف عالیه و نیز توصیههای پیامبرصلی الله علیه وآله و معصومینعلیهالسلام بهتألیف کتاب نظیر: «قید والعلم بالکتابه» یا «احفظوا بکتبکم فانکم سوفتحتاجون الیها»، دانشمندان بزرگی در جهان اسلام درخشیدند و مدارس وکتابخانههای عظیمی بنا گردید؛ به گونهای که باید مسلمانان را رهبران علمی دنیاخواند؛ ادعای مذکور آن چنان قطعی است که حتی مورخان بیگانه نیز به اینحقیقت آشکار اذعان کردهاند. | ||
جان برنال مؤلف کتاب علم در تاریخ نوشته است: | جان برنال مؤلف کتاب علم در تاریخ نوشته است: | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
نکته جالب در گفتار ولتر آن است که ایشان گفتار ناروای برخی از کشیشان | نکته جالب در گفتار ولتر آن است که ایشان گفتار ناروای برخی از کشیشان را نسبت به اسلام که ناشی از جهل و تعصّب آنان بود، به شدت مورد انتقاد قرار داده وآنان را افرادی احمق میداند: | ||
مبلغان مسیحی، فتوحات اسلام و پیشرفتهای علمی و معنوی پیروانش | مبلغان مسیحی، فتوحات اسلام و پیشرفتهای علمی و معنوی پیروانش را هماره مسکوت میگذاشتند. زیرا ستون فضایل رقیب موقعیت آنان را متزلزل میکرد و برای بدگویان سلاحی جدید پدید میآورد. از اینرو بوسوئه اسقف بزرگ پاریس درتاریخ جهانیاش محمد و محمدیان را فراموش میکند... من و خانم شاتله از تعصب احمقانه مسیحیان شکست خورده و مورخان بیمایهای که حقایق را واژگون کرده و نارواییهای بسیاری به محمد نسبت دادهاند سخت بیزار شدیم.[17] | ||
به این ترتیب نهضت علمی اسلام به برکت بعثت، | به این ترتیب نهضت علمی اسلام به برکت بعثت، پایهگذار تمدن عظیم اسلامی در جهان گردید. | ||
===ارائه جهانبینی توحیدی=== | ===ارائه جهانبینی توحیدی=== | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
از مشخصه های برجسته بعثت رسول اکرمصلی الله علیه وآله نسبت به انبیاء گذشته آناست که در این مرحله اراده الهی بر این تعلق گرفت که بشریت برخلاف اعصارقبل که به دیدن معجزات حسّی انبیاء بسنده میکردند به اندیشیدن و تفکّرتکیه کنند. | از مشخصه های برجسته بعثت رسول اکرمصلی الله علیه وآله نسبت به انبیاء گذشته آناست که در این مرحله اراده الهی بر این تعلق گرفت که بشریت برخلاف اعصارقبل که به دیدن معجزات حسّی انبیاء بسنده میکردند به اندیشیدن و تفکّرتکیه کنند. | ||
دعوت فراوان قرآن را به تعقّل و تدبر در آموزههای دینی و هر آنچهخداوند آفریده است و معرفی انسانهای غیراندیشمند به عنوان بدترینجنبندگان روی زمین - | دعوت فراوان قرآن را به تعقّل و تدبر در آموزههای دینی و هر آنچهخداوند آفریده است و معرفی انسانهای غیراندیشمند به عنوان بدترینجنبندگان روی زمین - انّ شرالدواب عنداللَّه الصم البکم الذین لایعقلون - بایدمبدأ رستاخیز فکری بشر دانست. در عصر پیامبرصلی الله علیه وآله به معجزه حسّی تنها اکتفانشد؛ بلکه در کنار آن بزرگترین معجزه معنوی - قرآن - ظاهر گردید که از انسانها میخواست به محتوای این پیام آسمانی تأمل کنند و در صورتی که آنرا با فطرت خویش منطبق دیدند بپذیرند: | ||
فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیهم اللَّه واولئک هم الوالالباب. | فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیهم اللَّه واولئک هم الوالالباب. | ||
نکته مهم آن است که در قرآن کریم پیامبرصلی الله علیه وآله از این که چرا حسرت | نکته مهم آن است که در قرآن کریم پیامبرصلی الله علیه وآله از این که چرا حسرت ایمان آوردن مشرکین را از طریق معجزههای حسّی به قلبش راه داده این چنین موردعتاب الهی قرار میگیرد: | ||
«وَإِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماًفِی السَّمَاءِ فَتَأْتِیَهُم بِآیَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَی فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ إِنَّمَایَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَی یَبْعَثُهُمُ اللّهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» (انعام: 36- 35) | «وَإِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماًفِی السَّمَاءِ فَتَأْتِیَهُم بِآیَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَی فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ إِنَّمَایَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَی یَبْعَثُهُمُ اللّهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» (انعام: 36- 35) | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
مفهوم آیه شریفه این است که مشرکان جهت ایمان آوردن نیاز به | مفهوم آیه شریفه این است که مشرکان جهت ایمان آوردن نیاز به معجزات حسی نداشته بلکه دیدهای بینا لازم دارند تا با تعمق و تفکّر به حقایق دین پی ببرند. | ||
در همین جهت میبینیم در آموزههای دینی تقلید در اصول دین حرام | در همین جهت میبینیم در آموزههای دینی تقلید در اصول دین حرام بوده حتی رجوع تقلیدی به مرجع دینی در فروعات باید براساس اجتهاد و تحقیق صورت گیرد. تفقّه در دین و فهم عمیق آن به حدّی در اسلام مورد تأکید قرارگرفته که دین بدون آن، فاقد هر نوع خیر و برکتی تعلقی گشت: لادین لمن لاتفقّهله و امام صادق علیهالسلام فرموده است: | ||
لوددت أن أصحابی ضربت روسهم بالسیاط حتی یتفقّهوا | لوددت أن أصحابی ضربت روسهم بالسیاط حتی یتفقّهوا | ||
دلم | دلم میخواست کسی تازیانه بر شاگردانم فرود آورد تا در دین آگاه شوند و در فهم درست آن بکوشند. | ||
شکّی نیست که تأکید فراوان قرآن و | شکّی نیست که تأکید فراوان قرآن و اهلبیت علیهالسلام در این زمینه به دلیل خطرات فراوانی است که در اثر غفلت مسلمین از آن، متوجه آنان خواهد شد که نمونه های بارز آن تزلزل و بیثباتی است که در برخی از مسلمانان درگذشته وحال دیده شده و میشود. | ||
===اصلاح بینش متحیرانه نسبت به زنان=== | ===اصلاح بینش متحیرانه نسبت به زنان=== | ||
در نگاه اعراب عصر بعثت، زن کالایی بود که جزء دارایی پدر یا شوهر یا پسربه شمار | در نگاه اعراب عصر بعثت، زن کالایی بود که جزء دارایی پدر یا شوهر یا پسربه شمار میرفت و او را با اموال و ثروتی که باقی میماند به ارث میبردند.[22]برخی از قبایل عرب مخصوصاً بنیاسد و تمیم احیاناً دختران خود را زنده به گور میکردند. در سایر نقاط جهان نیز وضعیت زنان برتر از جامعه عرب نبود. این زمان حتی استقلال مالی نیز نداشتند. | ||
چنانکه دکتر شایگان در شرح قانونمدنی ایران نوشته است: | چنانکه دکتر شایگان در شرح قانونمدنی ایران نوشته است: | ||
«استقلالی که زن در دارایی خود دارد و فقه شیعه از ابتدا آن را شناخته است درحقوق یونان و رم و ژاپن و تا چندی پیش هم در حقوق غالب کشورها وجود | «استقلالی که زن در دارایی خود دارد و فقه شیعه از ابتدا آن را شناخته است درحقوق یونان و رم و ژاپن و تا چندی پیش هم در حقوق غالب کشورها وجود نداشته یعنی زن مثل صغیر و مجنون، محجور و از تصرف در اموال خود ممنوع بوده است.در انگلستان که سابقاً شخصیت زن کاملاً در شخصیت شوهر محو بود و قانون: یکی در سال 1870 و دیگری در سال 1882 میلادی به اسم قانون مالکیت زن شوهردار از زن رفع حجر نمود. در ایتالیا قانون 1919 میلادی زن را از شمار محجورین خارج کرد. در قانون مدنی آلمان (1900 میلادی) و در قانون مدنی سوییس(1907) زن مثل شوهر خود اهلیت دارد ولی زن شوهردار در حقوق پرتغال و فرانسه هنوز در عداد محجورین است...» | ||
در برابر چنین تفکّر ضدانسانی - که هنوز نیز در برخی نقاط اروپا وجود دارد -بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله مبدأ تحولی دیگر در جهان گردید. اسلام زن را همسان | در برابر چنین تفکّر ضدانسانی - که هنوز نیز در برخی نقاط اروپا وجود دارد -بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله مبدأ تحولی دیگر در جهان گردید. اسلام زن را همسان مرد شمرد و شخصیت انسانی اش را به او بازگرداند. رابطه ظالمانه مردان با زنان را که به عنوان کالا با او برخورد میکردند تغییر داد و زن را مایه رحمت و برکت و مودت در حیات انسانی برشمرد: | ||
«وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةًوَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»[23] | «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةًوَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»[23] | ||
با این نگرش و | با این نگرش و حمایتهای پیامبرصلی الله علیه وآله و اولیای الهی از حقوق زنان، به تدریج نگاه عمومی جوامع به زنان تغییر یافت. | ||
===رواج فرهنگ مشاهده و احترام به افکار عمومی=== | ===رواج فرهنگ مشاهده و احترام به افکار عمومی=== | ||
در اجرای این اصل مهم قرآنی پیامبرصلی الله علیه وآله خود بارها در موضوعاتی که به وسیله نصّ و وحی الهی حکمش بیان نشده بود به مشورت با مسلمانان پرداخت تا آن را در بین پیروانش و نسلهای بعدی نهادینه کند. | |||
پیامبرصلی الله علیه وآله در | پیامبرصلی الله علیه وآله در مسائل اجتماعی برای مسلمانان حق اظهارنظر محفوظ داشت و هیچگاه با رأی فردی خویش با آنان مستبدانه رفتار نمینمود. در جنگ بدر در سه مرحله اصحابش رابه مشاوره دعوت نمود و از آنان خواست تا نظر خویش را پیرامون سه موضوع: اقدام به جنگ با قریش، محلّ اردوگاه بعد از آن که اصحاب جنگ را ترجیح دادند، رفتار با اسرای جنگی در پایان جنگ، ابراز نمایند و آنگاه خود نیز همانند سایرین نظرش را بیان نمود و در پایان از نظر اکثریت تبعیت نمود.[24] | ||
در جنگ احد نیز شیوه مبارزه با مشرکین را با اصحاب در میان گذاشت | در جنگ احد نیز شیوه مبارزه با مشرکین را با اصحاب در میان گذاشت که برخی با خارج شدن از شهر و هجوم بردن به دشمن موافقت نموده و برخی نیز باماندن داخل شهر و تقویت بنیه دفاعی اصرار داشتند که نظر نخست تصویب گردید. در جنگ احزاب و تبوک نیز همین سیره اجراء شده و پیامبرصلی الله علیه وآله از افکاراصحاب در راهبرد اهداف مقدس خویش بهره برد. | ||
نکته مهم آن است که پیامبرصلی الله علیه وآله با این که از نعمت عصمت و مصونیت از | نکته مهم آن است که پیامبرصلی الله علیه وآله با این که از نعمت عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه برخوردار بود و مسلمانان نیز به آن حضرت با چنین نگرشی رفتار میکردند هیچگاه از انتقاد اصحاب متأثر نشده بلکه در کمال سعه صدر با آنان برخورد مینمود. منشأ این سیرت رسول اکرم آن بود که آن حضرت میدید خداوند به انسانها حق سخن گفتن و اندیشه کردن داده است پس چگونه میتوان این حق را از آنان سلب نمود. به ویژه آن که دستور داده است در برابر تخلّف زمامداران از قانون عدل، اعتراض نموده و آنها را نهی از منکر نماید. | ||
درهمین رابطه | درهمین رابطه میبینیم رسول اکرم صلی الله علیه وآله به لشکری از مسلمانان مأموریت جنگی داد و شخصی را از انصار به فرماندهی آنان نصب نمود. همین که آتش برافروخته شد گفت: آیا رسول اکرم به شما تأکید نکرده است که از اوامر من اطاعت کنید؟ گفتند: بلی، گفت: فرمان میدهم خود را در این آتش بیندازید. آنها امتناع کردند. رسول اکرم از این ماجرا مستحضر شد فرمود: اگر اطاعت میکردند برای همیشه در آتش میسوختند (مخصوص آتش بیدادگری است) اطاعت در موردی است که زمامداران مطابق قانون دستوری بدهند.[25] | ||