پرش به محتوا

نکاح موقت: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ مهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'می‏کرد' به 'می‌‏کرد'
جز (جایگزینی متن - 'می‏داند' به 'می‏‌داند')
جز (جایگزینی متن - 'می‏کرد' به 'می‌‏کرد')
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:


#ترمذی محدّث معروف نقل می‏کند که مردی از اهل شام از عبدالله بن عمر از متعه زنان سؤال کرد، گفت: حلال است. سؤال‏کننده گفت: پدرت عمر از آن نهی کرده، عبدالله گفت: «أ رأیت إن کان‏أبی قد نهی عنها و قد سنّها رسول‌الله، أ نترک السنّة و نتبع قول أبی؟!؛ آیا اگر پدرم از آن نهی کند ولی رسول خدا آن را سنّت قرار داده باشد، ما سنّت آن حضرت را ترک کنیم و از سخن پدرم پیروی کنیم؟!». <ref>(این حدیث در صحیح ترمذی که امروز در دسترس ماست به این صورت وجود ندارد بلکه به‌جای متعة النساء متعة الحج آمده، ولی زین‌الدین معروف به شهید ثانی از علمای قرن دهم در کتاب شرح اللمعة الدمشقیة و سید بن طاووس از علمای قرن هفتم هجری در کتاب الطرائف آن را در مورد متعة النساء آورده‏اند و به نظر می‏رسد در نسخه‏های قدیمی صحیح ترمذی به همین صورت بوده و در نسخه‏های بعد به علل معلومی آن را تغییر داده‏اند!( و کم له من نظیر!)</ref><br>
#ترمذی محدّث معروف نقل می‏کند که مردی از اهل شام از عبدالله بن عمر از متعه زنان سؤال کرد، گفت: حلال است. سؤال‏کننده گفت: پدرت عمر از آن نهی کرده، عبدالله گفت: «أ رأیت إن کان‏أبی قد نهی عنها و قد سنّها رسول‌الله، أ نترک السنّة و نتبع قول أبی؟!؛ آیا اگر پدرم از آن نهی کند ولی رسول خدا آن را سنّت قرار داده باشد، ما سنّت آن حضرت را ترک کنیم و از سخن پدرم پیروی کنیم؟!». <ref>(این حدیث در صحیح ترمذی که امروز در دسترس ماست به این صورت وجود ندارد بلکه به‌جای متعة النساء متعة الحج آمده، ولی زین‌الدین معروف به شهید ثانی از علمای قرن دهم در کتاب شرح اللمعة الدمشقیة و سید بن طاووس از علمای قرن هفتم هجری در کتاب الطرائف آن را در مورد متعة النساء آورده‏اند و به نظر می‏رسد در نسخه‏های قدیمی صحیح ترمذی به همین صورت بوده و در نسخه‏های بعد به علل معلومی آن را تغییر داده‏اند!( و کم له من نظیر!)</ref><br>
#در حدیث دیگر (در صحیح مسلم) از جابر بن عبدالله می‏خوانیم که می‏گوید ما در عصر پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) با مهریه مختصری از خرما و آرد برای چند روز متعه می‏کردیم و در عصر أبوبکر نیز ادامه داشت تا آن که عمر آن را به‌خاطر جریان «عمرو بن حریث» نهی کرد. <ref>صحیح مسلم، جلد 2، صفحه 131.</ref><br>
#در حدیث دیگر (در صحیح مسلم) از جابر بن عبدالله می‏خوانیم که می‏گوید ما در عصر پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) با مهریه مختصری از خرما و آرد برای چند روز متعه می‌‏کردیم و در عصر أبوبکر نیز ادامه داشت تا آن که عمر آن را به‌خاطر جریان «عمرو بن حریث» نهی کرد. <ref>صحیح مسلم، جلد 2، صفحه 131.</ref><br>
#در حدیث دیگری در همان کتاب آمده است که ابن عباس و ابن زبیر در مورد متعه زنان و متعه حج اختلاف کردند (و از جابر بن عبدالله داوری خواستند)، جابر گفت: ما، هر دو را در زمان پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) انجام دادیم، سپس عمر ما را نهی کرد و ما خودداری کردیم! <ref>صحیح مسلم، جلد 2، صفحه 131.</ref><br>
#در حدیث دیگری در همان کتاب آمده است که ابن عباس و ابن زبیر در مورد متعه زنان و متعه حج اختلاف کردند (و از جابر بن عبدالله داوری خواستند)، جابر گفت: ما، هر دو را در زمان پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) انجام دادیم، سپس عمر ما را نهی کرد و ما خودداری کردیم! <ref>صحیح مسلم، جلد 2، صفحه 131.</ref><br>
#ابن عبّاس که او را «حبر الأمّة» (عالم و دانشمند امّت اسلام) نامیده‏اند نیز، از طرف‌داران عدم نسخ حکم متعه در عصر رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) بود، شاهد آن مشاجره‏ای است که میان او و عبدالله بن زبیر رخ داد که در صحیح مسلم آمده است:
#ابن عبّاس که او را «حبر الأمّة» (عالم و دانشمند امّت اسلام) نامیده‏اند نیز، از طرف‌داران عدم نسخ حکم متعه در عصر رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) بود، شاهد آن مشاجره‏ای است که میان او و عبدالله بن زبیر رخ داد که در صحیح مسلم آمده است:


عبدالله بن زبیر در مکه اقامت کرده بود. روزی (در میان جمعی از مردم که ابن عبّاس هم در میان آنها بود) گفت: بعضی از کسانی که خداوند چشم و دل آنها را، مانند چشم سر آنها کور کرده، فتوا به جواز متعه می‏دهند - منظور او ابن عبّاس بود که در آن زمان نابینا شده بود - ابن عبّاس که این سخن را شنید، گفت: تو آدم جلف نادانی هستی، به جانم سوگند در عصر رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) ما این کار را می‏کردیم.
عبدالله بن زبیر در مکه اقامت کرده بود. روزی (در میان جمعی از مردم که ابن عبّاس هم در میان آنها بود) گفت: بعضی از کسانی که خداوند چشم و دل آنها را، مانند چشم سر آنها کور کرده، فتوا به جواز متعه می‏دهند - منظور او ابن عبّاس بود که در آن زمان نابینا شده بود - ابن عبّاس که این سخن را شنید، گفت: تو آدم جلف نادانی هستی، به جانم سوگند در عصر رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) ما این کار را می‌‏کردیم.
ابن زبیر (بی‏اعتنا به نام رسول خدا) گفت: تو آزمایش کن، به خدا سوگند اگر انجام دهی تو را سنگسار می‏کنم! <ref>صحیح مسلم، جلد 4، صفحه 59، حدیث 3307، چاپ دارالفکر.</ref>یعنی منطق را با زور و تهدید پاسخ گفت!<br>
ابن زبیر (بی‏اعتنا به نام رسول خدا) گفت: تو آزمایش کن، به خدا سوگند اگر انجام دهی تو را سنگسار می‏کنم! <ref>صحیح مسلم، جلد 4، صفحه 59، حدیث 3307، چاپ دارالفکر.</ref>یعنی منطق را با زور و تهدید پاسخ گفت!<br>


Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۷۲

ویرایش