confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
«حنین» سرزمینی در نزدیكی [[شهر طائف]] حدود دوازده فرسخی [[مكه]] است؛ چون این [[غزوه]] در آنجا واقع شد، به نام '''غزوة حنین''' معروف شده و در [[قرآن]] با عنوان ی<big>وم حنین</big> از آن یاد شده است. نام دیگر این غزوه <sup>اوطاس</sup> میباشد و آن نام سرزمینی در همان حدود است. نام دیگر این <sup>غزوه هوازن</sup> است كه نام یكی از قبایل بزرگی است كه در این جنگ شركت داشت و فرمانده لشكر هم از آن قبیله بود. | «حنین» سرزمینی در نزدیكی [[شهر طائف]] حدود دوازده فرسخی [[مكه]] است؛ چون این [[غزوه]] در آنجا واقع شد، به نام '''غزوة حنین''' معروف شده و در [[قرآن]] با عنوان ی<big>وم حنین</big> از آن یاد شده است. نام دیگر این غزوه <sup>اوطاس</sup> میباشد و آن نام سرزمینی در همان حدود است. نام دیگر این <sup>غزوه هوازن</sup> است كه نام یكی از قبایل بزرگی است كه در این جنگ شركت داشت و فرمانده لشكر هم از آن قبیله بود. | ||
=زمینه بروز غزوة حنین= | =زمینه بروز غزوة حنین= | ||
خط ۹۲: | خط ۹۱: | ||
اینها همه در اطراف پیامبر(ص) بودند، نُه نفر از [[بنی هاشم]] بودند و دهمین نفر از غیر بنی هاشم بود كه عبارت است از «أیمن بن اُمّ أیمن» كه در این جنگ [[شهید]] شد. | اینها همه در اطراف پیامبر(ص) بودند، نُه نفر از [[بنی هاشم]] بودند و دهمین نفر از غیر بنی هاشم بود كه عبارت است از «أیمن بن اُمّ أیمن» كه در این جنگ [[شهید]] شد. | ||
از زنان! نیز دو تن، یكی به نام «اُمّ عمراه» (نسیبه) دختر «كعب» و دیگری به نام «اُمّ سُلیم» دختر «مِلحان» میان ثابت قدمان بودند، میجنگیدند و فراریان شبه مرد را ملامت میكردند. | از زنان! نیز دو تن، یكی به نام «اُمّ عمراه» (نسیبه) دختر «كعب» و دیگری به نام «اُمّ سُلیم» دختر «مِلحان» میان ثابت قدمان بودند، میجنگیدند و فراریان شبه مرد را ملامت میكردند. | ||
=عكسالعمل پیامبر(ص) پس از فرار لشكر= | |||
رسول اسلام(ص) در این لحظاتِ حساس، متوجه شد كه زحمات بیست و یك سالهاش در راه تبلیغ اسلام و پیروزیهای بزرگی كه در این راه نصیبش شده است، همگی به مخاطره افتاده، پس اقداماتی انجام داد كه از جمله آنها موارد ذیل است: | |||
# دست به دعا برداشت و عرضه داشت: «اللَّهُمَّ إِلَیْكَ الْحَمْدُ وَ إِلَیْكَ الْمُشْتَكَى وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ؛ خدایا! تو را سپاس، و شكوه حال خود را به درگاه تو میآورم و تویی تكیهگاه.» [[جبرئیل]] نازل شد و عرض كرد: همان دعایی را كردی كه [[حضرت موسی(ع)]] برای شكافتن دریا و نجات از فرعون كرد. | |||
# | |||
# وقتی بر استر، سوار بود، از «ابوسفیان بن حارث» یك مشت خاك گرفت و به طرف مشركان پاشید و فرمود: «شاهت الوجوه؛ زشت باد این صورتها!» سپس سر به آسمان بلند كرد و گفت: «اللهم اِن تُهلَك هذِهِ العِصابَةُ لاتُعبَد، و اِن شِئتَ اَن لَاتعبد، لَا تُعبَد؛ خدایا! اگر این جماعت نابود شود، كسی تو را پرستش نخواهد كرد، و اگر بخواهی كه كسی تو را پرستش نكند، مورد پرستش قرار نخواهی گرفت.» | |||
# | |||
# به عموی خود «عباس» - كه صدای رسا و بلندی داشت - فرمود: بالای بلندی برو و فراریان را این گونه صدا بزن: «یا اصحابَ سورة البقرة و یا اصحاب بیعة الشجرة، الی این تفرّون؟ اذكروا العهد الّذی عاهدتم علیه رسول الله؛ ای [[اصحاب]] [[سوره بقره]] و ای [[اصحاب]] بیعت شجره، به كجا میگریزید؟ پیمانی را كه با رسول خدا بستهاید، به یاد آرید!» | |||
# | |||
# شمشیر كشید و به دشمن حمله كرد و فرمود: «اَلآن حَمِیَ الوَطِیسَ؛ هم اكنون تنور جنگ داغ شد» و این گونه رجز خواند: | |||
# أنَا النَّبِیُّ لا كَذِبُ *** اَنَا ابنُ عَبدِالمُطَّلِبِ «من پیامبری هستم كه [[دروغ]] در من نیست. من فرزند عبدالمطلبم.» | |||
=پانویس= | =پانویس= |