confirmed، مدیران
۳۷٬۴۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=تعریف مشرك= | =تعریف مشرك= | ||
مشرك كه به معنای شریك گرفتن برای خدا است، همچون كفر معانی و مراتب مختلفی دارد | مشرك كه به معنای شریك گرفتن برای خدا است، همچون كفر معانی و مراتب مختلفی دارد مرتبه قوی و ظاهر آن شامل كسانی است كه اعتقاد دارند خدا دو تا یا بیشتر است و یا بتها را شفیعان درگاه خدا قرار می دهند. و مرتبه بعدی آن كه مقداری پنهان است شرك [[اهل كتاب]] است. از این درجه كمی عمقی تر اعتقاد كسانی است كه قائل به استقلال اسباب و علل هستند. مثلاً دارو مستقلاً را شفادهنده می دانند. و همچنین ضعیف و ضعیف تر می شود تا برسد به شركی كه به جز بندگان مخلص خدا احدی از آن بری نیست و آن عبارت است از غفلت از یاد خداوند متعال و توجه به غیر خدا. پس همه اینها شرك است، اما این سبب نمی شود كه ما كلمه شرك را بر همه دارندگان مراتب شرك اطلاق كنیم<ref>ر.ك: علامه طباطبائی، محمدحسین، المیزان (ترجمه) ج 2، ص 303 و 304، انتشارات اسماعیلیان.</ref>. | ||
به تعبیری دیگر ممكن است گروهی تنها از نظر كلامی مشرك باشند نه از جهت فقهی، زیرا احكام فقهی مانند طهارت و نجاست و... بر آنها مترتب نمی شود. زیرا مشرك دو اطلاق دارد: مشرك اسمی و مشرك وصفی. گاه شریك گرفتن به عنوان وصف فعل بر گروهی اطلاق می شود كه عقیده یا عملشان شرك آلود و مشركانه است نه اینكه خود از گروه های اسمی مشرك باشند مانند اطلاق شرك بر افراد ضعیف الایمان و گاه مشرك به عنوان اسم بر جمعی اطلاق می شود كه واقعاً برای خدا شریك قائلند<ref> | به تعبیری دیگر ممكن است گروهی تنها از نظر كلامی مشرك باشند نه از جهت فقهی، زیرا احكام فقهی مانند طهارت و نجاست و... بر آنها مترتب نمی شود. زیرا مشرك دو اطلاق دارد: مشرك اسمی و مشرك وصفی. گاه شریك گرفتن به عنوان وصف فعل بر گروهی اطلاق می شود كه عقیده یا عملشان شرك آلود و مشركانه است نه اینكه خود از گروه های اسمی مشرك باشند مانند اطلاق شرك بر افراد ضعیف الایمان و گاه مشرك به عنوان اسم بر جمعی اطلاق می شود كه واقعاً برای خدا شریك قائلند<ref> جوادی آملی، توحید در قرآن، ص 572.</ref>. | ||
=اقسام شرک از نظر قرآن= | =اقسام شرک از نظر قرآن= | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
از نظر مفسران، شِرک خَفی یا «شرک أصغر» نوع خفیفی از شرک است که با در نظر داشتن غیر خداوند در انجام کارها تحقق مییابد. بر این اساس، ریاورزی در نیت کارهای نیک، یا فقدان و نبود توکل کامل بر خدا یا مشغول شدن به دنیا، از مراتب شرک خفی دانسته شده است. مفسران، برخی از آیات قرآن را در اشاره به شرک خفی دانستهاند و از آنها نتیجه گرفتهاند بسیاری از مومنان به شرک خفی دچار هستند. در روایات، مواردی همچون [[ریا]]، خواستن از غیر خدا و دوست داشتن ظلم از مصادیق این شرک به حساب آمده است. | از نظر مفسران، شِرک خَفی یا «شرک أصغر» نوع خفیفی از شرک است که با در نظر داشتن غیر خداوند در انجام کارها تحقق مییابد. بر این اساس، ریاورزی در نیت کارهای نیک، یا فقدان و نبود توکل کامل بر خدا یا مشغول شدن به دنیا، از مراتب شرک خفی دانسته شده است. مفسران، برخی از آیات قرآن را در اشاره به شرک خفی دانستهاند و از آنها نتیجه گرفتهاند بسیاری از مومنان به شرک خفی دچار هستند. در روایات، مواردی همچون [[ریا]]، خواستن از غیر خدا و دوست داشتن ظلم از مصادیق این شرک به حساب آمده است. | ||
=اعتقاد و رفتار مومنان مشرک= | |||
چنانکه گفته شد، شرک خفی، نوعی از شرک است که مومنان بدان گرفتار هستند؛ زیرا اینان در حوزه اعتقادی و رفتاری به گونهای فکر و عمل میکنند که ربوبیت الهی به نوعی مخدوش میشود و دیگرانی در این امر مشارکت دارند. وقتی کسی غیر خدا را در کارها دخالت میدهد، در حقیقت از نظر فلسفی، بینشی و نگرشی بر این باور و اعتقاد است که آن غیر در این کار، نقش مستقلی دارد و این گونه نیست که نقش او در کارها تابعی باشد. همین نگاه استقلالی به آن چیز در کارها به این معنا است که دو علت، در تحقق امری نقش دارد؛ زیرا اگر معتقد باشد که خدا تنها علهًْ العلل است، دیگر نیازی نمیبیند که در همه سطح به چیز دیگری توسل جوید. به عنوان نمونه کسی که در سطح خدا، برای پزشک یا دارو تاثیر درمانی قائل است، گرفتار شرک خفی است. | |||
[[امام صادق(ع)]] فرموده است: شخصی که بگوید: اگر فلانی نبود هلاک میشدم و اگر فلانی نبود چنان و چنان بر سرم میآمد و اگر فلانی نبود خانوادهام از دست رفته بود، برای [[خداوند]] شریک قرار داده است. راوی خطاب به امام گفت: (آیااشکال دارد) بگوییم اگر خدا بر من به سبب فلانی منت نگذاشته بود هلاک شده بودم. امام(ع) فرمود: این خوب است و این گونه سخن گفتن و مانند آناشکالی ندارد<ref>بحارالأنوار، ج۹، ص۱۰۶.</ref>. | |||
اشخاصی که گرفتار نفاق و ریا و مانند آنها هستند، ارزشی در سطح ارزشی که برای خدا قائل هستند، برای چیز یا کسی قائل میشوند که این گونه رفتار را در پیش میگیرند. این بدان معناست که شرک رفتاری بر آمده از شرک باوری و اعتقادی است. | |||
این شرک را از آن جهت شرک خفی گفتهاند که حقیقت آن در جان و روان مردم وجود دارد و حتی گاه مومنان از وجود آن در قلب خویش خبر ندارند در حالی که خود را جزو موحدین مطلق میشمارند؛ زیرا شرک به طور کلی، قرار دادن هر چیزی در ردیف و هم سطح خدا است<ref>تفسیر نمونه، ج 1، ص 123.</ref>، نه در طول یا به عنوان مظهر تجلیات اسمای الهی. | |||
[[پیامبر(ص)]] درباره شرک خفی میفرماید: نیه الشرک فی امتی اخفی من دبیب النمله السوداء علی الصخره الصماء فی اللیله الظلماء، شرک، پنهانتر است از صدای پای مورچگان کوچک بر روی سنگ صاف در شب ظلمانی و کمترین درجه شرک این است که ظلم (ظالمی) را دوست و عدل(عادلی) را دشمن بدارد<ref>المیزان، ج ۳، ذیل آیه ۱۳ سوره آل عمران- نقل از الدر المنثور، ج ۲، ص۷۱.</ref>. | |||
در این باره آمده است که آن حضرت(ص) فرمودند: انّ اَخوَفُ ما اَخافُ عَلَیکُم الشِّرک الاَصغَر، قالُوا وَ ما الشِّرکُ الاَصغَرِ؟ قالَ (ص) الرِّیاء. یقول الله تعالی یوم القیامه اذا جاء الناس باعمالهم اذهبو الی الذین کنتم ترائون فی الدنیا، فانظروا هل تجدون عندهم من جزاء؟!؛ خطرناکترین چیزی که از آن برشما میترسم، شرک اصغر است. اصحاب گفتند: شرک اصغر چیستای رسول خدا؟ فرمود: ریاکاری، روز قیامت هنگامی که مردم با اعمال خود در پیشگاه خدا حاضر میشوند، پروردگار به آنها که در دنیا ریا کردند میفرماید: به سراغ کسانی که به خاطر آنها ریا کردید بروید، ببینید پاداشی نزد آنها مییابید<ref>جامع السعادات، ج 2، ص 290؛ بحارالانوار، مجلسی، ج 72، ص 303، ح50.</ref>؟ | |||
کمترین شرک این است که انسان کمی از ظلم را دوست بدارد و از آن راضی باشد و یا کمی از عدل را دشمن بدارد. آیا [[دین]] چیزی جز دوست داشتن و دشمن داشتن برای خداست؟ خداوند میفرماید: بگو اگر خدا را دوست میدارید مرا (دستورهای مرا) پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد<ref>آل عمران، آیات 31 و 32.</ref>. | |||
همچنین [[پیامبر اسلام]] فرمودند: نزدیکترین به شرک خفی آن است که چیزی از ستم را دوست بداری، یا بخشی از عدالت، مورد پسندت نباشد<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۱۹.</ref>. چرا که اینگونه رفتار به معنای یومن ببعض و یکفر ببعض و از مصادیق شرک است.<ref>سوره نساء، آیه 150.</ref>. | |||
در روایت است: «قال رسولُ اللّه ـ و قد رَآهُ شَدَّادُ بنُ أوسٍ یبکی فَسَألَهُ عمّا یبکیهِ ـ: إنّی تَخَوَّفتُ علی اُمَّتِی الشِّرک، أما إنّهُم لا یعبُدُونَ صَنَما و لا شَمسا و لا قَمَرا و لکنّهُم یراؤونَ بأعمالِهِم؛ پیامبر خدا(ص) در پاسخ به شدّاد بن اوس که ایشان را در حالگریه دید و علت را جویا شدـ فرمود: برای امتم از شرک میترسم. نه اینکه آنان بت و خورشید و ماه را بپرستند، بلکه اعمال خود را ریاکارانه انجام دهند<ref>شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج3، ص 179.</ref>. | |||
امام صادق(ع) فرمودند: در عمل خود ریا مکن آن هم برای مخلوقی که قدرت ندارد کسی را زنده کند و یا بمیراند و هیچگونه توانایی ندارد که تو را از چیزی بینیاز کند. ریاء درختی است که میوه و نتیجه آن شرک پنهانی است<ref>بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۹، ص۳۰۰.</ref>. | |||
امام صادق(ع) فرمودند: هر کس [[نماز]] بگزارد و یا [[روزه]] بگیرد و یا [[برده]]ای را آزاد کند و یا [[حج]] انجام دهد و مقصودش آن باشد که مردم از وی خوششان بیاید، مشرک به حساب میآید، ولی شرک او قابل گذشت است<ref>تفسیر عیاشی، ، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. | |||
از نظر آموزههای اسلام، اراده و مشیت پیامبر(ص) در طول مشیت و اراده الهی است؛ بر همین اساس اطاعت از ایشان نیز این گونه است؛ زیرا ولایت ایشان مظهر ولایت الهی و در طول آن است؛ بنابراین، حتی در اطاعت و ولایت اولیای الهی باید به این نکته توجه داشت که خواستهها و فرمانهای ایشان به عنوان مظهرخواستهها و فرمانهای الهی است و سخن گفتن<ref>نجم، آیات 3 و 4.</ref> و کارهای ایشان<ref>انفال، آیه .17</ref>، جز به معنای مظهریت از خدا نیست و ایشان و معصومان(ع) مظاهر اتم و کامل الهی و به یک معنا عین الله، اسدالله ، یدالله و اُذُن الله هستند. از همین رو وقتی شخصی خطاب به پیامبر اسلام گفت: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهی، پیامبر(ص) فرمود: آیا برای خداوند شریک و همردیف قرار میدهی. تنها بگو اگر خدا بخواهد. | |||
از نظر قرآن، خدا غیور است و همین غیرت موجب میشود تا غیرزدایی کند و هیچ کس را در سطح خویش نپذیرد و مشرک را به سختترین عذابها گرفتار سازد. خدا درباره رفتار مشرکان این گونه میفرماید: و مشركان براى خدا از آنچه از كشت و دامها كه آفريده است سهمى گذاشتند و به پندار خودشان گفتند: اين ويژه خداست و اين ويژه بتان ما! پس آنچه خاص بتانشان بود، به خدا نمى رسيد؛ و آنچه خاص خدا بود، به بتانشان مى رسيد. چه بد داورى مى كنند<ref>سوره انعام، آیه ۱۳۶.</ref>؟! | |||
در این آیه بیان شده که خدا بهترین شریک است؛ زیرا سهم خویش را به بتان میدهد و مطلقا عملی که برای شریک انجام شده باشد، نمیپذیرد. | |||
در [[حدیث قدسی]] نیز همین معنا به این شکل بیان شده است: قالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: اَنَا خَیرُ شَریکٍ مَن اَشرَکَ مَعى غَیرى فى عَملٍ لَم اَقبَلهُ اِلّا ما کانَ لى خالِصاً؛ خداى عزیز فرموده است: من بهترین شریک هستم، کسى که در عمل خود دیگرى را شریک من قرار دهد، آن عمل را قبول نمىکنم تا موقعى که عمل مخصوص من باشد<ref>اصول کافى، ج 2، ص 295.</ref>. | |||
هر چند که از نظر فقهی، دارنده شرک خفی، از دایره اسلام خارج نمیشود و احکام مشرک به شرک اکبر و جلی بر آنان بار نمیشود، ولی باید توجه داشت شرک خفی موجب میشود که از نظر کلامی شخص در [[آخرت]] دست خالی باشد؛ زیرا چیزی را در قالب [[توحید]] با خود به سرای آخرت نبرده است تا بتواند از آن بهره برد. | |||
به سخن دیگر، شرک خفی برخلاف شرک جلی، باعث خارج شدن شخص از اسلام نمیشود؛ چرا که بسیاری از مومنان به این شرک گرفتار هستند، چنانکه خدا میفرماید: وَ ما یؤْمِنُ أَکثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکونَ؛و بیشتر آنها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند<ref>سوره یوسف، آیه 106.</ref>، ولی باید دانست که بر اساس آیات قرآن از جمله آیه 136 [[سوره انعام]] چنین شخصی با همه اعمال صالح که انجام میدهد، دست خالی بوده و ره توشه آخرت ندارد؛ زیرا خدا هر عمل شرکآلود را نمیپذیرد تا ذخیره آخرت او شود. | |||
=پانویس= | =پانویس= |