۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==بحران تاریخی== | ==بحران تاریخی== | ||
صهیونیسم با | صهیونیسم با بحرانهای تاریخی روبهرو بوده است. با مرور بر تاریخ شکلگیری صهیونیسم به روشنی مىتوان بحرانهای تاریخی یهود را کشف کرد: صهیونیسم، محصول تاریخی برخی از حوادث بعد از رنسانس است. در واقع، ریشه صهیونیسم را باید در تعالیم مارتین لوتر آلمانی و ژان کالوین فرانسوی دید. این دو اصلاحگر مسیحی پروتستان را پدید آوردند و آن دو ـ و البته بیشتر، لوتر ـ اولاً دشمنی بین مسیحیان و یهودیان را کاهش دادند و ثانیاً، زمینه سیاسی شدن (میل به تأسیس حکومت) بخشی از یهود (یهود سیاسی = صهیونیسم) را به وجود آوردند. اوج فعالیتهای یاد شده در قرن نوزدهم و بیستم بود. <ref>ایوانف، 1356، ص91.</ref> | ||
در قرن نوزدهم فاصله بین صهیونیسم غیریهودى و صهیونیسم یهودى رو به کاهش گذاشت | در قرن نوزدهم فاصله بین صهیونیسم غیریهودى و صهیونیسم یهودى رو به کاهش گذاشت.<ref>نیکیتینا، 1356، ص32.</ref> و از جمله کسانى که در پیوند و کاهش فاصله این دو تلاش بسیار داشت، لورنس الیفانت(Laarence Oliphant) بود که مدتى در بخش سیاسى وزارت انگلستان مشغول و عضو پارلمان انگلستان بود. خاستگاه فکرى الیفانت مانند بیشتر صهیونیستها، همان اندیشه ملت ارگانیک و ملت مطرود بود. از دیدگاه او، یهودیان یک نژاد مستقلاند که در مشاغل تجارى و مالاندوزى هوشمندى بالایی دارند، ولى حضور آنان در تمدن غرب منفى است، بلکه به دلیل اینکه ریشه آنان در فلسطین است هوشمندی و مالاندوزیشان در فلسطین شکوفا مىشود. از این رو، الیفانت مانند بسیارى از سیاستمداران وقت انگلیس معتقد بود نجات دولت عثمانى از مشکلات و گرههاى ناگشوده، مستلزم وارد کردن یک عنصر فعال اقتصادى در پیکر فرتوت آن است و این عنصر، همانا یهودیاناند؛ به همین دلیل، از انگلستان دعوت کرد تا طرح اسکان یهودیان نه تنها در فلسطین، بلکه در کرانه باخترى رود اردن را نیز تأیید نماید.<br> | ||
خلاصه طرح مذکور این بود که یک شرکت شهرکسازى براى اسکان یهودیان زیر نظر انگلستان و با سرمایهگذارى خارجى تأسیس شود که مرکز آن استانبول باشد. الیفات در یکى از | |||
در اواخر قرن نوزدهم برخى | خلاصه طرح مذکور این بود که یک شرکت شهرکسازى براى اسکان یهودیان زیر نظر انگلستان و با سرمایهگذارى خارجى تأسیس شود که مرکز آن استانبول باشد. الیفات در یکى از کنگرههاى صهیون شرکت نموده و طومارى از امضاى یهودیان تهیه کرد که در آن یهودیان بر تمایل خود مبنى بر مهاجرت به فلسطین، نه کشوری دیگر، تأکید مىنمودند. الیفات در عمل موفق شد هفتاد پیشهور یهودى را به آنجا منتقل کند.<ref>مسیری، 1374، ص88.</ref> و این موضوع، بخشی از طرح جامع او براى مهاجرت یهودیان به فلسطین بود.<br> | ||
هر چند افراد دیگرى غیر از هرتسل یهودیان را به صهیونیسم سیاسى فرا مىخواندند، امّا هیچیک همانند وى طرح جامع و برنامه سیاسى و سازمانى مدوّنى در دست نداشتند. هرتسل در میان | |||
در اوایل قرن بیستم وایزمن که ریاست کلّ سازمان جهانی صهیونیسم را بر عهده داشت، با شروع جنگ جهانى اوّل دریافت که منافع صهیونیسم و انگلستان داراى اشتراکاتى است، از این رو با مشاهده شکست | در اواخر قرن نوزدهم برخى شخصیتهاى یهودى مانند هرتسل(هرتصل)، برخلاف صهیونیسم مذهبى که معتقد است مسیح ظهور خواهد نمود و با گردآورى یهودیان یک حکومت واحد جهانى تشکیل و یهود را از این فلاکت نجات خواهد داد، این ایده را مطرح کرد که باید یهودیان را در موطن اصلىشان (فلسطین) گرد آورد تا زمینه ظهور مسیح فراهم آید. هرتسل که در کتاب «حکومت(دولت) یهود»، بر اندیشه ایجاد ملّت مستقل یهود تأکید نموده بود، در سازمانى هم که در کنگره اوّل صهیونیسم در سال 1276/1898 در شهر بال سوئیس به ریاست وی تشکیل شد، تحقق این آرمان را وجه نظر خود قرار داد. او طرح خود را به جوامع یهودى و محافل بینالمللى ارائه نمود و درکنگره بال، آن را به تصویب رساند.<br> | ||
جنگ جهانى اوّل با پیروزى متفقین به پایان رسید و در سال 1298/1919 پیمان تأسیس جامعه ملل در کنگره ورساى به امضای کشورهاى متفق رسید. بر اساس مادّه 22 اساسنامه جامعه ملل، مستعمرات متحدین، تحت قیومیت دولتهای متفق قرار گرفت، زیرا به عقیده مؤسسان جامعه ملل، سکنه آن نقاط، به لحاظ اوضاع سخت زمانه، توانایى اداره خود را نداشتند، از این رو مىبایست تا زمانى که بتوانند خود را اداره کنند، تحت قیومیت یک دولت قیم باشند. | |||
هر چند افراد دیگرى غیر از هرتسل یهودیان را به صهیونیسم سیاسى فرا مىخواندند، امّا هیچیک همانند وى طرح جامع و برنامه سیاسى و سازمانى مدوّنى در دست نداشتند. هرتسل در میان دولتمداران هوادار صهیون نفوذ زیادى پیدا کرد و از این نظر، از ابتدا اصرار ورزید دولت در حال تشکیل را به سازمانی که بنا نهاده بود، یعنی سازمان جهانی صهیونیسم، واگذار نمایند. او علاوه بر کنگرههایى که به عنوان تریبون سیاسى سازمان محسوب مىشد، صندوق اسکان یهود را براى سرمایهگذارى، طرحهاى مهاجرت و اسکان ایجاد کرد. همچنین یک چاپخانه نیز براى چاپ نشریههاى رسمى مبلّغ صهیونیسم و به زبانهاى مختلف نیز راهاندازی نمود. به گفته هرتسل، کلیه این اقدامات، مقدمهاى براى تحقق عینى دولت یهود به شمار مىرفت. <ref>پیشین، ص25.</ref> البته صهیونیستها معتقد بودند اقداماتی چون مهاجرت و اسکان یهودیان، حلّال مشکل یهود نیست بلکه تحقق آن نیازمند پشتوانه و حمایت بینالملل است، از این رو بعد از کنگره اوّل، کنگرههاى دیگرى در شهرهاى مختلف سوئیس و... تشکیل گردید و اقداماتى در خصوص جلب حمایتهاى بینالمللى انجام دادند، امّا تا کنگره یازدهم نتیجهاى در این خصوص به دست نیامد. | |||
در اوایل قرن بیستم وایزمن که ریاست کلّ سازمان جهانی صهیونیسم را بر عهده داشت، با شروع جنگ جهانى اوّل دریافت که منافع صهیونیسم و انگلستان داراى اشتراکاتى است، از این رو با مشاهده شکست قریبالوقوع آلمان، از آن کشور فاصله گرفت و به انگلستان روى آورد. جنگ جهانى اوّل فرصتی طلایى براى صهیونیسم به وجود آورد، زیرا امپراطورى عثمانى، یعنى مهمترین مانع تأسیس دولت یهودى، فرو پاشید، و در مقابل، انگلستان پرحرارتتر از گذشته به حمایت از خواستههاى صهیونیستها پرداخت. <ref>کیالی، 1366، ص94.</ref> از اینرو، وایزمن با انگلستان وارد مذاکره شد و تقاضاى خود را مبنى بر تشکیل دولت مستقل یهودى در فلسطین مطرح نمود که این مذاکره به صدور اعلامیه بالفور یا موافقت دولت انگلیس با درخواست صهیونیستها در سال 1296/1917 منجر گردید. اعلامیه بالفور ناشى از اشتراک منافع صهیونیستها و انگلیسىها بود، زیرا انگلیس براى حفظ منافع خویش در کانال سوئز و مصر، و به دلیل ورود عثمانى به جنگ، به سود آلمان و حمله آلمانىها به کانال سوئز، و به پاس قدردانى از کمکهاى مادّى و معنوى یهودیان جهان به انگلیس و اهداف جنگى آن کشور در جنگ جهانى اوّل و در پاسخ به تلاشهاى یهودیان آمریکا براى پیوستن آن کشور به انگلیس در این جنگ، و به منظور کسب حمایت یهودیان روسیه براى جلوگیرى از تسلیم شدن انگلیس به متّحدین (آلمان، عثمانى، ژاپن و... ) و نیز براى خنثى کردن توطئه آلمان در جذب و جلب پشتیبانى صهیونیسم، و سرانجام براى قدردانى از خدمات وایزمن در پیشبرد اهداف جنگى دولتهاى متفق (انگلیس، فرانسه، روسیه و... ) به حمایتى جدّى از هدفها و خواستههاى صهیونیستى پرداخت.<ref>احمدی، 1369، ص155.</ref><br> | |||
جنگ جهانى اوّل با پیروزى متفقین به پایان رسید و در سال 1298/1919 پیمان تأسیس جامعه ملل در کنگره ورساى به امضای کشورهاى متفق رسید. بر اساس مادّه 22 اساسنامه جامعه ملل، مستعمرات متحدین، تحت قیومیت دولتهای متفق قرار گرفت، زیرا به عقیده مؤسسان جامعه ملل، سکنه آن نقاط، به لحاظ اوضاع سخت زمانه، توانایى اداره خود را نداشتند، از این رو مىبایست تا زمانى که بتوانند خود را اداره کنند، تحت قیومیت یک دولت قیم باشند. <ref>زعیتر، 1362، ص124.</ref> اختلاف میان انگلیس و فرانسه درباره توافقنامه سایکسپیکو در مورد چگونگى اداره فلسطین توسط یک رژیم بینالمللى و چگونگى اجراى اعلامیه بالفور، به برپایى اجلاس شوراى عالى متفقین در سال 1299/1920 در سانریمو منجر گردید که بر اساس آن، سوریه و لبنان تحت سرپرستى فرانسه، و عراق و فلسطین، به شرط اجراى وعده بالفور در قیمومیت انگلیس قرار گرفتند. قیمومیت انگلیس بر فلسطین، سیل مهاجرت یهودیان به فلسطین را در پی داشت، و در مقابل حقوق مردم بومى (عربهاى فلسطینى) نادیده گرفته شد. رفتار انگلیس با مفاد اعلامیه بالفور و محتواى حکم قیمومیت جامعه ملل که رعایت حقوق مردم بومى فلسطین بود، مغایرت داشت و از این رو این رفتار به اختلاف و درگیرى شدید بین یهودیان و اعراب منجر گردید و این اوضاع نابسامان فلسطین موجب شد که انگلیس از اداره آن منطقه عاجز مانده، و مسئله فلسطین را در سال 1326/1947 به سازمان ملل واگذار نماید. <ref>ارینیک، 1368، ص 178.</ref> | |||
==بحران اقتصادى== | ==بحران اقتصادى== |
ویرایش