پرش به محتوا

عدل: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره'
جز (جایگزینی متن - 'می فرماید' به 'می‌فرماید')
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره')
خط ۳: خط ۳:


=معانی عدل=
=معانی عدل=
در فرهنگ‌های لغت عربی برای عدل معانی یا کاربردهایی ذکر شده است که مهمترین آنها عبارتند از: تعادل و تناسب، تساوی و برابری، اعتدال یا رعایت حد وسط در امور، استوار و استقامت.<ref>معجم مقابیس اللغة، ابن فارس، ج ۴، ص ۲۴۶.    </ref><ref>شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۷۵۳.</ref> <ref>شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج ۳، ص ۴۹۴.</ref><ref>فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص۵۱_۵۲.</ref><ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۲۵.    </ref> می‌توان گفت: جامع معانی یا کاربردهای یاد شده این است که هر چیزی در جایگاه متناسب خود قرار گیرد به گونه‌ای که سهم مناسب و شایسته خود را از هستی و کمالات آن دریافت کند و به حق و سهم دیگران تجاوز نکند. بنابراین می‌توان گفت: سخن امام علی (علیه‌السّلام) که در تعریف عدل فرموده است: «العدل یضع الامور مواضعها»<ref>دشتی، محمد، نهج البلاغه، ج۱، ص۳۸۲، حکمت ۴۳۷.    </ref> دقیق‌ترین تعبیر در این باره است. عبارت: «وضع کل شیء فی موضعه و اعطاء کل ذی حق حقه» نیز که فلاسفه در تعریف عدل به کار برده‌اند،<ref>حکیم سبزواری، ملا هادی، شرح الاسماء الحسنی، ص۵۴.    </ref> بیانگر معنای یاد شده است.
در فرهنگ‌های لغت عربی برای عدل معانی یا کاربردهایی ذکر شده است که مهمترین آنها عبارتند از: تعادل و تناسب، تساوی و برابری، اعتدال یا رعایت حد وسط در امور، استوار و استقامت.<ref>معجم مقابیس اللغة، ابن فارس، ج ۴، ص ۲۴۶.    </ref><ref>شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۷۵۳.</ref> <ref>شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج ۳، ص ۴۹۴.</ref><ref>فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص۵۱_۵۲.</ref><ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۲۵.    </ref> می‌توان گفت: جامع معانی یا کاربردهای یاد شده این است که هر چیزی در جایگاه متناسب خود قرار گیرد به گونه‌ای که سهم مناسب و شایسته خود را از هستی و کمالات آن دریافت کند و به حق و سهم دیگران تجاوز نکند. بنابراین می‌توان گفت: سخن امام علی (علیه‌السّلام) که در تعریف عدل فرموده است: «العدل یضع الامور مواضعها»<ref>دشتی، محمد، نهج البلاغه، ج۱، ص۳۸۲، حکمت ۴۳۷.    </ref> دقیق‌ترین تعبیر در‌این‌باره است. عبارت: «وضع کل شیء فی موضعه و اعطاء کل ذی حق حقه» نیز که فلاسفه در تعریف عدل به کار برده‌اند،<ref>حکیم سبزواری، ملا هادی، شرح الاسماء الحسنی، ص۵۴.    </ref> بیانگر معنای یاد شده است.
مولوی معنای مزبور را این گونه به نظم آورده و به تمثیل کشیده است:
مولوی معنای مزبور را این گونه به نظم آورده و به تمثیل کشیده است:
عدل چه بود؟ وضع اندر موضعش ظلم چه بود؟ وضع در نا موضعش
عدل چه بود؟ وضع اندر موضعش ظلم چه بود؟ وضع در نا موضعش
خط ۳۵: خط ۳۵:


==دیدگاه سدید الدین حمصی==
==دیدگاه سدید الدین حمصی==
شیخ سدید الدین حمصی (قرن ششم هجری) در این باره گفته است:
شیخ سدید الدین حمصی (قرن ششم هجری) در‌این‌باره گفته است:
«سخن درباره عدل، سخن در افعال الهی است و این که همه افعال خداوند پسندیده و نیکوست و از قبایح پیراسته است و چیزی را که به مقتضای حکمت لازم است، ترک نمی‌کند. (الکلام فی العدل فی افعاله تعالی، و انها کلها حسنة، و تنزیهه عن القبائح و عن الاخلال بالواجب فی حکمته)»<ref>حمصی رازی، محمود بن علی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۵۰.    </ref>
«سخن درباره عدل، سخن در افعال الهی است و این که همه افعال خداوند پسندیده و نیکوست و از قبایح پیراسته است و چیزی را که به مقتضای حکمت لازم است، ترک نمی‌کند. (الکلام فی العدل فی افعاله تعالی، و انها کلها حسنة، و تنزیهه عن القبائح و عن الاخلال بالواجب فی حکمته)»<ref>حمصی رازی، محمود بن علی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۵۰.    </ref>


خط ۴۳: خط ۴۳:


==دیدگاه سایر متکلمان==
==دیدگاه سایر متکلمان==
متکلمان عدلیه (اعم از شیعه و معتزله) اذعان دارند که در توحید و عدل وامدار [[امام علی|امام علی (علیه‌السّلام)]] می‌باشند. تعریفی را که آنان برای عدل الهی ذکر کرده‌اند در حقیقت برگرفته از سخنی است که امام علی (علیه‌السّلام) در این باره دارند. از آن حضرت از توحید و عدل سؤال شد. در پاسخ فرمود:
متکلمان عدلیه (اعم از شیعه و معتزله) اذعان دارند که در توحید و عدل وامدار [[امام علی|امام علی (علیه‌السّلام)]] می‌باشند. تعریفی را که آنان برای عدل الهی ذکر کرده‌اند در حقیقت برگرفته از سخنی است که امام علی (علیه‌السّلام) در‌این‌باره دارند. از آن حضرت از توحید و عدل سؤال شد. در پاسخ فرمود:
التوحید الا تتوهمه، و العدل الا تتهمه؛<ref>دشتی، محمد، نهج البلاغه، ج۱، ص۳۸۶، حکمت ۴۷۰.    </ref> توحید آن است که درباره خداوند با وهم و پندار داوری نکنی، و عدل آن است که خداوند را به کارهای ناروا متهم نسازی». (شایسته است در شرح این سخن امام به شرح ابن ابی الحدید، و شرح ابن میثم بحرانی بر نهج البلاغه رجوع شود.)
التوحید الا تتوهمه، و العدل الا تتهمه؛<ref>دشتی، محمد، نهج البلاغه، ج۱، ص۳۸۶، حکمت ۴۷۰.    </ref> توحید آن است که درباره خداوند با وهم و پندار داوری نکنی، و عدل آن است که خداوند را به کارهای ناروا متهم نسازی». (شایسته است در شرح این سخن امام به شرح ابن ابی الحدید، و شرح ابن میثم بحرانی بر نهج البلاغه رجوع شود.)
نظیر این سخن از امام صادق (علیه‌السّلام) نیز روایت شده است، چنان که فرموده است:
نظیر این سخن از امام صادق (علیه‌السّلام) نیز روایت شده است، چنان که فرموده است:
خط ۹۰: خط ۹۰:


==تنزه و پیراستگی==
==تنزه و پیراستگی==
تنزه و پیراستگی فاعل از افعال قبیح و ناروا: فخرالدین رازی در این باره گفته است:
تنزه و پیراستگی فاعل از افعال قبیح و ناروا: فخرالدین رازی در‌این‌باره گفته است:
«الثالث: الحکمة عبارة عن کونه مقدسا عن فعل مالا ینبغی؛ سومین معنای حکمت عبارتست از تقدس خداوند از انجام آنچه نارواست».
«الثالث: الحکمة عبارة عن کونه مقدسا عن فعل مالا ینبغی؛ سومین معنای حکمت عبارتست از تقدس خداوند از انجام آنچه نارواست».
آن گاه دو آیه ذیل را شاهد آورده است.
آن گاه دو آیه ذیل را شاهد آورده است.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش