confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
جنگ صفین، از مهمترین نبردهای امام علی(ع) بود. سپاه عراق که پیرو حضرتشان بودند، ضربههای مهلکی بر سپاه شام به سرکردگی معاویه زده و تا پیروزی نهایی فاصلهای نداشتند، اما معاویه که خود را در انتهای راه میدید، پیشنهاد عمرو بن عاص را پذیرفت و دستور داد قرآنها را بر سر نیزه کنند<ref>ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۲۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.</ref>. | جنگ صفین، از مهمترین نبردهای امام علی(ع) بود. سپاه عراق که پیرو حضرتشان بودند، ضربههای مهلکی بر سپاه شام به سرکردگی معاویه زده و تا پیروزی نهایی فاصلهای نداشتند، اما معاویه که خود را در انتهای راه میدید، پیشنهاد عمرو بن عاص را پذیرفت و دستور داد قرآنها را بر سر نیزه کنند<ref>ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۲۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.</ref>. | ||
گذاشتن قرآن بر نیزه، نشان آن بود که بیایید تا قرآن میان ما حَکَم باشد؛ یعنی جنگ بس است و قرآن، حق و باطل میان ما را مشخص خواهد کرد. | گذاشتن قرآن بر نیزه، نشان آن بود که بیایید تا قرآن میان ما حَکَم باشد؛ یعنی جنگ بس است و قرآن، حق و باطل میان ما را مشخص خواهد کرد. | ||
=خیانت در سپاه امام علی(ع) و قبول حکمیت= | |||
حیله معاویه هنگامی بود که مالک اشتر پیروزیهایی را به دست آورد و نزدیک بود نتیجه نبرد را به نفع سپاه عراق پایان دهد. اما امام على(ع) که از هر طرف، تحت فشار شدید طرفداران حکمیت بود، یزید بن هانى را به دنبال مالک فرستاد و پیام داد: «نزدم بیا». مالک گفت: برگرد و به امام بگو: اکنون وقتش نیست که مرا از سنگرم برگردانی. عجله نفرما؛ زیرا من امیدوارم که خدا به زودی ما را سازد! یزید نزد امام برگشت … طرفداران حکمیت به امام گفتند: به او فرمانی صریح و محکم بده تا نزدت باز گردد، و گرنه به خدا سوگند تو را عزل میکنیم! امام مجدداً یزید را نزد مالک فرستاد و او دستور امام را رساند. مالک پرسید: آیا به سبب بالا بردن قرآنها چنین کردهاند؟! گفت: آرى! مالک گفت: به خدا سوگند! آن دم که قرآنها را بالا آوردند؛ هرگز نمیپنداشتم که بر اثر آن، اختلاف نظر و پراکندگى روى دهد. آیا مددى را که خداوند به ما رسانده میبینى؟ آیا سزا است که این فرصت دستنیافتنی را رها کنیم و برگردیم؟! پیک امام گفت: آیا خواهی پذیرفت که تو در خط مقدم پیروز شوى، اما در عقبه، خیانتکاران امیر مؤمنان را در خیمهاش تنها گذاشته و او را به دشمن تسلیم کنند؟! مالک گفت: سبحان الله، به خدا چنین نمیخواهم. ابن هانی گفت: آن خائنان به امام گفتند: به دنبال مالک بفرست تا نزدت بیاید و گرنه، همانگونه که عثمان را کشتیم، تو را نیز کشته و یا به دشمن تسلیم میکنیم. به دنبال آن بود که مالک دست از نبرد کشید و به عقب برگشت<ref> نصر بن مزاحم، وقعه صفین، محقق، مصحح، هارون، عبدالسلام محمد، ص ۴۹۰- ۴۹۱، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.</ref>. | |||
=پانویس= | =پانویس= |