۲۱٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
برخی نیز علیرغم نقل حدیث غدیر دیدگاه متفاوتی با نگاه [[شیعه]] دارند، تفاوت این است که از دیدگاه آنان، واقعه غدیر خم و علت بیان حدیث غدیر از زبان وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) و مواردی از این دست، بر خلافت و امامت بلافصل مولا علی(ع) دلالت نمیکند. این گروه از مورخان اهلسنت، به حدیث غدیر بهعنوان موضوعی برای تثبیت محبت و نصرت صحابه نسبت به امیرمؤمنان علی(ع) نگریستهاند، مثل: | برخی نیز علیرغم نقل حدیث غدیر دیدگاه متفاوتی با نگاه [[شیعه]] دارند، تفاوت این است که از دیدگاه آنان، واقعه غدیر خم و علت بیان حدیث غدیر از زبان وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) و مواردی از این دست، بر خلافت و امامت بلافصل مولا علی(ع) دلالت نمیکند. این گروه از مورخان اهلسنت، به حدیث غدیر بهعنوان موضوعی برای تثبیت محبت و نصرت صحابه نسبت به امیرمؤمنان علی(ع) نگریستهاند، مثل: | ||
- | - | ||
* بِلاذُری | * بِلاذُری در انسابالاشراف، از برخی صحابه (بَراء بن عازِب و ابوهُرَیره و زید بن ارقَم و ابن عباس و بُریدةبن الحُصَیب و ابوسعید خُدْری) جزئیات داستان غدیر را نقل کرده است و به حدیث ولایت (مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا علی مَوْلاهُ) <ref>(بلاذری، 1996م، ج2، ص108-112 و ج5، ص80)</ref> و نفرین حضرت در حق برخی از صحابه که از شهادت دادن نسبت به واقعه غدیرامتناع ورزیدند، اشاره نموده است. <ref>(همان، ج2، ص156و157)</ref> | ||
* - خطیب بغدادى | * - خطیب بغدادى در تاریخ بغداد، از قول برخی صحابه پیامبر(ص) حدیث غدیر را آورده است. <ref>(خطیب بغدادی، 2002م، ج8، ص372 و ج14، ص303)</ref> او در شرح حال حَبشُونبن¬موسی، با سند صحیح و راویان ثقات از نظر دانشمندان اهلسنت، از قول ابوهریره به حادثه غدیر خم و تبریک خلیفه دوم به علی(ع) و نزول آیه اکمال (مائده:3) بعد از این قضایا، اشاره میکند و مینویسد: «از عبدالله¬بن¬علی¬بن¬محمد¬بن¬بِشْران از علی¬بن¬عُمر الحافظ، از ابونصر حَبشُونبنموسى¬بن ایوب الخَلال، از علی¬بن¬سعید رَمْلی، از ضَمرَة¬بن¬رَبیعه قُرَشی، از ابنشَوذَب، از مَطَر الوَراق، از شَهربن¬حَوشَب، از ابوهُرَیره نقل شده است که گفت: کسی که روز هجدهم ذی¬حجه را روزه بگیرد، ثواب روزه شصت ماه برای او نوشته میشود. این روز، روز غدیر خم است؛ روزی که رسول خدا دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم؟ پاسخ دادند: آری، ای رسول خدا! فرمود: «هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست». سپس عمر گفت: تبریک می¬گویم ای فرزند ابوطالب! مولای من و مولای هر مسلمان شدی. آنگاه این آیه نازل شد: الْیوْمَ اکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ. <ref>(همان، ج9، ص221)</ref> خطیب، در ادامه به بیان تفصیلى سند این روایت مىپردازد. | ||
نکته مهم قابل استنباط از روایت خطیب بغدادی آن است که نزول آیه شریفه اکمال، بعد از اتمام خطابه غدیر است و این میتواند خود دلیل متقنی بر ولایت و امامت مولا علی(ع) باشد؛ چراکه با دقت در محتوای خطابه رسول الله(ص) درمییابیم که جز ولایت حضرت علی(ع) چیز دیگری صلاحیت اکمال دین و اتمام نعمت را نخواهد داشت. همچنین مسئله واضح و دقیق در قضیه تبریک خلیفه دوم آن است که آیا فقط تاکید بر محبت و نصرت مولا(ع) سبب تبریک و تهنیت از جانب عمربن¬خطاب شده است؟ چراکه اگر مقصود، صِرف دوست داشتن علی(ع) بود، دیگر چه نیازى به تبریک گفتن بود؟! | نکته مهم قابل استنباط از روایت خطیب بغدادی آن است که نزول آیه شریفه اکمال، بعد از اتمام خطابه غدیر است و این میتواند خود دلیل متقنی بر ولایت و امامت مولا علی(ع) باشد؛ چراکه با دقت در محتوای خطابه رسول الله(ص) درمییابیم که جز ولایت حضرت علی(ع) چیز دیگری صلاحیت اکمال دین و اتمام نعمت را نخواهد داشت. همچنین مسئله واضح و دقیق در قضیه تبریک خلیفه دوم آن است که آیا فقط تاکید بر محبت و نصرت مولا(ع) سبب تبریک و تهنیت از جانب عمربن¬خطاب شده است؟ چراکه اگر مقصود، صِرف دوست داشتن علی(ع) بود، دیگر چه نیازى به تبریک گفتن بود؟! | ||
خطیب بغدادى همچنین به نقل از عبدالرحمن بن ابی لَیلَی، به مناشده صحابه از سوی امیرمؤمنان(ع) درخصوص حدیث غدیر اشاره میکند و مینویسد: از علی(ع) در رَحْبه (آبادیای نزدیک کوفه) شنیدم که صحابه را سوگند میداد و میگفت: چه کسی شنیده است که پیامبر(ص) فرمود: «هر کس من مولای اویم، على مولای اوست؛ خداوندا! دوست بدار هرکس که على را دوست مىدارد، و دشمن بدار هرکس او را دشـمـن مىدارد»؛ پس دوازده نفر که همه اهل بدر بودند، شهادت دادند که شنیدهاند پیامبر (ص) فرمود: «هر کس من مولای اویم، على مولای اوست؛ خداوندا! دوست بدار هر کس که على را دوست مىدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشـمـن مىدارد)» <ref>(همان، ج16، ص348)</ref> بدیهی است احتجاج حضرت(ع) در روز رحْبه به حدیث ولایت و شهادت خواستن از حاضران در غدیر، امری جز تاکید بر خلافت و زعامت امتِ پس از پیغمبر نبوده است. خطیب بغدادی در شرح حال حاکم نیشابوری، معروف به ابن البُیع، به نقل از دیگران، از گرایش شیعی حاکم سخن گفته است و از ابواسحاق ابراهیم بن محمد ارموی نیشابوری، سخن یرمنصفانهای را میآورد و میگوید: «حاکم ابوعبدالله احادیثی را که به گمان خود با شرط بخاری و مسلِم صحیح بوده است و باید در صحیح آن دو میآمد، جمع¬آوری نمود، که از آن جمله، «حدیث طائر» و «مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» است. پس اصحاب حدیث، حاکم را مورد سرزنش قرار دادند و به سخنانش التفات نکردند و کار او را صواب ندانستند». <ref>(همان، ج3، ص509)</ref> | خطیب بغدادى همچنین به نقل از عبدالرحمن بن ابی لَیلَی، به مناشده صحابه از سوی امیرمؤمنان(ع) درخصوص حدیث غدیر اشاره میکند و مینویسد: از علی(ع) در رَحْبه (آبادیای نزدیک کوفه) شنیدم که صحابه را سوگند میداد و میگفت: چه کسی شنیده است که پیامبر(ص) فرمود: «هر کس من مولای اویم، على مولای اوست؛ خداوندا! دوست بدار هرکس که على را دوست مىدارد، و دشمن بدار هرکس او را دشـمـن مىدارد»؛ پس دوازده نفر که همه اهل بدر بودند، شهادت دادند که شنیدهاند پیامبر (ص) فرمود: «هر کس من مولای اویم، على مولای اوست؛ خداوندا! دوست بدار هر کس که على را دوست مىدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشـمـن مىدارد)» <ref>(همان، ج16، ص348)</ref> بدیهی است احتجاج حضرت(ع) در روز رحْبه به حدیث ولایت و شهادت خواستن از حاضران در غدیر، امری جز تاکید بر خلافت و زعامت امتِ پس از پیغمبر نبوده است. خطیب بغدادی در شرح حال حاکم نیشابوری، معروف به ابن البُیع، به نقل از دیگران، از گرایش شیعی حاکم سخن گفته است و از ابواسحاق ابراهیم بن محمد ارموی نیشابوری، سخن یرمنصفانهای را میآورد و میگوید: «حاکم ابوعبدالله احادیثی را که به گمان خود با شرط بخاری و مسلِم صحیح بوده است و باید در صحیح آن دو میآمد، جمع¬آوری نمود، که از آن جمله، «حدیث طائر» و «مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» است. پس اصحاب حدیث، حاکم را مورد سرزنش قرار دادند و به سخنانش التفات نکردند و کار او را صواب ندانستند». <ref>(همان، ج3، ص509)</ref> | ||
* - ابن خَلکان | * - ابن خَلکان در وفَیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، به عید بودن روز غدیر، تصریح کرده و کاملاً به حادثه غدیر خم اشاره نموده است. او پیرامون تاریخ وفات مستنصر عبیدی، که در شب هجدم ذی¬حجه واقع شده و آن تاریخ مصادف با زمان رویداد غدیر خم بوده است، میگوید: «این شب، شب عید غدیر است؛ یعنی شب هجدهم ذی¬حجه؛ و آن، غدیر خم است؛ و گروه بسیاری را دیدم که از این شب سؤال میکردند [...] و این مکان، میان مکه و مدینه است که در آن، غدیر (برکه) آبی قرار دارد و گفته میشود در آنجا درختان انبوهی است و هنگامی که پیامبر(ص) از مکه از حجةالوداع باز میگشت، به این مکان رسید و علی بن ابیطالب (ع) را به برادری انتخاب نمود و فرمود: «عَلی منی کهارون مِن مُوسى، اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه وانصُر مَن نصَرَه واخْذُل مَن خذَلَه»؛ و شیعه تعلق زیادی به آن دارد. و حازمی گوید: آن سرزمینی میان مکه و مدینه، نزد جحفه است که در کنار برکه اش، پیامبر(ص) خطبهای خواند. و این وادی، به سختی زیاد و شدت حرارت، شناخته میشود». <ref>(ابن خلکان، 1994م، ج5، ص230و231)</ref> | ||
* - ابوالفتح شهرستانى (ف548ق) در المِلَل والنحَل، ضمن توضیح درباره نحله شیعه امامیه، به واقعه غدیر خم و حدیث پیامبر(ص) که فرمود: «مَن کُنتُ مَولاهُ فعَلی مَولاه، اللهم وَالِ مَن والاه، وعَادِ مَن عَاداه، وانصُر مَن نَصَره، واخذُل مَن خَذَله، وادِرِ الحَق معَه حَیثُ دارَ»؛ و آن پس از نزول آیه تبلیغ <ref>(مائده:67)</ref> بوده است، اشاره میکند. <ref>(ر. ک: شهرستانى، بی¬تا، ج1، ص163)</ref> | * - ابوالفتح شهرستانى (ف548ق) در المِلَل والنحَل، ضمن توضیح درباره نحله شیعه امامیه، به واقعه غدیر خم و حدیث پیامبر(ص) که فرمود: «مَن کُنتُ مَولاهُ فعَلی مَولاه، اللهم وَالِ مَن والاه، وعَادِ مَن عَاداه، وانصُر مَن نَصَره، واخذُل مَن خَذَله، وادِرِ الحَق معَه حَیثُ دارَ»؛ و آن پس از نزول آیه تبلیغ <ref>(مائده:67)</ref> بوده است، اشاره میکند. <ref>(ر. ک: شهرستانى، بی¬تا، ج1، ص163)</ref> | ||
* - ابن عَساکِر دمشقی شافعی(ف571ق) در تاریخ دمشق، در مواضع بسیار زیادی به حدیث غدیر اشاره میکند. برای نمونه مینویسد: «روزغدیرخم، پیامبر(ص) ایستاد و خطبهای خواند و فرمود: ای مردم! آیا من اولی از مؤمنان برخودشان نیستم؟ و سه بارتکرارکرد! همه گفتند: آری! فرمود: ای علی! نزدم بیا. پس دست علی را آن¬قدر بالا برد که سفیدی زیربغل هر دو نمایان شد و فرمود: «هرکس من مولای اویم, على مولای اوست». حتی سه بار این جمله را تکرار نمود». <ref>(ابنعساکر، 1995م، ج42، ص117)</ref> | * - ابن عَساکِر دمشقی شافعی(ف571ق) در تاریخ دمشق، در مواضع بسیار زیادی به حدیث غدیر اشاره میکند. برای نمونه مینویسد: «روزغدیرخم، پیامبر(ص) ایستاد و خطبهای خواند و فرمود: ای مردم! آیا من اولی از مؤمنان برخودشان نیستم؟ و سه بارتکرارکرد! همه گفتند: آری! فرمود: ای علی! نزدم بیا. پس دست علی را آن¬قدر بالا برد که سفیدی زیربغل هر دو نمایان شد و فرمود: «هرکس من مولای اویم, على مولای اوست». حتی سه بار این جمله را تکرار نمود». <ref>(ابنعساکر، 1995م، ج42، ص117)</ref> |