۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo"> | <div class="wikiInfo"> | ||
</div> | </div> | ||
[[پرونده:Jeld5.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره 5]] | [[پرونده:Jeld5.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره 5]] | ||
=مقدمه= | =مقدمه= | ||
تقریب و هماهنگى از مهمترین موضوعات مورد نیاز جوامع اسلامى در عصر حساس کنونى است؛ عصرى که تمام قواى کفر، دست به دست هم به رویارویى مستقیم با اسلام | تقریب و هماهنگى از مهمترین موضوعات مورد نیاز جوامع اسلامى در عصر حساس کنونى است؛ عصرى که تمام قواى کفر، دست به دست هم به رویارویى مستقیم با اسلام برخاستهاند. همه مسلمانان باید به این نکته توجه داشته باشند که یگانه راه غلبه بر جبهه استکبار و استعمار، وحدت مسلمانان جهان با همه تنوعهاى اقلیمى، نژادىو مذهبى و مبارزه با تفکر سکولاریسم و جدایى دین از سیاست است. در طول تاریخ، دانشمندان اسلامى(اعم از شیعه و سنى) بیشترین مبارزه را با این تفکر سکولاریسمى داشته و زیباترین تلاشها را در راه وحدت مسلمانان جهان انجام دادهاند. نوشتهاى که پیش روى شما است، شرح حال دو تن از عالمان سرشناس اسلام یعنى آیتالله العظمى بروجردى و شیخ محمود شلتوت است. معرفى این دو شخصیت بزرگ که به طور مشترک در راه وحدت بین مذاهب اسلامى گامهاى مؤثر و چشمگیرى برداشتهاند، ضرورت و لزوم حفظ وحدت امت اسلامى را بیشتر نمایان مىسازد. | ||
=تبارشناسى آیتالله بروجردى= | =تبارشناسى آیتالله بروجردى= | ||
وى از سادات «طباطبایى» شهر بروجرد است و تبارش با سى واسطه درخشان به امام حسن مجتبى(علیهالسلام)منتهى مىشود. در سلسله تبار پدرى و مادرى آیتالله بروجردى، شخصیتهاى سرشناس دینى به چشم مىخورند که در چند قرن اخیر، همواره مرجعیت و رهبرى جهان تشیع را بر دوش | وى از سادات «طباطبایى» شهر بروجرد است و تبارش با سى واسطه درخشان به امام حسن مجتبى(علیهالسلام)منتهى مىشود. در سلسله تبار پدرى و مادرى آیتالله بروجردى، شخصیتهاى سرشناس دینى به چشم مىخورند که در چند قرن اخیر، همواره مرجعیت و رهبرى جهان تشیع را بر دوش داشتهاند. جد پنجم وى، آیتالله سیدمحمد طباطبایى بروجردى از مجتهدان بزرگ نجف و داراى تألیفات بوده است و از طرفى همشیره زاده علامه مجلسى اول شمرده مىشود. همچنین علامه بحرالعلوم سیدمحمد مهدى طباطبایى، عموى جد دوم او است که از فقیهان بزرگ و از شاگردان برجسته وحید بهبهانى به شمار مىآید؛ چنان که برادر علامه بحرالعلوم یعنى آیتالله سیدجواد طباطبایى، جد سوم او است، و پسرش میرزا على نقى طباطبایى جد دوم و پسرش حاج میرزا احمد طباطبایى جد اول آیتالله بروجردى هستند که همه از مجتهدان بارز به شمار مىروند.<ref>براى آگاهى بیشتر، ر.ک: آیتالله بروجردى، 1371 ش، صفحات نخستین.</ref><br> | ||
=تولد و آغاز راه= | =تولد و آغاز راه= | ||
آیتالله سیدحسین بروجردى، ماه صفر سال 1292 قمرى در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش حاج سیدعلى طباطبایى، مردى دانشمند بود و در پرورش علمى سیدحسین سهم بسزایى داشت. وى با رهنمودهاى پدرش به مکتبخانه رفت و در آغاز تحصیل، کتابهاى گلستان سعدى، جامع المقدمات<ref>این کتاب براى طلاب سال اول تدریس | آیتالله سیدحسین بروجردى، ماه صفر سال 1292 قمرى در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش حاج سیدعلى طباطبایى، مردى دانشمند بود و در پرورش علمى سیدحسین سهم بسزایى داشت. وى با رهنمودهاى پدرش به مکتبخانه رفت و در آغاز تحصیل، کتابهاى گلستان سعدى، جامع المقدمات<ref>این کتاب براى طلاب سال اول تدریس مىشده است.</ref>، سیوطى<ref>کتاب سیوطى از جمله کتابهاى مهم حوزوى و موضوع آن صرف و نحو عربى است. هماکنون این کتاب در حوزههاى شیعى و سنى به صورت مشترک خوانده مى شود و براى طلاب سال دوم تدریس مى شود.</ref> و منطق<ref>موضوع منطق نیز براى طلاب سال دوم تدریس مى شود و در گذشته کتابهاى شرح شمسیه و حاشیه ملاعبدالله، جزء کتابهاى درسى در این موضوع بودهاند؛ اما هم اکنون کتاب المنطق تألیف آیت الله مظفر در حوزههاى شیعى تدریس مى شود.</ref> را فرا گرفت؛ سپس براى ادامه تحصیل وارد مدرسه «نوربخش» در این شهر شد و پس از تکمیل دروس مقدماتى، به فراگیرى فقه و اصول اشتغال یافت و در تمام این مدت، تهذیب نفس و فضایل اخلاقى را سرلوحه زندگى اش قرار داده بود تا این که به حد کمال و بالندگى لازم رسید. <ref>گلشن ابرار، 1382 ش، ج2، ص662.</ref> | ||
=هجرت به اصفهان= | =هجرت به اصفهان= | ||
سیدحسین در سال 1310 قمرى در هجده سالگى وارد حوزه علمیه اصفهان شد و در مدرسه صدر این شهر سکونت گزید. در این ایام، حوزه اصفهان رونق چشمگیرى داشت و سیدحسین از این فرصت استفاده خوبى کرد و به مدت چهار سال در محضر استادان بزرگ مانند میرزا ابوالمعالى کلباسى، سیدمحمدتقى مدرس، سیدمحمدباقر درچه اى، جهانگیر خان قشقایى و ملامحمد کاشانى به تکمیل اندوختههاى علمى همت گمارد. <ref>مجله حوزه، ش53، ص52 و 57.</ref> یک روز که مثل همیشه سرگرم درس و تحقیق بود، نامهاى از پدر به دستش رسید که او را به بروجرد فرا خوانده بود. سیدحسین به ناچار راهى وطن شد و آن جا دریافت که هدف از احضار وى به بروجرد این است که مقدمات ازدواج او فراهم شده و تشکیل خانواده دهد. او نخست از بیم آن که ازدواج مانع ادامه تحصیل شود، از این امر امتناع ورزید؛ اما پس از مشاوره با پدر و اصرار او، با این امر موافقت کرد. وى بعد از توقفى کوتاه در بروجرد این بار همراه خانواده به حوزه اصفهان بازگشت و مدت پنج سال به تحصیل و تحقیق خود در این شهر ادامه داد که مجموعاً در مدت اقامت نه ساله اش در اصفهان، به مرتبه قابل توجه علمى رسید. <ref>دوانى، 1372 ش، ص95.</ref><br> | سیدحسین در سال 1310 قمرى در هجده سالگى وارد حوزه علمیه اصفهان شد و در مدرسه صدر این شهر سکونت گزید. در این ایام، حوزه اصفهان رونق چشمگیرى داشت و سیدحسین از این فرصت استفاده خوبى کرد و به مدت چهار سال در محضر استادان بزرگ مانند میرزا ابوالمعالى کلباسى، سیدمحمدتقى مدرس، سیدمحمدباقر درچه اى، جهانگیر خان قشقایى و ملامحمد کاشانى به تکمیل اندوختههاى علمى همت گمارد. <ref>مجله حوزه، ش53، ص52 و 57.</ref> یک روز که مثل همیشه سرگرم درس و تحقیق بود، نامهاى از پدر به دستش رسید که او را به بروجرد فرا خوانده بود. سیدحسین به ناچار راهى وطن شد و آن جا دریافت که هدف از احضار وى به بروجرد این است که مقدمات ازدواج او فراهم شده و تشکیل خانواده دهد. او نخست از بیم آن که ازدواج مانع ادامه تحصیل شود، از این امر امتناع ورزید؛ اما پس از مشاوره با پدر و اصرار او، با این امر موافقت کرد. وى بعد از توقفى کوتاه در بروجرد این بار همراه خانواده به حوزه اصفهان بازگشت و مدت پنج سال به تحصیل و تحقیق خود در این شهر ادامه داد که مجموعاً در مدت اقامت نه ساله اش در اصفهان، به مرتبه قابل توجه علمى رسید. <ref>دوانى، 1372 ش، ص95.</ref><br> | ||
=آهنگ نجف اشرف= | =آهنگ نجف اشرف= | ||
حاج آقا حسین در سال 1319 قمرى نخست از اصفهان به وطن بازگشت؛ سپس بنا به سفارش پدر، عازم نجف اشرف شد. اقامت تحصیلى او در نجف اشرف حدود نه سال طول کشید و در این مدت از محضر بزرگانى چون آخوند خراسانى، سیدمحمدکاظم یزدى و شیخ الشریعه اصفهانى، علوم عالى فقه، اصول و رجال را آموخت. حضور محققانه او در دروس فقیهان نجف، شور و شوق و تحرک خاصى در آن حوزه ایجاد کرد؛ به طورى که تیزهوشى و سرعت انتقال وى، همه را به شگفتى واداشت و آوازه علمى او در اغلب محافل حوزه آن روز پیچید تا جایى که وى مورد عنایت و توجه استادش آخوند خراسانى قرار گرفت. <ref>مجله حوزه، شماره 43 و44، ص314.</ref> با آوازه بلندى که آیتالله بروجردى در نجف یافت، زمینه تشکیل کلاسهاى درس براى او فراهم آمد و کنار بهره علمى از بزرگان نجف، خود نیز کرسى تدریس به پا کرد و در آن زمان کتاب فصول<ref>کتاب فصول، تألیف شیخ محمدحسین اصفهانى از جمله | حاج آقا حسین در سال 1319 قمرى نخست از اصفهان به وطن بازگشت؛ سپس بنا به سفارش پدر، عازم نجف اشرف شد. اقامت تحصیلى او در نجف اشرف حدود نه سال طول کشید و در این مدت از محضر بزرگانى چون آخوند خراسانى، سیدمحمدکاظم یزدى و شیخ الشریعه اصفهانى، علوم عالى فقه، اصول و رجال را آموخت. حضور محققانه او در دروس فقیهان نجف، شور و شوق و تحرک خاصى در آن حوزه ایجاد کرد؛ به طورى که تیزهوشى و سرعت انتقال وى، همه را به شگفتى واداشت و آوازه علمى او در اغلب محافل حوزه آن روز پیچید تا جایى که وى مورد عنایت و توجه استادش آخوند خراسانى قرار گرفت. <ref>مجله حوزه، شماره 43 و44، ص314.</ref> با آوازه بلندى که آیتالله بروجردى در نجف یافت، زمینه تشکیل کلاسهاى درس براى او فراهم آمد و کنار بهره علمى از بزرگان نجف، خود نیز کرسى تدریس به پا کرد و در آن زمان کتاب فصول<ref>کتاب فصول، تألیف شیخ محمدحسین اصفهانى از جمله کتابهاى درسى سطح عالى اصول فقه بود که پیش از تألیف کفایه الاصول، در حوزههاى علمیه شیعه تدریس مى شد و مطالب این کتاب بیشتر ناظر به نقد آراى میرزاى قمى صاحب کتاب قوانین الاصول است.</ref> را براى جمعى از فضلاى حوزه نجف تدریس کرد. تدریس فصول آیتالله بروجردى در نجف، تحقیق و امتیازات بارزى داشت. به گفته خود او، وى در تدریس اصول مىکوشید همه اشکالات مؤلف را بر صاحب قوانین، پاسخ گوید. <ref>مجله حوزه، شماره 43و44، ص315.</ref><br> | ||
=بازگشت به وطن= | =بازگشت به وطن= | ||
خط ۴۹: | خط ۳۶: | ||
==ج. ابتکار در علم رجال== | ==ج. ابتکار در علم رجال== | ||
یکى از رشتههاى علوم اسلامى در حوزههاى علمیه که از ارکان مهم استنباط تلقى مىشود «علم رجال»<ref>هدف از علم رجال، شناسایى راویان حدیث و بررسى وثاقت یا عدم وثاقت | یکى از رشتههاى علوم اسلامى در حوزههاى علمیه که از ارکان مهم استنباط تلقى مىشود «علم رجال»<ref>هدف از علم رجال، شناسایى راویان حدیث و بررسى وثاقت یا عدم وثاقت آنها است تا از این رهگذر درستى و نادرستى احادیث صادره از آنان روشن شود؛ از این رو علم رجال بسیار ارزشمند و در استنباط احکام تأثیر بسزایى دارد.</ref> است. آیتالله بروجردى در این رشته نبوغ عجیبى داشت و به اصطلاح، راویان احادیث را با انگشتان دستش مىشمرد. على آبادى، 1379 ش، ص83، به نقل از آیتالله میرزاحسین نورى همدانى). وى در اثر این اشراف و تبحر توانست در این رشته ابتکار و نوآورى بدیعى از خود به یادگار گذارد. او در یک اقدام کم نظیر، سندهاى روایات مورد نظر را از متن جدا کرد و مورد دقت و بازبینى تخصصى قرار داد که توضیح درباره جزئیات آن از حوصله این مقاله و مخاطبان آن خارج است؛ اما نمىتوان از کارى که وى در طبقه بندى راویان حدیث انجام داد، صرف نظر کرد و پیامدهاى مفید آن را ساده گرفت. وى در این تلاش ارزشمند محدثان صدر اسلام، دوره امامان، ایام غیبت صغرا و غیبت کبرا را از هم تفکیک کرد و همه راویان را در یک چارچوب و ساختار نو گنجاند و طبقات هر دوره را معین و این طبقه بندى را به دوره معاصر رسانید و خودش در این ابتکار، در طبقه سى و ششم قرار گرفت. این تلاش بدیع، فواید و آثار بسیار ارزشمندى در اختیار محافل تحقیقاتى و رجال شناسان گذاشت. <ref>على آبادى، 1379 ش، ص86؛ دوانى، 1372 ش، ص160، با اقتباس.</ref><br> | ||
=زمینههاى تفکرات تقریبى= | =زمینههاى تفکرات تقریبى= | ||
شیوههاى نو و راهبردى آیتالله بروجردى در استنباط احکام، زمینه تحقیقات گسترده اى در فقه اهل سنت را نیز فراهم کرد و اذعان داشت که با آگاهى از محتواى روایات و فتاواى رایج اهل سنت در زمان امامان معصوم(علیهمالسلام)، بهتر و راحت تر مىشود محتواى احادیث و منظور سخنان امامان معصوم(علیهمالسلام) را دریافت و جمله معروفى از وى نقل شده که مىفرمود: «فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است.» <ref>واعظزاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص84</ref>؛ زیرا چون شیعیان در طول تاریخ حکومت نداشتند و اغلب حکومت در دست بنى عباس بود و بیشتر فتاواى اهل سنت میان مردم رواج داشت، محدثان و اصحاب امامان نیز با توجه به فضاى حاکم بر جامعه آن روز، از امامان سؤال مىکردند و امامان هم با توجه به همین معنا پاسخ مىدادند. به عبارت دیگر، فقه شیعه ناظر بر فقه اهل سنت بود؛ چرا که پاسخها و سخنان امامان(علیهمالسلام) ناظر بر فتاواى حاکم بوده است؛ از این رو آیتالله بروجردى، تحقیق و مطالعه کتابهاى اهل سنت را از مقدمات لازم براى فهم فقه و اجتهاد مىدانست. بدین سان اهتمام او به این موضوع، سبب اشراف و آگاهىهاى چشمگیر او از فتاواى رهبران مذاهب چهارگانه(شافعى، حنبلى، حنفى و مالکى) شد و به آراى صحابه و اندیشهوران بزرگ اهل سنت مانند لیث، ثورى، اوزاعى، ظاهرى و دیگران نیز به طور کامل تسلط و اطلاع یافت. گاهى این اطلاع چندان عمیق و قوى بود که وقتى برخى از شخصیتهاى اهل سنت به حضورش مىرسیدند و از نزدیک این حقیقت را مشاهده مىکردند، متعجب مىشدند. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص127، به نقل از آیتالله صافى گلپایگانى).<br> | شیوههاى نو و راهبردى آیتالله بروجردى در استنباط احکام، زمینه تحقیقات گسترده اى در فقه اهل سنت را نیز فراهم کرد و اذعان داشت که با آگاهى از محتواى روایات و فتاواى رایج اهل سنت در زمان امامان معصوم(علیهمالسلام)، بهتر و راحت تر مىشود محتواى احادیث و منظور سخنان امامان معصوم(علیهمالسلام) را دریافت و جمله معروفى از وى نقل شده که مىفرمود: «فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است.» <ref>واعظزاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص84</ref>؛ زیرا چون شیعیان در طول تاریخ حکومت نداشتند و اغلب حکومت در دست بنى عباس بود و بیشتر فتاواى اهل سنت میان مردم رواج داشت، محدثان و اصحاب امامان نیز با توجه به فضاى حاکم بر جامعه آن روز، از امامان سؤال مىکردند و امامان هم با توجه به همین معنا پاسخ مىدادند. به عبارت دیگر، فقه شیعه ناظر بر فقه اهل سنت بود؛ چرا که پاسخها و سخنان امامان(علیهمالسلام) ناظر بر فتاواى حاکم بوده است؛ از این رو آیتالله بروجردى، تحقیق و مطالعه کتابهاى اهل سنت را از مقدمات لازم براى فهم فقه و اجتهاد مىدانست. بدین سان اهتمام او به این موضوع، سبب اشراف و آگاهىهاى چشمگیر او از فتاواى رهبران مذاهب چهارگانه(شافعى، حنبلى، حنفى و مالکى) شد و به آراى صحابه و اندیشهوران بزرگ اهل سنت مانند لیث، ثورى، اوزاعى، ظاهرى و دیگران نیز به طور کامل تسلط و اطلاع یافت. گاهى این اطلاع چندان عمیق و قوى بود که وقتى برخى از شخصیتهاى اهل سنت به حضورش مىرسیدند و از نزدیک این حقیقت را مشاهده مىکردند، متعجب مىشدند. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص127، به نقل از آیتالله صافى گلپایگانى).<br> | ||
آیتالله بروجردى هرگز به نظریات و آراى اهل سنت، با دید منفى نمىنگریست؛ بلکه بیشتر سعى داشت تا به ادله آنها دست یابد و موضوع را به طور صحیح ریشه یابى کند؛ براى مثال در وجوب اداى نماز در اول وقت که اغلب اهل سنت ملتزم به آن هستند و تأخیر نماز را از اول وقت، بدون عذر جایز نمىدانند،<ref>البته برخى از عالمان شیعه مانند شیخ مفید و شاگردش شیخ طوسى نیز تأخیر را جایز نمى دانند.</ref> مىفرمود: «فتواى اهل سنت از این جا نشأت گرفته که پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله)امام جماعت بود و امام جماعت باید در وقت معین حضور یابد و پیغمبر، اول وقت را انتخاب کرده بود و صحابه و تابعین نیز عمل پیامبر را ملاک قرار داده بودند که بعداً در مذاهب اهل سنت منعکس گردید؛ در حالى که رسول اکرم(صلىاللهعلیهوآله) گاهى در حال اختیار، اول وقت را رعایت نمىکرد و اهل بیت هم بدان تصریح کردند و همین امر ملاک فتواى معروف شیعه قرار گرفته است.» <ref>واعظزاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص88.</ref><br> | آیتالله بروجردى هرگز به نظریات و آراى اهل سنت، با دید منفى نمىنگریست؛ بلکه بیشتر سعى داشت تا به ادله آنها دست یابد و موضوع را به طور صحیح ریشه یابى کند؛ براى مثال در وجوب اداى نماز در اول وقت که اغلب اهل سنت ملتزم به آن هستند و تأخیر نماز را از اول وقت، بدون عذر جایز نمىدانند،<ref>البته برخى از عالمان شیعه مانند شیخ مفید و شاگردش شیخ طوسى نیز تأخیر را جایز نمى دانند.</ref> مىفرمود: «فتواى اهل سنت از این جا نشأت گرفته که پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله)امام جماعت بود و امام جماعت باید در وقت معین حضور یابد و پیغمبر، اول وقت را انتخاب کرده بود و صحابه و تابعین نیز عمل پیامبر را ملاک قرار داده بودند که بعداً در مذاهب اهل سنت منعکس گردید؛ در حالى که رسول اکرم(صلىاللهعلیهوآله) گاهى در حال اختیار، اول وقت را رعایت نمىکرد و اهل بیت هم بدان تصریح کردند و همین امر ملاک فتواى معروف شیعه قرار گرفته است.» <ref>واعظزاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص88.</ref><br> | ||
وى با این توجیه، این پندار را که اهل سنت به عمد احکام را تغییر | وى با این توجیه، این پندار را که اهل سنت به عمد احکام را تغییر دادهاند، نادرست مىدانست و رد مىکرد.<br> | ||
=وحدت اسلامى= | =وحدت اسلامى= | ||
اعتقاد آیتالله بروجردى بر این بود که سامان بخشیدن به موضوع «وحدت میان مذاهب» از وظایف حیاتى هر عالم شیعى است و باید در تحقق آن کوشید. حتى معروف است که در روزهاى آخر عمر پر برکت خویش، گاهى به حالت اغما فرو مىرفت و چون از آن حال خارج مىشد، درباره این موضوع مىپرسید: «آقاى شیخ محمدتقى به مصر رفت یا خیر؟. <ref>احمدى و دیگران، 1379 ش، ص171و233».</ref><br> | اعتقاد آیتالله بروجردى بر این بود که سامان بخشیدن به موضوع «وحدت میان مذاهب» از وظایف حیاتى هر عالم شیعى است و باید در تحقق آن کوشید. حتى معروف است که در روزهاى آخر عمر پر برکت خویش، گاهى به حالت اغما فرو مىرفت و چون از آن حال خارج مىشد، درباره این موضوع مىپرسید: «آقاى شیخ محمدتقى به مصر رفت یا خیر؟. <ref>احمدى و دیگران، 1379 ش، ص171و233».</ref><br> | ||
خط ۶۰: | خط ۴۷: | ||
چند سال پیش از آن که وى به زعامت و مرجعیت مطلق برسد، وقتى به همت جمعى از روشنفکران سنّى و شیعى «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» تأسیس شد، با تمام وجود از آن حمایت کرد و بعد که از بروجرد به قم آمد و مرجعیت را به دست گرفت، تا حد ممکن با این فکر همکارى کرد. جالب است که براى نخستین بار بعد از چندین سال، بین زعیم روحانى شیعه و زعیم روحانى سنى شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او به فاصله دو سه سال شیخ محمود شلتوت، روابط دوستانه برقرار، و نامهها مبادله شد. به گفته شهید مطهرى، مرحوم بروجردى عاشق و دلباخته وحدت اسلامى بود و مرغ دلش براى این موضوع پر مىزد. عجیب این است که در حادثه قلبى اول که بر او عارض شد و مدتى بیهوش بود و بعد به هوش آمد، قبل از آن که توجهى به حال خود بکند و در این موضوع حرفى بزند، موضوع تقریب و وحدت اسلامى را طرح مىکند و مىگوید: «من آرزوها در این زمینه داشتم.»<ref>مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص260؛ مطهرى، تکامل اجتماعى انسان، 1363 ش، ص204.</ref><br> | چند سال پیش از آن که وى به زعامت و مرجعیت مطلق برسد، وقتى به همت جمعى از روشنفکران سنّى و شیعى «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» تأسیس شد، با تمام وجود از آن حمایت کرد و بعد که از بروجرد به قم آمد و مرجعیت را به دست گرفت، تا حد ممکن با این فکر همکارى کرد. جالب است که براى نخستین بار بعد از چندین سال، بین زعیم روحانى شیعه و زعیم روحانى سنى شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او به فاصله دو سه سال شیخ محمود شلتوت، روابط دوستانه برقرار، و نامهها مبادله شد. به گفته شهید مطهرى، مرحوم بروجردى عاشق و دلباخته وحدت اسلامى بود و مرغ دلش براى این موضوع پر مىزد. عجیب این است که در حادثه قلبى اول که بر او عارض شد و مدتى بیهوش بود و بعد به هوش آمد، قبل از آن که توجهى به حال خود بکند و در این موضوع حرفى بزند، موضوع تقریب و وحدت اسلامى را طرح مىکند و مىگوید: «من آرزوها در این زمینه داشتم.»<ref>مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص260؛ مطهرى، تکامل اجتماعى انسان، 1363 ش، ص204.</ref><br> | ||
=حمایت از دارالتقریب اسلامى= | =حمایت از دارالتقریب اسلامى= | ||
در سال 1327شمسى برابر با حدود 1368قمرى، مرکز «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» به ابتکار | در سال 1327شمسى برابر با حدود 1368قمرى، مرکز «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» به ابتکار اندیشهور توانا مرحوم شیخ محمدتقى قمى و با هم یارى عالمان سرشناس جامع الازهر و برخى روحانیان شیعى تأسیس شد. آیتالله بروجردى اگرچه جزو مؤسسان آن نبود، از ابتداى فعالیت این مرکز به حمایت جدى از آن برخاست و حتى از کمک مالى به آن دریغ نورزید. افزون بر ارتباط مکاتبه اى با شیخ الازهر، عبدالمجید سلیم و بعد از او با شیخ محمود شلتوت، رابطه جهان تشیع را با دنیاى اسلام هر چه مستحکم تر ساخت و بسیارى از سوء تفاهمها و بدبینىها را به دوستى و محبت تبدیل کرد. <ref>واعظزاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص369 و370.</ref> <br> | ||
در اثر این درایت و حسن تدبیر، کار به جایى رسید که شیخ محمود شلتوت، آن فتواى تاریخى خود را صادر کرد<ref>فتواى شیخ محمود شلتوت جواز عمل به فقه شیعه | در اثر این درایت و حسن تدبیر، کار به جایى رسید که شیخ محمود شلتوت، آن فتواى تاریخى خود را صادر کرد<ref>فتواى شیخ محمود شلتوت جواز عمل به فقه شیعه بود؛ در حالى که پیش از این، آنان شیعه را یک فرقه گمراه مى دانستند و به هیچ وجه اجازه عمل به فقه شیعه را نمى دادند.</ref> و براى نخستین بار یک عالم سنى به طور رسمى مذهب شیعه را به رسمیت شناخت و براى آن در دانشگاه الازهر مصر، کرسى تدریس تشکیل داد. <ref>مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص261؛ احمدى و دیگران، 1379 ش، ص159، به نقل از آیتالله محمد فاضل لنکرانى.</ref> براى آگاهى از عمق این روابط و نقش مثبت و کارساز آیتالله بروجردى، متن دو نامه تاریخى که یکى از شیخ عبدالمجید سلیم و دیگرى از شیخ محمود شلتوت است، از نظر مىگذرد.<br> | ||
نامه اول از شیخ عبدالمجید سلیم: | نامه اول از شیخ عبدالمجید سلیم: | ||
«بسم الله الرحمن الرحیم، خدمت آیتالله السید الجلیل حاج آقا حسین بروجردى حفظه الله سلام علیکم و رحمته؛ اما بعد: استاد محترم، حضرت شیخ محمدتقى قمى دبیر کل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه پیام شفاهى آن جناب را که دستور داده بودید به من برسانند، ابلاغ نمودند. شما اظهار لطف نموده و به ایشان از تقدیر و تشکر خود در باره کوششهایى که ما و جماعت تقریب بین المذاهب اسلامى در راه خدمت به اسلام و مسلمین مىکنیم و از تأثیر این کوششها در راه وحدت کلمه مسلمین و ایجاد تفاهم بیشتر و هماهنگى بهتر و اصلاح فسادى که مغرضین به وجود | «بسم الله الرحمن الرحیم، خدمت آیتالله السید الجلیل حاج آقا حسین بروجردى حفظه الله سلام علیکم و رحمته؛ اما بعد: استاد محترم، حضرت شیخ محمدتقى قمى دبیر کل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه پیام شفاهى آن جناب را که دستور داده بودید به من برسانند، ابلاغ نمودند. شما اظهار لطف نموده و به ایشان از تقدیر و تشکر خود در باره کوششهایى که ما و جماعت تقریب بین المذاهب اسلامى در راه خدمت به اسلام و مسلمین مىکنیم و از تأثیر این کوششها در راه وحدت کلمه مسلمین و ایجاد تفاهم بیشتر و هماهنگى بهتر و اصلاح فسادى که مغرضین به وجود آوردهاند، سخن گفته اید. خدا مىداند که این امر، بهترین و عزیزترین آرزوهاى من در زندگى است و تا زنده ام به خاطر آن و در راه آن کار مىکنم. از اعتماد حضرتعالى نسبت به شخص من و از این عطف توجه به کوششهایم تشکر مىکنم. من با آنچه که از شما مىدانم و سراغ دارم، همکارى شما را در این جهاد بزرگ خدایى بسیار بزرگ مىشمارم؛ زیرا شما با علم و دانش و مقام و نفوذى که در ایران و غیر ایران دارید، همیشه در راه اصلاح امر امت اسلام کار مىکنید. فکر تقریب بین مذاهب اسلامى، از توجه و عنایت شما بسیار بهره مند بوده و از کمکها و مساعدتهاى پر ارزش شما در مناسبات مختلف برخوردار بوده است. نخستین وظیفه اى که به عهده ما علماى اسلامى است، خواه شیعه باشیم یا سنى، این است که از اذهان و افکار مردم، این مطلب را پاک کنیم و حقایق روشن اسلام و اصول محکم شریعت را طورى نشر دهیم که مردم را با حقیقت و هدایت خداوند بیدار و بینا سازیم. دیگر این که اخیراً از فوت عالم جلیل مرحوم سیدمحسن امین عاملى با خبر شدم. من وقتى از علم و اخلاص و جهاد او در راه این دین و ملت، مطالبى شنیدم از خبر وفات آن مرحوم سخت متأسف شدم. اکنون خالصترین تسلیتهاى خود را به حضور جنابعالى و به همه برادران شیعه امامیه اعلام مىدارم و از خداى بزرگ مىخواهم که فقید محترم را غریق رحمت نماید و به ما و شما در این مصیبت اجر و ثواب صابرین عطا فرماید. والسلام علیکم. جمادى الثانى 1371ق.»<ref>اباذرى، 1383 ش، ص68.</ref><br> | ||
نامه دوم از شیخ محمود شلتوت: | نامه دوم از شیخ محمود شلتوت: | ||
«بسم الله الرحمن الرحیم، سلام علیکم و رحمه الله، اما بعد: قبل از همه چیز، از سلامت گرانبهاى آن برادر ارجمن جویا بوده و دعا مىکنم که آن بزرگوار همیشه مصدر و منبع برکات براى مسلمین و وحدت کلمه آنان باشد. فرصتى را که با مسافرت برادر علامه و مکرم من استاد قمى، ایدالله فى جهاده المشکور، پیش آمد مغتنم مىشمارم تا نامه اى به ساحت آن جناب نوشته و از کوششهاى شما تقدیر کنم. من به شما مژده مىدهم که گامها و قدمهاى ما در راه تقریب، قدمهایى است که یقین دارم شما با تمام قوا آن را تأیید مىفرمایید. گروه برگزیده اى از رجال الازهر و برادرانى که در تقریب صمیمانه جهاد | «بسم الله الرحمن الرحیم، سلام علیکم و رحمه الله، اما بعد: قبل از همه چیز، از سلامت گرانبهاى آن برادر ارجمن جویا بوده و دعا مىکنم که آن بزرگوار همیشه مصدر و منبع برکات براى مسلمین و وحدت کلمه آنان باشد. فرصتى را که با مسافرت برادر علامه و مکرم من استاد قمى، ایدالله فى جهاده المشکور، پیش آمد مغتنم مىشمارم تا نامه اى به ساحت آن جناب نوشته و از کوششهاى شما تقدیر کنم. من به شما مژده مىدهم که گامها و قدمهاى ما در راه تقریب، قدمهایى است که یقین دارم شما با تمام قوا آن را تأیید مىفرمایید. گروه برگزیده اى از رجال الازهر و برادرانى که در تقریب صمیمانه جهاد کردهاند، از روى ایمان و یقین، ما را کمک و یارى مىکنند و به آنچه که براى دین و رسالت جهانى و انسانى که بدان گردن نهادهاند و بر آنان واجب شده، قیام و اقدام مىکنند. امیدوارم از آرزوها و آرمانهاى مشترک خود مطلع گردیم. والسلام علیکم. ذیقعده 1379).»<ref>اباذرى، 1383 ش، ص72.</ref><br> | ||
همان گونه که از متن نامهها استفاده مىشود، رهبران مذهبى اهل سنت، به ویژه رؤساى دانشگاه الازهر، براى شخص آیتالله بروجردى عزت و عظمت و اقتدار ویژه قائل بودند و همواره به او به دیده احترام مىنگریستند. حتى گفته مىشود وقتى نامه آقاى بروجردى به دست شیخ مجید سلیم، رئیس اسبق جامعه الازهر مىرسید، نامه آقاى بروجردى را مىگرفت و مىبوسید، و شیخ محمود شلتوت نیز که بعدها ریاست جامعه الازهر را برعهده گرفت، همین رفتار احترام آمیز را در برابر نامههاى آیتالله بروجردى داشت. <ref>احمدى و دیگران، 1379 ش، ص135، به نقل از لطفالله صافى گلپایگانى.</ref><br> | همان گونه که از متن نامهها استفاده مىشود، رهبران مذهبى اهل سنت، به ویژه رؤساى دانشگاه الازهر، براى شخص آیتالله بروجردى عزت و عظمت و اقتدار ویژه قائل بودند و همواره به او به دیده احترام مىنگریستند. حتى گفته مىشود وقتى نامه آقاى بروجردى به دست شیخ مجید سلیم، رئیس اسبق جامعه الازهر مىرسید، نامه آقاى بروجردى را مىگرفت و مىبوسید، و شیخ محمود شلتوت نیز که بعدها ریاست جامعه الازهر را برعهده گرفت، همین رفتار احترام آمیز را در برابر نامههاى آیتالله بروجردى داشت. <ref>احمدى و دیگران، 1379 ش، ص135، به نقل از لطفالله صافى گلپایگانى.</ref><br> | ||
به هرحال از این که درخت پیوند مذاهب و تقریب آنان این گونه به سوى رشد و شکوفایى پیش مىرفت، آیتالله بروجردى بسیار خوشحال و امیدوار بود و هر از چندگاهى در جلسه درس به مناسبتهاى گوناگون به این موضوع اشاره و از روند پیشرفت کار، اظهار خشنودى مىکرد و مىگفت: «امر تقریب در حال پیشرفت است و خدا را شکر که ما هم در آن سهمى داشتیم.»<ref>احمدى و دیگران، 1379 ش، ص232.</ref><br> | به هرحال از این که درخت پیوند مذاهب و تقریب آنان این گونه به سوى رشد و شکوفایى پیش مىرفت، آیتالله بروجردى بسیار خوشحال و امیدوار بود و هر از چندگاهى در جلسه درس به مناسبتهاى گوناگون به این موضوع اشاره و از روند پیشرفت کار، اظهار خشنودى مىکرد و مىگفت: «امر تقریب در حال پیشرفت است و خدا را شکر که ما هم در آن سهمى داشتیم.»<ref>احمدى و دیگران، 1379 ش، ص232.</ref><br> | ||
خط ۹۹: | خط ۸۶: | ||
# البدرالزاهر فى صلاة الجمعة و المسافر، تقریر بحثهاى حسین طباطبایى بروجردى، به قلم آیتالله العظمى منتظرى، ویرایش2، قم، کتابخانه آیتالله منتظرى، 1416ق / 1375ش، 399ص. | # البدرالزاهر فى صلاة الجمعة و المسافر، تقریر بحثهاى حسین طباطبایى بروجردى، به قلم آیتالله العظمى منتظرى، ویرایش2، قم، کتابخانه آیتالله منتظرى، 1416ق / 1375ش، 399ص. | ||
# البیان الوافي في التعریف بکتاب ترتیب أسانید الکافى للامام البروجردي، محمود دریاب النجفى، قم، مؤسسه آیتالله العظمى بروجردى، 1422ق / 1380ش. | # البیان الوافي في التعریف بکتاب ترتیب أسانید الکافى للامام البروجردي، محمود دریاب النجفى، قم، مؤسسه آیتالله العظمى بروجردى، 1422ق / 1380ش. | ||
# ترتیب اسانید کتاب التهذیب للشیخ الطوسي، تألیف حسین الطباطبایي البروجردي، فهرس کتاب التهذیب مرتباً على الحروف و فهرس کتاب الاستبصار مرتباً على الحروف، رتبها حسن النورى الهمدانى، مشهد، آستانه الرضویه المقدسه، مجمع البحوث الاسلامیه، 1414ق / 1372ش، 544ص. | # ترتیب اسانید کتاب التهذیب للشیخ الطوسي، تألیف حسین الطباطبایي البروجردي، فهرس کتاب التهذیب مرتباً على الحروف و فهرس کتاب الاستبصار مرتباً على الحروف، رتبها حسن النورى الهمدانى، مشهد، آستانه الرضویه المقدسه، مجمع البحوث الاسلامیه، 1414ق / 1372ش، 544ص. گفتنى است که مجموعه کتابهاى ترتیب الاسانید یا تجرید الاسانید و یا طبقات الرجال، یکى از ابتکارات آیتالله بروجردى در علم رجال به شمار مىآید. در این مجموعه سندهاى احادیث کتابهاى حدیثى و رجالى مانند کافى، استبصار، تهذیب، امالى، خصال و رجال نجاشى و طوسى، از متون اصلى جدا شده و مورد تحقیق و بررسى قرار گرفتهاند. | ||
گفتنى است که مجموعه کتابهاى ترتیب الاسانید یا تجرید الاسانید و یا طبقات الرجال، یکى از ابتکارات آیتالله بروجردى در علم رجال به شمار مىآید. در این مجموعه سندهاى احادیث کتابهاى حدیثى و رجالى مانند کافى، استبصار، تهذیب، امالى، خصال و رجال نجاشى و طوسى، از متون اصلى جدا شده و مورد تحقیق و بررسى قرار | |||
# تقریر بحث سیدنا الاستاد المرجع الدیني الاکبر الآیه العظمى الحاج السیدحسین الطباطبایي البروجردي في القبله و الستر و الساتر و مکان المصلى، تقریر على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1416ق / 1374ش، 2مجلد. | # تقریر بحث سیدنا الاستاد المرجع الدیني الاکبر الآیه العظمى الحاج السیدحسین الطباطبایي البروجردي في القبله و الستر و الساتر و مکان المصلى، تقریر على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1416ق / 1374ش، 2مجلد. | ||
# تقریرات ثلاثه: الوصیة و منجزات المریض - میراث الازواج الغصب، حسین البروجردى الطباطبایى، تقریر على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1413ق / 1372ش، 231ص. | # تقریرات ثلاثه: الوصیة و منجزات المریض - میراث الازواج الغصب، حسین البروجردى الطباطبایى، تقریر على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1413ق / 1372ش، 231ص. | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۲۷: | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
مطالب مندرج در مقاله برگرفته از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره 5، زمستان 1384 میباشد. | مطالب مندرج در مقاله برگرفته از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره 5، زمستان 1384 میباشد. |
ویرایش