پرش به محتوا

عاشورا: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷٬۶۴۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ اوت ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۵: خط ۵۵:
شمربن ذی الجوشن با گروهی از سپاهیان عمر سعد از جمله سنان بن انس و خولی بن یزید اصبحی، به سوی حسین(ع) آمدند. شمر آنان را به تمام کردن کار حسین(ع) تشویق کرد؛ <ref> بلاذری، انساب‌الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۰۷-۴۰۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۵۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۷۷؛ ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۸۷</ref> اما کسی نپذیرفت. او به [[خولی]] دستور داد تا سر حسین(ع) را جدا کند. وقتی خولی وارد گودال قتلگاه شد، دست و بدنش لرزید و نتوانست این کار را انجام دهد. شمر <ref>مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۲؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۶؛ طبرسی، اعلام‌الوری، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴۶۹</ref> و به نقلی سنان بن انس <ref>مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۲؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۶؛ طبرسی، اعلام‌الوری، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴۶۹</ref> از اسب پیاده شد و سر حسین(ع) را جدا کرد و به دست خولی داد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبیر، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۴۴۱، ج۳، ص۴۰۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۵۳؛ اصفهانی، مقاتل‌الطالبین، دارالمعرفه، ص۱۱۸؛ مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۵۸</ref>  
شمربن ذی الجوشن با گروهی از سپاهیان عمر سعد از جمله سنان بن انس و خولی بن یزید اصبحی، به سوی حسین(ع) آمدند. شمر آنان را به تمام کردن کار حسین(ع) تشویق کرد؛ <ref> بلاذری، انساب‌الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۰۷-۴۰۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۵۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۷۷؛ ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۸۷</ref> اما کسی نپذیرفت. او به [[خولی]] دستور داد تا سر حسین(ع) را جدا کند. وقتی خولی وارد گودال قتلگاه شد، دست و بدنش لرزید و نتوانست این کار را انجام دهد. شمر <ref>مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۲؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۶؛ طبرسی، اعلام‌الوری، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴۶۹</ref> و به نقلی سنان بن انس <ref>مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۲؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۶؛ طبرسی، اعلام‌الوری، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴۶۹</ref> از اسب پیاده شد و سر حسین(ع) را جدا کرد و به دست خولی داد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبیر، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۴۴۱، ج۳، ص۴۰۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۵۳؛ اصفهانی، مقاتل‌الطالبین، دارالمعرفه، ص۱۱۸؛ مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۵۸</ref>  


=عاشورا جلوه فضائل و رذائل اخلاقی=
=دیدگاه اهل سنت درباره حادثه عاشورا=
قیام امام حسین (ع) از سویی تجلی گاه خصلت‌های پاک انسانی و فضایل اخلاقی در جبهه حق، و از سوی دیگر محل بروز و ظهور رذایل اخلاقی در جبهه باطل است. عاشورا، میدان مسابقه خصلت‌های پاکی است که ریشه در افکار درخشان رسول گرامی اسلام (ص) و سلم دارد. حسین (ع) و یاران وفادارش، برای احیاء این خصلت‌ها قیام کردند و به همین خصایل نیز مشهور شدند. در جبهه مقابل نیز، دشمنان گرفتار رذیله‌های اخلاقی بودند و به همان رذایل معروف شدند.
برای شناخت دیدگاه [[اهل‌سنت]]، باید دو جهت را در نظر گرفت. اول کتب و منابع معتبر آنها و سپس دیدگاه عامه مردم که معمولاً کتاب نمی‌خوانند و فقط به سخن بزرگان خود گوش می‌دهند. سخن بزرگانشان نیز چون از نظر مبنایی متفاوت و متضاد است. به همین دلیل گاهی اهل‌سنت، از یک مذهب در دو قوم، کاملاً دیدگاه‌های متفاوتی دارند.
 
==فضائل عاشورا==
ایمان، تصدیق، رجاء، رضا، وفا، صبر، عدل، تعهد و احساس مسؤولیت، توکل و زهد که جبهه حق نمایشگر آن بود.
 
==رذائل عاشورا==
کفر، جور، حرص بر دنیا، حماقت، هتک حرمت، جحود، حقد و کینه، مکر و خدعه، فسق و قساوت و سنگدلی که جبهه باطل نمایشگر آن بود. <ref>عاشورا؛ نمایشگاه فضایل و رذایل اخلاقى، نشریه خُلُق، آذر و دى ۱۳۸۸ - شماره ۱۴</ref>


=دیدگاه اهل سنت درباره حادثه عاشورا=
=منابع معتبر و کتب=
در موضع گیری [[اهل سنت]] در برابر حادثه عاشورا اهل سنت به دو دسته تقسیم می‌­شود.  
* ابن عماد حنبلی که از بزرگان اهل‌سنت است، حوادث کربلا و عاشورا را نقل می‌کند و سپس می‌نویسد: «قاتل الله فاعل ذلک وأخزاه ومن أمر به أو رضیه. ..» خداوند بکشت کسی را که امام (علیه السلام) را کشت و خاندان [[اهل‌بیت]](علیهم السلام) را به اسارت برد و راضی به این عمل بوده است<ref>شذرات الذهب (متوفی 1089) ج 1 ص 66</ref>.


یک دسته که اکثریت اهل سنت را تشکیل می‌­دهد اهل سنت معتدل و محب اهل بیت(ع) می‌­باشد.  
* آلوسی، متوفی 1270، یکی از علمای اهل‌سنت است که نه تنها خصومت خاصی با تشیع دارد، بلکه گاه از «[[وهابیت]]» که نه [[شیعه]] است و نه [[سنّی]]، بلکه یک تشکیلات بنیانگذاری شده توسط [[انگلیس]] برای نابودی اسلام است نیز دفاع کرده است، در پاسخ عده‌ای که برای خلاصی از وجدان درد در طرفداری [[یزید]] مدعی شدند او [[توبه]] کرده است، می‌نویسد: «الظاهر أنه لم یتُب، و احتمال توبته أضعف من إیمانه، و یلحق به ابن زیاد و ابن سعد و جماعة فلَعنةُ اللّهِ عز و جل علیهم أجمعین، و عَلی أنصارِهم و أَعوانهم و شیعتهم و مَن مال إِلیهم إلی یومِ الدین ما دمعتْ عین علی أبی عبداللّه الحسین»<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 13، ص: 228</ref>.


دسته دوم اهل سنت، پیرو بنی امیه و یزید بن معاویه است که نسبت به اهل بیت و امام حسین (ع) دید مثبتی ندارد بلکه می‌توان گفت دشمن اهل بیت می‌باشند. این دسته امروز در قالب [[سلفیه]] و [[وهابیت]] در جهان اسلام معروف است.
ترجمه: ظاهر این است که یزید توبه نکرده است و احتمال توبه او ضعیف‌تر از ایمانش است و [[ابن زیاد]] و [[ابن سعد]] ملحق به او هستند و تا چشمی برای ا[[مام حسین]] اشک می‌ریزد خدا یزید و اتباع او را [[لعنت]] کند.


اما درباره اهل سنت معتدل باید گفت که آنان از این حادثۀ ناگوار، غمگین و ناراضی هستند و عوامل آن را مورد نکوهش و گاهی مورد لعن قرار می­‌دهند. موضع‌گیری این دسته­ از اهل سنت را می‌توان از مطالبی که در زیر به آنها اشاره می‌شود به دست آورد:
* ابن جوزی، که او نیز از علمای معروف و معتبر اهل‌سنت است، در پاسخ به اعتقادات خطای برخی از اهل‌سنت راجع به یزید [مانند ابوبکر ابن عربی مالکی]، [[خلافت]] غصبی و خلاف‌هایش می‌نویسد: «از اعتقادات بعض عامه که خود را سنی می‌دانند این است که: یزید کار درستی انجام داده است. (این ادعا به استناد همان جو سازی زمان امام حسین (علیه السلام) که می‌گفتند یزید خلیفه است و بر هر مسلمانی واجب است با او [[بیعت]] کند و اگر نکند از دین خارج شده و خونش [[مباح]] است). ابن جوزی ادامه می‌دهد: «آنها اگر به تاریخ نگاه می‌کردند می‌فهمیدند که اصلاً یزید [[خلیفه]] نبوده و مردم ملزم [مجبور] به بیعت با او شدند و یزید از هیچ کار قبیحی دوری نکرده است و بر فرض که عقد بیعت او صحیح هم باشد، خلاف‌کاری‌هایی از او سر زده است که همه آنها موجب فسخ بیعت است و با وجود این، به حرف ابوبکر ابن عربی مالکی کسی تمایل پیدا نخواهد کرد مگر انسان‌های جاهل.»


==روایات اهل سنت در وصف قتل امام حسین (ع)==
==روایات اهل سنت در وصف قتل امام حسین (ع)==
خط ۹۹: خط ۹۳:
اینست که [[تفتازانی]] از متکلمین بنام اهل سنت می‌گوید: ظلمی که بر اهل بیت پیامبر (ص) انجام گرفته نمی‌توان آن را پنهان نمود. زیرا بر این ظلم که در نهایت شقاوت بوده جمادات و حیوانات بی زبان شهادت می‌دهند و نزدیک بود که زمین و آسمان بر آن گریه کنند و کوه‌ها از جا کنده شوند و صخره‌ها تکه تکه گردند. پس لعنت خدا بر کسی که این کار را انجام داد یا به آن راضی شد و یا در این جهت کوشید. و عذاب آخرت شدید تر و ماندگار‌تر می‌باشد. <ref>تفتازانی، سعدالدین مسعود بن عمر، شرح مقاصد فی علم الکلام، 2/307، پاکستان، دار النعمانیه، اول، 1401 ق</ref>
اینست که [[تفتازانی]] از متکلمین بنام اهل سنت می‌گوید: ظلمی که بر اهل بیت پیامبر (ص) انجام گرفته نمی‌توان آن را پنهان نمود. زیرا بر این ظلم که در نهایت شقاوت بوده جمادات و حیوانات بی زبان شهادت می‌دهند و نزدیک بود که زمین و آسمان بر آن گریه کنند و کوه‌ها از جا کنده شوند و صخره‌ها تکه تکه گردند. پس لعنت خدا بر کسی که این کار را انجام داد یا به آن راضی شد و یا در این جهت کوشید. و عذاب آخرت شدید تر و ماندگار‌تر می‌باشد. <ref>تفتازانی، سعدالدین مسعود بن عمر، شرح مقاصد فی علم الکلام، 2/307، پاکستان، دار النعمانیه، اول، 1401 ق</ref>


=عید گرفتن بنی‌امیه و تداوم آن=
اما عید گرفتن در روز عاشورا، همان سنّت یزید و یزیدیان است. و البته منظور از عید همان روز جشن و شادی بوده است. چنان چه در [[زیارت عاشورا]] تصریح شده است «وَ هذا یوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَینَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِ – و این روز است که در آن شادمان شدند دودمان زیاد و مروان به خاطر قتل حسین صلوات الله علیه».
پس از آن دشمنان اسلام و اهل‌بیت (علیهم السلام) که در لباس اسلام و ادعای مسلمانی حکومت بر [[مسلمین]] را بر عهده گرفتند، برای آن که از سویی اذهان عمومی مسلمین در [[محرم (ابهام زدایی)|محرم]] و به ویژه دهه اول متوجه واقعه [[کربلا]] نگردد و به آن تفکر نکنند و از سوی دیگر مشغول به دنیا و جشن و شادی و سرور باشند، اعلام کردند که ماه‌های هجری از محرم شروع می‌شود [در حالی که از ربیع‌الاول بود] و دهه اول را نیز به عنوان جشن آغاز سال [[بدعت]] گذاشتند.
پس، کربلا و عاشورا به لحاظ کتب اهل‌سنت به دو دسته است: کتبی که ضمن نقل بخشی از حقایق و وقایع، یزید و طرفداران او را محکوم و حتی لعن کرده‌اند – کتبی که سعی کردند توجیه کنند.
اما به لحاظ مردم اهل‌سنت، به چند دسته تقسیم می‌گردند: مردمی که کتاب و تاریخ را مطالعه کرده و اطلاعاتی دارند – مردمی که به امام حسین (علیه السلام) عشق می‌ورزند و معاویه و یزید را لعنت می‌کنند – مردمی که اساساً از موضوع دینی و اعتقادی غافلند و فقط یک سری اعمال خشک و بی روح انجام می‌دهند – مردمی که حتی بغض دارند [مثل ناصبی‌ها و وهابیت کنونی].
=نظر اهل‌سنت درباره یزید=
حادثه کربلا در میان اهل تسنن موجی ایجاد کرد که زبان و قلم دانشمندان آنان گاه ناخواسته و زمانی با شجاعت به توصیف و تجزیه و تحلیل آن پرداخته است.
'''شوکانی در کتاب «نیل الاوطار»'''
شوکانی در کتاب «نیل الاوطار»در رد بعضی از سخنوران درباری می‌گوید: به تحقیق عده‌ای از اهل علم افراط ورزیده، چنان حکم کردند که: «حسین(علیه السلام) نوه پیامبر که خداوند از او راضی باشد. نافرمانی یک آدم دائم الخمر را کرده و حرمت شریعت یزید بن معاویه را هتک کرده است.» خداوند لعنتشان کند، چه سخنان عجیبی که از شنیدن آنها مو بر بدن انسان راست می‌گردد.
'''تفتازانی در کتاب «شرح العقاید»'''
تفتازانی در کتاب «شرح العقاید» می‌نویسد: حقیقت این است که رضایت یزید به قتل حسین(علیه السلام) و شاد شدن او بدان خبر و اهانت کردنش به اهل‌بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از اخباری است که در معنی متواتر است هر چند تفاصیل آن متواتر نیست. درباره مقام یزید بلکه درباره ایمان او که لعنت خدا بر او و یارانش باد، توافقی نداریم.
'''نظر جاحظ'''
جاحظ می‌گوید: منکراتی که یزید انجام داد، یعنی قتل حسین(علیه السلام) و به اسارت گرفتن زن و فرزند او و ترساندن اهل مدینه و منهدم ساختن کعبه، همه اینها بر فسق و قساوت و کینه و نفاق و خروج از ایمان او دلالت می‌کند. بنابراین، یزید فاسق و ملعون است و کسی که از لعن او جلوگیری کند، نیز ملعون است.
'''ابن حجر هیثمی مکی در کتاب «الصواعق المحرقه»'''
ابن حجر هیثمی مکی در کتاب «الصواعق المحرقه » می‌نویسد: پسر امام حنبل در مورد لعن یزید از وی پرسید. احمد در جواب گفت: چگونه لعنت نشود کسی که خداوند او را در قرآن لعن کرده است. آنجا که می‌فرماید: «فصل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله » و چه مفاسدی و قطع رحمی از آنچه یزید انجام داد، بالاتر است؟!
'''عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین»'''
عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین » می‌گوید: به تحقیق گروهی از علما از جمله قاضی ابویعلی و حافظ ابن الجوزی و تفتازانی و سیوطی در مورد کفر یزید نظر قطعی داده‌اند و با صداقت تمام لعن او را جایز شمرده‌اند.
'''شیخ محمد عبده'''
شیخ محمد عبده می‌گوید: هنگامی که در دنیا حکومت عادلی وجود دارد که هدف آن اقامه شرع و حدود الهی است و در برابر آن حکومتی ستمگر است که می‌خواهد حکومت عدل را تعطیل کند، بر هر فرد مسلمانی کمک کردن حکومت عدل واجب است و از همین باب است انقلاب امام حسین که در برابر حکومت یزید که خدا او را خوار کند. ایستاد.
'''سبط بن جوزی'''
از سبط بن جوزی در مورد لعن یزید پرسیده شد. او در جواب گفت: احمد حنبل لعن او را تجویز کرده است، ما نیز به خاطر جنایاتی که درباره پسر دختر رسول خدا مرتکب شد، او را دوست نداریم و اگر کسی به این حد راضی نمی‌شود، ما هم می‌گوییم اصل، لعنت کردن یزید است.
=امام شافعی و قیام کربلا=
حادثه کربلا چنان در قلوب نفوذ کرد که بسیاری از بزرگان اهل تسنن آن را در قالب شعر مطرح ساخته، اندوه خویش را ابراز کردند. امام شافعی که در دوستی اهل‌بیت زبانزد است. درباره نهضت کربلا چنین سروده است:
قتیل بلا جرم کان قمیصه صبیغ بماء الارجوان
خضیب نصلی علی المختار من آل‌هاشم و نوذی بنیه
ان ذاک عجیب لئن کان ذنبی حب آل محمد(صلی الله علیه و آله)
فذلک ذنب لست عنه اتوب هم شفعائی
یوم حشری و موقفی و بغضهم للشافعی ذنوب
حسین(علیه السلام) کشته‌ای بی گناه است که پیراهن او به خونش رنگین شده و عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود می‌فرستیم و از سوی دیگر فرزندانش را به قتل می‌رسانیم و اذیت می‌کنیم!
اگر گناه من دوستی اهل‌بیت پیامبر است، پس من هیچ گاه از آن توبه نمی‌کنم. اهل‌بیت پیامبر(علیهم السلام) در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان دشمنی داشته باشم، گناهی نابخشودنی است.
=دیدگاه اهل‌سنت درباره روزه گرفتن روزعاشورا چیست؟=
اکثر علمای اهل‌سنت، روزه گرفتن در روز عاشوراء را [[مستحب]] و آن را به نوعی سنت می‌دانند، و روایاتی هم در خصوص آن نقل کرده‌اند. که در اینجا به آن اشاره می‌کنیم:
'''ابن اثیر'''
ابن اثیر در کتاب کامل فی تاریخ می‌نویسد: هنگامى که پیامبر(ص) وارد مدینه شد، دید یهودیان روز عاشوراء را روزه می‌گیرند پیامبر(ص) هم آنها را از آن منع نکرد<ref>الکامل/ ترجمه، ج‏7، ص130.</ref>.
'''صحیح بخاری'''
در کتاب [[صحیح بخارى]] به نقل از [[عایشه]] آمده است: « [[رسول خدا]] به روزه روز عاشورا امر کرد تا هنگامى که [[روزه]] [[ماه رمضان]] [[واجب]] شد. آنگاه فرمود: هر کس مى‏‌خواهد، روز [[عاشورا]] را روزه بگیرد و هر کسى می‌خواهد افطار کند»<ref>صحیح بخاری، ج 3، ص 31.</ref>.
در سنن دارمى هم نقل شده است؛ که رسول خدا(ص) فرمود: « روز عاشوراء را [[قریش]] در [[جاهلیت]] روزه می‌گرفتند پس هر کدام از شما (مسلمین) دوست دارد روزه بگیرد. و هر کدام دوست دارد ترک کند»<ref>سنن دارمی، ج 2، ص 22.</ref>.
'''مالک بن انس'''
در کتاب موطأ [[مالک بن انس]] هم آمده است: « إن عائشة قالت: کان یوم عاشوراء یوما تصومه قریش فى الجاهلیة و کان رسول الله(ص) یصومه فى الجاهلیة». «عایشه گفت: قریش در زمان جاهلیت روز عاشوراء را روزه می‌گرفتند و پیامبر(ص) هم در جاهلیت آن روز را روزه می‌گرفت<ref>موطا مالک، ج 1 ص 219 و سنن دارمی، ج 2، ص .23.</ref>.
'''نیل الامطار'''
همچنین در کتاب نیل الاوطار آمده است: « قریش در جاهلیت عاشورا را روزه می‌گرفتند و رسول خدا(ص) و مسلمین هم تا قبل از اینکه روزه رمضان واجب شود آن را روزه می‌گرفتند».<ref>نیل الأوطار، ج 4، ص .326.</ref>
==عدم تبعیت پیامبر از آیین عبادی ادیان سابق==
بعضی از علمای شیعه و سنی بر این عقیده هستند که رسول خدا( صلی الله علیه وآله وسلّم)؛ حتی قبل از بعثت نیز در عبادات خود تابع ادیان دیگر نبوده و از آیین یهود و نصارا تبعیت ‌نکرده است؛ زیرا:
'''اولا:'''
روایات متعددی در منابع اهل سنّت حکایت از آن دارد که رسول خدا( صلّی الله علیه وآله وسلّم) دیگران را از تبعیت آئین [[یهود]] منع می‌کرده است. مثلا [[ترمذی]] در سنن خود از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) روایت نموده‌اند: « لیس منا من تشبه بغیرنا لا تشبهوا بالیهود ولا بالنصارى ». « از ما نیست کسی که به غیر ما از یهود و [[نصارا]] خودش را تشبّه نماید».<ref>سنن ترمذی، ج 4، ص 159.</ref>
[[ابن حجر]] هم روایتی از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) آورده‌ است که حضرت فرمود: « لا تشبهوا بالیهود و النصاری» « با یهود و نصارا مشابهت نداشته باشید»<ref>فتح الباری، ابن حجر، ج 11، ص 12.</ref>.
و همچنین عده زیادی از علمای اهل‌سنت این روایت را از پیامبر(ص) در کتب خودشان نقل کرده‌اند: که حضرت رسول (الله صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: « صلوا فی نعالکم وخالفوا الیهود ». « با کفش‏هایتان نماز بخوانید تا با یهود مخالفت ورزیده باشید»<ref>المعجم الکبیر، ج 7، ص 290، ح 7165.البدایه والنهایه، ابن کثیر، ج 2، ص 172. المستدرک على الصحیحین، ج 1، ص 260.</ref>.
'''ثانیا:'''
فخر رازی از علمای بزرگ اهل‌سنت می‌گوید اگر حضرت رسول(ص) قبل از بعثت به شریعت [[موسی]] و یا [[عیسی]]، متعبّد می‌بود لازم بود؛
* اولا: در حوادث و اتفاقاتی که بعد از [[بعثت]] برایش پیش می‌آمد به احکام شریعت قبل خود مراجعه نماید و منتظر نزول [[وحی]] نماند؛ اما آن حضرت این کار را نکرد.
* ثانیا: اگر آن حضرت متعبّد به شرایع دیگر می‌بود لازم بود بر علمای اعصار که در وقایع و حوادث به شریعت قبل خود مراجعه کنند چرا که تاسّی و مراجعه بر آنان واجب است و زمانی که می‌بینیم چنین مراجعه‌ای صورت نگرفته به بطلان این نظر یقین پیدا می‌کنیم.
* ثالثا: آن حضرت « معاذ» را در حکمی که در [[قرآن|کتاب]] و [[سنّت]] نیافته بود و از پیش خود [[اجتهاد]] کرده بود تایید نمود و اگر بنا می‌بود که آن حضرت به حکم [[تورات]] متعبّد باشد، لازم بود معاذ را به تورات و [[انجیل]] ارجاع دهد<ref>المحصول. فخر رازی: ج 3. ص 263.</ref>.
همچنین [[ابوالحسن بصری]] می‌گوید: پیامبر ما و امّت او هیچ یک از شرایع و [[ادیان]] دیگر را [[عبادت]] نکرده‌اند<ref>المعتمد، ابوالحسین بصری، ص 336.</ref>.
ونیز ابن عابدین در رابطه با عبادت پیامبر(ص) قبل از [[اسلام]]، در ابتدای کتاب [[نماز|صلاة]] خود می‌نویسد: نظر مختار ما عدم عبادت آن حضرت طبق شریعت دیگر است و نظر جمهور علماء هم همین است.<ref>حاشیة رد المحتار. ابن عابدین. ج 1. ص 97.</ref>
با توجه به این دسته از روایات که در منابع اهل‌سنت ذکر شده چگونه می‌توان پیامبر(ص) را در صوم روز عاشورا تابع یهود دانست.
'''ثالثا:'''
منّاوى، یکى از دانشمندان بزرگ اهل سنّت در مورد روزه عاشوراء می‌گوید: « ما یروى فی فضل صوم یوم عاشوراء والصلاة فیه والانفاق والخضاب والأدهان والإکتحال، بدعة ابتدعها قتلة الحسین (رضی اللَّه عنه) وعلامة لبغض أهل البیت، وجب ترکه». « آنچه در فضیلت روزه روز عاشورا و نماز، انفاق، خضاب کردن، روغن زدن و سرمه کشیدن در آن روز بیان شده است، بدعتى است از بدعت‏هاى قاتلین حسین( رضى الله عنه) و نشانه‏اى است بر دشمنى با اهل‌بیت (علیهم السلام) که ترک آن واجب است»<ref>ناگفته‌هایى از حقایق عاشوراء، ص: 33</ref>.
در نتیجه همان طور که منّاوی می‌گوید، نه تنها روزه عاشوراء سنت نیست بلکه بدعتی از بدعت‌های [[بنی‌امیه]] می‌باشد.


==وهابیت و عاشورا==
==وهابیت و عاشورا==
خط ۱۱۵: خط ۲۱۸:
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}
   
   
[[رده: تاریخ شیعه]]
[[رده: تاریخ اسلام]]