confirmed، مدیران
۳۷٬۵۱۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
ولی بنا بر نظر دانشمندان، در سرزمین [[قفقاز]] میان دریای خزر و دریای سیاه سلسله کوه هایی است که همچون یک دیوار، شمال را از جنوب جدا می کند. تنها تنگه ای که در میان این کوه های دیوار مانند وجود دارد به تنگه داریال معروف است و در همان جا تاکنون دیوار آهنین باستانی به چشم می خورد و به همین جهت بسیاری معتقدند که سد ذوالقرنین همین سد است. | ولی بنا بر نظر دانشمندان، در سرزمین [[قفقاز]] میان دریای خزر و دریای سیاه سلسله کوه هایی است که همچون یک دیوار، شمال را از جنوب جدا می کند. تنها تنگه ای که در میان این کوه های دیوار مانند وجود دارد به تنگه داریال معروف است و در همان جا تاکنون دیوار آهنین باستانی به چشم می خورد و به همین جهت بسیاری معتقدند که سد ذوالقرنین همین سد است. | ||
=چرا و چگونه ذوالقرنین سد ساخت= | |||
قرآن کریم به چگونگی ساخت و ساز این سد اشاره می کند و می گوید: «بعد از این ماجرا باز از اسباب مهمی که در اختیار داشت بهره گرفت. همچنان به راه خود ادامه داد تا به میان دو کوه رسید و در آنجا گروهی غیر از آن دو گروه سابق، یافت که هیچ سخنی را نمی فهمیدند»<ref>کهف / ۹۳ - ۹۲.</ref>. | |||
این آیه اشاره به این دارد که او به یک منطقه کوهستانی رسید و در آنجا جمعیتی (غیر از دو جمعیتی که در شرق و غرب یافته بود) مشاهده کرد که از جهت تمدن در سطح بسیار پایین قرار داشتند، چرا که یکی از روشن ترین نشانه های تمدن انسانی همان سخن گفتن او است. | |||
در این هنگام آن جمعیت که از ناحیه دشمنان خونخوار و سرسختی به نام یأجوج و مأجوج در عذاب بودند، حضور ذوالقرنین را که دارای قدرت و امکانات عظیمی بود، غنیمت شمردند و به او گفتند: «ای ذوالقرنین! یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد می کنند، آیا ممکن است ما هزینه ای در اختیار تو بگذاریم که میان ما و آن ها سدی ایجاد کنی»<ref>کهف / ۹۶ - ۹۴.</ref>. | |||
این گفتار با اینکه حداقل زبان ذوالقرنین را نمی فهمیدند، ممکن است از طریق علامت و اشاره بوده باشد و یا لغت بسیار ناقصی که نمی توان آن را به حساب آورد. از این جمله استفاده می شود که آن جمعیت از نظر امکانات اقتصادی وضع خوبی داشتند اما از نظر صنعت و فکر و نقشه ناتوان بودند لذا حاضر شدند هزینه این سد مهم را بر عهده گیرند مشروط بر اینکه ذوالقرنین ارائه طرح و ساخت آن را بپذیرد. | |||
ذوالقرنین در پاسخ گفت : «آنچه را پروردگارم در اختیار من گذارده (از آنچه شما می خواهید بگذارید) بهتر است»<ref> همان.</ref> و نیازی به کمک مالی شما ندارم. «مرا با نیرویی یاری کنید تا میان شما و این دو قوم مفسد، سد نیرومندی قرار دهم»<ref> همان.</ref>. | |||
سپس چنین دستور داد: «قطعات بزرگ آهن برایم بیاورید»<ref>کهف / ۹۶ - ۹۴.</ref>. هنگامی که قطعات آهن آماده شد دستور چیدن آنها را به روی یکدیگر صادر کرد «تا کاملا میان دو کوه را پوشاند»<ref> همان.</ref>. دستور دیگر ذوالقرنین این بود که به آنان گفت : مواد آتش زا بیاورید و آن را در دو طرف این سد قرار دهید و با وسایلی که در اختیار دارید، «در آن آتش بدمید تا قطعات آهن سرخ و گداخته شود»<ref> همان.</ref>. | |||
سرانجام، آخرین دستور را چنین صادر کرد: «مس ذوب شده برای من بیاورید تا روی این سد بریزم»<ref>کهف / ۹۶.</ref> و به این ترتیب مجموعه آن سد آهنین را با لایه ای از مس پوشانید و آن را از نفوذ هوا و پوسیدن حفظ کرد! بعضی گفته اند که در دانش امروز به اثبات رسیده است که اگر مقداری مس به آهن اضافه کنند مقاومت آن را بسیار زیادتر می کند ذوالقرنین چون از این حقیقت آگاه بود اقدام به چنین کاری کرد. سرانجام این سد به قدری نیرومند و مستحکم شد که «آن گروه مفسد قادر نبودند از آن بالا روند و نه قادر بودند در آن نقبی ایجاد کنند»<ref>- کهف / ۹۷.</ref>. | |||
=پانویس= | =پانویس= |