۲۲٬۱۷۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
</div> | </div> | ||
'''ابراهیم محمد بشیر سلمو''' در روستای از[[بیت اللحم]] در استان [[دمیتا]] در سال 1919 م، به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود. تحصیلات خود را در الازهر به پایان رساند و رئیس آن شد. یک مؤسسه دینی آموزش و پرورش و مسئول مؤسسه دینی بود. پدرش در سن نزدیک به 90 سالگی از دنیا رفت و او مردی متدین و حافظ تاریخ خلافت اسلامی بود و مادرش از خانوادهای متدین بود. حاج ابراهیم ازدواج کرد و خداوند به او پنج فرزند داد.<br> | '''ابراهیم محمد بشیر سلمو''' در روستای از[[بیت اللحم]] در استان [[دمیتا]] در سال 1919 م، به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود. تحصیلات خود را در [[الازهر]] به پایان رساند و رئیس آن شد. یک مؤسسه دینی آموزش و پرورش و مسئول مؤسسه دینی بود. پدرش در سن نزدیک به 90 سالگی از دنیا رفت و او مردی متدین و حافظ تاریخ خلافت اسلامی بود و مادرش از خانوادهای متدین بود. حاج ابراهیم ازدواج کرد و خداوند به او پنج فرزند داد.<br> | ||
=همکاری با اخوانالمسلمین= | =همکاری با اخوانالمسلمین= | ||
وی پس از آشنایی با شهید امام [[حسن البناء]] در سال 1934 م، به [[اخوانالمسلمین]] پیوست و فعالیت خود را شروع نمود. | وی پس از آشنایی با شهید امام [[حسن البناء]] در سال 1934 م، به [[اخوانالمسلمین]] پیوست و فعالیت خود را شروع نمود. | ||
اولین کار برادران [[اخوان المسلمین|اخوان]] تجلیل از یتیمان و مادران بیوۀ آنها بود. ایشان در سال 1941 م، طی ملاقاتی که با امام [[حسن البنا]] داشت | اولین کار برادران [[اخوان المسلمین|اخوان]] تجلیل از یتیمان و مادران بیوۀ آنها بود. ایشان در سال 1941 م، طی ملاقاتی که با امام [[حسن البنا]] داشت با او بیشتر آشنا شد و به کمک او مشغول به کار شد. | ||
ایشان یکی از کسانی بود که لشکر دمیتا را تأسیس کرد. | ایشان یکی از کسانی بود که لشکر دمیتا را تأسیس کرد. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
ایشان در بازگشت از سرزمین جهاد به همراه در [[فلسطین]] دستگیر شد و در زندان الطر زندانی شد و تا زمان آزادی در سال 1951م در آنجا ماند. | ایشان در بازگشت از سرزمین جهاد به همراه در [[فلسطین]] دستگیر شد و در زندان الطر زندانی شد و تا زمان آزادی در سال 1951م در آنجا ماند. | ||
وی بار دیگراما او دو ماه قبل از واقعه المنشیه در سال 1954 میلادی دستگیر شد و در مرداد ماه دستگیر شد و ماجرا در مهرماه اتفاق افتاد و در این باره میگوید: (دو ماه قبل از واقعه المنشیه دستگیر شدم و ایشان دستگیر شدند. به من گفت: به درگاه خدا توبه کن. | |||
او تا زمان آزادی در سال 1956 میلادی در بازداشت بود، سپس دوباره دستگیر شد و تا اینکه در اوایل دهه هفتاد پس از مرگ [[جمال عبدالناصر]] آزاد شد، در بازداشت به سر برد. او به کار در دعوت اخوان ادامه داد و تاریخ دعوت را به نسل ها آموزش داد و در سال 1981 به اردوگاه اخوان رفت، اما امسال دستگیر شد و هشت ماه در آنجا ماند تا اینکه آزاد شد. | او تا زمان آزادی در سال 1956 میلادی در بازداشت بود، سپس دوباره دستگیر شد و تا اینکه در اوایل دهه هفتاد پس از مرگ [[جمال عبدالناصر]] آزاد شد، در بازداشت به سر برد. او به کار در دعوت اخوان ادامه داد و تاریخ دعوت را به نسل ها آموزش داد و در سال 1981 به اردوگاه اخوان رفت، اما امسال دستگیر شد و هشت ماه در آنجا ماند تا اینکه آزاد شد. | ||
از جمله مناصب ایشان توسط مهندس احمد شوش ذکر شده است | از جمله مناصب ایشان توسط مهندس احمد شوش ذکر شده است | ||
یکی از برادران به | یکی از برادران به خانهاش رفت تا احوال او را جویا شود و به او گفتند: او در «غیط فلان» سر کار است. عموی ابراهیم با لباسی خیس از آب و آثار گلی نزد او بیرون آمد، برادر او را در آغوش گرفت و سرش را بوسید و برادر از او خواست که برای سخنرانی وقت گذاشت و عموی ابراهیم گفت. او که به صاحب مزرعه قول داده بود که کشت «گوجه فرنگی» را به پایان برساند و این کار سه روز طول می کشد، پس بگذار وقت ملاقات باشد. | ||
بنابراین، اخوان به ما می آموزد که مراقب باشیم، کار حرفه ای خود را به خوبی انجام دهیم، به عهد خود عمل کنیم و به هر حرفه ای، چه استاد دانشگاه و چه کارگر کشاورزی احترام بگذاریم. این مدرسه بزرگ با ارزش های انسانی والای است. 13) «(الحجرات) .. (بگو: انجام دهید تا خداوند اعمال شما و رسولش و مؤمنان را ببیند و به سوی عالم غیب و شهادت بازگردانده شوید). | بنابراین، اخوان به ما می آموزد که مراقب باشیم، کار حرفه ای خود را به خوبی انجام دهیم، به عهد خود عمل کنیم و به هر حرفه ای، چه استاد دانشگاه و چه کارگر کشاورزی احترام بگذاریم. این مدرسه بزرگ با ارزش های انسانی والای است. 13) «(الحجرات) .. (بگو: انجام دهید تا خداوند اعمال شما و رسولش و مؤمنان را ببیند و به سوی عالم غیب و شهادت بازگردانده شوید). |