confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
بعد از رحلت مرحوم حضرت آقای قاضی مرحوم سید هاشم حداد از برخی خواص از سالکان الی الله دستگیری مینمودند و جمعی را از اقیانوس معارف توحیدی خود بهرهمند نمود که برخی از ایشان عبارتند از: علامه [[آیت الله حسینی طهرانی]]، آیت الله شهید شیخ [[مرتضی مطهری]]، [[آیت الله سید عبدالکریم کشمیری]]، [[آیت الله سید عبدالحسین دستغیب]]، آیت الله [[سید مصطفی خمینی]]. | بعد از رحلت مرحوم حضرت آقای قاضی مرحوم سید هاشم حداد از برخی خواص از سالکان الی الله دستگیری مینمودند و جمعی را از اقیانوس معارف توحیدی خود بهرهمند نمود که برخی از ایشان عبارتند از: علامه [[آیت الله حسینی طهرانی]]، آیت الله شهید شیخ [[مرتضی مطهری]]، [[آیت الله سید عبدالکریم کشمیری]]، [[آیت الله سید عبدالحسین دستغیب]]، آیت الله [[سید مصطفی خمینی]]. | ||
=جلسات عرفانی مرحوم سید هاشم حداد= | |||
مرحوم [[علامه طهرانی]] [[ماه رمضان]] ۱۳۷۶ ه ق (فروردین ۱۳۳۶) را به طور کامل در کربلا ساکن شده و شبها را با مرحوم حداد به سر میبردند: | |||
«پس از اداى [[نماز]] عشائين و صرف [[افطار]]، دو ساعت از شب گذشته به منزل آقا مشرّف مىشدم تا نزديك [[اذان]] صبح كه باز براى سَحور خوردن به خانه باز مىگشتم، يعنى خود آقا وقت ملاقات را در شبها معيّن نموده بودند؛ زيرا كه روزها دنبال كار ميرفتند». | |||
مرحوم علامه طهرانی از این جلسات شبانه با تعبیر «پذیرایی معنوی» یاد کرده و و اینگونه آن را وصف مینمایند: | |||
«محلّ اجتماع دكّهاى بود در كنار مسجدى كه ايشان متصدّى تنظيف آن بودند؛ و آن دكّه به طول و عرض دو متر در دو متر بود و ارتفاع سقفش بقدرى بود كه در آن نمىشد نماز را ايستاده بجاى آورد چون سر به سقف گير ميكرد؛ و در حقيقت اطاق نبود بلكه محلّى بود زائد كه معمار در وسط پلّكان معبرِ به بام [[مسجد]] به عنوان انبار در آنجا در آورده بود. امّا چون مكان خلوت و تاريك و دنجى بود، آقاى حدّاد آنجا را در مسجد براى خود برگزيده، و براى [[دعا]] و قرائت [[قرآن]] و اوراد و اذكارى كه مرحوم قاضى ميدادند بالأخص براى سجدههاى طولانى بسيار مناسب بود. امّا نمازها را ايشان در درون شبستان مسجد ميخواندند، و نمازهاى واجب را نيز به [[امام جماعت]] آن مسجد به نام آقا شيخ يوسف اقتدا مىنمودند. | |||
در آن دكّه سماور چاى و قورى نيز بود و مقدارى از اثاث مسجد هم در كنار آن ريخته بود. خداوندا! از اين دكّه بدين وضع و كيفيّت كسى خبر ندارد، جز خود مرحوم قاضى كه در [[كربلاى معلى]] در اوقات تشرّف بدان قدم نهاده است. | |||
عظمت و روحانيّت آن دكّه را كسى ميداند كه مانند بعضى از دوستان حدّاد مثل حاج حبيب سماوى، و حاج عبد الزّهراء گرعاوى، و حاج أبو موسى مُحيى، و حاج أبو أحمد عبد الجليل محيى و بعضى ديگر، آنرا ديده و در آن أحيانا بيتوته نمودهاند. | |||
حضرت آقاى حاج سيّد هاشم از حقير در تمام شبهاى ماه مبارك در آن دكّه پذيرائى كرد. وه چه پذيرائيى! | |||
…شب تا نزديك اذان به گفتگو و قرائت قرآن و گريه و خواندن أشعار [[ابن فارض]] و تفسير نكات عميق عرفانى و دقائق أسرار عالم توحيد و عشق وافر و زائد الوصف به حضرت [[أبا عبد الله الحسين(ع)]] ميگذشت. و براى رفقاى ما كه حاضر در آن جلسه بودند همچون حاج عبد الزّهراء، باب مكاشفات باز بود و مطالبى جالب بيان ميكرد. و حقيقةً در آن ماه رمضان بقدرى شوريده و وارسته و بىپيرايه بود كه موجب تعجّب بود. آنقدر در جلسه مىگريست كه چشمهايش متورّم مىشد، و از ساعت مىگذشت، آنگاه به درون مسجد ميرفت و بر روى حصير پس از ادامه گريه به [[سجده]] مىافتاد. بسيار شور و وَلَه و آتش داشت؛ آتش سوزان كه ديگران را نيز تحت تأثير قرار ميداد. | |||
يك شب كه پس از اين گريههاى ممتد و سرخ شدن چشمها به درون مسجد رفت، حضرت آقاى حدّاد به من فرمود: سيّد محمّد حسين! اين گريهها و اين حِرقت دل را مىبينى؟ من صد «قاط» (برابر و مقدار) بيشتر از او دارم ولى ظهور و بروزش به گونه دگر است». | |||
=پانویس= | =پانویس= |