۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده: کلام ' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''بابکیه''' نام | '''بابکیه''' نام فرقهای از «[[غلاة]]» [[شیعه|شیعه]] منسوب به [[بابک خرم دین|بابک خرم دین]] مشهورترین پیشوای خرمدینان است. بابک در زبان پهلوی «پاپک» خونده میشود. | ||
==پیشینه بابکیه== | ==پیشینه بابکیه== | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==اصل و نسب بابک== | ==اصل و نسب بابک== | ||
از اصل و نسب بابک اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی وی را فرزندی نامشروع دانستهاند و برخی دیگر او را از نوادگان [[ابومسلم خراسانی]] معرفی کردهاند. ابنندیم مینویسد: «جاویدان بن شهرک (یا سهرک) که رئیس جاویدانیه (از خرمیه) بود در راه برگشت از زنجان در ده بلال آباد در منزل مادر بابک اقامت میکند و در آنجا کاردانی بابک را میپسندد و وی را با اجازه مادرش با خود میبرد. پس از مدتی جاویدان از دنیا میرود و همسر او که عاشق بابک شده بود، به پیروان جاویدان میگوید روح وی در بابک حلول کرده و به جای جاویدان همسر وی میشود. <ref>ابن ندیم، الفهرست، ص 406</ref> روایت دیگری نیز نقل شده است که پدر بابک از مردم مداین و روغن فروش بود و به آذربایجان رفت و در آن جا دل باخته | از اصل و نسب بابک اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی وی را فرزندی نامشروع دانستهاند و برخی دیگر او را از نوادگان [[ابومسلم خراسانی]] معرفی کردهاند. ابنندیم مینویسد: «جاویدان بن شهرک (یا سهرک) که رئیس جاویدانیه (از خرمیه) بود در راه برگشت از زنجان در ده بلال آباد در منزل مادر بابک اقامت میکند و در آنجا کاردانی بابک را میپسندد و وی را با اجازه مادرش با خود میبرد. پس از مدتی جاویدان از دنیا میرود و همسر او که عاشق بابک شده بود، به پیروان جاویدان میگوید روح وی در بابک حلول کرده و به جای جاویدان همسر وی میشود. <ref>ابن ندیم، الفهرست، ص 406</ref> روایت دیگری نیز نقل شده است که پدر بابک از مردم مداین و روغن فروش بود و به آذربایجان رفت و در آن جا دل باخته زنی یک چشم شد و را به زوجیت خود در آورد و بابک از آن زن به دنیا آمد. در یکی از سفرها که به کوه سبلان رفته بود، شخصی از پشت به او خنجری زد و بر اثر زخم خنجر درگذشت. پس از مرگ وی مادر بابک به دایگی می پرداخت تا این که بابک ده ساله و به گاو چرانی مشغول گشت و به خدمت شبل بن منقی ازدی در آمد و ستوربان او شد واز غلامانش طنبور نواختن آموخت. بابک در ادامه از آن جا به تبریز رفت و دو سال نزد محمد بن رواد ازدی بود. سپس نزد مادرش بازگشت در حالی که هجده سال از سن او گذشته بود. ابوالمعالی صاحب کتاب «بیان الادیان» مینویسد: زمانی که زندگی در اردبیل بر بابک و مادرش تنگ شد، راهی منطقه دیگر شده و در دهی که از آن محمد بن رواد الازدی بود ساکن شدند.اهل آن ده از مزدکیان و خرم دینان بودند و پیشوای ایشان، جاویدان بن شهرک بود. وی چون میدانست که بابک طنبور را به خوبی مینوازد، بنا بر این، وی را نزد خود نگاه داشت.<ref> مشکورمحمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 84 با ویرایش و حذف و اضافات لازم در عبارات </ref> | ||
==مبارزات== | ==مبارزات== |