پرش به محتوا

صارلیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده: کلام ' به ' ')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


==پیشینه==
==پیشینه==
یکی از دانشمند معروف [[عراق]] نوشته است که صارلیه قبیله ‏ای از ترکمانان هستند که از اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم هجری قمری در این نواحی زندگی می‏‌کردند و سارلو خوانده می‏‌شدند. تیمور در لشکرکشی خود عده ای از ایشان را به قتل رساند و سلطان احمد جلایر در سال 795 هجری قمری به این قوم حمله کرد و از آنان باج گرفت. بنابراین اگر این فرقه نام خود را مشتق از صارت الجنة لی گرفته‌‏اند درست نیست و سخنی خرافی و ساختگی است و باید آنان را با حرف سین و سارلو خواند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 295  
یکی از دانشمند معروف [[عراق]] نوشته است که صارلیه قبیله‌ای از ترکمانان هستند که از اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم هجری قمری در این نواحی زندگی می‏‌کردند و سارلو خوانده می‏‌شدند. تیمور در لشکرکشی خود عده‌ای از ایشان را به قتل رساند و سلطان احمد جلایر در سال 795 هجری قمری به این قوم حمله کرد و از آنان باج گرفت. بنابراین اگر این فرقه نام خود را مشتق از صارت الجنة لی گرفته‌‏اند درست نیست و سخنی خرافی و ساختگی است و باید آنان را با حرف سین و سارلو خواند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 295  
</ref>
</ref>


==آیین==
==آیین==
ایشان از [[غلات شیعه]]<nowiki/>‌‏اند. [[نماز]] نمی‏‌خوانند. [[روزه]] نمی‌گیرند. هنگام درو محصول، شیخ آن‌ها می‌آید و [[بهشت]] را بر آنان عرضه می‌‏کند و آن‌ها مطابق با مقدار ثروت خود چند زرعی از بهشت را از وی می‌‏خرند و در نتیجه شیخ سندی در اختیارشان قرار می‌دهد که در آن نوشته شده است: «این مقدار از زمین بهشت را نقدا به فلان، پسر فلان فروختم»، سپس آن سند را با انگشتری خود مهر کرده به مشتری تحویل می‏‌دهد تا بعد از مرگ آن را همراه با متوفی ذفن کنند و او سند را به دربان بهشت نشان دهد و زمینی را که خریده است تحویل بگیرد.
ایشان از [[غلاة (فرقه)|غلاة شیعه]]<nowiki/>‌‏اند. [[نماز]] نمی‏‌خوانند. [[روزه]] نمی‌گیرند. هنگام درو محصول شیخ آنها می‌آید و [[بهشت]] را بر آنان عرضه می‌‏کند و آنها مطابق با مقدار ثروت خود چند زرعی از بهشت را از وی می‌‏خرند و در نتیجه شیخ سندی در اختیارشان قرار می‌دهد که در آن نوشته شده است: «این مقدار از زمین بهشت را نقدا به فلان، پسر فلان فروختم»، سپس آن سند را با انگشتری خود مهر کرده به مشتری تحویل می‏‌دهد تا بعد از مرگ آن را همراه با متوفی ذفن کنند و او سند را به دربان بهشت نشان دهد و زمینی را که خریده است تحویل بگیرد.


==علت نام گذاری==
==علت نام‌گذاری==
آن چه بین عوام رایج است سبب نام‌گذاری این فرقه به صارلیه بهشت ‏فروشی است و می‌گویند که: صارت الجنة لی بالابتیاع یعنی بهشت در نتیجه این نوع معامله در اختیار من قرار گرفت.  
آنچه بین عوام رایج است سبب نام‌گذاری این فرقه به صارلیه بهشت‌فروشی است و می‌گویند که: صارت الجنة لی بالابتیاع یعنی بهشت در نتیجه این نوع معامله در اختیار من قرار گرفت.  


==اعتقادات==
==اعتقادات==
از شعائر صارلیه آن است که در آغاز هر سال قمری هر مردی که دارای همسر است می‌بایستی باید خروسی را بکشد و با برنج یا گندم یا طعام دیگری طبخ کند و سفره بزرگی بگستراند مردان در طرفی و زنان طرف دیگر بنشینند و شیخ ایشان بیاید و طعام حاضر در سفره را تبرک کند، آن سفره را خوان محبت نامیده‌اند و چون سفره برچیده شود چراغ‌ها را خاموش کرده مردان و زنان به هم آویزند و آن شب را [[لیلة الکفشه]] خوانند زیرا کفش در لغت ایشان به معنای گرفتن است. البته پیروان این فرقه چنین امری را انکار می‌کنند. <ref>صراف احمد حامد. کتاب الشبک، ص140و219</ref> صارلیه معتقدند که شیخ نباید سبیل و ریش خود را بتراشد از این جهت می‌بایستی ریش او از دیگر ریش‌ها بلند‌تر باشد و اگر بخواهد به سفر برود، ریش خود را در کیسه‏ ای قرار دهد تا باد آن را پراکنده نکند. در نزد صارلیه طلاق جایز نیست و همچنین کتاب دینی ایشان، به زبان پارسی است و شغل و کارشان کشاورزی است.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 295  
از شعائر صارلیه آن است که در آغاز هر سال قمری هر مردی که دارای همسر است می‌بایستی باید خروسی را بکشد و با برنج یا گندم یا طعام دیگری طبخ کند و سفره بزرگی بگستراند مردان در طرفی و زنان طرف دیگر بنشینند و شیخ ایشان بیاید و طعام حاضر در سفره را تبرک کند، آن سفره را خوان محبت نامیده‌اند و چون سفره برچیده شود چراغ‌ها را خاموش کرده مردان و زنان به هم آویزند و آن شب را [[لیلة الکفشه]] خوانند زیرا کفش در لغت ایشان به معنای گرفتن است. البته پیروان این فرقه چنین امری را انکار می‌کنند. <ref>صراف احمد حامد. کتاب الشبک، ص140و219</ref> صارلیه معتقدند که شیخ نباید سبیل و ریش خود را بتراشد از این جهت می‌بایستی ریش او از دیگر ریش‌ها بلند‌تر باشد و اگر بخواهد به سفر برود، ریش خود را در کیسه‏‌ای قرار دهد تا باد آن را پراکنده نکند. در نزد صارلیه طلاق جایز نیست و همچنین کتاب دینی ایشان به زبان پارسی است و شغل و کارشان کشاورزی است.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 295  
</ref>
</ref>


Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش