۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
به دنبال بیرونشدن آخرین سرباز اتحاد شوروی از خاک افغانستان در تاریخ ۱۳ میزان/مِهر ۱۳۶۹ (۱۴ فوریه ۱۹۸۹)، به ابتکار احمدشاه مسعود شورای عالی فرماندهان ارشد جهادی افغانستان در شاه سلیمِ ولایت بدخشان به تاریخ ۹ اکتبر ۱۹۹۰ دایر میگردد در این اجلاس اکثر فرماندهان معروف مجاهدین از جمله نمایندهای از امیر اسماعیل خان نیز حضور داشتند. فرماندهان در این نشست راهبرد مبارزه دربرابر جمهوری دموکراتیک افغانستان را تعیین میکنند. | به دنبال بیرونشدن آخرین سرباز اتحاد شوروی از خاک افغانستان در تاریخ ۱۳ میزان/مِهر ۱۳۶۹ (۱۴ فوریه ۱۹۸۹)، به ابتکار احمدشاه مسعود شورای عالی فرماندهان ارشد جهادی افغانستان در شاه سلیمِ ولایت بدخشان به تاریخ ۹ اکتبر ۱۹۹۰ دایر میگردد در این اجلاس اکثر فرماندهان معروف مجاهدین از جمله نمایندهای از امیر اسماعیل خان نیز حضور داشتند. فرماندهان در این نشست راهبرد مبارزه دربرابر جمهوری دموکراتیک افغانستان را تعیین میکنند. | ||
در پی برگزاری اجلاس شاه سلیم در آبان ۱۳۶۹، رئیس ستاد ارتش پاکستان احمدشاه مسعود را به پاکستان دعوت میکند. بدین ترتیب احمدشاه مسعود سفری کوتاه به پاکستان انجام میدهد و در ضمن دیدار با مقامات پاکستان و سران مجاهدین مستقر در پاکستان راهبرد مستقل فرماندهان مجاهدین در مبارزه دربرابر رژیم کمونیستی را به | در پی برگزاری اجلاس شاه سلیم در آبان ۱۳۶۹، رئیس ستاد ارتش پاکستان احمدشاه مسعود را به پاکستان دعوت میکند. بدین ترتیب احمدشاه مسعود سفری کوتاه به پاکستان انجام میدهد و در ضمن دیدار با مقامات پاکستان و سران مجاهدین مستقر در پاکستان راهبرد مستقل فرماندهان مجاهدین در مبارزه دربرابر رژیم کمونیستی را به آگاهیآنها میرساند و مواضع فرماندهان را در دیدارهای مختلف به آنها تبیین مینماید. | ||
=حملات پنجشیر= | =حملات پنجشیر= | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
رشته جنگهایی بود بین نیروهای ارتش سرخ و ارتش جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان با مجاهدین تحت امر احمدشاه مسعود برای کنترل درهٔ استراتژیک پنجشیر در نه سال اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی بین سالهای ۱۳۵۹ الی ۱۳۶۷ خورشیدی. | رشته جنگهایی بود بین نیروهای ارتش سرخ و ارتش جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان با مجاهدین تحت امر احمدشاه مسعود برای کنترل درهٔ استراتژیک پنجشیر در نه سال اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی بین سالهای ۱۳۵۹ الی ۱۳۶۷ خورشیدی. | ||
ارتش شوروی با همکاری ارتش جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان جمعاً نه حملهٔ بزرگ را به دره پنجشیر در طول دوران اشغال افغانستان سازمان دادند که منجر به خسارات زیاد به منطقه و اهالی پنجشیر، نیروی رزمی ارتش سرخ و ارتش جمهوری دموکراتیک افغانستان گردید. چهار تعرض اولیه به پنجشیر به صورتی کاملاً کلاسیک انجام میشود که در | ارتش شوروی با همکاری ارتش جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان جمعاً نه حملهٔ بزرگ را به دره پنجشیر در طول دوران اشغال افغانستان سازمان دادند که منجر به خسارات زیاد به منطقه و اهالی پنجشیر، نیروی رزمی ارتش سرخ و ارتش جمهوری دموکراتیک افغانستان گردید. چهار تعرض اولیه به پنجشیر به صورتی کاملاً کلاسیک انجام میشود که در آنها ستونی از زره پوشها بعد از بمبارانهای هوایی دست به حمله میزند.[۶] سه حملهٔ دیگر (از ۱۵ ماه مه تا اول ژوئیه و از ۳۰ اوت تا ۱۵ سپتامبر ۱۹۸۲ سپس از بیست و یکم آوریل ۱۹۸۴ به بعد) به دلیل گسترش خود، اهمیت تجهیزاتی که به کار گرفته شدهاند و تاکتیکهای معمول ثابت میکنند که پنجشیر فرمانده مسعود، به صورت هدف شماره یک شورویها در افغانستان درآمدهاست. این سه مرحله، بر زیربنای واحد قرار دارد: سهم اعظم عملیات بر عهدهٔ واحدهای هوابرد است که غالباً چتر بازهایی هستند که در عمق جبهه و بر خط الرأس بلندیها، روستاها و نقاط عبور، پیاده میشوند. سپس واحدهای زرهی جای آنها را میگیرند. در هر سه مورد، استراتژی مسعود عبارت است از عقبنشینی به درههای مجاور و پراکندهساختن شورویها، سپس باز پس گرفتن مواضع از دست رفته یکی پس از دیگری، به ویژه هنگامی که این مواضع به ارتش دولتی واگذار شد<ref>میثاق خون شمارههای ۶ و ۷ سال ۱۳۶۵</ref>. | ||
با وجودی که حملات پنجشیر از شدیدترین عملیاتهای رزمی ارتشهای شوروی و افغانستان محسوب میشد، اما در اثر این نه حمله | با وجودی که حملات پنجشیر از شدیدترین عملیاتهای رزمی ارتشهای شوروی و افغانستان محسوب میشد، اما در اثر این نه حمله آنها قادر به کنترل درهٔ پنجشیر نشدند. | ||
در ژانویه ۱۹۸۳ شورویها به مسعود پیشنهاد متارکهٔ جنگ میکنند. | در ژانویه ۱۹۸۳ شورویها به مسعود پیشنهاد متارکهٔ جنگ میکنند. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
==حمله پنجم: ۲۵ ثور/اُردیبهشت ۱۳۶۱== | ==حمله پنجم: ۲۵ ثور/اُردیبهشت ۱۳۶۱== | ||
این حمله با استفاده از ۲۰۰ فروند چرخبال و ۶۰ فروند جت زیر فرماندهی ژنرال تر گریگوریان فرمانده سپاه چهلم شوروی در افغانستان، با تاکتیک نوی صورت گرفت.[۱۰] بر خلاف حملههای پیشین این بار ارتش سرخ از تاکتیک جنگ کلاسیک که ترکیبی از حملهٔ زمینی و هوایی و توپخانه بود استفاده نکرده بلکه با حدود ۶۰۰ پرواز چرخبال بهطور ناگهانی به درون پنجشیر نیرو پیاده نمودند. البته این عملیات لو رفته بود (رسوا شده بود) و مسعود نیروهای خود را از منطقه تخلیه نموده و | این حمله با استفاده از ۲۰۰ فروند چرخبال و ۶۰ فروند جت زیر فرماندهی ژنرال تر گریگوریان فرمانده سپاه چهلم شوروی در افغانستان، با تاکتیک نوی صورت گرفت.[۱۰] بر خلاف حملههای پیشین این بار ارتش سرخ از تاکتیک جنگ کلاسیک که ترکیبی از حملهٔ زمینی و هوایی و توپخانه بود استفاده نکرده بلکه با حدود ۶۰۰ پرواز چرخبال بهطور ناگهانی به درون پنجشیر نیرو پیاده نمودند. البته این عملیات لو رفته بود (رسوا شده بود) و مسعود نیروهای خود را از منطقه تخلیه نموده و آنها را به گروههای کوچک سی نفری متحرک در ارتفاعهای کوههای پنجشیر پراکنده نموده بود. اما تغییر تاکتیک در نخست موفقیت نسبی را به همراه داشت. یافتن لیستی از ۶۰۰ خبر چین احمدشاه مسعود در پایتخت و ایجاد سه پایگاه نظامی در طول درهٔ پنجشیر در مناطق رخه، عنابه و برجمن از دست آوردههای ارتش سرخ بود. اما نیروی رزمی احمدشاه مسعود آسیب چندانی از این حمله ندیده بود. | ||
==حمله ششم: شش هفته پس از حملهٔ پنجم== | ==حمله ششم: شش هفته پس از حملهٔ پنجم== | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
==حمله هفتم:فَروردین ۱۳۶۳== | ==حمله هفتم:فَروردین ۱۳۶۳== | ||
حمله شورویها در سال ۱۹۸۴ به پنجشیر بزرگترین عملیاتی است که شورویها از آغاز جنگ تا آن زمان اجرا کرده بودند. در این عملیات گسترده که پس از پایان آتش بست صورت گرفت حدود بیست هزار سرباز ارتش افغانستان و ارتش شوروی شرکت داشتهاست. روسها در این جنگ از تاکتیک «جنگهای اشباع کن» استفاده نمودند. در این تاکتیک | حمله شورویها در سال ۱۹۸۴ به پنجشیر بزرگترین عملیاتی است که شورویها از آغاز جنگ تا آن زمان اجرا کرده بودند. در این عملیات گسترده که پس از پایان آتش بست صورت گرفت حدود بیست هزار سرباز ارتش افغانستان و ارتش شوروی شرکت داشتهاست. روسها در این جنگ از تاکتیک «جنگهای اشباع کن» استفاده نمودند. در این تاکتیک آنها از نیروی زیاد برای تصرف تمام منطقهها و از بین بردن دشمن استفاده نمودند. اما با وجود گستردگی و استفاده از وسایل عصری و بمباران شدید هوایی این عملیات توسط دستگاه استخباراتی احمدشاه مسعود کشف شده بود. برای همین یک روز پیش از آغاز حمله؛ احمدشاه مسعود دستور تخلیه دره از تمام سکنه را داد. تمام نفوسِ بیش از یک صد هزاری پنجشیر داوطلبانه دره را به سوی شهرهای مختلف افغانستان و بیشتر کابل ترک نمودند. | ||
وسایلی که در این حمله به کار گرفته شد آشکارا برتر از گذشته بود و این حدس را نیرو میبخشد که تصمیم حمله از سوی عالیترین مقامهای کرملین گرفته شده بود. بمب افکنهای تی.یو. ۱۶ که در ارتفاع متوسط (۸۰۰۰ متری) پرواز میکنند، فرشی از بمب بر پنجشیر گسترانیدند. از این بمب افکنها برای نخستین بار بود که استفاده میشد. تعداد نفراتی که در این حمله شرکت داشتند چیزی حدود بیست هزار سرباز شوروی و پنج تا شش هزار سرباز دولتی بود. | وسایلی که در این حمله به کار گرفته شد آشکارا برتر از گذشته بود و این حدس را نیرو میبخشد که تصمیم حمله از سوی عالیترین مقامهای کرملین گرفته شده بود. بمب افکنهای تی.یو. ۱۶ که در ارتفاع متوسط (۸۰۰۰ متری) پرواز میکنند، فرشی از بمب بر پنجشیر گسترانیدند. از این بمب افکنها برای نخستین بار بود که استفاده میشد. تعداد نفراتی که در این حمله شرکت داشتند چیزی حدود بیست هزار سرباز شوروی و پنج تا شش هزار سرباز دولتی بود. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
در نخستهای آوریل یک گروه کماندویی متعلق به پلیس مخفی (خاد)، در اقدام خود برای کشتن احمدشاه مسعود به ناکامی روبرو شد. آغاز حمله روز ۲۱ آوریل بود: واحدهای چترباز به کمک چرخبالها بر خط الرأس بلندیها پیاده شدند و همزمان یک ستون زرهی به بالای درههای ولسوالی/شهرستان اندراب و پنجشیر روی مینهد. واحدهای دیگری با چرخبالها به گردنه انجمن در انتهای پنجشیر و ولسوالی/شهرستان خوست و فرنگ که تصور میشود پایگاهی است برای عقبنشینی مجاهدین برده میشوند. ستونهای زرهی بدون هیچ مشکلی به روستای بنودر اندراب و آستانه در پنجشیر دست مییابند. اما شورویها در حمله به درههای پهلو، جایی که گروههای متحرک مسعود عقبنشینی کردهاند، با شکست مواجه میشوند. شورویها تلفات سنگینی متحمل میشوند. در ماه مه نیروهای ارتش سرخ، خوست و فرنگ را ترک میکنند اما در پنجشیر که خالی از سکنه شدهاست میمانند، درهای که هنوز دو سوم آن در دست گروههای مسعود است که جنگنده تر از همیشه پایداری میکنند. | در نخستهای آوریل یک گروه کماندویی متعلق به پلیس مخفی (خاد)، در اقدام خود برای کشتن احمدشاه مسعود به ناکامی روبرو شد. آغاز حمله روز ۲۱ آوریل بود: واحدهای چترباز به کمک چرخبالها بر خط الرأس بلندیها پیاده شدند و همزمان یک ستون زرهی به بالای درههای ولسوالی/شهرستان اندراب و پنجشیر روی مینهد. واحدهای دیگری با چرخبالها به گردنه انجمن در انتهای پنجشیر و ولسوالی/شهرستان خوست و فرنگ که تصور میشود پایگاهی است برای عقبنشینی مجاهدین برده میشوند. ستونهای زرهی بدون هیچ مشکلی به روستای بنودر اندراب و آستانه در پنجشیر دست مییابند. اما شورویها در حمله به درههای پهلو، جایی که گروههای متحرک مسعود عقبنشینی کردهاند، با شکست مواجه میشوند. شورویها تلفات سنگینی متحمل میشوند. در ماه مه نیروهای ارتش سرخ، خوست و فرنگ را ترک میکنند اما در پنجشیر که خالی از سکنه شدهاست میمانند، درهای که هنوز دو سوم آن در دست گروههای مسعود است که جنگنده تر از همیشه پایداری میکنند. | ||
در این هنگام شورویها به تاکتیک نوی روی میآورند: واحدهایی حدود ۵۰۰ نفر هر روز پگاهی با چرخبالها و بدون حمایت زره پوشها در اطراف یک روستا پیاده میشوند، روستا را بازرسی و مجاهدینی را که شورویها نام | در این هنگام شورویها به تاکتیک نوی روی میآورند: واحدهایی حدود ۵۰۰ نفر هر روز پگاهی با چرخبالها و بدون حمایت زره پوشها در اطراف یک روستا پیاده میشوند، روستا را بازرسی و مجاهدینی را که شورویها نام آنها را دارند بازداشت میکنند و پیش از فرارسیدن شب، عقبنشینی میکنند. به این ترتیب برای مجاهدین تمرکز نیرو و دست زدن به حملات غافلگیرانه دربرابر واحدهایی این چنین متحرک، بسیار دشوار شده بود. | ||
هدف شورویها تسخیر زمینها نبودهاست بلکه میخواستند محل را نابود یا دست کم نیروهای پویای حریف را از پای درآورند. نخست راههای ارتباطی را قطع کردند و سپس راههای عقبنشینی را، و آن گاه به دل حریف حمله برند و سرانجام او را به درههای پهلو برانند تا مجبور شوند یا در محل بجنگند یا درحال عقبنشینی با واحدهای سنگین شوروی که در درهها و پیرامون منطقه مستقر شده رو برو شوند. حال ببینیم شورویها از این حمله چه نصیب داشتند. دقیقاً بازگشت به وضعیت پاییز سال۱۹۸۲، شب پیش از انعقاد قرار دارد متارکهٔ جنگ، با آن که تلفات سنگینی هم متحمل شده بودند. | هدف شورویها تسخیر زمینها نبودهاست بلکه میخواستند محل را نابود یا دست کم نیروهای پویای حریف را از پای درآورند. نخست راههای ارتباطی را قطع کردند و سپس راههای عقبنشینی را، و آن گاه به دل حریف حمله برند و سرانجام او را به درههای پهلو برانند تا مجبور شوند یا در محل بجنگند یا درحال عقبنشینی با واحدهای سنگین شوروی که در درهها و پیرامون منطقه مستقر شده رو برو شوند. حال ببینیم شورویها از این حمله چه نصیب داشتند. دقیقاً بازگشت به وضعیت پاییز سال۱۹۸۲، شب پیش از انعقاد قرار دارد متارکهٔ جنگ، با آن که تلفات سنگینی هم متحمل شده بودند. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
گروههای ضربت | گروههای ضربت | ||
گروههای متحرک | گروههای متحرک | ||
۸ گروه متحرک کماندوهایی با تجهیزات سبک بودند که در گروههایی ۳۳ نفره به عملیات چریکی دست میزدند. اینها سربازهای حرفهای بودند که به خوبی آموزش دیده بودند. کماندوهای گروه متحرک دارای یونیفرم بودند که کلاهای پکول نماد نیروی منظم | ۸ گروه متحرک کماندوهایی با تجهیزات سبک بودند که در گروههایی ۳۳ نفره به عملیات چریکی دست میزدند. اینها سربازهای حرفهای بودند که به خوبی آموزش دیده بودند. کماندوهای گروه متحرک دارای یونیفرم بودند که کلاهای پکول نماد نیروی منظم آنها بود. | ||
تشکیلات نظامی مسعود ترکیب کارآمدی از روشهای سنتی رزمی افغانها و قواعد مدرن جنگ چریکی بود که وی از روشهای مائو و چه گوارا آموخته بود. روشهای نظامی مسعود به عنوان مؤثرترین قواعد جنگ چریکی در بین همهٔ نیروهای مقاومت شناخته شدهاست. | تشکیلات نظامی مسعود ترکیب کارآمدی از روشهای سنتی رزمی افغانها و قواعد مدرن جنگ چریکی بود که وی از روشهای مائو و چه گوارا آموخته بود. روشهای نظامی مسعود به عنوان مؤثرترین قواعد جنگ چریکی در بین همهٔ نیروهای مقاومت شناخته شدهاست. | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
اما بعد از آن تلاشهای حکمتیار و استخبارات نظامی پاکستان که به شدت از استقلالیت مسعود در طول دوران جهاد ناراض بودند در جلوگیری از فعالیت و برنامههای او بیشتر شد. قتل سی تن از فرماندهان و مجاهدین ولایت تخار حین بازگشت از اجلاس شورای نظار توسط سید جمال ولید قوماندان حزب اسلامی حکمتیار در تابستان ۱۳۶۸ در تنگی فرخار تخار، گام عمدهای در تضعیف مسعود و ناکامی برنامههای او بود. گام بعدی با کودتای ناکام مشترک حکمتیار و شهنواز تنی وزیر دفاع دولت نجیب الله در کابل برداشته شد تا احمدشاه مسعود و همه نیروها و احزاب دیگر مجاهدین در برابر عمل انجام شدهٔ تصاحب قدرت قرار بگیرند. | اما بعد از آن تلاشهای حکمتیار و استخبارات نظامی پاکستان که به شدت از استقلالیت مسعود در طول دوران جهاد ناراض بودند در جلوگیری از فعالیت و برنامههای او بیشتر شد. قتل سی تن از فرماندهان و مجاهدین ولایت تخار حین بازگشت از اجلاس شورای نظار توسط سید جمال ولید قوماندان حزب اسلامی حکمتیار در تابستان ۱۳۶۸ در تنگی فرخار تخار، گام عمدهای در تضعیف مسعود و ناکامی برنامههای او بود. گام بعدی با کودتای ناکام مشترک حکمتیار و شهنواز تنی وزیر دفاع دولت نجیب الله در کابل برداشته شد تا احمدشاه مسعود و همه نیروها و احزاب دیگر مجاهدین در برابر عمل انجام شدهٔ تصاحب قدرت قرار بگیرند. | ||
احمدشاه مسعود که همچنان ایجاد ارتش و هماهنگی مجاهدین را در تصرف شهرها و سقوط رژیم عامل مهم و اساسی میپنداشت در خزان سال ۱۳۶۹ به جلسهٔ شورای سراسری قوماندانان در شاه سلیم پیوست. او گردهمایی تعدادی از قوماندانان جهاد را در توضیح و اعلان نظریات و برنامههای خود فرصتی خوبی تلقی کرد؛ و سپس به پاکستان سفر نمود تا نظریات خود را به گوش رهبران احزاب مجاهدین و مقامات پاکستانی نیز برساند. وی در یک اجلاس علنی در مقر ریاست دولت موقت به رهبری صبغت الله مجددی در شهر پیشاور از رهبران احزاب مجاهدین و تفرقه میان | احمدشاه مسعود که همچنان ایجاد ارتش و هماهنگی مجاهدین را در تصرف شهرها و سقوط رژیم عامل مهم و اساسی میپنداشت در خزان سال ۱۳۶۹ به جلسهٔ شورای سراسری قوماندانان در شاه سلیم پیوست. او گردهمایی تعدادی از قوماندانان جهاد را در توضیح و اعلان نظریات و برنامههای خود فرصتی خوبی تلقی کرد؛ و سپس به پاکستان سفر نمود تا نظریات خود را به گوش رهبران احزاب مجاهدین و مقامات پاکستانی نیز برساند. وی در یک اجلاس علنی در مقر ریاست دولت موقت به رهبری صبغت الله مجددی در شهر پیشاور از رهبران احزاب مجاهدین و تفرقه میان آنها انتقاد شدید به عمل آورد و ضرورت هماهنگی مجاهدین و ایجاد ارتش منظم را در تصرف شهرها و سقوط رژیم مورد تحلیل و تأکید قرارداد. او پس از چند روز گفتگو و مذاکره در پاکستان در قوس ۱۳۶۹ دوباره به داخل کشور برگشت و کار تعلیمات نخستین قطعات ارتشی را که از ده هزار نفر تشکیل شده بود شدت بخشید. | ||
=پیشقدمی در سقوط حاکمیت حزب دمکراتیک خلق= | =پیشقدمی در سقوط حاکمیت حزب دمکراتیک خلق= | ||
احمدشاه مسعود در حالیکه برنامههای خود را در ایجاد ارتش منظم و هماهنگی میان نیروهای مجاهدین در سالهای بعد از خروج قوای شوروی دنبال کرد، موضوع تضعیف و سقوط رژیم را از داخل نیز از یاد نبرد. خروج کامل قوای شوروی در دلو ۱۳۶۷، سپس فروپاشی امپراتوری شوروی و سقوط حاکمیت حزب کمونیست و به دنبال آن کاهش و پایان یافتن کمکهای بی حساب مالی و نظامی مسکو به رژیم حزب دمکراتیک خلق در کابل، نفاق و خصومت فزایندهٔ جناحها و دستههای حزب مذکور در داخل حاکمیت از عوامل زمینهساز تضعیف و سقوط رژیم از داخل محسوب میشد؛ و مسعود از تمام این زمینهها در سقوط حاکمیت حزب مذکور استفاده کرد. پس از خروج قوای شوروی نظامیان حزب دمکراتیک خلق که بقای حاکمیت حزبی خود را متزلزل و نامطمئن میدیدند در صدد تأمین روابط با گروههای مختلف مجاهدین برآمدند. اما بیشترین تعداد | احمدشاه مسعود در حالیکه برنامههای خود را در ایجاد ارتش منظم و هماهنگی میان نیروهای مجاهدین در سالهای بعد از خروج قوای شوروی دنبال کرد، موضوع تضعیف و سقوط رژیم را از داخل نیز از یاد نبرد. خروج کامل قوای شوروی در دلو ۱۳۶۷، سپس فروپاشی امپراتوری شوروی و سقوط حاکمیت حزب کمونیست و به دنبال آن کاهش و پایان یافتن کمکهای بی حساب مالی و نظامی مسکو به رژیم حزب دمکراتیک خلق در کابل، نفاق و خصومت فزایندهٔ جناحها و دستههای حزب مذکور در داخل حاکمیت از عوامل زمینهساز تضعیف و سقوط رژیم از داخل محسوب میشد؛ و مسعود از تمام این زمینهها در سقوط حاکمیت حزب مذکور استفاده کرد. پس از خروج قوای شوروی نظامیان حزب دمکراتیک خلق که بقای حاکمیت حزبی خود را متزلزل و نامطمئن میدیدند در صدد تأمین روابط با گروههای مختلف مجاهدین برآمدند. اما بیشترین تعداد آنها این روابط را با احمدشاه مسعود تاجیک برقرار کردند. جاذبه و نفوذ شخصیت مسعود که در استقلالیت، اعتدال و وطندوستی اش مشخص میشد بسیاری از نظامیان حزب حاکم را به سوی او میکشاند. متقابلاً وی از مراجعه و تأمین ارتباط افراد از داخل حاکمیت حزب دمکراتیک خلق که دیگر حاکمیت و ایدئولوژی حزب مذکور را پایان یافته تلقی میکردند استقبال به عمل میآورد. تضادها و مخاصمات قومی، قبیله ای، زبانی و محلی جناحها و دستههای حزب مذکور که با تمایلات و گرایشها برتری خواهانهٔ قومی نجیب الله در داخل حزب به صورت فزاینده عمیقتر و گستردهتر میشد، برقراری ارتباط عناصر و افراد مختلف نظامی و غیرنظامی حاکمیت حزب دمکراتیک خلق را با احمدشاه مسعود بیشتر میساخت. در نتیجهٔ این عوامل و زمینهها بود که مسعود در ششمین اجلاس شورای نظار در ثور۱۳۷۰ سقوط حاکمیت حزب دمکراتیک خلق را قبل از اتمام برنامهٔ ایجاد ارتش منظم و انجام مرحلهٔ تعرض استراتژیک در سقوط رژیم از بیرون مورد بررسی و ارزیابی قرارداد. | ||
احمدشاه مسعود در زمستان ۱۳۷۰ عملاً در برانداختن حاکمیت حزب دمکراتیک خلق با استفاده از زمینهها وضعفها ی داخلی حاکمیت مذکور دست به کار شد. او درگام نخست از سرپیچی جنرال مؤمن قوماندان لوای سرحدی حیرتان در برابر فرمان رهبری حاکمیت مبنی بر تبدیلی اش از حیرتان حمایت به عمل آورد و به تمام جنرالان و نظامیان دولتی که با او در ارتباط بودند هدایت داد تا برای سرنگونی رژیم آماده شوند. در گام بعدی خواست تا شهر مزار شریف را از تسلط رژیم بیرون کند. اما نجیب الله با اعزام جنرال نبی عظیمی قوماندان گارنیزیون کابل و معاون وزارت دفاع به مزار شریف در حوت این سال تلاش کرد تا از سقوط شهر جلوگیری به عمل آورد. با ورود نیروهای فرقه ۵۳ به قوماندانی جنرال عبدالرشید دستم از جوزجان و فاریاب به شهر مذکور وضعیت در آن شهر تغییر یافت و احمدشاه مسعود غرض جلوگیری از جنگ و خونریزی، نیروهایش را به فرماندهی عطا محمد نور از پیشروی و تسلط به شهر مانع گردید. سپس برای رسیدن به دروازههای کابل و سرنگونی حاکمیت حزب دمکراتیک خلق (حزب وطن) تمام مراکز نظامی و اداری رژیم را به همکاری افسران و نظامیان رژیم در ولایت پروان ـ کاپیسا و شمال کابل به شمول فرودگاه نظامی بگرام در حمل ۱۳۷۱ متصرف شد و کابل را به تسلیمی و پذیرش انتقال قدرت به مجاهدین فراخواند. | احمدشاه مسعود در زمستان ۱۳۷۰ عملاً در برانداختن حاکمیت حزب دمکراتیک خلق با استفاده از زمینهها وضعفها ی داخلی حاکمیت مذکور دست به کار شد. او درگام نخست از سرپیچی جنرال مؤمن قوماندان لوای سرحدی حیرتان در برابر فرمان رهبری حاکمیت مبنی بر تبدیلی اش از حیرتان حمایت به عمل آورد و به تمام جنرالان و نظامیان دولتی که با او در ارتباط بودند هدایت داد تا برای سرنگونی رژیم آماده شوند. در گام بعدی خواست تا شهر مزار شریف را از تسلط رژیم بیرون کند. اما نجیب الله با اعزام جنرال نبی عظیمی قوماندان گارنیزیون کابل و معاون وزارت دفاع به مزار شریف در حوت این سال تلاش کرد تا از سقوط شهر جلوگیری به عمل آورد. با ورود نیروهای فرقه ۵۳ به قوماندانی جنرال عبدالرشید دستم از جوزجان و فاریاب به شهر مذکور وضعیت در آن شهر تغییر یافت و احمدشاه مسعود غرض جلوگیری از جنگ و خونریزی، نیروهایش را به فرماندهی عطا محمد نور از پیشروی و تسلط به شهر مانع گردید. سپس برای رسیدن به دروازههای کابل و سرنگونی حاکمیت حزب دمکراتیک خلق (حزب وطن) تمام مراکز نظامی و اداری رژیم را به همکاری افسران و نظامیان رژیم در ولایت پروان ـ کاپیسا و شمال کابل به شمول فرودگاه نظامی بگرام در حمل ۱۳۷۱ متصرف شد و کابل را به تسلیمی و پذیرش انتقال قدرت به مجاهدین فراخواند. | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
در نتیجهٔ این وضع تضاد و تفرقه در داخل حزب حاکم در کابل تشدید یافت. نجیب الله رهبر حزب و دولت در ۲۶ حمل ۱۳۷۱ به دفتر سازمان ملل پناه برد. عبدالوکیل وزیر خارجهٔ دولت او دو روز بعد به شهر چاریکار آمد و در ملاقات و مذاکره با احمدشاه مسعود، پذیرش انتقال قدرت را از سوی رژیم به مجاهدین اعلان کرد. | در نتیجهٔ این وضع تضاد و تفرقه در داخل حزب حاکم در کابل تشدید یافت. نجیب الله رهبر حزب و دولت در ۲۶ حمل ۱۳۷۱ به دفتر سازمان ملل پناه برد. عبدالوکیل وزیر خارجهٔ دولت او دو روز بعد به شهر چاریکار آمد و در ملاقات و مذاکره با احمدشاه مسعود، پذیرش انتقال قدرت را از سوی رژیم به مجاهدین اعلان کرد. | ||
جنرال عبدالرشید دوستم ازبک قوماندان فرقه ۵۳ با عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت اسلامی هزارهها و جمعی از فرماندهان احزاب مجاهدین و جنرالان دولتی از مزارشریف نیز به پروان آمدند و از مسعود خواستند تا در مشارکت هم به تشکیل دولت و تسلیمی قدرت از کابل بپردازند. | جنرال عبدالرشید دوستم ازبک قوماندان فرقه ۵۳ با عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت اسلامی هزارهها و جمعی از فرماندهان احزاب مجاهدین و جنرالان دولتی از مزارشریف نیز به پروان آمدند و از مسعود خواستند تا در مشارکت هم به تشکیل دولت و تسلیمی قدرت از کابل بپردازند. آنها طرح تشکیل دولتی را ارائه کردند که در آن احمدشاه مسعود مقام رهبری و ریاست دولت، عبدالعلی مزاری صدراعظم حکومت و عبدالرشید دوستم پست وزارت دفاع را به عهده داشته باشد. اما احمدشاه مسعود با رد طرح مذکور کار تشکیل دولت را به عهدهٔ همه رهبران احزاب مجاهدین گذاشت و از آنها خواست تا برای تسلیمگیری قدرت از رژیم در حال سقوط، دولت خود را تشکیل بدهند. همچنان او تشکیل «شورای جهادی» متشکل از فرماندهان مجاهدین و جنرالان مخالف رژیم را مطرح کرد که در صورت عدم تسلیمی کابل و عدم پذیرش انتقال قدرت به مجاهدین به عملیات مشترک دست زده شود. وی به بسیاری از رهبران احزاب جهادی در پیشاور و فرماندهان عمدهٔ مجاهدین در ولایات جنوب و شرق کشور تماس گرفت و آنها را در جریان مذاکرات خود با مقامات دولت حاکم کابل و آمادگی کابل به تسلیمی و انتقال قدرت به مجاهدین قرارداد. اما در میان رهبران احزاب مجاهدین گلبدین حکمتیار رهبرحزب اسلامی از قوم پشتون طرح تشکیل دولت مجاهدین و انتقال قدرت را ازسوی رژیم حزب حاکم به این دولت نپذیرفت و کابل را به حملهٔ نظامی تهدید کرد. | ||
احمدشاه مسعود خواستار آن بود تا نیروهای مختلف مسلح احزاب به کابل وارد نشوند. نظم و ثبات پایتخت برهم نخورد و زمینه برای انتقال قدرت به دولت مجاهدین مساعد باقی بماند. یکی از اهداف و برنامههای او جلوگیری از فروپاشی ارتش و پولیس و نابودی وسایل و امکانات نظامی آن بود تا بعد از تشکیل و استقرار دولت مجاهدین از پرسونل مسلکی و امکانات | احمدشاه مسعود خواستار آن بود تا نیروهای مختلف مسلح احزاب به کابل وارد نشوند. نظم و ثبات پایتخت برهم نخورد و زمینه برای انتقال قدرت به دولت مجاهدین مساعد باقی بماند. یکی از اهداف و برنامههای او جلوگیری از فروپاشی ارتش و پولیس و نابودی وسایل و امکانات نظامی آن بود تا بعد از تشکیل و استقرار دولت مجاهدین از پرسونل مسلکی و امکانات آنها و نیروهای مسلح احزاب مجاهدین یک ارتش و پولیس منظم ملی شکل بگیرد؛ بنابراین او در یک گفتگوی مفصل از طریق مخابره با حکمتیار به روز ۲۸ حمل ۱۳۷۱ تلاش به عمل آورد که مذکور را از حمله به کابل منصرف نماید تا زمینهٔ انتقال آرام و مسالمت آمیز قدرت از میان نرود؛ و نظم اداره و مدیریت دولتی در پایتخت متلاشی نشود. گلبدین حکمتیار که در جنوب کابل به سر میبرد به این گفتگو قانع نشد و همچنان کابل را به حملهٔ قریبالوقوع تهدید کرد. احمدشاه مسعود پس از این گفتگوی بینتیجه با حکمتیار در صدد دفاع از کابل برآمد. او با استفاده از چرخبالهای پایگاه هوایی بگرام هزاران تن از نیروهای خود را به کابل اعزام کرد تا با سایر نیروهای رژیم که آمادهٔ انتقال قدرت و پذیرش دولت مجاهدین بودند، مانع هجوم نیروهای حزب اسلامی حکمتیار به شهر شوند و از شکستن کمربندهای امنیتی شهر و فروپاشی نظم و ثبات پایتخت جلوگیری کنند. اما در حالیکه رهبران احزاب مجاهدین در پیشاور روز چهارم ثور ۱۳۷۱ حکومت انتقالی خود را به ریاست صبغت الله مجددی اعلان کردند، نیروهای حزب اسلامی حکمتیار در فردای آن روز در زدوبند پنهانی با بخشی از جناح خلق و پرچم به رهبری راز محمد پکتین، محمد اسلم وطنجار وزرای داخله و دفاع و جنرال محمد رفیع معاون رئیسجمهور وارد حوزههای امنیتی شهر و نقاط مهم پایتخت شدند. | ||
در نتیجهٔ این وضع کمربندهای امنیتی اطراف پایتخت شکست و دستههای مختلف مسلح احزاب و گروههای مجاهدین و غیر مجاهدین وارد شهر شدند. گلبدین حکمتیار ظهر آن روز از تصرف کابل و به پایان رسیدن عمر حکومت احزاب مجاهدین قبل از تسلیمگیری قدرت که حتی نمایندگان وی در پای توافقنامهٔ این حکومت امضاء کرده بودند، سخن گفت. | در نتیجهٔ این وضع کمربندهای امنیتی اطراف پایتخت شکست و دستههای مختلف مسلح احزاب و گروههای مجاهدین و غیر مجاهدین وارد شهر شدند. گلبدین حکمتیار ظهر آن روز از تصرف کابل و به پایان رسیدن عمر حکومت احزاب مجاهدین قبل از تسلیمگیری قدرت که حتی نمایندگان وی در پای توافقنامهٔ این حکومت امضاء کرده بودند، سخن گفت. | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
۲۳ آوریل ۱۹۹۲ هنگامی که احمدشاه مسعود و نیروهایش پایتخت را در محاصره دارند با حکمتیار که قاضی حسین احمد رهبر جماعت اسلامی پاکستان نیز در نزدیکی کابل در شهر چهار آسیاب همراه وی است در خصوص تسلیمی بدون قید و شرط دولت نجیب الله گفتگویی تلفنی انجام میدهد. احمدشاه مسعود در این گفتگو از حکمتیار میخواهد که مجاهدین با جنگ وارد کابل نگردند. وی استدلال میکند که رژیم کمونیستی سقوط کردهاست و مجاهدین باید ابتدا دولتی تشکیل دهند تا بتوانند با مشارکت همهٔ طرفها قدرت را در دست بگیرند. احمدشاه مسعود میگوید ورود قطعات نظامی مجاهدین از چهار گوشهٔ شهر موجب هرج و مرج و درگیری در شهر خواهد شد. حکمتیار در همین گفتگو به مسعود پیشنهاد تشکیل دولت از سوی حزب اسلامی افغانستان پشتونها و جمعیت اسلامی افغانستان تاجیکها را مینماید که مسعود آن را رد میکند و خواهان مشارکت دیگر جناحها در دولت میگردد. | ۲۳ آوریل ۱۹۹۲ هنگامی که احمدشاه مسعود و نیروهایش پایتخت را در محاصره دارند با حکمتیار که قاضی حسین احمد رهبر جماعت اسلامی پاکستان نیز در نزدیکی کابل در شهر چهار آسیاب همراه وی است در خصوص تسلیمی بدون قید و شرط دولت نجیب الله گفتگویی تلفنی انجام میدهد. احمدشاه مسعود در این گفتگو از حکمتیار میخواهد که مجاهدین با جنگ وارد کابل نگردند. وی استدلال میکند که رژیم کمونیستی سقوط کردهاست و مجاهدین باید ابتدا دولتی تشکیل دهند تا بتوانند با مشارکت همهٔ طرفها قدرت را در دست بگیرند. احمدشاه مسعود میگوید ورود قطعات نظامی مجاهدین از چهار گوشهٔ شهر موجب هرج و مرج و درگیری در شهر خواهد شد. حکمتیار در همین گفتگو به مسعود پیشنهاد تشکیل دولت از سوی حزب اسلامی افغانستان پشتونها و جمعیت اسلامی افغانستان تاجیکها را مینماید که مسعود آن را رد میکند و خواهان مشارکت دیگر جناحها در دولت میگردد. | ||
مسعود: عبدالوکیل… [خواهان] تسلیمی بدون قید و شرط دولت به مجاهدین بود، مشروط بر اینکه مجاهدین عفو عمومی اعلان کنند و اعضای حزب و ناموس شان صدمه نبینند، من با این طرح موافقت کردم، رهبران [مجاهدین] نیز در پیشاور موافق این طرح هستند. بنا براین وقتی خود | مسعود: عبدالوکیل… [خواهان] تسلیمی بدون قید و شرط دولت به مجاهدین بود، مشروط بر اینکه مجاهدین عفو عمومی اعلان کنند و اعضای حزب و ناموس شان صدمه نبینند، من با این طرح موافقت کردم، رهبران [مجاهدین] نیز در پیشاور موافق این طرح هستند. بنا براین وقتی خود آنها دولت را تسلیم میکنند ضرورتی به جنگ نیست. | ||
حکمتیار: نخیر، در کابل تمام قدرت در دست نبی عظیمی است، همین لحظه او با قوتهای ما میجنگد. میدان هوایی به دست او و قوتهای دوستم و بابه جان است. ما باید با فتح و ظفر وارد [کابل] گردیم. | حکمتیار: نخیر، در کابل تمام قدرت در دست نبی عظیمی است، همین لحظه او با قوتهای ما میجنگد. میدان هوایی به دست او و قوتهای دوستم و بابه جان است. ما باید با فتح و ظفر وارد [کابل] گردیم. | ||
مسعود: تا جایی که من اطلاع دارم در حال تدارک حمله به کابل هستی. این حمله با چه هدف و منظوری است؟ روسها که رفتند، حکومت نجیب[الله] سقوط کرد، قرار است که قدرت به رهبران مجاهدین انتقال یابد، شما رهبران، بین خود به توافق برسید. در این صورت ضرورت حمله به کابل چیست که در حال تدارک آن هستی؟ | مسعود: تا جایی که من اطلاع دارم در حال تدارک حمله به کابل هستی. این حمله با چه هدف و منظوری است؟ روسها که رفتند، حکومت نجیب[الله] سقوط کرد، قرار است که قدرت به رهبران مجاهدین انتقال یابد، شما رهبران، بین خود به توافق برسید. در این صورت ضرورت حمله به کابل چیست که در حال تدارک آن هستی؟ | ||
حکمتیار: من سرگرم تدارک حمله به کابل هستم، چون در کابل کمونیستها و بقایای رژیم کمونیستی سابق است و من قادر به تحمل | حکمتیار: من سرگرم تدارک حمله به کابل هستم، چون در کابل کمونیستها و بقایای رژیم کمونیستی سابق است و من قادر به تحمل آنها در پایتخت نیستم. | ||
نیروهای پشتون حکمتیار غیر مسلح وارد کابل میگردند و از طریق جناح «خلق» حزب دموکراتیک خلق افغانستان در داخل شهر، در وزارت داخله (کشور) مسلح میگردند. با این رویداد، تاجیکها احمدشاه مسعود نیروهایش را به کمک جناح «پرچم» حزب دموکراتیک خلق افغانستان وارد شهر مینماید و مناطق حساس دولتی را در کنترل میگیرد. بدین ترتیب دستههای مختلف مجاهدین از احزاب مختلف قسمتهایی از شهر و حومهٔ آن را را متصرف میشوند. از جمله حزب وحدت اسلامی به رهبری عبدالعلی مزاری رهبر هزاره شیعیان مناطق غرب کابل و حزب اتحاد اسلامی افغانستان به رهبری عبدالرسول سیاف ناحیه پغمان را در کنترل خویش میگیرند.[۱۷][نیازمند منبع] | نیروهای پشتون حکمتیار غیر مسلح وارد کابل میگردند و از طریق جناح «خلق» حزب دموکراتیک خلق افغانستان در داخل شهر، در وزارت داخله (کشور) مسلح میگردند. با این رویداد، تاجیکها احمدشاه مسعود نیروهایش را به کمک جناح «پرچم» حزب دموکراتیک خلق افغانستان وارد شهر مینماید و مناطق حساس دولتی را در کنترل میگیرد. بدین ترتیب دستههای مختلف مجاهدین از احزاب مختلف قسمتهایی از شهر و حومهٔ آن را را متصرف میشوند. از جمله حزب وحدت اسلامی به رهبری عبدالعلی مزاری رهبر هزاره شیعیان مناطق غرب کابل و حزب اتحاد اسلامی افغانستان به رهبری عبدالرسول سیاف ناحیه پغمان را در کنترل خویش میگیرند.[۱۷][نیازمند منبع] | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
حکمتیار پشتون عقدِ این معاهده را در آنزمان و تا تشکیل شورای هماهنگی در ۱۱ جدی ۱۳۷۲ با دو طرفِ دیگرِ این معاهده، توطئه و خیانت علیه جهاد و به قول او، تشکیل دولتِ ائتلافی با کمونیستان و ملیشههای کمونیست تعریف میکرد که گویا برای مقابله با آن، جز جنگ، راهِ دیگری نمانده بود. | حکمتیار پشتون عقدِ این معاهده را در آنزمان و تا تشکیل شورای هماهنگی در ۱۱ جدی ۱۳۷۲ با دو طرفِ دیگرِ این معاهده، توطئه و خیانت علیه جهاد و به قول او، تشکیل دولتِ ائتلافی با کمونیستان و ملیشههای کمونیست تعریف میکرد که گویا برای مقابله با آن، جز جنگ، راهِ دیگری نمانده بود. | ||
اما پس از سقوط حکومت نجیبالله که اختلاف و تنش در درون دولت اسلامی مجاهدین میان حزب وحدت هزارهها به رهبری عبدالعلی مزاری و جنرال عبدالرشید دستم و نیروهای | اما پس از سقوط حکومت نجیبالله که اختلاف و تنش در درون دولت اسلامی مجاهدین میان حزب وحدت هزارهها به رهبری عبدالعلی مزاری و جنرال عبدالرشید دستم و نیروهای آنها با احمدشاه مسعود وزیر دفاعِ این دولت تاجیکی بالا گرفت و به جنگهای خونین انجامید، این دو طرف ائتلافِ آن روزهای نخستین، احمدشاه مسعود را متهم به سرپیچی از معاهدهٔ جبلالسراج و انحصارگرایی تاجیکی در حکومت کردند و امتناعِ او را از تطبیق معاهدهٔ جبلالسراج و اتخاذ سیاست انحصار در حکومت، عامل اصلیِ جنگ وانمود ساختند. | ||
=معاهدهٔ جبلالسراج= | =معاهدهٔ جبلالسراج= | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۷: | ||
=پافشاری به تشکیل دولت مشترک= | =پافشاری به تشکیل دولت مشترک= | ||
در یکی از روزهای میزان ۱۳۷۱ بود که از آمر صاحب (احمدشاه مسعود) پرسیده شد: «آیا شما در جبلالسراج در اواخر حمل ۱۳۷۱ با جنرال دوستم و عبدالعلی مزاری موافقتنامهٔ تشکیل دولت مشترک را امضا کردید که بر مبنای آن، شما رئیس دولت، عبدالعلی مزاری صدراعظم و عبدالرشید دوستم معاونِ صدراعظم و وزیر دفاع مشخص شده باشد؟» ایشان پاسخ دادند: «نه!… | در یکی از روزهای میزان ۱۳۷۱ بود که از آمر صاحب (احمدشاه مسعود) پرسیده شد: «آیا شما در جبلالسراج در اواخر حمل ۱۳۷۱ با جنرال دوستم و عبدالعلی مزاری موافقتنامهٔ تشکیل دولت مشترک را امضا کردید که بر مبنای آن، شما رئیس دولت، عبدالعلی مزاری صدراعظم و عبدالرشید دوستم معاونِ صدراعظم و وزیر دفاع مشخص شده باشد؟» ایشان پاسخ دادند: «نه!… آنها با جمعی از فرماندهان و متنفذینِ مردمی پس از آنکه ما شهر چاریکار را تصرف کردیم(۲۴ حمل ۱۳۷۱)، از شمال به جبلالسراج آمدند و چنین طرح و پیشنهادی را مطرح کردند. من نپذیرفتم و برایشان گفتم که بیایید ما و شما شورای جهادی را بسازیم و از همهٔ قوماندانان مجاهدین دعوت کنیم وارد شورا شوند تا اگر حکومت نجیبالله حاضر به تسلیمدهی قدرت به مجاهدین نشد، از راه عملیات نظامی مشترک او را وادار کنیم. تشکیل دولت را به رهبران تنظیمها بگذاریم تا یک دولت مشترک از همه به وجود بیاید. زیرا در افغانستان همهٔ تنظیمها و مجاهدین در جهاد سهم داشتند و در دولت نیز همه باید مشارکت داشته باشند.» | ||
صرفنظر از اینکه احمدشاه مسعود تاجیک بنا بر چه انگیزه و اهدافی، پیشنهاد دولتِ مشترک و سهجانبه را با عبدالرشید دوستم و عبدالعلی مزاری نپذیرفت، نکتهٔ قابلِ توجه به دیدگاه و سیاستِ وی در نخستین طرح شکلدهی دولت، به تشکیل دولتِ مشترکِ همه تنظیمهای جهادی و توسط رهبرانِ این تنظیمها برمیگردد. مسعود میتوانست به این طرح عمل کند و دولت مشترکی را با رهبر حزب وحدت و عبدالرشید دوستم و با بخشی از حکومت نجیبالله تشکیل دهد. شاید جنگ و جبههٔ جنگی که در برابرِ او ایجاد میگردید، گستردهتر و شدیدتر از آنچه که واقع شد، نمیبود. برخیها امتناعِ احمدشاه مسعود از توافق به این پیشنهاد و تشکیل دولتِ سهجانبه و دعوتِ او از رهبران تنظیمهای پشتون جهادی مستقر در پیشاور را، اشتباهِ کلانِ وی تلقی و ارزیابی میکنند. اما این تلقی، نادرست و خود یک اشتباه است! | صرفنظر از اینکه احمدشاه مسعود تاجیک بنا بر چه انگیزه و اهدافی، پیشنهاد دولتِ مشترک و سهجانبه را با عبدالرشید دوستم و عبدالعلی مزاری نپذیرفت، نکتهٔ قابلِ توجه به دیدگاه و سیاستِ وی در نخستین طرح شکلدهی دولت، به تشکیل دولتِ مشترکِ همه تنظیمهای جهادی و توسط رهبرانِ این تنظیمها برمیگردد. مسعود میتوانست به این طرح عمل کند و دولت مشترکی را با رهبر حزب وحدت و عبدالرشید دوستم و با بخشی از حکومت نجیبالله تشکیل دهد. شاید جنگ و جبههٔ جنگی که در برابرِ او ایجاد میگردید، گستردهتر و شدیدتر از آنچه که واقع شد، نمیبود. برخیها امتناعِ احمدشاه مسعود از توافق به این پیشنهاد و تشکیل دولتِ سهجانبه و دعوتِ او از رهبران تنظیمهای پشتون جهادی مستقر در پیشاور را، اشتباهِ کلانِ وی تلقی و ارزیابی میکنند. اما این تلقی، نادرست و خود یک اشتباه است! | ||
خط ۱۹۲: | خط ۱۹۲: | ||
==دیدگاه احمدشاه مسعود در مورد دولت مشترک== | ==دیدگاه احمدشاه مسعود در مورد دولت مشترک== | ||
وقتی رهبران تنظیمهای جهادی با مشارکت گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی، با میانجیگری پاکستان موافقتنامهٔ اسلامآباد را امضا کردند که بر مبنای آن، «استاد ربانی از قوم تاجیک به عنوان رییس دولت و گلبدین حکمتیار از قوم پشتون نخستوزیر» تعیین شدند، احمدشاه مسعود علیرغم نارضایتی شدید از این موافقتنامه که آن را طرح و توطیهٔ آیاسآی پاکستان میخواند، از آن حمایت کرد. با آغاز سال جدید ۱۳۷۲، رهبران احزاب مجاهدین با وساطت و پادرمیانیِ پاکستان در اسلامآباد گرد آمدند تا در مورد تأمین صلح، مذاکرات و توافقاتی بهعمل بیاورند. در نتیجهٔ مذاکراتِ | وقتی رهبران تنظیمهای جهادی با مشارکت گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی، با میانجیگری پاکستان موافقتنامهٔ اسلامآباد را امضا کردند که بر مبنای آن، «استاد ربانی از قوم تاجیک به عنوان رییس دولت و گلبدین حکمتیار از قوم پشتون نخستوزیر» تعیین شدند، احمدشاه مسعود علیرغم نارضایتی شدید از این موافقتنامه که آن را طرح و توطیهٔ آیاسآی پاکستان میخواند، از آن حمایت کرد. با آغاز سال جدید ۱۳۷۲، رهبران احزاب مجاهدین با وساطت و پادرمیانیِ پاکستان در اسلامآباد گرد آمدند تا در مورد تأمین صلح، مذاکرات و توافقاتی بهعمل بیاورند. در نتیجهٔ مذاکراتِ آنها که پشت درهای بسته و با حضور میزبانانشان به شمول رئیس استخبارات عربستان سعودی صورت گرفت، موافقتنامهای در هفدهمِ حمل ۱۳۷۲ به امضا رسید که به موافقتنامهٔ اسلامآباد معروف گردید. متن موافقتنامه به زبان انگلیسی تهیه شده بود و رهبران احزاب که برخی از آنها زبان انگلیسی را نمیفهمیدند، در پای همان متن انگلیسی امضا کردند. امضاکنندگان موافقتنامهٔ اسلامآباد بعد از پایان جلسات و امضای موافقتنامه، برای زیارت خانهٔ کعبه راهی عربستان سعودی شدند؛ و سپس رهبران احزاب اسلامی در دهم ثور ۱۳۷۲در شهر جلالآباد گرد آمدند تا کابینهٔ جدیدِ حکومتِ حکمتیار را تعیین و معرفی کنند. احمدشاه مسعود در کابینهٔ جدید از وزارت دفاع برکنار گردید. این در حالی بود که احمدشاه مسعود یکسال قبل، از این رهبران خواست که برای تحویلگیری قدرت از حکومت نجیبالله، حکومتِ خود را تشکیل دهند و به کابل بیایند. احمدشاه مسعود وزارت دفاع را ترک گفت و به جبلالسراج رفت. گلبدین حکمتیار از ورود به مقر صدارت در شهر کابل امتناع ورزید و وزیران کابینهٔ خود را برای تدویر جلسات کابینه به چهارآسیاب، قرارگاه نظامی خود فرا میخواند. رویهمرفته، توافقنامهٔ اسلامآباد به پایان جنگ و تأمین صلح نینجامید | ||
وجنگ با تشکیل شورای هماهنگی (کودتا) میان گلبدین حکمتیار پشتون، عبدالرشید دستم و عبدالعلی مزاری هزاره، برای تصرف پایتخت دولت تاجیکی استاد ربانی، در یازدهم جدی ۱۳۷۲ وارد مرحلهٔ خونین و گسترده شد. | وجنگ با تشکیل شورای هماهنگی (کودتا) میان گلبدین حکمتیار پشتون، عبدالرشید دستم و عبدالعلی مزاری هزاره، برای تصرف پایتخت دولت تاجیکی استاد ربانی، در یازدهم جدی ۱۳۷۲ وارد مرحلهٔ خونین و گسترده شد. | ||
احمدشاه مسعود در تابستان ۱۳۷۳ که شورای هرات برای بررسی راههای صلح از سوی محمداسماعیل خان والی هرات تشکیل شده بود، در صددِ آن شد که از شورا در جهتِ یک دولت فراگیر و مورد توافقِ همه استفاده کند؛ هرچند که عبدالعلی مزاری و گلبدین حکمتیار نسبت به تقاضای محمداسماعیلخان که خود به مراکز | احمدشاه مسعود در تابستان ۱۳۷۳ که شورای هرات برای بررسی راههای صلح از سوی محمداسماعیل خان والی هرات تشکیل شده بود، در صددِ آن شد که از شورا در جهتِ یک دولت فراگیر و مورد توافقِ همه استفاده کند؛ هرچند که عبدالعلی مزاری و گلبدین حکمتیار نسبت به تقاضای محمداسماعیلخان که خود به مراکز آنها رفت، مبنی بر مشارکت در شورا تردید کردند و هواپیماهای جنرال دوستم دو بار شهر هرات را در زمان تدویر شورا مورد بمباران قرار داد. شورای هرات توسط محمداسماعیلخان والی هرات در ۲۸ سرطان ۱۳۷۳ با شرکت بیش از یکهزار نفر از بسیاری از ولایات کشور و پناهندگان افغانِ مقیم اروپا، آمریکا و ممالکِ عربی در شهر هرات تشکیل شد. محمدی وسف صدراعظم دوران سلطنت محمد ظاهر شاه، یکی از افراد شرکتکننده در شورا بود. احمدشاه مسعود در روزهای پایان جلسات شورا، استعفای استاد ربانی رئیس دولت اسلامی و ایجاد یک دورهٔ کوتاه انتقالی را به عنوان ابتکار سیاسی به شورای هرات در مجالس اختصاصی و محدود رهبری دولت مطرح کرد. او این اقدام را در سطح ملی و بینالمللی بااهمیت میپنداشت و استعفای رئیس دولت را نه بر اساسِ فشار خارجی و نه در یک توافق بیرونمرزی میان گروهها، بلکه بهصورتِ داوطلبانه به شورا و مجمعی که از مردم افغانستان تشکیل یافته بود، ارزیابی میکرد. اما این طرح و پیشنهاد احمدشاه مسعود بنا بر مخالفتِ برخی در درون دولت تحقق نیافت و شورای هرات بدون هیچ دستاوردی در عرصهٔ سیاسی و نظامی به کارِ خود پایان داد. | ||
حکمتیار پشتون در این جنگ خونین و در هماهنگی با نیروهای دوستم ازبک نیز نتوانست به تصرف پایتخت و سقوط دولت مجاهدین (تاجیک) دست یابد. احمدشاه مسعود در طول سالهای دفاع از کابل و دولت مجاهدین که شدیدترین حملات نیروهای مهاجم را دفع کرد و بار دشوار جنگ تحمیلی را به دوش کشید، برای استقرار صلح از هر فرصتی نیز استفاده نمود. به منظور ختم جنگ و تأمین صلح از هر مصلح و میانجی استقبال کرد و سختترین و غیر منصفانهترین تقاضاها و شرطها را پذیرفت. به رغم آنکه گلبدین حکمتیار در طول سه سال حاکمیت مجاهدین کابل را پیوسته راکت باران کرد و برای تصرف پایتخت و تشکیل حاکمیت انحصاری خود دهها بار به کابل حمله آورد اما مسعود برای دستیابی به صلح هرچند با ناخشنودی و اکراه حضور او را در تابستان ۱۳۷۵ در کابل به عنوان نخستوزیر پذیرفت. حضوری که دیگر خیری برای صلح نداشت. | حکمتیار پشتون در این جنگ خونین و در هماهنگی با نیروهای دوستم ازبک نیز نتوانست به تصرف پایتخت و سقوط دولت مجاهدین (تاجیک) دست یابد. احمدشاه مسعود در طول سالهای دفاع از کابل و دولت مجاهدین که شدیدترین حملات نیروهای مهاجم را دفع کرد و بار دشوار جنگ تحمیلی را به دوش کشید، برای استقرار صلح از هر فرصتی نیز استفاده نمود. به منظور ختم جنگ و تأمین صلح از هر مصلح و میانجی استقبال کرد و سختترین و غیر منصفانهترین تقاضاها و شرطها را پذیرفت. به رغم آنکه گلبدین حکمتیار در طول سه سال حاکمیت مجاهدین کابل را پیوسته راکت باران کرد و برای تصرف پایتخت و تشکیل حاکمیت انحصاری خود دهها بار به کابل حمله آورد اما مسعود برای دستیابی به صلح هرچند با ناخشنودی و اکراه حضور او را در تابستان ۱۳۷۵ در کابل به عنوان نخستوزیر پذیرفت. حضوری که دیگر خیری برای صلح نداشت. | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۰۲: | ||
=زمان طالبان= | =زمان طالبان= | ||
احمدشاه مسعود همانگونه که در سه سال حاکمیت مجاهدین به خاطر تحقق صلح و ثبات در افغانستان به هرصدایی در این جهت لبیک گفت و با هر گامی در این مسیر همراه شد، از نخستین ادعا و فریاد طالبان در پایان دادن به جنگ و استقرار صلح نیز استقبال کرد. او حرکت طالبان را که با شعار صلح خواهی و تحقق امنیت از جنوب کشور و از قندهار سر برآورد مورد تشویق و حمایت قرارداد؛ و در دسترسی به صلح به گونهٔ شگفتآور و متهوارنهای بدون سپاه و لشکر به پیشواز | احمدشاه مسعود همانگونه که در سه سال حاکمیت مجاهدین به خاطر تحقق صلح و ثبات در افغانستان به هرصدایی در این جهت لبیک گفت و با هر گامی در این مسیر همراه شد، از نخستین ادعا و فریاد طالبان در پایان دادن به جنگ و استقرار صلح نیز استقبال کرد. او حرکت طالبان را که با شعار صلح خواهی و تحقق امنیت از جنوب کشور و از قندهار سر برآورد مورد تشویق و حمایت قرارداد؛ و در دسترسی به صلح به گونهٔ شگفتآور و متهوارنهای بدون سپاه و لشکر به پیشواز آنها در۲۲ دلو ۱۳۷۳ به میدان شهر رفت. اما طالبان که یک گروه جاهل و وابسته به بیگانه بودند و نه برای صلح بلکه برای ایجاد حاکمیت جهل و بیداد و نابودی استقلال و هویت ملی افغانستان مأموریت داشتند راه جنگ را برگزیدند. احمدشاه مسعود که در سه سال گذشته برای دفاع از استقلال و حاکمیت ملی کشورش در برابر حملات و جنگهای خونین حکمتیار پشتون علیه کابل و دولت تاجیکی مجاهدین و در مقابل دسایس و توطئههای گوناگون ایستاده بود، این بار در برابر نیروی جهل و وحشت طالبی نیز ایستاد. مسعود ۱۸ ماه و دوازه روز (از ۲۱ حوت ۱۳۷۳ تا ۵ میزان ۱۳۷۵) نیروی طالبان را درپشت دروازههای پایتخت نگهداشت و در این مدت سختترین و خونینترین حملات آنها را در تصرف کابل دفع کرد. او چند بار برای جلوگیری از سقوط هرات و ولایات غربی کشور صدها تن نیروی خود را از مرکز به شیندند و هرات اعزام داشت و تا میزان ۱۳۷۴ مانع سقوط آن مناطق به دست طالبان شد. طالبان بعد از تسلط بر هرات و ولایات غربی با دریافت امکانات هنگفت مالی، لوجستیکی و نظامی از سوی آی اس آی [[پاکستان]] و ممالک عربی نفتخیز خلیج فارس در مشارکت با صدها تن جنگجوی مدارس پاکستان و داوطلبان دیگر خارجی با تصرف ولایات شرقی در میزان ۱۳۷۵ به کابل پایتخت کشور دست یافتند. احمدشاه مسعود یک روز قبل از ورود طالبان به شهر کابل در پنجم میزان ۱۳۷۵ در حالی نیروهای خود را از پایتخت به سوی شمال عقب برد که یک روز تأخیر در این عقبنشینی پیامد بسیار خونین وغم انگیزی را هم برای مردم پایتخت و هم برای آن نیروها درقبال داشت. طالبان و جنگجویان خارجی که از سه استقامت جنوب، شرق و غرب کابل در حال هجوم به شهر بودند با بستن راه شمال شهر به آسانی نیروهای مدافع را در محاصرهٔ کامل قرار میدادند. در چنین حالتی یک جنگ خونین و مرگبار کوچه به کوچه و خانه به خانه در شهر با آیندهٔ غیرقابل پیشبینی برای نیروهای مدافع پایتخت واقع میشد. در حالیکه برای احمدشاه مسعود تداوم مقاومت در برابر سلطهٔ طالبان و تجاوز پاکستان از اهمیت و اولویت برخوردار بود و درگیری نیروهای او در داخل شهر محاصره شده از سوی دشمن ضربهٔ جبران ناپذیری به آیندهٔ مقاومت وارد میکرد. | ||
احمدشاه مسعود بعد از ترک پایتخت هزاران تن نیروهای خود را داخل دره پنجشیر ساخت و مدخل دره را با قسمتی از سرک غرض جلوگیری از ورود نیروهای طالبان منفجر نمود. او بستن دهانهٔ پنجشیر را به صورت مؤقت از یکسو غرض تنظیم و سازماندهی دوبارهٔ نیروهای خود و از سوی دیگر به منظور ایجاد زمان و فرصت برای مردم پایتخت و شمال پایتخت در شناخت بهتر طالبان ضروری تلقی کرد. در حالیکه مسعود موفق به سازماندهی مجدد نیروها غرض تداوم مقاومت گردید، مردم در کابل و شمال کابل با طالبان نه به عنوان نیروی آورندهٔ امنیت و ثبات بلکه به نیروی وحشی وسرکوبگر ضد فرهنگ و مدنیت که توسط صدها تن از افراد جنگجوی پاکستانی وعرب همراهی میشدند، روبروگردیدند. احمدشاه مسعود نیروهای طالبان را دوهفته بعد در یک حملهٔ سریع و ناگهانی از دهانهٔ پنجشیر و سالنگ تا دامنههای کوتل خیرخانه درهم شکست و اولین بار دهها نفر از جنگجویان خارجی را که بیشترشان پاکستانی بودند به اسارت درآورد. | احمدشاه مسعود بعد از ترک پایتخت هزاران تن نیروهای خود را داخل دره پنجشیر ساخت و مدخل دره را با قسمتی از سرک غرض جلوگیری از ورود نیروهای طالبان منفجر نمود. او بستن دهانهٔ پنجشیر را به صورت مؤقت از یکسو غرض تنظیم و سازماندهی دوبارهٔ نیروهای خود و از سوی دیگر به منظور ایجاد زمان و فرصت برای مردم پایتخت و شمال پایتخت در شناخت بهتر طالبان ضروری تلقی کرد. در حالیکه مسعود موفق به سازماندهی مجدد نیروها غرض تداوم مقاومت گردید، مردم در کابل و شمال کابل با طالبان نه به عنوان نیروی آورندهٔ امنیت و ثبات بلکه به نیروی وحشی وسرکوبگر ضد فرهنگ و مدنیت که توسط صدها تن از افراد جنگجوی پاکستانی وعرب همراهی میشدند، روبروگردیدند. احمدشاه مسعود نیروهای طالبان را دوهفته بعد در یک حملهٔ سریع و ناگهانی از دهانهٔ پنجشیر و سالنگ تا دامنههای کوتل خیرخانه درهم شکست و اولین بار دهها نفر از جنگجویان خارجی را که بیشترشان پاکستانی بودند به اسارت درآورد. | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۸: | ||
او سپس در ۱۹ میزان ۱۳۷۵ با عبدالکریم خلیلی رهبر حزب وحدت اسلامی هزارهها و جنرال عبدالرشید دستم در شهرک خنجان شمال سالنگ معاهدهٔ تشکیل ائتلاف نظامی «شورای عالی دفاع از وطن» را امضاء کرد؛ و با این اقدام تلاش جنرال نصیرالله بابر وزیر داخلهٔ پاکستان و سران آی اس آی را در جلب حمایت و همکاری دوستم با طالبان ناکام ساخت. | او سپس در ۱۹ میزان ۱۳۷۵ با عبدالکریم خلیلی رهبر حزب وحدت اسلامی هزارهها و جنرال عبدالرشید دستم در شهرک خنجان شمال سالنگ معاهدهٔ تشکیل ائتلاف نظامی «شورای عالی دفاع از وطن» را امضاء کرد؛ و با این اقدام تلاش جنرال نصیرالله بابر وزیر داخلهٔ پاکستان و سران آی اس آی را در جلب حمایت و همکاری دوستم با طالبان ناکام ساخت. | ||
باگذشت هر روز از حاکمیت طالبان که وحشت و بیداد | باگذشت هر روز از حاکمیت طالبان که وحشت و بیداد آنها علیه مردم بیشتر، وابستگی آنها به بیگانه آشکارتر، تعداد جنگجویان متجاوز پاکستانی و خارجی در میان شان افزونتر و سلطهٔ تروریزم بینالمللی القاعده در حاکمیت آنها عمیقتر و گستردهتر میشد، نقش احمدشاه مسعود به عنوان یگانه مرجع و امید مقاومت در راه استقلال و حاکمیت ملی کشور برجسته تر نمایان میگردید. در طول سالهای حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم بینالمللی القاعده که از سوی استخبارات نظامی پاکستان (آی اس آی) و جمیعت العلمای فضل الرحمن و سمیع الحق با اعزام هزاران داوطلب جنگی حمایت و همراهی میشد، تنها احمدشاه مسعود با ایمان راسخ و ارادهای به استواری و سرافرازی قلههای بلند هندوکش به مقاومت در وطن ادامه داد. در سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ هجری خورشیدی دو بار لشکر وحشت طالبان با سپاهیان اجیر و داوطلب ویرانی از بلاد عرب وعجم به شمال کشورسرازیر شدند. به استثنای وادی پنجشیر و برخی از درهها و دامنههای شمال هندوکش و پامیر سیطرهٔ وحشت و ترور را به همه ولایات کشور پهن نمودند. بسیاری از رهبران و فرماندهانی که در این مناطق قرارداشتند و از پایداری و مقاومت دم میزدند، معرکهٔ مبارزه و جنگ را ترک کرده به بیرون از کشور رفتند، اما احمدشاه مسعود در تمام این حالات به تنهایی فریاد مقاومت سرداد و در راه دفاع از دین، آزادی و وطنش ثابت و استوار باقی ماند. احمدشاه مسعود در سالهای حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم چند بار به گونهٔ شگفتآوری در میزان ۱۳۷۵، جوزای ۱۳۷۶ و اسد ۱۳۷۸ درهها و تاکستانهای شمالی را از اشغال نیروی مهاجم طالبان و تروریزم آزاد ساخت و هزاران نفر از نیروهای زمین سوز و آدمکش آنها را که صدها پاکستانی و عرب در میان شان قرارداشت سرکوب کرد و به اسارت درآورد. او در یازدهم قوس ۱۳۷۷(۲ دسامبر۱۹۹۹) در پنجشیر جلسهای را متشکل از سیصد تن فرماندهان مناطق و اقوام مختلف افغانستان، رهبران گروهها و احزاب مجاهدین برای ایجاد هماهنگی و اتخاذ استراتیژی واحد مبارزه و مقاومت علیه طالبان دایر کرد؛ و با برگزاری این اجلاس، موفق به بازگرداندن رهبران و فرماندهان بیشتر و گسترش مقاومت و جنگ در ولایات مختلف شرقی، مرکزی و شمال غربی کشور شد. سختترین و نابرابرترین جنگ احمدشاه مسعود با نیروهای طالبان و متجاوزین خارجی در تابستان ۱۳۷۹ در تالقان به وقوع پیوست. این جنگ با هجوم بیست هزار تن نیروی طالبان، تروریستان القاعده و متجاوزین پاکستانی برای تسخیر تالقان و تصرف بدخشان و تمام مناطق عقبی در شمال و شمال شرق وادی پنجشیر بیش از یکماه طول کشید. در این جنگ نیروهای خارجی در میان طالبان بیشتراز نیروی بومی طالب بود. در حالیکه هزاران نفر جنگجوی پاکستانی شامل این نیروها میشد، هزاران تن از تروریستان سازمان القاعده متشکل از کشورهای عربی شمال آفریقا، شرق میانه، ممالک آسیای مرکزی، مناطق ماورای قفقاز، سینکیانگ چین، کشمیر، کشورهای اسلامی جنوب شرق آسیا و حتی ایالات متحدهٔ آمریکا و اروپای غربی قوت اصلی رزمی این لشکر را میساختند. هرچند طالبان و لشکر تجاوز و ترورخارجی تالقان را بعد از یکماه جنگ خونین تصرف کردند اما جلو پیشروی آنها را احمدشاه مسعود به سوی بدخشان و درههای شمال شرق هندوکش گرفت. | ||
احمدشاه مسعود در طول سالهای مقاومت و جنگ با طالبان و تروریزم از هر فرصت و زمانی برای مذاکره با طالبان نیز استفاده کرد تا | احمدشاه مسعود در طول سالهای مقاومت و جنگ با طالبان و تروریزم از هر فرصت و زمانی برای مذاکره با طالبان نیز استفاده کرد تا آنها را از وابستگی به بیگانه وهمدستی با تروریزم و تداوم کشتار و جنگ به سوی صلح بکشاند. اما این مذاکرات در اثر وابستگی طالبان به بیگانه و تروریزم بینالمللی به نتیجهای نرسید. همچنان موصوف در این سالها سعی نمود تا جامعهٔ بینالمللی به خصوص ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد را متقاعد به اعمال فشار علیه پاکستان در قطع دخالت و تجاوز به افغانستان نماید و آنها را از عواقب حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم بر منطقه و جهان آگاه سازد. او دراین سالها پیوسته با افراد و نمایندگان مختلف رسمی و غیررسمی مجامع جهانی چه در داخل افغانستان و چه درخارج از کشور به مذاکره و گفتگو پرداخت تا حقانیت مبارزه و مقاومت خود را به گوش آنها برساند و همکاری آنها را در استقرار صلح و ثبات در کشورش جلب نماید. عمدهترین مذاکرات او در این مورد با جامعهٔ اروپایی در مقر پارلمان اروپا درشهر استراسبورگ فرانسه بود. احمدشاه مسعود در سیزدهم حمل ۱۳۸۰ به مقر پارلمان اروپا سفرکرد و در مذاکرات مختلف و جلسات متعدد با مقامات رسمی و غیررسمی جامعهٔ اروپا اهداف و خواستههای خود را از مبارزه و مقاومت تشریح نمود. او در همین سفر در برابر پرسش خبرنگاران از پیامش به رئیسجمهور آمریکا گفت: «پیام من به آقای بوش این است که جنگ افغانستان و وجود پایگاههای تروریستی تنها به افغانستان محدود نمانده بلکه دیر یازود این خطرات گریبانگیر امریکا و تعداد بیشتری از کشورها در منطقه و جهان خواهدشد»، پیامی که تا چهار ماه دیگر تحقق یافت. | ||
=ترور احمدشاه مسعود= | =ترور احمدشاه مسعود= | ||
خط ۲۲۹: | خط ۲۲۹: | ||
تشکیل و رشد سازمان همکاری شانگهای در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی و تصمیم قاطع اعضای آن، خصوصاً چین و روسیه برای همکاریهای اقتصادی، نظامی و ضدتروریستی، رهبران آمریکا را به این فکر واداشته بود که در مقابل نیروی بزرگ «روسی-چینی» برای خود جای پایی در منطقه آسیای میانه باز کنند. | تشکیل و رشد سازمان همکاری شانگهای در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی و تصمیم قاطع اعضای آن، خصوصاً چین و روسیه برای همکاریهای اقتصادی، نظامی و ضدتروریستی، رهبران آمریکا را به این فکر واداشته بود که در مقابل نیروی بزرگ «روسی-چینی» برای خود جای پایی در منطقه آسیای میانه باز کنند. | ||
هردو کشور چین و روسیه دست به گریبان ناآرامیهایی در مرزهای استراتژیک خود بودند. در چین عامل ناآرامیها گروههای جداییطلب مسلمان اویغور بودند که در استان غربی سین کیانگ در جوار مرز افغانستان و برخی نواحی قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان سکونت داشتند، در روسیه، مشکل بزرگ مبارزه با نیروهای جداییطلب و افراطی چچن و حامیان عرب | هردو کشور چین و روسیه دست به گریبان ناآرامیهایی در مرزهای استراتژیک خود بودند. در چین عامل ناآرامیها گروههای جداییطلب مسلمان اویغور بودند که در استان غربی سین کیانگ در جوار مرز افغانستان و برخی نواحی قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان سکونت داشتند، در روسیه، مشکل بزرگ مبارزه با نیروهای جداییطلب و افراطی چچن و حامیان عرب آنها بود که به اعتقاد مسکو زیر نفوذ طالبان و القاعده قرار داشتند و طی سالهای تسلط طالبان بر افغانستان بین ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، در اردوگاههای طالبان و دیگر گروههای سنی افراطی در افغانستان و آسیای میانه آموزش میدیدند. | ||
از قضا فعالیت تمامی این گروههای افراطی و تحت نفوذ طالبان، در مناطقی از چین، روسیه و آسیای میانه بود که ذخایر بزرگ نفت و گاز در | از قضا فعالیت تمامی این گروههای افراطی و تحت نفوذ طالبان، در مناطقی از چین، روسیه و آسیای میانه بود که ذخایر بزرگ نفت و گاز در آنها قرار دارد. | ||
پس از تحکیم سازمان همکاری شانگهای و به درخواست چین و روسیه، دولتهای قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان اقدام به مهار فعالیتهای نیروهای افراطی مذهبی در خاک خود نموده، در چند مورد برخی از رهبران شورشی را دستگیر و برای محاکمه به چین تحویل دادند.[۲۶] دولت ازبکستان در ابتدا عضو پیمان نبود و به همین علت آمریکا کشور ازبکستان را «شریک استراتژیک» خود در منطقه میدانست، و حتی اقدام به تأسیس پایگاه نظامی در آن کشور کرده بود. اما پس از عضویت ازبکستان در سازمان همکاری شانگهای، سازمان طی بیانیهای خواستار خروج تمام نیروهای خارجی از خاک تمام کشورهای عضو شد. | پس از تحکیم سازمان همکاری شانگهای و به درخواست چین و روسیه، دولتهای قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان اقدام به مهار فعالیتهای نیروهای افراطی مذهبی در خاک خود نموده، در چند مورد برخی از رهبران شورشی را دستگیر و برای محاکمه به چین تحویل دادند.[۲۶] دولت ازبکستان در ابتدا عضو پیمان نبود و به همین علت آمریکا کشور ازبکستان را «شریک استراتژیک» خود در منطقه میدانست، و حتی اقدام به تأسیس پایگاه نظامی در آن کشور کرده بود. اما پس از عضویت ازبکستان در سازمان همکاری شانگهای، سازمان طی بیانیهای خواستار خروج تمام نیروهای خارجی از خاک تمام کشورهای عضو شد. | ||
بدین ترتیب، رشد نفوذ چین و روسیه در منطقه آسیای میانه و آسیای جنوبی، تسلط | بدین ترتیب، رشد نفوذ چین و روسیه در منطقه آسیای میانه و آسیای جنوبی، تسلط آنها بر منابع گسترده انرژی آن مناطق، عزم آنها برای عملیات ضدتروریستی و مهار کردن نیروهای شورشی و در راس آنها طالبان، عزم آنها به برچیدن پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه، و درخواست هند و ایران برای عضویت در این سازمان، به نگرانی دولت آمریکا دامن زد و آنها را به این فکر واداشت که با به دست گرفتن ابتکار عمل را در عملیات ضدتروریستی در منطقه و اشغال افغانستان، راه را برای تأسیس پایگاههای نظامی در همسایگی اعضاء سازمان هموار کنند. | ||
=پانویس= | =پانویس= |