۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
'''کلید واژهها:''' استراتژى، تقریب، مذاهب اسلامى، اهداف، اختلاف، وحدت، فتنه، تشیع، تسنن، تشنج زدایى، تهمت، برائت، جهان اسلام، تفرقه. | '''کلید واژهها:''' استراتژى، تقریب، مذاهب اسلامى، اهداف، اختلاف، وحدت، فتنه، تشیع، تسنن، تشنج زدایى، تهمت، برائت، جهان اسلام، تفرقه. | ||
شاید با مفهومى که ما از «استراتژى» در ذهن داریم، بحث از تعیین استراتژى را در سن کهن سالى شجره تقریب ، دیرهنگام ارزیابى کنیم، اما با بررسى معنا و مفهوم استراتژى به این نتیجه خواهیم رسید که این بحث، به صورت دورهاى و بلکه سالانه و به اقتضاى متغیرهاى گوناگون قابل طرح بوده و کاملاً کاربردى و غیرتکرارى است. بنابراین، ابتدا معناى استراتژى را بررسى نموده و سپس به بحث در مورد معنى تقریب و اهداف و طرحهاى کاربردى آن مىپردازیم.<br> | شاید با مفهومى که ما از «استراتژى» در ذهن داریم، بحث از تعیین استراتژى را در سن کهن سالى شجره تقریب <ref>دارالتقريب اسلامى در مصر به سال 1325 هجرى شمسى (1946 ميلادى) به دست مرحوم علامه محمدتقى قمى(رحمةالله) و با همراهى و همکارى جمعى از اساتيد و رييس وقت الازهر، شيخ مصطفى عبدالرزاق، بنا نهاده شد.</ref>، دیرهنگام ارزیابى کنیم، اما با بررسى معنا و مفهوم استراتژى به این نتیجه خواهیم رسید که این بحث، به صورت دورهاى و بلکه سالانه و به اقتضاى متغیرهاى گوناگون قابل طرح بوده و کاملاً کاربردى و غیرتکرارى است. بنابراین، ابتدا معناى استراتژى را بررسى نموده و سپس به بحث در مورد معنى تقریب و اهداف و طرحهاى کاربردى آن مىپردازیم.<br> | ||
=معنى استراتژى= | =معنى استراتژى= | ||
از بررسى فرهنگ نامهها و لغت نامههاى مختلف، این نتیجه به دست مىآید که واژه استراتژى ( Strategie(فرانسه) Strategy(انگلیسى))، اصطلاحى است که در حوزه نظامى تولد یافته و بازگرفته از کلمه لاتینى Stratos به معنى ارتش و کلمه ageinبه معنى فرماندهى کردن است. اما فرهنگ نویسان براى آن معانى و تفاسیر گوناگونى ارایه کرده و مدیران در عموم حوزههاى مدیریتى و برنامهریزى آن را به کار گرفتهاند. کوتاهترین تعریف از آن عبارت است از: «روش یا سیاست کلى براى دستیابى به هدفهاى معین». (آقابخشى و افشارى، ص 568). بنابراین پیش نیاز تعیین استراتژى، هدفگذارى است و در کنار آن، ریز برنامه، نقشه عملیات، توصیف کار عملى و تعیین لیست امکانات مورد نیاز ضرورت دارد. استراتژیست معروف فرانسوى «ژنرال آندره بوفه» (Andre beaufer) در کتاب مقدمهاى بر استراتژى (introductiona la strategie) مىگوید:<br> | از بررسى فرهنگ نامهها و لغت نامههاى مختلف، این نتیجه به دست مىآید که واژه استراتژى ( Strategie(فرانسه) Strategy(انگلیسى))، اصطلاحى است که در حوزه نظامى تولد یافته و بازگرفته از کلمه لاتینى Stratos به معنى ارتش و کلمه ageinبه معنى فرماندهى کردن است. اما فرهنگ نویسان براى آن معانى و تفاسیر گوناگونى ارایه کرده و مدیران در عموم حوزههاى مدیریتى و برنامهریزى آن را به کار گرفتهاند. کوتاهترین تعریف از آن عبارت است از: «روش یا سیاست کلى براى دستیابى به هدفهاى معین». (آقابخشى و افشارى، ص 568). بنابراین پیش نیاز تعیین استراتژى، هدفگذارى است و در کنار آن، ریز برنامه، نقشه عملیات، توصیف کار عملى و تعیین لیست امکانات مورد نیاز ضرورت دارد. استراتژیست معروف فرانسوى «ژنرال آندره بوفه» (Andre beaufer) در کتاب مقدمهاى بر استراتژى (introductiona la strategie) مىگوید:<br> | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
==1ـ تشنجزدایى== | ==1ـ تشنجزدایى== | ||
دشمنان اسلام تاکنون کوشیدهاند با برانگیختن احساسات شخصیتهاى مجهولى همچون آيتالله بلژیکى، شیخ حسن آلمانى و شیخ یوسف فرانسوى و با برپا نمودن محافلى که در آنها به ظاهر تاریخ اسلام را بیان مىکنند اما هدف آنان برجسته کردن یا ساختن صحنههایى است که احساسات طیفهاى داخلى مسلمین را علیه یکدیگر تهییج مىکند، جو تشنج را دامن زنند و هریک از دو طرف درگیر را به مجروح ساختن طرف مقابل تشویق نمایند.<br> | دشمنان اسلام تاکنون کوشیدهاند با برانگیختن احساسات شخصیتهاى مجهولى همچون آيتالله بلژیکى، شیخ حسن آلمانى و شیخ یوسف فرانسوى و با برپا نمودن محافلى که در آنها به ظاهر تاریخ اسلام را بیان مىکنند اما هدف آنان برجسته کردن یا ساختن صحنههایى است که احساسات طیفهاى داخلى مسلمین را علیه یکدیگر تهییج مىکند، جو تشنج را دامن زنند و هریک از دو طرف درگیر را به مجروح ساختن طرف مقابل تشویق نمایند.<br> | ||
از سوى دیگر، خلفاى راشدین با نام گذارى فرزندان خود به اسم یکدیگر و انجام ازدواجهاى فامیلى و شرکت در نمازهاى جماعت به امامتِ فردى که با او در مورد نحوه اداره جامعه اسلامى پس از پیامبر اختلافنظر داشتهاند، سعى در تشنجزدایى و عادى کردن روابط داشتهاند. و پس از آنان ائمه اربعه مذاهب همین شیوه و سنت را رعایت کردهاند و حتى پشت سر امامى که فتواى او با فتواى آنان مخالفت داشته نماز خواندهاند. | از سوى دیگر، خلفاى راشدین با نام گذارى فرزندان خود به اسم یکدیگر و انجام ازدواجهاى فامیلى و شرکت در نمازهاى جماعت به امامتِ فردى که با او در مورد نحوه اداره جامعه اسلامى پس از پیامبر اختلافنظر داشتهاند، سعى در تشنجزدایى و عادى کردن روابط داشتهاند. و پس از آنان ائمه اربعه مذاهب همین شیوه و سنت را رعایت کردهاند و حتى پشت سر امامى که فتواى او با فتواى آنان مخالفت داشته نماز خواندهاند. <ref>همچون نمازخواندن ابوحنيفه و يارانش که قايل به وجوب بسمالله نبودند، پشت سر امام مدينه که قايل به وجوب آن بود و اقتداى ابويوسف حنبلى مذهب در نماز به رشيد مالکى مذهب، در حالىکه احمد بن حنبل بر خلاف مالک، خون گرفتن را موجب بطلان وضو مىداند و رشيد در آن ساعت حجامت کرده بود و سپس به نماز ايستاد و ابويوسف پشت سر او نماز خواند و گفت چرا پشت سر رشيد نماز نخوانم در حالىکه شافعى در صبحگاهى که در نزديک آرامگاه ابوحنيفه نماز مىخواند، به احترام او قنوت نماز را به جاى نياورد.</ref><br> | ||
اگر چه در کتابها آوردهاند که «سئل عن بعض الشافعیة عن حکم الطعام الذى وقعت علیه قطرة نبیذ فقال یرمى لکلب أو حنفى»، اما به طور قطع، طرف سؤال و جواب، دشمنان شافعى و حنفى و مخالفان پیامبر اسلام بودهاند. یا اگر آوردهاند که «سئل عن حنفى هل یجوز للحنفى ان یتزوج المرأة الشافعیة فقال ان ذلک لا یجوز لانها یشک فى ایمانها»، اینها یا به دلیل جهالت دوستان و یا شیطنت دشمنان است که چنین پیکره یک جامعه را آزرده و دردمند مىپسندند تا ناآرامى و تنش را بر آن تحمیل نمایند و الا هیچگاه رهبران آگاه و عالم و متکى به وحى و سنت چنین سخنانى را به زبان نمىآورند و اختلافنظر و رأى، آنان را به سوى تشنج آفرینى و تخطئه و توهین نمىبرد. امامیه نیز فقهاى اربعه را مجتهد مىدانند که داراى صواب و خطا هستند اگر چه خود، به فتواى آنان عمل نمىکنند اما آنان را محترم و داراى رتبه علمى مىدانند. <br> | اگر چه در کتابها آوردهاند که «سئل عن بعض الشافعیة عن حکم الطعام الذى وقعت علیه قطرة نبیذ فقال یرمى لکلب أو حنفى»، اما به طور قطع، طرف سؤال و جواب، دشمنان شافعى و حنفى و مخالفان پیامبر اسلام بودهاند. یا اگر آوردهاند که «سئل عن حنفى هل یجوز للحنفى ان یتزوج المرأة الشافعیة فقال ان ذلک لا یجوز لانها یشک فى ایمانها»، اینها یا به دلیل جهالت دوستان و یا شیطنت دشمنان است که چنین پیکره یک جامعه را آزرده و دردمند مىپسندند تا ناآرامى و تنش را بر آن تحمیل نمایند و الا هیچگاه رهبران آگاه و عالم و متکى به وحى و سنت چنین سخنانى را به زبان نمىآورند و اختلافنظر و رأى، آنان را به سوى تشنج آفرینى و تخطئه و توهین نمىبرد. امامیه نیز فقهاى اربعه را مجتهد مىدانند که داراى صواب و خطا هستند اگر چه خود، به فتواى آنان عمل نمىکنند اما آنان را محترم و داراى رتبه علمى مىدانند. <br> | ||
دکتر عبدالمجید سلیم از رهبران الازهر مىگوید: «اصحاب پیامبر گرامى اسلام(صلىاللهعلیهوآله) و پیروان نیکومنش آنان و رهبران مذاهب، گاه با هم اختلاف داشتند و یکى حجت و دلیل دیگرى را رد مىکرد و از نظر خود با برهان و احتجاج نیکو دفاع مىکرد، اما تاکنون نشنیدهایم که یکى از آنان دیگرى را به بدى یاد کند یا او را متهم نماید و هیچگاه این اختلاف عامل دشمنى و کینه نبود و هیچ زمان نظرات خود را که در آن اختلاف داشتند، از پایههاى ایمان و اصول شریعت نمىدانستند که مخالف آن کافر یا معصیت کار در برابر خدا باشد و از بحث نظرى و گشوده بودن راه اظهار نظر در عقاید و اصول دین حمایت مىکردند و براى مهار کردن فتنه و حفظ وحدت از آن چه از پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله) رسیده است، جانبدارى مىکردند تا عزت و سعادت و منزلت خود را در پرتو آن تأمین نمایند و به همین دلیل، همواره صاحب قدرت و عزت و مهابت بودند». (مجله رسالةالاسلام).<br> | دکتر عبدالمجید سلیم از رهبران الازهر مىگوید: «اصحاب پیامبر گرامى اسلام(صلىاللهعلیهوآله) و پیروان نیکومنش آنان و رهبران مذاهب، گاه با هم اختلاف داشتند و یکى حجت و دلیل دیگرى را رد مىکرد و از نظر خود با برهان و احتجاج نیکو دفاع مىکرد، اما تاکنون نشنیدهایم که یکى از آنان دیگرى را به بدى یاد کند یا او را متهم نماید و هیچگاه این اختلاف عامل دشمنى و کینه نبود و هیچ زمان نظرات خود را که در آن اختلاف داشتند، از پایههاى ایمان و اصول شریعت نمىدانستند که مخالف آن کافر یا معصیت کار در برابر خدا باشد و از بحث نظرى و گشوده بودن راه اظهار نظر در عقاید و اصول دین حمایت مىکردند و براى مهار کردن فتنه و حفظ وحدت از آن چه از پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله) رسیده است، جانبدارى مىکردند تا عزت و سعادت و منزلت خود را در پرتو آن تأمین نمایند و به همین دلیل، همواره صاحب قدرت و عزت و مهابت بودند». (مجله رسالةالاسلام).<br> | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
* 3/8ـ حضور فعال مسلمانان در مجامع بینالمللى، علمى و حقوقى؛<br> | * 3/8ـ حضور فعال مسلمانان در مجامع بینالمللى، علمى و حقوقى؛<br> | ||
* 3/9ـ شبکه کردن و متصل کردن مجامع تقریب بین مذاهب اسلامى در ایران، لبنان، مصر، عراق و غیره و تشکیل کنفدراسیون بینالمللى تقریب بین مذاهب اسلامى.<br> | * 3/9ـ شبکه کردن و متصل کردن مجامع تقریب بین مذاهب اسلامى در ایران، لبنان، مصر، عراق و غیره و تشکیل کنفدراسیون بینالمللى تقریب بین مذاهب اسلامى.<br> | ||
=سخن پایانى= | |||
در پایان، ضمن آرزوى توفیق براى تمامى منادیان تقریب به عنوان ارادت مندان و پیروان واقعى پیامبر گرامى اسلام، به مخالفان این ایده مقدس توصیه مىگردد شرایط زمان و مکان را درک نمایند. با گشوده شدن مرزها و تغییر شرایط، امروزه اباطیلى که مبانى بدبینى و خصومت را تشکیل مىداد، رنگ باخته و تنها جاهلان و متحجران فرقههاى اسلامى هستند که پایبند به بافتهها و پیرایههاى دشمنان اتحاد فرقههاى مسلمان باقى ماندهاند. امروزه در قلب حجاز که روزى مرکز نشر اکاذیب علیه شیعه بود، کتابها و منابع شیعى به وفور مبادله و به طور رسمى در نمایشگاههاى بینالمللى عرضه مىشود و کتابفروشىهاى پایگاه تشیع، یعنى قم، پر از کتابهاى اهلسنت است. بیاییم خود را از صف جاهلان جدا نموده و آیینى را که به زودى عالمگیر مىشود و هراس جهانى شدن آن، دشمنان را فرا گرفته است، باور نموده و برنامه خود قرار دهیم. به امید روزى که پرچم لااله الا الله و محمد رسول الله بر فراز عالم به اهتزاز در آید.<br> | |||
=منابع و مآخذ= | |||
# آذرشب، محمدعلى، ملف التقریب، تهران، المجمع العالمى للتقریب بین المذاهب الاسلامیة، 1379ش. | |||
# آقابخشى، على و افشارى، مینو، فرهنگ علوم سیاسى، نشر چاپار. | |||
# ابن ابى الحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهجالبلاغه، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالاحیاء التراث العربى، چاپ دوم، 1385ق، ج6. | |||
# بىآزار شیرازى، عبدالکریم، همبستگى مذاهب اسلامى، تهران، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى، 1377ش. | |||
# ثابت، محمدسعید، الوحدة الاسلامیه، مطبعة الغرى الحدیثه، نجف. | |||
# ثقفى، ابراهیم بن محمد، الغارات، عطارد، 1373، ج1. | |||
# حول الوحدة الاسلامیة، منظمة الاعلام الاسلامى، چاپ اول، 1404ق. | |||
# رسالةالاسلام، سال سوم، شماره چهارم. | |||
# سایت مرکز اطلاعرسانى فلسطین. | |||
# طبرى، محمد بن جریر، تاریخ طبرى، قاهره، مطبعة الاستقامه، 1357ق. | |||
# علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 33. | |||
# على دروب التقریب، دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه، بیروت. | |||
# قمى، محمدتقى، منادیان تقریب. | |||
# مجله سیاحت غرب، مرکز پژوهشهاى صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران، شماره 4. | |||
# مجله حوزه، دفتر تبلیغات اسلامى، شماره 43/44. | |||
# مجلة رسالةالاسلام، شماره 1، سال اول، ربیع الاول 1368ق. | |||
# ملحمه الوحدة. | |||
# نهجالبلاغه. | |||
# هندى، علاء الدین على التقى بن حسام الدین، کنز العمال. | |||
ویرایش