پرش به محتوا

استراتژی تقریب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۳: خط ۵۳:
وى سپس به نقاط مشترک تمامى مسلمانان، یعنى خداى واحد، پیامبر واحد، قبله واحد، قانون و کتاب دستور واحد و پنج اصل معروف بین آنان و اعتقاد همه فرقه‌ها‌ى مسلمانان به روز رستاخیز اشاره کرده و مى‌افزاید:
وى سپس به نقاط مشترک تمامى مسلمانان، یعنى خداى واحد، پیامبر واحد، قبله واحد، قانون و کتاب دستور واحد و پنج اصل معروف بین آنان و اعتقاد همه فرقه‌ها‌ى مسلمانان به روز رستاخیز اشاره کرده و مى‌افزاید:
«پاى‌بندى به این مشترکات ما را امتى یک‌پارچه قرار مى‌دهد که از هدف واحد، شیوه‌اى همگون و رهبرى و راهبرد عقایدى متحد برخورداریم. زیرا همه اعتقاد داریم که هدف ما در زندگى بر اساس آیه شریفه «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإِْنْسَ إِلاّ لِیعْبُدُونِ»(الذاریات/56)، اطاعت کامل و بندگى خداست و روش ما با الهام از آیه شریفه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل‌عمران/103) و بر اساس دستور خداوند سبحان، همبستگى و یگانگى است و رهبرى ما به فرمان خداوند به پیامبر خاتم حضرت محمد(صلى‌الله‌علیه‌وآله) سپرده شده است و در اصول عقاید نیز هم کیش و هم عنانیم. بنابراین، تنها چیزى که به آن نیاز داریم، آن است که هر کدام دیگرى را به خطا و بدعت گذارى متهم نسازیم».<br>
«پاى‌بندى به این مشترکات ما را امتى یک‌پارچه قرار مى‌دهد که از هدف واحد، شیوه‌اى همگون و رهبرى و راهبرد عقایدى متحد برخورداریم. زیرا همه اعتقاد داریم که هدف ما در زندگى بر اساس آیه شریفه «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإِْنْسَ إِلاّ لِیعْبُدُونِ»(الذاریات/56)، اطاعت کامل و بندگى خداست و روش ما با الهام از آیه شریفه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل‌عمران/103) و بر اساس دستور خداوند سبحان، همبستگى و یگانگى است و رهبرى ما به فرمان خداوند به پیامبر خاتم حضرت محمد(صلى‌الله‌علیه‌وآله) سپرده شده است و در اصول عقاید نیز هم کیش و هم عنانیم. بنابراین، تنها چیزى که به آن نیاز داریم، آن است که هر کدام دیگرى را به خطا و بدعت گذارى متهم نسازیم».<br>
مرحوم آيت‌الله محمدحسین آل کاشف‌الغطاء نیز در مورد تقریب مذاهب اسلامى چنین مى‌فرماید: «وحدت مقوله‌اى رفتارى و منشى و به معنى سجایا و صفات، رفتارها و منش‌ها‌، پاى‌بندى‌ها‌ى پایدار و اخلاق برجسته است. اتحاد آن است که مسلمانان از ثروت‌ها‌ و دست‌مایه‌ها‌ى خود به طور مشترک و بر اساس موازین قسط و عدل بهره‌گیرند. وحدت به معنى هضم فرقه‌اى در فرقه‌اى و سکوت فرقه مغلوبه نیست و از عدالت به دور است که ما فرقه‌اى را که در انزوا و مورد اتهام قرار گرفته و از خود دفاع مى‌کند، به دلیل دفاع از حق خود به تفرقه‌افکنى و کینه‌توزى متهم کنیم، بلکه باید سخن او را بررسى نماییم، اگر حق با اوست او را یارى دهیم والا با استدلال او را قانع سازیم». (حول الوحدة الاسلامیه، ص 36).<br>
مرحوم [[محمد حسین کاشف الغطا|آيت‌الله محمدحسین آل کاشف‌الغطاء]] نیز در مورد تقریب مذاهب اسلامى چنین مى‌فرماید: «وحدت مقوله‌اى رفتارى و منشى و به معنى سجایا و صفات، رفتارها و منش‌ها‌، پاى‌بندى‌ها‌ى پایدار و اخلاق برجسته است. اتحاد آن است که مسلمانان از ثروت‌ها‌ و دست‌مایه‌ها‌ى خود به طور مشترک و بر اساس موازین قسط و عدل بهره‌گیرند. وحدت به معنى هضم فرقه‌اى در فرقه‌اى و سکوت فرقه مغلوبه نیست و از عدالت به دور است که ما فرقه‌اى را که در انزوا و مورد اتهام قرار گرفته و از خود دفاع مى‌کند، به دلیل دفاع از حق خود به تفرقه‌افکنى و کینه‌توزى متهم کنیم، بلکه باید سخن او را بررسى نماییم، اگر حق با اوست او را یارى دهیم والا با استدلال او را قانع سازیم». (حول الوحدة الاسلامیه، ص 36).<br>
از توضیحاتى که درباره معنى دو واژه استراتژى و تقریب به طور جداگانه ارایه شد و اشاراتى که به عملیات تقریبى و مصادیق آن گردید، نتیجه گرفته مى‌شود که استراتژى تقریب، به معنى تعیین سیاست‌ها‌ى راهبردى براى مصونیت سامانه تقریب از برخورد با موانع و آسیب‌ها‌ و رسیدن به سر منزل مقصود است و این راهبرد نیازمند برنامه‌ها‌ى عملى و کاربردى براى پوشاندن حفره‌ها‌ و خلأهاى موجود و مهار تنش‌ها‌ى پدید آمده در روابط مشترک و دست‌یابى به آرمان‌ها‌ى مذاهب اسلامى است. این توضیحات روشن ساخت که مجهولاتى که ما باید به تبیین آن بپردازیم، عبارت‌اند از: <br>
از توضیحاتى که درباره معنى دو واژه استراتژى و تقریب به طور جداگانه ارایه شد و اشاراتى که به عملیات تقریبى و مصادیق آن گردید، نتیجه گرفته مى‌شود که استراتژى تقریب، به معنى تعیین سیاست‌ها‌ى راهبردى براى مصونیت سامانه تقریب از برخورد با موانع و آسیب‌ها‌ و رسیدن به سر منزل مقصود است و این راهبرد نیازمند برنامه‌ها‌ى عملى و کاربردى براى پوشاندن حفره‌ها‌ و خلأهاى موجود و مهار تنش‌ها‌ى پدید آمده در روابط مشترک و دست‌یابى به آرمان‌ها‌ى مذاهب اسلامى است. این توضیحات روشن ساخت که مجهولاتى که ما باید به تبیین آن بپردازیم، عبارت‌اند از: <br>
1ـ هدف تقریب؛<br>
1ـ هدف تقریب؛<br>
خط ۶۶: خط ۶۶:
اما آیا معقول است که بپنداریم با رحلت منادى توحید، همه تلاش‌ها‌ و تهدیدها پایان یافت و تمامى دشمنان از سعایت و دشمنى پشیمان شدند و دیگر به جاى هدف قراردادن اسلام، قرآن و مأذنه‌ها‌یى که برفراز آن، نام مبارک پیامبراسلام برده مى‌شد، اینک به فکر مفاهمه مثبت و سازنده با مسلمانان و یارى دادن آنان افتاده‌اند یا باید باور کنیم که آن روز روز روشنایى سوسویه‌ها‌ى خاموش و خفته امید به نفاق‌افکنى و تفرقه براى فروپاشى نظام نوپاى پیامبراکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) در دل تاریک آنان بود.<br>
اما آیا معقول است که بپنداریم با رحلت منادى توحید، همه تلاش‌ها‌ و تهدیدها پایان یافت و تمامى دشمنان از سعایت و دشمنى پشیمان شدند و دیگر به جاى هدف قراردادن اسلام، قرآن و مأذنه‌ها‌یى که برفراز آن، نام مبارک پیامبراسلام برده مى‌شد، اینک به فکر مفاهمه مثبت و سازنده با مسلمانان و یارى دادن آنان افتاده‌اند یا باید باور کنیم که آن روز روز روشنایى سوسویه‌ها‌ى خاموش و خفته امید به نفاق‌افکنى و تفرقه براى فروپاشى نظام نوپاى پیامبراکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) در دل تاریک آنان بود.<br>
تنها کسى که توطئه شکننده دشمنان پیامبراکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) را علیه تمامیت اسلام تشخیص داد و با سترگى و صلابت و ثقابت اندیشه به نبرد با آن پرداخت، امام تقریبیان حضرت على(علیه‌السلام) بود. به طورى که در یک دست نوشته ماندگار و حکیمانه از او چنین آمده است: «دیدم گروهى از مردمان از دین برگشته و دیگران را به نابود ساختن دین خدا و شریعت پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله) و آیین حضرت ابراهیم(علیه‌السلام)فرا مى‌خوانند، پس ترسیدم که اگر اسلام را یارى ندهم، رخنه و خرابى در بنیان آن به وجود آید که مصیبتى بزرگ را برمن تحمیل نماید، پس آن گاه به نزد ابابکر رفتم و با او بیعت کردم و مصمّم در برابر حوادثى که کیان اسلام را تهدید مى‌کرد، ایستادگى کردم تا آنکه باطل رخت بربست و از میان رفت و نام مبارک الله، به رغم خواسته کافران عظمت یافت. در حالى‌که ابابکر مسئولیت حل و فصل امور را برعهده داشت. پس او را خیرخواهانه همراهى کردم و در آنچه رضایت خدا در آن بود با تمام توان از او اطاعت کردم». (ثقفى، 1373، ج 1، ص 302؛ علامه مجلسى، ج 33، ص 568 و ابن ابى الحدید، ج6، ص95).<br>
تنها کسى که توطئه شکننده دشمنان پیامبراکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) را علیه تمامیت اسلام تشخیص داد و با سترگى و صلابت و ثقابت اندیشه به نبرد با آن پرداخت، امام تقریبیان حضرت على(علیه‌السلام) بود. به طورى که در یک دست نوشته ماندگار و حکیمانه از او چنین آمده است: «دیدم گروهى از مردمان از دین برگشته و دیگران را به نابود ساختن دین خدا و شریعت پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله) و آیین حضرت ابراهیم(علیه‌السلام)فرا مى‌خوانند، پس ترسیدم که اگر اسلام را یارى ندهم، رخنه و خرابى در بنیان آن به وجود آید که مصیبتى بزرگ را برمن تحمیل نماید، پس آن گاه به نزد ابابکر رفتم و با او بیعت کردم و مصمّم در برابر حوادثى که کیان اسلام را تهدید مى‌کرد، ایستادگى کردم تا آنکه باطل رخت بربست و از میان رفت و نام مبارک الله، به رغم خواسته کافران عظمت یافت. در حالى‌که ابابکر مسئولیت حل و فصل امور را برعهده داشت. پس او را خیرخواهانه همراهى کردم و در آنچه رضایت خدا در آن بود با تمام توان از او اطاعت کردم». (ثقفى، 1373، ج 1، ص 302؛ علامه مجلسى، ج 33، ص 568 و ابن ابى الحدید، ج6، ص95).<br>
علامه دکتر عبدالمتعال صعیدى استاد دانشگاه الأزهر مى‌گوید: «على ابن ابى طالب(علیه‌السلام) اولین بنیان گذار تقریب بین مذاهب است، با اینکه مى‌دانست از دیگران به خلافت سزاوارتر است ولى با ابوبکر و عمر و عثمان به مدارا رفتار کرد و از هیچ‌گونه کمک نسبت به آنان دریغ نفرمود». (مجله رسالة‌الاسلام، سال سوم، شماره چهارم).<br>
علامه دکتر [[عبد المتعال الصعیدى|عبدالمتعال صعیدى]] استاد [[دانشگاه الأزهر]] مى‌گوید: «على ابن ابى طالب(علیه‌السلام) اولین بنیان گذار تقریب بین مذاهب است، با اینکه مى‌دانست از دیگران به خلافت سزاوارتر است ولى با ابوبکر و عمر و عثمان به مدارا رفتار کرد و از هیچ‌گونه کمک نسبت به آنان دریغ نفرمود». (مجله رسالة‌الاسلام، سال سوم، شماره چهارم).<br>
شرایط فتنه‌اى که امام على(علیه‌السلام) در آن احساس خطر و نگرانى فرمود در بیان دیگرى از آن بزرگوار چنین ترسیم شده است: «ابوسفیان [که پیش از این، مردى را براى شناسایى اوضاع مسلمانان مأمور کرده] به محض دریافت خبر رحلت خاتم‌المرسلین و اطلاع از بیعت مردم با ابوبکر در جمع مسلمانان حضور یافت و چنین گفت: به خدا سوگند من شعله‌اى را مى‌بینم که جز خون آن را خاموش نمى‌کند. کجاست عبدمناف؟ ابوبکر را چه به ولایت امور مسلمانان! پس على و عباس کجایند و چرا حکومت به غیر فرزندان عبدمناف داده شد؟» (طبرى، 1357ق، ج1، ص1331).<br>
شرایط فتنه‌اى که امام على(علیه‌السلام) در آن احساس خطر و نگرانى فرمود در بیان دیگرى از آن بزرگوار چنین ترسیم شده است: «ابوسفیان [که پیش از این، مردى را براى شناسایى اوضاع مسلمانان مأمور کرده] به محض دریافت خبر رحلت خاتم‌المرسلین و اطلاع از بیعت مردم با ابوبکر در جمع مسلمانان حضور یافت و چنین گفت: به خدا سوگند من شعله‌اى را مى‌بینم که جز خون آن را خاموش نمى‌کند. کجاست عبدمناف؟ ابوبکر را چه به ولایت امور مسلمانان! پس على و عباس کجایند و چرا حکومت به غیر فرزندان عبدمناف داده شد؟» (طبرى، 1357ق، ج1، ص1331).<br>
پس از این مکر و اشک تمساح‌گونه، ابوسفیان که لحظه‌اى به خدا و رسول، ایمان نیاورده بود چنین گفت: «اى على! دست بگشا تا با تو بیعت کنم، به خدا سوگند اگر بخواهى سپاهى پیاده و سواره علیه ابابکر گرد آورم». اما على(علیه‌السلام) ]خباثت نیت او را شناخت و[ از گشودن دست امتناع کرد و به او چنین فرمود: «به خدا سوگند تو جز فتنه‌انگیزى هدفى را دنبال نمى‌کنى. همانا تو دیر زمانى است که بدخواه اسلام بوده‌اى و ما نیازى به نصیحت تو نداریم». سپس ابوسفیان ناامید گشت، مأیوس از جاى برخاست، در حالى‌که با خود شعرى را مى‌خواند که مضمون آن این بود: تیرى رها شد آن گونه که مى‌خواستم به هدف ننشست و وارونه خورد و کسى براى آن گریه نکرد. (پیشین).<br>
پس از این مکر و اشک تمساح‌گونه، ابوسفیان که لحظه‌اى به خدا و رسول، ایمان نیاورده بود چنین گفت: «اى على! دست بگشا تا با تو بیعت کنم، به خدا سوگند اگر بخواهى سپاهى پیاده و سواره علیه ابابکر گرد آورم». اما على(علیه‌السلام) ]خباثت نیت او را شناخت و[ از گشودن دست امتناع کرد و به او چنین فرمود: «به خدا سوگند تو جز فتنه‌انگیزى هدفى را دنبال نمى‌کنى. همانا تو دیر زمانى است که بدخواه اسلام بوده‌اى و ما نیازى به نصیحت تو نداریم». سپس ابوسفیان ناامید گشت، مأیوس از جاى برخاست، در حالى‌که با خود شعرى را مى‌خواند که مضمون آن این بود: تیرى رها شد آن گونه که مى‌خواستم به هدف ننشست و وارونه خورد و کسى براى آن گریه نکرد. (پیشین).<br>
خط ۷۳: خط ۷۳:


==2ـ صیانت از عظمت مسلمین ==
==2ـ صیانت از عظمت مسلمین ==
با آنکه هم اکنون حدود یک چهارم از جمعیت 6 میلیارد نفرى جهان را مسلمانان تشکیل مى‌دهند، اما این جمعیت حدود 5/1 میلیاردى نتوانسته است در طول پنجاه سال گذشته در برابر یک جمعیت 3 میلیون نفره، از پاره تن خود یعنى فلسطین مظلوم، دفاع کند. آیا این امر جز به این دلیل است که مسلمانان با طرح اختلافات واهى و تشعب و تجزى، عظمت و عزت خود را مخدوش ساخته و خود را ناتوان نموده‌اند؟ قرآن کریم مى‌فرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکمْ»؛ آیا تا کنون هیچ اجتماعى از عقول مسلمانان تشکیل شده تا دستاورد این همه طعن و نفرین و ردیه و منبر نهادن علیه یک‌دیگر را بررسى نمایند؟<br>
با آنکه هم اکنون حدود یک چهارم از جمعیت 6 میلیارد نفرى جهان را مسلمانان تشکیل مى‌دهند، اما این جمعیت حدود 5/1 میلیاردى نتوانسته است در طول پنجاه سال گذشته در برابر یک جمعیت 3 میلیون نفره، از پاره تن خود یعنى فلسطین مظلوم، دفاع کند. آیا این امر جز به این دلیل است که مسلمانان با طرح اختلافات واهى و تشعب و تجزى، عظمت و عزت خود را مخدوش ساخته و خود را ناتوان نموده‌اند؟ قرآن کریم مى‌فرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکمْ»؛ آیا تاکنون هیچ اجتماعى از عقول مسلمانان تشکیل شده تا دستاورد این همه طعن و نفرین و ردیه و منبر نهادن علیه یک‌دیگر را بررسى نمایند؟<br>
آیا بدیهى‌تر از این قضیه، گزاره‌اى را مى‌توان یافت که جدایى اجزاى یک مجموعه به دشمن، فرصت، شوکت و قدرت مى‌بخشد تا عظمت امت اسلام را نابود و بى خاصیت نماید؟! چرا زنگ‌ها‌ى خطر در این مجتمع تمدن ساز، یعنى دهکده جهانى اسلام، دیر به صدا در مى‌آید و خطرى که بارها بر چهره آنان پنجه انداخته، آنان را بیدار نمى‌کند؟ امروزه شناسایى نقطه آسیب‌پذیرى مسلمانان یک ضرورت و هوشیارى است. یهود مى‌کوشد تمام وابستگان خود را از سراسر دنیا جمع و حتى مسیحیت صهیونیستى را ضمیمه خود نماید و دشمنى‌ها‌ى ریشه دار خود با مسیحیان را فراموش کند تا مبارزه خود را با دشمن اصلى، یعنى اسلام، سازمان بخشد.<br>
آیا بدیهى‌تر از این قضیه، گزاره‌اى را مى‌توان یافت که جدایى اجزاى یک مجموعه به دشمن، فرصت، شوکت و قدرت مى‌بخشد تا عظمت امت اسلام را نابود و بى خاصیت نماید؟! چرا زنگ‌ها‌ى خطر در این مجتمع تمدن ساز، یعنى دهکده جهانى اسلام، دیر به صدا در مى‌آید و خطرى که بارها بر چهره آنان پنجه انداخته، آنان را بیدار نمى‌کند؟ امروزه شناسایى نقطه آسیب‌پذیرى مسلمانان یک ضرورت و هوشیارى است. یهود مى‌کوشد تمام وابستگان خود را از سراسر دنیا جمع و حتى مسیحیت صهیونیستى را ضمیمه خود نماید و دشمنى‌ها‌ى ریشه دار خود با مسیحیان را فراموش کند تا مبارزه خود را با دشمن اصلى، یعنى اسلام، سازمان بخشد.<br>
سیصد کلاهک هسته‌اى در زرادخانه اتمى اسراییل با چه هدفى ذخیره مى‌شود؟ شارون در آوریل 2004 و پس از مدت‌ها‌ پنهان‌کارى در مورد فعالیت‌ها‌ى اتمى گفت: «آمریکا، نیاز اسراییل به داشتن نیروى بازدارنده براى مقابله با تهدیدهاى ایران و دیگر کشورهاى مخالف که موجودیت اسراییل را تهدید مى‌نمایند، درک و از آن حمایت مى‌کند». (سایت اطلاع‌رسانى فلسطین).<br>
سیصد کلاهک هسته‌اى در زرادخانه اتمى اسراییل با چه هدفى ذخیره مى‌شود؟ شارون در آوریل 2004 و پس از مدت‌ها‌ پنهان‌کارى در مورد فعالیت‌ها‌ى اتمى گفت: «آمریکا، نیاز اسراییل به داشتن نیروى بازدارنده براى مقابله با تهدیدهاى ایران و دیگر کشورهاى مخالف که موجودیت اسراییل را تهدید مى‌نمایند، درک و از آن حمایت مى‌کند». (سایت اطلاع‌رسانى فلسطین).<br>
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
==1ـ تشنج‌زدایى==
==1ـ تشنج‌زدایى==
دشمنان اسلام تاکنون کوشیده‌اند با برانگیختن احساسات شخصیت‌ها‌ى مجهولى هم‌چون آيت‌الله بلژیکى، شیخ حسن آلمانى و شیخ یوسف فرانسوى و با برپا نمودن محافلى که در آنها به ظاهر تاریخ اسلام را بیان مى‌کنند اما هدف آنان برجسته کردن یا ساختن صحنه‌ها‌یى است که احساسات طیف‌ها‌ى داخلى مسلمین را علیه یک‌دیگر تهییج مى‌کند، جو تشنج را دامن زنند و هریک از دو طرف درگیر را به مجروح ساختن طرف مقابل تشویق نمایند.<br>
دشمنان اسلام تاکنون کوشیده‌اند با برانگیختن احساسات شخصیت‌ها‌ى مجهولى هم‌چون آيت‌الله بلژیکى، شیخ حسن آلمانى و شیخ یوسف فرانسوى و با برپا نمودن محافلى که در آنها به ظاهر تاریخ اسلام را بیان مى‌کنند اما هدف آنان برجسته کردن یا ساختن صحنه‌ها‌یى است که احساسات طیف‌ها‌ى داخلى مسلمین را علیه یک‌دیگر تهییج مى‌کند، جو تشنج را دامن زنند و هریک از دو طرف درگیر را به مجروح ساختن طرف مقابل تشویق نمایند.<br>
از سوى دیگر، خلفاى راشدین با نام گذارى فرزندان خود به اسم یک‌دیگر و انجام ازدواج‌ها‌ى فامیلى و شرکت در نمازهاى جماعت به امامتِ فردى که با او در مورد نحوه اداره جامعه اسلامى پس از پیامبر اختلاف‌نظر داشته‌اند، سعى در تشنج‌زدایى و عادى کردن روابط داشته‌اند. و پس از آنان ائمه اربعه مذاهب همین شیوه و سنت را رعایت کرده‌اند و حتى پشت سر امامى که فتواى او با فتواى آنان مخالفت داشته نماز خوانده‌اند. <ref>هم‌چون نمازخواندن ابوحنيفه و يارانش که قايل به وجوب بسم‌الله نبودند، پشت سر امام مدينه که قايل به وجوب آن بود و اقتداى ابويوسف حنبلى مذهب در نماز به رشيد مالکى مذهب، در حالى‌که احمد بن حنبل بر خلاف مالک، خون گرفتن را موجب بطلان وضو مى‌داند و رشيد در آن ساعت حجامت کرده بود و سپس به نماز ايستاد و ابويوسف پشت سر او نماز خواند و گفت چرا پشت سر رشيد نماز نخوانم در حالى‌که شافعى در صبحگاهى که در نزديک آرامگاه ابوحنيفه نماز مى‌خواند، به احترام او قنوت نماز را به جاى نياورد.</ref><br>
از سوى دیگر، خلفاى راشدین با نام‌گذارى فرزندان خود به اسم یک‌دیگر و انجام ازدواج‌ها‌ى فامیلى و شرکت در نمازهاى جماعت به امامتِ فردى که با او در مورد نحوه اداره جامعه اسلامى پس از پیامبر اختلاف‌نظر داشته‌اند، سعى در تشنج‌زدایى و عادى کردن روابط داشته‌اند. و پس از آنان ائمه اربعه مذاهب همین شیوه و سنت را رعایت کرده‌اند و حتى پشت سر امامى که فتواى او با فتواى آنان مخالفت داشته نماز خوانده‌اند. <ref>هم‌چون نمازخواندن ابوحنيفه و يارانش که قايل به وجوب بسم‌الله نبودند، پشت سر امام مدينه که قايل به وجوب آن بود و اقتداى ابويوسف حنبلى مذهب در نماز به رشيد مالکى مذهب، در حالى‌که احمد بن حنبل بر خلاف مالک، خون گرفتن را موجب بطلان وضو مى‌داند و رشيد در آن ساعت حجامت کرده بود و سپس به نماز ايستاد و ابويوسف پشت سر او نماز خواند و گفت چرا پشت سر رشيد نماز نخوانم در حالى‌که شافعى در صبحگاهى که در نزديک آرامگاه ابوحنيفه نماز مى‌خواند، به احترام او قنوت نماز را به جاى نياورد.</ref><br>
اگر چه در کتاب‌ها‌ آورده‌اند که «سئل عن بعض الشافعیة عن حکم الطعام الذى وقعت علیه قطرة نبیذ فقال یرمى لکلب أو حنفى»، اما به طور قطع، طرف سؤال و جواب، دشمنان شافعى و حنفى و مخالفان پیامبر اسلام بوده‌اند. یا اگر آورده‌اند که «سئل عن حنفى هل یجوز للحنفى ان یتزوج المرأة الشافعیة فقال ان ذلک لا یجوز لانها یشک فى ایمانها»، این‌ها‌ یا به دلیل جهالت دوستان و یا شیطنت دشمنان است که چنین پیکره یک جامعه را آزرده و دردمند مى‌پسندند تا ناآرامى و تنش را بر آن تحمیل نمایند و الا هیچ‌گاه رهبران آگاه و عالم و متکى به وحى و سنت چنین سخنانى را به زبان نمى‌آورند و اختلاف‌نظر و رأى، آنان را به سوى تشنج آفرینى و تخطئه و توهین نمى‌برد. امامیه نیز فقهاى اربعه را مجتهد مى‌دانند که داراى صواب و خطا هستند اگر چه خود، به فتواى آنان عمل نمى‌کنند اما آنان را محترم و داراى رتبه علمى مى‌دانند. <br>
اگر چه در کتاب‌ها‌ آورده‌اند که «سئل عن بعض الشافعیة عن حکم الطعام الذى وقعت علیه قطرة نبیذ فقال یرمى لکلب أو حنفى»، اما به طور قطع، طرف سؤال و جواب، دشمنان شافعى و حنفى و مخالفان پیامبر اسلام بوده‌اند. یا اگر آورده‌اند که «سئل عن حنفى هل یجوز للحنفى ان یتزوج المرأة الشافعیة فقال ان ذلک لا یجوز لانها یشک فى ایمانها»، این‌ها‌ یا به دلیل جهالت دوستان و یا شیطنت دشمنان است که چنین پیکره یک جامعه را آزرده و دردمند مى‌پسندند تا ناآرامى و تنش را بر آن تحمیل نمایند و الا هیچ‌گاه رهبران آگاه و عالم و متکى به وحى و سنت چنین سخنانى را به زبان نمى‌آورند و اختلاف‌نظر و رأى، آنان را به سوى تشنج آفرینى و تخطئه و توهین نمى‌برد. امامیه نیز فقهاى اربعه را مجتهد مى‌دانند که داراى صواب و خطا هستند اگر چه خود، به فتواى آنان عمل نمى‌کنند اما آنان را محترم و داراى رتبه علمى مى‌دانند. <br>
دکتر عبدالمجید سلیم از رهبران الازهر مى‌گوید: «اصحاب پیامبر گرامى اسلام(صلى‌الله‌علیه‌وآله) و پیروان نیکومنش آنان و رهبران مذاهب، گاه با هم اختلاف داشتند و یکى حجت و دلیل دیگرى را رد مى‌کرد و از نظر خود با برهان و احتجاج نیکو دفاع مى‌کرد، اما تاکنون نشنیده‌ایم که یکى از آنان دیگرى را به بدى یاد کند یا او را متهم نماید و هیچ‌گاه این اختلاف عامل دشمنى و کینه نبود و هیچ زمان نظرات خود را که در آن اختلاف داشتند، از پایه‌ها‌ى ایمان و اصول شریعت نمى‌دانستند که مخالف آن کافر یا معصیت کار در برابر خدا باشد و از بحث نظرى و گشوده بودن راه اظهار نظر در عقاید و اصول دین حمایت مى‌کردند و براى مهار کردن فتنه و حفظ وحدت از آن چه از پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) رسیده است، جانب‌دارى مى‌کردند تا عزت و سعادت و منزلت خود را در پرتو آن تأمین نمایند و به همین دلیل، همواره صاحب قدرت و عزت و مهابت بودند». (مجله رسالة‌الاسلام).<br>
دکتر عبدالمجید سلیم از رهبران الازهر مى‌گوید: «اصحاب پیامبر گرامى اسلام(صلى‌الله‌علیه‌وآله) و پیروان نیکومنش آنان و رهبران مذاهب، گاه با هم اختلاف داشتند و یکى حجت و دلیل دیگرى را رد مى‌کرد و از نظر خود با برهان و احتجاج نیکو دفاع مى‌کرد، اما تاکنون نشنیده‌ایم که یکى از آنان دیگرى را به بدى یاد کند یا او را متهم نماید و هیچ‌گاه این اختلاف عامل دشمنى و کینه نبود و هیچ زمان نظرات خود را که در آن اختلاف داشتند، از پایه‌ها‌ى ایمان و اصول شریعت نمى‌دانستند که مخالف آن کافر یا معصیت کار در برابر خدا باشد و از بحث نظرى و گشوده بودن راه اظهار نظر در عقاید و اصول دین حمایت مى‌کردند و براى مهار کردن فتنه و حفظ وحدت از آن چه از پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) رسیده است، جانب‌دارى مى‌کردند تا عزت و سعادت و منزلت خود را در پرتو آن تأمین نمایند و به همین دلیل، همواره صاحب قدرت و عزت و مهابت بودند». (مجله رسالة‌الاسلام).<br>
دکتر احمد عبدالرحیم السائح (استاد دانشگاه قطر) نیز در مورد امکان، بلکه ضرورت وجود اختلاف بدون تشنج و تخطئه مى‌گوید:<br>
دکتر [[احمد عبدالرحیم السائح]] (استاد دانشگاه قطر) نیز در مورد امکان، بلکه ضرورت وجود اختلاف بدون تشنج و تخطئه مى‌گوید:<br>
«مسلمانان زیانى از این نمى‌برند که با هم اختلاف رأى و نظر داشته باشند، زیرا اختلاف از سنت‌ها‌ى جامعه است، اما زیان از آن است که اختلاف‌نظر به جدایى از یک‌دیگر و دورى از لوازم برادرى، که خداوند در کتاب عزیز خود آن را مقرر فرموده بینجامد، نه به این معنا که اختلاف رأى یک دستور باشد که خداوند به آن فرمان داده باشد بلکه به این عنوان که تفاوت رأى یک واقعیت است، چه مردم بخواهند یا نخواهند و مکاتب فکرى مختلف در دایره اسلام امرى طبیعى و جالب، بلکه اجتناب‌ناپذیر است. تا آن زمان که اسلام زنده و دین زندگان باشد و این اختلاف به این سبب باشد که برحیات دین افزوده شود و تا آن زمان که مسلمانان نیازمند به تبیین و ادامه میراث فکرى خود باشند باید مذاهب کلامى و مکاتب فکرى اسلامى موجود باشد. و به مصلحت مسلمانان نیست که آن را سرکوب نمایند؛ زیرا از بهترین خدماتى که یک مسلمان به دین مى‌کند، آن است که در مورد آن اندیشه و فکر داشته باشد و اگر کنکاش و اندیشه از آن محو شود، اسلام به ضعف و جمود مى‌گراید». (على دروب التقریب، ص 67).<br>
«مسلمانان زیانى از این نمى‌برند که با هم اختلاف رأى و نظر داشته باشند، زیرا اختلاف از سنت‌ها‌ى جامعه است، اما زیان از آن است که اختلاف‌نظر به جدایى از یک‌دیگر و دورى از لوازم برادرى، که خداوند در کتاب عزیز خود آن را مقرر فرموده بینجامد، نه به این معنا که اختلاف رأى یک دستور باشد که خداوند به آن فرمان داده باشد بلکه به این عنوان که تفاوت رأى یک واقعیت است، چه مردم بخواهند یا نخواهند و مکاتب فکرى مختلف در دایره اسلام امرى طبیعى و جالب، بلکه اجتناب‌ناپذیر است. تا آن زمان که اسلام زنده و دین زندگان باشد و این اختلاف به این سبب باشد که برحیات دین افزوده شود و تا آن زمان که مسلمانان نیازمند به تبیین و ادامه میراث فکرى خود باشند باید مذاهب کلامى و مکاتب فکرى اسلامى موجود باشد. و به مصلحت مسلمانان نیست که آن را سرکوب نمایند؛ زیرا از بهترین خدماتى که یک مسلمان به دین مى‌کند، آن است که در مورد آن اندیشه و فکر داشته باشد و اگر کنکاش و اندیشه از آن محو شود، اسلام به ضعف و جمود مى‌گراید». (على دروب التقریب، ص 67).<br>
آرى، حوزه فکر و اندیشه این ظرفیت را دارد که تفاوت‌ها‌ را در خود بپذیرد و جز صفا و دوستى، موج و طنینى نداشته باشد و در این باب سخن و نمونه تاریخى بسیار است.<br>
آرى، حوزه فکر و اندیشه این ظرفیت را دارد که تفاوت‌ها‌ را در خود بپذیرد و جز صفا و دوستى، موج و طنینى نداشته باشد و در این باب سخن و نمونه تاریخى بسیار است.<br>
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
کتاب‌ها‌ى زیادى به دستور و با سرمایه بنگاه‌ها‌یى که علیه اسلام فعالیت دارند، براى بدبین کردن فرقه‌ها‌ى اسلامى نسبت به یک‌دیگر تدوین شده که پر از تهمت و افترا است و خوشبختانه در طرف مقابل، جهادگرانى با جهاد قلمى خود توانسته‌اند فتنه‌ها‌ى بزرگى را خاموش نمایند و حقایقى را روشن سازند. این پژوهش‌گران حق‌جو باید به ادامه جهادگرى خود تشویق شوند و حقایق را بنویسند و چه بسیارند نویسندگان منصف اهل‌سنت و شیعه که حقایق مغلوب شده را در نوشته‌ها‌ى خود به اصل و انصاف برگردانده‌اند. <br>
کتاب‌ها‌ى زیادى به دستور و با سرمایه بنگاه‌ها‌یى که علیه اسلام فعالیت دارند، براى بدبین کردن فرقه‌ها‌ى اسلامى نسبت به یک‌دیگر تدوین شده که پر از تهمت و افترا است و خوشبختانه در طرف مقابل، جهادگرانى با جهاد قلمى خود توانسته‌اند فتنه‌ها‌ى بزرگى را خاموش نمایند و حقایقى را روشن سازند. این پژوهش‌گران حق‌جو باید به ادامه جهادگرى خود تشویق شوند و حقایق را بنویسند و چه بسیارند نویسندگان منصف اهل‌سنت و شیعه که حقایق مغلوب شده را در نوشته‌ها‌ى خود به اصل و انصاف برگردانده‌اند. <br>
* 1/3ـ اعلام برائت عقول جهان اسلام از تندروى‌ها‌ <br>
* 1/3ـ اعلام برائت عقول جهان اسلام از تندروى‌ها‌ <br>
هنگامى که فردى آگاه ولى مزدور یا ناآگاه ولى دلسوز با قلم و بیان خود جراحتى بر پیکر امت اسلام وارد کرد عقول و خبرگان گروه‌ها‌ى مختلف اسلامى باید براى ترمیم و التیام جراحت بپاخیزند و از بدخیم شدن زخم‌ها‌ى وارد شده جلوگیرى کنند. این خراش و جراحت و جبران، بارها در حوزه اسلامى اتفاق افتاده و بارها نیز به صورت یک طرفه وانهاده شده است. حدود 46 سال پیش، یعنى در سال 1380 هـ.ق، وقتى مجله «رایة الاسلام» چاپ ریاض، نامه ابراهیم الجیهان به علامه شیخ محمود شلتوت را درج کرده بود و در آن به اعتقادات شیعه و ائمه اهل‌بیت(علیهم‌السلام) توهین شده بود، آيت‌الله شیخ عبدالکریم زنجانى نامه‌اى براى امیر کویت، شیخ عبدالله سالم الصباح، فرستاد و از وى خواست با توجه به مشاهدات خود در نجف در مورد قرآن‌ها‌ى موجود در حرم و به خصوص قرآن موجود در خزانه قرآن حرم که به خط امام على(علیه‌السلام) بوده است، تهمت تحریف قرآن توسط شیعه یا وجود قرآنى غیر از قرآن موجود را در بین شیعه نفى و تهمت‌ها‌ى دیگر نویسنده را از ساحت اعتقادات شیعه دور کند. 10 روز بعد امیر کویت در پاسخ به وى چنین مى‌نویسد: «تلگراف مورخه 15/5/1380 شما در مورد مجله «رایة الاسلام» دریافت شد. در این مجله، خوانده شکوائیه شما  [ابراهیم الجیهان]  به عقاید برادران دینى ما متعرض شده است و ما عمل این جاهل مفسد را تقبیح مى‌کنیم و مایلیم آنچه را مى‌دانید دوباره تأکید کنیم که ما به خاندان پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله) احترام مى‌گذاریم و در محبت نسبت به آنان با شما همراهیم و نیازى نیست که ما بگوییم که کار او  [ابراهیم الجیهان] عواطف ما را هم‌چون شما جریحه‌دار کرد، زیرا ما در دین، یک‌پارچه هستیم و اعمال این جاهل شکافى در آن ایجاد نمى‌کند. به محض آنکه خبر عمل او به ما رسید او را از کویت تبعید کردیم و همه ما امیدواریم که این کار در آینده تکرار نشود. در پایان فرصت را غنیمت شمرده و بهترین آرزوها و زیباترین تحیات خود را تقدیم و براى حضرت شما در خدمت به دین آرزوى توفیق مى‌نمایم. خداوند سایه شما را مستدام و شما را محفوظ دارد». (ثابت).<br>
هنگامى که فردى آگاه ولى مزدور یا ناآگاه ولى دلسوز با قلم و بیان خود جراحتى بر پیکر امت اسلام وارد کرد عقول و خبرگان گروه‌ها‌ى مختلف اسلامى باید براى ترمیم و التیام جراحت بپاخیزند و از بدخیم شدن زخم‌ها‌ى وارد شده جلوگیرى کنند. این خراش و جراحت و جبران، بارها در حوزه اسلامى اتفاق افتاده و بارها نیز به صورت یک طرفه وانهاده شده است. حدود 46 سال پیش، یعنى در سال 1380 هـ.ق، وقتى مجله «رایة الاسلام» چاپ ریاض، نامه ابراهیم الجیهان به علامه شیخ محمود شلتوت را درج کرده بود و در آن به اعتقادات شیعه و ائمه اهل‌بیت(علیهم‌السلام) توهین شده بود، آيت‌الله شیخ عبدالکریم زنجانى نامه‌اى براى امیر کویت، شیخ عبدالله سالم الصباح، فرستاد و از وى خواست با توجه به مشاهدات خود در نجف در مورد قرآن‌ها‌ى موجود در حرم و به خصوص قرآن موجود در خزانه قرآن حرم که به خط امام على(علیه‌السلام) بوده است، تهمت تحریف قرآن توسط شیعه یا وجود قرآنى غیر از قرآن موجود را در بین شیعه نفى و تهمت‌ها‌ى دیگر نویسنده را از ساحت اعتقادات شیعه دور کند. 10 روز بعد امیر کویت در پاسخ به وى چنین مى‌نویسد: «تلگراف مورخه 15/5/1380 شما در مورد مجله «رایة الاسلام» دریافت شد. در این مجله، خوانده شکوائیه شما  [ [[ابراهیم الجیهان]] ]  به عقاید برادران دینى ما متعرض شده است و ما عمل این جاهل مفسد را تقبیح مى‌کنیم و مایلیم آنچه را مى‌دانید دوباره تأکید کنیم که ما به خاندان پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله) احترام مى‌گذاریم و در محبت نسبت به آنان با شما همراهیم و نیازى نیست که ما بگوییم که کار او  [ابراهیم الجیهان] عواطف ما را هم‌چون شما جریحه‌دار کرد، زیرا ما در دین، یک‌پارچه هستیم و اعمال این جاهل شکافى در آن ایجاد نمى‌کند. به محض آنکه خبر عمل او به ما رسید او را از کویت تبعید کردیم و همه ما امیدواریم که این کار در آینده تکرار نشود. در پایان فرصت را غنیمت شمرده و بهترین آرزوها و زیباترین تحیات خود را تقدیم و براى حضرت شما در خدمت به دین آرزوى توفیق مى‌نمایم. خداوند سایه شما را مستدام و شما را محفوظ دارد». (ثابت).<br>
* 1/4ـ ارایه قرائت وفاق از نقاط اختلاف <br>
* 1/4ـ ارایه قرائت وفاق از نقاط اختلاف <br>
طبیعى است که بین فرقه‌ها‌ى اسلامى و به خصوص بین شیعه و سنى اختلافاتى وجود داشته باشد اما باید از نقاط خلاف، وجه و زاویه وفاقى را ارایه کرد که تشنج را مهار و تفاوت را حفظ کند. سید مرتضى(رحمه الله) مى‌گوید: «در حالى‌که حدود پانصد نفر از زیدیه و غیر آنان در مسجد کوفه دور شیخ مفید(رحمه الله) را گرفته بودند، مردى از زیدیه که قصد فتنه‌انگیزى و اختلاف‌افکنى بین شیعه و زیدى را داشت، شیخ مفید(رحمه الله) را مورد خطاب قرار داده و گفت: چگونه توجیه مى‌کنى انکار امامت زید بن على را؟! شیخ فرمود: تو بر من گمان باطل بردى! آنچه من در مورد زید اعتقاد دارم، هیچ کس از زیدیه با آن مخالف نیست! مرد پرسید: اعتقاد تو در مورد امامت زید بن على چیست؟ شیخ فرمود: من از امامت زید همان را مى‌پذیرم که زیدیه قبول دارند و آنچه را آنان رد مى‌کنند، من نیز رد مى‌کنم. پس مى‌گویم زید پیشوا در دانش و زهد و امر به معروف و نهى از منکر بود و امامتى که صاحب آن باید نص و معجزه و عصمت داشته باشد نداشته است و این چیزى است که هیچ‌کس از زیدیه با من در آن مخالف نیست. همه افراد زیدى مذهب که در آن مجلس حاضر بودند از شیخ تشکر و تقدیر کردند و شیطنت و فتنه گرى مرد آشوب طلب باطل شد». (آذرشب، 1379، ص 25).<br>
طبیعى است که بین فرقه‌ها‌ى اسلامى و به خصوص بین شیعه و سنى اختلافاتى وجود داشته باشد اما باید از نقاط خلاف، وجه و زاویه وفاقى را ارایه کرد که تشنج را مهار و تفاوت را حفظ کند. سید مرتضى(رحمة‌الله) مى‌گوید: «در حالى‌که حدود پانصد نفر از زیدیه و غیر آنان در مسجد کوفه دور شیخ مفید(رحمة‌الله) را گرفته بودند، مردى از زیدیه که قصد فتنه‌انگیزى و اختلاف‌افکنى بین شیعه و زیدى را داشت، شیخ مفید(رحمة‌الله) را مورد خطاب قرار داده و گفت: چگونه توجیه مى‌کنى انکار امامت زید بن على را؟! شیخ فرمود: تو بر من گمان باطل بردى! آنچه من در مورد زید اعتقاد دارم، هیچ کس از زیدیه با آن مخالف نیست! مرد پرسید: اعتقاد تو در مورد امامت زید بن على چیست؟ شیخ فرمود: من از امامت زید همان را مى‌پذیرم که زیدیه قبول دارند و آنچه را آنان رد مى‌کنند، من نیز رد مى‌کنم. پس مى‌گویم زید پیشوا در دانش و زهد و امر به معروف و نهى از منکر بود و امامتى که صاحب آن باید نص و معجزه و عصمت داشته باشد نداشته است و این چیزى است که هیچ‌کس از زیدیه با من در آن مخالف نیست. همه افراد زیدى مذهب که در آن مجلس حاضر بودند از شیخ تشکر و تقدیر کردند و شیطنت و فتنه گرى مرد آشوب طلب باطل شد». (آذرشب، 1379، ص 25).<br>
* 1/5ـ تفکیک نظرات شخصى افراد از مرام‌نامه مکاتب<br>
* 1/5ـ تفکیک نظرات شخصى افراد از مرام‌نامه مکاتب<br>
هر یک از مذاهب، افراد، یا روایاتى دارند که اگر با بهانه‌جویى مورد بررسى قرار گیرد، مى‌تواند اساس وفاق و تقریب را مختل نماید. اما این نظرات نمى‌تواند منعکس‌کننده رأى جمع و مرام‌نامه مذهب و مکتب باشد. بنابراین، همان‌گونه که در کلمات و سخنان اندیشوران هر دو طایفه شیعه و سنى آمده است، رأى یک فرد هر چند مهم باشد، نظریه خود اوست و ملاک براى قضاوت، رأى اکثریت است که در معمول موارد اختلافى، سخن میانه و معقول را ارایه مى‌کند. <br>
هر یک از مذاهب، افراد، یا روایاتى دارند که اگر با بهانه‌جویى مورد بررسى قرار گیرد، مى‌تواند اساس وفاق و تقریب را مختل نماید. اما این نظرات نمى‌تواند منعکس‌کننده رأى جمع و مرام‌نامه مذهب و مکتب باشد. بنابراین، همان‌گونه که در کلمات و سخنان اندیشوران هر دو طایفه شیعه و سنى آمده است، رأى یک فرد هر چند مهم باشد، نظریه خود اوست و ملاک براى قضاوت، رأى اکثریت است که در معمول موارد اختلافى، سخن میانه و معقول را ارایه مى‌کند. <br>
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:


==3ـ معرفت‌آرایى ==
==3ـ معرفت‌آرایى ==
در عصر انفجار اطلاعات مهم‌ترین مؤلفه قدرت، ابزارِ اطلاعات است. جورج بوش پدر در اواخر دوره ریاست جمهورى‌اش مى‌گوید: «به عنوان رییس جمهور ایالات متحده آمریکا مى‌توانم به شما اطمینان بدهم که عملیات شنود، فاکتور اصلى فرایند تصمیم‌گیرى در عرصه بین‌المللى است» (مجله سیاحت غرب 4، ص44، به نقل از مجله کنفیدانسیل دفانس، ژوئیه 2000). هم‌چنین اسراییل در سال 1994م اعلام کرد 40 درصد بودجه این کشور فرهنگى است و این مبلغ، در زمان صلح، افزایش خواهد یافت.<br>
در عصر انفجار اطلاعات مهم‌ترین مؤلفه قدرت، ابزارِ اطلاعات است. جورج بوش پدر در اواخر دوره ریاست جمهورى‌اش مى‌گوید: «به عنوان رییس جمهور [[ایالات متحده آمریکا]] مى‌توانم به شما اطمینان بدهم که عملیات شنود، فاکتور اصلى فرایند تصمیم‌گیرى در عرصه بین‌المللى است» (مجله سیاحت غرب 4، ص44، به نقل از مجله کنفیدانسیل دفانس، ژوئیه 2000). هم‌چنین اسراییل در سال 1994م اعلام کرد 40 درصد بودجه این کشور فرهنگى است و این مبلغ، در زمان صلح، افزایش خواهد یافت.<br>
استفاده از ابزار فرهنگ، اطلاع رسانى و تبلیغات رسانه‌اى، مى‌تواند مهم‌ترین نقش را در موفقیت جوامع داشته باشد. پروژه مهم و حساس تقریب بدون استفاده از تکنولوژى IT به نتیجه مطلوبى نخواهد رسید. آرایش اطلاعاتى و تبلیغاتى جهان اسلام در محدوده داخل فرقه‌ها‌ى مسلمان و در فضاى خارج از آن در سالم به مقصد رسیدن ارّابه تقریب، نقش مهمى ایفا مى‌کند. در این مورد، راه‌کارهاى عملى زیر پیشنهاد مى‌گردد:
استفاده از ابزار فرهنگ، اطلاع رسانى و تبلیغات رسانه‌اى، مى‌تواند مهم‌ترین نقش را در موفقیت جوامع داشته باشد. پروژه مهم و حساس تقریب بدون استفاده از تکنولوژى IT به نتیجه مطلوبى نخواهد رسید. آرایش اطلاعاتى و تبلیغاتى جهان اسلام در محدوده داخل فرقه‌ها‌ى مسلمان و در فضاى خارج از آن در سالم به مقصد رسیدن ارّابه تقریب، نقش مهمى ایفا مى‌کند. در این مورد، راه‌کارهاى عملى زیر پیشنهاد مى‌گردد:
* 3/1ـ افزایش آشنایى فرقه‌ها‌ى اسلامى نسبت به یک‌دیگر از طریق تدوین کتاب، تهیه مقالات و مجلات دیجیتالى و رسانه‌ها‌؛<br>
* 3/1ـ افزایش آشنایى فرقه‌ها‌ى اسلامى نسبت به یک‌دیگر از طریق تدوین کتاب، تهیه مقالات و مجلات دیجیتالى و رسانه‌ها‌؛<br>
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
* 3/9ـ شبکه کردن و متصل کردن مجامع تقریب بین مذاهب اسلامى در ایران، لبنان، مصر، عراق و غیره و تشکیل کنفدراسیون بین‌المللى تقریب بین مذاهب اسلامى.<br>
* 3/9ـ شبکه کردن و متصل کردن مجامع تقریب بین مذاهب اسلامى در ایران، لبنان، مصر، عراق و غیره و تشکیل کنفدراسیون بین‌المللى تقریب بین مذاهب اسلامى.<br>
=سخن پایانى=
=سخن پایانى=
در پایان، ضمن آرزوى توفیق براى تمامى منادیان تقریب به عنوان ارادت مندان و پیروان واقعى پیامبر گرامى اسلام، به مخالفان این ایده مقدس توصیه مى‌گردد شرایط زمان و مکان را درک نمایند. با گشوده شدن مرزها و تغییر شرایط، امروزه اباطیلى که مبانى بدبینى و خصومت را تشکیل مى‌داد، رنگ باخته و تنها جاهلان و متحجران فرقه‌ها‌ى اسلامى هستند که پایبند به بافته‌ها‌ و پیرایه‌ها‌ى دشمنان اتحاد فرقه‌ها‌ى مسلمان باقى مانده‌اند. امروزه در قلب حجاز که روزى مرکز نشر اکاذیب علیه شیعه بود، کتاب‌ها‌ و منابع شیعى به وفور مبادله و به طور رسمى در نمایشگاه‌ها‌ى بین‌المللى عرضه مى‌شود و کتاب‌فروشى‌ها‌ى پایگاه تشیع، یعنى قم، پر از کتاب‌ها‌ى اهل‌سنت است. بیاییم خود را از صف جاهلان جدا نموده و آیینى را که به زودى عالم‌گیر مى‌شود و هراس جهانى شدن آن، دشمنان را فرا گرفته است، باور نموده و برنامه خود قرار دهیم. به امید روزى که پرچم لااله الا الله و محمد رسول الله بر فراز عالم به اهتزاز در آید.<br>
در پایان، ضمن آرزوى توفیق براى تمامى منادیان تقریب به عنوان ارادت مندان و پیروان واقعى پیامبر گرامى اسلام، به مخالفان این ایده مقدس توصیه مى‌گردد شرایط زمان و مکان را درک نمایند. با گشوده شدن مرزها و تغییر شرایط، امروزه اباطیلى که مبانى بدبینى و خصومت را تشکیل مى‌داد، رنگ باخته و تنها جاهلان و متحجران فرقه‌ها‌ى اسلامى هستند که پایبند به بافته‌ها‌ و پیرایه‌ها‌ى دشمنان اتحاد فرقه‌ها‌ى مسلمان باقى مانده‌اند. امروزه در قلب حجاز که روزى مرکز نشر اکاذیب علیه شیعه بود، کتاب‌ها‌ و منابع شیعى به وفور مبادله و به طور رسمى در نمایشگاه‌ها‌ى بین‌المللى عرضه مى‌شود و کتاب‌فروشى‌ها‌ى پایگاه تشیع، یعنى [[قم]]، پر از کتاب‌ها‌ى اهل‌سنت است. بیاییم خود را از صف جاهلان جدا نموده و آیینى را که به زودى عالم‌گیر مى‌شود و هراس جهانى شدن آن، دشمنان را فرا گرفته است، باور نموده و برنامه خود قرار دهیم. به امید روزى که پرچم لااله الا الله و محمد رسول الله بر فراز عالم به اهتزاز در آید.<br>


=منابع و مآخذ=
=منابع و مآخذ=
۱٬۷۴۱

ویرایش