۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
</div> | </div> | ||
{{پانویس رنگی}} | {{پانویس رنگی}} | ||
'''نقش عالمان دین در ایجاد همبستگی پیروان مذاهب اسلامی''' عنوان مقالهای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره هفتم میباشد که به قلم محمد حسین فصیحی تدوین و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1385 منتشر شده است.</div> | '''نقش عالمان دین در ایجاد همبستگی پیروان مذاهب اسلامی''' عنوان مقالهای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره هفتم میباشد که به قلم محمد حسین فصیحی <ref>محقق، نويسنده و مدرس حوزه.</ref> تدوین و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1385 منتشر شده است.</div> | ||
=چکیده= | =چکیده= | ||
با توجه به اینکه انسجام مسلمانان در هر زمان به ویژه در شرایط فعلى (که مسلمانان لبنان و فلسطین آماج حملات | با توجه به اینکه انسجام مسلمانان در هر زمان به ویژه در شرایط فعلى (که مسلمانان لبنان و فلسطین آماج حملات بىرحمانه و ضد بشرى اسرائیل غاصب با حمایت آشکار آمریکا قرار دارند. یک ضرورت عقلى و فریضه دینى است، [[امت اسلامی|امت اسلامى]] مکلف به ایجاد فضاى اتحاد و برادرى است. اما عالمان دین بیش از دیگران نسبت به این مهم تکلیف و نقش دارند. <br> | ||
در این نوشتار ابتدا به اهمیت و ضرورت اتحاد مسلمانان و مؤمنان <br>در قرآن و سنت پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله)اشاره شده، سپس تعریفى از مسلمان و مؤمن ارایه گردیده است.<br> | در این نوشتار ابتدا به اهمیت و ضرورت اتحاد مسلمانان و مؤمنان <br>در قرآن و سنت پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله)اشاره شده، سپس تعریفى از مسلمان و مؤمن ارایه گردیده است.<br> | ||
طبق تعریف شیعه و سنى، مسلمان و مؤمن کسى است که: | طبق تعریف شیعه و سنى، مسلمان و مؤمن کسى است که: | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
# بیان واقعیات پرهیز از تحریف؛ | # بیان واقعیات پرهیز از تحریف؛ | ||
# آگاهى از عقاید یکدیگر. | # آگاهى از عقاید یکدیگر. | ||
''' | '''کلید واژهها:''' قرآن، پیامبر اکرم، علماى دین، وحدت اسلامى، همبستگى، مذاهب اسلامى، اختلاف.<br> | ||
کلید واژهها:''' قرآن، پیامبر اکرم، علماى دین، وحدت اسلامى، همبستگى، مذاهب اسلامى، اختلاف.<br> | |||
=مقدمه= | =مقدمه= | ||
هماهنگى و انسجام میان پیروان مذاهب اسلامى به ویژه در عصر کنونى که دشمنان اسلام از راههاى گوناگون از جمله مبارزه با تروریسم و سلاح اتمى در صدد تضعیف و نابودى مکتب حیات بخش اسلام برآمدهاند از مسایل بنیادى و بسیار با اهمیت است. از اینرو تنها عامل تجدید عظمت اسلام و رهایى مسلمین و خنثى نمودن توطئههاى دشمن، اتحاد مسلمانان جهان است. اتحاد از راهکارهایى است که نه تنها در مسایل سیاسى راهگشا است که در عمران، آبادى، پیشرفت، ترقى و... نیز مؤثر است.<br> | هماهنگى و انسجام میان پیروان مذاهب اسلامى به ویژه در عصر کنونى که دشمنان اسلام از راههاى گوناگون از جمله مبارزه با تروریسم و سلاح اتمى در صدد تضعیف و نابودى مکتب حیات بخش اسلام برآمدهاند از مسایل بنیادى و بسیار با اهمیت است. از اینرو تنها عامل تجدید عظمت اسلام و رهایى مسلمین و خنثى نمودن توطئههاى دشمن، اتحاد مسلمانان جهان است. اتحاد از راهکارهایى است که نه تنها در مسایل سیاسى راهگشا است که در عمران، آبادى، پیشرفت، ترقى و... نیز مؤثر است.<br> | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۲: | ||
در مواردى دیده مىشود که برخى علما اعمالى را که طبق فتاواى رؤساى همه مذاهب اسلامى واجب نیست به گونهاى براى مردم بازگو مىکنند که تداعى واجب بودن نزد تمام مذاهب مىنماید؛ براى نمونه مىتوان به مسئله تکتف در نماز (گذاشتن دست روى دست در حال قیام در نماز) و شهادت به ولایت حضرت على در اقامه اشاره کرد. برخى از علماى محترم اهلسنت تکتف را طورى به مردم آموزش داده و مىدهند که گویا واجب است و بدون تکتف نماز باطل است. آنها به این نکته اشاره نمىکنند که اولا همه مذاهب چهارگانه اهلسنت، تکتف در نماز را واجب نمىدانند؛ ثانیاً برخى از مذاهب اسلامى مانند مالکى نه تنها این عمل را واجب نمىدانند بلکهّ طبق بعضى از صورتها ارسال (رها کردن دست در حال قیام نماز) را مندوب و تکتف را مکروه مىدانند و ثالثاً آنهایى هم که تکتف را سنت و مستحب مىدانند در نحوه آن اختلاف دارند؛ حنفیه معتقد است باید دست راست را بر دست چپ در زیر ناف گذاشت. اما شافعیه مىگوید باید دست را پشت ناف و در زیر سینه گذاشت. (ر.ک: جزیرى، 1406 ق، ج1، ص 251؛ حنفى، بىتا، ج 1، ص 287 و مرغنیانى، بىتا، ج1، ص 47).<br> | در مواردى دیده مىشود که برخى علما اعمالى را که طبق فتاواى رؤساى همه مذاهب اسلامى واجب نیست به گونهاى براى مردم بازگو مىکنند که تداعى واجب بودن نزد تمام مذاهب مىنماید؛ براى نمونه مىتوان به مسئله تکتف در نماز (گذاشتن دست روى دست در حال قیام در نماز) و شهادت به ولایت حضرت على در اقامه اشاره کرد. برخى از علماى محترم اهلسنت تکتف را طورى به مردم آموزش داده و مىدهند که گویا واجب است و بدون تکتف نماز باطل است. آنها به این نکته اشاره نمىکنند که اولا همه مذاهب چهارگانه اهلسنت، تکتف در نماز را واجب نمىدانند؛ ثانیاً برخى از مذاهب اسلامى مانند مالکى نه تنها این عمل را واجب نمىدانند بلکهّ طبق بعضى از صورتها ارسال (رها کردن دست در حال قیام نماز) را مندوب و تکتف را مکروه مىدانند و ثالثاً آنهایى هم که تکتف را سنت و مستحب مىدانند در نحوه آن اختلاف دارند؛ حنفیه معتقد است باید دست راست را بر دست چپ در زیر ناف گذاشت. اما شافعیه مىگوید باید دست را پشت ناف و در زیر سینه گذاشت. (ر.ک: جزیرى، 1406 ق، ج1، ص 251؛ حنفى، بىتا، ج 1، ص 287 و مرغنیانى، بىتا، ج1، ص 47).<br> | ||
از طرفى دیگر، علماى شیعه اذان و اقامه را به گونهاى به مسلمانان شیعه آموزش مىدهند که گویا شهادت به ولایت امیرالمؤمنین (اشهد ان علیا ولى الله) جزء اذان و اقامه است و بدون آن اذان و اقامه ناقص است. در حالىکه هیچ یک از مراجع تقلید شیعه چنین فتوایى ندادهاند. همه آن را مستحب مىدانند و در رسالههاى عملیه خود تصریح کردهاند اگر کسى شهادت ثالثه را به این نیت که جزء اذان و اقامه است بگوید بدعت انجام داده است. (بنىهاشمى، 1378ش، ج1، ص540). شیخ طوسى در کتاب مبسوط در این مورد مىگوید: «الاذان و الاقامه خمسة و ثلاثون عشر فصلا ثمانیة عشر فصلا الاذان و سبعة عشر فصلا الاقامه ... فاما قول اشهد ان علیا امیر المومنین و آل محمد خیر البریه على ما ورد فى شواذ الاخبار فلیس بمعول علیه فى الاذان و لو فعله الانسان یاثم به غیر انه لیس من فضیلة الاذان و لا کمال فصوله؛ اذان و اقامه 35 فصل است، هرکدام به ترتیب 18 و 17 جمله دارد، اما گفتن اشهد ان علیا امیر المومنین و آل محمد خیر البریه بنابر آنچه که در اخبار شاذ آمده است که فقها در بحث اذان به آنها عمل نکردهاند اگر آن جمله را در اذان بگوید ]به قصد جزئیت[ گناه کرده است». (شیخ طوسى، 1387ق، ج1، ص99).<br> | از طرفى دیگر، علماى شیعه اذان و اقامه را به گونهاى به مسلمانان شیعه آموزش مىدهند که گویا شهادت به ولایت امیرالمؤمنین (اشهد ان علیا ولى الله) جزء اذان و اقامه است و بدون آن اذان و اقامه ناقص است. در حالىکه هیچ یک از مراجع تقلید شیعه چنین فتوایى ندادهاند. همه آن را مستحب مىدانند و در رسالههاى عملیه خود تصریح کردهاند اگر کسى شهادت ثالثه را به این نیت که جزء اذان و اقامه است بگوید بدعت انجام داده است. (بنىهاشمى، 1378ش، ج1، ص540). شیخ طوسى در کتاب مبسوط در این مورد مىگوید: «الاذان و الاقامه خمسة و ثلاثون عشر فصلا ثمانیة عشر فصلا الاذان و سبعة عشر فصلا الاقامه ... فاما قول اشهد ان علیا امیر المومنین و آل محمد خیر البریه على ما ورد فى شواذ الاخبار فلیس بمعول علیه فى الاذان و لو فعله الانسان یاثم به غیر انه لیس من فضیلة الاذان و لا کمال فصوله؛ اذان و اقامه 35 فصل است، هرکدام به ترتیب 18 و 17 جمله دارد، اما گفتن اشهد ان علیا امیر المومنین و آل محمد خیر البریه بنابر آنچه که در اخبار شاذ آمده است که فقها در بحث اذان به آنها عمل نکردهاند اگر آن جمله را در اذان بگوید ]به قصد جزئیت[ گناه کرده است». (شیخ طوسى، 1387ق، ج1، ص99).<br> | ||
بنابراین اختلاف در مسایل فقهى یک امرى طبیعى است و هر مجتهدى که واجد شرایط باشد با توجه به مبانى و ادله شرعى که در اختیار دارد احکام اسلامى را از منابع آن استنباط و استخراج مىکند. این اختلافنظر تنها در میان علماى شیعه و سنى نیست بلکه در میان مذاهب اهلسنت و علماى شیعه نیز وجود دارد. مذاهب چهارگانه اهلسنت در بسیارى از جزئیات مسایل فقهى با هم اختلاف دارند که این امر هیچ مشکلى به وجود نمىآورد و چنین اختلافى مذموم نیست، بلکه موجب بالندگى و پویایى فقه مىشود. براى نمونه مىتوان به اختلاف آنها در مقدار مسح سر در وضو و تکتف در نماز و نحوه آن و معناى سنت، مندوب، مستحب، تطوع، فضیلت، واجب و فرض اشاره کرد. <br> | بنابراین اختلاف در مسایل فقهى یک امرى طبیعى است و هر مجتهدى که واجد شرایط باشد با توجه به مبانى و ادله شرعى که در اختیار دارد احکام اسلامى را از منابع آن استنباط و استخراج مىکند. این اختلافنظر تنها در میان علماى شیعه و سنى نیست بلکه در میان مذاهب اهلسنت و علماى شیعه نیز وجود دارد. مذاهب چهارگانه اهلسنت در بسیارى از جزئیات مسایل فقهى با هم اختلاف دارند که این امر هیچ مشکلى به وجود نمىآورد و چنین اختلافى مذموم نیست، بلکه موجب بالندگى و پویایى فقه مىشود. براى نمونه مىتوان به اختلاف آنها در مقدار مسح سر در وضو و تکتف در نماز و نحوه آن و معناى سنت، مندوب، مستحب، تطوع، فضیلت، واجب و فرض اشاره کرد. <ref>جهت اطلاع از اختلاف نظر رؤساى مذاهب اهل سنت به کتاب الفقه على مذاهب الاربعه، تأليف عبدالرحمن الجزيرى مراجعه نماييد.</ref><br> | ||
در نتیجه، اگر همه تعالیم اسلام را در سه بخش عقاید، اخلاق، و احکام فقهى خلاصه کنیم، شیعه و سنى در مسایل اعتقادى و اخلاقى یا با هم اختلاف ندارند و یا اگر اختلاف دارند اندک است. اما در مسایل فقهى اختلاف هم در میان خود مذاهب اهلسنت است و هم علماى شیعه در بعضى موارد با یکدیگر اختلافنظر دارند.<br> | در نتیجه، اگر همه تعالیم اسلام را در سه بخش عقاید، اخلاق، و احکام فقهى خلاصه کنیم، شیعه و سنى در مسایل اعتقادى و اخلاقى یا با هم اختلاف ندارند و یا اگر اختلاف دارند اندک است. اما در مسایل فقهى اختلاف هم در میان خود مذاهب اهلسنت است و هم علماى شیعه در بعضى موارد با یکدیگر اختلافنظر دارند.<br> | ||
اما نکته مهم این است که اختلاف علمى در مسایل فقهى و حتى اعتقادى اگر به خوبى هدایت و رهبرى شود منجر به اختلاف سیاسى و دشمنى و مخاصمه نمىشود.<br> | اما نکته مهم این است که اختلاف علمى در مسایل فقهى و حتى اعتقادى اگر به خوبى هدایت و رهبرى شود منجر به اختلاف سیاسى و دشمنى و مخاصمه نمىشود.<br> | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۳۹: | ||
بنابراین شیعه را با غلات یکى دانستن نشانه عدم اطلاع از دیدگاه شیعه درباره غلات است.<br> | بنابراین شیعه را با غلات یکى دانستن نشانه عدم اطلاع از دیدگاه شیعه درباره غلات است.<br> | ||
همچنین شیعیان قول به تحریف قرآن را نمىپذیرند و مىگویند قرآن موجود همان قرآنى است که خدا بر پیامبر اکرم نازل فرموده است. همه علماى شیعه از فضل بن شاذان گرفته تا علماى عصر حاضر هیچ کس قائل به تحریف قرآن نشده است. گرچه برخى از روایات شاذ و ضعیف درباره تحریف قرآن در برخى منابع فریقین وجود دارد ولى کسى به آنها عمل نکرده است.<br> | همچنین شیعیان قول به تحریف قرآن را نمىپذیرند و مىگویند قرآن موجود همان قرآنى است که خدا بر پیامبر اکرم نازل فرموده است. همه علماى شیعه از فضل بن شاذان گرفته تا علماى عصر حاضر هیچ کس قائل به تحریف قرآن نشده است. گرچه برخى از روایات شاذ و ضعیف درباره تحریف قرآن در برخى منابع فریقین وجود دارد ولى کسى به آنها عمل نکرده است.<br> | ||
براى نمونه تنها به نقل عبارت مرحوم شیخ صدوق درباره عدم تحریف قرآن اکتفا مىشود. وى در رسالهاى که در آن عقاید شیعه را بیان کرده است در مورد تحریف قرآن مىنویسد: «اعتقادنا ان القرآن الذى انزله الله تعالى على نبیه محمد هو ما بین الدفتین و هو ما بایدالناس لیس باکثر من ذلک و من نصب الینا انا نقول انه اکثر من ذلک فهو کاذب؛ اعتقاد شیعیان درباره قرآن این است: قرآنى که خداوند متعال بر پیامبر خود حضرت محمد(صلىاللهعلیهوآله) نازل کرده است همین قرآنى است که در دست مسلمانان است، بیشتر از این نبوده و نیست و هر کس به شیعه نسبت دهد که آنان معتقد به قرآنى هستند که بیشتر از قرآن موجود است، دروغگو است. | براى نمونه تنها به نقل عبارت مرحوم شیخ صدوق درباره عدم تحریف قرآن اکتفا مىشود. وى در رسالهاى که در آن عقاید شیعه را بیان کرده است در مورد تحریف قرآن مىنویسد: «اعتقادنا ان القرآن الذى انزله الله تعالى على نبیه محمد هو ما بین الدفتین و هو ما بایدالناس لیس باکثر من ذلک و من نصب الینا انا نقول انه اکثر من ذلک فهو کاذب؛ اعتقاد شیعیان درباره قرآن این است: قرآنى که خداوند متعال بر پیامبر خود حضرت محمد(صلىاللهعلیهوآله) نازل کرده است همین قرآنى است که در دست مسلمانان است، بیشتر از این نبوده و نیست و هر کس به شیعه نسبت دهد که آنان معتقد به قرآنى هستند که بیشتر از قرآن موجود است، دروغگو است.<ref>جهت آگاهى بيشتر از ديدگاه شيعه درباره عدم تحريف قرآن به مقدمه تفسير البيان مرحوم آيتالله خوئى مراجعه نماييد.</ref> (شیخ صدوق، اعتقادات الامامیه، ضمیمه شرح باب حادى عشر، به نقل از رسائل و مقالات آيتالله سبحانى، ج1، ص 192)<br> | ||
دیدگاه شیعه درباره صحابه پیغمبر دیدگاهى معتدل و به دور از افراط و تفریط است؛ یعنى شیعه به اصحاب پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) احترام مىگذارد، اما طبق آیات قرآن و برخى روایات، بعضى از اصحاب از مسیر پیامبر خارج شدند و شیعه نسبت به آنها حساس است.<br> | دیدگاه شیعه درباره صحابه پیغمبر دیدگاهى معتدل و به دور از افراط و تفریط است؛ یعنى شیعه به اصحاب پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) احترام مىگذارد، اما طبق آیات قرآن و برخى روایات، بعضى از اصحاب از مسیر پیامبر خارج شدند و شیعه نسبت به آنها حساس است.<br> | ||
بنابر آنچه گفته شد همه عوامل و راهکارهاى یاد شده، به ویژه بیان واقعیات و دیدگاههاى اصلى صاحبان مذاهب اسلامى و علماى صاحبنظر هر مذهب و آگاهى از عقاید یکدیگر و معرفى عقاید پیروان مذاهب اسلامى از کتابهایى که مورد قبول آنان است نقش عمده در ایجاد وحدت و همبستگى مسلمانان دارد که عالمان دین با به کار بستن آنها مىتوانند جلوى تکفیر، طعن و اتهام بستن مسلمانان به یکدیگر را بگیرند و آنها را در یک صف قرار دهند.<br> | بنابر آنچه گفته شد همه عوامل و راهکارهاى یاد شده، به ویژه بیان واقعیات و دیدگاههاى اصلى صاحبان مذاهب اسلامى و علماى صاحبنظر هر مذهب و آگاهى از عقاید یکدیگر و معرفى عقاید پیروان مذاهب اسلامى از کتابهایى که مورد قبول آنان است نقش عمده در ایجاد وحدت و همبستگى مسلمانان دارد که عالمان دین با به کار بستن آنها مىتوانند جلوى تکفیر، طعن و اتهام بستن مسلمانان به یکدیگر را بگیرند و آنها را در یک صف قرار دهند.<br> | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۴۹: | ||
در پایان جهت حسن ختام، فتواى تاریخى و وحدت بخش شیخ محمود شلتوت رئیس وقت الازهر و نیز روایاتى را که حضرت امام خمینى در بحث تقیه مداراتى در کتاب رسائل خود نقل نموده است بیان مىگردد:<br> | در پایان جهت حسن ختام، فتواى تاریخى و وحدت بخش شیخ محمود شلتوت رئیس وقت الازهر و نیز روایاتى را که حضرت امام خمینى در بحث تقیه مداراتى در کتاب رسائل خود نقل نموده است بیان مىگردد:<br> | ||
شیخ محمود شلتوت در پاسخ این سؤال که آیا مىشود از مذهب شیعه تقلید کرد چنین مىگوید: «ان مذهب الجعفریه المعروف به مذهب الشیعة الامامیة الاثنا عشریة مذهب یجوز التعبد به شرعا کسائر مذاهب اهل السنه.فینبغى للمسلمین ان یعرف ذلک و یتخلصوا من العصبیة بغیر الحق لما مذاهب معینة؛ مذهب جعفرى که معروف به مذهب شیعه دوازده امامى است مذهبى است که تقلید از آن و تعبد به آن شرعاً جایز است مانند سایر مذاهب اهلسنت. بنابراین سزاوار است که مسلمانان، مذهب شیعه امامیه را بشناسند و خود را از تعصب و دل بستن بدون دلیل از مذاهب خاص رها کنند». (بىآزار شیرازى، 1412ق).<br> | شیخ محمود شلتوت در پاسخ این سؤال که آیا مىشود از مذهب شیعه تقلید کرد چنین مىگوید: «ان مذهب الجعفریه المعروف به مذهب الشیعة الامامیة الاثنا عشریة مذهب یجوز التعبد به شرعا کسائر مذاهب اهل السنه.فینبغى للمسلمین ان یعرف ذلک و یتخلصوا من العصبیة بغیر الحق لما مذاهب معینة؛ مذهب جعفرى که معروف به مذهب شیعه دوازده امامى است مذهبى است که تقلید از آن و تعبد به آن شرعاً جایز است مانند سایر مذاهب اهلسنت. بنابراین سزاوار است که مسلمانان، مذهب شیعه امامیه را بشناسند و خود را از تعصب و دل بستن بدون دلیل از مذاهب خاص رها کنند». (بىآزار شیرازى، 1412ق).<br> | ||
امام خمینى در کتاب الرسائل خود در بحث تقیه مداراتى | امام خمینى در کتاب الرسائل خود در بحث تقیه مداراتى <ref>و المراد بالتقيه مداراة ان يکون المطلوب فيها نفس شمل الکلمة و وحدتها لاجل مدارات الناس و جلب محبتهم و جر مودتهم من غير خوف ضرر کما فى التقيه خوفا (امام خمينى).</ref> در مقام استدلال بر عدم اعاده اعمالى که به صورت تقیه مداراتى انجام شده است روایات زیر را، با به کار بردن تعبیر صحیحه و موثقه درباره آنها، نقل نموده است: | ||
عنوان باب چنین است: «فى الروایات الدالة على صحة الصلاة مع العامه».<br> | عنوان باب چنین است: «فى الروایات الدالة على صحة الصلاة مع العامه».<br> | ||
# 1ـ «صحیحه حماد بن عثمان عن ابى عبد الله انه قال: من صلى معهم فى الصف الاول کان کمن صلى خلف رسول الله فى الصف الاول». سپس امام در ذیل روایت اضافه مىکند که: «و لاریب ان الصلاة معه صحیحة ذات فضیلة جمة فکذلک الصلاة معهم حال التقیة؛ امام صادق فرمود کسى که با اهلسنت در صف اول جماعت نماز بخواند مانند کسى است که در پشت سر رسول خدا(صلىاللهعلیهوآله) در صف اول نماز خوانده است. بدون تردید نماز خواندن با پیامبر نه تنها صحیح است که داراى فضیلت بسیار بزرگ است، همچنین نماز خواندن با اهلسنت در حال تقیه داراى فضیلت بزرگ است. (امام خمینى، 1385ق، ص 198).<br> | # 1ـ «صحیحه حماد بن عثمان عن ابى عبد الله انه قال: من صلى معهم فى الصف الاول کان کمن صلى خلف رسول الله فى الصف الاول». سپس امام در ذیل روایت اضافه مىکند که: «و لاریب ان الصلاة معه صحیحة ذات فضیلة جمة فکذلک الصلاة معهم حال التقیة؛ امام صادق فرمود کسى که با اهلسنت در صف اول جماعت نماز بخواند مانند کسى است که در پشت سر رسول خدا(صلىاللهعلیهوآله) در صف اول نماز خوانده است. بدون تردید نماز خواندن با پیامبر نه تنها صحیح است که داراى فضیلت بسیار بزرگ است، همچنین نماز خواندن با اهلسنت در حال تقیه داراى فضیلت بزرگ است. (امام خمینى، 1385ق، ص 198).<br> |
ویرایش