۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
=پیشینه الازهر= | =پیشینه الازهر= | ||
الأزهر که آوازهاش در جهان اسلام پیچیده بود، توسط فاطمىها در سال 358ق. در قاهره بنا شده بود. این دانشگاه نام خود را از فاطمه زهرا( | الأزهر که آوازهاش در جهان اسلام پیچیده بود، توسط فاطمىها در سال 358ق. در [[قاهره]] بنا شده بود. این دانشگاه نام خود را از فاطمه زهرا(علیهاالسلام)دختر پیامبر اسلام(صلىاللهعلیهوآله) گرفته بود، چون فاطمیان خود را به آن حضرت منسوب مىدانستند. چند سالى از عمر این بنا نگذشته بود که عنوان دانشگاه به خود گرفت و قضات شیعه آن، به تدریس مبادى فقه شیعه پرداختند. در سال 988 م. در زمان خلیفه فاطمى، «العزیز»، اساتیدى به طور رسمى تعیین شدند تا به تدریس علوم دینى بپردازند و از این قرن الأزهر به صورت دانشگاهى دینى درآمد که در آن علوم دینى تدریس مىشد و دانشگاهى دیگر به نام دارالحکمة عهده دار علوم فلسفه، طب، شیمى و هیئت بود که ناصر خسرو ایرانى هم جزء دانشجویان آن بود. | ||
در اواخر حکومت فاطمىها درهاى دارالحکمة بسته شد و چون در انتهاى قرن دوازدهم ایوبیان به روى کار آمدند، تعالیم و پیروى از شیعه را لغو کردند و با تعطیلى نماز جمعه در الأزهر از اهمیت آن کاستند. ولى با افزوده شدن دروس طب، نجوم،، فلسفه و منطق به علوم اسلامى بار دیگر الأزهر رونق گرفت. از قرن هفتم هجرى، با سقوط خلافت عباسیان و ویرانى قرطبه، مرکز فرهنگ اسلامى در اسپانیا، دانشگاه الأزهر بزرگترین دانشگاه اسلامى گردید که از کشورهاى مختلف اسلامى به آن روى مىآوردند و در رواقهاى آن به تحصیل علم مىپرداختند و این نظام تا به امروز هم چنان برقرار است.<br> | در اواخر حکومت فاطمىها درهاى دارالحکمة بسته شد و چون در انتهاى قرن دوازدهم ایوبیان به روى کار آمدند، تعالیم و پیروى از شیعه را لغو کردند و با تعطیلى نماز جمعه در الأزهر از اهمیت آن کاستند. ولى با افزوده شدن دروس طب، نجوم،، فلسفه و منطق به علوم اسلامى بار دیگر الأزهر رونق گرفت. از قرن هفتم هجرى، با سقوط خلافت عباسیان و ویرانى قرطبه، مرکز فرهنگ اسلامى در اسپانیا، دانشگاه الأزهر بزرگترین دانشگاه اسلامى گردید که از کشورهاى مختلف اسلامى به آن روى مىآوردند و در رواقهاى آن به تحصیل علم مىپرداختند و این نظام تا به امروز هم چنان برقرار است.<br> | ||
روش آموزشى در الأزهر، روش حلقهاى است که در تمام مدارس اسلامى معمول بودهاست؛ به این ترتیب که شاگردان اطراف استاد حلقهوار نشسته و به فراگرفتن دانش مىپردازند. در قرون چهاردهم و پانزدهم، این دانشگاه به عالىترین دوران شکوفایى رسید، ولى با تسلط عثمانى بر مصر، سه قرن از پیشرفت باز ایستاد ولى هم چنان شهرت خود را حفظ کرد. در اواخر قرن هجدهم که فرانسوىها مصر را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند، الأزهر هنوز عظمت و اقتدار خود را حفظ کرده بود و علماى الأزهر هم چنان پیشوا و رهبران سیاسى مردم شناخته مىشدند. (بىآزار شیرازى، 1377، ص 389 و 390؛ ر. ک: دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ماده الازهر و...). عبدالمجید به مرکزى با چنین پیشینه مذهبى، سیاسى پاى گذاشت و چون دیگر طلبههاى علوم دینى محضر عالمان دینى را درک کرد.<br> | روش آموزشى در الأزهر، روش حلقهاى است که در تمام مدارس اسلامى معمول بودهاست؛ به این ترتیب که شاگردان اطراف استاد حلقهوار نشسته و به فراگرفتن دانش مىپردازند. در قرون چهاردهم و پانزدهم، این دانشگاه به عالىترین دوران شکوفایى رسید، ولى با تسلط عثمانى بر مصر، سه قرن از پیشرفت باز ایستاد ولى هم چنان شهرت خود را حفظ کرد. در اواخر قرن هجدهم که فرانسوىها مصر را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند، الأزهر هنوز عظمت و اقتدار خود را حفظ کرده بود و علماى الأزهر هم چنان پیشوا و رهبران سیاسى مردم شناخته مىشدند. (بىآزار شیرازى، 1377، ص 389 و 390؛ ر. ک: دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ماده الازهر و...). عبدالمجید به مرکزى با چنین پیشینه مذهبى، سیاسى پاى گذاشت و چون دیگر طلبههاى علوم دینى محضر عالمان دینى را درک کرد.<br> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
هر چند از استادان و مشوقان عبدالمجید به تحصیل و حفظ قرآن در دوره قبل از ورود به الأزهر، اطلاعى در دست نیست، اما در دوره الأزهر نشانى از اساتید معروف وى ضبط شدهاست. وى در این دوره از محضر اساتید بزرگ و محدثان نامدارى سود برد و دروس ادبى، کلامى، حدیثى، تفسیرى، فقهى و... را با موفقیت پشت سر گذاشت. على عبدالعظیم به طور مختصر مىنویسد: <br> | هر چند از استادان و مشوقان عبدالمجید به تحصیل و حفظ قرآن در دوره قبل از ورود به الأزهر، اطلاعى در دست نیست، اما در دوره الأزهر نشانى از اساتید معروف وى ضبط شدهاست. وى در این دوره از محضر اساتید بزرگ و محدثان نامدارى سود برد و دروس ادبى، کلامى، حدیثى، تفسیرى، فقهى و... را با موفقیت پشت سر گذاشت. على عبدالعظیم به طور مختصر مىنویسد: <br> | ||
«براى تحصیل، بزرگانى از استادان و مشایخ را برگزید. به درس امام محمد عبده حاضر شد و پنج سال بر آن مداومت کرد. هم چنین به درس شیخ حسن طویل و عالم بزرگوار احمد ابى خطوه و بزرگان دیگرى از ائمه و محدثان حاضر شد». (پیشین).<br> | «براى تحصیل، بزرگانى از استادان و مشایخ را برگزید. به درس امام محمد عبده حاضر شد و پنج سال بر آن مداومت کرد. هم چنین به درس شیخ حسن طویل و عالم بزرگوار احمد ابى خطوه و بزرگان دیگرى از ائمه و محدثان حاضر شد». (پیشین).<br> | ||
در میان اساتید سلیم، شیخ محمد عبده (1905 ـ 1849م) که در سال 1888م به عنوان مفتى اعظم مصر برگزیده شد، (رسالة الاسلام، سال 6، ص 431، به نقل از الاهرام) تأثیرگذارترین استاد در حیات مذهبى و سیاسى عبدالمجید بود. استاد فاضل شیخ احمد عسکرى مىنویسد: <br> | در میان اساتید سلیم، [[شیخ محمد عبده]] (1905 ـ 1849م) که در سال 1888م به عنوان مفتى اعظم مصر برگزیده شد، (رسالة الاسلام، سال 6، ص 431، به نقل از الاهرام) تأثیرگذارترین استاد در حیات مذهبى و سیاسى عبدالمجید بود. استاد فاضل شیخ احمد عسکرى مىنویسد: <br> | ||
«عبدالمجید سلیم مبادى خود در اصلاح را از استاد امام شیخ محمد عبده گرفت و شیوه بحث و درس و اندیشه را از او کسب کرد. امام محمد عبده او را دوست داشت و بر دیگر همسالان و هم قطارانش ترجیح مىداد». (پیشین). | «عبدالمجید سلیم مبادى خود در اصلاح را از استاد امام شیخ محمد عبده گرفت و شیوه بحث و درس و اندیشه را از او کسب کرد. امام محمد عبده او را دوست داشت و بر دیگر همسالان و هم قطارانش ترجیح مىداد». (پیشین). | ||
على عبدالعظیم هم به دلبستگى عبدالمجید به محضر درس محمد عبده اشاره مىکند و مواظبت او بر حضور در درس استاد را یادآور مىشود. (مشیخة الازهر، پیشین).<br> | على عبدالعظیم هم به دلبستگى عبدالمجید به محضر درس محمد عبده اشاره مىکند و مواظبت او بر حضور در درس استاد را یادآور مىشود. (مشیخة الازهر، پیشین).<br> | ||
و بالأخره، محمد عبدالمنعم خفاجى بر نقش عبده در شخصیت علمى عبدالمجید به این صورت اشاره مىکند:<br> | و بالأخره، محمد عبدالمنعم خفاجى بر نقش عبده در شخصیت علمى عبدالمجید به این صورت اشاره مىکند:<br> | ||
«عبدالمجید نزد امام محمد عبده تحصیل کرد و عالمى قدرتمند و شیخى بزرگوار شد». (خفاجى، ج 1، ص306).<br> | «عبدالمجید نزد امام محمد عبده تحصیل کرد و عالمى قدرتمند و شیخى بزرگوار شد». (خفاجى، ج 1، ص306).<br> | ||
از آن جا که عبدالمجید در سال 1882 م. به دنیا آمده و محمد عبده در سال 1905م وفات یافته و هنگام رحلت استاد، شاگرد او جوانى 23 ساله بوده و بعد از آن هم تا سه سال (1908 م.) فارغ التحصیلى او به طول کشیدهاست، (پیشین، ص 306 و موسوعة اعلام مصر | از آن جا که عبدالمجید در سال 1882 م. به دنیا آمده و محمد عبده در سال 1905م وفات یافته و هنگام رحلت استاد، شاگرد او جوانى 23 ساله بوده و بعد از آن هم تا سه سال (1908 م.) فارغ التحصیلى او به طول کشیدهاست، (پیشین، ص 306 و موسوعة اعلام مصر في قرن العشرین، جلد4، ص318) مىتوان گفت احتمالاً مدت پنج سال حضور وى در محضر استاد بین سالهاى (1900 تا 1905) بودهاست؛ یعنى از 18 سالگى تا 23 سالگى عبدالمجید.<br> | ||
محمد عبده در این دوره، به اصلاحات دینى و فرهنگى و حتى اجتماعى دست زده بود. او حتى به مقام مفتى مصر هم رسیده بود و در سه زمینه (دانشگاه الازهر، اوقاف، دادگاههاى شرعى) فعالیت مىکرد و از نظر سیاسى به شدت تحت فشار حکومت خدیو توفیق و فرماندار انگلیسى مصر (لرد کرومر) قرار داشت.<br> | محمد عبده در این دوره، به اصلاحات دینى و فرهنگى و حتى اجتماعى دست زده بود. او حتى به مقام مفتى مصر هم رسیده بود و در سه زمینه (دانشگاه الازهر، اوقاف، دادگاههاى شرعى) فعالیت مىکرد و از نظر سیاسى به شدت تحت فشار حکومت خدیو توفیق و فرماندار انگلیسى مصر (لرد کرومر) قرار داشت.<br> | ||
مرور زندگى سیاسى مذهبى محمد عبده، براى آشنایى با افکار و مبانى اصلاحگرى و تقریبگرایانه عبدالمجید در دوره تحصیل، بسیار مهم است؛ زیرا بعدها شاگردان وى، به خصوص عبدالمجید، متأثر از استاد خود، گامهاى مهمى در راستاى منویات و تفکرات او برداشتند. عبدالمجید سلیم جوان، با استادى روبه رو بود که در چارچوب اصلاح فکر دینى هم عقیده با سید جمال الدین اسدآبادى و تحت تأثیر تعالیم اصلاح طلبانه او، به احیاى اندیشه دینى و ارایه تفسیرى جدید از اسلام براى پاسخ گویى به مسایل عصر مىاندیشید.<br> | مرور زندگى سیاسى مذهبى محمد عبده، براى آشنایى با افکار و مبانى اصلاحگرى و تقریبگرایانه عبدالمجید در دوره تحصیل، بسیار مهم است؛ زیرا بعدها شاگردان وى، به خصوص عبدالمجید، متأثر از استاد خود، گامهاى مهمى در راستاى منویات و تفکرات او برداشتند. عبدالمجید سلیم جوان، با استادى روبه رو بود که در چارچوب اصلاح فکر دینى هم عقیده با سید جمال الدین اسدآبادى و تحت تأثیر تعالیم اصلاح طلبانه او، به احیاى اندیشه دینى و ارایه تفسیرى جدید از اسلام براى پاسخ گویى به مسایل عصر مىاندیشید.<br> |
ویرایش