پرش به محتوا

زنادقه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:


==تاریخچه==
==تاریخچه==
نخستین زندیقان از موالیان ایرانی در [[کوفه]] و حیره بودند که خود را به قبایل عرب نسبت داده و عقاید کفرآمیز خویش را اشاعه می‌دادند. اولین کسی که اظهار زندقه کرد، جعد بن درهم در عراق بود (مقتول در 125 ه)، سپس بشّار بن برد و صالح بن عبدالقدوس و ابن‌راوندی و ابن‌المقفع اظهار زندقه کردند. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی،مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 211</ref>  
نخستین زندیقان از موالیان ایرانی در [[کوفه]] و حیره بودند که خود را به قبایل عرب نسبت داده و عقاید کفرآمیز خویش را اشاعه می‌دادند. اولین کسی که اظهار زندقه کرد، جعد بن درهم در عراق بود (مقتول در 125 ه)، سپس بشّار بن برد و صالح بن عبدالقدوس و ابن‌راوندی و ابن‌المقفع اظهار زندقه کردند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی،مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 211</ref>  
زنادقه طبقه متجدد و تحصیل کرده آن عصر بودند. طبقه‌ای که با زبان‌های زنده آن روز دنیا آشنا و زبان سُریانی را که در آن زمان بیشتر زبان علمی بود می‌دانستند. بسیاری از آن‌ها زبان یونانی می‌دانستند. بسیاری شان ایرانی بودند و زبان فارسی می‌دانستند. بعضی زبان هندی می‌دانستند و زندقه را از هند آورده بودند، که این هم یک بحثی است که اصلاً ریشة زندقه در دنیای اسلام از کجا پیدا شد؟
زنادقه طبقه متجدد و تحصیل‌کرده آن عصر بودند. طبقه‌ای که با زبان‌های زنده آن روز دنیا آشنا و زبان سُریانی را که در آن زمان بیشتر زبان علمی بود می‌دانستند. بسیاری از آن‌ها زبان یونانی می‌دانستند. بسیاری‌شان ایرانی بودند و زبان فارسی می‌دانستند. بعضی زبان هندی می‌دانستند و زندقه را از هند آورده بودند، که این هم یک بحثی است که اصلاً ریشة زندقه در دنیای اسلام از کجا پیدا شد؟


بیشتر معتقدند که ریشه زندقه از مانوی‌ها است.زنادقه از اساس منکر خدا و ادیان بودند و این طبقه ـ حال روی هر حسابی بود ـ آزادی داشتند. حتی در حرمین [[مکه]] و [[مدینه]] و حتی در [[مسجدالحرام]] و مسجدالنبی می‌نشستند و حرف‌هایشان را می‌زدند، البته به عنوان اینکه بالاخره فکر یا شبهه‌ای است که برای ما پیدا شده و باید آن را بیان کنیم.<ref>مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار(ع) صفحه71 ـ 72. با ویرایش واصلاح عبارات</ref> زنادقه سخت مورد تعقیب [[خلفاى عباسى|خلفای عباسی]] بودند، و علمای اسلام گناه زندقه را قابل بخشش نمی‏ دانستند چنانکه [[غزالى|غزالی]] در کتاب «فیصل التفرقه بین الاسلام و الزندقه» در تأویل حدیث تفرقه درباره نجات فرق اسلام قایل به تسامح شده می‌‏نویسد: «کلها فی الجنة الا الزنادقه». این گروه غالبا قائل به اباحه و شک در دین و نوعی آزاداندیشی و اغلب «ثنوی» بودند مانند صالح بن عبدالقدوس که قائل به دو اصل قدیم «نور» و «ظلمت» بود. در سال 163 هجری مهدی خلیفه عباسی شدیدا به تعقیب زنادقه پرداخت و به محتسب معروف آن زمان عبدالجبار که او را صاحب الزنادقه می‌‏گفتند مأموریت داد که در بلاد اسلام جستجو کند و هرجا به این طایفه برخورد، آنان را تعقیب و به قتل رساند.
بیشتر معتقدند که ریشه زندقه از مانوی‌ها است.زنادقه از اساس منکر خدا و ادیان بودند و این طبقه ـ حال روی هر حسابی بود ـ آزادی داشتند. حتی در حرمین [[مکه]] و [[مدینه]] و حتی در [[مسجدالحرام]] و مسجدالنبی می‌نشستند و حرف‌هایشان را می‌زدند، البته به عنوان اینکه بالاخره فکر یا شبهه‌ای است که برای ما پیدا شده و باید آن را بیان کنیم.<ref>مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار(ع) صفحه71 ـ 72. با ویرایش واصلاح عبارات</ref> زنادقه سخت مورد تعقیب [[خلفاى عباسى|خلفای عباسی]] بودند، و علمای اسلام گناه زندقه را قابل بخشش نمی‌دانستند چنانکه [[غزالى|غزالی]] در کتاب «فیصل التفرقه بین الاسلام و الزندقه» در تأویل حدیث تفرقه درباره نجات فرق اسلام قایل به تسامح شده می‌‏نویسد: «کلها فی الجنة الا الزنادقه». این گروه غالبا قائل به اباحه و شک در دین و نوعی آزاداندیشی و اغلب «ثنوی» بودند. مانند صالح بن عبدالقدوس که قائل به دو اصل قدیم «نور» و «ظلمت» بود. در سال 163 هجری مهدی خلیفه عباسی شدیدا به تعقیب زنادقه پرداخت و به محتسب معروف آن زمان عبدالجبار که او را صاحب الزنادقه می‌‏گفتند مأموریت داد که در بلاد اسلام جستجو کند و هرجا به این طایفه برخورد، آنان را تعقیب و به قتل رساند.
این سخت‏‌گیری‌ها ما بین سالهای 166 و 170 هجری به اوج شدت رسید و به اندک گمانی که درباره دین کسی می‌‏بردند او را متهم به زندقه می‌کردند.
این سخت‏‌گیری‌ها ما بین سالهای 166 و 170 هجری به اوج شدت رسید و به اندک گمانی که درباره دین کسی می‌‏بردند او را متهم به زندقه می‌کردند.
غالبا برای امتحان کسی که گمان می‌‏کردند او از زنادقه است به وی امر می‌‏نمودند که بر صورت مانی که در آن زمان تصویری از او موجود بود خیو(آب دهان) بیندازد، اگر امتناع می‏‌کرد او را متهم به زندقه می‌‏کردند و یا می‌‏گفتند مرغی دریایی را که نام او تذرگ (تذرو) بود بکشد و ظاهرا مانویان از قتل حیوانات ابا داشتند به خصوص از قتل این پرنده.اتفاقا در آن زمان که مصادف با سال 1239 م بود کاتارهای مانوی که از توسکانی‌ها بودند، مورد تعقیب پاپ ژرژ چهارم قرار گرفتند و ایشان را وادار می‌‏کردند در پیش اسقفان گوشت بخورند، زیرا مانویان از خوردن گوشت ابا می‏‌کردند. در زمان خلفای عباسی، تنها مانویان را تعقیب نمی‏ کردند بلکه‌‌ هاشمیان را که از اولاد [[على (ع)|علی (ع)]] بودند و دعوت خلافت داشتند متهم به زندقه می‌‏کردند، چنان که عبداللَّه بن معاویه را از زندقیان می‌‏شمردند، یا بعضی از مخالفان خود را به اتهام زندقه می‏‌کشتند.از جمله کسانی که خلفای عباسی بعنوان زندقه مورد تعقیب قرار دادند، ابو علی سعید، ابو علی رجا و ابو یحیی یزدان بخت بودند. ظاهرا زنادقه حقیقی از دین مزدکی و مانوی خود بر نمی‌‏گشتند و تن به مرگ می‏ دادند. از مشاهیر و متکلمان زنادقه ابن طالوت و نعمان نامی بودند که هر دو استاد ابن راوندی زندیق مشهور به شمار می‏‌رفتند.
غالبا برای امتحان کسی که گمان می‌‏کردند او از زنادقه است به وی امر می‌‏نمودند که بر صورت مانی که در آن زمان تصویری از او موجود بود خیو (آب دهان) بیندازد، اگر امتناع می‏‌کرد او را متهم به زندقه می‌‏کردند و یا می‌‏گفتند مرغی دریایی را که نام او تذرگ (تذرو) بود بکشد و ظاهرا مانویان از قتل حیوانات ابا داشتند به خصوص از قتل این پرنده. اتفاقا در آن زمان که مصادف با سال 1239 م بود کاتارهای مانوی که از توسکانی‌ها بودند، مورد تعقیب پاپ ژرژ چهارم قرار گرفتند و ایشان را وادار می‌‏کردند در پیش اسقفان گوشت بخورند، زیرا مانویان از خوردن گوشت ابا می‏‌کردند. در زمان خلفای عباسی، تنها مانویان را تعقیب نمی‏‌کردند بلکه‌‌ هاشمیان را که از اولاد [[على (ع)|علی (ع)]] بودند و دعوت خلافت داشتند متهم به زندقه می‌‏کردند، چنان که عبداللَّه بن معاویه را از زندقیان می‌‏شمردند، یا بعضی از مخالفان خود را به اتهام زندقه می‏‌کشتند.از جمله کسانی که خلفای عباسی بعنوان زندقه مورد تعقیب قرار دادند، ابو علی سعید، ابو علی رجا و ابو یحیی یزدان بخت بودند. ظاهرا زنادقه حقیقی از دین مزدکی و مانوی خود بر نمی‌‏گشتند و تن به مرگ می‏‌دادند. از مشاهیر و متکلمان زنادقه ابن‌طالوت و نعمان نامی بودند که هر دو استاد ابن راوندی زندیق مشهور به شمار می‏‌رفتند.
زنادقه‏ ای که در بین سالهای 153 و 170 هجری قمری به امر مهدی و‌هادی دو خلیفه عباسی مورد تعقیب قرار گرفتند غالبا مانوی بودند و از قائلین به دو اصل قدیم «نور» و «ظلمت» به شمار می‏‌رفتند و ذبح حیوانات و خوردن گوشت آنها را حرام می‌‏شمردند. [[شعوبیه|شعوبیه]] یعنی ایرانیانی که قایل به برتری عجم بر عرب بودند اغلب از زنادقه بودند. از شخصیت‌های بارز زنادقه عبدالکریم [[ابن ابى العوجاء|ابن ابی العوجاء]] بود. ابو علی ورّاق معتزلی نیز از ایشان به شمار می‌‏رفت، و او را از زنادقه و [[شیعه|شیعه]] [[رافضى|رافضی]] می‌‏شمردند و معتقد به اصالت نور و ظلمت بود. در میان ادبا و شعرا ابان بن عبدالحمید لاحقی که کلیله و دمنه ابن المقفع را به شعر درآورده بود نیز از زنادقه به شمار می‏‌رفت و مانند بشّار بن برد از ملی‏ گرایان ایرانی بود.ابوالعتاهیه را نیز از زنادقه شمرده‏ اند، زیرا در اشعار خود به اصالت دو اصل خیر و شر و نور و ظلمت قایل بود. ولید بن یزید اموی را که خلیفه‏ ای بی ‏اعتقاد بود و به قرآن کریم جسارت کرد و با انداختن تیری آن را پاره کرده و بسوزانید نیز زندیق می‌‏خواندند. دیگر کسانی را که زندیق خوانده‏ اند، معن بن زائده شیبانی و دیگری عبدالسلام رعبان بود.
زنادقه‏‌ای که در بین سالهای 153 و 170 هجری قمری به امر مهدی و‌هادی دو خلیفه عباسی مورد تعقیب قرار گرفتند غالبا مانوی بودند و از قائلین به دو اصل قدیم «نور» و «ظلمت» به شمار می‏‌رفتند و ذبح حیوانات و خوردن گوشت آنها را حرام می‌‏شمردند. [[شعوبیه|شعوبیه]] یعنی ایرانیانی که قایل به برتری عجم بر عرب بودند اغلب از زنادقه بودند. از شخصیت‌های بارز زنادقه عبدالکریم [[ابن ابى العوجاء|ابن ابی‌العوجاء]] بود. ابو علی ورّاق معتزلی نیز از ایشان به شمار می‌‏رفت، و او را از زنادقه و [[شیعه|شیعه]] [[رافضى|رافضی]] می‌‏شمردند و معتقد به اصالت نور و ظلمت بود. در میان ادبا و شعرا ابان بن عبدالحمید لاحقی که کلیله و دمنه ابن المقفع را به شعر درآورده بود نیز از زنادقه به شمار می‏‌رفت و مانند بشّار بن برد از ملی‏‌گرایان ایرانی بود. ابوالعتاهیه را نیز از زنادقه شمرده‏‌اند، زیرا در اشعار خود به اصالت دو اصل خیر و شر و نور و ظلمت قایل بود. ولید بن یزید اموی را که خلیفه‏‌ای بی‌اعتقاد بود و به قرآن کریم جسارت کرد و با انداختن تیری آن را پاره کرده و بسوزانید نیز زندیق می‌‏خواندند. دیگر کسانی را که زندیق خوانده‏‌اند، معن بن زائده شیبانی و دیگری عبدالسلام رعبان بود.


==عقاید==
==عقاید==
زنادقه معتقدند که هیچ کسی نمی‌تواند برای خویش خدایی را ثابت کند چرا که اثبات هر شئ ای تنها پس از ادراک حسی آن ممکن است، در حالی که چیزی که با حواس درک شد، خدا نیست و چیزی که درک نشد قابل اثبات نیست.<ref>تلبیس ابلیس، ابن جوزی، ص41</ref> <ref>فرق الشیعة، حسن بن موسی نوبختی، ص46</ref> <ref>المقالات و الفرق، سعد اشعری، ص64 / هفتاد و سه ملت، ص 40</ref>
زنادقه معتقدند که هیچ کسی نمی‌تواند برای خویش خدایی را ثابت کند. چرا که اثبات هر شئ تنها پس از ادراک حسی آن ممکن است، در حالی که چیزی که با حواس درک شد، خدا نیست و چیزی که درک نشد قابل اثبات نیست <ref>تلبیس ابلیس، ابن جوزی، ص41</ref> <ref>فرق الشیعة، حسن بن موسی نوبختی، ص46</ref> <ref>المقالات و الفرق، سعد اشعری، ص64 / هفتاد و سه ملت، ص 40</ref>.


==کیفر زندیق==
==کیفر زندیق==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۳۹

ویرایش