۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
لازم به یادآوری است که در محدوده حکومت عثمانی، بر اساس دستورالعمل رسمی، در همه مناطق از جمله در مصر، مسئولیت قضاوت شرعی بر عهده عالمان حنفی مذهب بود و عالمان سایر مذاهب حق نداشتند بر کرسی قضاوت بنشینند. <br> | لازم به یادآوری است که در محدوده حکومت عثمانی، بر اساس دستورالعمل رسمی، در همه مناطق از جمله در مصر، مسئولیت قضاوت شرعی بر عهده عالمان حنفی مذهب بود و عالمان سایر مذاهب حق نداشتند بر کرسی قضاوت بنشینند. <br> | ||
به گفته دکتر محمد دسوقی، جریان روآوری شیخ محمد بخیت به مذهب حنفی، به جای مذهب مالکی، را جناب استاد دکتر علی جمعه مفتی کشور مصر هم گزارش کرده است. <br> | به گفته دکتر محمد دسوقی، جریان روآوری شیخ محمد بخیت به مذهب حنفی، به جای مذهب مالکی، را جناب استاد دکتر علی جمعه مفتی کشور مصر هم گزارش کرده است. <br> | ||
و نیز در شیوه تحصیلی شیخ محمد بخیت آوردهاند که وی برای آموختن شرح کتاب «مراقی الفلاح» تألیف حسن بن عمّار حنفی (994ـ1069 هـ .ق) نزد دو استاد حاضر میشد. از وی پرسیدند چرا برای آموختن یک متن، در درس دو استاد حاضر میشوی؟ در پاسخ گفت: «هر یک از اساتید شیوه مخصوص در شرح کتاب دارند».<br> | و نیز در شیوه تحصیلی شیخ محمد بخیت آوردهاند که وی برای آموختن شرح کتاب «مراقی الفلاح» تألیف حسن بن عمّار حنفی (994ـ1069 هـ.ق) نزد دو استاد حاضر میشد. از وی پرسیدند چرا برای آموختن یک متن، در درس دو استاد حاضر میشوی؟ در پاسخ گفت: «هر یک از اساتید شیوه مخصوص در شرح کتاب دارند».<br> | ||
=استادان و مشایخ شیخ محمد بخیت= | =استادان و مشایخ شیخ محمد بخیت= | ||
شیخ محمد بخیت بر اساس منویات خویش، علاوه بر آموختن فقه و اصول مذهب حنفی جهت رسیدن به شغل قضاوت، به کسب اطلاع و آگاهی بیشتر از مبانی فقه و اصول سایر مذاهب اسلامی هم پرداخت. در همین راستا، غیر از علوم و ادبیات عربی، به دروسی همانند علوم تفسیر و حدیث، علم توحید، علم نحو و صرف، و علم بلاغت و منطق اهتمام ورزید. وی افتخار داشت که شاگردی برخی علمای برجسته الازهر را داشته باشد؛ استادان بزرگی همانند: <br> | شیخ محمد بخیت بر اساس منویات خویش، علاوه بر آموختن فقه و اصول مذهب حنفی جهت رسیدن به شغل قضاوت، به کسب اطلاع و آگاهی بیشتر از مبانی فقه و اصول سایر مذاهب اسلامی هم پرداخت. در همین راستا، غیر از علوم و ادبیات عربی، به دروسی همانند علوم تفسیر و حدیث، علم توحید، علم نحو و صرف، و علم بلاغت و منطق اهتمام ورزید. وی افتخار داشت که شاگردی برخی علمای برجسته الازهر را داشته باشد؛ استادان بزرگی همانند: <br> | ||
* ـ شیخ [[محمد دمنهوری]] شافعی (..... ـ 1288 هـ .ق) از متخصصان علم عروض و بلاغت؛ | * ـ شیخ [[محمد دمنهوری]] شافعی (..... ـ 1288 هـ .ق) از متخصصان علم عروض و بلاغت؛ | ||
* ـ [[شیخ محمد مهدی عباسی]] (1243 ـ 1315 هـ .ق) اولین عالم حنفی مذهب که سرپرستی الازهر را بر عهده گرفت و به صدور فتاوی مشهور شده که مهمترین مؤلفاتش | * ـ [[شیخ محمد مهدی عباسی]] (1243 ـ 1315 هـ .ق) اولین عالم حنفی مذهب که سرپرستی الازهر را بر عهده گرفت و به صدور فتاوی مشهور شده که مهمترین مؤلفاتش «[[الفتاوی المهدیه]]» در هفت جلد است؛ | ||
* ـ شیخ [[عبدالرحمان بن محمد شربینی]] (.... ـ 1326 هـ .ق) از فقهای شافعی که از سال 1322 تا سال 1324 ق مسئولیت استادی الازهر را به عهده داشت؛ | * ـ شیخ [[عبدالرحمان بن محمد شربینی]] (.... ـ 1326 هـ .ق) از فقهای شافعی که از سال 1322 تا سال 1324 ق مسئولیت استادی الازهر را به عهده داشت؛ | ||
* ـ شیخ [[عبدالغنی ملوانی]]؛ | * ـ شیخ [[عبدالغنی ملوانی]]؛ | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
* ـ شیخ [[محمد عنتر]]؛ | * ـ شیخ [[محمد عنتر]]؛ | ||
* ـ [[شیخ درستاوی]]؛ | * ـ [[شیخ درستاوی]]؛ | ||
* ـ [[ | * ـ [[سید جمال الدین أفغانی]] (1254ـ 1315 هـ .ق) استاد بخش علوم فلسفی و عقلی؛ | ||
* ـ [[شیخ حسن طویل]] (1250 ـ 1317 هـ .ق) از عالمان مالکی مذهب و متبحر در معقول و منقول. | * ـ [[شیخ حسن طویل]] (1250 ـ 1317 هـ .ق) از عالمان مالکی مذهب و متبحر در معقول و منقول. | ||
استفاده از استادان بزرگ در کنار تلاش و کوشش شبانهروزی، شیخ محمد بخیت را در مرتبه بالاترین درجه علمی آن روز الازهر قرار داد به گونهای که گواهی درجه یک «عالم» را اخذ و لباس استادی را بر تن کرد. <br> | استفاده از استادان بزرگ در کنار تلاش و کوشش شبانهروزی، شیخ محمد بخیت را در مرتبه بالاترین درجه علمی آن روز الازهر قرار داد به گونهای که گواهی درجه یک «عالم» را اخذ و لباس استادی را بر تن کرد. <br> | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
=وفات شیخ بخیت= | =وفات شیخ بخیت= | ||
شیخ محمد بخیت کمی قبل از نماز عصر روز جمعه بیستم ماه رجب المرجب سال 1354 ق (مطابق با 18 اکتبر 1935 م) دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت. <br> | شیخ محمد بخیت کمی قبل از نماز عصر روز جمعه بیستم ماه رجب المرجب سال 1354 ق (مطابق با 18 اکتبر 1935 م) دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت. <br> | ||
با پخش خبر درگذشت شیخ بخیت، اقشار مختلف مردم ضمن ابراز همدردی، خود را برای تشییع جنازه آماده کردند. ساعت 3 بعد از ظهر روز شنبه 21 رجب، جنازهاش از «کوبری اللیمون» تشییع شد. در این مراسم، نیروها و مسئولان دولتی، طلاب و علمای بزرگ الازهر که پیشاپیش آنها استاد برجسته، شیخ محمد مصطفی | با پخش خبر درگذشت شیخ بخیت، اقشار مختلف مردم ضمن ابراز همدردی، خود را برای تشییع جنازه آماده کردند. ساعت 3 بعد از ظهر روز شنبه 21 رجب، جنازهاش از «کوبری اللیمون» تشییع شد. در این مراسم، نیروها و مسئولان دولتی، طلاب و علمای بزرگ الازهر که پیشاپیش آنها استاد برجسته، شیخ [[محمد مصطفی مراغی]]، رئیس دانشگاه الازهر، قرار داشت، به همراه بسیاری از کارمندان حکومتی و شخصیتهای مختلف شرکت داشتند و پس از اقامه نماز میت، جنازهاش بر دوش ارادتمندانش حمل شد و در «قرافه المجاورین» دفن گردید. پس از دفن، مراسم گوناگونی برای بزرگداشت او برگزار گردید. <br> | ||
یکی از مهمترین مجالس فاتحه و بزرگداشت، مجلسی بود که عدهای از علما و ادبا به ریاست امیر عمر بن طوسون (1872 ـ 1944 م) در روز جمعه 19 ذی الحجه سال 1354 هـ .ق (مطابق با 13 مارس 1936 م) در «دار المرکز عمومی جوانان مسلمان» در قاهره برگزار کردند. در این مراسم رئیس انجمن و بسیاری از علما و بزرگان و در رأس آنها شیخ مراغی و محمد صدقی باشا و استادانی همانند شیخ فحام، عبدالمجید لبّان، شناوی و ... شرکت نموده بودند و تعداد حاضران در آن مجلس بیش از دو هزار نفر بود. <br> | یکی از مهمترین مجالس فاتحه و بزرگداشت، مجلسی بود که عدهای از علما و ادبا به ریاست امیر عمر بن طوسون (1872 ـ 1944 م) در روز جمعه 19 [[ذی الحجه]] سال 1354 هـ .ق (مطابق با 13 مارس 1936 م) در «دار المرکز عمومی جوانان مسلمان» در [[قاهره]] برگزار کردند. در این مراسم رئیس انجمن و بسیاری از علما و بزرگان و در رأس آنها شیخ مراغی و محمد صدقی باشا و استادانی همانند شیخ فحام، عبدالمجید لبّان، شناوی و ... شرکت نموده بودند و تعداد حاضران در آن مجلس بیش از دو هزار نفر بود. <br> | ||
=تألیفات شیخ مطیعی= | |||
مجموعه تألیفات شیخ مطیعی به سی کتاب رسیده است. در یک نگاه اجمالی به آثار وی میتوان به توان علمی و تنوع فرهنگی و تسلط او بر معارف علمی پی برد. وی در علم کلام و توحید، علوم قرآن و حدیث، مباحث فقهی و اصولی و سایر معارف دینی مطلب نوشت. فهرستی از کتابهای وی را میتوان چنین لیست کرد: <br> | |||
# تنبیه العقول الإنسانیه لما في آیات القرآن من العلوم الکونیة؛ | |||
# حقیقة الاسلام و اصول الحکم؛ | |||
# توفیق الرحمن للتوفیق بین ما قاله علماء الهیئة و بین ما جاء في الأحادیث الصحیحة و آیات القرآن؛ | |||
# القول المفید علی وسیلة العبید؛ | |||
# مقدمهای بر شفاء السقام في زیاره خیر الأنام؛ | |||
# حاشیه بر شرح علامه ابو البرکات «الخریدة البهیة في علم العقائد الدینیه»؛ | |||
# حسن البیان في ازالة بعض شبه وردت علی القرآن؛ | |||
# الکلمات الحسان في الحروف السبعة و جمع القرآن؛ | |||
# حجةالله علی خلیفته في بیان حقیقة القرآن و حکم کتابته و ترجمه؛ | |||
# الکلمات الطیبات في المأثور من الروایات عن الاسراء و المعراج؛ | |||
# رفع الأغلاق عن مشروع الزواج و الطلاق؛ | |||
# ارشاد الأمة إلی احکام اهل الذمه؛ | |||
# القول الجماع في الطلاق البدعی و المتتابع؛ | |||
# إرشاد العباد للوقف علی الأولاد؛ | |||
# إرشاد القاریء و السامع إلی أنّ الطلاق إذا لم یضف الی المرأه غیر واقع؛ | |||
# إرشاد أهل الملة إلی اثبات الأهلّه؛ | |||
# أحسن الکلام فیما یتعلّق بالسنة و البدعة من الأحکام؛ | |||
# سلّم الوصول لشرح نهایة السؤل في شرح منهاج الأصول. (این کتاب در علم اصول است)؛ | |||
# البدر الساطع علی جمع الجوامع؛ | |||
# حلّ الرمز عن معمّی اللغز؛ | |||
# و ... | |||
علاوه بر اینها، هزاران فتوای فقهی در پاسخ به پرسشهای مختلف مردم مصر یا سایر کشورهای اسلامی از سوی شیخ مطیعی صادر شده است. در بسیاری از این فتاوا، پرداختن به مشکلات و مسائل عصر مورد توجه بوده است، مثل جریانهایی که افکار کمونیستی در پی داشت یا اختلافات برخی از حاکمان کشورهای اسلامی، یا مشکل ناهنجاریهای اخلاقی که به صورت رسمی انجام میگرفت و یا تشویق و تحریص به مقاومت در برابر گروههای تبشیری مسیحیان و نیز مستشرقان؛ هر یک از این امور، موجب میگردید جامعه اسلامی مصر، از گمراهیهای عصر نجات پیدا کند و مردم مسلمان از خطر فرهنگی دشمنان اسلام، حفظ گردند.<br> | |||
=تلاشهای اجتماعی ـ فرهنگی= | |||
شیخ محمد بخیت مطیعی که در اول ذیقعده 1332 به مفتیگری مصر برگزیده شده بود، در حیات قضایی خود، به صورت مستقیم و غیرمستقیم، با عمدهترین حوادث زمان درگیر بود؛ از جمله جریان مخالفت با اصلاحاتی که تحت نظر محمد عبده در الازهر صورت میگرفت و مشکلاتی که در باب ازدواج علی یوسف (شاعر و روزنامهنگار مصری) پدیدار شد و ماجراهای 1300 ش / 1921 میلادی که به استقلال مصر انجامید.<br> | |||
شیخ بخیت مطیعی عضو «الرابطه الشرقیه» نیز بود. اما در اعتراض به کوششی که برخی از اعضا به منظور الغای محالمه علی عبدالرزاق مبذول میداشتند در سال 1304 ش / 1925 م از آن انجمن کناره گرفت.<br> | |||
وی در مسائل مختلف آن روزگار، از جمله منازعات در ترجمه قرآن و وضع زنان و مبارزه با الغای «وقف بر اولاد»، شرکت فکری فعال داشت. آثار و مکتوبات علمی او در موضوعات مختلف، نشاندهنده آن است که وی به مسائلی که از برخورد اسلام با دستاورد علوم و فنون غرب پدید میآمده توجه داشته است. (دانشنامه جهان اسلام، ج2، ص449).<br> | |||
=اندیشههای وحدت و انسجام= | |||
* ـ نفی تعصب مذهبی و رد هرگونه قداست برای آرای مذاهب گوناگون؛ | |||
* ـ تأکید بر همبستگی گروهی در ارائه فتاوی و عدم طرد مذاهب فقهی دیگران؛ | |||
* ـ مذاهب فقهی اسلامی، هر یک از احترام ویژه خود برخوردارند و هیچ مذهبی معصوم نیست تا بر مذاهب دیگر ترجیح داده شود؛ | |||
* ـ عمل به هر یک از مذاهب اسلامی، مجزی است؛ | |||
* ـ پاسخگویی به نیازهای علمی ـ دینی جهان اسلام و اهتمام به مشکلات فرهنگی مسلمانان؛ | |||
* ـ ایمان و اعتقاد به تقریب میان پیروان مذاهب فقهی و دعوت به وحدت اسلامی. | |||
=تلاشهای وحدتگرایانه= | |||
* ـ تلاش برای صلح میان یمن و حجاز در درگیریهای پنج ساله (1929 ـ 1934 م) میان پادشاه نجد و حجاز، ملک عبدالعزیز بن سعود (1367 ق / 1953م) و حاکم یمن، امام یحیی بن محمد بن یحیی حمید الدین (1367 ق / 1934 م).<br> | |||
وی با ارسال پیامی به طرفین درگیری، آنها را نصیحت کرد و از خونریزی و قتل بیگناهان از دو کشور مسلمان بر حذر داشت. | |||
* ـ در پاسخ به سؤال درباره مدفن حضرت زینب(علیهاالسلام) که آیا در مصر است یا نه، به رأی مورخان بزرگ همانند طبری، ابن اثیر و ابن جبیر و سخاوی استناد کرده و معتقد است آن حضرت نه در زمان حیات، مصر را زیارت کرده و نه جسدش به مصر آورده شد. در عین حال، نظریات مخالفان این رأی را هم آورده که عدهای از صوفیه از جمله ابو اسحاق ابراهیم بن احمد بن اسماعیل خواص و ابو محمد عبد الوهاب بن احمد بن علی شعرانی حنفی میباشند. وی در این موضوع، بدون توجه به اختلافات، به نظریهپردازی علمی پرداخت و پس از اعلام نظرش، گروهی به مخالفت و گروهی به مخالفت با او برخاستند، اما وی هیچ عکسالعملی به دو گروه مخالف و موافق نشان نداد تا اختلافی پدید نیاید و به وحدت امت اسلامی ضربهای وارد نگردد.<br> | |||
* ـ گرچه شیخ محمد مطیعی حنفی مذهب بود و با اسم «محمد بخیت مطیعی حنفی» فتاوای صادره را امضا مینمود، اما به آرای مذاهب مختلف اهتمام میورزید، تا جایی که به تأسیس «مؤسسه اجتهاد گروهی» پرداخت تا در ضمن آن، فتاوا و احکام صادره طبق یک برنامهریزی کلان ارائه گردد. بر اساس این، آرایی را ترجیح میداد که با واقعیت خارجی جامعه اسلامی مطابقت داشته، مشکلات جامعه را علاج نماید. | |||
* ـ در جریان فتنهانگیزی برخی از نظریهپردازان مثل «رینان» که نوشته بود ملت فارسی (زبان) شیعهاند و مسلمان نیستند، شیخ محمد بخیت فریاد برمیآورد که: «خدا میداند و شهادت میدهد که «رینان» در گفتارش، دروغ میگوید. مردم فارس (ایران) برخی سنّی مذهب و برخی شیعهاند، اما آنها قبل از هر چیز مسلماناند، و این اندیشمندان و رهبران فارسی زبان از قدیم تا زمان حاضر به اسلام گرویدند و همانند سایر مسلمانان حج و طواف خانه خدا را به جای میآورند و همانند نمازگزاران مسلمان به طرف کعبه نماز میخوانند و همانند روزه مسلمانان، روزه میگیرند و کتابها و تألیفات مخطوط و چاپ شده آنها، (بازار) کشورها را پر کرده است. این کتابها در اصول (کلام و عقاید) و فروع (فقهی) اسلامی تنظیم شده است».<br> | |||
* ـ وی در ضمن سخن دیگری که به مؤلفات فلاسفه و متفکران مسلمان ایرانی همانند فارابی، ابن سینا، بهمنیار،ابن سبعین، و صدرالدین شیرازی و ... اشاره دارد، میگوید: «مخالفان و فتنهانگیزان نمیدانند که اسلام تبعیضنژادی را طرد کرده است؟ وقتی که ایرانیان مسلمان شدند، آنان و مسلمانان عرب، یک امت اسلامی را تشکیل دادند. آنچه که آنها را همانند یک ریسمان محکم به یکدیگر وصل کرد، دین اسلام و مجموعه آموزههای دینی بوده است».<br> | |||
* ـ شیخ مطیعی در کتاب «رفع الأغلاق عند مشروع الزواج و الطلاق» صفحه 100 (چاپ دار الفاروق بالجیزه، مصر) درباره مسائل اختلافی میان مذاهب اسلامی، و این که کسی نمیتواند دیگری را از عمل به هر مذهبی از مذاهب منع کند، آورده است: «آیا نمیبینی (شیعیان) امامیه که در حال حاضر در کشور مصر زندگی میکنند، بدون هیچ مشقتی به آرای مذهبی خودشان (شیعه) عمل میکنند؟»<br> | |||
وی با طرح این نکته، به تقبیح تعصب مذهبی پرداخته، عمل به اجتهادات هر یک از مذاهب را صائب دانسته و همگان را به تقریب مذاهب دعوت میکند.<br> | |||
=منابع و مآخذ:= | |||
این نوشتار، تلخیص، اقتباس و گزارشی از کتاب «محمد بخیت المطیعی، الفقیه الاصولی المفتی» تألیف دکتر محمد دسوقی میباشد که مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی آن را چاپ کرده است. همچنین، مراجعه شود به: دانشنامه جهان اسلام، ج 2، ص449.<br> | |||
ویرایش