۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده: کلام ' به ' ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تومَنیه''' پیروان «ابومعاذ | '''تومَنیه''' پیروان «ابومعاذ تومنی» هستند و از فرق «مرجئه» به شمار میروند. | ||
==شرح حال موسس== | ==شرح حال موسس== | ||
خط ۵: | خط ۵: | ||
گزارش قابل توجهی از سیر زندگی وی در دست نیست، مگر آن که اصالتش به روستای تومن در [[مصر]] باز میگردد.<ref>حموی یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۶۰.</ref> و گویا ادامه زندگی اش را در [[بصره]] گذرانده است.<ref>نسفی میمون، تبصرة الادله، به کوشش کلود سلامه، دمشق، ۱۹۹۰م.</ref> | گزارش قابل توجهی از سیر زندگی وی در دست نیست، مگر آن که اصالتش به روستای تومن در [[مصر]] باز میگردد.<ref>حموی یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۶۰.</ref> و گویا ادامه زندگی اش را در [[بصره]] گذرانده است.<ref>نسفی میمون، تبصرة الادله، به کوشش کلود سلامه، دمشق، ۱۹۹۰م.</ref> | ||
وی رییس فرقه تومنیه از شاخههای مرجئه بود. <ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، قاهره، نشر مکتبه محمد علی صبیح، ج۱، ص۱۹۰.</ref><ref>بزدوی محمد، اصولالدین، قاهره، سال 1383 قمری، ج۱، ص۲۵۲.</ref><ref>شهرستانی محمد، الملل و النحل، قاهره، سال 1387 قمری، ج۱، ص۱۶۶</ref> با این حال برخی از محققین آنها را از مرجئۀ خالصه دانستهاند. <ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، قاهره، نشر مکتبه محمد علی صبیح، ج۱، ص۲۰۲</ref> <ref>شهرستانی محمد، الملل و النحل،قاهره، سال 1387 قمری، ج۱، ص۱۶۶.</ref> <ref> | وی رییس فرقه تومنیه از شاخههای مرجئه بود. <ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، قاهره، نشر مکتبه محمد علی صبیح، ج۱، ص۱۹۰.</ref><ref>بزدوی محمد، اصولالدین، قاهره، سال 1383 قمری، ج۱، ص۲۵۲.</ref><ref>شهرستانی محمد، الملل و النحل، قاهره، سال 1387 قمری، ج۱، ص۱۶۶</ref> با این حال برخی از محققین آنها را از مرجئۀ خالصه دانستهاند. <ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، قاهره، نشر مکتبه محمد علی صبیح، ج۱، ص۲۰۲</ref> <ref>شهرستانی محمد، الملل و النحل،قاهره، سال 1387 قمری، ج۱، ص۱۶۶.</ref> <ref> | ||
شهرستانی محمد، الملل و النحل، قاهره، سال 1387 قمری، ج۱، ص۱۴۴</ref> اما [[ابوالحسن اشعری]] با این که ابومعاذ را از مرجئه | شهرستانی محمد، الملل و النحل، قاهره، سال 1387 قمری، ج۱، ص۱۴۴</ref> اما [[ابوالحسن اشعری]] با این که ابومعاذ را از مرجئه میدانست، <ref>اشعری ابوالحسن ، مقالات الاسلامیین، سال 1400 قمری، ج۱، ص۱۳۹.</ref> | ||
معتقد است که او و زهیر بن عبدالله اثری در «قدر» با [[معتزله]] موافق بودهاند. <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، سال 1400 قمری، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰</ref>البته بزدوی تومنیه را مرجئی ندانسته و او را ذیل مذهب قدریه و معتزله آورده است. <ref>بزدوی محمد، اصولالدین، قاهره، سال 1383 قمری، ج۱، ص۲۴۲.</ref> <ref>بزدوی محمد، اصولالدین، قاهره، سال 1383 قمری، ج۱، ص۲۵۲</ref> | معتقد است که او و زهیر بن عبدالله اثری در «قدر» با [[معتزله]] موافق بودهاند. <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، سال 1400 قمری، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰</ref>البته بزدوی تومنیه را مرجئی ندانسته و او را ذیل مذهب قدریه و معتزله آورده است. <ref>بزدوی محمد، اصولالدین، قاهره، سال 1383 قمری، ج۱، ص۲۴۲.</ref> <ref>بزدوی محمد، اصولالدین، قاهره، سال 1383 قمری، ج۱، ص۲۵۲</ref> | ||
==توجه به عقل گرایی== | ==توجه به عقل گرایی== | ||
با توجه به مطالبی که در شرح حال بیان شد، به علاوه گزارش افرادی چون مقریزی که ابومعاذ را فیلسوف | با توجه به مطالبی که در شرح حال بیان شد، به علاوه گزارش افرادی چون مقریزی که ابومعاذ را فیلسوف میدانستند <ref>مقریزی احمد، الخطط، قاهره، سال 1270 قمری، ج۲، ص۳۵۰</ref> و ابن قیم جوزیه که هنگام تخطئۀ عقلگرایان، ابومعاذ را در میان آنها آورده است، <ref>ابن قیم جوزیه محمد، الصواعق المرسلة،ریاض، سال 1412 قمری، ج۲، ص۷۸۹</ref> به این نتیجه میرسیم که ابومعاذ روش عقل گرایی را در کلام برگزیده است. <br> | ||
او تلاش میکرد تا روش عقل گرایانه اش با نص و نقل تضاد پیدا نکند. با این حال میکوشید تا همراه با مشی عقل گراییاش از نقل نیز فاصله نگیرد. به همین دلیل در افکارش تناقض دیده میشود. | او تلاش میکرد تا روش عقل گرایانه اش با نص و نقل تضاد پیدا نکند. با این حال میکوشید تا همراه با مشی عقل گراییاش از نقل نیز فاصله نگیرد. به همین دلیل در افکارش تناقض دیده میشود. | ||
==عقاید== | ==عقاید== | ||
ابومعاذ معتقد بود ایمان | ابومعاذ معتقد بود ایمان حالتی است که آدمی را از کفر نگه میدارد. از نگاه وی ایمان مجموعه خصلتهایی است که ترک همگی یا یکی از آنها موجب کفر میشود. بنابراین با وجود یک خصلت یا چند خصلت ایمان محقق نمیشود مگر که تمام خصلتها با هم باشد. | ||
وی میگفت که صرفا به دلیل ترک فرایض حکم به [[کفر]] کسی داده نمیشود مگر که نسبت به کفرش اجماع شود. البته چنین شخصی از آیین ایمان خارج نمیشود هر چند داخل مومنان نخواهد بود. | |||
معتقد بود فریضه | معتقد بود فریضه ای از ایمان نیست که ترکش «فسق» باشد. بر این باور بود که اگر کسی پیامبری را بزند یا بکشد به تحقیق [[کافر]] است نه از این جهت که پیامبر را زده یا کشته بلکه به دلیل دشمنی و کینه توزی است که با او داشته و حق وی را پای مال کرده است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 129 همراه با ویرایش و اصلاح جملات</ref> | ||
==تفسیر ثواب و عذاب== | ==تفسیر ثواب و عذاب== | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==دیدن خدا== | ==دیدن خدا== | ||
ابومعاذ رؤیت خداوند را ممکن میدانست و برآن بود که خداوند روز رستاخیز در حالی که بر عرش خود تکیه زده است، دیده میشود؛ | ابومعاذ رؤیت خداوند را ممکن میدانست و برآن بود که خداوند روز رستاخیز در حالی که بر عرش خود تکیه زده است، دیده میشود؛ دراینباره نیز او قائل به «بلاکیف» بودن موضوع بود. <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، سال 1400 قمری، ج۱، ص۲۹۹</ref> | ||
نسفی از اشعری نقل میکند که ابومعاذ از آن دسته بصریانی بود که مسئلۀ رؤیت را جدای از درک در آیۀ «لا تُدْرِکُهُ الْاَبْصارُ...» <ref>سوره انعام، آیه۱۰۳</ref> میدانستند، و معتقد بودند که انسان خدا را میبیند، اما نمی تواند او را درک کند.<ref>نسفی میمون، تبصرة الادلة، دمشق، سال 1990 میلادی، ص۴۳۷-۴۳۸ | نسفی از اشعری نقل میکند که ابومعاذ از آن دسته بصریانی بود که مسئلۀ رؤیت را جدای از درک در آیۀ «لا تُدْرِکُهُ الْاَبْصارُ...» <ref>سوره انعام، آیه۱۰۳</ref> میدانستند، و معتقد بودند که انسان خدا را میبیند، اما نمی تواند او را درک کند.<ref>نسفی میمون، تبصرة الادلة، دمشق، سال 1990 میلادی، ص۴۳۷-۴۳۸ | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
[[رده: فرق و مذاهب]] | [[رده: فرق و مذاهب]] | ||
<references /> | <references /> |