confirmed
۳٬۹۰۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''علویان طبرستان''' یا سفیدجامگان زیدی علوی سلسلهای از سادات زیدی بود...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
مرگ «قاسم بن ابراهیم رسی»، رهبر زیدیان قاسمیه، در سال ۲۴۶ هجری و کشته شدن «یحیی بن عمر علوی»، رهبر بعدی قیام زیدیان کوفه، دو سال بعد در سال ۲۴۸ هجری، که به دست «محمد بن عبدالله طاهری» انجام شد، محرک زیدیان محلی ساکن سواحل خزر برای قیام و شورش بوده؛ زیرا محمد بن عبدالله طاهری که شورش زیدیان مذکور را سرکوب کردهبود، برادر «سلیمان بن عبدالله طاهری» والی وقت طاهریان در طبرستان بود. از دیگر سو، خلیفه مستعین به پاس سرکوب خیزش زیدیان، املاک زیادی در طبرستان به او بخشیده بود<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران،ص ۳۰۰</ref>. | مرگ «قاسم بن ابراهیم رسی»، رهبر زیدیان قاسمیه، در سال ۲۴۶ هجری و کشته شدن «یحیی بن عمر علوی»، رهبر بعدی قیام زیدیان کوفه، دو سال بعد در سال ۲۴۸ هجری، که به دست «محمد بن عبدالله طاهری» انجام شد، محرک زیدیان محلی ساکن سواحل خزر برای قیام و شورش بوده؛ زیرا محمد بن عبدالله طاهری که شورش زیدیان مذکور را سرکوب کردهبود، برادر «سلیمان بن عبدالله طاهری» والی وقت طاهریان در طبرستان بود. از دیگر سو، خلیفه مستعین به پاس سرکوب خیزش زیدیان، املاک زیادی در طبرستان به او بخشیده بود<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران،ص ۳۰۰</ref>. | ||
طبرستان در دوران طاهریان از نیمهٔ نخست سدهٔ سوم، تحت نظر آنان اداره میشد<ref>مجد، مصطفی، ظهور و سقوط مرعشیان،ص57</ref> شخصی به نام «محمد بن اوس بلخی» از نمایندگان طاهری در طبرستان، زمینی بایر و بدون مالک در مرز دیلم، که مردم کلار و چالوس از آن بهره میبردند و از نظر چرای دام و برداشت هیزم برای آنها حیاتی محسوب میشد را اشغال کرد. این رویداد باعث ایجاد خشم و نارضایتی مردم آن دو ولایت شد<ref>[http://v6rg.com/?p=9671 هبوط قدرت]</ref>. او همچنین غافلگیرانه وارد دیلم شده، مردم را مورد ضرب و شتم<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران،صص ۳۰۰–۳۰۱</ref> قرار داده، کشتار به راه انداخته و از مردم اسیر گرفت<ref>[http://v6rg.com/?p=9671 هبوط قدرت]</ref>. این مسئله سبب بدنامی طاهریان شد<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، صص۳۰۰–۳۰۱</ref> در سال ۲۵۰ هجری «محمد بن رستم کلاری» و «محمد»، شهریاران رویانی از خاندان معدان<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/45939/%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%A8%D9%86-%D8%B2%DB%8C%D8%AF-%D8%B9%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B7%D8%A8%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86 مکتب اسلام]</ref> و دو نفر با نامهای محمد و جعفر فرزندان رستم، رهبری این شورش را عهدهدار بودند. از اسامی آنها چنین بدست میآید که پیش از این خود از پدری نامسلمان با نام رستم متولد شده، اما مسلمان گشتهاند و از قضا نام جعفر نشان میدهد که بر مذهب تشیع بودهاند<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۳۰۰</ref> به یاری مردم کلار، چالوس و دیلم، شورشی در طبرستان برپا نمودند<ref>مفرد، محمدعلی، ظهور و سقوط آلزیار،ص59</ref> و از عبدالله پادوسبانی نیز تقاضای کمک | طبرستان در دوران طاهریان از نیمهٔ نخست سدهٔ سوم، تحت نظر آنان اداره میشد<ref>مجد، مصطفی، ظهور و سقوط مرعشیان،ص57</ref> شخصی به نام «محمد بن اوس بلخی» از نمایندگان طاهری در طبرستان، زمینی بایر و بدون مالک در مرز دیلم، که مردم کلار و چالوس از آن بهره میبردند و از نظر چرای دام و برداشت هیزم برای آنها حیاتی محسوب میشد را اشغال کرد. این رویداد باعث ایجاد خشم و نارضایتی مردم آن دو ولایت شد<ref>[http://v6rg.com/?p=9671 هبوط قدرت]</ref>. او همچنین غافلگیرانه وارد دیلم شده، مردم را مورد ضرب و شتم<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران،صص ۳۰۰–۳۰۱</ref> قرار داده، کشتار به راه انداخته و از مردم اسیر گرفت<ref>[http://v6rg.com/?p=9671 هبوط قدرت]</ref>. این مسئله سبب بدنامی طاهریان شد<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، صص۳۰۰–۳۰۱</ref> در سال ۲۵۰ هجری «محمد بن رستم کلاری» و «محمد»، شهریاران رویانی از خاندان معدان<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/45939/%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%A8%D9%86-%D8%B2%DB%8C%D8%AF-%D8%B9%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B7%D8%A8%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86 مکتب اسلام]</ref> و دو نفر با نامهای محمد و جعفر فرزندان رستم، رهبری این شورش را عهدهدار بودند. از اسامی آنها چنین بدست میآید که پیش از این خود از پدری نامسلمان با نام رستم متولد شده، اما مسلمان گشتهاند و از قضا نام جعفر نشان میدهد که بر مذهب تشیع بودهاند<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۳۰۰</ref> به یاری مردم کلار، چالوس و دیلم، شورشی در طبرستان برپا نمودند<ref>مفرد، محمدعلی، ظهور و سقوط آلزیار،ص59</ref> و از عبدالله پادوسبانی نیز تقاضای کمک کردند<ref>اعظمی سنگسری، چراغعلی، گاوبارگان پادوسبانی،ص20</ref>. | ||
مردم منطقه «دارفو»، در دیلم، نیز به روستاهای دیلمینشین میرفتند و مردم آن ولایت را به قیام علیه عوامل طاهری فرا میخواندند. سازماندهی این قیام در غرب رود چالوس به آسانی انجام میشد؛ زیرا والیان خلیفه با توجه به اقتدار دیلمیان هنوز به این ناحیه نفوذ نکرده نبودند و حاکمان دیلمی نیز با خلفای عباسی و طاهری دشمنی و مخالفت داشتند. بنابراین، دیلمیهای این ناحیه با آزادی به سازماندهی این جنبش دست زده و مردم کلار و چالوس نیز با آنها متحد بودند تا «در نبرد با سلیمان بن عبدالله و محمد اوس و دیگر کسان که آهنگ نبرد آنها کنند، همدیگر را یاری دهند». | مردم منطقه «دارفو»، در دیلم، نیز به روستاهای دیلمینشین میرفتند و مردم آن ولایت را به قیام علیه عوامل طاهری فرا میخواندند. سازماندهی این قیام در غرب رود چالوس به آسانی انجام میشد؛ زیرا والیان خلیفه با توجه به اقتدار دیلمیان هنوز به این ناحیه نفوذ نکرده نبودند و حاکمان دیلمی نیز با خلفای عباسی و طاهری دشمنی و مخالفت داشتند. بنابراین، دیلمیهای این ناحیه با آزادی به سازماندهی این جنبش دست زده و مردم کلار و چالوس نیز با آنها متحد بودند تا «در نبرد با سلیمان بن عبدالله و محمد اوس و دیگر کسان که آهنگ نبرد آنها کنند، همدیگر را یاری دهند». | ||
مردم طبرستان و دیلم پس از آماده کردن شرایط جنبش، پس از آن برای آن که میان خویش اتحادی استوار بر پا کنند، در اندیشه دعوت یکی از علویان ری به این ناحیه برآمدند. جعفریان در تشریح علل رفتن مردم طبرستان به دنبال یک فرد علوی، به دو علت اشاره دارد: | مردم طبرستان و دیلم پس از آماده کردن شرایط جنبش، پس از آن برای آن که میان خویش اتحادی استوار بر پا کنند، در اندیشه دعوت یکی از علویان ری به این ناحیه برآمدند. جعفریان در تشریح علل رفتن مردم طبرستان به دنبال یک فرد علوی، به دو علت اشاره دارد:<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، صص۳۰۰–۳۰۱</ref> | ||
شهرت سادات و علویان به پاکی، به گونهای که ابناسفندیار گزارش میکند که مسلمانان با دیدن زهد و ورع سادات، سیرت مسلمانی را در سادات مسلم میدانستند. | شهرت [[سادات]] و [[علویان]] به پاکی، به گونهای که ابناسفندیار گزارش میکند که مسلمانان با دیدن زهد و ورع سادات، سیرت مسلمانی را در سادات مسلم میدانستند. | ||
وجود دشمنی علویان با عباسیان و همچنین طاهریان، دلیلی بود که علویان را در همیاری با دیلمیان شورشی بر طاهریان، ترغیب میکرد. | وجود دشمنی علویان با عباسیان و همچنین طاهریان، دلیلی بود که علویان را در همیاری با دیلمیان شورشی بر طاهریان، ترغیب میکرد. | ||
آنها از «محمد بن ابراهیم»، که یکی از علویان معروف ناحیه بود، خواستند که رهبری قیام را بپذیرد؛ ولی او که خودش را درخور این کار نمیدید، «حسن بن زید» را به آنان معرفی نمود. | آنها از «محمد بن ابراهیم»، که یکی از علویان معروف ناحیه بود، خواستند که رهبری قیام را بپذیرد؛ ولی او که خودش را درخور این کار نمیدید، «حسن بن زید» را به آنان معرفی نمود<ref>مفرد، محمدعلی ،ظهور و سقوط آلزیار،ص59</ref>. بزرگان کجور، طوماری نوشتند و پس از امضاء به قاصدی سپردند تا در ری به دست حسن بن زید برساند<ref>واردی کولایی، تقی،تاریخ علویان طبرستان،ص52</ref>. حسن بن زید، پس از تحقیق و اطمینان از پدیدار شدن زمینههای قیام در منطقهٔ طبرستان، این دعوت را پذیرفت و به همراه خویشان و بستگان از ری به طبرستان کوچید<ref>واردی کولایی، تقی ، تاریخ علویان طبرستان،ص 53</ref>. وی، که به داعی کبیر معروف است[۳۵] سرانجام در رمضان ۲۵۰ هجری وارد منطقه رویان شد[۳۶][۳۷] با پذیرش این دعوت، حکومت علویان طبرستان را در کلار بنیان نهاد.[۳۸] دولت علویان در طبرستان، نخستین دولتی بود که در شرق اسلامی به دور از تأیید خلفای عباسی، شکل گرفت از همین رو این تهدیدی جدی برای خلافت عباسی محسوب میشد و آنها به هر قیمت در صدد نابودی آن بودند.[۳۹] این سلسله به نام علویان طبرستان یا سفیدجامگان زیدی علوی مورد معرفی منابع قرار گرفتهاند.[۴۰] پس از به قدرت رسیدن این سلسله در ناحیه طبرستان، سادات باقی مناطق که تحت فشار سیاسی بودند، به این منطقه مهاجرت کردند.[۴۱] | ||
به قدرت رسیدن علویان در طبرستان، نتیجهٔ تحولات فکری، سیاسی و نظامی در طبرستان غربی و گیلان و دیلمستان علیه خلافت عباسی بود. مردم و اشراف طبرستان غربی و گیلان و دیلمستان، نقش مهمی در قدرتگیری علویان داشتند. تأسیس حکومت علویان طبرستان (برخلاف تصور عامه) نتیجهٔ تلاشهای حسن بن زید نبود؛ بلکه علت اصلی این بود که مردم طبرستان و گیلان و دیلمستان، منفعت خود را در همکاری با علویان میدیدند؛ بنابراین، مردم مناطق مذکور، با دعوت از علویان، از آنها بهصورت ابزاری برای مخالفت با خلافت عباسی استفاده کردند.[۴۲] حسین اسلامی دربارهٔ این واقعه میگوید: «مردم طبرستان از دست خودشان خسته شدند؛ دنبال بیگانه (عرب) رفتند.»[۴۳] کسروی در این باره مینویسد:«بزرگترین دشمنان خلافت، یعنی علویان و دیلمیها، دست به دست هم دادند».[۴۴] | به قدرت رسیدن علویان در طبرستان، نتیجهٔ تحولات فکری، سیاسی و نظامی در طبرستان غربی و گیلان و دیلمستان علیه خلافت عباسی بود. مردم و اشراف طبرستان غربی و گیلان و دیلمستان، نقش مهمی در قدرتگیری علویان داشتند. تأسیس حکومت علویان طبرستان (برخلاف تصور عامه) نتیجهٔ تلاشهای حسن بن زید نبود؛ بلکه علت اصلی این بود که مردم طبرستان و گیلان و دیلمستان، منفعت خود را در همکاری با علویان میدیدند؛ بنابراین، مردم مناطق مذکور، با دعوت از علویان، از آنها بهصورت ابزاری برای مخالفت با خلافت عباسی استفاده کردند.[۴۲] حسین اسلامی دربارهٔ این واقعه میگوید: «مردم طبرستان از دست خودشان خسته شدند؛ دنبال بیگانه (عرب) رفتند.»[۴۳] کسروی در این باره مینویسد:«بزرگترین دشمنان خلافت، یعنی علویان و دیلمیها، دست به دست هم دادند».[۴۴] |