۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
این از آنروست که محققان غربی عموماً اسلام را منحصر به مسلمانانِ متولدِ شرق میدانستند و نوگروندگان به آن را جزو مجموعۀ یکپارچۀ جامعۀ مسلمانان به شمار نمیآوردند. | این از آنروست که محققان غربی عموماً اسلام را منحصر به مسلمانانِ متولدِ شرق میدانستند و نوگروندگان به آن را جزو مجموعۀ یکپارچۀ جامعۀ مسلمانان به شمار نمیآوردند. | ||
۲. همزمانی نسبی ظهور گروههای صوفی در غرب، با روی آوردن جامعۀ غربی به ادیان شرقی در دهۀ ۱۹۶۰م، که موجب شد برخی پژوهشگران دانشگاهی، مسلمانان سنتی و گروههای ضدفرقهای، ظهور این گرایشها را بهویژه در آمریکا، صرفاً پدیدهای از نوع جریانهای فرقهگرایی، جنبشهای ضدفرهنگی، و یا جنبشهای نوظهور عصر جدید به شمار آورند و آن را از جمله موضوعات جدی در حوزۀ مطالعات ادیان ندانند. | ۲. همزمانی نسبی ظهور گروههای صوفی در غرب، با روی آوردن جامعۀ غربی به ادیان شرقی در دهۀ ۱۹۶۰م، که موجب شد برخی پژوهشگران دانشگاهی، مسلمانان سنتی و گروههای ضدفرقهای، ظهور این گرایشها را بهویژه در آمریکا، صرفاً پدیدهای از نوع جریانهای فرقهگرایی، جنبشهای ضدفرهنگی، و یا جنبشهای نوظهور عصر جدید به شمار آورند و آن را از جمله موضوعات جدی در حوزۀ مطالعات ادیان ندانند. | ||
۳. عدم توجه به رابطۀ میان سنن مکتوب کهن، و معنویت عامیانه، و اساساً فقدان بررسی کافی رابطۀ واقعی سنن قدیم عرفانی با زندگی امروز و کاربرد | ۳. عدم توجه به رابطۀ میان سنن مکتوب کهن، و معنویت عامیانه، و اساساً فقدان بررسی کافی رابطۀ واقعی سنن قدیم عرفانی با زندگی امروز و کاربرد آنها، و نیز عدم بررسی جایگاه شخصیتهای مقدس یا «اولیاء الله» در تصوف بهطور کلی، و در دورۀ معاصر بهطور اخص. | ||
این امر به نوبۀ خود به جایگاه تاریخی تصوف در درون و بیرون جامعۀ اسلامی باز میگردد که گاه در کنار جریان اصلی دین و گاه در برخورد با آن مطرح بوده است و امروزه نیز رابطۀ میان نهضتهای صوفیانۀ فعلی با اسلام را پیچیده و مشکل کرده است، بهویژه که برخی از آنان این رابطه را انکار میکنند و برخی دیگر به احیای مجدد آن قائلاند. | این امر به نوبۀ خود به جایگاه تاریخی تصوف در درون و بیرون جامعۀ اسلامی باز میگردد که گاه در کنار جریان اصلی دین و گاه در برخورد با آن مطرح بوده است و امروزه نیز رابطۀ میان نهضتهای صوفیانۀ فعلی با اسلام را پیچیده و مشکل کرده است، بهویژه که برخی از آنان این رابطه را انکار میکنند و برخی دیگر به احیای مجدد آن قائلاند. | ||
افزون بر این، دیدگاههای نقادانۀ تجددگرایان، مسلمانان اصلاحطلب، بنیادگرایان و برخی از مستشرقان که تصوف را مجموعهای از عناصر خرافی عوامزده، مخالف تجدد و گاه غیراسلامی میدانند که ریشه در عقبماندگی و انحطاط ناشی از دورانهای استعماری و عواقب ناگوار پس از آن دارد، در این عدم توجه نقش داشته است. | افزون بر این، دیدگاههای نقادانۀ تجددگرایان، مسلمانان اصلاحطلب، بنیادگرایان و برخی از مستشرقان که تصوف را مجموعهای از عناصر خرافی عوامزده، مخالف تجدد و گاه غیراسلامی میدانند که ریشه در عقبماندگی و انحطاط ناشی از دورانهای استعماری و عواقب ناگوار پس از آن دارد، در این عدم توجه نقش داشته است. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
با اینهمه، هویت اسلامی این گروهها همچنان مسئلهای مورد مناقشه باقیمانده است و امروزه در کشورهای غربی، صوفیان ۳ نوع رویکرد مختلف در این زمینه دارند: | با اینهمه، هویت اسلامی این گروهها همچنان مسئلهای مورد مناقشه باقیمانده است و امروزه در کشورهای غربی، صوفیان ۳ نوع رویکرد مختلف در این زمینه دارند: | ||
۱. گروهی که با جدیت از شریعت و مناسک اسلامی پیروی میکنند و در پوشش و روش تابع کشور مبدأ هستند. | ۱. گروهی که با جدیت از شریعت و مناسک اسلامی پیروی میکنند و در پوشش و روش تابع کشور مبدأ هستند. | ||
۲. گروههایی که انعطاف بیشتری نسبت به تازهواردان نشان میدهند، با این فرض که | ۲. گروههایی که انعطاف بیشتری نسبت به تازهواردان نشان میدهند، با این فرض که آنها پس از جذب جنبههای باطنی در خود، میتوانند بهتدریج ابعاد بیرونی دین را نیز بپذیرند. | ||
۳. گروههایی که صادقانه نمادهای دینی و شریعت اسلامی را کنار گذاشتهاند و تصوف را جنبۀ عرفانی اسلام، و مشابه با عرفان دیگر ادیان میشمارند، که مشهورترین | ۳. گروههایی که صادقانه نمادهای دینی و شریعت اسلامی را کنار گذاشتهاند و تصوف را جنبۀ عرفانی اسلام، و مشابه با عرفان دیگر ادیان میشمارند، که مشهورترین آنها عنایت خان است. | ||
افزون بر اینها، شاید بهتوان جریان نسبتاً جدیدتری را که در سدۀ ۲۰م پس از این رویکردها شکل گرفت، نیز به این دستهبندی افزود و آن جنبش باوا محییالدین در آمریکاست که ضمن تلاش برای حفظ رسالت تاریخی تصوف در پایبندی به اعتقادات دینی و تأکید بر رابطۀ مرید و مراد (قطب)، توانسته است خود را با ملزومات جهانی شدن سازگار نماید و با جمع جنبههای باطنی و ظاهری اسلام، مخاطبانی در میان مسلمانان و غیرمسلمانان بیابد. | افزون بر اینها، شاید بهتوان جریان نسبتاً جدیدتری را که در سدۀ ۲۰م پس از این رویکردها شکل گرفت، نیز به این دستهبندی افزود و آن جنبش باوا محییالدین در آمریکاست که ضمن تلاش برای حفظ رسالت تاریخی تصوف در پایبندی به اعتقادات دینی و تأکید بر رابطۀ مرید و مراد (قطب)، توانسته است خود را با ملزومات جهانی شدن سازگار نماید و با جمع جنبههای باطنی و ظاهری اسلام، مخاطبانی در میان مسلمانان و غیرمسلمانان بیابد. | ||
=نظرات درباره تأثیرات تصوف= | =نظرات درباره تأثیرات تصوف= | ||
چنانکه گفته شد، مطالعات اخیر نشاندهندۀ تأثیر مهم و فزایندۀ نهضتهای صوفیه در جهان غرب است. | چنانکه گفته شد، مطالعات اخیر نشاندهندۀ تأثیر مهم و فزایندۀ نهضتهای صوفیه در جهان غرب است. | ||
این نهضتها به میزانهای متفاوت از سنت عرفان اسلامی متأثر بودهاند، و همین تنوع و تکثر در فضای صوفیانۀ غرب، تحلیلهای گوناگونِ برخاسته از دیدگاههای متفاوت را از سوی محققان غربی به دنبال داشته است که چند نمونۀ مهم | این نهضتها به میزانهای متفاوت از سنت عرفان اسلامی متأثر بودهاند، و همین تنوع و تکثر در فضای صوفیانۀ غرب، تحلیلهای گوناگونِ برخاسته از دیدگاههای متفاوت را از سوی محققان غربی به دنبال داشته است که چند نمونۀ مهم آنها عبارتاند از: | ||
==گیسلا وب== | ==گیسلا وب== | ||
گیسلا وب، که چارچوبی زمانی از ۳ مرحلۀ تحول را ارائه میدهد: | گیسلا وب، که چارچوبی زمانی از ۳ مرحلۀ تحول را ارائه میدهد: | ||
الف ـ در اوایل دهۀ ۱۹۰۰م، علاقه و تمایل غربیان به حکمت شرق که حاصل تماس آنان با آسیاییها در طول دورانهای استعماری بود، استادانی را که با آموزههای سنتی تربیت یافته، و در نهادهای اروپایی زیسته بودند، متوجه فقدان معنویت در غرب و اشتیاق غربیان به آن نمود و | الف ـ در اوایل دهۀ ۱۹۰۰م، علاقه و تمایل غربیان به حکمت شرق که حاصل تماس آنان با آسیاییها در طول دورانهای استعماری بود، استادانی را که با آموزههای سنتی تربیت یافته، و در نهادهای اروپایی زیسته بودند، متوجه فقدان معنویت در غرب و اشتیاق غربیان به آن نمود و آنها را وا داشت تا تعالیم معنوی خود را به غرب آورند. | ||
ظهور کسانی چون عنایت خان در این دوره بود. | ظهور کسانی چون عنایت خان در این دوره بود. | ||
ب ـ دهۀ ۱۹۶۰م که در آن، ظهور نهضت ضدفرهنگی «دهۀ شصتیها» که در آن جوانانی از طبقات متوسط آمریکا، تبعیض نژادی، جنگ ویتنام و اثرات زیانبار تکنوکراسی را معلول نوعی بیماری معنوی یافتند که ادیان موجود در آمریکا از درمان آن ناتوان مینمودند. از اینرو، در جستوجوی استادانی از حکمت شرق بهویژه هندویی، ذن، یوگا و تصوف برآمدند. | ب ـ دهۀ ۱۹۶۰م که در آن، ظهور نهضت ضدفرهنگی «دهۀ شصتیها» که در آن جوانانی از طبقات متوسط آمریکا، تبعیض نژادی، جنگ ویتنام و اثرات زیانبار تکنوکراسی را معلول نوعی بیماری معنوی یافتند که ادیان موجود در آمریکا از درمان آن ناتوان مینمودند. از اینرو، در جستوجوی استادانی از حکمت شرق بهویژه هندویی، ذن، یوگا و تصوف برآمدند. | ||
در همین دوره بود که آثار دینشناسانی چون میرچا الیاده، ویلیام جیمز، توماس مورتون، هیوستون اسمیت، سید حسین نصر، ویلیام چیتیک و جز | در همین دوره بود که آثار دینشناسانی چون میرچا الیاده، ویلیام جیمز، توماس مورتون، هیوستون اسمیت، سید حسین نصر، ویلیام چیتیک و جز آنها در عرفان دینی مورد توجه قرار گرفت. | ||
ج ـ در دهۀ ۱۹۹۰م که در آن، سومین جریان عرفانی که در پاسخ به شرایط خاص آخرین دهـه، از جمله پدیـدۀ افزایش مهاجرت از جوامع سنتی مسلمان و نیز جهانی شدن ــ که جوامع غربی را به شدت تحت تأثیر قرار داده بـود ــ بـا منشـأیـی آمـریکـایـی در ۱۹۷۱م تـوسـط باوا محییالدین پایهگذاری شد. | ج ـ در دهۀ ۱۹۹۰م که در آن، سومین جریان عرفانی که در پاسخ به شرایط خاص آخرین دهـه، از جمله پدیـدۀ افزایش مهاجرت از جوامع سنتی مسلمان و نیز جهانی شدن ــ که جوامع غربی را به شدت تحت تأثیر قرار داده بـود ــ بـا منشـأیـی آمـریکـایـی در ۱۹۷۱م تـوسـط باوا محییالدین پایهگذاری شد. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==اندرو راولینسن== | ==اندرو راولینسن== | ||
اندرو راولینسُن، که چشمانداز ظهور، رشد و تحول نهضتهای صوفیانه در غرب را در ۴ مرحله شرح میدهد: کاشت دانه: ۱۸۷۵-۱۹۱۶م؛ قوام یافتن: ۱۹۱۷-۱۹۴۵م؛ تکثیر و انتشار: ۱۹۴۶-۱۹۶۲م؛ و شکوفایی کامل: از ۱۹۶۳م تا امروز. | اندرو راولینسُن، که چشمانداز ظهور، رشد و تحول نهضتهای صوفیانه در غرب را در ۴ مرحله شرح میدهد: کاشت دانه: ۱۸۷۵-۱۹۱۶م؛ قوام یافتن: ۱۹۱۷-۱۹۴۵م؛ تکثیر و انتشار: ۱۹۴۶-۱۹۶۲م؛ و شکوفایی کامل: از ۱۹۶۳م تا امروز. | ||
وی در مطالعۀ نهضتهای دینی و معنوی مُلهَم از شرق در غرب سدۀ ۲۰م، پدیدۀ غربیانی را که استادان معنوی برجستهای در سنتهای باطنی شرقی (همچون بودایی، هندویی و اسلام) شدهاند و در عین حال، به گونهای خاص خود و متفاوت با | وی در مطالعۀ نهضتهای دینی و معنوی مُلهَم از شرق در غرب سدۀ ۲۰م، پدیدۀ غربیانی را که استادان معنوی برجستهای در سنتهای باطنی شرقی (همچون بودایی، هندویی و اسلام) شدهاند و در عین حال، به گونهای خاص خود و متفاوت با آنها عمل کردهاند، مورد تأکید قرار داده است. | ||
راولینسن ضمن اشاره به نمونههای غیرمتعارف از مراحل اولیۀ ظهور این پدیده، دو جریان کاملاً متمـایـز را آغـازگر تصـوف غرب میداند: الف ـ عنـایت خان از طریقه چشتیه که اسلام را از تصوف جدا دانست و به زنان جایگاه مهمی در طریقۀ خود داد. به این ترتیب، جریان او پدیدهای غربی است، هرچند که توسط استادی از شرق آغاز میشود. | راولینسن ضمن اشاره به نمونههای غیرمتعارف از مراحل اولیۀ ظهور این پدیده، دو جریان کاملاً متمـایـز را آغـازگر تصـوف غرب میداند: الف ـ عنـایت خان از طریقه چشتیه که اسلام را از تصوف جدا دانست و به زنان جایگاه مهمی در طریقۀ خود داد. به این ترتیب، جریان او پدیدهای غربی است، هرچند که توسط استادی از شرق آغاز میشود. | ||
ب ـ رنه گنون به عنوان آغازگر طریقۀ شاذلیۀ غربی، و مسلمانان سنتگرا که در عین معتبر دانستن دیگر سنتهای دینی، تصوف را به عنوان کارآمدترین روش برگزیدهاند. | ب ـ رنه گنون به عنوان آغازگر طریقۀ شاذلیۀ غربی، و مسلمانان سنتگرا که در عین معتبر دانستن دیگر سنتهای دینی، تصوف را به عنوان کارآمدترین روش برگزیدهاند. | ||
راولینسن وجه مشترک این دو گروه را تأکید بر جهانی بودن تصوف میداند و بر آن است که وجه افتراق | راولینسن وجه مشترک این دو گروه را تأکید بر جهانی بودن تصوف میداند و بر آن است که وجه افتراق آنها در تأکید گروه اول بر اهمیت مغز عرفانی، مستقل از پوستۀ ظاهری (شریعت)، و تأکید گروه دوم بر اهمیت هر دو جنبه و اینکه تصوف همراه با شریعت ثمرۀ اسلام است. | ||
==مارشا هرمانسن== | ==مارشا هرمانسن== | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
این گروهها بهوسیلۀ مسلمانان مهاجر به وجود آمدهاند و رهبری میشوند و در عین حال، در مواردی از جمله عضوگیری، خود را با بستر فرهنگی غرب سازگار کردهاند و اعمال آیینی خود را با برخی از عناصر آن درهم آمیختهاند. | این گروهها بهوسیلۀ مسلمانان مهاجر به وجود آمدهاند و رهبری میشوند و در عین حال، در مواردی از جمله عضوگیری، خود را با بستر فرهنگی غرب سازگار کردهاند و اعمال آیینی خود را با برخی از عناصر آن درهم آمیختهاند. | ||
ب ـ معتقدان به حکمت خالده، که رنه گنون، فریتهوف شووان و حلقۀ اندیشمندان پس از او را در بر میگیرد. اینان در عین اعتقاد به وحدت متعالی ادیان، التزام به شریعتی خاص، و رویکردی ضد تجددگرایانه را ضروری میشمارند. | ب ـ معتقدان به حکمت خالده، که رنه گنون، فریتهوف شووان و حلقۀ اندیشمندان پس از او را در بر میگیرد. اینان در عین اعتقاد به وحدت متعالی ادیان، التزام به شریعتی خاص، و رویکردی ضد تجددگرایانه را ضروری میشمارند. | ||
هرچند که به باور هرمانسن، تأکید بر هویت مشخصاً اسلامی | هرچند که به باور هرمانسن، تأکید بر هویت مشخصاً اسلامی آنها، با رویکرد سنتگرایی و باور ایشان به حکمت خالده و وحدت متعالی ادیان اندکی کمرنگ میشود. | ||
هرمانسن سپس این جریان را از گروههای دیگری که با الهام از این اندیشه و تصوف در غرب شکل گرفتهاند، تفکیک میکند و گروه دوم را صرفاً معنویتگرایانی میشمرد که تلفیق شیوههای سلوک مربوط به سنتهای مختلف دینی را ممکن میدانند، زیرا به باور | هرمانسن سپس این جریان را از گروههای دیگری که با الهام از این اندیشه و تصوف در غرب شکل گرفتهاند، تفکیک میکند و گروه دوم را صرفاً معنویتگرایانی میشمرد که تلفیق شیوههای سلوک مربوط به سنتهای مختلف دینی را ممکن میدانند، زیرا به باور آنها، این شیوهها از خاستگاه حقیقی واحدی برخاستهاند که بیشتر حکمی است تا دینی. | ||
ج ـ گروههای پیوندی که برای گرایشهای صوفیانه در میان حلقههای کوچکی از مهاجران مسلمان به کار میرود که خود را چندان با محیط جدید تطبیق ندادهاند و تأثیرپذیری کمتری از فرهنگ غربی داشتهاند. مطالعۀ این گروهها در حوزۀ تصوف، از نظر فراملیتی جالب توجه است. | ج ـ گروههای پیوندی که برای گرایشهای صوفیانه در میان حلقههای کوچکی از مهاجران مسلمان به کار میرود که خود را چندان با محیط جدید تطبیق ندادهاند و تأثیرپذیری کمتری از فرهنگ غربی داشتهاند. مطالعۀ این گروهها در حوزۀ تصوف، از نظر فراملیتی جالب توجه است. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
مهاجرت مسلمانان از نقاط مختلف دنیا بهویژه در نیم قرن اخیر، نقش مهمی در گسترش اسلام، و حضور و اشاعۀ طریقههای صوفیانه در غرب داشته است، چندانکه برخی از محققان برای تحلیل نهضتهای صوفیۀ غرب، این مهاجرتها را به دورههای مختلف تاریخی تقسیم کردهاند. | مهاجرت مسلمانان از نقاط مختلف دنیا بهویژه در نیم قرن اخیر، نقش مهمی در گسترش اسلام، و حضور و اشاعۀ طریقههای صوفیانه در غرب داشته است، چندانکه برخی از محققان برای تحلیل نهضتهای صوفیۀ غرب، این مهاجرتها را به دورههای مختلف تاریخی تقسیم کردهاند. | ||
در این میان، نسلهای دوم و سوم این مهاجران که به لحاظ رشد و تحصیل در محیط غرب، و در نتیجه، تأثیرپذیری از فضای خردگرایانه و دنیامدارانۀ آن، از آداب و اعتقادات سنتی والدین خود فاصله میگیرند، مهمترند، زیرا برای آنان تصوف به عنوان جنبۀ انعطافپذیر دین که رویکردی معنوی را دنبال میکند، جذابتر و قابل قبولتر مینماید. | در این میان، نسلهای دوم و سوم این مهاجران که به لحاظ رشد و تحصیل در محیط غرب، و در نتیجه، تأثیرپذیری از فضای خردگرایانه و دنیامدارانۀ آن، از آداب و اعتقادات سنتی والدین خود فاصله میگیرند، مهمترند، زیرا برای آنان تصوف به عنوان جنبۀ انعطافپذیر دین که رویکردی معنوی را دنبال میکند، جذابتر و قابل قبولتر مینماید. | ||
البته در این زمینه نباید تأثیر و نقش آن گروه از گروندگان به اسلام را که زبان مادری | البته در این زمینه نباید تأثیر و نقش آن گروه از گروندگان به اسلام را که زبان مادری آنها زبانهای اروپایی است و در غرب تحصیل کردهاند، نادیده گرفت ــ با در نظر گرفتن این نکته که شمار چنین کسانی در آمریکا بیشتر و چنین امری در آنجا پذیرفتهتر از اروپا ست. | ||
گفتنی است که پدیدۀ مهاجرت به غرب به نوعی گزینشی بوده است، چنانکه مهاجران مسلمان در فرانسه عمدتاً از افریقای شمالی و بهویژه الجزایر، در آلمان از ترکزبانان، و در انگلیس از آسیای جنوبی بهویژه پاکستان هستند و چنانکه خواهیم دید، گوناگونی طریقههای صوفیانه در این کشورها نیز بر مبنای همین طرح مهاجرتها شکل گرفته است. | گفتنی است که پدیدۀ مهاجرت به غرب به نوعی گزینشی بوده است، چنانکه مهاجران مسلمان در فرانسه عمدتاً از افریقای شمالی و بهویژه الجزایر، در آلمان از ترکزبانان، و در انگلیس از آسیای جنوبی بهویژه پاکستان هستند و چنانکه خواهیم دید، گوناگونی طریقههای صوفیانه در این کشورها نیز بر مبنای همین طرح مهاجرتها شکل گرفته است. | ||
در این زمینه، محققان افزایش مهاجرت استادان صوفی از جوامع مسلمان به آمریکا از اواخر دهۀ ۱۹۶۰م را عامل مهمی در تثبیت طریقههای رسمی تصوف به شمار آوردهاند. | در این زمینه، محققان افزایش مهاجرت استادان صوفی از جوامع مسلمان به آمریکا از اواخر دهۀ ۱۹۶۰م را عامل مهمی در تثبیت طریقههای رسمی تصوف به شمار آوردهاند. | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
نخستین ترجمههای گلستان سعدی نیز در ۱۶۳۴م توسط آندره دوریه به زبان فرانسه، و در ۱۶۵۴م توسط اُلئاریوس به زبان آلمانی، و بوستان در ۱۸۵۰م توسط ک. ه. گراف به زبان آلمانی صورت گرفت و سپس ترجمههای متعدد دیگری منتشر شد (برای اطلاعات بیشتر، به این منبع رجوع کنید [۱]). | نخستین ترجمههای گلستان سعدی نیز در ۱۶۳۴م توسط آندره دوریه به زبان فرانسه، و در ۱۶۵۴م توسط اُلئاریوس به زبان آلمانی، و بوستان در ۱۸۵۰م توسط ک. ه. گراف به زبان آلمانی صورت گرفت و سپس ترجمههای متعدد دیگری منتشر شد (برای اطلاعات بیشتر، به این منبع رجوع کنید [۱]). | ||
آثار جلالالدین رومی نیز از سدۀ ۱۸م با ترجمه به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسه، روسی و سوئدی به غرب راه یافت، اما بیشترین توجه را در میان انگلیسیزبانان دریافت نمود. | آثار جلالالدین رومی نیز از سدۀ ۱۸م با ترجمه به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسه، روسی و سوئدی به غرب راه یافت، اما بیشترین توجه را در میان انگلیسیزبانان دریافت نمود. | ||
در سیر مطالعه و ترجمۀ مثنوی معنوی، و معرفی عرفان اسلامی به غرب میتوان از پژوهشگرانی چون والنبورگ، هامرپورگشتال، گئورگ روزن، روکرت، پالمر، جیمز ردهاوس، ویلسن و پس از | در سیر مطالعه و ترجمۀ مثنوی معنوی، و معرفی عرفان اسلامی به غرب میتوان از پژوهشگرانی چون والنبورگ، هامرپورگشتال، گئورگ روزن، روکرت، پالمر، جیمز ردهاوس، ویلسن و پس از آنها وینفلد، آربری، نیکلسن، ریتر و شیمل نام برد. [۲] | ||
از ترجمههای دیگر آثار عرفانی میتوان به ترجمۀ گلشن راز به آلمانی به وسیلۀ هامرپورگشتال اشاره کرد که توجه کسانی چون ثالوک و وینفلد به آن، سبب شهرت این کتاب نزد اروپاییان گردید. [۳] | از ترجمههای دیگر آثار عرفانی میتوان به ترجمۀ گلشن راز به آلمانی به وسیلۀ هامرپورگشتال اشاره کرد که توجه کسانی چون ثالوک و وینفلد به آن، سبب شهرت این کتاب نزد اروپاییان گردید. [۳] | ||
از دیگر مستشرقان و محققان اروپایی که نقش مؤثری در معرفی تصوف و عرفان اسلامی به جهان غرب داشتهاند، میتوان از لوئی ماسینیون و هانری کُربن از فرانسه نام برد. | از دیگر مستشرقان و محققان اروپایی که نقش مؤثری در معرفی تصوف و عرفان اسلامی به جهان غرب داشتهاند، میتوان از لوئی ماسینیون و هانری کُربن از فرانسه نام برد. | ||
صاحبنظران ماسینیون را از اولین کسانی میدانند که فکر خاستگاه اسلامی تصوف را در حلقههای دانشگاهی غرب ارائه کرد، چندانکه بهرغم دیدگاههای مخالف کسانی چون آر. سی. زنر، امروزه طرفداران این نظریه کم نیستند. | صاحبنظران ماسینیون را از اولین کسانی میدانند که فکر خاستگاه اسلامی تصوف را در حلقههای دانشگاهی غرب ارائه کرد، چندانکه بهرغم دیدگاههای مخالف کسانی چون آر. سی. زنر، امروزه طرفداران این نظریه کم نیستند. | ||
در واقع، پا گرفتن مطالعات تصوف در غرب، از نظر تاریخی، زبانشناختی و تعالیم معنوی، به عنوان شاخهای از مطالعات اسلامی، به ماسینیون باز میگردد. | در واقع، پا گرفتن مطالعات تصوف در غرب، از نظر تاریخی، زبانشناختی و تعالیم معنوی، به عنوان شاخهای از مطالعات اسلامی، به ماسینیون باز میگردد. | ||
کربن بر خلاف استادش ماسینیون که مطالعات خود را بر مشایخ صوفیه مانند حلاج متمرکز کرده بود، با علاقههای خاص خود به تشیع، به مباحث جهانشناسانه و مابعدالطبیعی تصوف مانند مکتب ابن عربی، حکمت اشراق، حکمت متعالیه و دیگر معرفتهای گنوسی از اسلام پرداخت و | کربن بر خلاف استادش ماسینیون که مطالعات خود را بر مشایخ صوفیه مانند حلاج متمرکز کرده بود، با علاقههای خاص خود به تشیع، به مباحث جهانشناسانه و مابعدالطبیعی تصوف مانند مکتب ابن عربی، حکمت اشراق، حکمت متعالیه و دیگر معرفتهای گنوسی از اسلام پرداخت و آنها را به جهان غرب معرفی کرد. [۴] | ||
آثار ماسینیون و کربن به سبب تأثیرپذیری از افکار شووان و پیروانش، نسبت به تحقیقاتی که مبتنی بر گرایشهای مردمشناسانه و زمینهای عامیانه و بیگانه با متون صوفیانه بودند، نقش مؤثرتری در شکلگیری تصوف در اروپا داشتهاند. | آثار ماسینیون و کربن به سبب تأثیرپذیری از افکار شووان و پیروانش، نسبت به تحقیقاتی که مبتنی بر گرایشهای مردمشناسانه و زمینهای عامیانه و بیگانه با متون صوفیانه بودند، نقش مؤثرتری در شکلگیری تصوف در اروپا داشتهاند. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
===هلنا بلاواتسکی=== | ===هلنا بلاواتسکی=== | ||
محققـان سدۀ ۱۹م را از نظر ظهور جنبشهای نوپدید دینی و چالشهایی که | محققـان سدۀ ۱۹م را از نظر ظهور جنبشهای نوپدید دینی و چالشهایی که آنها در اعتقادات دینی به وجود آوردند، آغاز عصر نوینی در تاریخ دینی غرب میدانند، روندی که با پیدایش جنبش تئوسوفی، توسط هلنا بلاواتسکی (د ۱۸۹۱م) ــ کـه از پـرطـرفدارترین رهبران ادیان جدید تلقی میشود ــ آغاز شد. | ||
وی انجمن تئوسوفی را در ۱۸۷۵م در نیویورک بنیاد نهاد. | وی انجمن تئوسوفی را در ۱۸۷۵م در نیویورک بنیاد نهاد. | ||
تفکر التقاطی او ترکیبی از ایدههای باطنی مختلفِ سدۀ ۱۹م است که جوهر دین را نه مجموعهای از اعتقادات و مناسک، بلکه تجربهای درونی از امر قدسی میداند که در افراد مختلف، صرفنظر از سنت دینی که از آن پیروی میکنند، یکسان است، و از اینرو، ادیان متعدد را تنها مظاهر مختلفی از این جوهرۀ معنوی میشمارد. | تفکر التقاطی او ترکیبی از ایدههای باطنی مختلفِ سدۀ ۱۹م است که جوهر دین را نه مجموعهای از اعتقادات و مناسک، بلکه تجربهای درونی از امر قدسی میداند که در افراد مختلف، صرفنظر از سنت دینی که از آن پیروی میکنند، یکسان است، و از اینرو، ادیان متعدد را تنها مظاهر مختلفی از این جوهرۀ معنوی میشمارد. | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
==جذابیت== | ==جذابیت== | ||
کاربرد روانشناسی به عنوان دانشی نوین در تشریح اعمال و تجربیات صوفیانه، جذابیت بسیاری برای غربیان داشته است و امروزه گردهماییها و سمینارهای بسیاری در این زمینه تشکیل میشود، تا آنجا که گاه به نظر میرسد تصوف در | کاربرد روانشناسی به عنوان دانشی نوین در تشریح اعمال و تجربیات صوفیانه، جذابیت بسیاری برای غربیان داشته است و امروزه گردهماییها و سمینارهای بسیاری در این زمینه تشکیل میشود، تا آنجا که گاه به نظر میرسد تصوف در آنها به مکتبی عملی مبتنی بر اصولی علمی مبدل شده است. | ||
آنچه دربارۀ این رویکردها میتوان گفت، آن است که هرچند همۀ اینگونه جریانها که از روشهای روانشناسانه و رواندرمانی معنوی بهره میگیرند، مستقیماً ملهم از معنویت صوفیانه نیستند، اما همه در این نکته مشترکاند که انسان باید راهی برای تماس و یا زیستن در نوعی وحدت یا هماهنگی با منبعی فراشخصی و متعال بیابد؛ مسلماً در بستر تصوف این واقعیت متعال خداوند است. | آنچه دربارۀ این رویکردها میتوان گفت، آن است که هرچند همۀ اینگونه جریانها که از روشهای روانشناسانه و رواندرمانی معنوی بهره میگیرند، مستقیماً ملهم از معنویت صوفیانه نیستند، اما همه در این نکته مشترکاند که انسان باید راهی برای تماس و یا زیستن در نوعی وحدت یا هماهنگی با منبعی فراشخصی و متعال بیابد؛ مسلماً در بستر تصوف این واقعیت متعال خداوند است. | ||
==منتقدین== | ==منتقدین== | ||
گرایشهای روانشناسانه و علمگرایانه از همان ابتدا مورد انتقاد شدید سنتگرایان پیرو شووان قرار گرفت، زیرا آنان اساساً با نگرشهای متجددانه در حوزۀ علوم، و بهویژه در موضوع معنویت، به شدت مخالفاند و بر آن باورند که علوم ــ کـه در جریـان تجدد تقدس خـود را از دست دادهاند ــ بـایـد دوباره سنتی و قدسی شوند. | گرایشهای روانشناسانه و علمگرایانه از همان ابتدا مورد انتقاد شدید سنتگرایان پیرو شووان قرار گرفت، زیرا آنان اساساً با نگرشهای متجددانه در حوزۀ علوم، و بهویژه در موضوع معنویت، به شدت مخالفاند و بر آن باورند که علوم ــ کـه در جریـان تجدد تقدس خـود را از دست دادهاند ــ بـایـد دوباره سنتی و قدسی شوند. | ||
آنها همچنین گرایشهای شبهصوفیانهای را که اغلب از شرق برخاسته و با به کارگیری علوم غیبی و مرموز یا استفاده از مواد تخدیری و توهمزا به دنبال معنویت و آرامشی درونی هستند، رد میکنند و معتقدند که این شیوۀ آنها تنها صورتی تحریف شده از تصوف را در غرب ارائه میدهد. | |||
آنها معنویت اصیل را عدم تعلق درونی و تحقق معنوی فرد در چارچوب سنتهای آسمانی میدانند و بر آن باورند که رسیدن به این تحول درونی از چنین راههایی به هیچ روی امکانپذیر نیست. | |||
=تحلیل= | =تحلیل= |