۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
قبل از دوره [[صفویه]] تصوف دچار دگرگونی شده بود؛ همچنین [[شیعه|تشیع]] در میان | قبل از دوره [[صفویه]] تصوف دچار دگرگونی شده بود؛ همچنین [[شیعه|تشیع]] در میان آنها رواج یافته بود. در ضمن تصوف قبل از صفویه انسجام خاصی یافته بود. | ||
وقتی دوره صفویه فرا رسید (ح ۹۰۶ـ ۱۱۳۵) تصوف وضع پیچیدهای یافت. | وقتی دوره صفویه فرا رسید (ح ۹۰۶ـ ۱۱۳۵) تصوف وضع پیچیدهای یافت. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
=اسباب افول تصوف در ایران= | =اسباب افول تصوف در ایران= | ||
در شرائطی که تصوف در ایران رونق و رواج بسیاری یافته بود، به چند علت اسباب افول آن در ایران فراهم شد: | در شرائطی که تصوف در ایران رونق و رواج بسیاری یافته بود، به چند علت اسباب افول آن در ایران فراهم شد: | ||
۱) مفاسد اخلاقی میان صوفیان قزلباش و خودسری | ۱) مفاسد اخلاقی میان صوفیان قزلباش و خودسری آنها که سبب شده بود خطری برای حکومت محسوب شوند؛ | ||
۲) کثرت جماعت قلندران و درویشان لاابالی که غالباً از هند میآمدند و چون با سلسلههای رسمی ارتباط نداشتند به | ۲) کثرت جماعت قلندران و درویشان لاابالی که غالباً از هند میآمدند و چون با سلسلههای رسمی ارتباط نداشتند به آنها درویشان بیشرع میگفتند؛ | ||
۳) انحصارطلبی صوفیان صفویه که در ذم و طرد دیگر سلسلههای صوفی میکوشیدند؛ | ۳) انحصارطلبی صوفیان صفویه که در ذم و طرد دیگر سلسلههای صوفی میکوشیدند؛ | ||
۴) نفوذ علما و فقهای مخالف تصوف. <ref>یوسف بن احمد بحرانی، للة البحرین، ج۱، ص۱۲۱ـ۱۲۲، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی تا).</ref><ref>خوانساری، ج۴، ص۳۶۲ـ۳۶۳.</ref><ref>ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۵، بخش ۱، ص۲۰۱، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref> | ۴) نفوذ علما و فقهای مخالف تصوف. <ref>یوسف بن احمد بحرانی، للة البحرین، ج۱، ص۱۲۱ـ۱۲۲، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی تا).</ref><ref>خوانساری، ج۴، ص۳۶۲ـ۳۶۳.</ref><ref>ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۵، بخش ۱، ص۲۰۱، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref> | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
=کتب رد تصوف= | =کتب رد تصوف= | ||
تقریباً از زمان شاه طهماسب اول (۹۳۰ـ۹۸۴) کتابهای فراوانی هم در رد تصوف هم در رد حکمت، که اینک در حوزه اشراقیون متأخر با ملاصدرا صبغه عرفانی نیز یافته بود، نوشته شد. <ref>محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، عین الحیات، ج۱، ص۴۳۳، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۳۷۶ ش.</ref><ref>محمدمعصوم بن زینالعابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۱، ص۱۷۴ـ ۱۹۸، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (۱۳۱۸).</ref> | تقریباً از زمان شاه طهماسب اول (۹۳۰ـ۹۸۴) کتابهای فراوانی هم در رد تصوف هم در رد حکمت، که اینک در حوزه اشراقیون متأخر با ملاصدرا صبغه عرفانی نیز یافته بود، نوشته شد. <ref>محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، عین الحیات، ج۱، ص۴۳۳، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۳۷۶ ش.</ref><ref>محمدمعصوم بن زینالعابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۱، ص۱۷۴ـ ۱۹۸، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (۱۳۱۸).</ref> | ||
این کتابها با مضامینی که دارد، یادآور کتاب تلبیس ابلیس ابن جوزی است و شماری از | این کتابها با مضامینی که دارد، یادآور کتاب تلبیس ابلیس ابن جوزی است و شماری از آنها به اقتباس از یکدیگر تألیف شده است. <ref>ج ۵، بخش ۱، ۲۱۴ـ۲۲۰، ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref><ref>ج ۵، بخش ۱، ۲۱۴ـ۲۲۰، ذبیح اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، تهران، ج ۴، ج ۵، بخش ۱، ۱۳۷۸ ش.</ref> | ||
=اصطلاح عرفان= | =اصطلاح عرفان= | ||
از این به بعد کلمه تصوف، که معنا و مدلولی مذموم یافته بود، بتدریج جای خود را به کلمه عرفان داد و در آثار بزرگان اهل تصوف غالباً با واژه عرفان از آن یاد شد. | از این به بعد کلمه تصوف، که معنا و مدلولی مذموم یافته بود، بتدریج جای خود را به کلمه عرفان داد و در آثار بزرگان اهل تصوف غالباً با واژه عرفان از آن یاد شد. | ||
این عرفان غالباً بر آمده از آثار عرفانی ملاصدرا و پیروان او بود و | این عرفان غالباً بر آمده از آثار عرفانی ملاصدرا و پیروان او بود و آنها نیز خود تحت تأثیر عرفان نظری ابن عربی بودند. <ref>رسول جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی، ج۱، ص۲۲۶ـ۲۵۱، قم ۱۳۷۰ ش.</ref> | ||