سید حسن صدر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'می گویم' به 'میگویم') |
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
سید حسن صدر علم صرف و نحو را از علامه باقربن [[محمد حسن آل یاسین]] و علامه [[سید باقربن الحیدر]] (متوفی: 1290 هـ ق) علم معانی و بیان و بدیع را از شیخ علامه عطار و علم منطق را از شیخ محمّدبن الحاج کاظم و میرزا باقر سلماسی فرا گرفت. او [[حکمت]] و کلام را از پدرش، شیخ محمّدباقر شکی، شیخ محمّدتقی بایکانی شیخ عبدالنبی نوری طبرسی و محمّدتقی گلپایگانی (متوفی: 1293 هـ .ق.) فرا گرفت فقه و اصول را نیز از پدرش، عبدالحسین بن نعمة الطریحی (متوفی: 1295 هـ .ق.) و [[میرزای شیرازی]] اخلاق را از [[ملاحسینقلی همدانی]] و علوم غریبه را نزد [[شیخ عبدالحسین هندی]] فرا گرفت. | سید حسن صدر علم صرف و نحو را از علامه باقربن [[محمد حسن آل یاسین]] و علامه [[سید باقربن الحیدر]] (متوفی: 1290 هـ ق) علم معانی و بیان و بدیع را از شیخ علامه عطار و علم منطق را از شیخ محمّدبن الحاج کاظم و میرزا باقر سلماسی فرا گرفت. او [[حکمت]] و کلام را از پدرش، شیخ محمّدباقر شکی، شیخ محمّدتقی بایکانی شیخ عبدالنبی نوری طبرسی و محمّدتقی گلپایگانی (متوفی: 1293 هـ .ق.) فرا گرفت فقه و اصول را نیز از پدرش، عبدالحسین بن نعمة الطریحی (متوفی: 1295 هـ .ق.) و [[میرزای شیرازی]] اخلاق را از [[ملاحسینقلی همدانی]] و علوم غریبه را نزد [[شیخ عبدالحسین هندی]] فرا گرفت. | ||
استادان وی، همگی از بزرگان حوزه بودند، امّا به عنوان نمونه، به زندگی دو استادش اشاره | استادان وی، همگی از بزرگان حوزه بودند، امّا به عنوان نمونه، به زندگی دو استادش اشاره میشود: | ||
'''میرزای شیرازی''' | '''میرزای شیرازی''' | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
گروه دوم، عالمانی که به او اجازه کتبی برای نقل حدیث داده اند، که عبارتند از: شیخ ملاّ علی بن خلیل رازی (متوفای: 1297 هـ .ق.) سید مهدی قزوینی حلّی، میرزا محمّد هاشم بن زین العابدین اصفهانی (متوفای: 1318 هـ. ق). | گروه دوم، عالمانی که به او اجازه کتبی برای نقل حدیث داده اند، که عبارتند از: شیخ ملاّ علی بن خلیل رازی (متوفای: 1297 هـ .ق.) سید مهدی قزوینی حلّی، میرزا محمّد هاشم بن زین العابدین اصفهانی (متوفای: 1318 هـ. ق). | ||
سید حسن صدر محدث بزرگی بود. او به عده زیادی اجازه کتبی نقل حدیث داده است که به نام برخی اشاره | سید حسن صدر محدث بزرگی بود. او به عده زیادی اجازه کتبی نقل حدیث داده است که به نام برخی اشاره میشود: آیتالله شیخ محمّدحسین غروی اصفهانی متوفای: 1321 هـ .ش[، علاّمه سردار کابلی (متوفای: 1331 هـ .ش)، سیّد شرف الدین عاملی(متوفای: 1337 هـ .ش)، شیخ آقا بزرگ تهرانی(متوفای: 1348 هـ .ش)، شیخ عباس قمی(متوفای: 1319 هـ .ش)، آیتالله ابوالحسن اصفهانی (متوفای: 1325 هـ. ش)، شیخ هادی آل کاشفالغطاء، ابوالحسن نقوی، سید رضا هندی، میرزا محمّد علی اردوبادی نجفی(متوفای: 1380 هـ. ق) میرزا هادی خراسانی، شیخ آقا رضا اصفهانی (متوفای: 1322 هـ. ق)<ref> تأسیس الشیعه، ص 23 ـ 22 و ص 25 گلشن ابرار، ج 2، ص 580، ص 625 و 655 معارف الرجال، ج 1، ص 249 علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص 338 و شیعه و پایه گذاری علوم اسلامی، ص 18 ـ 17.</ref>. نویسنده کتاب نقد فلسفه که در اصفهان سکونت داشته است و سید صدرالدین صدر. | ||
=مرجعیت= | =مرجعیت= |
نسخهٔ ۹ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۱۷
نام | سید حسن صدر |
---|---|
القاب و سایر نامها | محدث • کاظمینی • حسن الصدر • صدرالدین عاملی • حسن عاملی کاظمینی • حسن صدرالدین کاظمی موسوی • حسن موسوی • صدرالدین حسن موسوی عاملی کاظمی • سیدحسن صدر موسوی کاظمی |
زاده | جمعه • ۲۹ رمضان سال ۱۲۷۲ق • کاظمین |
درگذشت | ۱۳۵۴ قمری • کاظمین |
استادان | سید محمدحسن شیرازی • ملاحسینقلی همدانی • باقر بن محمد حسن آل یاسین • سید باقر بن الحیدر • محمد بن الحاج کاظم • میرزا باقر سلماسی • محمدباقر شکی • محمدتقی بایکانی و ... |
شاگردان | محمد جواد بلاغی • ميرزا باقر سلماسی • مرتضی آل یاسین کاظمی |
آثار | تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام • شرح وسائل الشیعه الی احکام الشریعه • رسالة الشریفه فی الردّ علی فتاوی الوهابین •سبیل الصالحین • سایر آثار ... |
دین و مذهب | اسلام • تشیع |
سید حسن صدرفقیه، اصولی، محدث و از مراجع تقلید شیعی، مشهور به محدث کاظمینی بود. وی از عالمان دینی بسیاری اجازه روایت دریافت کرد. او فقیهی آگاه، مورّخی خبیر، رجالی برجسته و محدّثی بصیر بود که در دفاع از مکتب تشیع، آثار ارزشمندی چون «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام» را به یادگار گذاشت.
خـانـدان صـدر
منطقه جبل عامل لبنان زادگاه فقیهان پارسایی است که نیاکان سید حسن صدر نیز از آن جمله اند. روستاهای «شدغیث» و «معرکه» که اکنون خرابه ای از آن ها باقی است محل زندگی خاندان صدر بود. کوچ سید صالح به عراق سبب گشت خاندان صدر به سه گروه تقسیم شوند عده ای در منطقه جبل عامل باقی بمانند، عده ای در کاظمین ماندگار شوند و بعضی به اصفهان هجرت کنند. خاندان صدر از شخصیتهای بزرگ در علم و اخلاق بودند.
نسب سید حسن صدر با سی واسطه به امام موسی بن جعفر می رسد. به همین جهت به او موسوی می گفتند. وی را «ابو محمّد» نیز میخواندند زیرا نام فرزند بزرگش محمّد بود. سید حسن صدر چون در کاظمین به دنیا آمده و بیش تر عمرش را در آنجا سپری کرده بود، به کاظمینی نیز مشهور بود[۱].
پـدر
پدرش، علامه سید هادی صدر (متوفی: 1316 هـ. ق) از دانشمندان عصر خود به شمار می رفت. از وی کراماتی نقل شده، از جمله این که علاّمه سید هادی صدر گفته است در سال 1278 هـ. ق. آب رودخانه دجله طغیان کرد و اطراف کاظمین را فرا گرفت. همه خانه های اطراف رودخانه تخریب گشت و راه ها مسدود شد. بعد از چند روزی که آب رودخانه فرو نشست، اطراف رودخانه تبدیل به گل و لای و باتلاق شده بود. به همین جهت، مردم نمیتوانستند از رودخـانه آب بردارند. از کنـاره شهر تا ساحل رودخانه، راه باریکی به وسیله سنگی چینی احداث شده بود، اما عرض آن خیلی کم بود و فقط یک نفر میتوانست از آن عبور کند. روزی نزدیک غروب آفتاب، متوجه شدم در خانه آبی برای نوشیدن نداریم. ظرف آب را برداشتم و با عجله از هـمان راه باریک خود را به ساحل رودخانه رساندم. هوا تاریک شـده بود. ظرف را از آب رودخـانه پر کردم و به سوی خانه حرکت کردم. هنگام بازگشت، راه را گم کردم. به هر جـا که قدم می گذاشتم، در گل و لای فرو می رفتم. از ادامه راه ناامـید شدم و خـود را به کنار ساحل رساندم. متوسل به باب الحوائج، موسی بن جعفر شدم. صدایی مـرا متوجه خود کرد. نگاهی به اطراف انداختم، مردی را دیـدم که از میان باغ ها به طرف من آمد و سلام کرد. من ضمن این که جواب سلام او را دادم، از این که لباسهایم پر از گل و لای بود، خجالت کشیدم. او پرسید: این جا چه می کنی؟
داستان را برایش شرح دادم. ظرف آب را برداشت و به راه افتاد. من نیز از پشت سرش حرکت کردم، تا به اول راه رسیدیم. به او گفتم: اجرت با خدا، ظرف آب را بده! او جواب داد: تو نمیدانی ظرف آب را چگونه برداری! من که شرمنده شده بودم، از او خواستم به خانه اش برگردد. او ظرف آب را تا اواخر راه باریک برایم آورد. سپس ظرف آب را به من داد. من به سوی خانه حرکت کردم. به پشت سر برگشتم تا از او تشکر کنم، ولی کسی را ندیدم. آن گاه به خود آمدم که خانه ای در این اطراف نیست و متوجه شدم که او از بندگان صالح خدا بود[۲].
ولادت
روز جمعه 29 ماه مبارک رمضان سال 1272 هـ. ق. بود که نوزادی زیباروی، از خانواده ای روحانی، در شهر مقدس کاظمین چشم به جهان گشود. پدرش او را حسن نامید[۳].
مراحل تحصیل
سید حسن صدر که در دامان خانواده ای فقیر، اما با تقوا و فضیلت رشد کرده بود. او به سفارش پدر، شروع به تحصیل علم نمود. پدرش استادانی فرزانه برای فرزندش انتخاب کرد. هنوز پانزده بهار از عمر پربرکتش نگذشته بود که صرف و نحو و بیان و معانی و بدیع را کاملا فرا گرفت. سپس علم منطق را فرا گرفت. همت بلند و عزم راسخ سید حسن و نظارت همیشگی پدر در ادامه تحصیل وی، باعث شد که در هیجده سالگی فقه و اصول را از بزرگ ترین استادان کاظمین، که پدرش نیز یکی از آنان بود، فرا گیرد.
اقامت در نجف
سید حسن صدر به امر پدر، به نجف اشرف مهاجرت نمود تا هرچه بیش تر از علوم و معارف الهی بهرهمند گردد. وی هفده سال در حوزه علمیه نجف، حکمت، کلام، فقه، اصول و سایر علوم اسلامی را فرا گرفت. و در فقه و اصول مجتهد شد.
مهاجرت به سامرا
آیتالله العظمی سید محمد حسن شیرازی در سال 1291 هـ. ق. از نجف به سامرا هجرت کرد. عده بسیاری از شاگردان او نیز به آن جا مهاجرت کردند. سید حسن صدر نیز در سال 1297 هـ. ق. برای بهره بردن از محضر مرجع بزرگ شیعه، به سامرا مهاجرت نمود و مدت هفده سال در آن جا اقامت گزید. وی ضمن استفاده از درس آیتالله شیرازی، خود نیز به تدریس پرداخت. بیان شیوا و گیرایش توجه همه را به وی جلب کرد. مرجع شیعیان نیز ارادت و عنایت خاصی نسبت به وی ابراز میداشت. دو سال از رحلت آیتالله سید محمدحسن شیرازی گذشته بود که ـ در سال 1314 هـ .ق. ـ سید حسن صدر همراه پسر عمویش، سید اسماعیل صدر به زادگاهش کاظمین بازگشت[۴].
استادان
سید حسن صدر علم صرف و نحو را از علامه باقربن محمد حسن آل یاسین و علامه سید باقربن الحیدر (متوفی: 1290 هـ ق) علم معانی و بیان و بدیع را از شیخ علامه عطار و علم منطق را از شیخ محمّدبن الحاج کاظم و میرزا باقر سلماسی فرا گرفت. او حکمت و کلام را از پدرش، شیخ محمّدباقر شکی، شیخ محمّدتقی بایکانی شیخ عبدالنبی نوری طبرسی و محمّدتقی گلپایگانی (متوفی: 1293 هـ .ق.) فرا گرفت فقه و اصول را نیز از پدرش، عبدالحسین بن نعمة الطریحی (متوفی: 1295 هـ .ق.) و میرزای شیرازی اخلاق را از ملاحسینقلی همدانی و علوم غریبه را نزد شیخ عبدالحسین هندی فرا گرفت.
استادان وی، همگی از بزرگان حوزه بودند، امّا به عنوان نمونه، به زندگی دو استادش اشاره میشود:
میرزای شیرازی
وی در نیمه جمادی الاول سال 1230 هـ .ق. در اصفهان دیده به دنیا گشود. وی تحصیلاتش را از اصفهان آغاز کرد. در سال 1295 هـ. ق. در 29 سالگی عازم نجف اشرف شد. و پس از سال ها تحصیل، از صاحب جواهر گواهی اجتهاد مطلق گرفت. مرجعیت شیعه بعد از شیخ مرتضی انصاری به او سپرده شد. وی فقیهی با درایت بود که قاطعانه در مقابل نقشه های شوم استکبار ایستاد و نقشه های آنان را نقش بر آب کرد. وی در سال 1312 هـ. ق. در سامرّا درگذشت[۵].
ملاحسینقلی همدانی
او سال ها از محضر شیخ انصاری استفاده کرد. وی فقیهی آراسته به اخلاق دینی و حکیم و عارفی بریده از دنیا بود. او در تهذیب نفس بسیار کوشید و از مقام و ریاست دوری گزید. هر روز صبح در خانه اش اخلاق و عرفان درس می داد. بسیاری از تشنگان حقیقت در درس او شرکت می کردند. او نماز جماعت را در خانه اش به پا می داشت. وی در سال 1311 هـ. ق. که برای زیارت قبر سیدالشهدا ,به کربلا رفته بود، به دیار باقی شتافت و در حجره چهارم، در صحن شریف به خاک سپرده شد[۶].
شاگردان
علاّمه محمد جواد بلاغی (متوفای: 1313 هـ .ش)[۷]، شیخ مرتضی آل یاسین کاظمی و بسیاری از فرزانگان جزو شاگردان سید حسن صدر بودند.
سید حسن صدر از کارشناسان علم حدیث بود و به همین سبب، به محدث کاظمینی مشهور بود. کسانی که وی از آن ها حدیث نقل کرده است، دو گروهند:
گروه اول، کسانی هستند که بدون اجازه کتبی از آنان حدیث نقل می کرد، که عبارتند از: میرزا حسن شیرازی (متوفای: 1312 هـ .ق.)، میرزا حبیب الله رشتی (متوفای: 1313 هـ .ق.)، محمد حسن بن هاشم کاظمی(متوفای: 1308 هـ .ق.) محمد ایروانی(متوفای: 1306 هـ .ق.)، محمّد حسن آل یاسین کاظمی و سید هادی صدر (متوفای: 1316 هـ .ق).
گروه دوم، عالمانی که به او اجازه کتبی برای نقل حدیث داده اند، که عبارتند از: شیخ ملاّ علی بن خلیل رازی (متوفای: 1297 هـ .ق.) سید مهدی قزوینی حلّی، میرزا محمّد هاشم بن زین العابدین اصفهانی (متوفای: 1318 هـ. ق).
سید حسن صدر محدث بزرگی بود. او به عده زیادی اجازه کتبی نقل حدیث داده است که به نام برخی اشاره میشود: آیتالله شیخ محمّدحسین غروی اصفهانی متوفای: 1321 هـ .ش[، علاّمه سردار کابلی (متوفای: 1331 هـ .ش)، سیّد شرف الدین عاملی(متوفای: 1337 هـ .ش)، شیخ آقا بزرگ تهرانی(متوفای: 1348 هـ .ش)، شیخ عباس قمی(متوفای: 1319 هـ .ش)، آیتالله ابوالحسن اصفهانی (متوفای: 1325 هـ. ش)، شیخ هادی آل کاشفالغطاء، ابوالحسن نقوی، سید رضا هندی، میرزا محمّد علی اردوبادی نجفی(متوفای: 1380 هـ. ق) میرزا هادی خراسانی، شیخ آقا رضا اصفهانی (متوفای: 1322 هـ. ق)[۸]. نویسنده کتاب نقد فلسفه که در اصفهان سکونت داشته است و سید صدرالدین صدر.
مرجعیت
میرزای شیرازی در سال 1312 هـ. ق. به دیار باقی شتافت و شیعیان را در غم هجران خود سوگوار ساخت. بسیاری از مقلّدان میرزای شیرازی به علّامه سید حسن صدر رجوع کردند و تقاضا کردند که وی رساله عملیه خود را منتشر سازد. سید حسن صدر پیشنهاد آنان را رد کرد و مردم را به آیتالله العظمی سید اسماعیل صدر ارجاع داد. سید اسماعیل صدر در سال 1338 هـ. ق. به دیار باقی شتافت. بار دیگر مردم به آیتالله العظمی سید حسن صدر مراجعه کردند و تقاضای خود را تکرار کردند. سرانجام ایشان رساله عملیه خود را به نام «رؤوس المسائل المهمه» منتشر ساخت. دو کتاب دیگر وی با عنوان های «نجاة العباد» و «حاشیه بر عروة الوثقی» نیز در اختیار مقلّدانش قرار گرفت. وی در 66 سالگی مسؤلیت سنگین مرجعیت را بر عهده گرفت[۹].
علامه ای کم نظیر
وی از استادان فقه، اصول، تفسیر، حدیث، رجال و درایه بود و در صرف، نحو، معانی، بدیع، بیان، لغت و منطق تبحّر داشت و در فلسفه، کلام، هیئت، حساب، تاریخ، جغرافیا، اخلاق و نسب شناسی نیز سرآمد عصر خود بود[۱۰].
در عرصه فرهنگ
- پیمان مقدس: جرجی زیدان، تاریخ نویس معروف (متوفای: 1914 م) در کتاب (تاریخ آداب اللغة العربیه) که در چهار جلد منتشر شد، نوشت: شیعه طایفه ای کوچک بود که آثار قابل اعتنایی نداشت و اکنون شیعه ای در دنیا وجود ندارد.» وقتی این خبر به سید حسن صدر رسید، با شیخ آقا بزرگ تهرانی و محمد حسین کاشفالغطاء هم پیمان شد تا به معرّفی شیعه بپردازد. علاّمه سید حسن صدر درباره فعالیت های علمی شیعه و نقش آنان در تأسیس و تکمیل علوم اسلامی تحقیق کرد و کتاب معروف خود به نام تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، را تألیف کرد، که در سال 1370 هـ. ق. در 445 صفحه به چاپ رسید. شیخ آقا بزرگ تهرانی با تألیف الذریعة الی تصانیف الشیعه در 29 جلد به معرفی آثار و تألیفات شیعه در علوم مختلف پرداخت. علاّمه شیخ محمّد حسین کاشفالغطاء نیز نقدی بر تاریخ آداب اللغة العربیه نوشت[۱۱].
- غیرت دینی: فعالیت های فرهنگی وهابیت روز به روز گسترش می یافت. علاّمه سید حسن صدر برای دفع این فتنه، کتابی تحت عنوان «رسالة الشریفه فی الردّ علی فتاوی الوهابین» نگاشت[۱۲].
- گنجینه جاویدان: کتابخانه ای ماندگار، علاّمه سید حسن صدر علاقه بسیار شدیدی به خرید و جمع آوری کتاب داشت. این علاقه به قدری شدید بود که برای خرید یک کتاب از هزینه های ضروری زندگی چشم پوشی می کرد. وی کتاب های قدیمی و خطی را جمع آوری می کرد و اگر کتابی بدون نام مؤلف بود، آن قدر تحقیق و تفحص می کرد تا نویسنده را بشناسد. اکنون کتابخانه اش شامل بیش از 1000 جلد کتاب نفیس است[۱۳].
نویسنده پرتلاش، علامه سید شرف الدین میگوید: من از آیتالله سید حسن صدر شنیدم که وی در ایّام جوانی شب ها را (معمولا) برای مطالعه بیدار بود و در روز، خواب قبل یا بعد از ظهر را نمیشناخته. خودم نیز مشاهده کردم او در سال های پیری، شب و روز در کتابخانه اش قلم به دست راست و کاغذ در دست چپ، مشغول تحقیق و تألیف بود. به جرأت میگویم که آن بزرگوار یک چهارم عمرش را خوابید و باقی عمرش را بیدار بود بر عکس عموم مردم که فقط یک چهارم عمرشان را بیدارند[۱۴].
آثار[۱۵]
- اصول دین و اخلاق: الدُررالموسویّه فی شرح العقائد الجعفریّه. وی در این کتاب، ضمن تبیین اصول دین، امامت را از منابع اهل سنت اثبات می کند.
- سبیل الصالحین. این کتاب هفت راه سیر و سلوک و عبادت خدا را بیان می کند.
- احیاء النفوس بآداب ابن طاووس. این کتاب درباره ارتباط بنده با خدا و بنده با اولیاءالله و بنده با ملائکه و مردم بحث می کند.
- سبیل الرشاد فی شرح نجاة العباد.
- تبیین مدارک السداد للمتن و الحواشی من نجاة العباد.
- تحصیل الفروع الدینیه فی فقه الامامیه.
- المسائل المهمه.
- المسائل النفیسه.
- حاشیه بر العروة الوثقی.
- حاشیه بر غایة القصوی.
- حاشیه بر نجاة العباد.
- حاشیه بر تبصره.
- حاشیه بر فصول فارسی.
- الغالیه لاهل الانظار العالیه، این کتاب در تحریم ریش تراشی است و به عربی و فارسی چاپ شده است.
- تبیین الرشاد فی لبس السواد علی الائمة الامجاد، این کتاب که به زبان فارسی چاپ شده، در مورد پوشیدن لباس سیاه برای عزاداری اهل بیت است.
- نهج السداد فی حکم اراضی السواد.
- الدّر النظیم فی مسألة التتمیم، در موضوع تکمیل آب کر با آب متنجّس.
- لزوم قضاء مافات ـ من الصوم ـ فی سنة الفوات.
- تبیین الاباحه (در این که نماز خوانده با اجزاء حیوان مشکوک) جائز است.
- ابانة الصدور: در مورد ارث.
- کشف الالتباس عن قاعدة الناس (درباره قاعده الناس مسلطون علی اموالهم).
- الغرر فی نفی الضّرار و الضرر: درباره بحث حکومت و ورود.
- احکام الشکوک الغیر منصوصه (روایاتی که در شک در رکعات نماز بناء را بر اکثر می گذارند).
- رسالة فی حکم الظن بالافعال و الشک فیها.
- الرسائل فی اجوبة المسائل: جواب به استفتائات.
- سبیل النجاة فی المعاملات.
- تعلیقة علی رسالة التقیة لشیخنا الانصاری.
- تعلیقة علی مباحث المیاه من کتاب الطهارة للشیخ الانصاری.
- الرسالة فی حکم ماء الغساله.
- رسالة فی تطهیر المیاه.
- رسالة فی مسألة تقوی العالی بالمسافل.
- تعلیقة مسبوطة علی ما کتبه الشیخ الانصاری فی صلاة الجماعه.
- رسالة فی شروط الشهادة علی الرضاع.
- رسالة فی بعض مسائل الوقف.
- رسالة فی حکم ماء الاستنجاء.
- رسالة فی الماء المضاف.
- رسالة وجیزة فی روایة الاخفات فی التسبیحات فی الرکعتین الاخیرتین.
- منی الناسک فی المناسک.
- شرح وسائل الشیعه الی احکام الشریعه. علاّمه شرف الدین میگوید: این کتاب، کتابی است که نظیر آن تألیف نشده است. این کتاب شامل علم فقه، حدیث، اصول و علم رجال است که چند جلد آن منتشر شده است.
- تحیة اهل القبور بالمأثور.
- مجالس المؤمنین فی وفیات الائمة المعصومین.
- مفتاح السعاده و ملاذ العباده: شامل اعمال مهم شب و روز و...
- تعریف الجنان فی حقوق الاخوان.
- رسالة فی المناقب که از جامع الصغیر سیوطی استخراج شده است.
- النصوص المأثوره، در مورد حضرت مهدی.
- صحیح الخبر فی الجمع بین الصلاتین فی الحضر.
- الحقائق فی فضائل اهل البیت من طریق الجمهور.
- احادیث الرجعة.
- هدایة النجدین و تفصیل الجندین، در شرح حدیث جنود عقل و جهل.
- نهایة الدرایة. این کتاب، شرح کتاب وجیزه شیخ بهایی است.
- بغیة الوعاة فی طرق طبقات مشایخ الاجازات.
- مختلف الرجال.
- عیون الرجال.
- نکت الرجال.
- انتخاب القریب من التقریب، درباره افرادی که ابن حجر عسقلانی در کتاب، تقریب، به شیعه بودنشان تصریح کرده است.
- ذکری المحسنین: کتابی است که درباره محقق محسن الحسینی الاعرجی نویسنده کتاب المقصود نوشته است.
- بهجة النادی فی احوال ابی الحسن الهادی، درباره پدرش.
- تکملة امل الآمل: این کتاب تکمیل کتاب امل الآمل (نوشته حرعاملی) و درباره دانشمندان و شخصیت های بزرگ است.
- البیان البدیع: درباره محمّدبن اسماعیل(از راویان حدیث) است که سید حسن صدر میگوید وی همان (بزیع) است.
- التعلیقه علی منتهی المقال.
- تأسیس الشیعه الکرام لعلوم الاسلام.
- الشیعه و فنون الاسلام.
- فصل القضا فی کتاب المشهور بفقه الرضا. وی در این کتاب اثبات می کند که مؤلف کتاب فقه الرضا، ابن ابی العزاقر شلمغانی است.
- رسالة فی أنّ مؤلف مصباح الشریعه انما هو سلیمان الصهرشتی.
- الابانة عن کتب الخزانة. که فهرست کتابخانه شخصی وی است.
- رسالة وجیزة فی المراقبه.
- رسالة اخری فی السلوک.
- قاطعة اللجاج فی تزییف اهل الاعوجاج:در رد اخباریون.
- براهین الجلیه فی ضلال ابن تیمیة.
- الفرقة الناجیه: درباره بر حق بودن مذهب شیعه است.
- عُمَر و قوله هجر.
- رسالة شریفه فی الرد علی فتاوی الوهابین.
- اللوامع: نتیجه افکار اصولی شیخ انصاریو آیتالله شیرازی.
- تعلیقه علی رسائل الشیخ مرتضی انصاری.
- اللباب فی شرح رسالة الاستصحاب.
- رسالة فی تعارض الاستصحابین.
- حدائق الاصول: مسائل مشکل اصول.
- التعادل و التعارض و الترجیح.
- خلاصة النحو.
- نزهة اهل الحرمین فی عمارة المشهدین مشهد امیر المؤمنین و مشهد ابی عبدالله الحسین(علیه السلام): درباره تاریخ بنا و تعمیر حرم این دو امام است.
- وفیات الاعلام من الشیعة الکرام.
- محاربوالله و رسوله یوم الطفوف.
- المطاعن.
- النسیء.
- کشف الظنون عن خیانة المأمون.
- محاسن الرسائل فی معرفة الاوائل[۱۶].
شاعرى گمنام
شیخ عباس قمی در کتاب الکنى و الالقاب شعر معروف به قصیده هائیه را که به شاعر بزرگ، شیخ کاظم ازرى منسوب است، متعلق به سید حسن صدر مى داند و مى گوید: این شعر بیش از 1000 بیت بوده که بر زبان سید حسن صدر جارى گشته، اما از بین رفته و منتشر نگشته مگر همان مقدارى که صدرالدین العاملى آورده است[۱۷].
از منظر بزرگان
شیخ مرتضى آل یاسین مى گوید: آن عالم بزرگوار نویسنده اى دانشمند و داراى بیانى شیوا بود که میوه همان درخت پاک اهل بیت بود. بى شک، او مصداق این شعر است.
علماء ائمة حکماء *** یهتدى النجم باتباع هُداها
دانشوران پیشوایانى فرزانه اند که ستارگان با پیروى از هدایت آنان راه را پیدا مى کنند[۱۸].
علاّمه نقوى هندى در مقدمه اى که بر کتاب نزهة اهل الحرمین فى عمارة المشهدین چنین آورده است: با این که معمولا تألیفات بسیار با تحقیق جامع سازگارى ندارد، اما این عالم بزرگوار هر دو را با هم انجام داد. او با قلم موشکافش مشکلات علمى را حل کرد. و پرده ابهام بعضى مطالب را زدود. و براى همیشه دانشجویان را مرهون خدمات خود نمود[۱۹].
علاّمه سید شرف الدین: چهره او به شدت انسان را تحت تأثیر قرار مى داد به طورى که اگر کسى ناراحت بود و به تبسم آن عالم بزرگوار نگاه مى کرد، غم از دلش رخت بر مى بست[۲۰].
درگذشت
هشتاد و دو سال از عمر این اسوه تقوى گذشته بود که حالش دگرگون شد و مریض گشت. وى را به منزل پسرش واقع در محله کرخِ بغداد بردند، تا کار مداوا راحت تر انجام شود. اما هنگام سفرِ آخرت فرا رسیده بود. وى هنگام غروب خورشید روز پنج شنبه 11 ربیع الاول سال 1354 هـ. ق. چشم از دنیا فرو بست و به دیار یار شتافت.
جنازه مطهرش را صبح روز جمعه به دوش مردم بى شمارى که براى تشییع آمده بودند، سپردند. مردم نیز با اشک و ماتم، پیکر مطهر مرجعشان را تا کاظمین تشییع کردند. در میان تشییع کنندگان که به 100 هزار نفر هم مى رسید، عالمان، عارفان و شخصیت هاى برجسته مملکتى حضور داشتند. وى را در یکى از حجره هاى صحن شریف، در کنار پدرش به خاک سپردند.
وقتى خبر درگذشت این مرجع والامقام به گوش مردم و مقلدان وى رسید، پرچم هاى حزن و ماتم بر پا شد. در سوگ او در نجف اشرف مراسم متعددى برگزار شد. به دستور مرجع شیعیان، آیتالله سید ابوالحسن اصفهانى، سه روز عزاى عمومى اعلام شد. شیعیان در عراق، سوریه، لبنان، ایران، ترکیه، افغانستان، هندو دیگر کشورهاى در سوگ او عزادارى کردند[۲۱].
منبع
برگرفته از سایت سید حسن صدر (آیتالله صدر) - پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir
پانویس
- ↑ اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج5، ص325 تأسیس الشیعه، ص 29 ریحانة الادب، علی مدرس تبریزی، ج3، ص425 موسوعة العتبات المقدسه، ج10، ص ,102 و علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، م. جرفادقانی ص 328.
- ↑ موسوعة العتبات المقدسه، جعفر خلیلی، ج 10، ص102، فوائد الرضویه، عباس قمی، ص 124.
- ↑ شیعه و پایه گذاری علوم اسلامی ص 5، ترجمه تأسیس الشیعه سید حسن صدر، ص 1 و گنجینه دانشمندان، محمّد شریف رازی، ج 6، ص 303.
- ↑ شیعه و پایه گذاری، ص 8 ـ 5 و ص 4 ـ 1 و 11 ـ 10 علمای معاصرین، ملاّ علی واعظ تبریزی، ص 171 ـ 170 صیام وقایع الایام ـ ملاّ علی تبریزی، ص 665 معارف و معاریف، سید مصطفی خمینی، ج 6، ص 661 اعیان الشیعه، ج 5، ص 325 و گنجینه دانشمندان، ج 6، ص 304.
- ↑ ریحانة الادب، ج 3، ص 425.
- ↑ تأسیس الشیعه، ص 5.
- ↑ گلشن ابرار، ج 2، ص 543.
- ↑ تأسیس الشیعه، ص 23 ـ 22 و ص 25 گلشن ابرار، ج 2، ص 580، ص 625 و 655 معارف الرجال، ج 1، ص 249 علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص 338 و شیعه و پایه گذاری علوم اسلامی، ص 18 ـ 17.
- ↑ شیعه و پایه گذاری علوم اسلامی، ص 8 ـ 5 اعیان الشیعه، ج 5، ص 325 و صیام وقایع الایام، ص 665.
- ↑ شیعه و پایه گذاری علوم اسلامی، ص 8.
- ↑ شیخ آقابزرگ تهرانی، محمّدرضاحکیمی، ص 23 ـ 22.
- ↑ تأسیس الشیعه، ص 20.
- ↑ همان، ص 22 ـ 21 و اعیان الشیعه، ج 5، ص 325.
- ↑ علمای معاصرین، ص 170.
- ↑ همان، ص 172.
- ↑ تأسیس الشیعه، ص 21 ـ 14 اعیان الشیعه، ج 5، ص 326 و الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 19، ص 370.
- ↑ موسوعة العتبات المقدسه، ج 10، ص 79.
- ↑ علماى معاصرین، ص 174.
- ↑ شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى، ص 8.
- ↑ تأسیس الشیعه، ص 23.
- ↑ شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى، ص 17 اعیان الشیعه، ج 5، ص 325 و معارف الرجال، ج 1، ص 251. لغت نامه دهخدا، ج 26، ص 4 ـ 163.