محمد صدیق بن یحیی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رئیس جمهور' به 'رئیسجمهور') |
جز (جایگزینی متن - 'ریاست جمهوری' به 'ریاستجمهوری') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
|- | |- | ||
|مسئولیتها | |مسئولیتها | ||
|دبیرکل | |دبیرکل ریاستجمهوری دولت موقت [[جمهوری الجزایر]] | ||
وزیر اطلاعات | وزیر اطلاعات | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
=اوایل زندگی= | =اوایل زندگی= | ||
وی در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۲ در جیجل متولد شد. در طول جنگ [[الجزایر]]، وی به عنوان یک وکیل جوان در مبارزه برای استقلال کشورش نقشی فعال ایفا کرد. وی دبیرکل | وی در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۲ در جیجل متولد شد. در طول جنگ [[الجزایر]]، وی به عنوان یک وکیل جوان در مبارزه برای استقلال کشورش نقشی فعال ایفا کرد. وی دبیرکل ریاستجمهوری دولت موقت جمهوری [[الجزایر]] (GPRA) و عضو هیئت [[الجزایر]] در مذاکرات با دولت [[فرانسه]] در اویان در سال ۱۹۶۲ بود. وی مسئولیت ریاست جلسه CNRA در طرابلس (لیبی) در سال ۱۹۶۲ را بر عهده داشت. وی پس از استقلال کشورش، سفیر [[الجزایر]] در مسکو و لندن شد. او هدایت تیم [[الجزایر]] را که کارگزار عهدنامه [[الجزایر]] بود؛ را بر عهده داشت.<ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82_%D8%A8%D9%86_%DB%8C%D8%AD%DB%8C%DB%8C محمد صدیق بن یحیی]</ref> | ||
=ترور در آسمان= | =ترور در آسمان= |
نسخهٔ ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۷
نام | محمد صدیق بن یحیی |
---|---|
متولد | ۳۰ ژانویه، ۱۹۳۲
جیجل، الجزایر |
ملیت | الجزایر |
پیشه | سیاستمدار، مبارز ملیگرا |
مسئولیتها | دبیرکل ریاستجمهوری دولت موقت جمهوری الجزایر
وزیر اطلاعات وزیر آموزش عالی و تحقیقات علمی وزیر دارایی وزیر امور خارجه |
درگذشت | ۳ مهٔ ۱۹۸۲ (۵۰ سال) |
محمد صدیق بن یحیی نخستین دبیرکل دولت موقت جمهوری الجزایر بود و در حالی که ۵۰ سال داشت در مذاکرات صلح با فرانسه که در سال ۱۹۶۲ به استقلال الجزایر منجر شد، شرکت داشت. او پیش از آنکه در سال ۱۹۷۹ به مقام وزارت امور خارجه الجزایر منصوب شود، در مقام وزارت فرهنگ، وزارت آموزش و وزارت دارایی آن کشور نیز خدمت کرده بود و مدتی نیز سفیر الجزایر در مسکو بود. همچنین محمد صدیق بنیحیی در مذاکراتی که به آزادی ۵۲ تن گروگان آمریکایی از ایران منجر شد، نقش عمدهای ایفا کرد.
اوایل زندگی
وی در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۲ در جیجل متولد شد. در طول جنگ الجزایر، وی به عنوان یک وکیل جوان در مبارزه برای استقلال کشورش نقشی فعال ایفا کرد. وی دبیرکل ریاستجمهوری دولت موقت جمهوری الجزایر (GPRA) و عضو هیئت الجزایر در مذاکرات با دولت فرانسه در اویان در سال ۱۹۶۲ بود. وی مسئولیت ریاست جلسه CNRA در طرابلس (لیبی) در سال ۱۹۶۲ را بر عهده داشت. وی پس از استقلال کشورش، سفیر الجزایر در مسکو و لندن شد. او هدایت تیم الجزایر را که کارگزار عهدنامه الجزایر بود؛ را بر عهده داشت.[۱]
ترور در آسمان
بعد از ظهر روز ۱۳ اردیبهشت سال ۶۱ در حالی که چند روزی از آغاز عملیات بیتالمقدس با هدف آزادسازی مناطق اشغالی در جنوب استان خوزستان و شهر خرمشهر میگذشت، هواپیمای حامل محمد بن یحیی وزیر امور خارجه الجزایر به محض ورود به آسمان ایران در فضای استان آذربایجان غربی مورد حمله جنگندههای عراقی قرار گرفت و سرنگون شد. در این حمله، هر ۱۶ سرنشین هواپیما کشته شدند.
وزیر امور خارجه الجزایر برای دیدار ۵ روزه راهی تهران شده بود. او دو هفته پیش از آن هم به بغداد سفر کرده و دولت الجزایر آمادگی خود را برای میانجگری بین دو کشور ایران و عراق اعلام کرده بود. رادیو مسکو اعلام کرد: «سفر بنیحیی به ایران به دنبال مذاکرات چهار روز قبل شاذلی بنجدید رئیسجمهوری الجزایر با شیخ زاید رئیس دولت امارات متحده عربی، اعلام و گفته شده بود که وی در تلاش برای حل درگیری ۱۹ ماهه میان ایران و عراق رهسپار ایران خواهد شد.»
تکذیب عراق در برابر اسناد ایران
وزارت امور خارجه ایران یک روز بعد از سقوط هواپیما با انتشار دو بیانیه، ضمن اظهار تأسف از حادثه سقوط هواپیمای الجزایری اعلام کرد که این هواپیما قبل از سقوط تحت تعقیب جنگندههای عراقی بوده است.
وزارت امور خارجه در بیانیهای اعلام کرد: «قرائنی در دست میباشد که سقوط این هواپیما در جریان یک توطئه حسابشده از جانب رژیم بعث عراق بوده است.»
این وزارتخانه در بیانیه دوم خود نیز اعلام کرد: «طبق نوار مکالمه برج کنترل فرودگاه تبریز با خلبان هواپیمای الجزایری و طبق گزارش هیئت تحقیق از رادار تبریز، دو هواپیمای عراقی در فضای ترکیه و در مجاورت مرز ایران هواپیمای هیئت الجزایری را تحت تعقیب قرار میدهند که از طرف برج کنترل فرودگاه تبریز به هواپیمای مزبور دستور داده میشود تا برای دور ماندن از حمله هواپیماهای جنگنده عراقی بهطرف آنکارا تغییر مسیر دهد. خلبان مذکور تصمیم به تغییر مسیر میگیرد و از همین لحظه ارتباط برج کنترل با هواپیمای حامل وزیر امور خارجه الجزایر و همراهان قطع میشود و جنگندههای نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران فوراً به تعقیب هواپیماهای عراقی مبادرت میورزند. متن نوار مزبور و دیگر مدارک مربوط به توطئه رژیم جنایتکار بغداد در اختیار دولت و ملت برادر الجزایر و افکار عمومی جهان قرار خواهد گرفت.»
همزمان با اعزام کارشناسان فنی ایران و الجزایر به محل سقوط هواپیمای الجزایری برای بررسی علل این حادثه، علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و دو تن از معاونان وی عراق را عامل این واقعه معرفی کردند. ولایتی گفت: «خوشبختانه تمام اسنادی که حاکی از جنایت صدام در این ماجرا میباشد، موجود است.»
هاشمی رفسنجانی هم در خطبههای نمازجمعه روز ۱۷ اردیبهشت تهران گفت: «کاملاً روشن است که این کار، کار صدام بوده است. یعنی وقتی که آن موشک شلیکشدهای را که لاشهاش را آنجا دیدیم، وقتی که آن خطوط مشخص روسی را روی موشک دیدیم و وقتی که همه نظر دادند که این موشک را میگها فقط پرتاب میکنند و با مکالمات برج مراقبت پایگاه تبریز که از پیش میدانستیم، در مجموع مطلب روشن است که صدام بوده است. این احتمال که بگویند هواپیماهای عراقی آمدهاند و آنجا یک هواپیمایی را دیده و زدهاند و رفتهاند، این هم نیست. یعنی آنچنان حرکت و پرواز هواپیماهای عراقی تنظیم شده بوده است که همان لحظهای که هواپیمای بنیحیی وارد فضای ایران شده، اینها در تعقیبش بودهاند؛ سرعت هواپیما را میدانستهاند. لحظه ورودش را به خاک ایران میدانستهاند و همه اینها اندازهگیری شده و در لحظه مناسب از پایگاهشان در شمال عراق حرکت کردهاند.»
در مقابل مقامات عراق هرگونه دخالت این کشور در این حادثه را تکذیب کردند. صدام حسین رئیسجمهور عراق نیز برای مقامات الجزایر پیام تسلیت فرستاد.
واکنش الجزایر و دیگر کشورها
صالح بوحیل وزیر حمل و نقل الجزایر هم که برای تجویل گرفتن پیکر بن یحیی به تهران سفر کرده بود، قبل از ترک تهران گفت: «الجزایر نظر خود را پیرامون این حادثه هوایی پس از انجام تحقیقات لازم ابراز خواهد داشت.»
سوریه نیز مانند ایران، عراق را مسئول دانست و حافظ اسد در واکنشی مسئولیت این فاجعه را متوجه دولت بعث عراق دانست.
رسانههای خبری ترکیه هرچند ابتدا به نقل از شاهدان عینی اعلام کردند که هواپیماهای عراقی به سوی هواپیمای الجزایری شلیک کردند؛ اما وزارت امور خارجه ترکیه برخلاف گزارشهای دیروز رسانههای خبری این کشور که از هجوم هواپیماهای عراقی به هواپیمای الجزایری حکایت داشت، هویت هواپیماهای مهاجم را نامشخص اعلام کرد.
اما در این بین خبرگزاری عربستان سعودی ایران را عامل این حادثه معرفی کرد. دو هفته پس از حادثه نیز باوجود ارائه مدارک متعدد توسط ایران درباره دست داشتن حکومت عراق در این حادثه، مجله نیوزویک به نقل از منابع اطلاعاتی فرانسه، ایران را مسئول این حادثه دانست.
وزیر امور خارجه آمریکا، بنیحیی را مرد صلح نامید و تنها از این سانحه هوایی ابراز تأسف کرد. دبیرکل سازمان ملل هم درگذشت وزیر امور خارجه الجزایر را فاجعهای برای همه کشورهای جهان خواند.
در گزارش روزنامه جمهوری اسلامی ایران آمده است که «مردم الجزایر بهطور کلی نسبت به سرنگون شدن هواپیمای الجزایری حامل بنیحیی وزیر خارجه الجزایر و هیئت همراه وی با بیتفاوتی گذشته و آنهایی هم که به این حادثه اهمیت دادند، باتوجه به نقطهنظرهای شخصی خود تفسیری برای آن پیدا کردند. بعضیها عراق را متهم کردند و بعضی دیگر گفتند از آنجا که اسرائیل پایگاه هوایی در ترکیه دارد، این حادثه کار اسرائیل است. تعدادی هم میگویند این حادثه تسویهحسابهای حزبی بوده و خود الجزایر در آن دست داشته است. اقلیت بسیار کوچکی میگویند کار ایران بوده است.»
افشای واقعیت پس از ۴ دهه
یک هیئت فنی ایرانی که برای شرکت در تحقیقات فنی علل سقوط هواپیمای حامل وزیر امور خارجه الجزایر در سال ۶۱ به الجزایر رفتند، با پایان مأموریت خود، این شهر را به مقصد تهران ترک کرد.
اعضای هیئت درباره نتیجه کار خود گفتند که کار تحقیقات فنی حادثه تمام شده و ثابت شده است که هواپیما به وسیله موشک سرنگون شده است. با این حال، هیئت ایرانی درباره احتمال متهم کردن عراق از سوی الجزایر در مورد دست داشتن در سرنگونکردن هواپیمای الجزایری خوشبین نیست.
سخنان اعضای این هیئت نشان داد که به نظر میرسد دولت الجزایر تمایلی ندارد، عراق را در این رابطه محکوم کند و سرپوشی بر واقعیت بگذارد.
اما در سال ۹۷ و ۳۶ سال پس از وقوع آن حادثه، خالد نزار وزیر دفاع سابق الجزایر در کتاب خاطرات خود پرده از این ماجرا برداشت و نوشت: «یک هیئت فنی تحقیقات الجزایر به سرپرستی وزیر وقت راه و ترابری الجزایر برای بررسی ماجرا و انتقال اجساد کشته شدگان الجزایری به تهران آمدند. کارشناسان فنی این کمیته هنگام بازدید از محل این حادثه تکههای موشکی که منجر به سقوط این هواپیما شده بود را بررسی کردند که متعلق به یک موشک هوا به هوای روسی بود که در آن زمان به ارتش عراق تحویل داده شده بود و الجزایر سریال این موشک را در اختیار دارد.»
نزار به نقل از یک افسر نظامی الجزایر که در زمان این حادثه فرمانده نیروهای زمینی و فرد مهمی در حکومت این کشور بود، تاکید کرد که کارشناسان هواپیمایی الجزایر موفق شدند مشخصات فنی این موشک را که متعلق به نیروی هوایی عراق بود، شناسایی کنند.
او در کتاب خاطرات خود فاش کرد که صدام در این حمله دست داشته و رئیسجمهوری اسبق الجزایر روی این قضیه سرپوش گذاشته است. ژنرال بازنشسته خالد نزار نه تنها صدام که شاذلی بن جدید رئیسجمهور سابق الجزایر را نیز در این حادثه مقصر میداند، چرا که از نظر او شاذلی بن جدید شواهد و مدارک مرتبط با این حادثه را مخفی کرده بوده است.
شاذلی بن جدید شخص محبوبی میان نظامیان نبود و آنها او را عامل بی ثباتی کشور میدانستند. بهمین علت ارتشیان وی را در اویل دهه ۹۰ میلادی هنگامیکه به اسلامگرایان اجازه فعالیت در عرصه سیاسی را داد از کار برکنار کردند.[۲]
«حامد الجبوری»، از اعضای برجسته حزب بعث عراق و از نزدیکان صدام، با اشاره به ناتمام ماندن مأموریت الجبوری اظهار کرد: هواپیما با یک موشک جنگی سقوط کرد و بعدا مشخص شد، این حمله، به دستور صدام انجام شده است.[۳]
چرا عراق بنیحیی را کشت؟
الجزایر مانند سوریه و لیبی از حامیان ایران در جنگ نبود و اعلام بیطرفی کرده بود. حسین علایی در کتاب روند جنگ ایران و عراق آورده است: «اگرچه الجزایر از آغاز جنگ ایران و عراق موضع بیطرفانهای در پیش گرفت، اما بنیحیی در کنفرانس کویت و نیز در آلمانغربی از جمهوری اسلامی ایران دفاع کرده بود. صدام او را مانع جهتگیری سیاسی دولت الجزایر به نفع عراق در جنگ میدانست.»
هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی نیز آن روزها در سخنانی، دلایل کشته شدن بنیحیی را اینگونه تشریح کرد:
«آقای بنیحیی با شناختی که ما از او داریم، از آن کسانی بود که نتیجه مذاکراتش را میگفت. مثل هیئتهای قبلی مخفی نمیکرد؛ میگفت که صدام صلح نمیخواهد. چون ما معتقدیم که صدام صلح نمیخواهد. یعنی صلحی که حق ما را تأمین کند اگر پیش بیاید، صدام سقوط میکند و لذا صدام صلح نمیخواهد... صدام دید که اگر بنیحیی بیاید اینجا، وقتی برگردد اظهاراتی میکند که این سیاست دیگر شکست میخورد.» هاشمی همچنین گفت: «خود بنیحیی مورد بغض صدام است. بنیحیی در کنفرانسی که در کویت بود و در کنفرانسی که در آلمان بود، سال گذشته، از جمهوری اسلامی ایران دفاع کرده و انقلاب اسلامی را واقعاً انقلاب اسلامی میدانست و صدام خیال میکند در الجزایر بنیحیی مهمترین مهرهای است که نمیگذارد سیاست الجزایر به نفع او تغییر جهت بدهد و لذا شخص بنیحیی برایش هدف بود و باید او را میزد. مسئله دیگر این است که برای صدام این امید واهی پیش آمده بود که با مشوش کردن وضع، رابطه ما را با الجزایر و دنیای عرب تیره کند. خواست این کار را بکند، اما بیشعورانه و کودکانه، نتوانست طرح توطئهاش را درست بریزد و اینطور از آب درآمد.»
نزار وزیر دفاع سابق الجزایر نیز در کتاب خود دلیل کشته شدن بنیحیی توسط صدام را اینگونه بیان کرده است: «صدام به هیچ عنوان نمیپذیرفت که یک کشور عربی در جنگ کشور عرب دیگر با یک کشور غیرعرب نقش داور را ایفا کند، چراکه از نظر وی دشمن یک کشور عربی قطعاً دشمن همه عربها است و الجزایریها برای دخالت در مسألهای به آنجا آمده بودند که هیچ ربطی به آنها نداشت.»[۴]