ادریسیان: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
جز (جایگزینی متن - 'دولتها' به 'دولتها') |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
|- | |- | ||
|مؤسس | |مؤسس | ||
|[[ادریس | |[[ادریس اول]] | ||
|- | |- | ||
|سال تأسیس | |سال تأسیس | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
اِدریسیان سلسلهای بودند که در [[مراکش]] و بخشی از الجزایر فرمانروایی کردهاند. آنها نخستین سلسلهای بودند که سعی کردند باورهای [[شیعه]] را، البته به صورت بسیار ضعیف، در [[مغرب]] رواج دهند. | اِدریسیان سلسلهای بودند که در [[مراکش]] و بخشی از الجزایر فرمانروایی کردهاند. آنها نخستین سلسلهای بودند که سعی کردند باورهای [[شیعه]] را، البته به صورت بسیار ضعیف، در [[مغرب]] رواج دهند. | ||
== رابطه عباسیان و علویان == | |||
==رابطه عباسیان و علویان== | |||
زمانی که [[علویان]] و [[عباسیان]] که هر دو از بنیهاشماند، برای جنگ با [[امویان]] و باز پس گرفتن خلافت از آنها برخاستند، [[علویان]] میپنداشتند [[خلافت]] از آنِ آنان خواهد شد، زیرا آنان از خاندان پیامبرند، ولی [[بنیعباس]] پس از شکست [[مروان بن محمد]]، واپسین [[خلیفه]] اموی در سال ۱۳۱ق، در جنگ «زاب»، با ابوالعباس عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، ملقب به [[سفّاح]] [[بیعت]] کردند. علویان پس از این پیشآمد و بیعت بنیعباس با [[سفّاح]] ناامید به مدینه بازگشته، با دعوت برای خویش، [[خلافت]] [[خلیفه]] عباسی را رد کردند. | زمانی که [[علویان]] و [[عباسیان]] که هر دو از بنیهاشماند، برای جنگ با [[امویان]] و باز پس گرفتن خلافت از آنها برخاستند، [[علویان]] میپنداشتند [[خلافت]] از آنِ آنان خواهد شد، زیرا آنان از خاندان پیامبرند، ولی [[بنیعباس]] پس از شکست [[مروان بن محمد]]، واپسین [[خلیفه]] اموی در سال ۱۳۱ق، در جنگ «زاب»، با ابوالعباس عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، ملقب به [[سفّاح]] [[بیعت]] کردند. علویان پس از این پیشآمد و بیعت بنیعباس با [[سفّاح]] ناامید به مدینه بازگشته، با دعوت برای خویش، [[خلافت]] [[خلیفه]] عباسی را رد کردند. | ||
==قیام نفس زکیه== | == قیام نفس زکیه == | ||
در دوره خلافت ابوجعفر منصور، محمد (نفس زکیه) بن عبدالله (محض) بن حسن مثنی بن حسن بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام، رهبر [[علویان]]، در [[مدینه]] قیام کرده، بهعنوان [[خلیفه]] مردم را بهسوی خویش خواند. منصور نمیخواست با وی درگیری و جنگ کند، لذا به نامهنگاری با وی پرداخت و نامههایی بین آن دو ردّ و بدل شد که در آنها هریک از دو طرف با دلیلهایی میخواستند حق خلافت را برای خویش ثابت کنند، و چون این نامه نگاریها به جایی نرسید، منصور لشکری به جنگ با [[محمد نفس زکیه]] روانه کرد. محمد در این جنگ در سال ۱۴۵ق کشته شد. | در دوره خلافت ابوجعفر منصور، محمد (نفس زکیه) بن عبدالله (محض) بن حسن مثنی بن حسن بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام، رهبر [[علویان]]، در [[مدینه]] قیام کرده، بهعنوان [[خلیفه]] مردم را بهسوی خویش خواند. منصور نمیخواست با وی درگیری و جنگ کند، لذا به نامهنگاری با وی پرداخت و نامههایی بین آن دو ردّ و بدل شد که در آنها هریک از دو طرف با دلیلهایی میخواستند حق خلافت را برای خویش ثابت کنند، و چون این نامه نگاریها به جایی نرسید، منصور لشکری به جنگ با [[محمد نفس زکیه]] روانه کرد. محمد در این جنگ در سال ۱۴۵ق کشته شد. | ||
==قیام صاحب فخ== | == قیام صاحب فخ == | ||
در سال ۱۶۹ق یکی دیگر از [[علویان]] ضد منصور قیام کرد. او حسین بن علی بن حسن مثلث بن حسن مثنی بن حسن بن علی بن ابیطالب بود. در این قیام، ادریس و یحیی، دو عمویِ وی و فرزندان عبدالله محض او را همراهی میکردند. منصور لشکری برای سرکوبی او فرستاد. میان دو گروه جنگی نزدیک [[مدینه]] در محلی به نام «فخّ» درگرفت که به کشته شدن حسین انجامید. | در سال ۱۶۹ق یکی دیگر از [[علویان]] ضد منصور قیام کرد. او حسین بن علی بن حسن مثلث بن حسن مثنی بن حسن بن علی بن ابیطالب بود. در این قیام، ادریس و یحیی، دو عمویِ وی و فرزندان عبدالله محض او را همراهی میکردند. منصور لشکری برای سرکوبی او فرستاد. میان دو گروه جنگی نزدیک [[مدینه]] در محلی به نام «فخّ» درگرفت که به کشته شدن حسین انجامید. | ||
==تشکیل حکومت== | == تشکیل حکومت == | ||
عموی وی، ادریس بن محمدِ نفس زکیه از این نبرد جان سالم به در برده، روانه مغرب دور و بر یکی از قبایل [[بربر]] به نام اوربه وارد شد و خود را به آنان معرفی کرد. آنان با وی [[بیعت]] کردند و قبایل دیگری نیز به اطاعتش درآمدند. ادریس بیعت [[بنی عباس]] را از مردم برداشت. وی با ساختن شهر «فاس» آن را مرکز حکومت خویش قرار داد و در سال ۱۷۲ق دولتی علوی و مستقل به نام ادریسیان تشکیل داد.<ref>ترمانینی، عبدالسلام، رویدادهای تاریخ اسلام، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷، شرح حال ادریس اول.</ref> | عموی وی، ادریس بن محمدِ نفس زکیه از این نبرد جان سالم به در برده، روانه مغرب دور و بر یکی از قبایل [[بربر]] به نام اوربه وارد شد و خود را به آنان معرفی کرد. آنان با وی [[بیعت]] کردند و قبایل دیگری نیز به اطاعتش درآمدند. ادریس بیعت [[بنی عباس]] را از مردم برداشت. وی با ساختن شهر «فاس» آن را مرکز حکومت خویش قرار داد و در سال ۱۷۲ق دولتی علوی و مستقل به نام ادریسیان تشکیل داد.<ref>ترمانینی، عبدالسلام، رویدادهای تاریخ اسلام، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷، شرح حال ادریس اول.</ref> | ||
خط ۵۶: | خط ۵۵: | ||
اسامی فرمانروایان ادریسی چنین است: | اسامی فرمانروایان ادریسی چنین است: | ||
*[[ادریس اول]] | * [[ادریس اول]] | ||
* ادریس دوم | |||
*ادریس دوم | * محمدالمنتصر | ||
* علی اول | |||
*محمدالمنتصر | * یحیی اول | ||
* یحیی دوم | |||
*علی اول | * علی دوم | ||
* یحیی سوم المقدام | |||
*یحیی اول | * یحیی چهارم | ||
* حسنالحجام | |||
*یحیی دوم | * قاسم یکم | ||
* احمد یکم | |||
*علی دوم | * حسن بن کنون | ||
*یحیی سوم المقدام | |||
*یحیی چهارم | |||
*حسنالحجام | |||
* | |||
== پانویس == | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس|1}} | {{پانویس|1}} | ||
'''منابع:''' | '''منابع:''' | ||
*عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۴۰-۴۱. | * عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۴۰-۴۱. | ||
* کلیفورد ادموند بوسورث (۱۳۷۱)، سلسلههای اسلامی، ترجمهٔ فریدون بدرهای، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی(پژوهشگاه). | |||
*کلیفورد ادموند بوسورث (۱۳۷۱)، سلسلههای اسلامی، ترجمهٔ فریدون بدرهای، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی(پژوهشگاه). | * استانلی لین پل، و. و بارتولد، خلیل ادهم و احمد سعید سلیمان (تابستان ۱۳۶۳)، تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر جلد اوّل، ترجمهٔ صادق سجادی، تهران: نقش جهان. | ||
*استانلی لین پل، و.و بارتولد، خلیل ادهم و احمد سعید سلیمان (تابستان ۱۳۶۳)، تاریخ | |||
[[رده: مغرب]] | [[رده:تاریخ]] | ||
[[رده:حکومتها]] | |||
[[رده:مغرب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۹
نام | سلسله ادریسیان |
---|---|
مؤسس | ادریس اول |
سال تأسیس | 172 ق. |
مذهب | زیدیه |
قلمرو | مراکش و بخشی از الجزایر |
دوره تاریخی | ۷۸۸ - ۹۸۵ (قرون وسطی) |
خاندان اجدادی | آل حسن |
حکومت ادریسیان (به عربی: الأدارسة)، در سال ۱۷۲ق بهدست ادریس بن محمدِ نفس زکیه تشکیل شد. ادریس در جنگ صاحب فخ با عباسیان جان سالم بهدر برد و به مغرب دور رفت؛ قبایل بربر با وی بیعت کردند و دولتی علوی و مستقل به نام ادریسیان تشکیل شد. اِدریسیان سلسلهای بودند که در مراکش و بخشی از الجزایر فرمانروایی کردهاند. آنها نخستین سلسلهای بودند که سعی کردند باورهای شیعه را، البته به صورت بسیار ضعیف، در مغرب رواج دهند.
رابطه عباسیان و علویان
زمانی که علویان و عباسیان که هر دو از بنیهاشماند، برای جنگ با امویان و باز پس گرفتن خلافت از آنها برخاستند، علویان میپنداشتند خلافت از آنِ آنان خواهد شد، زیرا آنان از خاندان پیامبرند، ولی بنیعباس پس از شکست مروان بن محمد، واپسین خلیفه اموی در سال ۱۳۱ق، در جنگ «زاب»، با ابوالعباس عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، ملقب به سفّاح بیعت کردند. علویان پس از این پیشآمد و بیعت بنیعباس با سفّاح ناامید به مدینه بازگشته، با دعوت برای خویش، خلافت خلیفه عباسی را رد کردند.
قیام نفس زکیه
در دوره خلافت ابوجعفر منصور، محمد (نفس زکیه) بن عبدالله (محض) بن حسن مثنی بن حسن بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام، رهبر علویان، در مدینه قیام کرده، بهعنوان خلیفه مردم را بهسوی خویش خواند. منصور نمیخواست با وی درگیری و جنگ کند، لذا به نامهنگاری با وی پرداخت و نامههایی بین آن دو ردّ و بدل شد که در آنها هریک از دو طرف با دلیلهایی میخواستند حق خلافت را برای خویش ثابت کنند، و چون این نامه نگاریها به جایی نرسید، منصور لشکری به جنگ با محمد نفس زکیه روانه کرد. محمد در این جنگ در سال ۱۴۵ق کشته شد.
قیام صاحب فخ
در سال ۱۶۹ق یکی دیگر از علویان ضد منصور قیام کرد. او حسین بن علی بن حسن مثلث بن حسن مثنی بن حسن بن علی بن ابیطالب بود. در این قیام، ادریس و یحیی، دو عمویِ وی و فرزندان عبدالله محض او را همراهی میکردند. منصور لشکری برای سرکوبی او فرستاد. میان دو گروه جنگی نزدیک مدینه در محلی به نام «فخّ» درگرفت که به کشته شدن حسین انجامید.
تشکیل حکومت
عموی وی، ادریس بن محمدِ نفس زکیه از این نبرد جان سالم به در برده، روانه مغرب دور و بر یکی از قبایل بربر به نام اوربه وارد شد و خود را به آنان معرفی کرد. آنان با وی بیعت کردند و قبایل دیگری نیز به اطاعتش درآمدند. ادریس بیعت بنی عباس را از مردم برداشت. وی با ساختن شهر «فاس» آن را مرکز حکومت خویش قرار داد و در سال ۱۷۲ق دولتی علوی و مستقل به نام ادریسیان تشکیل داد.[۱]
تا زمان آنها خوارج برابریخواه افراطی بر این منطقه فرمانروایی داشتند. ادریس اول نوه حسن ابن علی بود و از این رو با سلسله امامان شیعه پیوسته بود.
گمان میرود که ادریس اول بنای شهر فاس را آغاز کردهاست. این شهر، مهاجران اسپانیایی مسلمان و افریقیه را جذب کرد و شهری پرجمعیت گشت و پایتخت ادریسیان شد. دوره فرمانروایی ادریسیان از جهت گسترش فرهنگ اسلامی در میان قبایل تازه مسلمان شده بربر مهم است.
ادریسیان بر اثر فشارهای فاطمیان مصر و امویان اندلس رو به نابودی گذاشتند ولی دوباره در سال ۳۳۶ق نه به صورت دولت بلکه به عنوان والیان بنیامیه اسپانیا بر منطقه فرمانروایی کردند. در سال ۳۴۶ق، امویان اسپانیا حسن، آخرین فرمانروای ادارسه را اسیر کردند و او را به قرطبه انتقال دادند و به این ترتیب پس از دو سده فرمانروایی، دودمان ادریسی به کلی از میان رفت.[۲] [۳]
فرمانرواها
اسامی فرمانروایان ادریسی چنین است:
- ادریس اول
- ادریس دوم
- محمدالمنتصر
- علی اول
- یحیی اول
- یحیی دوم
- علی دوم
- یحیی سوم المقدام
- یحیی چهارم
- حسنالحجام
- قاسم یکم
- احمد یکم
- حسن بن کنون
پانویس
منابع:
- عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۴۰-۴۱.
- کلیفورد ادموند بوسورث (۱۳۷۱)، سلسلههای اسلامی، ترجمهٔ فریدون بدرهای، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی(پژوهشگاه).
- استانلی لین پل، و. و بارتولد، خلیل ادهم و احمد سعید سلیمان (تابستان ۱۳۶۳)، تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر جلد اوّل، ترجمهٔ صادق سجادی، تهران: نقش جهان.