حسین بن علی (سید الشهدا): تفاوت میان نسخهها
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
== واقعه عاشورا == | == واقعه عاشورا == | ||
چون امام (علیه السلام) از توطئه سوء قصد به جان خویش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست [[بیت الله الحرام]] [[مناسک حج]] را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی الحجه از سال ۶۰ هجری مکه را به قصد عراق وداع گفت | چون امام (علیه السلام) از توطئه سوء قصد به جان خویش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست [[بیت الله الحرام]] [[مناسک حج]] را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی الحجه از سال ۶۰ هجری مکه را به قصد عراق وداع گفت<ref>الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۶۶</ref>. | ||
ابن عباس بعد از واقعه کربلا در نامهاش به یزید مینویسد: هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا (صلی الله علیه) به حرم خدا طرد کردی و آنگاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند. سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی و ترسان و نگران از مکه بیرون شد با این که در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت میگزید و خونریزی در آن را روا میشمرد از همه مردم [[مکه]] و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده میشد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله (صلی الله علیه) را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آن چه را که تو بزرگ نشمردی از آن جا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند | [[عبدالله ابن عباس|ابن عباس]] بعد از واقعه کربلا در نامهاش به یزید مینویسد: هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا (صلی الله علیه) به حرم خدا طرد کردی و آنگاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند. سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی و ترسان و نگران از مکه بیرون شد با این که در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت میگزید و خونریزی در آن را روا میشمرد از همه مردم [[مکه]] و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده میشد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله (صلی الله علیه) را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آن چه را که تو بزرگ نشمردی از آن جا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند<ref>تاریخ یعقوبی ۲۲۱/۱ و ۲۲۲</ref>. | ||
عبیدالله با حیله و تزویر [[مسلم بن عقیل]] و پناه دهنده او [[هانی بن عروة]] را در کوفه به طرز | عبیدالله با حیله و تزویر [[مسلم بن عقیل]] و پناه دهنده او [[هانی بن عروة]] را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. و از آن جا که میدانست امام حسین (علیه السلام) رو به شهر کوفه میآید، سپاهی به سرکردگی [[حر بن یزید ریاحی]] برای زیرنظر گرفتن سپاه آن حضرت به منطقه قادسیه گسیل کرد. حر بن یزید در محلی به نام شراف با امام حسین (علیه السلام) روبرو شد و سخنانی بینشان رد و بدل گردید. آن حضرت نامههای اهل کوفه را که دو خرجین بود به [[حر بن یزید]] عرضه کرد و دعوت آنان را خاطر نشان ساخت و راه خود را ادامه داد. تا آن که به روز دوم محرم سال ۶۱ هجری به ناحیه نینوا وارد شد<ref>تاریخ طبری ۳۱۰/۴</ref>. | ||
در این زمین بود که ابن زیاد نامهای به حر بن یزید تسلیم کرد. متن نامهاین بود: آنگاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سختگیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب. حر بن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین (علیه السلام) را در نقطه ای به نام کربلا متوقف کرد. فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبیدالله بن زیاد نیز با چهار هزار | در این زمین بود که ابن زیاد نامهای به حر بن یزید تسلیم کرد. متن نامهاین بود: آنگاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سختگیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب. حر بن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین (علیه السلام) را در نقطه ای به نام کربلا متوقف کرد. فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبیدالله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد. | ||
شایان گفتن است که حر بن یزید پیش از شهادت امام حسین (علیه السلام) از کرده خود اظهار پشیمانی و توبه کرد و در جرگه یاران آن حضرت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. عمر بن سعد روز هفتم محرم پانصد سواره بر کرانه فرات مامور کرد تا کاروان حسینی به آب دسترسی نداشته باشد | شایان گفتن است که حر بن یزید پیش از شهادت امام حسین (علیه السلام) از کرده خود اظهار پشیمانی و توبه کرد و در جرگه یاران آن حضرت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. عمر بن سعد روز هفتم [[ماه محرم الحرام|محرم]] پانصد سواره بر کرانه فرات مامور کرد تا کاروان حسینی به آب دسترسی نداشته باشد<ref>تاریخ طبری ۳۱۱/۴ و ۳۱۲</ref>. و روز نهم محرم (تاسوعا) امام حسین (علیه السلام) و اصحابش به طور کامل در حلقه محاصره دشمن واقع شدند و دشمن یقین کرد که دیگر برای آن حضرت یاوری نخواهد آمد. | ||
عصر [[تاسوعا]] دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید. امام حسین (علیه السلام) چون تحرکات دشمن را دید، برادرش عباس بن علی (علیه السلام) را فرستاد تا با آنان صحبت کند و جنگ را به فردا موکول کنند که این پیشنهاد مورد پذیرش آنان واقع شد | عصر [[تاسوعا]] دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید. امام حسین (علیه السلام) چون تحرکات دشمن را دید، برادرش [[حضرت ابوالفضل (ع)|عباس بن علی (علیه السلام)]] را فرستاد تا با آنان صحبت کند و جنگ را به فردا موکول کنند که این پیشنهاد مورد پذیرش آنان واقع شد<ref> تاریخ طبری ۳۱۴/۴</ref>. | ||
در روز دهم معروف به روز عاشورا دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند در حالی که سپاهیان عمر بن سعد را سی هزار نفر و تعداد یاران حسین (علیه السلام) را بین ۷۲ تا ۱۵۴ نفر گزارش نمودهاند. <ref>جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۲۷۶</ref> | در روز دهم معروف به روز [[عاشورا]] دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند در حالی که سپاهیان [[عمر بن سعد بن ابی وقاص|عمر بن سعد]] را سی هزار نفر و تعداد یاران حسین (علیه السلام) را بین ۷۲ تا ۱۵۴ نفر گزارش نمودهاند. <ref>جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۲۷۶</ref> | ||
در آغاز جنگ اصحاب امام حسین (علیه السلام) همچون حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، نافع بن هلال، زهیر بن قین و حر بن یزید ریاحی (که پیش از آغاز جنگ توبه نموده بود) وارد کارزار شده و به شهادت رسیدند و در این هنگام نوبت به خاندان آن حضرت رسید. اولین کس از آنان که پای در میدان گذارد پسر مهترش [[حضرت علی اکبر]] بود. و به دنبال او دیگر کسان امام حسین (علیه السلام) از جمله فرزندان امام علی و امام حسن (علیه السلام) و [[جعفر طیار]] و عقیل به میدان رفتند و پس از رزمی دلاورانه به شهادت رسیدند. عباس بن علی (علیه السلام) هم که به قصد آب آوردن نبرد خویش را آغاز کرده بود مورد هجوم دشمن واقع شد و هستی خویش را فدای حسین (علیه السلام) ساخت. | در آغاز جنگ اصحاب امام حسین (علیه السلام) همچون حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، نافع بن هلال، زهیر بن قین و حر بن یزید ریاحی (که پیش از آغاز جنگ توبه نموده بود) وارد کارزار شده و به شهادت رسیدند و در این هنگام نوبت به خاندان آن حضرت رسید. اولین کس از آنان که پای در میدان گذارد پسر مهترش [[حضرت علی اکبر]] بود. و به دنبال او دیگر کسان امام حسین (علیه السلام) از جمله فرزندان امام علی و امام حسن (علیه السلام) و [[جعفر طیار]] و عقیل به میدان رفتند و پس از رزمی دلاورانه به شهادت رسیدند. عباس بن علی (علیه السلام) هم که به قصد آب آوردن نبرد خویش را آغاز کرده بود مورد هجوم دشمن واقع شد و هستی خویش را فدای حسین (علیه السلام) ساخت. | ||
پس از کشته شدن مردان خاندان امام حسین (علیه السلام) که در آن واقعه حاضر بودند (بجز علی بن حسین (علیه السلام) امام چهارم شیعیان که در آن هنگام در خیمه در بستر بیماری بودند) امام حسین (علیه السلام) در این نبرد نابرابر تنها ماند. و خود یک تنه با تمام سپاه عمر سعد کارزار نموده به شهادت رسید | پس از کشته شدن مردان خاندان امام حسین (علیه السلام) که در آن واقعه حاضر بودند (بجز [[امام سجاد (علیهالسلام)|علی بن حسین (علیه السلام)]] امام چهارم [[مذهب شیعه|شیعیان]] که در آن هنگام در خیمه در بستر بیماری بودند) امام حسین (علیه السلام) در این نبرد نابرابر تنها ماند. و خود یک تنه با تمام سپاه عمر سعد کارزار نموده به شهادت رسید<ref>ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۱۰۱ تا ۱۱۲</ref>. | ||
حجاج بن عبدالله که خود در صحنه حاضر بود میگوید: به خدا هرگز شکسته ای را ندیده بودم که فرزند و کسان و یارانش کشته شده باشند و چون او ثابت قدم و آرام خاطر باشد. به خدا قسم پیش از او و پس از او کسی را همانندش ندیدم. وقتی حمله میبرد پیادگان از راست و چپ او همچون بزغالگان از حمله گرگ فراری میشدند<ref>تاریخ طبری، ۲۴۵/۴</ref>. | حجاج بن عبدالله که خود در صحنه حاضر بود میگوید: به خدا هرگز شکسته ای را ندیده بودم که فرزند و کسان و یارانش کشته شده باشند و چون او ثابت قدم و آرام خاطر باشد. به خدا قسم پیش از او و پس از او کسی را همانندش ندیدم. وقتی حمله میبرد پیادگان از راست و چپ او همچون بزغالگان از حمله گرگ فراری میشدند<ref>تاریخ طبری، ۲۴۵/۴</ref>. | ||
== امام حسین (علیهالسلام) در نگاه اهل سنت == | == امام حسین (علیهالسلام) در نگاه اهل سنت == |
نسخهٔ ۲۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۲
الگو:جعبه اطلاعات زندگینامه پیامبران ابوعبدالله حسین بن علی (علیهالسلام)، ملقب به سید الشهداء، فرزند دوم امام علی (علیهالسلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و امام سوم شیعیان است. امام حسین (علیهالسلام) حدود هفت سال از دوران کودکی خود را در زمان حیات پربرکت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و مادر بزرگوارش حضرت فاطمه (سلام الله علیها) سپری نمود. آن حضرت تحت پرورشهای الهی و آسمانی جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) با بهترین شیوههای تربیتی پرورش مییافت و با احترام و محبت فوقالعاده، روحیه اعتماد به نفس و عزّت در وجود آن حضرت، رشد داده و تقویت می شد. آن حضرت پس از شهادت برادرش امام حسن (علیهالسلام) در سال ۵۰ هجری قمری به امامت رسید. ده سال از امامت آن حضرت مقارن با سالهای پایانی حکومت معاویه اولین حاکم بنیامیه بود و پس از اینکه یزید فرزند معاویه در سال ۶۰ هجری پس از مرگ پدرش علیرغم مفاد صلحنامه او با امام حسن (علیهالسلام) بر مسند خلافت تکیه زد، آن حضرت به دعوت مردم کوفه دست به قیام زد. اما مردم کوفه به آن حضرت خیانت نمودند و در پی آن، ایشان به همراه تعدادی از بستگان و یاران همراهش در دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری در واقعه جانسوز عاشورا به شهادت رسیدند. شیعیان به همین مناسبت ماه محرم را به اقامه عزا برای آن حضرت و یارانش میپردازند.
ولادت امام حسین (علیهالسلام)
تمام مورخان اتفاق نظر دارند که امام سوم شیعیان در شهر مدینه متولد شده است، اما در مورد تاریخ ولادت امام حسین (علیه السلام) اختلاف نظرهای اندکی وجود دارد. شیخ طوسی(متوفای 460ق) ولادت آنحضرت را در روز سوّم ماه شعبان سال چهارم هجرت دانسته[۱] اما شیخ مفید[۲] همچنین برخی از مورّخان اهلسنت[۳] ولادت حضرتشان را شب پنجم شعبان همان سال میدانند.
ابن شهر آشوب ضمن درج گزارش اخیر به همزمانی میلاد سیدالشهداء با جنگ خندق و میلاد حضرتشان در یکی از روزهای پنجشنبه، یا سهشنبه نیز اشاره کرده است.[۴]
نسب و کنیه امام حسین (علیهالسلام)
امام حسین(علیه السلام) فرزند علی(علیه السلام) فرزند ابیطالب، فرزند عبدالمطلب، فرزند هاشم، فرزند عبدمناف، فرزند قصیّ است. مادر سیدالشهداء نیز حضرت فاطمه(سلام الله عِلِیها) دختر رسول خدا (محمد صلی الله علیه و آله و سلم) بود. کنیه امام حسین (علیه السلام)، اباعبدالله [۵] و کنیه خاصّ او ابوعلی [۶] است.
اگرچه امام حسین فرزند شیرخواری به نام عبدالله رضیع داشت که در روز عاشورا به شهادت رسید، اما دلیلی وجود ندارد که کنیه حضرت(أباعبدالله) به دلیل وجود چنین فرزندی باشد؛ زیرا اینگونه کنیهها در میان عرب مرسوم است و لازم نیست تا فرزندی باشد و از نامش کنیه درست کنند؛ مانند اباصالح که کنیه مبارک امام زمان(عج) است، یا ابوتراب و....[۷]
القاب امام حسین (علیهالسلام)
القاب ایشان، بسیار است؛ مانند: رشید، طیّب، وفیّ، سیّد، زکیّ، مبارک، مطهّر، دلیل علی ذات الله، سِبط رسول الله، شهید،[۸] ثار الله، [۹] و سیّد الشهدا. [۱۰]
البته ممکن است بعضی از القاب، بعد از شهادت مظلومانه حضرتشان به ایشان منتسب شده باشد.
همسران امام حسین (علیهالسلام)
امام حسین (علیه السلام) پنج همسر اختیار کرده بود. اسامی همسران آنحضرت عبارتاند از:
شهربانو، لیلا، بانویی از قبیله قضاعه(که در زمان حیات امام از دنیا رفت)، رباب و ام اسحاق.
تنها زنی که به صورت قطعی در واقعه کربلا حضور داشت، مادر علی اصغر، حضرت رباب بود که همراه اسیران به مدینه بازگشت. حضور حضرت شهربانو و حضرت لیلا در کربلا محل تردید است[۱۱].
فرزندان امام حسین (علیهالسلام)
در منابع روایی برای امام حسین (علیه السلام) شش فرزند پسر و سه دختر ذکر شده است.
فرزندان پسر
- حضرت امام سجاد (علیه السلام)[۱۲]،
- حضرت علی اکبر (علیه السلام)[۱۳]،
- جعفر[۱۴]، که در زمان حیات امام حسین (علیه السلام) از دنیا رفت[۱۵].
- محمد[۱۶]،
- عمر[۱۷]،
- حضرت علی اصغر (علیه السلام) یا عبدالله[۱۸].
فرزندان دختر
امام حسین (علیه السلام) در زمان حیات پیامبر اسلام (صلی الله علیه)
امام حسین (علیه السلام) حدود هفت سال از دوران کودکی خود را در زمان حیات پر برکت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و مادر بزرگوارش حضرت فاطمه (سلام الله علیها) سپری نمود[۲۲]. آنحضرت تحت پرورشهای الهی و آسمانی جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) با بهترین شیوههای تربیتی پرورش مییافت و با احترام و محبت فوقالعاده، روحیه اعتماد به نفس و عزّت در وجود آنحضرت، رشد داده و تقویت میشد.
یکی از ویژگیهای برجسته دوران کودکی امام حسین (علیه السلام) این است که ایشان در دوران کودکی مورد توجه خاص پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بود. و رسول خدا نه تنها به وجود امام حسین (علیه السلام) به شدّت عشق میورزید، بلکه به کودکانی هم که با آن حضرت بازی میکردند و مهر و علاقه به امام حسین (علیه السلام) نشان میدادند، محبّت میکرد و آنها را نیز گرامی میداشت.
ممهمترین رخداد دوران کودکی امام حسین، شرکت در مباهله و معرفی او و امام حسن (علیه السلام) به عنوان مصداقابناءَنا [۲۳] است. [۲۴].
امام حسین در دوران امامت امام علی
مدت سی سال از عمر پر برکت امام حسین (علیه السلام)، مقارن با دوران امامت علی (علیه السلام) پدر بزرگوارش بود. پدری که جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت. جز به طهارت و بندگی نگذرانید و جز به عدل و انصاف حکم نکرد، پدری که در زمان حکومتش لحظهای او را آرام نگذاشتند. آنحضرت، در تمام این مدت، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت کرد و در چند سالی که حضرت علی (علیه السلام) متصدی خلافت ظاهری شد، در راه پیشبرد اهداف اسلامی، همچون سربازی فداکار؛ مانند برادر بزرگوارش، میکوشید.
در این دوران، امام حسین همیشه در کنار پدر بود و در جنگها شرکت میکرد. در واقعه حکمیت جنگ نهروان و دیگر جریانهای پس از جنگ صفین نیز همه جا در رکاب پدر بود و آن همه بیوفاییها و سست عنصریهای مردم را نسبت به پدر بزرگوار خود از نزدیک میدید و با مرارت و تلخ کامی آن مصایب را تحمل میکرد. همه او را به عظمت و بزرگی میشناختند. شجاعت او زبانزد عام و خاص بود. همه برای او احترام قائل بودند و در مقابل او تعظیم و تجلیل میکردند[۲۵].
امام حسین (علیهالسلام) در دوران امامت امام حسن (علیهالسلام)
پس از شهادت امیرمؤمنان علی (علیه السلام)، امام حسن (علیه السلام) عهدهدار امامت و زعامت مسلمانان شد و امام حسین (علیه السلام) با ایشان بیعت کرد. امام حسین (علیه السلام) در ایام امامت و خلافت امام حسن (علیه السلام)، همواره همراه و یار و یاور آنحضرت در امور خلافت و امامت بود. افزون بر این، امام حسین (علیه السلام) احترام ویژهای برای برادر و امام خود قائل بود، به طوری که در یک کلام میتوان گفت ایشان در پیروی و تکریم از امام حسن (علیه السلام) کار را به سرانجام رسانده بود.
امام حسین (علیه السلام) در همه حال، پیوسته جانب برادر را رعایت میکرد و خود را تابع سیاستهای ایشان و مطیع اوامر او میدانست. هنگامی که آهنگ نبرد و مقابله با دشمنان شامی نواخته شد، آنحضرت در بسیج و اعزام نیروها به اردوگاه نُخَیله و مسکن متن بزرگ، نقشی فعال داشت و همراه برادر به مدائن و ساباط برای جمعآوری لشکر رفت[۲۶]. زمانی هم که در پی کارشکنیها و خیانتهای مکرر سپاهیان عراق، امام حسن (علیه السلام) با پیشنهاد صلح از سوی معاویه روبرو شد و بنابر مصالح اسلام و جامعه اسلامی مجبور به پذیرش صلح با معاویه شد و آن همه ناراحتیها را متحمل شد، امام شریک رنجهای برادر بود و چون میدانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است، هرگز اعتراضی به امام حسن نداشت.
پس از انعقاد صلح، امام حسین (علیه السلام) همراه برادر به مدینه بازگشت و در همان جا اقامت گزید[۲۷]. ایشان ده سال از عمر شریف خود را در ایام امامت امام حسن (علیه السلام) به سر برد و در تمام این مدت، استوار در کنار ایشان ایستاده بود و در همه احوال مطیع ایشان بود و از آن حضرت تبعیت میکرد، و پس از شهادت وی نیز، تا زمانی که معاویه در قید حیات بود، به پیمان صلح با معاویه وفادار ماند.
مقام و منزلت امام حسین (علیهالسلام)
اگرچه همۀ معصومان دارای مقام ولایت تکوینی و از عصمت برخوردارند، اما هیچ محذوری وجود ندارد که مقام عصمت و ولایت آنها در یک رتبه نباشد، و به اصطلاح علمی در مرحلۀ ثبوت هیچ امتناعی ندارد که مقام ولایت به نحو تشکیک برای آنها ثابت باشد، و مقام عصمت یکی بیشتر از دیگری باشد.
به عبارت دیگر، اگرچه فی حد نفسه اشکالی ندارد که مقام عصمت یک امام بالاتر از امام دیگر باشد، و به همین جهت امتیازات ویژهای را به خود اختصاص دهد، اما دلیلی وجود ندارد که اثبات کند این امتیازاتی که به یک امام داده شده و به امام دیگر داده نشده، حتماً بر اساس اختلاف مقامات آنها بوده، بلکه این احتمال قویاً داده میشود که مقامات ولایت و عصمت آنها یکسان بوده است، اما عامل دیگری اقتضا کرده که خداوند ویژگیهای یاد شده را به امام حسین (علیه السلام) داده باشد. امتیازاتی؛ مانند: انتقال مقام امامت به نسل امام حسین (علیه السلام)، شفا در تربت آنحضرت، استجابت دعا نزد قبرش و... ، اینکه چه عاملی- با فرض یکسان بودن مقامات آنها- در این امتیازات دخالت داشته، باید گفت: بزرگداشت امام حسین (علیه السلام) بزرگداشت تمام اهلبیت و دیگر امامان (علیه السلام) است، و توجه بیشتر به کربلا توجه بیشتر به درسهای جامعی است که کربلا به انسانها میدهد؛ از این جهت کسی که از امام حسین (علیه السلام) یاد میکند، گویی تمام معصومان را مورد توجه قرار داده است[۲۸].
اخلاق و منش امام حسین (علیهالسلام)
امام حسین (علیه السلام) مانند جد و پدر بزرگوارشان دارای بهترین فضایل اخلاقی، در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی بودند.
در صورت و سیرت شبیهترین مردم به حضرت رسالت بود[۲۹]. به گونهای که در شبهای تار نور از جبین آنحضرت ساطع بود و مردم آنحضرت را به آن نور میشناختند.
از جود و سخا و شجاعت حسین (علیه السلام) که از پدرانش به او ارث رسیده بود. گزارشهای فراوانی وجود دارد[۳۰]. تهجد و مناجات با پروردگار و تلاوت قرآن برای آنحضرت به گونهای اهمیت داشت که حتی در سختترین لحظات و در شدیدترین محاصره نظامی، شبی را از دشمن فرصت میگیرد تا با پروردگارش مناجات کرده و به تلاوت قرآن بپردازد[۳۱].
واقعه عاشورا
چون امام (علیه السلام) از توطئه سوء قصد به جان خویش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست بیت الله الحرام مناسک حج را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی الحجه از سال ۶۰ هجری مکه را به قصد عراق وداع گفت[۳۲].
ابن عباس بعد از واقعه کربلا در نامهاش به یزید مینویسد: هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا (صلی الله علیه) به حرم خدا طرد کردی و آنگاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند. سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی و ترسان و نگران از مکه بیرون شد با این که در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت میگزید و خونریزی در آن را روا میشمرد از همه مردم مکه و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده میشد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله (صلی الله علیه) را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آن چه را که تو بزرگ نشمردی از آن جا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند[۳۳].
عبیدالله با حیله و تزویر مسلم بن عقیل و پناه دهنده او هانی بن عروة را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. و از آن جا که میدانست امام حسین (علیه السلام) رو به شهر کوفه میآید، سپاهی به سرکردگی حر بن یزید ریاحی برای زیرنظر گرفتن سپاه آن حضرت به منطقه قادسیه گسیل کرد. حر بن یزید در محلی به نام شراف با امام حسین (علیه السلام) روبرو شد و سخنانی بینشان رد و بدل گردید. آن حضرت نامههای اهل کوفه را که دو خرجین بود به حر بن یزید عرضه کرد و دعوت آنان را خاطر نشان ساخت و راه خود را ادامه داد. تا آن که به روز دوم محرم سال ۶۱ هجری به ناحیه نینوا وارد شد[۳۴].
در این زمین بود که ابن زیاد نامهای به حر بن یزید تسلیم کرد. متن نامهاین بود: آنگاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سختگیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب. حر بن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین (علیه السلام) را در نقطه ای به نام کربلا متوقف کرد. فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبیدالله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد.
شایان گفتن است که حر بن یزید پیش از شهادت امام حسین (علیه السلام) از کرده خود اظهار پشیمانی و توبه کرد و در جرگه یاران آن حضرت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. عمر بن سعد روز هفتم محرم پانصد سواره بر کرانه فرات مامور کرد تا کاروان حسینی به آب دسترسی نداشته باشد[۳۵]. و روز نهم محرم (تاسوعا) امام حسین (علیه السلام) و اصحابش به طور کامل در حلقه محاصره دشمن واقع شدند و دشمن یقین کرد که دیگر برای آن حضرت یاوری نخواهد آمد.
عصر تاسوعا دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید. امام حسین (علیه السلام) چون تحرکات دشمن را دید، برادرش عباس بن علی (علیه السلام) را فرستاد تا با آنان صحبت کند و جنگ را به فردا موکول کنند که این پیشنهاد مورد پذیرش آنان واقع شد[۳۶].
در روز دهم معروف به روز عاشورا دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند در حالی که سپاهیان عمر بن سعد را سی هزار نفر و تعداد یاران حسین (علیه السلام) را بین ۷۲ تا ۱۵۴ نفر گزارش نمودهاند. [۳۷]
در آغاز جنگ اصحاب امام حسین (علیه السلام) همچون حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، نافع بن هلال، زهیر بن قین و حر بن یزید ریاحی (که پیش از آغاز جنگ توبه نموده بود) وارد کارزار شده و به شهادت رسیدند و در این هنگام نوبت به خاندان آن حضرت رسید. اولین کس از آنان که پای در میدان گذارد پسر مهترش حضرت علی اکبر بود. و به دنبال او دیگر کسان امام حسین (علیه السلام) از جمله فرزندان امام علی و امام حسن (علیه السلام) و جعفر طیار و عقیل به میدان رفتند و پس از رزمی دلاورانه به شهادت رسیدند. عباس بن علی (علیه السلام) هم که به قصد آب آوردن نبرد خویش را آغاز کرده بود مورد هجوم دشمن واقع شد و هستی خویش را فدای حسین (علیه السلام) ساخت.
پس از کشته شدن مردان خاندان امام حسین (علیه السلام) که در آن واقعه حاضر بودند (بجز علی بن حسین (علیه السلام) امام چهارم شیعیان که در آن هنگام در خیمه در بستر بیماری بودند) امام حسین (علیه السلام) در این نبرد نابرابر تنها ماند. و خود یک تنه با تمام سپاه عمر سعد کارزار نموده به شهادت رسید[۳۸].
حجاج بن عبدالله که خود در صحنه حاضر بود میگوید: به خدا هرگز شکسته ای را ندیده بودم که فرزند و کسان و یارانش کشته شده باشند و چون او ثابت قدم و آرام خاطر باشد. به خدا قسم پیش از او و پس از او کسی را همانندش ندیدم. وقتی حمله میبرد پیادگان از راست و چپ او همچون بزغالگان از حمله گرگ فراری میشدند[۳۹].
امام حسین (علیهالسلام) در نگاه اهل سنت
منابع معتبر اهل سنت احادیث فراوانی درباره جایگاه و فضایل حسین بن علی (علیه السلام) نقل کردهاند. گذشته از روایات فضائل، مقام امام حسین (علیه السلام) در اعتقاد مسلمانان تا حد زیادی برخاسته از آن است که وی در راه خدا از جان و مال و نزدیکان خود گذشت. [۴۰]
در میان اهل سنت دو دیدگاه درباره قیام امام حسین (علیه السلام) وجود دارد:
دستهای آن را نکوهش کرده و بسیاری نیز آن را ستودهاند. از جمله مخالفان، ابوبکر بن عربی، عالم قرن ششم اهل سنت در اندلس است که در صدد نکوهش اقدام حسین(علیه السلام) برآمده و گفته است که مردم به سبب شنیدن احادیثی از پیامبر (درباره جنگ با کسانی که بخواهند امت را متفرق کنند)، با حسین جنگیدند. [۴۱] ابن تیمیه نیز معتقد است اقدام حسین بن علی(علیه السلام) نه تنها موجب اصلاح اوضاع نشد، بلکه به شر و فتنه انجامید. [۴۲]
در طرف مقابل، ابنخلدون، مورخ قرن نهم اهل سنت در اندلس، به سخن ابنعربی واکنش نشان داده و با تأکید بر شرط بودن وجودِ امام عادل برای جنگ با ستمکاران، حسین(علیه السلام) را عادلترین فرد در زمان خود برای این جنگ برشمرده [۴۳] و گفته است که وقتی فاسق بودن یزید بر همگان آشکار شد، حسین بر خود واجب دید که علیه او قیام کند، چون خود را دارای اهلیت و قدرت برای این کار میدانست. [۴۴] شهابالدین آلوسی از عالمان اهل سنت در قرن سیزدهم قمری نیز در کتاب روح المعانی، زبان به نفرین ابنعربی گشوده و این سخن او را دروغ و تهمتی بزرگ شمرده است. [۴۵]
عباس محمود عقاد، نویسنده و ادیب مصری در قرن چهاردهم قمری و مؤلف کتاب ابوالشهداء: الحسین بن علی نوشته است که اوضاع در زمان یزید به حدی رسیده بود که جز شهادت آن را علاج نمیکرد. [۴۶] وی معتقد است که چنین قیامی تنها از سوی انسانهایی نادر رقم میخورد که برای این کار ساخته شدهاند و نمیتوان حرکت آنان را با دیگران مقایسه کرد؛ چرا که اینان گونهای دیگر میفهمند و چیزی دیگر میطلبند. [۴۷] طه حسین، نویسنده معاصر اهل سنت، معتقد است بیعت نکردن حسین از سر عناد و لجبازی نبود؛ چرا که میدانست اگر با یزید بیعت کند، به وجدانش خیانت کرده و با دین خود مخالفت ورزیده است، زیرا از نظر او بیعت با یزید گناه بود. [۴۸]
عمر فروخ نیز با تأکید بر اینکه سکوت در برابر ظلم به هیچ وجه جایز نیست، معتقد است ما مسلمانان امروزه نیاز داریم که حسینی در میان ما قیام کند و ما را به راه درست در دفاع از حق رهنمون سازد. [۴۹]
پانویس
- ↑ شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 828، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق؛ ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 399، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق؛ کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)، ص 543، قم، دار الرضی (زاهدی)، چاپ دوم، 1405ق؛ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 1، ص 578، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403ق
- ↑ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 27، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ مناقب آل أبیطالب(علیه السلام)، ج 4، ص 76؛ حموی، محمد بن اسحاق، أنیس المؤمنین، ص 95، تهران، بنیاد بعثت، 1363ش؛ حسینی عاملی، سید تاج الدین، التتمة فی تواریخ الأئمة(علیه السلام)، ص 73، قم، مؤسسه بعثت، چاپ اول، 1412ق
- ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 2، ص 68، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 14،ص 115، بیروت، دار الفکر، 1415ق
- ↑ مناقب آل أبیطالب(علیه السلام)، ج 4، ص 76؛ نک: «فاصله میان ولادت امام حسن با امام حسین(علیه السلام)»، 47164
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 27
- ↑ مناقب آل أبیطالب(علیه السلام)، ج 4، ص 78
- ↑ «کنیه ابا عبدالله»، 6707
- ↑ طبری، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، ص 181، قم، بعثت، چاپ اوّل، 1413ق
- ↑ «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللهِ وَ ابْنَ ثَارِه»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 576، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق
- ↑ شیخ صدوق، الامالی، ص 127، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق؛ نک: «مصادیق لقب سید الشهداء»، 68747
- ↑ «سرنوشت همسران امام حسین (علیه السلام) بعد از حادثه کربلا»، 11647
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، ج 3، ص 146، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ سبط بن جوزی، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، ص 249، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، 1418ق
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ دلائل الإمامة، ص 181؛ تذکرة الخواص، ص 249
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135
- ↑ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(علیه السلام)، ج 4، ص 77، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ دلائل الإمامة، ص 181؛ محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 1، ص 582، قم، منشورات الرضی، چاپ اول، 1421ق؛ تذکرة الخواص، ص 249
- ↑ «عمر؛ فرزند امام حسین(علیه السلام)»، سؤال 39282
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ دلائل الامامة، ص 181؛ ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 115، بیروت، دار الاضواء، 1411ق
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ کشف الغمة، ج 1، ص 582؛ أنساب الأشراف، ج 2، ص 197؛ تذکرة الخواص، ص 249
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ أنساب الأشراف، ج 2، ص 195 و ج 3، ص 146
- ↑ مناقب آل أبیطالب (علیه السلام)، ج 4، ص 77؛ دلائل الإمامة، ص 181؛ کشف الغمة، ج 1، ص 582
- ↑ مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیة، ص 164، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1426ق
- ↑ آل عمران، 61
- ↑ «شرایط مباهله»، 6231
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۵۶۹؛ نهجالبلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه ۲۰۷، ص۳۲۳
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج 5، ص 165، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق
- ↑ ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج 5، ص 184، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل، 1412ق؛ ابن کثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیل، البدایه و النهایه، ج 8، ص 19، بیروت، دار الفکر، بیتا
- ↑ «برتری امام حسین (علیه السلام) بر امامان دیگر»، 16714
- ↑ أنساب الأشراف، ج 3، ص 142
- ↑ أعیان الشیعة، ج 1، ص 579 – 580؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الشهید (علیه السلام)، ج 1، ص 32 – 52، تهران، عطارد، چاپ اوّل، 1376ش
- ↑ شریف قرشی، باقر، حیاة الإمام الحسین(علیه السلام)، ج 1، ص 132 – 134، قم، مدرسه علمیه ایروانی، چاپ چهارم، 1413ق
- ↑ الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۶۶
- ↑ تاریخ یعقوبی ۲۲۱/۱ و ۲۲۲
- ↑ تاریخ طبری ۳۱۰/۴
- ↑ تاریخ طبری ۳۱۱/۴ و ۳۱۲
- ↑ تاریخ طبری ۳۱۴/۴
- ↑ جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۲۷۶
- ↑ ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۱۰۱ تا ۱۱۲
- ↑ تاریخ طبری، ۲۴۵/۴
- ↑ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۲۳ق، ج۱۵، ص۱۹۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸، ج۱۰، ص۳۷۶-۴۱۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۷؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۷۹۹؛ همچنین نگاه کنید به: حسینی شاهرودی، «امام حسین (علیه السلام) و عاشورا از دیدگاه اهل سنت»؛ ایوب، «فضایل امام حسین (علیهالسلام) در احادیث اهل سنت».
- ↑ ایوب، «فضایل امام حسین (علیهالسلام) در احادیث اهل سنت».
- ↑ ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۵۳۰-۵۳۱
- ↑ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۷
- ↑ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۶
- ↑ آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۲۸
- ↑ عقاد، ابوالشهداء، ۱۴۲۹ق، ص۲۰۷
- ↑ عقاد، ابوالشهداء، ۱۴۲۹ق، ص۱۴۱
- ↑ طه حسین، علی و بنوه، دارالمعارف، ص۲۳۹
- ↑ فروخ، تجدید فی المسلمین لا فی الإسلام، دار الکتاب العربی، ص۱۵۲