موسی مبرقع: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'نشانه ها' به 'نشانهها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = موسی مبرقع | |||
| تصویر = موسی مبرقع.jpg | |||
| نام = ابواحمد موسی بن محمد (موسی مُبَرقَع) | |||
| نامهای دیگر = مُبَرقَع | |||
|نام | | سال تولد = | ||
| تاریخ تولد = | |||
| | | محل تولد = [[مدینه]] | ||
| | | سال درگذشت = 296 ق | ||
| | | تاریخ درگذشت = | ||
| | | محل درگذشت = [[قم]] | ||
| | | استادان = | ||
| | | شاگردان = | ||
| دین = [[اسلام]] | |||
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]] | |||
|[[ | | آثار = | ||
| | | فعالیتها = | ||
| | | وبگاه = | ||
| | }} | ||
'''ابواحمد موسی مُبَرقَع'''، فرزند [[محمد بن علی (جواد)|امام جوادالائمه (علیهالسلام)]] و برادر تنی [[امام هادی|امام هادی(علیهالسلام)]] بود. مدفن وی در [[قم]] است. او را به جهت پوشاندن چهرهاش با نقاب، مُبَرقَع مینامیدهاند. موسی مبرقع جد [[سادات رضوی]] است. معروف است که خاندان [[سادات برقعی]] قم و اطراف [[ری|شهرری]] به او منسوباند. | |||
|[[ | |||
| | |||
| | |||
|[[ | |||
| | |||
== تاریخچه زندگی موسی مبرقع == | |||
او ابوجعفر موسی مبرقع پسر محمد (امام جواد) بن علی (امام رضا) بن [[موسی بن جعفر (کاظم)|موسی بن جعفر(علیهالسلام)]] است که در [[ربیع الثانی]] سال 296 هـ. ق. از دنیا رفت<ref> اعیان الشیعة، ج 10، ص 194.</ref>. | |||
صاحب کتاب عمدة الطالب درباره وی میگوید: موسی مبرقع پسر [[محمد بن علی (جواد)|امام جواد(علیهالسلام)]] که مادرش کنیز بود در قم از دنیا رفت و در قم مدفون شد. به فرزندان وی رضویون میگویند که آنها نیز در قم بودند، مگر تعداد کمی از آنها. | |||
حسن بن علی قمی در کتاب تاریخچه قم به نقل از کتاب رضائیه تألیف حسین بن محمد بن نصر مینویسد: اولین کسی که از سادات رضویه به شهر قم کوچ کرد، در سال 256 هـ. ق ابوجعفر موسی بن محمد بن علی (موسی بن مبرقع) بود. او همیشه پوشیه و نقاب بر چهره داشت. | |||
بزرگان عرب به او پیغام فرستادند که از شهر خارج شو، هنگامی که نقاب از چهره برداشت کسی او را نشناخت. پس از آن موسی مبرقع از قم به شهر [[کاشان]] مهاجرت کرد و در آن جا احمد بن عبدالعزیز بن دلف عجلی به او خوش آمد و خیر مقدم گفت، لباسهای فاخر و گرانبها بر وی پوشانده اسبهای خوب به او هدیه داد و برای او هر سال مستمری (حقوق) به مقدار هزار مثقال طلا تعیین کرد. | |||
بعد از خروج موسی مبرقع از قم حسین بن علی بن آدم و شخص دیگری از رؤسای عرب وارد قم شدند و مردم قم را به خاطر اخراج موسی مبرقع سرزنش کردند. در نتیجه بزرگان عرب را در طلب او به کاشان فرستادند و موسی مبرقع را به شهر قم بازگرداندند. از او عذرخواهی نمودند، اکرامش کردند، از مالشان برایش منزل خریداری نمودند، از قریههای هنبرد، اندریقان و کارچه برایش سهامی در نظر گرفتند. بیست هزار درهم به وی دادند و برایش زمینهای فراوانی خریدند. پس این تاریخ خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه دختران امام جواد(علیهالسلام) به او ملحق شدند و زمانی که از دنیا رفتند در کنار [[فاطمه بنت موسی بن جعفر]] دختر [[موسی بن جعفر (کاظم)]] دفن شدند. | |||
== نام، لقب و کنیه == | |||
نام او موسی است که به موسی مُبَرقَع شهرت دارد. گفته شده که وی برای شناخته نشدن صورت خود را با نقاب (بُرقَع) میپوشاند بههمین جهت به او مُبَرقَع گفتهاند<ref>حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ۱۴۱۶ق، ص۴۷۶؛ عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۸۴ و ۸۵.</ref>. از کنیههای ذکر شده برای وی میتوان به ابواحمد و ابوجعفر اشاره نمود. | |||
== مـادر موسی مبرقع == | |||
امام جواد(علیهالسلام) با کنیزی نیکو سرشت بـه نـام «سمانه» از اهالی [[مغرب]] ([[مراکش]] کنونی) واقع در شمال [[آفریقا]] ازدواج کرد<ref>بحارالانوار، عـلامه مـجلسی، ج50، صـص116-115.</ref>. | |||
= | |||
=مـادر موسی مبرقع= | |||
امام جواد( | |||
اگر چه سمانه کنیزی بیش نبود؛ ولی این شایستگی و تـوفیق را داشـت کـه در بیت [[امامت]]، دارای فرزندانی گردد که یکی از آنان به مقام بـا عظمت ولایت و امامت برسد. | اگر چه سمانه کنیزی بیش نبود؛ ولی این شایستگی و تـوفیق را داشـت کـه در بیت [[امامت]]، دارای فرزندانی گردد که یکی از آنان به مقام بـا عظمت ولایت و امامت برسد. | ||
آن بانوی گرانقدر به <big>سمانه مغربیه</big> و <big>سیده | آن بانوی گرانقدر به <big>سمانه مغربیه</big> و <big>سیده امالفضل</big> معروف گردید. درباره نحوۀ انتخاب او از میان کـنیزان مـتعدد آفـریقایی آمده است: «محمد بن فرج» گفت: امام جواد(علیهالسلام) مرا فرا خـواند و فـرمود: به زودی قافلهای از سوی مغرب به جانب [[حجاز]] میآید که در میان آنان کنیزانی میباشد، این هفتاد دیـنار را بـگیر و جـاریهای اختیارکن! سپس حضرت مشخصات ظاهری و نشانههای آن جاریه را برای من تشریح کرد و افـزود: وقـتی او را بـا آن مبلغ مالک شدی، برایم بیاور. | ||
محمد گفت: من به فرمودۀ امام عمل کردم و آن جاریه، «سمانه مغربیه» نام داشت<ref>ریـاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج3، ص23؛ دلایل الامامۀ، محمدبن جـریر طـبری، ص216؛ اثبات الوصیه، مسعودی، ص1193.</ref>! | |||
سـمانه از خـصال و کرامتهای اخلاقی ویژهای برخوردار بود. ایشان اغلب روزها را [[روزه]] بود و شبها مدام به [[تـهجد]] اهـتمام داشـت و این روش پسندیده، لباس تقوا و جامۀ زهد را برایش به ارمغان آورده بود. پرواپیشگی، وارستگی، صدق و اخـلاصش مـثال زدنی بود، در این امور به چنان درجهای رسید که او را مادر فضیلت خطاب میکردند و چـنان اهـل سـعادت گشت که به «سعیده» معروف شد. «محمدبن فرج» و «[[علی بن مهزیار]]» از حضرت [[امام هادی|امام هادی(علیهالسلام)]] روایـت کـردهاند که ایشان در معرفی مادرش فرموده است: «مادرم به حق من معرفت دارد و اهـل [[بهشت]] مـی باشد، به دلیل شدت ایمان و تقوا، [[شیطان]] جرأت ندارد به او نزدیک شود، نیرنگ و حیله اهل عـناد، بـه وجـودش زیان نمیرساند. [[خداوند]] متعال حافظ و نگهبان او است، و در زمرۀ مادران صدیقین و صالحان قـرار دارد<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص295؛ مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب، ج1، ص280؛ تـحلیلی از زنـدگانی امام هادی، باقر شریف قـرشی، صـص21-20.</ref>». | |||
عـالم بزرگوار، مرحوم [[سید مرتضی]] در کتاب «عیون المعجزات» در منزلت این بانوی بزرگوار نوشته است: «وَ کَانَت مِنَ القـَانِتَاتِ؛<ref>دلایل الامـامه، طـبری آمـلی، ص216؛ اثبات الوصیه، مسعودی، ص194.</ref>؛ او از بـانوانی بود که در مقام [[عبادت]] خدا، نهایت خضوع و خشوع را داشت.» | |||
موسی با علم [[حدیث]] و [[درایه]] آشنا بود و همچنین راوی حدیث بوده است. [[شیخ طوسی]] در کتاب | == جایگاه حدیثی موسی مبرقع == | ||
موسی با علم [[حدیث]] و [[درایه]] آشنا بود و همچنین راوی حدیث بوده است. [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] در کتاب تهذیب<ref>طوسی، تهذیب الکلام، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۳۵۵.</ref>، [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]] در الاختصاص<ref>مفید، الإختصاص، ۱۴۱۳ق، ص ۹۱.</ref>، و ابن شعبه حرانی در کتاب تحف العقول از وی حدیث نقل کردهاند. <ref>حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ۱۴۱۶ق، ص۴۷۶</ref> یحیی بن اکثم نیز به وی نامهای نگاشته و از وی در مورد مسائلی نظر خواسته است<ref>طوسی، تهذیب الکلام، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۳۵۵.</ref>. | |||
=وفات موسی مبرقع= | == وفات موسی مبرقع == | ||
حضرت موسی مبرقع تا هنگام [[مرگ]] یعنی شب چهارشنبه 22 [[ربیع الثانی]] سال 296 در قم اقامت داشت و در شهر قم به دیار باقی شتافت و در منزل مسکونی خویش دفن شد که امروزه که یکی از زیارتگاههای معروف قم است<ref> بحار الانوار، ج 50، ص 161.</ref>. | |||
'''در کتاب شجره طیبه آمده است:''' | |||
در | مخفی نماند موسی مبرقع در زیارتگاه مشهور به چهل اختران در محلهای معروف به موسویان (موسویین) دفن است. در آنجا دو زیارتگاه کوچک و بزرگ است که فاصله بین آنها حدود 15 قدم است. در زیارتگاه کوچک صورت دو قبر وجود دارد که یکی از آنها مقبره موسی مبرقع و دیگری قبر احمد بن محمد بن احمد بن موسی مبرقع است<ref> اعیان الشیعة، ج 10، ص 195.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | |||
* [[محمد بن علی (جواد)|امام جواد (علیهالسلام)]] | |||
* [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] | |||
* [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]] | |||
=پانویس= | == پانویس == | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده: | [[رده:شخصیتها]] | ||
[[رده: | [[رده:شخصیتهای شیعه]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۱
موسی مبرقع | |
---|---|
نام کامل | ابواحمد موسی بن محمد (موسی مُبَرقَع) |
نامهای دیگر | مُبَرقَع |
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | مدینه |
سال درگذشت | 296 ق، ۲۸۸ ش، ۹۰۹ م |
محل درگذشت | قم |
دین | اسلام، شیعه |
ابواحمد موسی مُبَرقَع، فرزند امام جوادالائمه (علیهالسلام) و برادر تنی امام هادی(علیهالسلام) بود. مدفن وی در قم است. او را به جهت پوشاندن چهرهاش با نقاب، مُبَرقَع مینامیدهاند. موسی مبرقع جد سادات رضوی است. معروف است که خاندان سادات برقعی قم و اطراف شهرری به او منسوباند.
تاریخچه زندگی موسی مبرقع
او ابوجعفر موسی مبرقع پسر محمد (امام جواد) بن علی (امام رضا) بن موسی بن جعفر(علیهالسلام) است که در ربیع الثانی سال 296 هـ. ق. از دنیا رفت[۱].
صاحب کتاب عمدة الطالب درباره وی میگوید: موسی مبرقع پسر امام جواد(علیهالسلام) که مادرش کنیز بود در قم از دنیا رفت و در قم مدفون شد. به فرزندان وی رضویون میگویند که آنها نیز در قم بودند، مگر تعداد کمی از آنها.
حسن بن علی قمی در کتاب تاریخچه قم به نقل از کتاب رضائیه تألیف حسین بن محمد بن نصر مینویسد: اولین کسی که از سادات رضویه به شهر قم کوچ کرد، در سال 256 هـ. ق ابوجعفر موسی بن محمد بن علی (موسی بن مبرقع) بود. او همیشه پوشیه و نقاب بر چهره داشت.
بزرگان عرب به او پیغام فرستادند که از شهر خارج شو، هنگامی که نقاب از چهره برداشت کسی او را نشناخت. پس از آن موسی مبرقع از قم به شهر کاشان مهاجرت کرد و در آن جا احمد بن عبدالعزیز بن دلف عجلی به او خوش آمد و خیر مقدم گفت، لباسهای فاخر و گرانبها بر وی پوشانده اسبهای خوب به او هدیه داد و برای او هر سال مستمری (حقوق) به مقدار هزار مثقال طلا تعیین کرد.
بعد از خروج موسی مبرقع از قم حسین بن علی بن آدم و شخص دیگری از رؤسای عرب وارد قم شدند و مردم قم را به خاطر اخراج موسی مبرقع سرزنش کردند. در نتیجه بزرگان عرب را در طلب او به کاشان فرستادند و موسی مبرقع را به شهر قم بازگرداندند. از او عذرخواهی نمودند، اکرامش کردند، از مالشان برایش منزل خریداری نمودند، از قریههای هنبرد، اندریقان و کارچه برایش سهامی در نظر گرفتند. بیست هزار درهم به وی دادند و برایش زمینهای فراوانی خریدند. پس این تاریخ خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه دختران امام جواد(علیهالسلام) به او ملحق شدند و زمانی که از دنیا رفتند در کنار فاطمه بنت موسی بن جعفر دختر موسی بن جعفر (کاظم) دفن شدند.
نام، لقب و کنیه
نام او موسی است که به موسی مُبَرقَع شهرت دارد. گفته شده که وی برای شناخته نشدن صورت خود را با نقاب (بُرقَع) میپوشاند بههمین جهت به او مُبَرقَع گفتهاند[۲]. از کنیههای ذکر شده برای وی میتوان به ابواحمد و ابوجعفر اشاره نمود.
مـادر موسی مبرقع
امام جواد(علیهالسلام) با کنیزی نیکو سرشت بـه نـام «سمانه» از اهالی مغرب (مراکش کنونی) واقع در شمال آفریقا ازدواج کرد[۳].
اگر چه سمانه کنیزی بیش نبود؛ ولی این شایستگی و تـوفیق را داشـت کـه در بیت امامت، دارای فرزندانی گردد که یکی از آنان به مقام بـا عظمت ولایت و امامت برسد.
آن بانوی گرانقدر به سمانه مغربیه و سیده امالفضل معروف گردید. درباره نحوۀ انتخاب او از میان کـنیزان مـتعدد آفـریقایی آمده است: «محمد بن فرج» گفت: امام جواد(علیهالسلام) مرا فرا خـواند و فـرمود: به زودی قافلهای از سوی مغرب به جانب حجاز میآید که در میان آنان کنیزانی میباشد، این هفتاد دیـنار را بـگیر و جـاریهای اختیارکن! سپس حضرت مشخصات ظاهری و نشانههای آن جاریه را برای من تشریح کرد و افـزود: وقـتی او را بـا آن مبلغ مالک شدی، برایم بیاور.
محمد گفت: من به فرمودۀ امام عمل کردم و آن جاریه، «سمانه مغربیه» نام داشت[۴]!
سـمانه از خـصال و کرامتهای اخلاقی ویژهای برخوردار بود. ایشان اغلب روزها را روزه بود و شبها مدام به تـهجد اهـتمام داشـت و این روش پسندیده، لباس تقوا و جامۀ زهد را برایش به ارمغان آورده بود. پرواپیشگی، وارستگی، صدق و اخـلاصش مـثال زدنی بود، در این امور به چنان درجهای رسید که او را مادر فضیلت خطاب میکردند و چـنان اهـل سـعادت گشت که به «سعیده» معروف شد. «محمدبن فرج» و «علی بن مهزیار» از حضرت امام هادی(علیهالسلام) روایـت کـردهاند که ایشان در معرفی مادرش فرموده است: «مادرم به حق من معرفت دارد و اهـل بهشت مـی باشد، به دلیل شدت ایمان و تقوا، شیطان جرأت ندارد به او نزدیک شود، نیرنگ و حیله اهل عـناد، بـه وجـودش زیان نمیرساند. خداوند متعال حافظ و نگهبان او است، و در زمرۀ مادران صدیقین و صالحان قـرار دارد[۵]».
عـالم بزرگوار، مرحوم سید مرتضی در کتاب «عیون المعجزات» در منزلت این بانوی بزرگوار نوشته است: «وَ کَانَت مِنَ القـَانِتَاتِ؛[۶]؛ او از بـانوانی بود که در مقام عبادت خدا، نهایت خضوع و خشوع را داشت.»
جایگاه حدیثی موسی مبرقع
موسی با علم حدیث و درایه آشنا بود و همچنین راوی حدیث بوده است. شیخ طوسی در کتاب تهذیب[۷]، شیخ مفید در الاختصاص[۸]، و ابن شعبه حرانی در کتاب تحف العقول از وی حدیث نقل کردهاند. [۹] یحیی بن اکثم نیز به وی نامهای نگاشته و از وی در مورد مسائلی نظر خواسته است[۱۰].
وفات موسی مبرقع
حضرت موسی مبرقع تا هنگام مرگ یعنی شب چهارشنبه 22 ربیع الثانی سال 296 در قم اقامت داشت و در شهر قم به دیار باقی شتافت و در منزل مسکونی خویش دفن شد که امروزه که یکی از زیارتگاههای معروف قم است[۱۱].
در کتاب شجره طیبه آمده است:
مخفی نماند موسی مبرقع در زیارتگاه مشهور به چهل اختران در محلهای معروف به موسویان (موسویین) دفن است. در آنجا دو زیارتگاه کوچک و بزرگ است که فاصله بین آنها حدود 15 قدم است. در زیارتگاه کوچک صورت دو قبر وجود دارد که یکی از آنها مقبره موسی مبرقع و دیگری قبر احمد بن محمد بن احمد بن موسی مبرقع است[۱۲].
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ اعیان الشیعة، ج 10، ص 194.
- ↑ حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ۱۴۱۶ق، ص۴۷۶؛ عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۸۴ و ۸۵.
- ↑ بحارالانوار، عـلامه مـجلسی، ج50، صـص116-115.
- ↑ ریـاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج3، ص23؛ دلایل الامامۀ، محمدبن جـریر طـبری، ص216؛ اثبات الوصیه، مسعودی، ص1193.
- ↑ الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص295؛ مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب، ج1، ص280؛ تـحلیلی از زنـدگانی امام هادی، باقر شریف قـرشی، صـص21-20.
- ↑ دلایل الامـامه، طـبری آمـلی، ص216؛ اثبات الوصیه، مسعودی، ص194.
- ↑ طوسی، تهذیب الکلام، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۳۵۵.
- ↑ مفید، الإختصاص، ۱۴۱۳ق، ص ۹۱.
- ↑ حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ۱۴۱۶ق، ص۴۷۶
- ↑ طوسی، تهذیب الکلام، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۳۵۵.
- ↑ بحار الانوار، ج 50، ص 161.
- ↑ اعیان الشیعة، ج 10، ص 195.