ثواب: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '[[حضرت فاطمه زهرا' به '[[فاطمه بنت محمد (زهرا)') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده: ثواب.jpg |جایگزین= ثواب|ثواب]]</div> | <div class="wikiInfo">[[پرونده: ثواب.jpg |جایگزین= ثواب|ثواب]]</div> | ||
'''ثواب''' یعنی پاداش بر نیکی و از آن در بابهایی نظیر [[طهارت]]، [[نماز|صلات]]، [[خمس]]، [[روزه|صوم]]، [[جهاد]]، [[امر به معروف | '''ثواب''' یعنی پاداش بر نیکی و از آن در بابهایی نظیر [[طهارت]]، [[نماز|صلات]]، [[خمس]]، [[روزه|صوم]]، [[جهاد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[ارث]] سخن رفته است. اعمال و رفتار نیک غیر مسلمانان براساس حسن و [[قبح ذاتی]]، عمل درست و خوب حساب میشوند. همچنین ثمره داشتن اینها برای انجام دهنده اعمال، بستگی به خود افراد دارد. گاه [[کفر]] و نامسلمانی افراد از روی لجاجت است و شخص با آگاهی و علم، حقیقت را انکار میکند؛ در این صورت عمل نیک این افراد، پاداشی نخواهد داشت. اما اگر [[کفر]] و نامسلمانی از روی جهل و ندانستن باشد؛ در این صورت اعمال خوب شخص پذیرفته میشود و عذر او نزد خدا پذیرفته خواهد شد. | ||
برخی معتقدند فرقی میان مسلمانان و غیرمسلمانان نیست و هر کس عمل صالح و خیری انجام دهد، نظیر احسان به خلق، خدمات بهداشتی و امثال اینها، مستحق پاداش از جانب [[خداوند]] است. اینان معتقدند خداوند میان موجودات تبعیض قائل نمیشود. [[پیامبر]] در مورد مشرکی مانند [[حاتم طائی]] که از روی انسان دوستی، کارهای خیر انجام داده بود، به فرزندش گفت: «خداوند عذاب را به دلیل سخاوت، از پدرت دور نمود<ref>مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص۲۹۷–۳۰۵</ref>». | برخی معتقدند فرقی میان مسلمانان و غیرمسلمانان نیست و هر کس عمل صالح و خیری انجام دهد، نظیر احسان به خلق، خدمات بهداشتی و امثال اینها، مستحق پاداش از جانب [[خداوند]] است. اینان معتقدند خداوند میان موجودات تبعیض قائل نمیشود. [[پیامبر]] در مورد مشرکی مانند [[حاتم طائی]] که از روی انسان دوستی، کارهای خیر انجام داده بود، به فرزندش گفت: «خداوند عذاب را به دلیل سخاوت، از پدرت دور نمود<ref>مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص۲۹۷–۳۰۵</ref>». | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
== ثواب در احادیث == | == ثواب در احادیث == | ||
در آثار حدیثی [[امامیه]]، واژههای ثواب و عقاب بسیار به کار رفتهاست. در [[کتب اربعه]]، فصلهای متعددی در این زمینه وجود دارد و احادیث بسیاری دربارهٔ پاداش و کیفر کارهای گوناگون (از ثواب [[توحید]] تا ثواب کارهای خوب جزئی در زندگی، و از کیفر [[شرک]] تا گناهان صغیره) بیان شدهاست<ref>التوحید صدوق، ۱۳۹۸، ص۱۸؛ من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۷؛ ثواب الاعمال، ص۲۱۹–۲۲۰؛ کافی، ج۶، ص۴۹۰</ref>. | در آثار حدیثی [[امامیه]]، واژههای ثواب و عقاب بسیار به کار رفتهاست. در [[کتابهای چهارگانه شیعه|کتب اربعه]]، فصلهای متعددی در این زمینه وجود دارد و احادیث بسیاری دربارهٔ پاداش و کیفر کارهای گوناگون (از ثواب [[توحید]] تا ثواب کارهای خوب جزئی در زندگی، و از کیفر [[شرک]] تا گناهان صغیره) بیان شدهاست<ref>التوحید صدوق، ۱۳۹۸، ص۱۸؛ من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۷؛ ثواب الاعمال، ص۲۱۹–۲۲۰؛ کافی، ج۶، ص۴۹۰</ref>. | ||
در میان احادیث [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، تعداد احادیث مربوط به ثواب بیشتر از احادیث مرتبط با عقاب است. | در میان احادیث [[مذهب شیعه|شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]، تعداد احادیث مربوط به ثواب بیشتر از احادیث مرتبط با عقاب است. | ||
مطابق با آیات و روایات، پاداش اخروی عمل نیک، ویژهٔ مؤمنان است و غیر مؤمنان از پاداش عمل نیکِ خود بیبهرهاند<ref> کافی، ج۲، ص۲۴–۲۵، ۴۶۳</ref>. | مطابق با آیات و روایات، پاداش اخروی عمل نیک، ویژهٔ مؤمنان است و غیر مؤمنان از پاداش عمل نیکِ خود بیبهرهاند<ref> کافی، ج۲، ص۲۴–۲۵، ۴۶۳</ref>. | ||
در احادیث بسیاری، ثوابِ [[زیارت]] مرقد امامان با ثواب اعمال نیکِ بسیار دشوار، همچون [[جهاد]] و [[شهادت]]، مقایسه شدهاست یا ثواب برآوردن حاجت مؤمن، برآورده شدن صد حاجت ذکر شدهاست که یکی از آنها رفتن به [[بهشت]] یا آمرزش تمامی گناهان و در صورت [[مرگ]] در این هنگام، ورود به بهشت و بهرهمندی از پاداش بینهایت است. همچنین آمدهاست که اگر کسی دل مؤمنی را شاد کند، خداوند نه تنها در آخرت دل او را شاد میکند بلکه هر آنچه بخواهد به او میدهد و حتی بیش از آنچه خواسته، آنقدر به او میدهد که هرگز تصور آن را هم نمیکردهاست. علاوه بر اینها، ثواب سرپرستی یتیم، حضور در بهشت به همراه [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم(صل الله عليه وسلم)]] و ثواب کمک به زن بیسرپرست و شخص مسکین مانند [[جهاد]] در راه خدا بیان شدهاست<ref>کافی، ج۱، ص۱۰–۱۲، ج۲، ص۸۷، ج۴، ص۶۶، ۵۷۹–۵۸۵؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷۷–۵۸۵؛ ثواب الاعمال، ص۱۳۵؛ تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۰–۲۵، ۴۲–۵۲، ۱۰۷–۱۰۹</ref>. | در احادیث بسیاری، ثوابِ [[زیارت]] مرقد امامان با ثواب اعمال نیکِ بسیار دشوار، همچون [[جهاد]] و [[شهید|شهادت]]، مقایسه شدهاست یا ثواب برآوردن حاجت مؤمن، برآورده شدن صد حاجت ذکر شدهاست که یکی از آنها رفتن به [[بهشت]] یا آمرزش تمامی گناهان و در صورت [[مرگ]] در این هنگام، ورود به بهشت و بهرهمندی از پاداش بینهایت است. همچنین آمدهاست که اگر کسی دل مؤمنی را شاد کند، خداوند نه تنها در آخرت دل او را شاد میکند بلکه هر آنچه بخواهد به او میدهد و حتی بیش از آنچه خواسته، آنقدر به او میدهد که هرگز تصور آن را هم نمیکردهاست. علاوه بر اینها، ثواب سرپرستی یتیم، حضور در بهشت به همراه [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صل الله عليه وسلم)]] و ثواب کمک به زن بیسرپرست و شخص مسکین مانند [[جهاد]] در راه خدا بیان شدهاست<ref>کافی، ج۱، ص۱۰–۱۲، ج۲، ص۸۷، ج۴، ص۶۶، ۵۷۹–۵۸۵؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷۷–۵۸۵؛ ثواب الاعمال، ص۱۳۵؛ تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۰–۲۵، ۴۲–۵۲، ۱۰۷–۱۰۹</ref>. | ||
از مجموع این احادیث میتوان دریافت که میزان ثواب عمل نیک، به عوامل گوناگونی چون میزان اهمیت عمل، میزان عقل فاعل، نیت او، و زمان و مکان عمل وابسته است. میزان عقاب نیز تابعی از عواملی همچون نسب فاعل، است؛ از این رو، آن گروه از فرزندان [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت فاطمه(سلام الله علیها)]] که عناد ورزند و حق امامان را نشناسند، دو برابرِ دیگر معاندان عذاب میشوند<ref>کافی، ج۱، ص۳۷۷</ref>. | از مجموع این احادیث میتوان دریافت که میزان ثواب عمل نیک، به عوامل گوناگونی چون میزان اهمیت عمل، میزان عقل فاعل، نیت او، و زمان و مکان عمل وابسته است. میزان عقاب نیز تابعی از عواملی همچون نسب فاعل، است؛ از این رو، آن گروه از فرزندان [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت فاطمه (سلام الله علیها)]] که عناد ورزند و حق امامان را نشناسند، دو برابرِ دیگر معاندان عذاب میشوند<ref>کافی، ج۱، ص۳۷۷</ref>. | ||
از میان [[ | از میان [[محدّث|محدّثان]] بزرگ [[مذهب شیعه|شیعه]]، [[محمد بن علی بن بابویه قمی|شیخ صدوق]] با تألیف کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، توجه شایانی به موضوع ثواب و عقاب کردهاست. | ||
واژههای ثواب و عقاب و مشتقات آنها در متن احادیث [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، بسیار کم به کار رفتهاست، اما نویسندگان و شارحان [[صحاح سته]]، واژههای ثواب و عقاب را در عنوان چند باب درج کردهاند<ref>برای نمونه بخاری، ج۴، ص۹۶؛ نَوَوی، ۷، ص۸۹، ج۱۱، ص۸۳، ۸۵، ۱۳۵</ref>. واژه جزا نیز کاربردی در حد واژههای ثواب و عقاب دارد. در برخی نقلها، گاه واژههای ثواب و جزا به جای هم به کار رفتهاند<ref> برای نمونه بخاری، ج۲، صص۱۹۸، ۲۲۶</ref>. | واژههای ثواب و عقاب و مشتقات آنها در متن احادیث [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، بسیار کم به کار رفتهاست، اما نویسندگان و شارحان [[صحاح سته]]، واژههای ثواب و عقاب را در عنوان چند باب درج کردهاند<ref>برای نمونه بخاری، ج۴، ص۹۶؛ نَوَوی، ۷، ص۸۹، ج۱۱، ص۸۳، ۸۵، ۱۳۵</ref>. واژه جزا نیز کاربردی در حد واژههای ثواب و عقاب دارد. در برخی نقلها، گاه واژههای ثواب و جزا به جای هم به کار رفتهاند<ref> برای نمونه بخاری، ج۲، صص۱۹۸، ۲۲۶</ref>. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
[[ابوالفتوح رازی]]<ref> تفسیر روض الجنان ذیل زمر: ۳۵</ref> فرق میان [[عذاب]] و عقاب را آن دانسته که عقاب همواره در پی استحقاق است اما عذاب لزوماً اینطور نیست. | [[ابوالفتوح رازی]]<ref> تفسیر روض الجنان ذیل زمر: ۳۵</ref> فرق میان [[عذاب]] و عقاب را آن دانسته که عقاب همواره در پی استحقاق است اما عذاب لزوماً اینطور نیست. | ||
بنابر[[آیات]] متعددی از [[قرآن کریم]]<ref> از جمله اِسراء: ۱۲–۱۳، ۷۱؛ کهف: ۴۹؛ جاثیه: ۲۸–۲۹؛ حاقه: ۱۹، ۲۵</ref> اعمال انسانها، هر چند بهاندازهٔ ذرهای ناچیز، در «کتاب» ثبت میگردد و محفوظ میماند و در [[قیامت|روز رستاخیز]] به آنان نشان داده میشود. بر همین اساس، مفسران دربارهٔ «کتاب»، که از آن به نامه یا صحیفه اعمال تعبیر شدهاست، و نیز دربارهٔ نشان دادن اعمال توضیحاتی دادهاند. | بنابر [[آیات]] متعددی از [[قرآن کریم]]<ref> از جمله اِسراء: ۱۲–۱۳، ۷۱؛ کهف: ۴۹؛ جاثیه: ۲۸–۲۹؛ حاقه: ۱۹، ۲۵</ref> اعمال انسانها، هر چند بهاندازهٔ ذرهای ناچیز، در «کتاب» ثبت میگردد و محفوظ میماند و در [[قیامت|روز رستاخیز]] به آنان نشان داده میشود. بر همین اساس، مفسران دربارهٔ «کتاب»، که از آن به نامه یا صحیفه اعمال تعبیر شدهاست، و نیز دربارهٔ نشان دادن اعمال توضیحاتی دادهاند. | ||
[[سید محمد حسین طباطبایی]]<ref>المیزان ذیل اسراء: ۱۳</ref> این نظر را مطرح کرده که آنچه در «کتاب» ثبت شده حقیقت خود اعمال است، نه از جنس نوشتن رایج در این عالَم، در حالی که عموم مفسران نامهٔ اعمال را به عنوان یک حقیقت مکتوب وصف کردهاند. البته برخی، علاوه بر ثبت اَعمال، ذکر مقدار ثواب و عقاب آنها را نیز از محتویات نامه دانسته و برخی نیز گفتهاند که به انسانها، بر اساس کتاب اعمالشان، عادلانه، ثواب و عقاب داده خواهد شد<ref>التبیان، ذیل کهف: ۴۹؛ مجمع البیان، ذیل کهف: ۴۷؛ روض الجنان، ذیل کهف: ۴۹</ref>. | [[سید محمدحسین طباطبایی|سید محمد حسین طباطبایی]]<ref>المیزان ذیل اسراء: ۱۳</ref> این نظر را مطرح کرده که آنچه در «کتاب» ثبت شده حقیقت خود اعمال است، نه از جنس نوشتن رایج در این عالَم، در حالی که عموم مفسران نامهٔ اعمال را به عنوان یک حقیقت مکتوب وصف کردهاند. البته برخی، علاوه بر ثبت اَعمال، ذکر مقدار ثواب و عقاب آنها را نیز از محتویات نامه دانسته و برخی نیز گفتهاند که به انسانها، بر اساس کتاب اعمالشان، عادلانه، ثواب و عقاب داده خواهد شد<ref>التبیان، ذیل کهف: ۴۹؛ مجمع البیان، ذیل کهف: ۴۷؛ روض الجنان، ذیل کهف: ۴۹</ref>. | ||
== شرایط ثواب == | == شرایط ثواب == | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | |||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] |
نسخهٔ ۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۳۲
ثواب یعنی پاداش بر نیکی و از آن در بابهایی نظیر طهارت، صلات، خمس، صوم، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و ارث سخن رفته است. اعمال و رفتار نیک غیر مسلمانان براساس حسن و قبح ذاتی، عمل درست و خوب حساب میشوند. همچنین ثمره داشتن اینها برای انجام دهنده اعمال، بستگی به خود افراد دارد. گاه کفر و نامسلمانی افراد از روی لجاجت است و شخص با آگاهی و علم، حقیقت را انکار میکند؛ در این صورت عمل نیک این افراد، پاداشی نخواهد داشت. اما اگر کفر و نامسلمانی از روی جهل و ندانستن باشد؛ در این صورت اعمال خوب شخص پذیرفته میشود و عذر او نزد خدا پذیرفته خواهد شد.
برخی معتقدند فرقی میان مسلمانان و غیرمسلمانان نیست و هر کس عمل صالح و خیری انجام دهد، نظیر احسان به خلق، خدمات بهداشتی و امثال اینها، مستحق پاداش از جانب خداوند است. اینان معتقدند خداوند میان موجودات تبعیض قائل نمیشود. پیامبر در مورد مشرکی مانند حاتم طائی که از روی انسان دوستی، کارهای خیر انجام داده بود، به فرزندش گفت: «خداوند عذاب را به دلیل سخاوت، از پدرت دور نمود[۱]».
معنای لغوی و اصطلاحی
واژهٔ ثواب از ریشهٔ «ث. و. ب.» به معنی بازگشتن به حالت قبلی است[۲] و در زبان فارسی میتوان آن را معادل پاداش نیک در نظر گرفت. معنای اصطلاحی آن، بازگشت نتیجهٔ افعال خیر به صاحب فعل است که از طرف خداوند به اعمال صالح مؤمنان تعلق میگیرد[۳]. واژهٔ عقاب از ریشه «ع. ق. ب.» به معنی دنبال کردن و در پی چیزی رفتن است و در اصطلاح به عذاب و کیفر الاهی اطلاق میشود که در نتیجه گناه اعتقادی یا عملی شخص به او میرسد[۴].
ثواب در قرآن
ثواب به جزای اعمال نیک و بد هر دو اطلاق شده است.
جزای اعمال نیک مثل:
وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً ... [کهف–46] و کردارهای نیک که همواره بر جای میمانند نزد پروردگارت بهتر و امید بستن به آنها نیکوتر است.
وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّواب [آل عمران–195] و آنان را در بهشتهایی که در آن نهرها جاری است داخل میکنم. این پاداشی است از جانب خدا و پاداش نیکو نزد خداست.
و جزای اعمال بد مثل:
هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ مَا کَانُوا یَفْعَلُونَ [مطففین–36] آیا جزا داده شدند کفار آنچه عمل میکردند.
فَأَثَابَکُمْ غَمًّا بِغَمٍّ [آل عمران–153] جزا داد شما را اندوهی در مقابل اندوهی.
اما بیشتر در قرآن بر جزای نیکو اطلاق شده است[۵].
ثواب در احادیث
در آثار حدیثی امامیه، واژههای ثواب و عقاب بسیار به کار رفتهاست. در کتب اربعه، فصلهای متعددی در این زمینه وجود دارد و احادیث بسیاری دربارهٔ پاداش و کیفر کارهای گوناگون (از ثواب توحید تا ثواب کارهای خوب جزئی در زندگی، و از کیفر شرک تا گناهان صغیره) بیان شدهاست[۶].
در میان احادیث شیعه و اهلسنت، تعداد احادیث مربوط به ثواب بیشتر از احادیث مرتبط با عقاب است.
مطابق با آیات و روایات، پاداش اخروی عمل نیک، ویژهٔ مؤمنان است و غیر مؤمنان از پاداش عمل نیکِ خود بیبهرهاند[۷].
در احادیث بسیاری، ثوابِ زیارت مرقد امامان با ثواب اعمال نیکِ بسیار دشوار، همچون جهاد و شهادت، مقایسه شدهاست یا ثواب برآوردن حاجت مؤمن، برآورده شدن صد حاجت ذکر شدهاست که یکی از آنها رفتن به بهشت یا آمرزش تمامی گناهان و در صورت مرگ در این هنگام، ورود به بهشت و بهرهمندی از پاداش بینهایت است. همچنین آمدهاست که اگر کسی دل مؤمنی را شاد کند، خداوند نه تنها در آخرت دل او را شاد میکند بلکه هر آنچه بخواهد به او میدهد و حتی بیش از آنچه خواسته، آنقدر به او میدهد که هرگز تصور آن را هم نمیکردهاست. علاوه بر اینها، ثواب سرپرستی یتیم، حضور در بهشت به همراه پیامبر اکرم (صل الله عليه وسلم) و ثواب کمک به زن بیسرپرست و شخص مسکین مانند جهاد در راه خدا بیان شدهاست[۸].
از مجموع این احادیث میتوان دریافت که میزان ثواب عمل نیک، به عوامل گوناگونی چون میزان اهمیت عمل، میزان عقل فاعل، نیت او، و زمان و مکان عمل وابسته است. میزان عقاب نیز تابعی از عواملی همچون نسب فاعل، است؛ از این رو، آن گروه از فرزندان حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که عناد ورزند و حق امامان را نشناسند، دو برابرِ دیگر معاندان عذاب میشوند[۹].
از میان محدّثان بزرگ شیعه، شیخ صدوق با تألیف کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، توجه شایانی به موضوع ثواب و عقاب کردهاست.
واژههای ثواب و عقاب و مشتقات آنها در متن احادیث اهل سنت، بسیار کم به کار رفتهاست، اما نویسندگان و شارحان صحاح سته، واژههای ثواب و عقاب را در عنوان چند باب درج کردهاند[۱۰]. واژه جزا نیز کاربردی در حد واژههای ثواب و عقاب دارد. در برخی نقلها، گاه واژههای ثواب و جزا به جای هم به کار رفتهاند[۱۱].
ثواب در تفاسیر
مفسران به تَبَع متکلمان، ثواب را نفعی ناشی از شایستگی و استحقاق (در برابر تفضل) و همراه با بزرگداشت و احترام (در برابر عِوَض) و عقاب را ضرری سزاوار و همراه با خوار شمردن[۱۲] دانستهاند.
ابوالفتوح رازی[۱۳] فرق میان عذاب و عقاب را آن دانسته که عقاب همواره در پی استحقاق است اما عذاب لزوماً اینطور نیست.
بنابر آیات متعددی از قرآن کریم[۱۴] اعمال انسانها، هر چند بهاندازهٔ ذرهای ناچیز، در «کتاب» ثبت میگردد و محفوظ میماند و در روز رستاخیز به آنان نشان داده میشود. بر همین اساس، مفسران دربارهٔ «کتاب»، که از آن به نامه یا صحیفه اعمال تعبیر شدهاست، و نیز دربارهٔ نشان دادن اعمال توضیحاتی دادهاند.
سید محمد حسین طباطبایی[۱۵] این نظر را مطرح کرده که آنچه در «کتاب» ثبت شده حقیقت خود اعمال است، نه از جنس نوشتن رایج در این عالَم، در حالی که عموم مفسران نامهٔ اعمال را به عنوان یک حقیقت مکتوب وصف کردهاند. البته برخی، علاوه بر ثبت اَعمال، ذکر مقدار ثواب و عقاب آنها را نیز از محتویات نامه دانسته و برخی نیز گفتهاند که به انسانها، بر اساس کتاب اعمالشان، عادلانه، ثواب و عقاب داده خواهد شد[۱۶].
شرایط ثواب
قصد قربت و ایمان دو شرط پاداش است و بدون آن دو پاداشی به صاحب عمل تعلّق نمیگیرد[۱۷]. بنده اگر به قصد ثواب عبادتی انجام دهد از دو صورت بیرون نیست؛ زیرا تحصیل ثواب یا داعی بر عبادت است؛ یعنی عبادت به قصد اطاعت و امتثال انجام میگیرد و داعی و باعث آن تحصیل ثواب است و یا عبادت به قصد ثواب بردن بهجا آورده میشود نه به قصد امتثال. عبادت در صورت اوّل، صحیح و دارای ثواب است؛ لیکن در صورت دوم، بطلان عمل و عدم ترتّب ثواب بر آن به مشهور نسبت داده شده است[۱۸].
مراتب ثواب
افزایش یا کاهش ثواب معلول عواملی چند است، از جمله: نیّت که میزان خلوص آن در افزایش یا کاهش ثواب دخیل است؛ [۱۹] دشواری عمل. عمل دشوارتر دارای ثواب برتر است؛ [۲۰] زمان، مانند عبادت در ماه رمضان، به ویژه شب قدر[۲۱] شب عید فطر و عید قربان و هنگام سحر [۲۲] که موجب افزایش پاداش میگردد و مکان، همچون مسجد، [۲۳] بویژه مسجدالحرام و مشاهد مشرّفه [۲۴] که عبادت در آنها ثواب بیشتری دارد.
اهدای ثواب
انجام دادن عبادت و اهدای ثواب آن به مؤمنان، بویژه معصومان(علیهالسلام) و عالمان ربّانی مستحب است و ثواب عمل اهدایی به ایشان خواهد رسید[۲۵].
پانویس
- ↑ مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص۲۹۷–۳۰۵
- ↑ کتاب العین، نیز الصحاح جوهری، ذیل ثوب
- ↑ مفردات راغب، ذیل ثوب
- ↑ مفردات راغب، نیز الصحاح جوهری، ذیل عقب
- ↑ نثر طوبی: دائرة المعارف لغات قرآن کریم، علامه شعرانی، ذیل واژه "ثوب" (ج1، ص120)/ قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، ج1، ص321
- ↑ التوحید صدوق، ۱۳۹۸، ص۱۸؛ من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۷؛ ثواب الاعمال، ص۲۱۹–۲۲۰؛ کافی، ج۶، ص۴۹۰
- ↑ کافی، ج۲، ص۲۴–۲۵، ۴۶۳
- ↑ کافی، ج۱، ص۱۰–۱۲، ج۲، ص۸۷، ج۴، ص۶۶، ۵۷۹–۵۸۵؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷۷–۵۸۵؛ ثواب الاعمال، ص۱۳۵؛ تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۰–۲۵، ۴۲–۵۲، ۱۰۷–۱۰۹
- ↑ کافی، ج۱، ص۳۷۷
- ↑ برای نمونه بخاری، ج۴، ص۹۶؛ نَوَوی، ۷، ص۸۹، ج۱۱، ص۸۳، ۸۵، ۱۳۵
- ↑ برای نمونه بخاری، ج۲، صص۱۹۸، ۲۲۶
- ↑ مجمع البیان؛ تبیان، ذیل مائده: ۹۸؛ روض الجنان، ذیل رعد: ۳۲
- ↑ تفسیر روض الجنان ذیل زمر: ۳۵
- ↑ از جمله اِسراء: ۱۲–۱۳، ۷۱؛ کهف: ۴۹؛ جاثیه: ۲۸–۲۹؛ حاقه: ۱۹، ۲۵
- ↑ المیزان ذیل اسراء: ۱۳
- ↑ التبیان، ذیل کهف: ۴۹؛ مجمع البیان، ذیل کهف: ۴۷؛ روض الجنان، ذیل کهف: ۴۹
- ↑ اصطلاحات الاصول/ 276
- ↑ وسائلالشیعة 1/46 و 118
- ↑ وسائل الشیعة 1/62
- ↑ المراسم العلویة/263
- ↑ وسائل الشیعة 15/303
- ↑ الجامع للشرائع/ 635؛ عدة الداعی/ 193
- ↑ وسائل الشیعة 5/ 239 و251
- ↑ العروةالوثقی 1/596؛ وسائل الشیعة 5/262
- ↑ جبعی، علی بن احمد، الدروس الشرعیة، ج۲، ص۱۷