۸۸٬۴۸۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۳۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==عنوان: شیعه در آمریکای شمالی== | ==عنوان: شیعه در آمریکای شمالی== | ||
خط ۲۰: | خط ۱۸: | ||
==اهمیت موضوع== | ==اهمیت موضوع== | ||
کتاب [[مذهب | کتاب [[مذهب شیعه]] در آمریکای شمالی که توسط لیاقت تکیم به رشته تحریر در آمده است، یکی از منابع اصلی و البته محدودی است که در زمینه مطالعه وضعیت شیعیان در قاره آمریکای شمالی به چاپ رسیده است. قبل از این کتاب، تمامی منابعی که به موضوع اسلام در منطقه آمریکای شمالی پرداختهاند، توسط غیر شیعیان نگاشته شده است. لازم به ذکر است که کارهایی در زمینه شیعیان نیز نوشتهشده که همه آنها بهصورت جزئی و منطقهای موردتحقیق قرارگرفته است. به اذعان مؤلف، کل پروژه در حدود ده سال زمان برده است و تلاش بر این بوده که تمام مصاحبهها، گزارش ها و آمارها بهصورت شخصی یا نقل مستقیم انجام گیرد. | ||
==محتوای کتاب== | ==محتوای کتاب== | ||
مؤلف در فصل اول به سیر تاریخ ورود مسلمانان و همچنین شیعیان به آمریکا پرداخته است و بنا بر برخی احتمالات غیررسمی، حتی ورود مسلمانان به آمریکا را قبل از کشف این کشور توسط کریستفر کلمب تخمین میزند. اولین دسته از مهاجرین شیعه از شام (لبنان امروز) در دهه ۲۰ به این کشور سفر کردند و در بین دهههای ۵۰ تا ۸۰ میلادی به دلیل مشکلات داخلی کشورهای اسلامی و تسهیل قوانین مهاجرتی در آمریکا و کانادا، میزان مهاجرت مسلمانان به اوج خود رسید. | مؤلف در فصل اول به سیر تاریخ ورود مسلمانان و همچنین شیعیان به آمریکا پرداخته است و بنا بر برخی احتمالات غیررسمی، حتی ورود مسلمانان به آمریکا را قبل از کشف این کشور توسط کریستفر کلمب تخمین میزند. اولین دسته از مهاجرین شیعه از شام (لبنان امروز) در دهه ۲۰ به این کشور سفر کردند و در بین دهههای ۵۰ تا ۸۰ میلادی به دلیل مشکلات داخلی کشورهای اسلامی و تسهیل قوانین مهاجرتی در آمریکا و کانادا، میزان مهاجرت مسلمانان به اوج خود رسید. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۳: | ||
<nowiki>***************************************************************************</nowiki> | <nowiki>***************************************************************************</nowiki> | ||
----------------------------------------------------- | ----------------------------------------------------- | ||
==سید یونس عرفانی == | ==سید یونس عرفانی == | ||
خط ۶۹: | خط ۶۵: | ||
-------------------------------------------------------------------- | -------------------------------------------------------------------- | ||
---------------------------------------------------------------------------------------- | ---------------------------------------------------------------------------------------- | ||
==کمیل بن زیاد نخعی== | ==کمیل بن زیاد نخعی== | ||
==نسب و نیاکان== | ==نسب و نیاکان== | ||
خط ۸۰: | خط ۷۷: | ||
کمیل را گاهی ابن عبدالله و نیز ابن عبدالرّحمان گفته اند. <ref>جمال الدین ابی الحجّاج یوسف المزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، مؤسّسةالرسالة، 1413 ق، ج 24، ص. 218؛احمد بن علی بن حجر العسقلانی(متوفّای 852 ق.)،تهذیب التهذیب،دارالکتب العلمیّه، بیروت: 1415 ق. ج 8، ص.390</ref> | کمیل را گاهی ابن عبدالله و نیز ابن عبدالرّحمان گفته اند. <ref>جمال الدین ابی الحجّاج یوسف المزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، مؤسّسةالرسالة، 1413 ق، ج 24، ص. 218؛احمد بن علی بن حجر العسقلانی(متوفّای 852 ق.)،تهذیب التهذیب،دارالکتب العلمیّه، بیروت: 1415 ق. ج 8، ص.390</ref> | ||
نَخَعیان، گروهی بزرگ و منشعب از قبیله «مذحج» بودند که قبل از اسلام در سرزمین «بیشه» سرزمینی نزدیک یمن (جنوب حجاز) و دارای جنگل های بسیار زندگی می کردند. <ref>یاقوت حَمَوی، معجم البلدان،(متوفّای 626 ق.)، بیروت: دار صادرج 1، ص 529</ref> . شاید به همین سبب، کمیل را به یمن نسبت داده اند (یمانیّ). | نَخَعیان، گروهی بزرگ و منشعب از قبیله «مذحج» بودند که قبل از اسلام در سرزمین «بیشه» سرزمینی نزدیک یمن (جنوب حجاز) و دارای جنگل های بسیار زندگی می کردند. <ref>یاقوت حَمَوی، معجم البلدان،(متوفّای 626 ق.)، بیروت: دار صادرج 1، ص 529</ref> . شاید به همین سبب، کمیل را به یمن نسبت داده اند (یمانیّ). | ||
و پس از آن در کوفه روزگار می گذراندند. جمع زیادی از بزرگان و دانشمندان دنیای اسلام چون: [[علقمة بن قیس]] و [[مالک اشتر]]، از صحابی [[علی بن ابی طالب|امام علی علیه السلام]] | و پس از آن در کوفه روزگار می گذراندند. جمع زیادی از بزرگان و دانشمندان دنیای اسلام چون: [[علقمة بن قیس]] و [[مالک اشتر]]، از صحابی [[علی بن ابی طالب|امام علی علیه السلام]] نخعی بوده اند. <ref>سمعانی (متوفّای 562 ق.)،الانساب، دارالجنان، ج 5، ص 473، ابن اثیر جَزَری (متوفّای 630 ق.)اللُّباب فی تهذیب الانساب،المکتبةالفیصلیّة، ج 3، ص 304</ref> | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
زمان دقیق تولّد کمیل، در تاریخ ثبت نشده است، ولی با توجّه به اینکه وی در سال 83 هجری (زمان شهادت) 90 بهار از عمرش می گذشته، می توان تولّد او را هفت سال قبل از هجرت [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|محمدبن عبدالله (خاتمالانبیا)]] صلی الله علیه وآله وسلم؛ یعنی سال پنجم بعثت دانست. بنابراین، کمیل در سال هجرت، هفت سال داشته است. | زمان دقیق تولّد کمیل، در تاریخ ثبت نشده است، ولی با توجّه به اینکه وی در سال 83 هجری (زمان شهادت) 90 بهار از عمرش می گذشته، می توان تولّد او را هفت سال قبل از هجرت [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|محمدبن عبدالله (خاتمالانبیا)]] صلی الله علیه وآله وسلم؛ یعنی سال پنجم بعثت دانست. بنابراین، کمیل در سال هجرت، هفت سال داشته است. | ||
بیشتر رجال شناسان، کمیل را «تابعی» <ref>کسی که رسول خدا(ص) را درک نکرده یا از ایشان روایت نقل نکرده معرّفی کرده اند.</ref> ولی از آنجا که او بخشی از دوران جوانی خود را در حیات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گذرانده، صحابی بودن وی با گمان قوی همراه است، چرا که طبق آنچه برآورد نمودیم، در زمان رحلت آن حضرت، کمیل 18 سال داشته است. از این رو، ابن حجر عسقلانی (773 - 852 ق.) می گوید: | بیشتر رجال شناسان، کمیل را [[«تابعی»]] <ref>کسی که رسول خدا(ص) را درک نکرده یا از ایشان روایت نقل نکرده معرّفی کرده اند.</ref> ولی از آنجا که او بخشی از دوران جوانی خود را در حیات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گذرانده، صحابی بودن وی با گمان قوی همراه است، چرا که طبق آنچه برآورد نمودیم، در زمان رحلت آن حضرت، کمیل 18 سال داشته است. از این رو، [[ابن حجر عسقلانی]] (773 - 852 ق.) می گوید: | ||
له ادراک، قد ادرک من الحیاة النّبویّة ثمانی عشرة سنة. <ref>احمد بن علی بن حجرالعسقلانی،الاصابة فی تمییز الصحابة،بیروت:دارالکتب العلمیّة، ج 3،ص 325</ref> | له ادراک، قد ادرک من الحیاة النّبویّة ثمانی عشرة سنة. <ref>احمد بن علی بن حجرالعسقلانی،الاصابة فی تمییز الصحابة،بیروت:دارالکتب العلمیّة، ج 3،ص 325</ref> | ||
کمیل 18 سال از عمر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را درک نموده است. | کمیل 18 سال از عمر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را درک نموده است. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۱: | ||
پس از این واقعه، کمیل نامه ای به امام علی علیه السلام نوشته و پیروزی خود را به ایشان گزارش داد. آن حضرت نیز پاداش خوبی به کمیل عنایت کرد و نامه ای همراه با ابراز رضایت از وی ارسال نمود. <ref>الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 4</ref> | پس از این واقعه، کمیل نامه ای به امام علی علیه السلام نوشته و پیروزی خود را به ایشان گزارش داد. آن حضرت نیز پاداش خوبی به کمیل عنایت کرد و نامه ای همراه با ابراز رضایت از وی ارسال نمود. <ref>الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 4</ref> | ||
بنابراین، مسئله نارضایتی امام از کمیل، توهّمی بیش نیست. | بنابراین، مسئله نارضایتی امام از کمیل، توهّمی بیش نیست. | ||
==حضور کمیل در میدان جهاد== | ==حضور کمیل در میدان جهاد== | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۲۹: | ||
کمیل جنگ صفین را در رکاب علی علیه السلام حضور یافت.کمیل در جنگ نهروان هم حضور داشت، که به آن اشاره شد. | کمیل جنگ صفین را در رکاب علی علیه السلام حضور یافت.کمیل در جنگ نهروان هم حضور داشت، که به آن اشاره شد. | ||
امّا در [[نبرد جمل]] (سال 36)، ابن اثیر (630 - 555 ق.) می گوید: | امّا در [[نبرد جمل]] (سال 36)، ابن اثیر (630 - 555 ق.) می گوید: | ||
به علی علیه السلام گزارش داده شد که [[عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] | به علی علیه السلام گزارش داده شد که [[عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] هم دست شده، آهنگ خروج بر علیه حکومت وی را دارند.آن حضرت، مردم مدینه را در جریان قرار داده، از ایشان برای مقابله با دشمن دعوت به عمل آورد؛ ولی آنان سستی به خرج دادند. آنگاه علی علیه السلام کمیل نخعی را نزد [[عبدالله بن عُمر]] فرستاد و از او درخواست یاری نمود، که او نیز همکاری خود را مشروط به همراهی مردم مدینه نمود. <ref>الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 205</ref> | ||
نمونه دیگر از مبارزات کمیل، نبرد با خون آشامی چون: [[حَجّاج بن یوسف ثقفی]] است. این واقعه که به [[«دیر الجماجم»]] معروف شده، در سال 82 هجری اتفاق افتاد و نبردی بین حجّاج از یکسو و [[عبدالرّحمان بن محمّد]] از سوی دیگر بود که سرانجام به شکست حجّاج منجر گردید. تاریخ نگاران آورده اند: کمیل در این نبرد، در جمع قاریان قرآن بود «و کان رجلاً رکیناً؛ و از ارکان به شمار می آمد. <ref>همان، ج 4، ص 472</ref> | نمونه دیگر از مبارزات کمیل، نبرد با خون آشامی چون: [[حَجّاج بن یوسف ثقفی]] است. این واقعه که به [[«دیر الجماجم»]] معروف شده، در سال 82 هجری اتفاق افتاد و نبردی بین حجّاج از یکسو و [[عبدالرّحمان بن محمّد]] از سوی دیگر بود که سرانجام به شکست حجّاج منجر گردید. تاریخ نگاران آورده اند: کمیل در این نبرد، در جمع قاریان قرآن بود «و کان رجلاً رکیناً؛ و از ارکان به شمار می آمد. <ref>همان، ج 4، ص 472</ref> | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۳۶: | ||
==شخصیت والای کمیل== | ==شخصیت والای کمیل== | ||
جایگاه والای «کمیل بن زیاد» نزد دانشمندان شیعه بر کسی پوشیده نیست. همه محدّثان، مورّخان و اهل رجال، او را در زمره مقرّبان حضرت علی علیه السلام ثبت نموده اند. آیةالله سیّد ابوالقاسم خویی قدس سره می نویسد: [[شیخ طوسی]]، کمیل را از اصحاب امام علی علیه السلام و [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن علیه السلام]] شمرده و [[شیخ مفید | جایگاه والای «کمیل بن زیاد» نزد دانشمندان شیعه بر کسی پوشیده نیست. همه محدّثان، مورّخان و اهل رجال، او را در زمره مقرّبان حضرت علی علیه السلام ثبت نموده اند. [[سید ابوالقاسم خوئی|آیةالله سیّد ابوالقاسم خویی]] قدس سره می نویسد: [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]]، کمیل را از اصحاب امام علی علیه السلام و [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن علیه السلام]] شمرده و [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]] در کتاب اختصاص او را از سابقین و مقرّبین به علی علیه السلام معرّفی نموده است. | ||
آیةالله خویی در پایان می گوید: | آیةالله خویی در پایان می گوید: | ||
اقول جلالة کمیل و اختصاصه بامیرالمؤمنین علیه السلام من الواضحات التی لایدخلها ریب. <ref>آیةالله خویی ،معجم رجال الحدیث،نشر مدینةالعلم، ج 14، ص 128</ref> | اقول جلالة کمیل و اختصاصه بامیرالمؤمنین علیه السلام من الواضحات التی لایدخلها ریب. <ref>آیةالله خویی ،معجم رجال الحدیث،نشر مدینةالعلم، ج 14، ص 128</ref> | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۰: | ||
حجّاج گفت: پس حجّت بر تو تمام است! | حجّاج گفت: پس حجّت بر تو تمام است! | ||
کمیل گفت: این در صورتی است که قضا و قدر به دست تو باشد! | کمیل گفت: این در صورتی است که قضا و قدر به دست تو باشد! | ||
حجّاج گفت: آری، به دست من است. تو در زمره قاتلان عثمان بن عفّان هستی! | حجّاج گفت: آری، به دست من است. تو در زمره قاتلان [[عثمان بن عفان|عثمان بن عفّان]] هستی! | ||
سپس به مأمورانش اشاره کرد: بزنید گردنش را!... | سپس به مأمورانش اشاره کرد: بزنید گردنش را!... | ||
[[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]] در پایان این ماجرا می نویسد: | [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]] در پایان این ماجرا می نویسد: | ||
این روایتی است که راویان عامّه از راستگویان خود نقل کرده اند و شیعیان نیز در نقل با آنها شریکند، که مضمون آن از معجزات علی علیه السلام و جزء براهین و بیّنات | این روایتی است که راویان عامّه از راستگویان خود نقل کرده اند و شیعیان نیز در نقل با آنها شریکند، که مضمون آن از معجزات علی علیه السلام و جزء براهین و بیّنات دانشهای غیبی علی علیه السلام است. | ||
<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد،علمیه اسلامیه، ج 1، ص 328</ref> | <ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد،علمیه اسلامیه، ج 1، ص 328</ref> | ||
خط ۲۲۸: | خط ۲۲۳: | ||
وسایل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج 30، مؤسّسة آل البیت | وسایل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج 30، مؤسّسة آل البیت | ||
---------------------------------------------------------------------- | ---------------------------------------------------------------------- | ||
خط ۲۳۴: | خط ۲۲۸: | ||
==مـدخـل== | ==مـدخـل== | ||
سرزمين آفريقائی [[نيجريه]] كه در بخش غربی [[قاره آفريقا]] در كنار [[خليج گينه]] واقع شده، بيش از نيمی از جمعيت مسلمان [[آفريقای سياه]] را در خود جای داده است. شمال اين كشور با اكثريت تقريباً مطلق مسلمانان با مناطق جنوبی كشور كه از درصد بيشتری از مسيحيان برخوردار بوده، از نظر پراکندگی مذهبی قابل توجه است. در تاریخ نیجریه، [[شیخ عثمان دان فودیو]] ، نامی مشهور و محبوب و مبارزات او از اهميّت و ويژگی خاصی برخوردار است. تأسيس و تشكيل [[خلافت سوكوتو]] كه با جهاد شيخ عثمان شروع شد و از سال 1804 | سرزمين آفريقائی [[نيجريه]] كه در بخش غربی [[قاره آفريقا]] در كنار [[خليج گينه]] واقع شده، بيش از نيمی از جمعيت مسلمان [[آفريقای سياه]] را در خود جای داده است. شمال اين كشور با اكثريت تقريباً مطلق مسلمانان با مناطق جنوبی كشور كه از درصد بيشتری از مسيحيان برخوردار بوده، از نظر پراکندگی مذهبی قابل توجه است. در تاریخ نیجریه، [[شیخ عثمان دان فودیو]] ، نامی مشهور و محبوب و مبارزات او از اهميّت و ويژگی خاصی برخوردار است. تأسيس و تشكيل [[خلافت سوكوتو]] كه با جهاد شيخ عثمان شروع شد و از سال 1804 الی1903 ميلادی در ناحيه شمالی کشور به طول انجامید، و نیز ضرورت بازشناسی این قیام تاریخی و احیاء آن در اذهان مسلمانان و نیز در بسترتاریخ تحولات سياسی و اجتماعی اين كشور بايستی همواره مورد ملاحظه قرار گيرد. | ||
اسلام كه از قرن سيزدهم وارد كشور نيجريه شده بود، به مردم امكان داد تا با تمدن و جهان معاصر آشنا شوند و دولتی نيرومند تشكيل دهند. انگلستان پس از مشاهده چنين وضعيتی در امور داخلی شمال نيجريه ابتدا دخالت نكرده و تنها به تسلط اقتصادی و نظارت بر سياست خارجی آن ناحيه اكتفا كرد. سرانجام در قسمت غرب و جنوب نيجريه كه مردم آن دارای مذهب [[آنيميسم]] بودند، و [[قبيله ايبو]] نيز در آن منطقه سكونت داشت، استعمار توانست با بكارگرفتن ميسيونرهای مسيحی، در سال 1903 ميلادی بر تمام منطقه نيجريه تسلّط يابد. | اسلام كه از قرن سيزدهم وارد كشور نيجريه شده بود، به مردم امكان داد تا با تمدن و جهان معاصر آشنا شوند و دولتی نيرومند تشكيل دهند. انگلستان پس از مشاهده چنين وضعيتی در امور داخلی شمال نيجريه ابتدا دخالت نكرده و تنها به تسلط اقتصادی و نظارت بر سياست خارجی آن ناحيه اكتفا كرد. سرانجام در قسمت غرب و جنوب نيجريه كه مردم آن دارای مذهب [[آنيميسم]] بودند، و [[قبيله ايبو]] نيز در آن منطقه سكونت داشت، استعمار توانست با بكارگرفتن ميسيونرهای مسيحی، در سال 1903 ميلادی بر تمام منطقه نيجريه تسلّط يابد. | ||
بدين ترتيب، آخرين ناحيه از متصرفات استعمار انگليس، ناحيه شمالی كشور نيجريه بود كه اكثريت مردم آن منطقه مسلمان بودند و هم اكنون نيز اكثريت جمعيت شمال را مسلمانان تشكيل می دهند. بنابراين انگلستان، پس از گذشت پنجاه و چهار سال از سلطهاش بر شهر [[لاگوس]] يعنی در سال 1851، توانست در سال 1903 ميلادی بر شمال نيجريه تسلّط يابد. استعمار كه با جهاد مسلمانان موقعيت خود را در خطر می ديد در سست كردن پايههای حكومت در شمال، تلاش وسيعی را به عمل آورد و سرانجام توانست باعث فروپاشی حكومت اسلامی در آن منطقه گردد. | بدين ترتيب، آخرين ناحيه از متصرفات استعمار انگليس، ناحيه شمالی كشور نيجريه بود كه اكثريت مردم آن منطقه مسلمان بودند و هم اكنون نيز اكثريت جمعيت شمال را مسلمانان تشكيل می دهند. بنابراين انگلستان، پس از گذشت پنجاه و چهار سال از سلطهاش بر شهر [[لاگوس]] يعنی در سال 1851، توانست در سال 1903 ميلادی بر شمال نيجريه تسلّط يابد. استعمار كه با جهاد مسلمانان موقعيت خود را در خطر می ديد در سست كردن پايههای حكومت در شمال، تلاش وسيعی را به عمل آورد و سرانجام توانست باعث فروپاشی حكومت اسلامی در آن منطقه گردد. | ||
خط ۲۵۹: | خط ۲۵۳: | ||
پس از پدرش، عثمان دان فوديو، تحصيلات خويش را نزد ديگران و بستگانش ادامه داد. نزد [[عثمان بيندوری]] <ref>uthman Binduri</ref>T ، حدود دو سال تحصيل نمود و از ويژگیهای او سخت تأثير پذيرفت و پس از او به نزد [[جبريل بن عمر]] <ref>Jibril bin umar</ref> در منطقه [[«اقادس»]] <ref>Agades</ref> عزيمت نمود. عثمان دان فوديو مدت دو سال در خدمت الحاج جبريل بن عمر به تحصيل پرداخت و از وی نيز تأثيرات زيادی را پذيرفت. گفته شده است، [[كتاب مختصر]] [[خليل بن اسحاق]] را، عثمان دان فوديو، نزد اين استاد آموخته است. | پس از پدرش، عثمان دان فوديو، تحصيلات خويش را نزد ديگران و بستگانش ادامه داد. نزد [[عثمان بيندوری]] <ref>uthman Binduri</ref>T ، حدود دو سال تحصيل نمود و از ويژگیهای او سخت تأثير پذيرفت و پس از او به نزد [[جبريل بن عمر]] <ref>Jibril bin umar</ref> در منطقه [[«اقادس»]] <ref>Agades</ref> عزيمت نمود. عثمان دان فوديو مدت دو سال در خدمت الحاج جبريل بن عمر به تحصيل پرداخت و از وی نيز تأثيرات زيادی را پذيرفت. گفته شده است، [[كتاب مختصر]] [[خليل بن اسحاق]] را، عثمان دان فوديو، نزد اين استاد آموخته است. | ||
<ref>The Sokoto caliphate.P.476</ref> | <ref>The Sokoto caliphate.P.476</ref> | ||
استاد | استاد بعدی دان فوديو، [[الحاج محمدبن راج]] <ref>Al_ Hajj Mohammad b.Raj</ref> بود كه عثمان دان فوديو، [[كتاب البخاری]] را نزد او آموخت. <ref>The Sokoto Caliphate p.477</ref> | ||
عثمان دان فوديو، در آغاز جوانی، سيستم آموزشی سنّتی مسلمانان را دنبال نمود. در اين سيستم، خواندن و نوشتن، حفظ نمودن آيات قرآن، و يادگيری ترجمه قرآن و حديث را معمولاً آموزش میدهند. وی مطالعه حقوق، ادبيات، علم معانی و بيان (فصاحت و بلاغت) و رياضيات را نيز دنبال نمود. عثمان دان فوديو، خواندن قرآن را نزد پدرش و ساير علوم را از تعدادی از دانشمندان و عالمان زمانش فرا گرفت. <ref> | عثمان دان فوديو، در آغاز جوانی، سيستم آموزشی سنّتی مسلمانان را دنبال نمود. در اين سيستم، خواندن و نوشتن، حفظ نمودن آيات قرآن، و يادگيری ترجمه قرآن و حديث را معمولاً آموزش میدهند. وی مطالعه حقوق، ادبيات، علم معانی و بيان (فصاحت و بلاغت) و رياضيات را نيز دنبال نمود. عثمان دان فوديو، خواندن قرآن را نزد پدرش و ساير علوم را از تعدادی از دانشمندان و عالمان زمانش فرا گرفت. <ref> | ||
Ismail, Balogun. The life & works of uthman dan Fodio . Logos: islamic | Ismail, Balogun. The life & works of uthman dan Fodio . Logos: islamic | ||
publication Bureau, P.28 | publication Bureau, P.28 | ||
</ref> | </ref> | ||
به موازات اينكه، عثمان آموزش میيد، تحت نظارت دانشمندان و علماء ديگر، مطالعه میكرد و به وعظ و سخنرانی نيز میپرداخت. او دو سال تحت تربيت دائی خود بيندوری و دائی ديگرش [[سامبو]] كه بسيار دانشمند بود، قرار گرفت. سامبو، كتاب المختصر را كه در حقوق و فقه مالكی است | به موازات اينكه، عثمان آموزش میيد، تحت نظارت دانشمندان و علماء ديگر، مطالعه میكرد و به وعظ و سخنرانی نيز میپرداخت. او دو سال تحت تربيت دائی خود بيندوری و دائی ديگرش [[سامبو]] كه بسيار دانشمند بود، قرار گرفت. سامبو، كتاب المختصر را كه در حقوق و فقه مالكی است برای عثمان تدريس كرده است. | ||
<ref> | <ref> | ||
Hogben. S.J. An introduction to the history of The islamic states of Northern | Hogben. S.J. An introduction to the history of The islamic states of Northern | ||
خط ۲۷۷: | خط ۲۷۱: | ||
ب ـ آموختن علوم از اساتيد مختلف | ب ـ آموختن علوم از اساتيد مختلف | ||
ج ـ تبليغ و دعوت | ج ـ تبليغ و دعوت | ||
د ـ تأسيس و تشكيل دولت | د ـ تأسيس و تشكيل دولت اسلامی | ||
همين نويسنده درباره شخصيت عثمان دان فوديو در جای ديگری از اثر خويش میگويد: | همين نويسنده درباره شخصيت عثمان دان فوديو در جای ديگری از اثر خويش میگويد: | ||
خط ۳۷۳: | خط ۳۶۷: | ||
<ref>تالابي، ا..لوكان، گزيدهاي از تاريخ غرب آفريقا، مترجم، فرهاد ملك ـ دكتر ابراهيم ملايمي تهران: دفتر همكاريهاي اقتصادي وزارت جهاد سازندگي، 1371، ص</ref> | <ref>تالابي، ا..لوكان، گزيدهاي از تاريخ غرب آفريقا، مترجم، فرهاد ملك ـ دكتر ابراهيم ملايمي تهران: دفتر همكاريهاي اقتصادي وزارت جهاد سازندگي، 1371، ص</ref> | ||
با مشاهده تهديدات و فشارهاي روزافزون، و نااميدی از هدايت حكام، عثمان، مسئله جهاد در راه خدا را جهت پيروان خويش مطرح مینمايد و بدين ترتيب عثمان در سال 1804 به گودو، در منطقه غربی گوبير گريخت و در آنجا طرفدارانش نيز به او پيوستند و او را به عنوان فرمانده افراد با ايمان (اميرالمؤمنين) برگزيدند. فوديو فرمان جنگ مقدس (جهاد) را بر عليه حاكمان ايالتهای هوسا صادر كرد و چون | با مشاهده تهديدات و فشارهاي روزافزون، و نااميدی از هدايت حكام، عثمان، مسئله جهاد در راه خدا را جهت پيروان خويش مطرح مینمايد و بدين ترتيب عثمان در سال 1804 به گودو، در منطقه غربی گوبير گريخت و در آنجا طرفدارانش نيز به او پيوستند و او را به عنوان فرمانده افراد با ايمان (اميرالمؤمنين) برگزيدند. فوديو فرمان جنگ مقدس (جهاد) را بر عليه حاكمان ايالتهای هوسا صادر كرد و چون وی پنجاه سال سن داشت، فرمانده اين جنگ را به برادر و پسرش محول نمود. <ref>همان، ص 104</ref> | ||
جنگجويان مقدس (جهادگران) تعداد زيادی از شهرهای گوبير را آزاد كردند و در سال 1805 موفق شدند، شهرهای [[«زمفرا»]] <ref>Zamfara</ref> ، و [[«كبی»]] <ref>Kebbi</ref> را نيز متصرف و همچنين در سال 1808 [[«الكالاوا»]] <ref>Alkalawa</ref> پايتخت گوبير را به تصرف درآوردند كه در جريان آزادسازی اين شهر ساركی يونفا نيز كشته شد. سپس جهادگران نبرد خود را به ديگر ايالتها كشاندند و تا سال 1809 ميلادی شهرهای [[«زاريا»]] <ref>Zaria</ref>، [[«كاتسينا»]] <ref>Katsina</ref> ، و [[«كانو»]] <ref>Kano</ref>و همچنين [[«يوروبالند»]] <ref>Yorubaland</ref>، [[«آداماوا»]] <ref>Adamawa</ref> و [[«ايلورين»]] <ref>Ilorin</ref> را به تصرف در آوردند. <ref>تالابي. ا..لوكان، گزيدهاي از تاريخ غرب آفريقا ، مترجم، فرهاد ملك ـ دكتر ابراهيم ملايمي تهران: دفتر همكاريهاي اقتصادي وزارت جهاد سازندگي، 1371، ص 104.</ref> | جنگجويان مقدس (جهادگران) تعداد زيادی از شهرهای گوبير را آزاد كردند و در سال 1805 موفق شدند، شهرهای [[«زمفرا»]] <ref>Zamfara</ref> ، و [[«كبی»]] <ref>Kebbi</ref> را نيز متصرف و همچنين در سال 1808 [[«الكالاوا»]] <ref>Alkalawa</ref> پايتخت گوبير را به تصرف درآوردند كه در جريان آزادسازی اين شهر ساركی يونفا نيز كشته شد. سپس جهادگران نبرد خود را به ديگر ايالتها كشاندند و تا سال 1809 ميلادی شهرهای [[«زاريا»]] <ref>Zaria</ref>، [[«كاتسينا»]] <ref>Katsina</ref> ، و [[«كانو»]] <ref>Kano</ref>و همچنين [[«يوروبالند»]] <ref>Yorubaland</ref>، [[«آداماوا»]] <ref>Adamawa</ref> و [[«ايلورين»]] <ref>Ilorin</ref> را به تصرف در آوردند. <ref>تالابي. ا..لوكان، گزيدهاي از تاريخ غرب آفريقا ، مترجم، فرهاد ملك ـ دكتر ابراهيم ملايمي تهران: دفتر همكاريهاي اقتصادي وزارت جهاد سازندگي، 1371، ص 104.</ref> | ||
حكام هوسا در برابر سپاه و لشكر مسلمانان توانائی مقاومت نداشته و بزودی در برابر سپاه مسلمانان شكست خوردند. به نظر میرسد تأثير آموزشهای شيخ و پيروانش و تحولات فكری بوجود آمده در تحقق و بروز اين پيروزیها نقش بسزا و عمدهای داشته است. | حكام هوسا در برابر سپاه و لشكر مسلمانان توانائی مقاومت نداشته و بزودی در برابر سپاه مسلمانان شكست خوردند. به نظر میرسد تأثير آموزشهای شيخ و پيروانش و تحولات فكری بوجود آمده در تحقق و بروز اين پيروزیها نقش بسزا و عمدهای داشته است. | ||
ايالتهايی كه توسط جهادگران به تصرف درآمدند در قالب يك مجموعه به خلافت تبديل شدند و عثمان بعنوان خليفه زمام امور آن را به دست گرفت و ايالتها نيز امارت نام گرفتند كه هر يك از امارتها، توسط اميری كه از جانب عثمان منصوب میشد، اداره میگرديد. عثمان خلافت را به دو قسمت تقسيم كرد كه در يك قسمت آن [[عبداللهی]] <ref>Abdullahi</ref> در بخش غرب و [[محمد بلّو]] <ref>Mohammad Bello</ref> در قسمت ديگر كه در سال 1809 سوكوتو نام گرفت، تحت رهبری خليفه، زمام امور را بدست داشتند. | ايالتهايی كه توسط جهادگران به تصرف درآمدند در قالب يك مجموعه به خلافت تبديل شدند و عثمان بعنوان خليفه زمام امور آن را به دست گرفت و ايالتها نيز امارت نام گرفتند كه هر يك از امارتها، توسط اميری كه از جانب عثمان منصوب میشد، اداره میگرديد. عثمان خلافت را به دو قسمت تقسيم كرد كه در يك قسمت آن [[عبداللهی]] <ref>Abdullahi</ref> در بخش غرب و [[محمد بلّو]] <ref>Mohammad Bello</ref> در قسمت ديگر كه در سال 1809 سوكوتو نام گرفت، تحت رهبری خليفه، زمام امور را بدست داشتند. | ||
<ref>گزيدهاي از تاريخ غرب آفريقا ، ص 105</ref> | <ref>گزيدهاي از تاريخ غرب آفريقا ، ص 105</ref> | ||
در ارتباط با علل و عوامل سقوط ايالتها و حكام هوسا بدست مسلمانان، در بخش علل موفقّيت و پيروزی سخن به ميان خواهد آمد. فعاليت گسترده شيخ عثمان و پيروانش و از طرف ديگر زمينههای موجود جهت سقوط و فروپاشی حاكميت سلاطين سرزمين هوسا همواره در تجزيه و تحليل اين پديده اساسی مورد نظر قرار خواهد گرفت، مضافاً اينكه فراز و نشيبهای موجود در مبارزات شيخ عثمان و استراتژی و اهداف مبارزاتی وی از جمله نقاط عطف و حساس در ايجاد و تأسيس خلافت سوكوتو به حساب | در ارتباط با علل و عوامل سقوط ايالتها و حكام هوسا بدست مسلمانان، در بخش علل موفقّيت و پيروزی سخن به ميان خواهد آمد. فعاليت گسترده شيخ عثمان و پيروانش و از طرف ديگر زمينههای موجود جهت سقوط و فروپاشی حاكميت سلاطين سرزمين هوسا همواره در تجزيه و تحليل اين پديده اساسی مورد نظر قرار خواهد گرفت، مضافاً اينكه فراز و نشيبهای موجود در مبارزات شيخ عثمان و استراتژی و اهداف مبارزاتی وی از جمله نقاط عطف و حساس در ايجاد و تأسيس خلافت سوكوتو به حساب میآيد. | ||
در سال 1202 هـ .ق برابر با 1788 ميلادی، شيخ عثمان دان فوديو توسط سلطان گوبير احضار و دعوت شد تا به [[«ماگامی»]] <ref>Magami</ref> | در سال 1202 هـ .ق برابر با 1788 ميلادی، شيخ عثمان دان فوديو توسط سلطان گوبير احضار و دعوت شد تا به [[«ماگامی»]] <ref>Magami</ref> برای شركت در نماز عيد قربان حاضر گردد. پس از نماز همه دانشمندان و علما، در حدود هزار نفر، سلطان را رها نموده و به شيخ پيوستند. | ||
اگر چه گفته شده كه قصد و منظور اصلی سلطان، كشتن شيخ عثمان بوده است. در اين ملاقات، شيخ عثمان به سلطان، پنج پيشنهاد ارائه نمود. | اگر چه گفته شده كه قصد و منظور اصلی سلطان، كشتن شيخ عثمان بوده است. در اين ملاقات، شيخ عثمان به سلطان، پنج پيشنهاد ارائه نمود. | ||
سلطان گوبير، با پنج شرط | سلطان گوبير، با پنج شرط پيشنهادی شيخ عثمان موافقت نمود. اين پيشنهادات عبارت بودند از: | ||
1 ـ شيخ عثمان اجازه داشته باشد كه بدون هيچ مانعی مردم را به سوی خداوند دعوت نموده و به امر تبليغ بپردازد. | 1 ـ شيخ عثمان اجازه داشته باشد كه بدون هيچ مانعی مردم را به سوی خداوند دعوت نموده و به امر تبليغ بپردازد. | ||
2 ـ افرادی كه مايل باشند به شيخ به پيوندند و از او پيروی كنند، ممانعت ننمايند. | 2 ـ افرادی كه مايل باشند به شيخ به پيوندند و از او پيروی كنند، ممانعت ننمايند. | ||
خط ۴۰۶: | خط ۴۰۰: | ||
عليرغم اكراه و بیميلی شيخ و اصرار او بر اينكه به اندازه كافی قوی و نيرومند نيست تا عهدهدار بار سنگين جهاد شود، شيخ بطور رسمی، بعنوان خليفه جامعه مسلمانان و اميرالمؤمنين انتخاب گرديد. | عليرغم اكراه و بیميلی شيخ و اصرار او بر اينكه به اندازه كافی قوی و نيرومند نيست تا عهدهدار بار سنگين جهاد شود، شيخ بطور رسمی، بعنوان خليفه جامعه مسلمانان و اميرالمؤمنين انتخاب گرديد. | ||
زمانی كه هيئت اعزامی كوچكی از گوبير، به سمت عقب رانده شده و شكست خوردند، اولين كشمكش و زد و خورد اتفاق افتاد. | زمانی كه هيئت اعزامی كوچكی از گوبير، به سمت عقب رانده شده و شكست خوردند، اولين كشمكش و زد و خورد اتفاق افتاد. | ||
پس از اين مسلمانان دو شهر [[«مانتاكاری»]] <ref>Mantakari</ref> و [[«كونی»]] <ref>Konni</ref> را تصرف نمودند و شيخ مجبور شد، دوست صميمی خويش يعنی [[«عمر الكامو»]] <ref>Umar - al - Kamu</ref> را بعنوان خزانهدار جامعه اسلامی منصوب نمايد تا اطمينان حاصل كند كه با غنائم و درآمدها بر طبق شريعت اسلامی، عمل میگردد. سرانجام مسلمانان با همه سپاه «گوبيراوا» كه توسط سلطان رهبری میشد، در | پس از اين مسلمانان دو شهر [[«مانتاكاری»]] <ref>Mantakari</ref> و [[«كونی»]] <ref>Konni</ref> را تصرف نمودند و شيخ مجبور شد، دوست صميمی خويش يعنی [[«عمر الكامو»]] <ref>Umar - al - Kamu</ref> را بعنوان خزانهدار جامعه اسلامی منصوب نمايد تا اطمينان حاصل كند كه با غنائم و درآمدها بر طبق شريعت اسلامی، عمل میگردد. سرانجام مسلمانان با همه سپاه «گوبيراوا» كه توسط سلطان رهبری میشد، در مكانی به نام [[«كوت»]] <ref>Kwotto</ref> مواجه شدند. | ||
مسلمانان از نظر تعداد و نفرات بيشتر ولی برای مواجه با ارتش سنگين سواره نظام دشمن مجهز نبودند، اما به خاطر خدا و حاكميت اسلام میجنگيدند. پس از يك جنگ شديد، سپاه «گوبيراوا» تارومار و منهدم گرديد و پس از اين پيروزی، حمايت از مسلمانان بطور قابل توجهی افزايش پيدا كرد و مسلمانان توانستند به راحتی و آزاد در سرزمينهای خويش مسافرت نمايند. | مسلمانان از نظر تعداد و نفرات بيشتر ولی برای مواجه با ارتش سنگين سواره نظام دشمن مجهز نبودند، اما به خاطر خدا و حاكميت اسلام میجنگيدند. پس از يك جنگ شديد، سپاه «گوبيراوا» تارومار و منهدم گرديد و پس از اين پيروزی، حمايت از مسلمانان بطور قابل توجهی افزايش پيدا كرد و مسلمانان توانستند به راحتی و آزاد در سرزمينهای خويش مسافرت نمايند. | ||
در بيشتر | در بيشتر قسمتها، مسلمانان در جنگ موفق و پيروز بودند. سرانجام پس از راه پيمودن هفتصد مايل، در طی هيجده ماه، مسلمانان يك پايگاه دائمی برای شيخ عثمان ساختند. ضمناً محمد بلو، پسر شيخ عثمان، توسط پدرش برای ملاقات با رهبران مسلمان [[«كاتسينا»]] <ref>Katsina</ref> ، [[«كانو»]] <ref>Kano</ref>، [[«دائورا»]] <ref>Daura</ref> و [[«زامفر»]] <ref>Zamfara</ref> اعزام گرديد. | ||
او نامهای را از طرف شيخ عثمان، برای آنها قرائت نمود كه در آن نامه، شيخ ضمن ابلاغ سلام به رهبران مسلمان آنها را جهت بيعت با خليفه مطابق قرآن و سنت دعوت نموده بود. نامه همچنين حاوی موعظه و نصيحت شيخ به آنان بود. رهبران مسلمان، اقتدار و قدرت دعوت شيخ را پذيرفتند و از اين راه، بيشتر بخشهای امروزی شمال نيجريه، به جامعه اسلامی بوجود آمده توسط شيخ عثمان پيوستند. | او نامهای را از طرف شيخ عثمان، برای آنها قرائت نمود كه در آن نامه، شيخ ضمن ابلاغ سلام به رهبران مسلمان آنها را جهت بيعت با خليفه مطابق قرآن و سنت دعوت نموده بود. نامه همچنين حاوی موعظه و نصيحت شيخ به آنان بود. رهبران مسلمان، اقتدار و قدرت دعوت شيخ را پذيرفتند و از اين راه، بيشتر بخشهای امروزی شمال نيجريه، به جامعه اسلامی بوجود آمده توسط شيخ عثمان پيوستند. | ||
مبارزه همچنان ادامه داشت و اسلام تا بخشهای جنوب و شرق گسترش پيدا نمود. | مبارزه همچنان ادامه داشت و اسلام تا بخشهای جنوب و شرق گسترش پيدا نمود. | ||
خط ۴۱۹: | خط ۴۱۳: | ||
با مشاهده پيروان زياد، عثمان چگونگیامكانات سقوط دولت حاكم را مورد ارزيابی قرار داد. او پيروانش را وادار میكرد تا مسلح شوند و میگفت: «مسلح شدن و آماده شدن يك سنت است». <ref>Sunna</ref> | با مشاهده پيروان زياد، عثمان چگونگیامكانات سقوط دولت حاكم را مورد ارزيابی قرار داد. او پيروانش را وادار میكرد تا مسلح شوند و میگفت: «مسلح شدن و آماده شدن يك سنت است». <ref>Sunna</ref> | ||
در همين رابطه [[عبدالله]] برادر شيخ عثمان در قطعه شعری، چنين سروده است! | در همين رابطه [[عبدالله]] برادر شيخ عثمان در قطعه شعری، چنين سروده است! | ||
ما اگر چه در كشوری كه به مسلمانان تعلق ندارد، هستيم، و در ميان غير مؤمنان | ما اگر چه در كشوری كه به مسلمانان تعلق ندارد، هستيم، و در ميان غير مؤمنان زندگی میكنيم، ولی ما با آنها در هيچ راهی موافق و همراه نيستيم. آنها مذهب ندارند. ما مذهب پيامبر برگزيده را داريم در نتيجه تشويق و تحريك پيروان كه توسط شيخ عثمان انجام گرفت، عبدالله برادرش چنين گزارش میدهد: | ||
و ما شروع كرديم به مسلح شدن و خدا را سپاسگزاريم كه او بايستی اقتدار و حاكميت اسلام را در اين كشور نشان بدهد. | و ما شروع كرديم به مسلح شدن و خدا را سپاسگزاريم كه او بايستی اقتدار و حاكميت اسلام را در اين كشور نشان بدهد. | ||
بدين ترتيب عثمان و پيروان او، از حوزه | بدين ترتيب عثمان و پيروان او، از حوزه قضايی سلطان هوسا، بريده بودند و در نتيجه از طرف سلطان، موجبات ناراحتی و اذيت آنان فراهم گرديده بود. زمانی كه عثمان، پيروان خويش را وادار كرد تا مسلح شوند، موقعيت غيرقابل تحمل گرديد. بنابراين سلطان با قلع و قمع نمودنِ هواداران و پيروان عثمان، و جريمهها و مجازاتهايی كه عليه آنان بكار میبرد، مرتباً آنها را مورد تهديد و آزار و اذيت قرار میداد. | ||
بدنبال اين تهديدات، [[«نافاتا»]] - <ref>Nafata</ref> كه تاكنون در سلطنت گوبير موفق بود، بيانيه ذيل را صادر نمود: | بدنبال اين تهديدات، [[«نافاتا»]] - <ref>Nafata</ref> كه تاكنون در سلطنت گوبير موفق بود، بيانيه ذيل را صادر نمود: | ||
1 ـ هيچ | 1 ـ هيچ مردی، نبايد ادعا و اظهار كند كه مسلمان است، مگر اينكه مسلمان متولد شده باشد. | ||
2 ـ همه | 2 ـ همه كسانی كه مسلمان شدهاند بايستی به مذهب و ايمان اصلی خويش رجوع كنند. | ||
3 ـ مردان نبايستی لباس مذهبی پوشيده و زنان نيز نبايستی حجاب داشته باشند. | 3 ـ مردان نبايستی لباس مذهبی پوشيده و زنان نيز نبايستی حجاب داشته باشند. | ||
4 ـ هيچ كس به استثناء عثمان دان فوديو، نبايستی تبليغ اسلام را بنمايد. | 4 ـ هيچ كس به استثناء عثمان دان فوديو، نبايستی تبليغ اسلام را بنمايد. | ||
خط ۴۳۶: | خط ۴۳۰: | ||
در واقعه تاريخي هجرت پيامبر اسلام، اساس هجرت نبي اكرم(ص) را معاهدههاي سياسي عقبة اول و دوم پيامبر كه با مردم به منظور استقرار رهبري كامل حضرت محمد(ص) منعقد شده بود، تشكيل ميدهند. درست است كه هنگامي كه دشمنان حضرت رسول اكرم(ص) قصد جان وي را در مكه نموده بودند، اين واقعة تاريخي رخ داد ولي علت مهاجرت به مدينه (نه جاي ديگر) همان توافقهاي قبلي همه جانبه مردم مدينه در مورد استقرار حكومت اسلامي و رهبري حضرت محمد(ص) بود. | در واقعه تاريخي هجرت پيامبر اسلام، اساس هجرت نبي اكرم(ص) را معاهدههاي سياسي عقبة اول و دوم پيامبر كه با مردم به منظور استقرار رهبري كامل حضرت محمد(ص) منعقد شده بود، تشكيل ميدهند. درست است كه هنگامي كه دشمنان حضرت رسول اكرم(ص) قصد جان وي را در مكه نموده بودند، اين واقعة تاريخي رخ داد ولي علت مهاجرت به مدينه (نه جاي ديگر) همان توافقهاي قبلي همه جانبه مردم مدينه در مورد استقرار حكومت اسلامي و رهبري حضرت محمد(ص) بود. | ||
مقدمات مهاجرت وي به صورت يك واقعه سياسي، ديني حداقل بطور رسمي از دو سال قبل از هجرت در حال فراهم شدن بود. بكار گرفتن اصطلاح مهاجرت و مهاجرين در برابر انصار بلافاصله پس از اين جريان نشان ميدهد كه سفر حضرت محمد(ص) از مكه به مدينه هرگز جز كوچيدن وي و به منظور تأسيس جامعه، حكومت و امت اسلامي در مدينه نبوده است. (در اينخصوص نگاه كنيد به كتاب سياست در اسلام نوشته: دكتر ابوالفضل عزتي</ref>) | مقدمات مهاجرت وي به صورت يك واقعه سياسي، ديني حداقل بطور رسمي از دو سال قبل از هجرت در حال فراهم شدن بود. بكار گرفتن اصطلاح مهاجرت و مهاجرين در برابر انصار بلافاصله پس از اين جريان نشان ميدهد كه سفر حضرت محمد(ص) از مكه به مدينه هرگز جز كوچيدن وي و به منظور تأسيس جامعه، حكومت و امت اسلامي در مدينه نبوده است. (در اينخصوص نگاه كنيد به كتاب سياست در اسلام نوشته: دكتر ابوالفضل عزتي</ref>) | ||
مشهور عثمان دان فوديو است كه منادی و پيشرو جهاد وی گرديد به جهت ترس از دست رفتن ثروت و دارايی | مشهور عثمان دان فوديو است كه منادی و پيشرو جهاد وی گرديد به جهت ترس از دست رفتن ثروت و دارايی برخی از پيروان در «دگل» باقی ماندند. ولی به هر حال هجرت تحقق پذيرفت. | ||
پيروان و گروه گرد آمده در اطراف شيخ، تصميم گرفتند تا تلاشهای متمركزی را بر عليه سلطان گوبير و حاميانش داشته باشند و بدين ترتيب عثمان را بعنوان اميرالمؤمنين <ref>Amir almu'minin</ref> انتخاب و با او بيعت كردند تا مطابق قرآن و سنت از او پيروی و متابعت نمايند. | پيروان و گروه گرد آمده در اطراف شيخ، تصميم گرفتند تا تلاشهای متمركزی را بر عليه سلطان گوبير و حاميانش داشته باشند و بدين ترتيب عثمان را بعنوان اميرالمؤمنين <ref>Amir almu'minin</ref> انتخاب و با او بيعت كردند تا مطابق قرآن و سنت از او پيروی و متابعت نمايند. | ||
قلعهها و دژهای مستحكم نظامی يكی پس از ديگری ساخته شد و حمله و تاخت و تاز آغاز گرديد. | قلعهها و دژهای مستحكم نظامی يكی پس از ديگری ساخته شد و حمله و تاخت و تاز آغاز گرديد. | ||
خط ۴۴۹: | خط ۴۴۳: | ||
قبايل اسلام و [[توروبی]] <ref>Turubbi</ref> خاندان و قبيله ما هستند. فولانی و هوسا، همه متحد شدند و قبايل ديگر نيز به جهت رضای خدا با يكديگر متحد شدند. | قبايل اسلام و [[توروبی]] <ref>Turubbi</ref> خاندان و قبيله ما هستند. فولانی و هوسا، همه متحد شدند و قبايل ديگر نيز به جهت رضای خدا با يكديگر متحد شدند. | ||
مذهب سبب گرديد تا همه متحد شده و اتحاد مشتركی را بوجود آوردند. | مذهب سبب گرديد تا همه متحد شده و اتحاد مشتركی را بوجود آوردند. | ||
پيروزی قطعی در «كووت» عثمان و جامعه او را به شوق و وجد آورد ولی سلطان سرزمين هوسا را بيشتر خشمگين نمود. سلطان هوسا برای تلافی پستی و حقارتی كه احساس مینمود، مجدداً پيروان عثمان را مورد حمله قرار داد و به زندگی آنها تعرض نمود. اين عمل، حاميان بيشتری را برای عثمان فراهم كرد. پس از آن عثمان، برای هر چهارده نفر از ياران مورد اعتمادش، پرچمی را بدست آنها داد و آنها را | پيروزی قطعی در «كووت» عثمان و جامعه او را به شوق و وجد آورد ولی سلطان سرزمين هوسا را بيشتر خشمگين نمود. سلطان هوسا برای تلافی پستی و حقارتی كه احساس مینمود، مجدداً پيروان عثمان را مورد حمله قرار داد و به زندگی آنها تعرض نمود. اين عمل، حاميان بيشتری را برای عثمان فراهم كرد. پس از آن عثمان، برای هر چهارده نفر از ياران مورد اعتمادش، پرچمی را بدست آنها داد و آنها را برای جنگ در راه خدا اعزام نمود. در نتيجه همه سرزمين هوسا را جهاد فرا گرفت و تا سال 1225 هـ .ق برابر با 1810 ميلادی عثمان و نمايندگان او عملاً كنترل همه ايالتهای هوسا را بدست آوردند. | ||
در اين سال عثمان به [[«سيفاوا»]] <ref>Sifawa</ref> نقل مكان نمود و به مدت پنجسال به آموزش، تدريس و تبليغ پرداخت. | در اين سال عثمان به [[«سيفاوا»]] <ref>Sifawa</ref> نقل مكان نمود و به مدت پنجسال به آموزش، تدريس و تبليغ پرداخت. | ||
موفقيت و پيروزی شيخ عثمان و يارانش در جهاد | موفقيت و پيروزی شيخ عثمان و يارانش در جهاد اسلامی، تأسيس و حكومت اسلامی را در سوكوتو به دنبال داشت، لذا شيخ عثمان بدون هيچ درنگی سازماندهی و ايجاد تشكيلاتی دولتی و سياسی خويش را پايهگذاری نمود و در نتيجه: | ||
عثمان دان فوديو كشور اسلامی را به دو بخش شرقی با مركزيت [[«گوآندو»]]<ref>Gwandu</ref> ، تحت رهبری برادرش عبدالله | عثمان دان فوديو كشور اسلامی را به دو بخش شرقی با مركزيت [[«گوآندو»]]<ref>Gwandu</ref> ، تحت رهبری برادرش عبدالله | ||
<ref>عبدالله يا عبداللهي:شيخ عبدالله بن فودي، برادر شيخ عثمان دان فوديو، در سال 1171 هجري قمري متولد و علوم را از برادرش و جمعي از علماء نيجريه آموخت و در علوم مختلف تبحر پيدا نمود. | <ref>عبدالله يا عبداللهي:شيخ عبدالله بن فودي، برادر شيخ عثمان دان فوديو، در سال 1171 هجري قمري متولد و علوم را از برادرش و جمعي از علماء نيجريه آموخت و در علوم مختلف تبحر پيدا نمود. | ||
خط ۴۶۷: | خط ۴۶۱: | ||
==علل فروپاشی نهضت اسلامی شيخ عثمان== | ==علل فروپاشی نهضت اسلامی شيخ عثمان== | ||
انقلاب معرفی شده به وسيله جهادگران، سبب میگرديد تا وسعت تحت حكومت خلافت اسلامی به تدريج گسترده و وسيع گردد. | انقلاب معرفی شده به وسيله جهادگران، سبب میگرديد تا وسعت تحت حكومت خلافت اسلامی به تدريج گسترده و وسيع گردد. مردمی كه تحت حكومت جديد در میآمدند. تابعيت (بيعت) قبلی خودشان را به قدرت سياسی جديد واگذار و تسليم میكردند. اين مسئله باعث میشد كه مشكلات بيشتری بوجود آيد، زيرا تغيير بيعت و تابعيت نمیتوانست در مدت يك شب انجام گيرد، و لذا به مدت زمانی نياز داشت تا تكميل و كامل گردد. جهاد به تنهايی، خودش، آرزوها، اميدها و توقعات مردم را بالا میبرد و افزايش میداد. مردم اميدوار بودند تا جهاد بتواند، بيماری جامعه را بر طرف نمايد و در جامعه و اجتماع آنان، هيچكس مورد ستم و تعدی واقع نگردد. آنها به همراه جهادگران سخت میجنگيدند، زيرا معتقد بودند كه دولت جديدی تأسيس خواهد شد و همه اشتباهات گذشته، تصحيح و بیعدالتیها و ظلمها محو و نابود خواهد شد. در طول ساليان طولانی خلافت سوكوتو، به تدريج آشكار و روشن گرديد كه اميد و انتظار اينكه جامعهای بدون ظلم و ستم يعنی «مدينه فاضله» بوجود آيد، تحقق نخواهد پذيرفت و تأسيس يك حكومت عادل و دادگر نيز ميسر نگرديد. بدينترتيب در نهايت اظهاراتی مطرح گرديد كه رهبران جديد، علاقمند به حكومت بودند و آنها آرزو و اشتياق داشتند تا سرزمين بدست آورند و مأمورانی را برای مشاغل منصوب نمايند و به جمعآوری غنائم جنگی و نگهداری قبائل مشغول شوند. | ||
<ref> | <ref> | ||
Michael, omolewa, Certificate, history of Nigeria England & Longman | Michael, omolewa, Certificate, history of Nigeria England & Longman | ||
1986 | 1986 | ||
</ref> | </ref> | ||
بسياری از اميرنشينها با سازماندهی، طغيان و شورش را بر عليه خليفه آغاز كردند. بيشتر شورشها و طغيانهای سراسری نظير [[شورش بخاری]] <ref>Bukhari</ref> ، [[مافارا]] <ref>Mafara</ref>، [[يوسف]] <ref>Yusuf</ref> | |||
و چندين شورش | و چندين [[شورش مهدیخواهی]]،<ref>اعتقاد به مهدويت هر چند به طور وسيع با مكتب و مذهب تشيع ارتباط داده شده است ولي از همان ابتداي گسترش اسلام، مقام واهميت خاصي را در بين عامه اهل سنت نيز كسب كرد. انديشه پيروزي نهايي نيروي حق و صلح و عدالت بر نيروي باطل و ستيز و ظلم، گسترش جهاني ايمان اسلامي، استقرار كامل و همه جانبه ارزشهاي انساني، تشكيل مدينه فاضله و جامعه ايدهآل، و بالاخره اجراء اين ايده عمومي و انساني به وسيله شخصيتي مقدس و عاليقدر كه در روايات متواتر اسلامي، از او به [[حجت بن حسن (مهدی)|«مهدي»]] تعبير شده است، انديشهاي است كه كم و بيش همة فرق و مذاهب اسلامي، با تفاوتها و اختلافهايي بدان مؤمن و معتقدند.</ref> | ||
تهديداتی بر عليه اقتدار و حاكميت خليفه محسوب میگرديد. سرانجام، كسانی كه هنگام ظهور و بروز جهاد كوچ كرده بودند، حالا خودشان را مجدداً سازماندهی نموده و آماده بودند تا جنگ نمايند. مراكز چنين اقدامات و عمليات نظامی «گوواكوكه» <ref>Gawakuke</ref>، «گوبير» <ref>Gobir</ref> و «مارادی» <ref>Maradi</ref> بود. | تهديداتی بر عليه اقتدار و حاكميت خليفه محسوب میگرديد. سرانجام، كسانی كه هنگام ظهور و بروز جهاد كوچ كرده بودند، حالا خودشان را مجدداً سازماندهی نموده و آماده بودند تا جنگ نمايند. مراكز چنين اقدامات و عمليات نظامی [[«گوواكوكه»]] <ref>Gawakuke</ref>، [[«گوبير»]] <ref>Gobir</ref> و [[«مارادی»]] <ref>Maradi</ref> بود. | ||
در قرن نوزدهم ميلادی «رابه» <ref>Rabeh</ref> ، «بورنو» <ref>Borno</ref> همچنين بعضی تهديدات را بوجود آوردند زيرا ترسيده بودند كه ممكن است از طرف خليفه مورد حمله قرار گيرند. از نيمه دوم قرن نوزدهم، نفوذ اروپايیها رو به افزايش و رو به رشد نهاد و بازرگانان اروپايی، با اميرنشينهاي مستقل از خليفه، شروع به ايجاد روابط نمودند و رفته رفته قدرت خليفه رو به كاهش نهاد. | در قرن نوزدهم ميلادی [[«رابه»]] <ref>Rabeh</ref> ، [[«بورنو»]] <ref>Borno</ref> همچنين بعضی تهديدات را بوجود آوردند زيرا ترسيده بودند كه ممكن است از طرف خليفه مورد حمله قرار گيرند. از نيمه دوم قرن نوزدهم، نفوذ اروپايیها رو به افزايش و رو به رشد نهاد و بازرگانان اروپايی، با اميرنشينهاي مستقل از خليفه، شروع به ايجاد روابط نمودند و رفته رفته قدرت خليفه رو به كاهش نهاد. | ||
<ref> | <ref> | ||
Michael, Omolewa, Certificte, history of Nigeria , p. 122 | Michael, Omolewa, Certificte, history of Nigeria , p. 122 |