ذکر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:ذکر.jpg|جایگزین=ذکر|بندانگشتی|ذکر]]</div> | <div class="wikiInfo">[[پرونده:ذکر.jpg|جایگزین=ذکر|بندانگشتی|ذکر]]</div> | ||
''' | '''ذکر'''، یعنی یادکردن، خواه با زبان باشد، یا با قلب یا با هر دو، بعد از نسیان باشد، یا بعد از ادامه ذکر. به عبارت دیگر، ذکر حالت روحی خاصی است که [[انسان]] در آن حال، دانسته خویش را مورد توجه قرار میدهد و گاهی به یادآوری چیزی با زبان و گاهی به حضور چیزی در قلب گفته میشود. ذکر و یاد [[خدا]] آثار سازنده روحی و اخلاقی فراوانی دارد که یاد متقابل خدا از بنده، روشنی دل، آرامش قلب، ترس از (نافرمانی) خدا، بخشش گناهان، و علم و [[حکمت]] از جمله آنها است. | ||
ذکر غذای روح است و [[روح]] [[انسان]] را صیقل میدهد و نه تنها منافات با زندگی روزمره انسان ندارد بلکه یک ضرورت جدانشدنی میباشد. | ذکر غذای روح است و [[روح]] [[انسان]] را صیقل میدهد و نه تنها منافات با زندگی روزمره انسان ندارد بلکه یک ضرورت جدانشدنی میباشد. | ||
== تعریف و انواع ذکر == | == تعریف و انواع ذکر == | ||
ذکر به معنای یاد کردن، بر زبان راندن، به یادآوردن، آوازه، ثنا، [[دعا]]، ورد و ... است<ref>سعیدی، گل بابا، فرهنگ اصطلاحات ابن عربی، ص 228، انتشارات شفیعی، چاپ دوم، تهران، 1384.</ref>، و در کلمات عارفان به معنای؛ یاد کردن، مواظبت بر عمل، حفظ، طاعت، [[نماز]]، [[قرآن]] و... آمده است<ref>سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص 402، انتشارات طهوری، چاپ چهارم، تهران، 1378.</ref>. | ذکر به معنای یاد کردن، بر زبان راندن، به یادآوردن، آوازه، ثنا، [[دعا]]، ورد و ... است<ref>سعیدی، گل بابا، فرهنگ اصطلاحات ابن عربی، ص 228، انتشارات شفیعی، چاپ دوم، تهران، 1384.</ref>، و در کلمات عارفان به معنای؛ یاد کردن، مواظبت بر عمل، حفظ، طاعت، [[نماز]]، [[قرآن]] و... آمده است<ref>سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص 402، انتشارات طهوری، چاپ چهارم، تهران، 1378.</ref>. | ||
یکی از زیباترین جلوههای ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راههای [[سیر و سلوک]]، ذکر است؛ ذکر خدا، از یادبردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الاهی است و تداوم و استمرار آن، زنگار گناهان را از روی دل میزداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی، ساحت دل را مکدر میکند. از این جا است که یکی از رسالتهای اولیای الاهی و کتابهای آسمانی، برطرف نمودن این کدورت و تاریکی است و به همین علت "ذکر" را از اوصاف | یکی از زیباترین جلوههای ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راههای [[سیر و سلوک]]، ذکر است؛ ذکر خدا، از یادبردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الاهی است و تداوم و استمرار آن، زنگار گناهان را از روی دل میزداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی، ساحت دل را مکدر میکند. از این جا است که یکی از رسالتهای اولیای الاهی و کتابهای آسمانی، برطرف نمودن این کدورت و تاریکی است و به همین علت "ذکر" را از اوصاف پیامبر و از نامهای قرآن شمرده اند. چنان که [[قرآن مجید]] به ذکر بودن [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلی الله علیه) ]] چنین اشاره میکند: | ||
{{متن قرآن |... قد انزل الله الیکم ذکراً رسولاً یتلوا علیکم آیات الله...|سوره = طلاق |آیه = 10 و 11 }}؛ خداوند ذکری(رسولی) را به سوی شما فرستاد تا آیات خدا را بر شما تلاوت کند. | {{متن قرآن |... قد انزل الله الیکم ذکراً رسولاً یتلوا علیکم آیات الله...|سوره = طلاق |آیه = 10 و 11 }}؛ خداوند ذکری (رسولی) را به سوی شما فرستاد تا آیات خدا را بر شما تلاوت کند. | ||
همچنین از نامهای [[قرآن|قرآن مجید]] ذکر است: {{متن قرآن |انّا نحن نزّلنا الذکر و انّا له لحافظون |سوره = حجر |آیه = 9 }}؛ ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم و آن را حفظ خواهیم کرد. | همچنین از نامهای [[قرآن|قرآن مجید]] ذکر است: {{متن قرآن |انّا نحن نزّلنا الذکر و انّا له لحافظون |سوره = حجر |آیه = 9 }}؛ ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم و آن را حفظ خواهیم کرد. | ||
وجه نامگذاری پیامبر (صلی الله علیه) و قرآن به ذکر این است که موجب یادآوری [[خداوند]] متعال هستند؛ زیرا یادآوری منوط به دانش قبلی است و این پیامبران و کتابهای آسمانی هستند که پرده غفلت و فراموشی را از روی دل کنار زده و نور الاهی را بدان میتابانند. بنابراین، یاد خدا انسان را از حضیض مادیت به اوج معنویت میرساند و امید را در انسان زنده میکند و یأس و ناامیدی را که از تنگناهای زندگی مادی و معادلات بشری ناشی میگردد، برطرف میکند. | وجه نامگذاری پیامبر (صلی الله علیه) و قرآن به ذکر این است که موجب یادآوری [[خداوند]] متعال هستند؛ زیرا یادآوری منوط به دانش قبلی است و این پیامبران و کتابهای آسمانی هستند که پرده غفلت و فراموشی را از روی دل کنار زده و نور الاهی را بدان میتابانند. بنابراین، یاد خدا انسان را از حضیض مادیت به اوج معنویت میرساند و امید را در انسان زنده میکند و یأس و ناامیدی را که از تنگناهای زندگی مادی و معادلات بشری ناشی میگردد، برطرف میکند. | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== اقسام و درجات == | == اقسام و درجات == | ||
از آن جا که ذکر از جمله عبادتهای خداوند است؛ مانند دیگر عبادت ها به اقسام متعددی تقسیم میشود؛ نظیر ذکر عام و ذکر خاص؛ ذکر عام اختصاص به موجود معینی ندارد، بلکه در هر چیزی یافت میشود؛ یعنی تمام اشیا با یاد خدا به سر میبرند. ذکر خاص، ویژۀ نوع معین از مخلوق ها است؛ مانند ذکر خاص فرشته یا خاص انسان. ذکر گاهی قلبی و گاهی زبانی است، البته این چنین تقسیمی مختص انسان نیست؛ زیرا موجودهای دارای شعور دیگر هم گاهی به یاد خدا هستند که همان ذکر قلب آنها است و گاهی به زبان مخصوص خود به نام و یاد خدا به ذکرند که همان ذکر زبانی آنها است. | از آن جا که ذکر از جمله عبادتهای خداوند است؛ مانند دیگر عبادت ها به اقسام متعددی تقسیم میشود؛ نظیر ذکر عام و ذکر خاص؛ ذکر عام اختصاص به موجود معینی ندارد، بلکه در هر چیزی یافت میشود؛ یعنی تمام اشیا با یاد خدا به سر میبرند. ذکر خاص، ویژۀ نوع معین از مخلوق ها است؛ مانند ذکر خاص فرشته یا خاص انسان. ذکر گاهی قلبی و گاهی زبانی است، البته این چنین تقسیمی مختص انسان نیست؛ زیرا موجودهای دارای شعور دیگر هم گاهی به یاد خدا هستند که همان ذکر قلب آنها است و گاهی به زبان مخصوص خود به نام و یاد خدا به ذکرند که همان ذکر زبانی آنها است. | ||
[[امام محمد غزالی]] در [[کیمیای سعادت]] میگوید: | [[محمد غزالی|امام محمد غزالی]] در [[کیمیای سعادت (کتاب)|کیمیای سعادت]] میگوید: | ||
ذکر را چهار درجه است: | ذکر را چهار درجه است: | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
انسان اگر از هوای نفس پیروی کند دلش از یاد خدا تهی میگردد و به جای خدا، معبودش شیطان میشود | انسان اگر از هوای نفس پیروی کند دلش از یاد خدا تهی میگردد و به جای خدا، معبودش شیطان میشود | ||
'''[[علی بن | '''[[علی بن ابیطالب|حضرت علی (علیهالسلام)]] میفرمایند''': | ||
«در میان گناهان چیزی سختتر از پیروی شهوت نیست. بنابراین، از آن پیروی نکنید که شما را از یاد خدا باز میدارد»<ref> تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ تصنیف غرر الحکم و دررالکلم، مطبعه مکتب الاعلام الاسلامی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، 1378 هـ .ش، چاپاول، ص190.</ref>. | «در میان گناهان چیزی سختتر از پیروی شهوت نیست. بنابراین، از آن پیروی نکنید که شما را از یاد خدا باز میدارد»<ref> تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ تصنیف غرر الحکم و دررالکلم، مطبعه مکتب الاعلام الاسلامی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، 1378 هـ .ش، چاپاول، ص190.</ref>. |
نسخهٔ ۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۳۰
ذکر، یعنی یادکردن، خواه با زبان باشد، یا با قلب یا با هر دو، بعد از نسیان باشد، یا بعد از ادامه ذکر. به عبارت دیگر، ذکر حالت روحی خاصی است که انسان در آن حال، دانسته خویش را مورد توجه قرار میدهد و گاهی به یادآوری چیزی با زبان و گاهی به حضور چیزی در قلب گفته میشود. ذکر و یاد خدا آثار سازنده روحی و اخلاقی فراوانی دارد که یاد متقابل خدا از بنده، روشنی دل، آرامش قلب، ترس از (نافرمانی) خدا، بخشش گناهان، و علم و حکمت از جمله آنها است. ذکر غذای روح است و روح انسان را صیقل میدهد و نه تنها منافات با زندگی روزمره انسان ندارد بلکه یک ضرورت جدانشدنی میباشد.
تعریف و انواع ذکر
ذکر به معنای یاد کردن، بر زبان راندن، به یادآوردن، آوازه، ثنا، دعا، ورد و ... است[۱]، و در کلمات عارفان به معنای؛ یاد کردن، مواظبت بر عمل، حفظ، طاعت، نماز، قرآن و... آمده است[۲]. یکی از زیباترین جلوههای ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راههای سیر و سلوک، ذکر است؛ ذکر خدا، از یادبردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الاهی است و تداوم و استمرار آن، زنگار گناهان را از روی دل میزداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی، ساحت دل را مکدر میکند. از این جا است که یکی از رسالتهای اولیای الاهی و کتابهای آسمانی، برطرف نمودن این کدورت و تاریکی است و به همین علت "ذکر" را از اوصاف پیامبر و از نامهای قرآن شمرده اند. چنان که قرآن مجید به ذکر بودن پیامبر (صلی الله علیه) چنین اشاره میکند: ... قد انزل الله الیکم ذکراً رسولاً یتلوا علیکم آیات الله... [طلاق–10 و 11] ؛ خداوند ذکری (رسولی) را به سوی شما فرستاد تا آیات خدا را بر شما تلاوت کند. همچنین از نامهای قرآن مجید ذکر است: انّا نحن نزّلنا الذکر و انّا له لحافظون [حجر–9] ؛ ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم و آن را حفظ خواهیم کرد. وجه نامگذاری پیامبر (صلی الله علیه) و قرآن به ذکر این است که موجب یادآوری خداوند متعال هستند؛ زیرا یادآوری منوط به دانش قبلی است و این پیامبران و کتابهای آسمانی هستند که پرده غفلت و فراموشی را از روی دل کنار زده و نور الاهی را بدان میتابانند. بنابراین، یاد خدا انسان را از حضیض مادیت به اوج معنویت میرساند و امید را در انسان زنده میکند و یأس و ناامیدی را که از تنگناهای زندگی مادی و معادلات بشری ناشی میگردد، برطرف میکند.
اقسام و درجات
از آن جا که ذکر از جمله عبادتهای خداوند است؛ مانند دیگر عبادت ها به اقسام متعددی تقسیم میشود؛ نظیر ذکر عام و ذکر خاص؛ ذکر عام اختصاص به موجود معینی ندارد، بلکه در هر چیزی یافت میشود؛ یعنی تمام اشیا با یاد خدا به سر میبرند. ذکر خاص، ویژۀ نوع معین از مخلوق ها است؛ مانند ذکر خاص فرشته یا خاص انسان. ذکر گاهی قلبی و گاهی زبانی است، البته این چنین تقسیمی مختص انسان نیست؛ زیرا موجودهای دارای شعور دیگر هم گاهی به یاد خدا هستند که همان ذکر قلب آنها است و گاهی به زبان مخصوص خود به نام و یاد خدا به ذکرند که همان ذکر زبانی آنها است. امام محمد غزالی در کیمیای سعادت میگوید:
ذکر را چهار درجه است:
- آن که به زبان باشد و دل از آن غافل باشد؛ اثر این نوع از ذکر ضعیف است، لکن از اثر خالی نیست؛ چراکه زبانی که به خدمت مشغول است، از زبانی که به بیهوده مشغول باشد یا معطل باشد برتری دارد.
- آن که در دل بود لکن متمکن نبود و قرار نگرفته باشد.
- آن که ذکر در دل قرار گرفته باشد به گونهای که به زحمت وی را بکار دیگری باید برد.
- آن که مستولی بر دل مذکور بود و آن حق تعالی است، نه ذکر[۳].
امام خمینی(ره) درباره ذکر زبانی معتقد است: "گرچه ذکر حق از صفات قلبیه است و اگر قلب متذکر شد تمام فوایدی که برای ذکر است بر آن مترتب میشود، ولی بهتر آن است که ذکر قلبی متعقب به ذکر لسانی نیز گردد. اکمل و افضل تمام مراتب ذکر آن است که ذکر در نشئات مراتب انسانیه ساری باشد و حکمش به ظاهر و باطن و سر و علن جاری شود ... ذکر لسانی نیز محبوب و مطلوب است و انسان را بالاخره به حقیقت میرساند؛ از این رو است که در اخبار و آثار از ذکر لسانی مدح عظیم شده است[۴].
نقش یاد خدا در تکامل انسان
برای آنکه دچار غفلت نشویم و به بلیٌه خود فراموشی و از خود بیگانگی گرفتار نیاییم، لازم است دقایقی از شبانه روز را به یاد خدا اختصاص دهیم.
یاد خداوند نقش اساسی در تکامل و به کمال رسیدن انسان دارد. چراکه اگر توجه کنیم در مییابیم که انسان:
- اولاً برای به کمال رسیدن آفریده شده است.
- ثانیاً تکامل او ارتباط تنگاتنگ با خدا دارد و راه ارتباط با خدا قلب انسان است و بلکه تنهاترین ابزار تکامل انسان چیزی جز یاد خدا نیست. روح آدمی اگر بخواهد بزرگ شود و تکامل یابد راهش آن است که با یاد خدا، تجلی نور خدا را بر وجود خویش بیشتر نماید و هرچه خداوند بر قلب و روح انسان بیشتر تجلی کند، روح و نفس انسان کاملتر میشود.
موانع ذکر
شیطان
همه مصیبتها و گرفتاریها بر اثر نفس امّاره شیطانی و غفلت از یاد خدا و عذاب اوست. غفلت از خدا و ترک ذکر، کدورت دل را زیاد کرده، نفس و شیطان را بر انسان، مسلّط میکند و مفاسد را روز افزون کرده، انسان را به ورطه هلاکت میاندازد. قرآن مجید میفرماید:
«شیطان بر آنان سلطه شده و یاد خدا را از خاطره آنها برد[۵]».
دوستان گمراه
قرآن کریم اعتراف ساکنان جهنم را بازگو کرده که میگویند:
«وای بر من! کاش فلان شخص را دوست خود انتخاب نکرده بودم. او مرا از یادآوری حق گمراه ساخت بعد از آنکه یاد خدا به سراغ من آمده بود[۶]».
خداوند، از همنشینی با کسانی که جز دنیا مطلوبی ندارند، نیز انسان را نهی کرده است:
«از کسی که از یاد ما روی میگرداند و جز زندگی دنیوی را نمیطلبد، اعراض کن[۷]!»
پیروی از هوای نفس
انسان اگر از هوای نفس پیروی کند دلش از یاد خدا تهی میگردد و به جای خدا، معبودش شیطان میشود
حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند:
«در میان گناهان چیزی سختتر از پیروی شهوت نیست. بنابراین، از آن پیروی نکنید که شما را از یاد خدا باز میدارد»[۸].
چشمچرانی
چشمچرانی، تخم شهوت را در دل میکارد و چشمان آلوده، کمینگاه شیطان است و نگاه کردن به ناموس دیگران، خواست شیطان است. چشمانی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب میکند، محل کمین شیطان است و شیطان از کمان چشمهای او ناموس دیگران را نشانه میگیرد.
حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند: «در میان اندام بدن، عضوی کم سپاستر از چشم نیست. بنابراین، خواستههایش را بجا نیاورید که شما را از ذکر خدا باز میدارد[۹]».
پانویس
- ↑ سعیدی، گل بابا، فرهنگ اصطلاحات ابن عربی، ص 228، انتشارات شفیعی، چاپ دوم، تهران، 1384.
- ↑ سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص 402، انتشارات طهوری، چاپ چهارم، تهران، 1378.
- ↑ غزالی، کیمیای سعادت، ج1، ص254، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ هفتم، 1375.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص 292- 293، مؤسسه نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ بیست و هشتم، 1387.
- ↑ مجادله، آیه 19.
- ↑ فرقان، آیه28.
- ↑ نجم، آیه 29.
- ↑ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ تصنیف غرر الحکم و دررالکلم، مطبعه مکتب الاعلام الاسلامی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، 1378 هـ .ش، چاپاول، ص190.
- ↑ همان، ص190.