کتاب‌های چهارگانه شیعه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ ویرایش}}
[[پرونده:کتاب های چهارگانه شیعه.jpg|بی‌قاب|چپ|بندانگشتی|]]
[[پرونده:کتاب های چهارگانه شیعه.jpg|بی‌قاب|چپ|بندانگشتی|]]
'''کتاب‌های چهارگانه شیعه''' یا '''اصول اربعه''' معروف به '''کتب اربعه'''، چهار کتاب حدیثی است که [[شیعیان]] آنها را معتبرترین منابع حدیثی خود می‌دانند. کتاب‌های چهارگانۀ [[مذهب شیعه|شیعه]] عبارت‌اند از: [[الکافی]]، [[من لایحضره الفقیه]]، [[تهذیب الاحکام]] و [[الاستبصار]]. کتاب کافی نوشته [[کلینی]] و من لایحضره الفقیه تألیف [[شیخ صدوق]] است. تهذیب الاحکام و استبصار را هم [[شیخ طوسی]] نگاشته است. نخستین بار [[شهید ثانی]] در یک اجازۀ روایت از اصطلاح کتب اربعه برای اشاره به این چهار کتاب استفاده کرد. پس از آن این اصطلاح در متون فقهی به کار رفت و به تدریج رواج یافت. برخی از علمای شیعه همه احادیث کتب اربعه را معتبر می‌دانند؛ اما بیشتر آنها آن دسته از احادیث آنها را می‌پذیرند که یا مُتواتِر یا دارای سند معتبری باشد.
'''کتاب‌های چهارگانه شیعه''' یا '''اصول اربعه''' معروف به '''«کتب اربعه»'''، چهار کتاب حدیثی است که [[شیعیان]] آنها را معتبرترین منابع حدیثی خود می‌دانند. کتاب‌های چهارگانۀ [[مذهب شیعه|شیعه]] عبارت‌اند از: [[اصول کافی (کتاب)|الکافی]]، [[من لایحضره الفقیه (کتاب)|من لایحضره الفقیه]]، [[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیب الاحکام]] و [[الاستبصار (کتاب)|الاستبصار]]. کتاب کافی نوشته [[شیخ کلینی|کلینی]] و من لایحضره الفقیه تألیف [[شیخ صدوق]] است. تهذیب الاحکام و استبصار را هم [[شیخ طوسی]] نگاشته است. نخستین بار [[شیخ زین‌الدین علی عاملی|شهید ثانی]] در یک اجازۀ روایت از اصطلاح کتب اربعه برای اشاره به این چهار کتاب استفاده کرد. پس از آن این اصطلاح در متون فقهی به کار رفت و به تدریج رواج یافت. برخی از علمای شیعه همه احادیث کتب اربعه را معتبر می‌دانند؛ اما بیشتر آنها آن دسته از احادیث آنها را می‌پذیرند که یا مُتواتِر یا دارای سند معتبری باشد. به دلیل درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی اسلامی، سه تن از بزرگان شیعه، اقدام به گردآوری و نوشتن چهار مجموعه کتاب روایی کردند که به کتب اربعه معروف هستند و مؤلفان آنها را محمدین ثلاثه اول می‌نامند؛ زیرا اسامی هر سه محمد و کنیه هر سه ابوجعفر بوده است.  


== جایگاه ==  
== جایگاه ==  
[[شیعیان]]، چهار کتاب کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضر را معتبرترین منابع حدیثی خود می‌دانند و از آنها با عنوان '''«کتب اربعه»''' «کتاب‌های چهارگانه» یاد می‌کنند.
[[مذهب شیعه|شیعیان]]، چهار کتاب کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضر را معتبرترین منابع حدیثی خود می‌دانند و از آنها با عنوان '''«کتب اربعه»''' «کتاب‌های چهارگانه» یاد می‌کنند.
البته بیشتر علمای شیعه، عمل به همه روایات این کتا‌ب‌ها را واجب نمی‌دانند و برای عمل به آنها سندها و دلالت‌های روایات را بررسی می‌کنند<ref>امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۳۸۳-۳۸۴.</ref>.
البته بیشتر علمای شیعه، عمل به همه روایات این کتا‌ب‌ها را واجب نمی‌دانند و برای عمل به آنها سندها و دلالت‌های روایات را بررسی می‌کنند<ref>امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۳۸۳-۳۸۴.</ref>.


== پیشینه ==  
== پیشینه ==  
شهید ثانی نخستین عالمی است که اصطلاح کتب اربعه را برای این چهار کتاب به کار برده است. او در سال ۹۵۰ ق، در اجازه روایتی، اصطلاح «کتب الحدیث الأربعة» را به کار برد. سپس در چند اجازه روایت دیگر از عبارت: «الكُتُب الأربَعَة» استفاده کرد.
[[شیخ زین‌الدین علی عاملی|شهید ثانی]] نخستین عالمی است که اصطلاح کتب اربعه را برای این چهار کتاب به کار برده است. او در سال ۹۵۰ ق، در اجازه روایتی، اصطلاح «کتب الحدیث الأربعة» را به کار برد. سپس در چند اجازه روایت دیگر از عبارت: «الکُتُب الأربَعَة» استفاده کرد.
حدودا سه دهه بعد از این تاریخ، محقق اردبیلی این اصطلاح را در کتاب فقهی خود، مجمع الفائده و البرهان که آغاز نگارش آن سال ۹۷۷ ق، و پایان آن ۹۸۵ ق، بود به کار برد و بدین ترتیب این اصطلاح از فضای حدیثی به کتب فقهی نیز راه یافت. پس از آن به ترتیب در کتاب‌های زُبدةالبیان _نوشته‌ شده در ۹۸۹ ق_ مُنتَقَی الجُمان و الوافیه _نوشته‌ شده در ۱۰۵۹ ق_ به کار رفت<ref>اقری، «چهار کتاب حدیثی امامیه و رواج اصطلاح «الکتب الأربعة»: نقدی بر دیدگاه اندرو نیومن».</ref>.
حدودا سه دهه بعد از این تاریخ، محقق اردبیلی این اصطلاح را در کتاب فقهی خود، مجمع الفائده و البرهان که آغاز نگارش آن سال ۹۷۷ ق، و پایان آن ۹۸۵ ق، بود به کار برد و بدین ترتیب این اصطلاح از فضای حدیثی به کتب فقهی نیز راه یافت. پس از آن به ترتیب در کتاب‌های زُبدةالبیان _نوشته‌ شده در ۹۸۹ ق_ مُنتَقَی الجُمان و الوافیه _نوشته‌ شده در ۱۰۵۹ ق_ به کار رفت<ref>اقری، «چهار کتاب حدیثی امامیه و رواج اصطلاح «الکتب الأربعة»: نقدی بر دیدگاه اندرو نیومن».</ref>.


== اعتبار کتب اربعه ==
== اعتبار کتب اربعه ==
فقهای شیعه، اعتبار کلی کتب اربعه را پذیرفته‌اند. [[شیخ انصاری]] بعید ندانسته که باور به اعتبار کتب معروف از جمله این کتاب‌ها، از ضروریات مذهب باشد. با این حال در میان عالمان شیعه، درباره قطعیت یا عدم قطعیت صدور و پس از آن درباره اعتبار و صحت تمام روایات اختلاف است. دراین‌باره می‌توان به سه دیدگاه اشاره کرد:
فقهای شیعه، اعتبار کلی کتب اربعه را پذیرفته‌اند. [[مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] بعید ندانسته که باور به اعتبار کتب معروف از جمله این کتاب‌ها، از ضروریات مذهب باشد. با این حال در میان عالمان شیعه، دربارۀ قطعیت یا عدم قطعیت صدور و پس از آن درباره اعتبار و صحت تمام روایات اختلاف است. در این‌ باره می‌توان به سه دیدگاه اشاره کرد: قطعیت صدور و اعتبار تمام روایات: اخباریان تمام روایات کتب اربعه را معتبر دانسته و انتساب همۀ روایات این کتب را به معصومان قطعی می‌دانند. دیدگاه [[سید مرتضی علم‌الهدی|سید مرتضی]] به نظر اخباریان نزدیک است. او اکثر اخبار این کتاب‌ها را متواتر یا قطعی‌الصدور می‌داند<ref>به نقل از حسن عاملی، معالم الاصول، ص۱۵۷.</ref>. صحت همۀ روایات و عدم قطعیت: برخی از فقها مانند: فاضل تونی، ملا احمد نراقی و میرزا [[محمد حسین نائینی]] قطعیت همۀ روایات کتب اربعه را نپذیرفته‌اند؛ اما به اعتبار روایات آن رأی داده‌اند. از [[سید ابوالقاسم خوئی|آیت‌الله خوئی]] نقل شده که خدشۀ سندی در روایات کتاب کافی، تلاش نافرجام افراد ناتوان است<ref>فاضل تونی، الوافیه فی أصول الفقه، ۱۴۱۵ق، ص۱۶۶.</ref>. ظنی بودن اکثر و حجیت موثوق السندها: رأی رایج فقیهان اصولی شیعه این است که غیر از اخبار معدود متواتر، دیگر اخبار کتاب کافی ظنی‌اند و تنها آن دسته که از نظر سند واجد شرایط اعتبارند، حجتند. اگرچه دربارۀ شرایط اعتبار خبر اختلاف است<ref>ملااحمد نراقی، مناهج، ص۱۶۶.</ref>.
قطعیت صدور و اعتبار تمام روایات: اخباریان تمام روایات کتب اربعه را معتبر دانسته و انتساب همه روایات این کتب را به معصومان قطعی می‌دانند. دیدگاه [[سید مرتضی]] به نظر اخباریان نزدیک است. او اکثر اخبار این کتاب‌ها را متواتر یا قطعی الصدور می‌داند<ref>به نقل از حسن عاملی، معالم الاصول، ص۱۵۷.</ref>.
صحت همه روایات و عدم قطعیت: برخی از فقها مانند: فاضل تونی ملا احمد نراقی و میرزا [[محمد حسین نائینی]] قطعیت همه روایات کتب اربعه را نپذیرفته‌اند اما به اعتبار روایات آن رأی داده‌اند. از آیت‌الله خویی نقل شده که خدشه سندی در روایات کتاب کافی، تلاش نافرجام افراد ناتوان است<ref>فاضل تونی، الوافیه فی أصول الفقه، ۱۴۱۵ق، ص۱۶۶.</ref>.
ظنی بودن اکثر و حجیت موثوق السندها: رأی رایج فقیهان اصولی شیعه این است که غیر از اخبار معدود متواتر، دیگر اخبار کتاب کافی ظنی‌اند و تنها آن دسته که از نظر سند واجد شرایط اعتبارند، حجتند. اگرچه درباره شرایط اعتبار خبر اختلاف است<ref>ملااحمد نراقی، مناهج، ص۱۶۶.</ref>.
== الکافی ==
== الکافی ==
کافی را شیخ ابوجعفر کلینی (درگذشت ۳۲۹ق) در زمان [[غیبت صغری]] نوشته است. کتاب شامل حدود ۱۶۰۰۰ حدیث است و سه بخش کلی دارد: اصول، فروع و روضه<ref>مدیر شانه‌چی، علم الحدیث، ۱۳۸۱ش، ۹۶و۹۷.</ref>. اصول کافی احادیث عقیدتی را دربر می‌گیرد، فروع کافی به روایات فقهی می‌پردازد، روضه کافی هم شامل مجموعه‌ای از احادیث متفرقه است.
[[پرونده:کتاب کافی.jpg|بی‌قاب|چپ|بندانگشتی|]]


== من لایحضره الفقیه ==
[[اصول کافی (کتاب)|کافی]] را شیخ ابوجعفر کلینی در زمان [[غیبت صغری]] نوشته است. این کتاب شامل حدود ۱۶۰۰۰ حدیث است و سه بخش کلی دارد: اصول، فروع و روضه<ref>مدیر شانه‌چی، علم الحدیث، ۱۳۸۱ش، ۹۶و۹۷.</ref>. اصول کافی احادیث عقیدتی را دربر می‌گیرد، فروع کافی به روایات فقهی می‌پردازد، روضه کافی هم شامل مجموعه‌ای از احادیث متفرقه است.
این کتاب نوشته شیخ صدوق (درگذشت ۳۸۱ق) است. حدود ۶۰۰۰ حدیث را شامل می‌شود که موضوع آنها مباحث فقهی و احکام عملی است. [[شیخ صدوق]] در این کتاب، احادیثی را آورده که صحیح می‌دانسته و خود بر اساس آنها فتوا می‌داده است.


== تهذیب الاَحکام ==  
=== «کافی» از منظر دانشمندان ===
تهذیب الاحکام نوشته شیخ طوسی (درگذشت ۴۶۰ق) است. این کتاب ۳۹۳ بخش و ۱۳۵۹۰ حدیث دارد و موضوع آن فقه است. [[شیخ طوسی]] این کتاب را در شرح و توضیح المقنعه اثر [[شیخ مفید]] و به دستور وی نگاشته است.
* [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]] می‌گوید:این کتاب، از برترین کتب شیعه بوده که دارای فایده‌های بسیار است.
* [[محمد بن مکی|شهید اول]] آن را کتابی در زمینۀ حدیث معرفی می‌کند که امامیه مانند آن را نیاورده است.
* [[محمد تقی مجلسی|محمدتقی مجلسی]] می‌نویسد: کتاب کافی از تمام کتب اصول، مضبوط‌تر و جامع‌تر است و بهترین و بزرگ‌ترین تألیف فرقه ناجیه (امامیه) است.
* [[محمدمحسن بن‌ علی ‌منزوی تهرانی|آقا بزرگ تهرانی]] می‌گوید: کافی کتابی است که در نقل حدیث از [[اهل بیت|اهل‌بیت (علیهم‌اسلام)]]، مانند آن نوشته نشده است.
* استرآبادی از قول دانشمندان و استادان خویش نقل می‌کند که برابر یا نزدیک کتاب کافی در اسلام نگاشته نشده است.
* [[سید ابوالقاسم خوئی|آیت‌الله خوئی]] از قول استادش [[محمد حسین نائینی|میرزا محمدحسین نائینی]]، مناقشه در اسناد روایات کافی را حرفه و ترفند عاجزان و ناتوانان خوانده است.


== الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار ==
== من لایحضره الفقیه ==  
شیخ طوسی این کتاب را پس از تهذیب الاحکام و به تقاضای برخی از شاگردانش نوشته است. او در این کتاب تنها روایات متعارض در مباحث گوناگون فقهی را جمع کرده است. به این جهت، کتاب شامل همه مباحث فقهی نیست<ref>ر. ک: مدیرشانه‌چی، تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۴۸و۱۵۰.</ref>.
[[پرونده:کتاب من لایحضره الفقیه.jpg|بی‌قاب|راست|بندانگشتی|]]
 
این کتاب نوشته [[شیخ صدوق]] است. حدود ۶۰۰۰ حدیث را شامل می‌شود که موضوع آنها مباحث فقهی و احکام عملی است. شیخ صدوق در این کتاب، احادیثی را آورده که صحیح می‌دانسته و خود بر اساس آنها فتوا می‌داده است.
'''کُتُب اَربعه''' یا اصول اربعه یا کتاب‌های چهارگانه، کتاب‌های [[حدیث]]ی اند که [[شیعیان]] آنها را معتبرترین منابع حدیثی خود می‌دانند.
 
== کتاب‌های حدیثی شیعه ==
در پهنه وسیع تاریخ اسلام الهام گیرندگان از مکتب حقایق ارزنده ائمّه(ع) کم نبودند که در ضبط [[احادیث]] کوشیدند. و به دنبال این تلاش پی‌گیر بود که توانستند از عصر حضرت [[علی بن ابی طالب]] تا زمان [[حسن بن علی (عسکری)]] و عصر [[غیبت کبرا]] حداقل چهار صد کتاب و رساله را به رشته تحریر در آورند که به هر یک از آنها اصل، و به مجموعشان «[[اصول اربعمائه]]» گفته می‌شود.
 
چهار هزار نفر از مشاهیر اهل دانش از [[جعفر بن محمد (صادق‌)]] روایت کردند و از جواب های آن حضرت چهار صد کتاب تصنیف کردند که به کتاب‌های «الأصول» شهرت یافت که اصحاب آن حضرت و اصحاب [[محمد بن علی (باقر العلوم)]] و [[موسی بن جعفر (کاظم)]] روایت کردند و فنّی از فنون دانش الهی نیست مگر این که در آن اصول بابی را به خود اختصاص داد.
 
برخی نیز گفته‏‌اند این کتاب‌ها محصول سه قرن از زمان [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)
]] تا زمان [[غیبت صغرا]] است. از عصر خود [[پیامبر]] تا اوائل عصر غیبت صغرا که ما این دوره را دوره (اصول اربعمائة:چهارصد رساله) می‌نامیم، در این دوره که حدود سه قرن طول کشید و تا بیش از دو قرن و نیم آن، خود معصوم(ع) مرجع عام بود در جامعه شیعه چهارصد کتاب در احکام دین تألیف شده بود و این کتاب‌ها همان سخنان صادر شده از [[معصوم]](ع) بود که در هر موضوع جمع‌آوری شده و از روی آن احکام عموم مردم بیان می‌شد.
 
== کتب اربعه ==
اصول اربعه یا کتب اربعه نام چهار مجموعه کتاب حدیثی است که از پراهمیت ترین کتاب‌های حدیثی نزد [[شیعه]] محسوب می‌شود.
 
به دلیل درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی اسلامی، سه تن از بزرگان شیعه، اقدام به گردآوری و نوشتن چهار مجموعه کتاب روایی کردند که به کتب اربعه معروف هستند و مؤلفان آنها را محمدین ثلاثه اول می‌نامند؛ زیرا اسامی هر سه محمد و کنیه هر سه ابوجعفر بوده است. این کتاب‌ها عبارت‌اند از:
 
1. الکافی:گردآوری شده توسط [[محمد بن یعقوب کلینی]] (متوفای 328 یا 329ق)، و 16199 حدیث دارد.
 
2. من لایحضره الفقیه:گردآوری شده توسط [[ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه]] قمی ملقب به [[شیخ صدوق]](متوفای 381ق) و 5963 حدیث دارد.
 
3. تهذیب الاحکام: گردآوری شده توسط [[ابوجعفر محمد بن الحسن طوسی]] معروف به [[شیخ طوسی]](متوفای 460ق) و 13590 حدیث دارد.
 
4. الاستبصار فِیمَا اختُلف مِن الاخبار: گردآوری شده توسط شیخ طوسی است و 5511 حدیث دارد.
 
کتب اربعه را جوامع حدیثی(اولیه) نیز می‌نامند.
 
== اعتبار کتب اربعه ==
فقهای شیعه اعتبار کلی کتب اربعه را پذیرفته‌اند تا اندازه ای که [[شیخ انصاری]] بعید ندانسته که باور به اعتبار این کتاب‌ها از از ضروریات مذهب باشد. با این حال در میان عالمان شیعه درباره قطعیت یا عدم قطعیت صدور و پس از آن درباره اعتبار و صحت تمام روایات اختلاف است. دراین‌باره می‌توان به سه دیدگاه اشاره کرد:
 
• قطعیت صدور و اعتبار تمام روایات: اخباریان تمام روایات کتب اربعه را معتبر دانسته و انتساب همه روایات این کتب را به معصومان قطعی می‌دانند. دیدگاه سید مرتضی به این نظر [[اخباریان]] نزدیک است. سید مرتضی اکثر اخبار را متواتر یا قطعی الصدور می‌داند.
 
• صحت همه روایات و عدم قطعیت: برخی از فقها مانند [[فاضل تونی]]، [[ملا احمد نراقی]]، [[محمد حسین نائینی]] با آنکه عدم قطعیت همه روایات کتب اربعه را نپذیرفته‌اند اما به اعتبار روایات آن رأی داده‌اند. از نایینی نقل شده که خدشه سندی در روایات کافی تلاش نافرجام افراد ناتوان است.
 
• ظنی بودن اکثر و حجیت موثوق السندها:رأی رایج فقیهان اصولی شیعه این است که غیر از اخبار معدود متواتر، دیگر اخبار کافی ظنی اند و تنها آن دسته که از نظر سند واجد شرایط اعتبارند، حجتند. اگرچه درباره شرایط اعتبار خبر اختلاف است.
 
امتیاز دیگر کتب اربعه این است که غالب روایات آن دارای سند صحیح و یا لااقل ممدوح و موثق باشند و حتی بعضی اخباری ها که تمام آن را صحیح می‌دانند. در هر روایت تمام راویان آن یا تمام آنها عادل و امامی اند، و یا بعضی افراد موثق و یا ممدوح هستند مرحوم صدوق در اوّل من لا یحضره الفقیه می‌فرماید:بینی و بین الله روایاتی را در اینجا نقل می‌کنم که بدان‌ها عمل می‌کنم،
 
عامل دیگر مقبولیّت ممتاز هر یک از مؤلفین کتب اربعه، در نزد شیعه است به گونه‌ای که شیخ طوسی به شیخ الطائفه معروف شده است و بعضی از علما معتقدند که امام زمان (عج) دربارة کتاب او فرمود:«الکافی، کاف شیعتنا» کتاب کافی شیعیان، را بس است. و این باعث عظمت و اعتبار او شده است و مرحوم صدوق هم از موفقیت بالایی برخوردار است چون علاوه بر سیصد کتابی که تألیف نموده است، ولادت او در غیبت صغری و به دعای امام زمان (عج) واقع شده است.
 
== الکافی ==
محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی معروف به ثقةالاسلام کلینی (م 328 هجری قمری)، از محدثان بزرگ شیعه است که در زمان غیبت صغرای امام مهدی (ع) به دنیا آمده و با برخی محدثان که بدون واسطه از امام حسن عسکری علیه‌السلام یا امام هادی علیه‌السلام حدیث شنیده اند، ملاقات کرده است. از کلینی بسیاری از محدثان بزرگ روایت نموده‌اند که از جمله می‌توان به ابن قولویه (مولف کامل الزیارات)، هارون بن موسی تلعکبری، ابوالفضل شیبانی و محمد بن ابراهیم نعمانی (صاحب الغیبة نعمانی) را نام برد.
 
کافی مهمترین اثر شیخ کلینی است و نجاشی مدت زمان تالیف آن را بیست سال گفته است. کلینی از جمله کسانی است که کلیه علمای رجال، وی را با عبارات موکد توثیق نموده‌اند.
 
نجاشی درباره‌اش می‌نویسد:«أوثق الناس فی الحدیث و أثبتهم»، موثق ترین و ثابت ترین کسان در حدیث است. و همین جمله را علامه حلی و ابن داوود تکرار می‌کنند. لذا کلینی به ثقه الاسلام معروف گردید.
 
علامه بحرالعلوم در رجال خود پس از ذکر روایت نبوی (که خداوند در رأس هر صد سال کسی را که دین را از اندلس تجدید کند برمی انگیزد.) می‌نویسد:ابن اثیر کلینی را مجدد مذهب امامیه در رأس قرن سوم شمرده.
 
آن گاه اضافه می‌کند:سخن این دانشمند کلام حقی است که [[خداوند]] بر زبانش جاری ساخته. کسی که در کافی، به دقت، نظر و تأمل کند برایش روشنی این سخن آشکار می‌گردد و می‌داند که وی مصداق این حدیث است. زیرا کافی کتاب مفیدی است که در تمام کتب حدیث نظیر ندارد. هم از لحاظ کثرت احادیث و حسن ترتیب و هم به واسطه ضبط در نقل. به علاوه که این کتاب در زمان غیبت صغری امام و پیش نظر سفراء آن حضرت در بیست سال انجام شده.
 
ابن طاووس حلی می‌گوید:توثیق و امانت کلینی مورد اتفاق همگان است. ابن حجر عسقلانی می‌گوید:کلینی از رؤسا فضلاء شیعه است در ایام مقتدر عباسی.
 
ملا [[محمدتقی مجلسی]] می‌گوید:حق این است که در میان علماء شیعه مانند کلینی نیامده است و هر که در اخبار و ترتیب کتاب او دقت کند درمی‌یابد که او از جانب خداوند تبارک و تعالی مؤید بوده است.
 
=== انگیزه تالیف ===
از حاصل گفتار شیخ بزرگوار مرحوم ثقة الاسلام کلینی در مقدمه همین کتاب چنین بدست می‏ آید که: یکی از شیعیان و برادران دینیش به او نامه نوشته و یا پیغام داده است که مردم زمان ما علم و دانش را رها کرده و در جهل و نادانی غوطه‏ ور شده‏ اند، نام خود را مسلمان گذاشته و از مقرّرات واقعی اسلام خبری ندارند. تنها از روی عادت و تقلید از نیاکان خود اعمالی را بنام دین انجام میدهند و در اعمال مهم و غیر مهم به عقل خود اکتفا می‌کنند. و از او خواسته است که به عنوان شخص آگاه به احادیث برای خود او و برای مردم زمانش کتابی بنویسید که مرجع همگان قرار گیرد. شیخ کلینی در پاسخ او می‌گوید:
 
و تو یادآور شدی که مطالبی برایت مشکل شده که بواسطه اختلاف روایات وارده در آنها حقیقت آنها را نمی‌فهمی و دانسته‏ ای که اختلاف روایت مربوط باختلاف علل و اسباب آنست و بدانشمند مورد اعتمادی که در این قسمت وارد باشد دسترسی نداری تا با او مذاکره و گفتگو کنی و گفتی که میخواهم کتابی داشته باشم که تمام‏ قسمت‌های علم دین در آن باشد که دانشجو را بی‏نیاز کند و مرجع هدایت خواه باشد و کسی که علم دین و عمل باخبار صحیح امامان صادق و سنتهای ثابته مورد عمل را خواهد از آن کتاب برگیرد و واجبات خدا و سنت پیغمبر (ص) را از روی آن کتاب انجام دهد و گفتی که اگر چنین کتابی باشد امیدوارم خدای تعالی به وسیله آن و به یاری و توفیق خویش برادران و هم مذهبان ما را اصلاح کند و بهدایتشان متوجه کند.
 
پس بدان ای برادر- که خدایت هدایت کند- کسی را نمیرسد که بنظر خویش روایات مختلفه‏ای را که از امامان علیهم السّلام رسیده است تشخیص دهد مگر بدستور خود امام علیه السّلام. و آن به یکی از سه راه است:
 
1- روایت را با قرآن بسنجید آن را که مطابق قرآنست بگیرید و آن را که مخالف است رد کنید
 
2- روایتی که مطابق گفتار عامه است رها کنید زیرا هدایت در مخالفت ایشانست
 
3- روایتی که مورد اتفاقست بگیرید زیرا در مورد اتفاق تردیدی نیست. و ما با این دستور فقط مقدار کمی از روایات را تشخیص می‌دهیم و (نسبت بباقی روایات مختلف) راهی وسیعتر و بااحتیاطتر از این نمیدانیم که علم آنها را بخود امام رد کنیم و دستور آسانی که امام علیه السّلام داده است بپذیریم که فرموده است:هر کدام از دو روایت مختلف را که گردن نهید برای شما جایز است. خدا را شکر که تألیف کتابی را که خواستی میسر کرد. امیدوارم چنان که خواستی باشد. اگر در آن کوتاهی رفته باشد در نیت ما که خیرخواهی است کوتاهی نبوده. زیرا خیر خواهی برادران و هم مذهبان بر ما واجب است بعلاوه ما امیدواریم که با مردم این زمان و آنها که تا پایان دنیا از این کتاب استفاده و بآن عمل می‌کنند در ثواب شریک باشیم‏.
 
=== علت نام‌گذاری ===
در علت نام‌گذاری کتاب به کافی دو نکته بیان شده است:
 
1. کلام خود کلینی در خطبه کتاب طهارت است که می‌گوید:این کتاب، برای همه فنون علم دین کافی است.
 
2. نام کتاب برگرفته از کلامی است که به امام زمان(عج) نسبت داده شده که فرمود:این کتاب، برای شیعیان ما کافی است. این جمله زمانی صادر گشته که کافی بر امام(ع) عرضه شده و ایشان آن را تحسین کرده است. (البته چنین حدیثی وجود ندارد و صرفاً یک ادعا است .)
 
=== کافی در کلام بزرگان ===
* شیخ مفید می‌گوید:این کتاب، از برترین کتب شیعه بوده که دارای فائده های بسیار است.
* شهید اول آن را کتابی در زمینه حدیث معرفی می‌کند که امامیه مانند آن را نیاورده است.
* محمدتقی مجلسی می‌نویسد:
 
کتاب کافی از تمام کتب اصول، مضبوطتر و جامعتر است و بهترین و بزرگ‌ترین تألیف فرقه ناجیه(امامیه) است.
 
* آقا بزرگ تهرانی می‌گوید:
 
کافی کتابی است که در نقل حدیث از اهل بیت(ع)، مانند آن نوشته نشده است.
 
* استرآبادی از قول دانشمندان و اساتید خویش نقل می‌کند که برابر یا نزدیک کتاب کافی در اسلام نگاشته نشده است.
* آیت‌الله خویی از قول استادش میرزا محمدحسین نائینی، مناقشه در اسناد روایات کافی را حرفه و ترفند عاجزان و ناتوانان خوانده است.
 
=== تألیفات شیخ کلینی ===
تألیفات شیخ کلینی، عبارت‌اند از:
 
1. کتاب «رسائل الائمة» (علیهم‌السلام) که سید بن طاووس مطالبی از آن را در کتاب «کشف المحجة» آورده است.
 
2. کتاب «الرد علی القرامطة».
 
3. کتاب «ما قیل فی الائمة من الشعر».
 
4. کتاب «الرجال».
 
5. کتاب «تعبیر الرؤیا».
 
6. کتاب «الکافی».
 
== من لایحضره الفقیه ==
محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، مشهور به«شیخ صدوق»، در سال 305 هجری قمری، در خاندان علم و تقوی، در شهر قم دیده به جهان گشود. (سال‎های 306 و 307 نیز برای ولادت شیخ ذکر شده است)
 
شیخ طوسی جریان ولادت وی را چنین نقل نموده:علی بن بابویه با دختر عموی خود ازدواج کرده بود; ولی از او فرزندی به دنیا نیامد. او در نامه‌ای از حضور شیخ ابوالقاسم، حسین بن روح تقاضا کرد تا از محضر حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه بخواهد برای او دعا کند تا خداوند اولاد صالح و فقیه به او عطا نماید. پس از گذشت مدتی از ناحیۀ آن حضرت این گونه جواب رسید:«تو از این همسرت صاحب فرزند نخواهی شد; ولی به زودی کنیزی دیلمیه نصیب تو می‌شود که از او دارای دو پسر فقیه خواهی گشت .»
 
شیخ صدوق از بزرگترین شخصیت های جهان اسلام و از برجسته‌ترین چهره‌های درخشان علم و فضیلت است. او که نزدیک به عصر ائمه علیهم‌السلام می‌زیست، با جمع‌آوری روایات اهل بیت علیهم‌السلام و تالیف کتاب‌های نفیس و با ارزش، خدمات ارزنده و کم‌نظیری به اسلام و تشیع کرد. شیخ صدوق بیش از بیست سال از دوران پر برکت حیات پدر را درک کرد و در این مدت از محضر پدر و سایر علمای قم کسب علم و حکمت کرد. او در سن 22 یا 23 سالگی بود که پدر بزرگوارش دار فانی را وداع کرد. از آن پس وظیفۀ سنگین نشر احادیث آل محمد صلی الله علیهم اجمعین و هدایت امت به عهدۀ وی قرار گرفت و دوران جدیدی از زندگی او آغاز گردید.
 
=== معرفی کتاب ===
مجموع روایات اهل البیت - علیهم‌السلام - درباره مسائل فقهی و احکام شرعی در این کتاب جمع شده است. مؤلف، روایات فقهی ای را که از دیدگاه خود صحیح و معتبر مى‌دانسته، جمع‌آوری نموده است. این کتاب یکی از ارزشمندترین منابع روایی شیعه به شمار می‌آید و یکی از چهار کتاب معتبر روایی شیعه است و هر مجتهد در اجتهاد و استنباط احکام شرعی باید به روایات آن توجه داشته باشد. این اثر از زمان نگارش مورد توجه و استقبال علمای شیعه قرار گرفته است و پیوسته در مجموعه‌های بزرگ و کوچک روایی به آن استناد نموده و از آن روایت نقل کرده‌اند.
 
=== انگیزه تالیف کتاب ===
شیخ صدوق این کتاب را به درخواست یکی از سادات بزرگوار شهر بلخ به نام شریف الدین ابو عبدالله محمد بن حسین، معروف به نعمت، نگاشته است. او از شیخ صدوق درخواست کرده بود که مانند کتابِ طبّی من لایحضره الطبیب، نوشته محمد بن زکریا رازی، او هم کتابی در علم فقه به نگارش درآورد تا مورد استفاده کسانی قرار گیرد که به علما و فقها ی بزرگ دسترسی ندارند و با مراجعه به آن بتوانند از احکام شرعی و وظایف خود آگاه گردند. شیخ نیز دعوت او را اجابت کرده است. شیخ صدوق می‌فرماید:«من در این کتاب بنا ندارم تا هرچه روایت شده را نقل نمایم؛ بلکه فقط آن روایاتی را نقل می‌کنم که آنها را صحیح و معتبر می‌دانم و به آن فتوا می‌دهم و عقیده دارم.
 
=== نظر علما درباره کتاب ===
* علامه بحرالعلوم بعد از تجلیل فراوان از مقام بلند شیخ صدوق می‌فرماید:برخی از اصحاب بزرگوار ما احادیث کتاب «من لایحضره الفقیه» را بر سایر کتب اربعه مقدم می‌دارند و این به علت این است که:
 
• مؤلف آن حافظه قوی و کم‌نظیری در زمینه حفظ احادیث داشته است؛
 
• بعد از کتاب کافی و با تأملات بیش تری تدوین شده است؛
 
• شیخ صدوق صحت روایات آن را تضمین کرده است. به همین دلائل، مراسیل آن را همانند مسانید پذیرفته‌اند.
 
* شیخ طوسی در معرفی شیخ صدوق می‌گوید:«او دانشمندی جلیل‌القدر و حافظ احادیث بود. از احوال رجال، کاملا آگاه و در عرصه احادیث، نقادی عالی مقام به شمار می‌آمد. در میان بزرگان قم، از نظر حفظ احادیث و کثرت معلومات، مانند نداشت و در حدود سیصد کتاب نوشته است».
 
=== موضوعات کتاب ===
مسئله آب ها و طهارت و نجاست آن، نماز، روزه، زکات و سایر مسائل مالی، احکام قضاوت، انواع مشاغل، مکاسب و معاملات، احکام ازدواج و طلاق، احکام ارث، حج و آداب سفرهای واجب و غیرواجب، بحث گناهان کبیره و صغیره، حدود و مجازات های شرعی، وصیت و... از موضوعات مطرح شده در این کتاب گرانسنگ می‌باشد.
 
=== تألیفات شیخ صدوق ===
پاره‌ای از تألیفات شیخ صدوق، عبارت‌اند از:
 
1. کتاب «علل الشرایع».
 
2. کتاب «عیون اخبار الرضا» و کتاب «الامالی».


4. کتاب «الخصال».
=== «من لایحضره الفقیه» از منظر دانشمندان ===
* [[سید محمد مهدی‌ طباطبایی بحر العلوم|علامه بحرالعلوم]] بعد از تجلیل فراوان از مقام بلند [[شیخ صدوق]] می‌فرماید: برخی از اصحاب بزرگوار ما احادیث کتاب «من لایحضره الفقیه» را بر سایر کتب اربعه مقدم می‌دارند و این به علت این است که: مؤلف آن حافظه قوی و کم‌نظیری در زمینه حفظ احادیث داشته است؛
بعد از کتاب کافی و با تأملات بیشتری تدوین شده است؛ شیخ صدوق صحت روایات آن را تضمین کرده است. به همین دلائل، مراسیل آن را همانند مسانید پذیرفته‌اند.
* [[شیخ طوسی]] در معرفی شیخ صدوق می‌گوید: «او دانشمندی جلیل‌القدر و حافظ احادیث بود. از احوال رجال، کاملا آگاه و در عرصه احادیث، نقادی عالی مقام به شمار می‌آمد. در میان بزرگان قم، از نظر حفظ احادیث و کثرت معلومات، مانند نداشت و در حدود سیصد کتاب نوشته است».


5. کتاب «ثواب الاعمال».
== تهذیب الاحکام ==
[[پرونده:کتاب تهذیب الاحکام.jpg|بی‌قاب|چپ|بندانگشتی|]]


6. کتاب «من لا یحضره الفقیه».
تهذیب الاحکام نوشته [[شیخ طوسی]] است. این کتاب ۳۹۳ بخش و ۱۳۵۹۰ حدیث دارد و موضوع آن فقه است. [[شیخ طوسی]] این کتاب را در شرح و توضیح المقنعه اثر [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]] و به دستور وی نگاشته است.


== تهذیب الاحکام ==
این کتاب یکی از معتبرترین مجموعه‌های روایی شیعه و سومین کتاب از کتب اربعه است و مورد قبول تمام علما و فقهای شیعه می‌باشد. شیخ طوسی این کتاب را در شرح و توضیح کتاب المقنعه از شیخ مفید، استاد بزرگ خود و به دستور ایشان نگاشته است. تهذیب الاحکام شامل مجموعه روایات فقهی و احکام شرعی است که از اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام روایت شده است.  
این کتاب یکی از معتبرترین مجموعه‌های روایی شیعه و سومین کتاب از کتب اربعه است و مورد قبول تمام علماء و فقهای شیعه می‌باشد. شیخ طوسی این کتاب را در شرح و توضیح کتاب المقنعه از شیخ مفید، استاد بزرگ خود و به دستور ایشان نگاشته است. تهذیب الاحکام شامل مجموعه روایات فقهی و احکام شرعی است که از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام روایت شده است.  


کتاب تهذیب الاحکام، شامل تمام روایات فروع و احکام شرعی است و برای فقیه و مجتهدی که بخواهد اجتهاد نماید، بیشتر روایات مورد نیاز را فراهم آورده است. این کتاب شامل مباحث فقهی، اصولی، رجالی و بسیاری از مباحث سودمند دیگر است.
کتاب تهذیب الاحکام، شامل تمام روایات فروع و احکام شرعی است و برای فقیه و مجتهدی که بخواهد اجتهاد نماید، بیشتر روایات مورد نیاز را فراهم آورده است. این کتاب شامل مباحث فقهی، اصولی، رجالی و بسیاری از مباحث سودمند دیگر است.
خط ۱۷۸: خط ۴۵:
شیخ در این کتاب به مباحث اصول عقاید اشاره نکرده و فقط به بیان فروع و احکام شرعی، یعنی از اول تا آخر فقه و از کتاب طهارت تا کتاب دیات، پرداخته است. ترتیب عنوان های این کتاب، همانند کتاب المقنعه است.
شیخ در این کتاب به مباحث اصول عقاید اشاره نکرده و فقط به بیان فروع و احکام شرعی، یعنی از اول تا آخر فقه و از کتاب طهارت تا کتاب دیات، پرداخته است. ترتیب عنوان های این کتاب، همانند کتاب المقنعه است.


ادله ای که شیخ طوسی در این کتاب به آنها استدلال می‌کند، برگرفته از قرآن (ظاهر، صریح، محتوا، دلیل و یا معنای قرآن)، احادیث قطعی (مانند خبر متواتر و اخبار دارای قرائن قطعی دال بر صحت آنها) و اجماع مسلمین و یا اجماع علمای شیعه است و در آخر به روایات مشهور میان اصحاب نیز اشاره دارد. البته شیخ به روایات مخالف و به وجه جمع یا وجه فساد آنها مانند ضعف سند یا عمل اصحاب برخلاف آن نیز اشاره کرده است. این کتاب شامل 393 باب و 13590 حدیث است.
ادله‌ای که شیخ طوسی در این کتاب به آنها استدلال می‌کند، برگرفته از قرآن (ظاهر، صریح، محتوا، دلیل و یا معنای قرآن)، احادیث قطعی (مانند خبر متواتر و اخبار دارای قرائن قطعی دال بر صحت آنها) و اجماع مسلمین و یا اجماع علمای شیعه است و در آخر به روایات مشهور میان اصحاب نیز اشاره دارد. البته شیخ به روایات مخالف و به وجه جمع یا وجه فساد آنها مانند ضعف سند یا عمل اصحاب برخلاف آن نیز اشاره کرده است. این کتاب شامل 393 باب و 13590 حدیث است.


در آخر کتاب مشیخه آمده و آن، سند شیخ طوسی به کتاب‌هایی است که از آنها روایت نقل کرده است. بر مشیخه کتاب تهذیب نیز شرح هایی نگاشته شده است؛ مانند شرح علامه سیدهاشم توبلی به نام تنبیه الأریب و تذکره اللبیب فی ایضاح رجال التهذیب.
در آخر کتاب مشیخه آمده و آن، سند شیخ طوسی به کتاب‌هایی است که از آنها روایت نقل کرده است. بر مشیخه کتاب تهذیب نیز شرح هایی نگاشته شده است؛ مانند شرح علامه سیدهاشم توبلی به نام تنبیه الأریب و تذکره اللبیب فی ایضاح رجال التهذیب.


=== شیوه نگارش ===
== الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار ==  
شیخ طوسی در این کتاب:1- به مباحث اصول عقاید اشاره‌ای ندارد و فقط به بیان فروع و احکام شرعی یعنی از اول تا آخر فقه و از کتاب طهارت تا کتاب دیات پرداخته است.
[[پرونده:کتاب الاستبصار.jpg|بی‌قاب|راست|بندانگشتی|]]
 
[[شیخ طوسی]] این کتاب را پس از تهذیب الاحکام و به تقاضای برخی از شاگردانش نوشته است. او در این کتاب تنها روایات متعارض در مباحث گوناگون فقهی را جمع کرده است. به این جهت، کتاب شامل همۀ مباحث فقهی نیست<ref>ر. ک: مدیرشانه‌چی، تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۴۸و۱۵۰.</ref>.
2- ترتیب عنوان های این کتاب همان ترتیب عنوان های کتاب المقنعه شیخ مفید است.
 
3- ادله ای که شیخ طوسی در این کتاب به آنها استدلال می‌کند:
 
از قرآن، ظاهر، صریح، فحوا، دلیل و یا معنای قرآن است. از روایات، احادیث قطعی مانند خبر متواتر و اخبار دارای قرائن قطعی دال بر صحت آنها است. از اجماع، به اجماع مسلمین و یا اجماع علمای شیعه است و در آخر به روایات مشهور میان اصحاب نیز اشاره دارد.
 
4- شیخ طوسی به روایات مخالف اشاره کرده و به وجه جمع یا وجه فساد آنها مانند ضعف سند یا عمل اصحاب به خلاف آن نیز اشاره می‌کند. تاریخ نگارش شیخ طوسی از سال 410 هجری، در سن 25 سالگی شروع به نگارش این کتاب کرده است. وی کتاب طهارت و صلات را در زمان حیات استاد خود شیخ مفید نگاشته است، یعنی تا قبل از 413 هجری و بقیه آن را بعد از آن زمان به اتمام رسانده است. شیخ طوسی این کتاب را قبل از کتاب استبصار نگاشته است.
 
== الاستبصار فِیمَا اختُلف مِن الاخبار ==
این کتاب مشتمل بر احادیث فقهی است و مختصرتر از تهذیب الاحکام است. ترتیب ابواب الاستبصار بدین صورت است که دو جزء نخست آن (بخش اول و دوم) به مباحث عبادات (به جز جهاد) و جزء اخیر (بخش سوم) به دیگر ابواب فقهی مانند عقود، ایقاعات، احکام تا حدود و دیات اختصاص داده شده است.
این کتاب مشتمل بر احادیث فقهی است و مختصرتر از تهذیب الاحکام است. ترتیب ابواب الاستبصار بدین صورت است که دو جزء نخست آن (بخش اول و دوم) به مباحث عبادات (به جز جهاد) و جزء اخیر (بخش سوم) به دیگر ابواب فقهی مانند عقود، ایقاعات، احکام تا حدود و دیات اختصاص داده شده است.


خط ۱۹۹: خط ۵۷:


شیخ طوسی در دو جزء نخست تقریبا این احادیث را با اسانید آنها ثبت و ضبط کرده است اما در جزء اخیر، اسانید به اختصار آمده، و به سبک کتاب تهذیب الاحکام و بیش تر به سبک ابن بابویه در کتاب من لایحضره الفقیه، اسناد روایات به اصول روایی در پایان اثر آمده است.
شیخ طوسی در دو جزء نخست تقریبا این احادیث را با اسانید آنها ثبت و ضبط کرده است اما در جزء اخیر، اسانید به اختصار آمده، و به سبک کتاب تهذیب الاحکام و بیش تر به سبک ابن بابویه در کتاب من لایحضره الفقیه، اسناد روایات به اصول روایی در پایان اثر آمده است.
== کتاب‌های حدیثی شیعه ==
در پهنۀ وسیع تاریخ اسلام الهام گیرندگان از مکتب حقایق ارزندۀ [[ائمه|ائمه (علیهم‌السلام)]] کم نبودند که در ضبط [[حدیث|احادیث]] کوشیدند. و به دنبال این تلاش پی‌گیر بود که توانستند از عصر [[علی بن ابی‌طالب|حضرت علی بن ابی طالب (علیه‌السلام)]] تا زمان [[حسن بن علی (عسکری)|امام حسن عسکری (علیه‌السلام)]] و عصر [[غیبت کبری]] حداقل چهارصد کتاب و رساله را به رشته تحریر در آورند که به هر یک از آنها اصل، و به مجموعشان «اصول اربعمائه» گفته می‌شود.


=== هدف از تألیف ===
چهار هزار نفر از مشاهیر اهل دانش از [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق‌ (علیه‌السلام)]] روایت کردند و از جواب‌های آن حضرت چهارصد کتاب تصنیف کردند که به کتاب‌های «الأصول» شهرت یافت که اصحاب آن حضرت و اصحاب [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر (علیه‌السلام)]] و [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم (علیه‌السلام)]] روایت کردند و فنی از فنون دانش الهی نیست مگر اینکه در آن اصول بابی را به خود اختصاص داد.
برخی از علما و شاگردان شیخ طوسی از ایشان درخواست کردند تا کتابی بنویسد که در آن روایات متعارض و مخالف را جمع‌آوری کند و به بررسی آنها بپردازد و روایات صحیح و غیر صحیح را مشخص نماید. شیخ طوسی در این کتاب ابتدا روایاتی را که معتبر و صحیح می‌داند، آورده و سپس به روایات مخالف اشاره کرده و سعی داشته که روایتی را از قلم نیندازد، پس از آن نیز به جمع میان روایات و بررسی آنها پرداخته است.


=== شیوه تألیف ===
برخی نیز گفته‏‌اند این کتاب‌ها محصول سه قرن از زمان [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)]] تا زمان [[غیبت صغری]] است. از عصر خود پیامبر تا اوائل عصر غیبت صغری که ما این دوره را دوره (اصول اربع‌مائة: چهارصد رساله) می‌نامیم، در این دوره که حدود سه قرن طول کشید و تا بیش از دو قرن و نیم آن، خود معصوم مرجع عام بود در جامعۀ شیعه چهارصد کتاب در احکام دین تألیف شده بود و این کتاب‌ها همان سخنان صادر شده از [[معصوم]] بود که در هر موضوع جمع‌آوری شده و از روی آن احکام عموم مردم بیان می‌شد.
طوسی در این اثر علاوه بر این که احادیث مربوط به هر باب را در یکجا فراهم آورده، به نقد و بررسی سندی و محتوایی آنها نیز عنایت داشته، و در باب باب آن پیشنهاد خود را برای رفع ناهمخوانی ظاهری میان احادیث، یا ترجیح گروهی از روایات بر گروهی دیگر ارائه کرده است. شیوه‌های جمع بین احادیث و رفع ناهمخوانی ها که در فقه شیخ طوسی جایگاهی ویژه دارد، به خصوص در کتاب الاستبصار او بازتاب یافته است.


از همین رو، این کتاب را نمی‌باید تنها یک مجموعه محض از احادیث به شمار آورد و ارزش فقهی آن را از نظر دور داشت. ترتیب ابواب الاستبصار نیز همانند دیگر کتب اربعه، برپایه طبقه بندی معمول در آثار فقهی صورت گرفته است.
== جستارهای وابسته ==
* [[محمد بن علی بن بابویه قمی]]
* [[محمد بن محمد بن نعمان]]
* [[محمد بن حسن طوسی]]
* [[محمد بن یعقوب کلینی]]


اگرچه شیخ طوسی در تألیف الاستبصار تا حد زیادی بر تألیف پیشین خود - تهذیب الاحکام - اتکا داشته است، اما الاستبصار از نظر هدف کلی تألیف، هم از دیدگاه باب بندی و هم از نظر شیوه ترتیب احادیث در هر باب ویژگی‌های خود را داراست و اثری مستقل شناخته می‌شود.
== پیوند به بیرون ==
 
*[http://lib.eshia.ir/11005/1/0 مطالعهٔ ''کافی'' در کتابخانهٔ فقاهت].
این استقلال در فهرستی که مؤلف از آثار خود به دست داده است و هم در کلام عالم معاصرش نجاشی به روشنی تأیید شده است.
*[http://lib.eshia.ir/11021/1/0 مطالعهٔ ''من لایحضره الفقیه'' در کتابخانهٔ فقاهت].
 
*[http://lib.eshia.ir/10083 مطالعهٔ ''تهذیب الاحکام'' در کتابخانهٔ فقاهت].
=== ویژگی‌ها ===
*[http://lib.eshia.ir/11002 مطالعهٔ ''الاستبصار'' در کتابخانهٔ فقاهت].
• این کتاب اولین کتابی می‌باشد که برای جمع بین روایات مخالف نگاشته شده است.
 
 
== پانویس ==
• کتاب استبصار، علاوه بر اعتبار بالا، از جامعیت خوبی نیز برخوردار است، به حدی که ابن طاووس می‌گوید:اگر درباره مسئله ای روایت مخالف باشد، حتماً در کتاب استبصار نیز باید به آن اشاره شده باشد.
{{پانویس}}
 
در آغاز هر باب، نخست به روایات معتبر یا مورد قبول اشاره شده و پس از آن روایات دیگر مطرح شده‌اند.
 
• کتاب شامل همه ابواب فقهی نیست و فقط به ابوابی اشاره می‌کند که در آن روایات مخالفی وارد شده باشد، ولی ترتیب ابواب به ترتیب ابواب کتاب‌های فقهی است، یعنی از کتاب طهارت شروع شده و به کتاب دیات پایان می‌پذیرد


== منابع ==
== منابع ==
[https://wikiporsesh.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%D9%87_%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87 سایت ویکی پرسش]
* ر. ک: [[الغدیر (کتاب)|کتاب الغدیر]]؛ [[عبدالحسین امینی]].
 
* ر.ک: علم الحدیث؛ مدیر شانه‌چی.
 
* [https://wikiporsesh.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%D9%87_%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87 سایت ویکی پرسش].
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:کتاب‌ها]]
[[رده:کتاب‌ها]]
[[رده:کتاب‌های شیعه]]
[[رده:کتاب‌های شیعه]]
[[رده:منابع روایی شیعه]]
[[رده:منابع روایی شیعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۶

کتاب های چهارگانه شیعه.jpg

کتاب‌های چهارگانه شیعه یا اصول اربعه معروف به «کتب اربعه»، چهار کتاب حدیثی است که شیعیان آنها را معتبرترین منابع حدیثی خود می‌دانند. کتاب‌های چهارگانۀ شیعه عبارت‌اند از: الکافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب الاحکام و الاستبصار. کتاب کافی نوشته کلینی و من لایحضره الفقیه تألیف شیخ صدوق است. تهذیب الاحکام و استبصار را هم شیخ طوسی نگاشته است. نخستین بار شهید ثانی در یک اجازۀ روایت از اصطلاح کتب اربعه برای اشاره به این چهار کتاب استفاده کرد. پس از آن این اصطلاح در متون فقهی به کار رفت و به تدریج رواج یافت. برخی از علمای شیعه همه احادیث کتب اربعه را معتبر می‌دانند؛ اما بیشتر آنها آن دسته از احادیث آنها را می‌پذیرند که یا مُتواتِر یا دارای سند معتبری باشد. به دلیل درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی اسلامی، سه تن از بزرگان شیعه، اقدام به گردآوری و نوشتن چهار مجموعه کتاب روایی کردند که به کتب اربعه معروف هستند و مؤلفان آنها را محمدین ثلاثه اول می‌نامند؛ زیرا اسامی هر سه محمد و کنیه هر سه ابوجعفر بوده است.

جایگاه

شیعیان، چهار کتاب کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضر را معتبرترین منابع حدیثی خود می‌دانند و از آنها با عنوان «کتب اربعه» «کتاب‌های چهارگانه» یاد می‌کنند. البته بیشتر علمای شیعه، عمل به همه روایات این کتا‌ب‌ها را واجب نمی‌دانند و برای عمل به آنها سندها و دلالت‌های روایات را بررسی می‌کنند[۱].

پیشینه

شهید ثانی نخستین عالمی است که اصطلاح کتب اربعه را برای این چهار کتاب به کار برده است. او در سال ۹۵۰ ق، در اجازه روایتی، اصطلاح «کتب الحدیث الأربعة» را به کار برد. سپس در چند اجازه روایت دیگر از عبارت: «الکُتُب الأربَعَة» استفاده کرد. حدودا سه دهه بعد از این تاریخ، محقق اردبیلی این اصطلاح را در کتاب فقهی خود، مجمع الفائده و البرهان که آغاز نگارش آن سال ۹۷۷ ق، و پایان آن ۹۸۵ ق، بود به کار برد و بدین ترتیب این اصطلاح از فضای حدیثی به کتب فقهی نیز راه یافت. پس از آن به ترتیب در کتاب‌های زُبدةالبیان _نوشته‌ شده در ۹۸۹ ق_ مُنتَقَی الجُمان و الوافیه _نوشته‌ شده در ۱۰۵۹ ق_ به کار رفت[۲].

اعتبار کتب اربعه

فقهای شیعه، اعتبار کلی کتب اربعه را پذیرفته‌اند. شیخ انصاری بعید ندانسته که باور به اعتبار کتب معروف از جمله این کتاب‌ها، از ضروریات مذهب باشد. با این حال در میان عالمان شیعه، دربارۀ قطعیت یا عدم قطعیت صدور و پس از آن درباره اعتبار و صحت تمام روایات اختلاف است. در این‌ باره می‌توان به سه دیدگاه اشاره کرد: قطعیت صدور و اعتبار تمام روایات: اخباریان تمام روایات کتب اربعه را معتبر دانسته و انتساب همۀ روایات این کتب را به معصومان قطعی می‌دانند. دیدگاه سید مرتضی به نظر اخباریان نزدیک است. او اکثر اخبار این کتاب‌ها را متواتر یا قطعی‌الصدور می‌داند[۳]. صحت همۀ روایات و عدم قطعیت: برخی از فقها مانند: فاضل تونی، ملا احمد نراقی و میرزا محمد حسین نائینی قطعیت همۀ روایات کتب اربعه را نپذیرفته‌اند؛ اما به اعتبار روایات آن رأی داده‌اند. از آیت‌الله خوئی نقل شده که خدشۀ سندی در روایات کتاب کافی، تلاش نافرجام افراد ناتوان است[۴]. ظنی بودن اکثر و حجیت موثوق السندها: رأی رایج فقیهان اصولی شیعه این است که غیر از اخبار معدود متواتر، دیگر اخبار کتاب کافی ظنی‌اند و تنها آن دسته که از نظر سند واجد شرایط اعتبارند، حجتند. اگرچه دربارۀ شرایط اعتبار خبر اختلاف است[۵].

الکافی

کتاب کافی.jpg

کافی را شیخ ابوجعفر کلینی در زمان غیبت صغری نوشته است. این کتاب شامل حدود ۱۶۰۰۰ حدیث است و سه بخش کلی دارد: اصول، فروع و روضه[۶]. اصول کافی احادیث عقیدتی را دربر می‌گیرد، فروع کافی به روایات فقهی می‌پردازد، روضه کافی هم شامل مجموعه‌ای از احادیث متفرقه است.

«کافی» از منظر دانشمندان

  • شیخ مفید می‌گوید:این کتاب، از برترین کتب شیعه بوده که دارای فایده‌های بسیار است.
  • شهید اول آن را کتابی در زمینۀ حدیث معرفی می‌کند که امامیه مانند آن را نیاورده است.
  • محمدتقی مجلسی می‌نویسد: کتاب کافی از تمام کتب اصول، مضبوط‌تر و جامع‌تر است و بهترین و بزرگ‌ترین تألیف فرقه ناجیه (امامیه) است.
  • آقا بزرگ تهرانی می‌گوید: کافی کتابی است که در نقل حدیث از اهل‌بیت (علیهم‌اسلام)، مانند آن نوشته نشده است.
  • استرآبادی از قول دانشمندان و استادان خویش نقل می‌کند که برابر یا نزدیک کتاب کافی در اسلام نگاشته نشده است.
  • آیت‌الله خوئی از قول استادش میرزا محمدحسین نائینی، مناقشه در اسناد روایات کافی را حرفه و ترفند عاجزان و ناتوانان خوانده است.

من لایحضره الفقیه

کتاب من لایحضره الفقیه.jpg

این کتاب نوشته شیخ صدوق است. حدود ۶۰۰۰ حدیث را شامل می‌شود که موضوع آنها مباحث فقهی و احکام عملی است. شیخ صدوق در این کتاب، احادیثی را آورده که صحیح می‌دانسته و خود بر اساس آنها فتوا می‌داده است.

«من لایحضره الفقیه» از منظر دانشمندان

  • علامه بحرالعلوم بعد از تجلیل فراوان از مقام بلند شیخ صدوق می‌فرماید: برخی از اصحاب بزرگوار ما احادیث کتاب «من لایحضره الفقیه» را بر سایر کتب اربعه مقدم می‌دارند و این به علت این است که: مؤلف آن حافظه قوی و کم‌نظیری در زمینه حفظ احادیث داشته است؛

بعد از کتاب کافی و با تأملات بیشتری تدوین شده است؛ شیخ صدوق صحت روایات آن را تضمین کرده است. به همین دلائل، مراسیل آن را همانند مسانید پذیرفته‌اند.

  • شیخ طوسی در معرفی شیخ صدوق می‌گوید: «او دانشمندی جلیل‌القدر و حافظ احادیث بود. از احوال رجال، کاملا آگاه و در عرصه احادیث، نقادی عالی مقام به شمار می‌آمد. در میان بزرگان قم، از نظر حفظ احادیث و کثرت معلومات، مانند نداشت و در حدود سیصد کتاب نوشته است».

تهذیب الاحکام

کتاب تهذیب الاحکام.jpg

تهذیب الاحکام نوشته شیخ طوسی است. این کتاب ۳۹۳ بخش و ۱۳۵۹۰ حدیث دارد و موضوع آن فقه است. شیخ طوسی این کتاب را در شرح و توضیح المقنعه اثر شیخ مفید و به دستور وی نگاشته است.

این کتاب یکی از معتبرترین مجموعه‌های روایی شیعه و سومین کتاب از کتب اربعه است و مورد قبول تمام علما و فقهای شیعه می‌باشد. شیخ طوسی این کتاب را در شرح و توضیح کتاب المقنعه از شیخ مفید، استاد بزرگ خود و به دستور ایشان نگاشته است. تهذیب الاحکام شامل مجموعه روایات فقهی و احکام شرعی است که از اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام روایت شده است.

کتاب تهذیب الاحکام، شامل تمام روایات فروع و احکام شرعی است و برای فقیه و مجتهدی که بخواهد اجتهاد نماید، بیشتر روایات مورد نیاز را فراهم آورده است. این کتاب شامل مباحث فقهی، اصولی، رجالی و بسیاری از مباحث سودمند دیگر است.

شیخ در این کتاب به مباحث اصول عقاید اشاره نکرده و فقط به بیان فروع و احکام شرعی، یعنی از اول تا آخر فقه و از کتاب طهارت تا کتاب دیات، پرداخته است. ترتیب عنوان های این کتاب، همانند کتاب المقنعه است.

ادله‌ای که شیخ طوسی در این کتاب به آنها استدلال می‌کند، برگرفته از قرآن (ظاهر، صریح، محتوا، دلیل و یا معنای قرآن)، احادیث قطعی (مانند خبر متواتر و اخبار دارای قرائن قطعی دال بر صحت آنها) و اجماع مسلمین و یا اجماع علمای شیعه است و در آخر به روایات مشهور میان اصحاب نیز اشاره دارد. البته شیخ به روایات مخالف و به وجه جمع یا وجه فساد آنها مانند ضعف سند یا عمل اصحاب برخلاف آن نیز اشاره کرده است. این کتاب شامل 393 باب و 13590 حدیث است.

در آخر کتاب مشیخه آمده و آن، سند شیخ طوسی به کتاب‌هایی است که از آنها روایت نقل کرده است. بر مشیخه کتاب تهذیب نیز شرح هایی نگاشته شده است؛ مانند شرح علامه سیدهاشم توبلی به نام تنبیه الأریب و تذکره اللبیب فی ایضاح رجال التهذیب.

الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار

کتاب الاستبصار.jpg

شیخ طوسی این کتاب را پس از تهذیب الاحکام و به تقاضای برخی از شاگردانش نوشته است. او در این کتاب تنها روایات متعارض در مباحث گوناگون فقهی را جمع کرده است. به این جهت، کتاب شامل همۀ مباحث فقهی نیست[۷]. این کتاب مشتمل بر احادیث فقهی است و مختصرتر از تهذیب الاحکام است. ترتیب ابواب الاستبصار بدین صورت است که دو جزء نخست آن (بخش اول و دوم) به مباحث عبادات (به جز جهاد) و جزء اخیر (بخش سوم) به دیگر ابواب فقهی مانند عقود، ایقاعات، احکام تا حدود و دیات اختصاص داده شده است.

برپایه آماری که مؤلف خود از احادیث یاد شده در الاستبصار به دست داده، شمار آنها 5511 است، حال آن که در چاپ تحقیقی از کتاب الاستبصار، شماره احادیث به 5558 حدیث بالغ شده است و چنین اختلافی در شماره می‌تواند به شیوه شمارش درمورد پاره‌ای از احادیث خاص مربوط گردد.

شیخ طوسی در دو جزء نخست تقریبا این احادیث را با اسانید آنها ثبت و ضبط کرده است اما در جزء اخیر، اسانید به اختصار آمده، و به سبک کتاب تهذیب الاحکام و بیش تر به سبک ابن بابویه در کتاب من لایحضره الفقیه، اسناد روایات به اصول روایی در پایان اثر آمده است.

کتاب‌های حدیثی شیعه

در پهنۀ وسیع تاریخ اسلام الهام گیرندگان از مکتب حقایق ارزندۀ ائمه (علیهم‌السلام) کم نبودند که در ضبط احادیث کوشیدند. و به دنبال این تلاش پی‌گیر بود که توانستند از عصر حضرت علی بن ابی طالب (علیه‌السلام) تا زمان امام حسن عسکری (علیه‌السلام) و عصر غیبت کبری حداقل چهارصد کتاب و رساله را به رشته تحریر در آورند که به هر یک از آنها اصل، و به مجموعشان «اصول اربعمائه» گفته می‌شود.

چهار هزار نفر از مشاهیر اهل دانش از امام صادق‌ (علیه‌السلام) روایت کردند و از جواب‌های آن حضرت چهارصد کتاب تصنیف کردند که به کتاب‌های «الأصول» شهرت یافت که اصحاب آن حضرت و اصحاب امام باقر (علیه‌السلام) و امام کاظم (علیه‌السلام) روایت کردند و فنی از فنون دانش الهی نیست مگر اینکه در آن اصول بابی را به خود اختصاص داد.

برخی نیز گفته‏‌اند این کتاب‌ها محصول سه قرن از زمان محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا) تا زمان غیبت صغری است. از عصر خود پیامبر تا اوائل عصر غیبت صغری که ما این دوره را دوره (اصول اربع‌مائة: چهارصد رساله) می‌نامیم، در این دوره که حدود سه قرن طول کشید و تا بیش از دو قرن و نیم آن، خود معصوم مرجع عام بود در جامعۀ شیعه چهارصد کتاب در احکام دین تألیف شده بود و این کتاب‌ها همان سخنان صادر شده از معصوم بود که در هر موضوع جمع‌آوری شده و از روی آن احکام عموم مردم بیان می‌شد.

جستارهای وابسته

پیوند به بیرون

پانویس

  1. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۳۸۳-۳۸۴.
  2. اقری، «چهار کتاب حدیثی امامیه و رواج اصطلاح «الکتب الأربعة»: نقدی بر دیدگاه اندرو نیومن».
  3. به نقل از حسن عاملی، معالم الاصول، ص۱۵۷.
  4. فاضل تونی، الوافیه فی أصول الفقه، ۱۴۱۵ق، ص۱۶۶.
  5. ملااحمد نراقی، مناهج، ص۱۶۶.
  6. مدیر شانه‌چی، علم الحدیث، ۱۳۸۱ش، ۹۶و۹۷.
  7. ر. ک: مدیرشانه‌چی، تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۴۸و۱۵۰.

منابع