نقابت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''نقابت''' تشکیلاتی بود که خلفای عباسی برای سرپرستی [[سادات]] و [[بنی هاشم]] پدیدآوردند<ref>[https://www.magiran.com/paper/1571853 نقابت و نقیبان]</ref>.
'''نقابت''' تشکیلاتی بود که خلفای عباسی برای سرپرستی [[سادات]] و [[بنی‌هاشم]] پدیدآوردند<ref>[https://www.magiran.com/paper/1571853 نقابت و نقیبان]</ref>.
نقیب‌الممالک، در دیوان نقابت، یک لقب و منصب است که از زمان [[خلافت عباسی]] وجود داشته و در دورهٔ [[قاجار]]، هم به شکل منصب و هم به شکل لقبِ اعطایی مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است. در دربار قاجار، سه منصب مرتبط با نقابت وجود داشته‌است: نقیب‌الممالک، نقیب‌الاشراف، و نقیب‌السادات. ریاست و نظارت بر کار نقیبان بر عهدهٔ نقیب‌الممالک بوده‌است. نقیب‌الممالک نام یک منصب بوده؛ به همین دلیل، وجود چندین نقیب‌الممالک به‌طور هم‌زمان ممکن بوده‌است.
نقیب‌الممالک، در دیوان نقابت، یک لقب و منصب است که از زمان [[خلافت عباسی]] وجود داشته و در دورهٔ [[قاجار]]، هم به شکل منصب و هم به شکل لقبِ اعطایی مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است. در دربار قاجار، سه منصب مرتبط با نقابت وجود داشته‌است: نقیب‌الممالک، نقیب‌الاشراف، و نقیب‌السادات <ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%DB%8C%D8%A8%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9#cite_note-1 نقیب الممالک]</ref>. ریاست و نظارت بر کار نقیبان بر عهدهٔ نقیب‌الممالک بوده‌است. نقیب‌الممالک نام یک منصب بوده؛ به همین دلیل، وجود چندین نقیب‌الممالک به‌طور هم‌زمان ممکن بوده‌است<ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%A7%D8%A8%D8%AA نقابت]</ref>.


نقیب به‌معنی رئیس و سالار و مِهتر است، و نقابت به صورت شغل و لقب از زمان خلفای عباسی برای سرپرستیِ هاشمیان وجود داشته. نقیبان به کارهای اشرافِ عرب، که [[علویان]] و عباسیان بودند، رسیدگی می‌کردند. لقب نقیب‌الاشراف در دورهٔ قاجار به‌طور گسترده در تمام [[ایران]] استفاده می‌شده‌است.
نقیب به‌معنی رئیس و سالار و مِهتر است، و نقابت به صورت شغل و لقب از زمان خلفای عباسی برای سرپرستیِ هاشمیان وجود داشته. نقیبان به کارهای اشرافِ عرب، که [[علویان]] و عباسیان بودند، رسیدگی می‌کردند. لقب نقیب‌الاشراف در دورهٔ قاجار به‌طور گسترده در تمام [[ایران]] استفاده می‌شده‌است.


نقیب، دستیاری داشت با عنوان «دست نقیب». وظایف نقیب و دست نقیب طبیعتاً از یکدیگر مجزا نبوده‌است، بلکه دست نقیب تحت نظارت و مطابق اوامر نقیب، ممکن بود همهٔ وظایف مربوط به نقیب را انجام دهد. وظایف اصلیِ نقیب به‌طور خلاصه عبارت بود از: نظارت بر دراویش و فعالیت‌هاشان، نظارت بر اصناف شهر و دریافت مالیات از آن‌ها و احتمالاً همچون [[عصر صفوی]]، نظارت بر تعیین سردستهٔ هر صنف<ref>تذکرةالملوک، ۱۳۳۲، ص ۴۹–۵۰</ref><ref>[http://ensani.ir/file/download/article/20140823143337-9952-14.pdf هویت ابهام آمیز نقال]</ref>  
نقیب، دستیاری داشت با عنوان «دست نقیب». وظایف نقیب و دست نقیب طبیعتاً از یکدیگر مجزا نبوده‌است، بلکه دست نقیب تحت نظارت و مطابق اوامر نقیب، ممکن بود همهٔ وظایف مربوط به نقیب را انجام دهد. وظایف اصلیِ نقیب به‌طور خلاصه عبارت بود از: نظارت بر دراویش و فعالیت‌هاشان، نظارت بر اصناف شهر و دریافت مالیات از آنها و احتمالاً همچون [[عصر صفوی]]، نظارت بر تعیین سردستهٔ هر صنف<ref>تذکرةالملوک، ۱۳۳۲، ص ۴۹–۵۰</ref><ref>[http://ensani.ir/file/download/article/20140823143337-9952-14.pdf هویت ابهام آمیز نقال]</ref>  


==نقابت در عصر جاهلیت==
== نقابت در عصر جاهلیت ==


در عصر جاهلی نقیبِ قوم را، شخص بزرگ و سید و قیّم و تدبیر کننده امور و سیاست آنان، آگاه بر امور پیدا و پنهان قوم می‌خواندند. این منصب، پس از رئیس (شیخ) قبیله هم عرض با امیر بوده‌است. وی علاوه بر عهده‌داری منصب نقابت قبیله در غیاب شیخ قبیله، رهبری قوم را بر عهده می‌گرفت و به عنوان دستیار شیخ قبیله عمل می‌کرد.
در عصر جاهلی نقیبِ قوم را، شخص بزرگ و سید و قیّم و تدبیر کننده امور و سیاست آنان، آگاه بر امور پیدا و پنهان قوم می‌خواندند. این منصب، پس از رئیس (شیخ) قبیله هم عرض با امیر بوده‌است. وی علاوه بر عهده‌داری منصب نقابت قبیله در غیاب شیخ قبیله، رهبری قوم را بر عهده می‌گرفت و به عنوان دستیار شیخ قبیله عمل می‌کرد.


==نقابت در قرآن و عصر پیامبر اسلام==
== نقابت در قرآن و عصر پیامبر اسلام ==


در [[قرآن]] نیز واژه نقیب سه بار آمده‌است:کهف ۹۷، قاف ۳۶، و مائده ۱۲. «... خداوند، پیمانی از [[بنی اسرائیل]] گرفت و از میان آنان، ۱۲ نقیب (سرکرده) برانگیختیم.» مائده ۱۲.
در [[قرآن]] نیز واژه نقیب سه بار آمده‌است:کهف ۹۷، قاف ۳۶، و مائده ۱۲. «... خداوند، پیمانی از [[بنی اسرائیل]] گرفت و از میان آنان، ۱۲ نقیب (سرکرده) برانگیختیم.» مائده ۱۲.
[[طبرسی]] از مفسران نخستین قرآن، نقل می‌کند که نقیبان بنی اسرائیل، نبی یا رسول بوده‌اند تا دین خدای را به پا دارند و [[تورات]] را به اسباط بیاموزند وآنها را باخداوند، آشنا نمایند. علامه طباطبائی در این باره می‌گوید:نقیبان بنی اسرائیل، در حقیقت روسا و رهبران سبطهای (خاندان) دوازده‌گانه بوده‌اند و در واقع، حاکم و متولی امور سبط خود به‌شمار می‌رفته اندو نسبت آنان به اسباط مانند نسبت اولی الامر به امت در اسلام بوده‌است. آنان مرجعیت امور دینی و دنیائی اسباط را بر عهده داشته‌اند. رشید رضا دربارهٔ کاربرد نقیب در قرآن می نویسدکه: «نقابت، یعنی تولیت (تولّی) و ریاست»
[[طبرسی]] از مفسران نخستین قرآن، نقل می‌کند که نقیبان بنی اسرائیل، نبی یا رسول بوده‌اند تا دین خدای را به پا دارند و [[تورات]] را به اسباط بیاموزند وآنها را باخداوند، آشنا نمایند. علامه طباطبائی دراین‌باره می‌گوید:نقیبان بنی اسرائیل، در حقیقت روسا و رهبران سبطهای (خاندان) دوازده‌گانه بوده‌اند و در واقع، حاکم و متولی امور سبط خود به‌شمار می‌رفته‌اندو نسبت آنان به اسباط مانند نسبت اولی الامر به امت در اسلام بوده‌است. آنان مرجعیت امور دینی و دنیائی اسباط را بر عهده داشته‌اند. رشید رضا دربارهٔ کاربرد نقیب در قرآن می‌نویسدکه: «نقابت، یعنی تولیت (تولّی) و ریاست»
پیامبر در پیمان عقبه از مردمان دو قبیله اوس و خزرج خواست تا دوازده نفر نقیب از میان خود به نزد من بفرستید تا کفیل و مسئول و شاهد شما باشند.
پیامبر در پیمان عقبه از مردمان دو قبیله اوس و خزرج خواست تا دوازده نفر نقیب از میان خود به نزد من بفرستید تا کفیل و مسئول و شاهد شما باشند.
پیامبر اسلام در چند نوبت از جمله پیمان عقبه دوم که ذکر آن گذشت، نقیب را در معنای اصطلاحی (رئیس) آن به کار برده‌اند.
پیامبر اسلام در چند نوبت از جمله پیمان عقبه دوم که ذکر آن گذشت، نقیب را در معنای اصطلاحی (رئیس) آن به کار برده‌اند.
در منابع آمده که [[پیامبر اکرم]]، غنایم خیبر را در میان هیجده نقیب که هر کدام از آن‌ها یکصد رزمنده را تحت فرمان داشت تقسیم کرد. این شاید نخستین کاربرد نقیب در اصطلاح نظامی باشد. در تشکیلات نظامی ایوبی نیز اصطلاح نظامی نقیب وجود داشت.
در منابع آمده که [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)]]، غنایم خیبر را در میان هیجده نقیب که هر کدام از آنها یکصد رزمنده را تحت فرمان داشت تقسیم کرد. این شاید نخستین کاربرد نقیب در اصطلاح نظامی باشد. در تشکیلات نظامی ایوبی نیز اصطلاح نظامی نقیب وجود داشت.


==شکل‌گیری دیوان نقابت==
== شکل‌گیری دیوان نقابت ==


دیوان نقابت تشکیلاتی سیاسی اداری بود که در نیمه اول قرن سوم هجری در حکومت عباسیان ایجاد شد و وظیفه‌اش سرپرستی سادات بنی هاشم بود. نقابت به صورت شغل و لقب از زمان خلفای عباسی برای سرپرستی هاشمیان وجود داشته. نقیبان به کارهای اشراف عرب که علویان و عباسیان بودند، رسیدگی می‌کردند. در دورهٔ اسلامی، اشرافیت که برخاسته از خون و تبار بود امتیازات ویژه‌ای به آن‌ها می‌بخشید. اشراف از دولت خلفا مستمری می‌گرفتند، خود و موالی آن‌ها [[زکات]] نمی‌دادند و کارهای قضایی آن‌ها به‌دست نقیب انجام می‌گرفت. تا قرن ۴ ه‍.ق عباسیان و علویان یک نقیب داشتند، اما از اواخر این قرن هر یک از دو گروه دارای نقیبی جداگانه بودند. نقابت به دو گونهٔ خاصه و عامه تقسیم می‌شد. در نقابت خاصه، نقیب تنها می‌کوشید از ورود دیگران به طبقهٔ اشراف جلوگیری کند، اما در نقابت عامه، نقیب به کارهای اشراف رسیدگی می‌کرد، اختلاف میان آن‌ها را فیصله می‌داد و چنانچه کاری خلاف شرع از آن‌ها سر می‌زد درباره‌شان حد جاری می‌کرد. نقیب عامه لازم بود که فقیهی مجتهد باشد. اشراف نه‌تنها در بغداد، بلکه در شهرهایی چون کوفه و بصره و واسط و اهواز نیز نقیب خاص خویش داشتند. نقیبان شخصیت‌های مطرح سادات بودند که بر اثر اهمیت وظایف شان، پیوسته در زمینه‌های گوناگون تأثیر می‌گذاردند. به عنوان یک نمونه، در تشکیلات دعوت عباسی داعی خراسان ابوعکرمه سرّاج، دوازده تن از حامیان بر جسته دعوت در خراسان را به نیابت از محمد بن علی (پیشوا و محور دعوت عباسی) به نقابت برگزیدند.
دیوان نقابت تشکیلاتی سیاسی اداری بود که در نیمه اول قرن سوم هجری در حکومت عباسیان ایجاد شد و وظیفه‌اش سرپرستی سادات بنی‌هاشم بود. نقابت به صورت شغل و لقب از زمان خلفای عباسی برای سرپرستی هاشمیان وجود داشته. نقیبان به کارهای اشراف عرب که علویان و عباسیان بودند، رسیدگی می‌کردند. در دورهٔ اسلامی، اشرافیت که برخاسته از خون و تبار بود امتیازات ویژه‌ای به آنها می‌بخشید. اشراف از دولت خلفا مستمری می‌گرفتند، خود و موالی آنها [[زکات]] نمی‌دادند و کارهای قضایی آنها به‌دست نقیب انجام می‌گرفت. تا قرن ۴ ه‍.ق عباسیان و علویان یک نقیب داشتند، اما از اواخر این قرن هر یک از دو گروه دارای نقیبی جداگانه بودند. نقابت به دو گونهٔ خاصه و عامه تقسیم می‌شد. در نقابت خاصه، نقیب تنها می‌کوشید از ورود دیگران به طبقهٔ اشراف جلوگیری کند، اما در نقابت عامه، نقیب به کارهای اشراف رسیدگی می‌کرد، اختلاف میان آنها را فیصله می‌داد و چنانچه کاری خلاف شرع از آنها سر می‌زد درباره‌شان حد جاری می‌کرد. نقیب عامه لازم بود که فقیهی مجتهد باشد. اشراف نه‌تنها در بغداد، بلکه در شهرهایی چون کوفه و بصره و واسط و اهواز نیز نقیب خاص خویش داشتند. نقیبان شخصیت‌های مطرح سادات بودند که بر اثر اهمیت وظایف شان، پیوسته در زمینه‌های گوناگون تأثیر می‌گذاردند. به عنوان یک نمونه، در تشکیلات دعوت عباسی داعی خراسان ابوعکرمه سرّاج، دوازده تن از حامیان بر جسته دعوت در خراسان را به نیابت از محمد بن علی (پیشوا و محور دعوت عباسی) به نقابت برگزیدند.


در طول تاریخ، همواره برخی افراد غیر سید، سعی کرده‌اند خود را سید وانمود کنند. نقیب النقبا سرپرست همه سادات تحت فرمان خلیفه بود که از بین شخصیتهای دانشمند با صلاحیت توسط او منصوب می‌شد و مسئول انتخاب نقیبان شهرها و محله‌ها بود. او وظیفه داشت به سادات ماهانه مقرری پرداخت کند و نسب آنان را حفظ کند تا کسی خود را به دروغ به سادات منتسب نکنند و از شأن آنان پاسداری کند. او بر تحصیل، ازدواج، اشتغال و زندگی آن‌ها نظارت می‌کرد و از حقوقشان در دیوانهای دیگر و دادگاه‌ها دفاع می‌کرد. این شبکه گسترده از نقبا از اندلس در غرب تا ترکستان در شرق گسترده شد و قرنها پس از عباسیان هم دوام آورد.
در طول تاریخ، همواره برخی افراد غیر سید، سعی کرده‌اند خود را سید وانمود کنند. نقیب النقبا سرپرست همه سادات تحت فرمان خلیفه بود که از بین شخصیت‌های دانشمند با صلاحیت توسط او منصوب می‌شد و مسئول انتخاب نقیبان شهرها و محله‌ها بود. او وظیفه داشت به سادات ماهانه مقرری پرداخت کند و نسب آنان را حفظ کند تا کسی خود را به دروغ به سادات منتسب نکنند و از شأن آنان پاسداری کند. او بر تحصیل، ازدواج، اشتغال و زندگی آنها نظارت می‌کرد و از حقوقشان در دیوانهای دیگر و دادگاه‌ها دفاع می‌کرد. این شبکه گسترده از نقبا از اندلس در غرب تا ترکستان در شرق گسترده شد و قرنها پس از عباسیان هم دوام آورد.


نقیب به دلیل نفوذ خود نقشهای مختلفی نظیر واسطه صلح شدن و امارت حجاج و قاضی القضات شدن را ایفا می‌کرد. مثلاً ابواحمد موسوی پدر [[سید مرتضی]] و [[سید رضی]] بارها امیرالحاج شد.
نقیب به دلیل نفوذ خود نقشهای مختلفی نظیر واسطه صلح شدن و امارت حجاج و قاضی القضات شدن را ایفا می‌کرد. مثلاً ابواحمد موسوی پدر [[سید مرتضی]] و [[سید رضی]] بارها امیرالحاج شد.


نقابت در اصطلاح [[صوفیان]] نیز به کار می‌رود. در اصطلاح صوفیان نُقبا گروهی از اولیای بزرگ خداوندند که تعداد آن‌ها در زمین، در یک زمان سه، هفت یا ده یا دوازده تن است.
نقابت در اصطلاح [[صوفیان]] نیز به کار می‌رود. در اصطلاح صوفیان نُقبا گروهی از اولیای بزرگ خداوندند که تعداد آنها در زمین، در یک زمان سه، هفت یا ده یا دوازده تن است.


نقابت در [[شام (شامات)|شام]] و [[آفریقا]] میان ممالیک و تشکیلات ایوبی هم به کار می‌رفته‌است. کاربرد اصطلاح نقیب در تشکیلات ایوبیان مصر و شام و سپس ممالیک به معنای «نائب»، «قائم مقام»، «جانشین» و یا «نماینده تام‌الاختیار» است و به عنوان نمونه در مورد قاضی و حاکم به کار رفته‌است.
نقابت در [[شام (شامات)|شام]] و [[آفریقا]] میان ممالیک و تشکیلات ایوبی هم به کار می‌رفته‌است. کاربرد اصطلاح نقیب در تشکیلات ایوبیان مصر و شام و سپس ممالیک به معنای «نائب»، «قائم مقام»، «جانشین» و یا «نماینده تام‌الاختیار» است و به عنوان نمونه در مورد قاضی و حاکم به کار رفته‌است.


==نقابت در عصر ایلخانیان==
== نقابت در عصر ایلخانیان ==


پس از حمله [[مغول]] جانشینان چنگیز از تشکیلات نقابت استفاده می‌کردند. پس از حمله مغولان به جهان اسلام، شاید انتظار می‌رفت که این نهاد فراموش شود و نقش تاریخی‌اش را از دست بدهد، اما مهاجمان به رغم این که مسلمان نبودند، به سرعت جایگاه مهم و نقش و اعتبار سادات را دریافتند و به احیا و تقویت نهاد نقابت همت گماشتند. این رویکرد بیش از گذشتیه به ویژه در روزگار ایلخانان مسلمان نیرومندتر شد. مغولان برای توجه به این دستگاه و تقویت آن دلایل فراوانی داشتند.  
پس از حمله [[مغول]] جانشینان چنگیز از تشکیلات نقابت استفاده می‌کردند. پس از حمله مغولان به جهان اسلام، شاید انتظار می‌رفت که این نهاد فراموش شود و نقش تاریخی‌اش را از دست بدهد، اما مهاجمان به رغم این که مسلمان نبودند، به سرعت جایگاه مهم و نقش و اعتبار سادات را دریافتند و به احیا و تقویت نهاد نقابت همت گماشتند. این رویکرد بیش از گذشتیه به ویژه در روزگار ایلخانان مسلمان نیرومندتر شد. مغولان برای توجه به این دستگاه و تقویت آن دلایل فراوانی داشتند.  


==نقابت در عصر صفویه==
== نقابت در عصر صفویه ==


مقام بلندپایه ای بود که به صورت مستقیم در امور صنفی در دوره صفوی دخالت داشت. نقیب در عرف ایرانی به معنای زعیم سادات بوده. سادات در هر شهر تشکیلات خاص خودش را داشته که نقیب مسئولیت آن را بر عهده داشته؛ و به گواه تاریخ احتمالاً پیوند نزدیکی بین کارکرد مذهبی و صنفی تایخی وجود داشته‌است. حسین واعظ کاشفی، نقیب را سرپرست استادان حرفه‌ها و شاگردان می‌داند که در مراسم منصوب شدن اعضای صنف به درجه استادی، رسم بستن کمر بستن آن‌ها را انجام می‌داده، همچنین این مقام را شاه منصوب می‌کرده است <ref>[https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-36/3372550-%D9%86%D9%82%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%B5%D9%86%D9%81%DB%8C-%D8%B5%D9%81%D9%88%DB%8C%D9%87 دنیای اقتصاد]</ref><ref>[https://hawzah.net/fa/Seminar/View/80888/%D9%85%D9%88%D9%82%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%B5%D9%81%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D9%84-%D8%AA% سایت حوزه]</ref>.
مقام بلندپایه ای بود که به صورت مستقیم در امور صنفی در دوره صفوی دخالت داشت. نقیب در عرف ایرانی به معنای زعیم سادات بوده. سادات در هر شهر تشکیلات خاص خودش را داشته که نقیب مسئولیت آن را بر عهده داشته؛ و به گواه تاریخ احتمالاً پیوند نزدیکی بین کارکرد مذهبی و صنفی تایخی وجود داشته‌است. حسین واعظ کاشفی، نقیب را سرپرست استادان حرفه‌ها و شاگردان می‌داند که در مراسم منصوب شدن اعضای صنف به درجه استادی، رسم بستن کمر بستن آنها را انجام می‌داده، همچنین این مقام را شاه منصوب می‌کرده است <ref>[https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-36/3372550-%D9%86%D9%82%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%B5%D9%86%D9%81%DB%8C-%D8%B5%D9%81%D9%88%DB%8C%D9%87 دنیای اقتصاد]</ref><ref>[https://hawzah.net/fa/Seminar/View/80888/%D9%85%D9%88%D9%82%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%B5%D9%81%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D9%84-%D8%AA% سایت حوزه]</ref>.


==نقابت در دوره قاجار==
== نقابت در دوره قاجار ==


در دوره قاجار هم به شکل منصب و هم به شکل لقب اعطایی مورد استفاده قرار می‌گرفته. در دربار قاجار سه منصب مرتبط با نقابت وجود داشته: نقیب الممالک، نقیب الاشراف و نقیب السادات. ریاست و نظارت بر کار نقیبان بر عهده نقیب الممالک بوده‌است. نقیب الممالک نام یک منصب بوده‌است به همین دلیل وجود چندین نقیب الممالک همزمان ممکن بوده‌است. لقب نقیب الاشراف در عصر قاجار به‌طور گسترده در تمام ایران استفاده می‌شده‌است. به طوری که در یزد و کرمان و [[اصفهان]] و شیراز از این لقب برای افراد سرشناس استفاده شده‌است<ref>[https://www.isna.ir/news/94030604084/%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D8%B1%D8%B6%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%B5%D9%81%D9%88%DB%8C%D9%87 سایت ایسنا]</ref>.
در دوره قاجار هم به شکل منصب و هم به شکل لقب اعطایی مورد استفاده قرار می‌گرفته. در دربار قاجار سه منصب مرتبط با نقابت وجود داشته: نقیب الممالک، نقیب الاشراف و نقیب السادات. ریاست و نظارت بر کار نقیبان بر عهده نقیب الممالک بوده‌است. نقیب الممالک نام یک منصب بوده‌است به همین دلیل وجود چندین نقیب الممالک همزمان ممکن بوده‌است. لقب نقیب الاشراف در عصر قاجار به‌طور گسترده در تمام ایران استفاده می‌شده‌است. به طوری که در یزد و کرمان و [[اصفهان]] و شیراز از این لقب برای افراد سرشناس استفاده شده‌است<ref>[https://www.isna.ir/news/94030604084/%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D8%B1%D8%B6%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%B5%D9%81%D9%88%DB%8C%D9%87 سایت ایسنا]</ref>.


==پانویس==
== احیای نقابت و قدرت جهان اسلام ==
{{پانویس|2}}
 
درباره تاثیر احیای دیوان نقابت بر قدرت جهان اسلام در دنیای کنونی، می توان گفت احیای دیوان نقابت می تواند به بازگشت قدرت و نفوذ جهان اسلام در عرصه های بین‌المللی کمک کند. این نهاد تاریخی می‌تواند برای هماهنگی سیاست‌های کشورهای اسلامی و یکپارچه سازی آنها در مسائل مشترک مورد استفاده قرار گیرد.احیای دیوان نقابت می‌تواند به بازیابی هویت و اقتدار جهان اسلام در برابر قدرت‌های غربی کمک کند. این نهاد تاریخی می‌تواند نقشی مهم در ایجاد وحدت و هماهنگی میان کشورهای اسلامی ایفا کند.تقویت موضع جهان اسلام در مسائل جهانی و افزایش نفوذ آن در تصمیم‌گیری‌های بین‌المللی عامل قابل توجه دیگری است که نباید از نظر دور داشت.در مجموع، به نظر می‌رسد احیای دیوان نقابت می‌تواند نقش مهمی در بازیابی قدرت و اقتدار جهان اسلام در عرصه بین‌المللی ایفا کند.
 
راهکارهای عملی جهت تقویت قدرت جهان اسلام با احیای دیوان نقابت:
 
یکی از راهکارهای عملی احیای دیوان نقابت، ایجاد یک نظام مالی و اقتصادی مشترک میان کشورهای اسلامی است. این امر می‌تواند به مستقل‌سازی جهان اسلام از نظام مالی غربی و افزایش قدرت اقتصادی کمک کند.
دیگر راهکار عملی، ایجاد یک نظام آموزشی و فرهنگی مشترک میان کشورهای اسلامی است. این امر می‌تواند به تقویت هویت و اتحاد اسلامی و در نتیجه افزایش قدرت نرم جهان اسلام کمک کند.همچنین طبق گزارش مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه (2021)، تقویت همکاری‌های امنیتی و نظامی میان کشورهای اسلامی از طریق دیوان نقابت می‌تواند به افزایش قدرت بازدارندگی و نفوذ جهان اسلام در عرصه بین‌المللی کمک کند.بر اساس مقاله ای در مجله "سیاست خارجی" (شماره 72، پاییز 2022)، احیای دیوان نقابت می‌تواند به ایجاد یک پلتفرم دیپلماتیک مشترک میان کشورهای اسلامی و افزایش نقش آنها در مسائل جهانی منجر شود.
 
 
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:سادات]]
[[رده:سادات]]
[[رده: انساب]]
[[رده:انساب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۲۳

نقابت تشکیلاتی بود که خلفای عباسی برای سرپرستی سادات و بنی‌هاشم پدیدآوردند[۱]. نقیب‌الممالک، در دیوان نقابت، یک لقب و منصب است که از زمان خلافت عباسی وجود داشته و در دورهٔ قاجار، هم به شکل منصب و هم به شکل لقبِ اعطایی مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است. در دربار قاجار، سه منصب مرتبط با نقابت وجود داشته‌است: نقیب‌الممالک، نقیب‌الاشراف، و نقیب‌السادات [۲]. ریاست و نظارت بر کار نقیبان بر عهدهٔ نقیب‌الممالک بوده‌است. نقیب‌الممالک نام یک منصب بوده؛ به همین دلیل، وجود چندین نقیب‌الممالک به‌طور هم‌زمان ممکن بوده‌است[۳].

نقیب به‌معنی رئیس و سالار و مِهتر است، و نقابت به صورت شغل و لقب از زمان خلفای عباسی برای سرپرستیِ هاشمیان وجود داشته. نقیبان به کارهای اشرافِ عرب، که علویان و عباسیان بودند، رسیدگی می‌کردند. لقب نقیب‌الاشراف در دورهٔ قاجار به‌طور گسترده در تمام ایران استفاده می‌شده‌است.

نقیب، دستیاری داشت با عنوان «دست نقیب». وظایف نقیب و دست نقیب طبیعتاً از یکدیگر مجزا نبوده‌است، بلکه دست نقیب تحت نظارت و مطابق اوامر نقیب، ممکن بود همهٔ وظایف مربوط به نقیب را انجام دهد. وظایف اصلیِ نقیب به‌طور خلاصه عبارت بود از: نظارت بر دراویش و فعالیت‌هاشان، نظارت بر اصناف شهر و دریافت مالیات از آنها و احتمالاً همچون عصر صفوی، نظارت بر تعیین سردستهٔ هر صنف[۴][۵]

نقابت در عصر جاهلیت

در عصر جاهلی نقیبِ قوم را، شخص بزرگ و سید و قیّم و تدبیر کننده امور و سیاست آنان، آگاه بر امور پیدا و پنهان قوم می‌خواندند. این منصب، پس از رئیس (شیخ) قبیله هم عرض با امیر بوده‌است. وی علاوه بر عهده‌داری منصب نقابت قبیله در غیاب شیخ قبیله، رهبری قوم را بر عهده می‌گرفت و به عنوان دستیار شیخ قبیله عمل می‌کرد.

نقابت در قرآن و عصر پیامبر اسلام

در قرآن نیز واژه نقیب سه بار آمده‌است:کهف ۹۷، قاف ۳۶، و مائده ۱۲. «... خداوند، پیمانی از بنی اسرائیل گرفت و از میان آنان، ۱۲ نقیب (سرکرده) برانگیختیم.» مائده ۱۲. طبرسی از مفسران نخستین قرآن، نقل می‌کند که نقیبان بنی اسرائیل، نبی یا رسول بوده‌اند تا دین خدای را به پا دارند و تورات را به اسباط بیاموزند وآنها را باخداوند، آشنا نمایند. علامه طباطبائی دراین‌باره می‌گوید:نقیبان بنی اسرائیل، در حقیقت روسا و رهبران سبطهای (خاندان) دوازده‌گانه بوده‌اند و در واقع، حاکم و متولی امور سبط خود به‌شمار می‌رفته‌اندو نسبت آنان به اسباط مانند نسبت اولی الامر به امت در اسلام بوده‌است. آنان مرجعیت امور دینی و دنیائی اسباط را بر عهده داشته‌اند. رشید رضا دربارهٔ کاربرد نقیب در قرآن می‌نویسدکه: «نقابت، یعنی تولیت (تولّی) و ریاست» پیامبر در پیمان عقبه از مردمان دو قبیله اوس و خزرج خواست تا دوازده نفر نقیب از میان خود به نزد من بفرستید تا کفیل و مسئول و شاهد شما باشند. پیامبر اسلام در چند نوبت از جمله پیمان عقبه دوم که ذکر آن گذشت، نقیب را در معنای اصطلاحی (رئیس) آن به کار برده‌اند. در منابع آمده که محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)، غنایم خیبر را در میان هیجده نقیب که هر کدام از آنها یکصد رزمنده را تحت فرمان داشت تقسیم کرد. این شاید نخستین کاربرد نقیب در اصطلاح نظامی باشد. در تشکیلات نظامی ایوبی نیز اصطلاح نظامی نقیب وجود داشت.

شکل‌گیری دیوان نقابت

دیوان نقابت تشکیلاتی سیاسی اداری بود که در نیمه اول قرن سوم هجری در حکومت عباسیان ایجاد شد و وظیفه‌اش سرپرستی سادات بنی‌هاشم بود. نقابت به صورت شغل و لقب از زمان خلفای عباسی برای سرپرستی هاشمیان وجود داشته. نقیبان به کارهای اشراف عرب که علویان و عباسیان بودند، رسیدگی می‌کردند. در دورهٔ اسلامی، اشرافیت که برخاسته از خون و تبار بود امتیازات ویژه‌ای به آنها می‌بخشید. اشراف از دولت خلفا مستمری می‌گرفتند، خود و موالی آنها زکات نمی‌دادند و کارهای قضایی آنها به‌دست نقیب انجام می‌گرفت. تا قرن ۴ ه‍.ق عباسیان و علویان یک نقیب داشتند، اما از اواخر این قرن هر یک از دو گروه دارای نقیبی جداگانه بودند. نقابت به دو گونهٔ خاصه و عامه تقسیم می‌شد. در نقابت خاصه، نقیب تنها می‌کوشید از ورود دیگران به طبقهٔ اشراف جلوگیری کند، اما در نقابت عامه، نقیب به کارهای اشراف رسیدگی می‌کرد، اختلاف میان آنها را فیصله می‌داد و چنانچه کاری خلاف شرع از آنها سر می‌زد درباره‌شان حد جاری می‌کرد. نقیب عامه لازم بود که فقیهی مجتهد باشد. اشراف نه‌تنها در بغداد، بلکه در شهرهایی چون کوفه و بصره و واسط و اهواز نیز نقیب خاص خویش داشتند. نقیبان شخصیت‌های مطرح سادات بودند که بر اثر اهمیت وظایف شان، پیوسته در زمینه‌های گوناگون تأثیر می‌گذاردند. به عنوان یک نمونه، در تشکیلات دعوت عباسی داعی خراسان ابوعکرمه سرّاج، دوازده تن از حامیان بر جسته دعوت در خراسان را به نیابت از محمد بن علی (پیشوا و محور دعوت عباسی) به نقابت برگزیدند.

در طول تاریخ، همواره برخی افراد غیر سید، سعی کرده‌اند خود را سید وانمود کنند. نقیب النقبا سرپرست همه سادات تحت فرمان خلیفه بود که از بین شخصیت‌های دانشمند با صلاحیت توسط او منصوب می‌شد و مسئول انتخاب نقیبان شهرها و محله‌ها بود. او وظیفه داشت به سادات ماهانه مقرری پرداخت کند و نسب آنان را حفظ کند تا کسی خود را به دروغ به سادات منتسب نکنند و از شأن آنان پاسداری کند. او بر تحصیل، ازدواج، اشتغال و زندگی آنها نظارت می‌کرد و از حقوقشان در دیوانهای دیگر و دادگاه‌ها دفاع می‌کرد. این شبکه گسترده از نقبا از اندلس در غرب تا ترکستان در شرق گسترده شد و قرنها پس از عباسیان هم دوام آورد.

نقیب به دلیل نفوذ خود نقشهای مختلفی نظیر واسطه صلح شدن و امارت حجاج و قاضی القضات شدن را ایفا می‌کرد. مثلاً ابواحمد موسوی پدر سید مرتضی و سید رضی بارها امیرالحاج شد.

نقابت در اصطلاح صوفیان نیز به کار می‌رود. در اصطلاح صوفیان نُقبا گروهی از اولیای بزرگ خداوندند که تعداد آنها در زمین، در یک زمان سه، هفت یا ده یا دوازده تن است.

نقابت در شام و آفریقا میان ممالیک و تشکیلات ایوبی هم به کار می‌رفته‌است. کاربرد اصطلاح نقیب در تشکیلات ایوبیان مصر و شام و سپس ممالیک به معنای «نائب»، «قائم مقام»، «جانشین» و یا «نماینده تام‌الاختیار» است و به عنوان نمونه در مورد قاضی و حاکم به کار رفته‌است.

نقابت در عصر ایلخانیان

پس از حمله مغول جانشینان چنگیز از تشکیلات نقابت استفاده می‌کردند. پس از حمله مغولان به جهان اسلام، شاید انتظار می‌رفت که این نهاد فراموش شود و نقش تاریخی‌اش را از دست بدهد، اما مهاجمان به رغم این که مسلمان نبودند، به سرعت جایگاه مهم و نقش و اعتبار سادات را دریافتند و به احیا و تقویت نهاد نقابت همت گماشتند. این رویکرد بیش از گذشتیه به ویژه در روزگار ایلخانان مسلمان نیرومندتر شد. مغولان برای توجه به این دستگاه و تقویت آن دلایل فراوانی داشتند.

نقابت در عصر صفویه

مقام بلندپایه ای بود که به صورت مستقیم در امور صنفی در دوره صفوی دخالت داشت. نقیب در عرف ایرانی به معنای زعیم سادات بوده. سادات در هر شهر تشکیلات خاص خودش را داشته که نقیب مسئولیت آن را بر عهده داشته؛ و به گواه تاریخ احتمالاً پیوند نزدیکی بین کارکرد مذهبی و صنفی تایخی وجود داشته‌است. حسین واعظ کاشفی، نقیب را سرپرست استادان حرفه‌ها و شاگردان می‌داند که در مراسم منصوب شدن اعضای صنف به درجه استادی، رسم بستن کمر بستن آنها را انجام می‌داده، همچنین این مقام را شاه منصوب می‌کرده است [۶][۷].

نقابت در دوره قاجار

در دوره قاجار هم به شکل منصب و هم به شکل لقب اعطایی مورد استفاده قرار می‌گرفته. در دربار قاجار سه منصب مرتبط با نقابت وجود داشته: نقیب الممالک، نقیب الاشراف و نقیب السادات. ریاست و نظارت بر کار نقیبان بر عهده نقیب الممالک بوده‌است. نقیب الممالک نام یک منصب بوده‌است به همین دلیل وجود چندین نقیب الممالک همزمان ممکن بوده‌است. لقب نقیب الاشراف در عصر قاجار به‌طور گسترده در تمام ایران استفاده می‌شده‌است. به طوری که در یزد و کرمان و اصفهان و شیراز از این لقب برای افراد سرشناس استفاده شده‌است[۸].

احیای نقابت و قدرت جهان اسلام

درباره تاثیر احیای دیوان نقابت بر قدرت جهان اسلام در دنیای کنونی، می توان گفت احیای دیوان نقابت می تواند به بازگشت قدرت و نفوذ جهان اسلام در عرصه های بین‌المللی کمک کند. این نهاد تاریخی می‌تواند برای هماهنگی سیاست‌های کشورهای اسلامی و یکپارچه سازی آنها در مسائل مشترک مورد استفاده قرار گیرد.احیای دیوان نقابت می‌تواند به بازیابی هویت و اقتدار جهان اسلام در برابر قدرت‌های غربی کمک کند. این نهاد تاریخی می‌تواند نقشی مهم در ایجاد وحدت و هماهنگی میان کشورهای اسلامی ایفا کند.تقویت موضع جهان اسلام در مسائل جهانی و افزایش نفوذ آن در تصمیم‌گیری‌های بین‌المللی عامل قابل توجه دیگری است که نباید از نظر دور داشت.در مجموع، به نظر می‌رسد احیای دیوان نقابت می‌تواند نقش مهمی در بازیابی قدرت و اقتدار جهان اسلام در عرصه بین‌المللی ایفا کند.

راهکارهای عملی جهت تقویت قدرت جهان اسلام با احیای دیوان نقابت:

یکی از راهکارهای عملی احیای دیوان نقابت، ایجاد یک نظام مالی و اقتصادی مشترک میان کشورهای اسلامی است. این امر می‌تواند به مستقل‌سازی جهان اسلام از نظام مالی غربی و افزایش قدرت اقتصادی کمک کند. دیگر راهکار عملی، ایجاد یک نظام آموزشی و فرهنگی مشترک میان کشورهای اسلامی است. این امر می‌تواند به تقویت هویت و اتحاد اسلامی و در نتیجه افزایش قدرت نرم جهان اسلام کمک کند.همچنین طبق گزارش مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه (2021)، تقویت همکاری‌های امنیتی و نظامی میان کشورهای اسلامی از طریق دیوان نقابت می‌تواند به افزایش قدرت بازدارندگی و نفوذ جهان اسلام در عرصه بین‌المللی کمک کند.بر اساس مقاله ای در مجله "سیاست خارجی" (شماره 72، پاییز 2022)، احیای دیوان نقابت می‌تواند به ایجاد یک پلتفرم دیپلماتیک مشترک میان کشورهای اسلامی و افزایش نقش آنها در مسائل جهانی منجر شود.


پانویس