دکتر مصدق: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
{{جعبه اطلاعات شخصیت
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
| عنوان = دکتر مصدق
<br>
| تصویر = دکتر مصدق.jpg
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
| نام = محمد مصدق
| نام‌های دیگر = مصدق السلطنه
| سال تولد =  1261 ش
| تاریخ تولد = 29 اردیبهشت
| محل تولد = [[تهران]]
| سال درگذشت = 1345 ش
| تاریخ درگذشت = 14 اسفند
| محل درگذشت = احمدآباد
| استادان =
| شاگردان =
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]]
| آثار =
| فعالیت‌ها = {{فهرست جعبه افقی |نماینده مجلس |استاندار |وزیر |نخست‌وزیر }}
| وبگاه =
}}
'''محمد مصدق''' (۲۹ [[اردیبهشت]] یا ۲۶ خرداد ۱۲۶۱ - ۱۴ اسفند ۱۳۴۵) سیاستمدار، دولت‌مرد، نماینده چند دوره [[مجلس شورای ملی]]، و نخست‌وزیر [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ بود.


'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
وی به عنوان رهبر ملی شدن صنعت نفت ایران شناخته می‌شود چرا که تا پیش از آن، نفت ایران زیر سلطهٔ دولت بریتانیا و به واسطهٔ «شرکت نفت [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] و [[بریتانیا|انگلیس]]» (که بعدها به «بریتیش پترولیوم» یا به اختصار «Bp» تغییر نام داد) اداره می‌شد. مصدق پس از [[کودتای ۲۸ مرداد]] سال ۱۳۳۲، در دادگاه نظامی محاکمه شد و علیرغم دفاعیهٔ مستندی که از کارها و دیدگاه‌های خود ارائه کرد، به سه سال زندان محکوم شد. پس از تحمل سه سال زندان، به دستور [[محمد رضا پهلوی]]، دکتر مصدق به ملک پدری خود در احمد آباد [[تبعید]] شد و تا پایان زندگی زیر نظارت شدید دولت، در انزوا و تنهایی زندگی کرد؛ تا اینکه سرانجام در ۱۴ [[اسفند ماه]] ۱۳۴۵ بر اثر بیماری سرطان، در سن ۸۴ سالگی چشم از جهان فروبست.
<br>
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛</small>


<noinclude>
== آغاز زندگی و جوانی ==
</div>
محمد مصدق در بهار سال ۱۲۶۱ شمسی در یک خانوادهٔ اشرافی و بانفوذ دیوانی [[قاجاریه|قاجار]] در محلهٔ سنگلج در [[تهران]] به دنیا آمد. پدرش میرزا هدایت‌الله آشتیانی وزیر دفتر بود و مادرش شاهزاده خانم نجم‌‏السلطنه (نوه عباس میرزا، بنیان‌گذار بیمارستان نجمیه تهران) دختر شاهزاده فیروز میرزا نصرت الدوله برادر محمد شاه بود. نجم السلطنه دختر عموی [[ناصرالدین شاه]] بود.


<div class="wikiInfo">[[پرونده:دکتر مصدق.jpg |جایگزین=دکتر مصدق|دکتر مصدق]]
۱۶ اسفند ۱۲۶۴ فیروز میرزا نصرت‌الدوله که پدر بزرگ مادری محمد مصدق بوده درگذشت. چنانچه در آن دوره مرسوم بوده هر گاه یکی از حقوق بگیران دولت در می‌گذشت دو سوم حقوق او به بازماندگان می‌رسید. محمد میرزا (مصدق) که نوه فیروز میرزا بود و در ان زمان شش یا هفت سال بیشتر نداشت یک حقوق ۱۲۰ تومانی به وی تعلق گرفت. خود مصدق می‌نویسد «هیچ حقوقی یا اضافه حقوقی داده نمی‌شد مگر اینکه پیشتر محل آن تعیین شده باشد و محل حقوق جدید به این روش معمولاً یک سوم متوفیات بود. به این طریق که هر کسی از دنیا می‌رفت اگر وارثی داشت یک سوم از حقوق او والا تمام آن در اختیار دولت قرار می‌گرفت که بهر کس می‌خواست می‌داد….»
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
!نام
!دکتر مصدق
|-
|نام کامل
|محمد مصدق
|-
|لقب
|مصدق السلطنه
|-
|تولد
|29 اردیبهشت 1261
|-
|محل تولد
|[[تهران]] • سنگلج
|-
|نام پدر
|میرزا هدایت الله آشتیانی
|-
|نام مادر
|ملک تاج خانم
|-
|زمینه فعالیت
|سیاست
|-
|پیشه
|نماینده مجلس • استاندار • وزیر • نخست وزیر
|-
|مدرک تحصیلی
|دکترای حقوق
|-
|درگذشت
|14 اسفند سال 1345
|-
|علت مرگ
|در سن 84 سالگی • سرطان
|-
|محل دفن
|منزلش • احمدآباد
|-
|}
</div>


'''محمد مصدق''' (۲۹ اردیبهشت یا ۲۶ خرداد ۱۲۶۱ - ۱۴ اسفند ۱۳۴۵) سیاست‌مدار، دولت‌مرد، نمایندهٔ چند دوره [[مجلس شورای ملی]]، و نخست‌وزیر ایران در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ بود.
در سال ۱۲۶۷ شمسی پدر مصدق میرزا هدایت‌الله وزیر دفتر از ناصرالدین شاه درخواست کرد که میرزا محمد (مصدق) ۹ ساله در ردیف مستوفیان زبردست قرار گیرد و در فهرست حقوق‌بگیران درآید و ناصرالدین‌شاه آن را پذیرفت.


وی به عنوان رهبر ملی شدن صنعت نفت ایران شناخته می‌شود چرا که تا پیش از آن، نفت ایران زیر سلطهٔ دولت بریتانیا و به واسطهٔ «شرکت نفت ایران و [[انگلیس]]» (که بعدها به «بریتیش پترولیوم» یا به اختصار «Bp» تغییر نام داد) اداره می‌شد. مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، در دادگاه نظامی محاکمه شد و علیرغم دفاعیهٔ مستندی که از کارها و دیدگاه‌های خود ارائه کرد، به سه سال زندان محکوم شد. پس از تحمل سه سال زندان، به دستور [[محمد رضا پهلوی]]، دکتر مصدق به ملک پدری خود در احمد آباد تبعید شد و تا پایان زندگی زیر نظارت شدید دولت، در انزوا و تنهایی زندگی کرد؛ تا اینکه سرانجام در ۱۴ اسفند ماه ۱۳۴۵ بر اثر بیماری سرطان، در سن ۸۴ سالگی چشم از جهان فروبست.
میرزا محمد رضا مؤتمن‌السلطنه شوهر خواهر مصدق و مستوفی [[خراسان]] بود و مصدق نزد وی و میرزا علی‌اکبر موزه کارآموزی مستوفی می‌کرده‌است. مصدق در کتابش می‌گوید: “در سال ۱۲۷۱ میرزا فتحعلی خان شیرازی صاحب دیوان والی خراسان بود و چنانچه اشتباه نکنم شصت هزار تومان به خزانه داده بود که می‌بایست از تفاوت عمل مرسوم و معمول جبران کند. نظر به اینکه بیست هزار تومان جدید محل معینی نداشت از این محل تفاوت عمل(یعنی اضافه مالیات بعضی سال‌ها) ایالت خراسان برای من حقوق دولتی تعیین کردند”.


=آغاز زندگی و جوانی=
در تاریخ ۱ [[شهریور]] ۱۲۷۱ خورشیدی پدر محمد میرزا درگذشت. پسر بزرگش میرزا حسین (از همسر دیگر نه از نجم السلطنه) که رسما سال‌ها به دلیل بیماری میرزا هدآیت‌الله وظایف دفتر شاه را به عهده داشت رسما به این سمت منصوب شد. میرزا علی و میرزا محمد پسران دیگر میرزا هدآیت‌الله به ترتیب لقب‌های موثق السلطنه و مصدق السلطنه را گرفتند. در همین زمان دو سوم حقوق دوران خدمت میرزا هدآیت‌الله وزیر دفتر بین باز ماندگانش تقسیم شد و به مصدق السلطنه رسید….. ”
 
محمد مصدق در بهار سال ۱۲۶۱ شمسی در یک خانوادهٔ اشرافی و بانفوذ دیوانی [[قاجار]] در محلهٔ سنگلج در [[تهران]] به دنیا آمد. پدرش میرزا هدایت‌الله آشتیانی وزیر دفتر بود و مادرش شاهزاده خانم نجم‏السلطنه (نوه عباس میرزا، بنیانگذار بیمارستان نجمیه تهران) دختر شاهزاده فیروز میرزا نصرت الدوله برادر محمد شاه بود. نجم السلطنه دختر عموی [[ناصرالدین شاه]] بود.
 
۱۶ اسفند ۱۲۶۴ فیروز میرزا نصرت‌الدوله که پدر بزرگ مادری محمد مصدق بوده درگذشت. چنانچه در آن دوره مرسوم بوده هر گاه یکی از حقوق بگیران دولت در می‌گذشت دو سوم حقوق او به بازماندگان می‌رسید. محمد میرزا (مصدق) که نوه فیروز میرزا بود و در ان زمان شش یا هفت سال بیشتر نداشت یک حقوق ۱۲۰ تومانی به وی تعلق گرفت. خود مصدق می‌نویسد «هیچ حقوقی یا اضافه حقوقی داده نمی‌شد مگر اینکه پیشتر محل ان تعیین شده باشد و محل حقوق جدید به این روش معمولاً یک سوم متوفیات بود. به این طریق که هر کسی از دنیا می رفت اگر وارثی داشت یک سوم از حقوق او والا تمام ان در اختیار دولت قرار می‌گرفت که بهر کس می‌خواست می‌داد….»
 
در سال ۱۲۶۷ شمسی پدر مصدق میرزا هدایت‌الله وزیر دفتر از ناصرالدین شاه درخواست کرد که میرزا محمد (مصدق) ۹ ساله در ردیف مستوفیان زبردست قرار گیرد و در فهرست حقوق‌بگیران درآید و ناصرالدینشاه آن را پذیرفت.
 
میرزا محمد رضا مؤتمن‌السلطنه شوهر خواهر مصدق و مستوفی [[خراسان]] بود و مصدق نزد وی و میرزا علی‌اکبر موزه کارآموزی مستوفی می‌کرده‌است. مصدق در کتابش می‌گوید: “در سال ۱۲۷۱ میرزا فتحعلی خان شیرازی صاحب دیوان والی خراسان بود و چنانچه اشتباه نکنم شصت هزار تومان به خزانه داده بود که می‌بایست از تفاوت عمل مرسوم و معمول جبران کند. نظر به اینکه بیست هزار تومان جدید محل معینی نداشت از این محل تفاوت عمل(یعنی اضافه مالیات بعضی سالها) ایالت خراسان برای من حقوق دولتی تعیین کردند”.
 
در تاریخ ۱ شهریور ۱۲۷۱ خورشیدی پدر محمد میرزا درگذشت. پسر بزرگش میرزا حسین (از همسر دیگر نه از نجم السلطنه) که رسما سالها به دلیل بیماری میرزا هدایت الله وظایف دفتر شاه را به عهده داشت رسما به این سمت منصوب شد. میرزا علی و میرزا محمد پسران دیگر میرزا هدایت الله به ترتیب لقب‌های موثق السلطنه و مصدق السلطنه را گرفتند. در همین زمان دو سوم حقوق دوران خدمت میرزا هدایت الله وزیر دفتر بین باز ماندگانش تقسیم شد و به مصدق السلطنه رسید…..”


بدین ترتیب مصدق که در ان هنگام ۱۳ ساله بود چهار حقوق از بودجه دولت دریافت می‌داشت.
بدین ترتیب مصدق که در ان هنگام ۱۳ ساله بود چهار حقوق از بودجه دولت دریافت می‌داشت.


۱۶ دی ۱۲۷۳ تا ۸ اردیبهشت ۱۲۷۴ مظفرالدین میرزا ولیعهد که به رسم معمول دوره قاجار فرمانروای [[آذربایجان]] بود و در [[تبریز]] زندگی می کرد به همراه منشی خود میرزا فضل‌الله وکیل الملک به تهران سفر کرد و این ۱۱۲ روز را در منزل عبدالحسین میرزا فرمانفرما دایی مصدق السلطنه به سر برد. میزبان ولیعهد خواهر زنش یعنی نجم السلطنه مادر مصدق السلطنه بود. در درازای این سه ماه و اندی نجم السلطنه با میرزا فضل‌الله ازدواج می‌کند و در بهار ۱۲۷۴ خورشیدی به همراه شوهر خود و مصدق السلطنه و باهمراهی مظفرالدین میرزا از تهران به تبریز جا به جا می شود. مصدق بیش از یکسال در تبریز زندگی کرد و آشنایی او به [[زبان آذری]] در این دوران بود.
۱۶ [[دی]] ۱۲۷۳ تا ۸ اردیبهشت ۱۲۷۴ مظفرالدین میرزا ولیعهد که به رسم معمول دوره قاجار فرمانروای [[آذربایجان]] بود و در [[تبریز]] زندگی می‌کرد به همراه منشی خود میرزا فضل‌الله وکیل الملک به تهران سفر کرد و این ۱۱۲ روز را در منزل عبدالحسین میرزا فرمانفرما دایی مصدق السلطنه به سر برد. میزبان ولیعهد خواهر زنش یعنی نجم السلطنه مادر مصدق السلطنه بود. در درازای این سه ماه و اندی نجم السلطنه با میرزا فضل‌الله ازدواج می‌کند و در بهار ۱۲۷۴ [[خورشیدی]] به همراه شوهر خود و مصدق السلطنه و باهمراهی مظفرالدین میرزا از [[تهران]] به [[تبریز]] جا بجا می‌شود. مصدق بیش از یک‌سال در تبریز زندگی کرد و آشنایی او به [[زبان آذری]] در این دوران بود.


در سال ۱۲۷۵ مظفرالدین شاه پس از قتل پدرش ناصرالدین شاه تاج گذاری می کند . همسر مظفرالدین شاه حضرت علیا و خواهرش نجم السلطنه همگی به همراه خانواده و بستگان و درباریان از تبریز به تهران نقل مکان می کنند. در همان سال ۱۲۷۵ دائی مصدق عبدالحسین میرزا فرمانفرما با بقیه افراد فامیل مادری علیه علی‌اصغرخان اتابک معروف به امین السلطان اتابک اعظم نخست وزیر توطئه کردند و چهار ماه پس از به تخت نشستن مظفرالدین شاه با دسیسه اتابک را کنار زدند و ۳۰ آذر ۱۲۷۵ مصدق‌السلطنه مستوفی خراسان شد و مقام شوهر خواهرش را گرفت. این آغاز خود کامگی عبدالحسین میرزا فرمانفرما با سمت وزیر [[جنگ]] بود.
در سال ۱۲۷۵ مظفرالدین شاه پس از قتل پدرش [[ناصرالدین شاه]] تاج گذاری می‌کند. همسر [[مظفرالدین شاه]] حضرت علیا و خواهرش نجم السلطنه همگی به همراه خانواده و بستگان و درباریان از تبریز به تهران نقل مکان می‌کنند. در همان سال ۱۲۷۵ دائی مصدق عبدالحسین میرزا فرمانفرما با بقیه افراد فامیل مادری علیه علی‌اصغرخان اتابک معروف به امین السلطان اتابک اعظم نخست‌وزیر توطئه کردند و چهار ماه پس از به تخت نشستن مظفرالدین شاه با دسیسه اتابک را کنار زدند و ۳۰ [[آذر]] ۱۲۷۵ مصدق‌السلطنه مستوفی خراسان شد و مقام شوهر خواهرش را گرفت. این آغاز خود کامگی عبدالحسین میرزا فرمانفرما با سمت وزیر جنگ بود.


مصدق‌السلطنه از آغاز کار به سمت مستوفی خراسان، در درازای ده سال یعنی تا پایان سلطنت مظفرالدین شاه، خالصجاتی را خریده بود در اوایل مشروطیت در ردیف یکی از بزرگ فئودالهای کشور در آمده و شخصا در ردیف مادرش نجم السلطنه و دایی اش فرمانفرما قرار گرفته بود. در فهرستی که در آن زمان به چاپ رسید، ۹۳ مالک بزرگ یا [[فئودال]] [[ایران]] را نام برده بود که از جمله نامهای نامی آن زمان به چشم می خورد : حضرت اقدس والا آقای عضد السلطان (شوهر خواهر مصدق)؛ حضرت مستطابه علیه عالیه حضرت علیا دامت شوکتها (خاله مصدق)؛ حضرت والا آقای عبدالحسین میرزا فرمانفرما (دایی مصدق)؛ جناب آقای [[امام جمعه]] (برادر زن مصدق)؛ جناب حاجی ناصرالسلطنه (برادر شوهر مادر مصدق)؛ جناب مستطاب اجل آقای وزیر دفتر (میرزا حسین برادر مصدق)؛ حاجیه نجم السلطنه (مادر مصدق)؛ جناب آقای ظهیرالاسلام (برادر زن مصدق)؛ جناب وکیل الملک (شوهر مادر مصدق) و جناب مصدق السلطنه.
مصدق‌السلطنه از آغاز کار به سمت مستوفی خراسان، در درازای ده سال یعنی تا پایان سلطنت مظفرالدین شاه، خالصجاتی را خریده بود در اوایل مشروطیت در ردیف یکی از بزرگ فئودال‌های کشور در آمده و شخصا در ردیف مادرش نجم السلطنه و دایی اش فرمانفرما قرار گرفته بود. در فهرستی که در آن زمان به چاپ رسید، ۹۳ مالک بزرگ یا [[فئودال]] [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] را نام برده بود که از جمله نام‌های نامی آن زمان به چشم می‌خورد: حضرت اقدس والا آقای عضدالسلطان (شوهر خواهر مصدق)؛ حضرت مستطابه علیه عالیه حضرت علیا دامت شوکتها (خاله مصدق)؛ حضرت والا آقای عبدالحسین میرزا فرمانفرما (دایی مصدق)؛ جناب [[آقای امام جمعه]] (برادر زن مصدق)؛ جناب حاجی ناصرالسلطنه (برادر شوهر مادر مصدق)؛ جناب مستطاب اجل آقای وزیر دفتر (میرزا حسین برادر مصدق)؛ حاجیه نجم السلطنه (مادر مصدق)؛ جناب آقای ظهیرالاسلام (برادر زن مصدق)؛ جناب وکیل الملک (شوهر مادر مصدق) و جناب مصدق السلطنه.


=انقلاب مشروطه=
== انقلاب مشروطه ==
مردم ایران از سیاست‌های وام گرفتن مظفر الدین شاه از [[روسیه]] یا [[بریتانیا|انگلیس]] زیر فشارهای اقتصادی رفته بودند. ملت ایران می‌بایستی که این وام‌ها را از جیب خودشان با پرداختن مالیات‌ها و عوارض سنگین گمرک می‌پرداخت. در [[بهمن ماه]] ۱۲۸۲ خورشیدی پیمان جدیدی بین [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] و [[روسیه|روس]] بسته شد که بسیار به زیان بازرگانان و بازاریان بود. در ۵ اردیبهشت ۱۲۸۴ بازاریان تهران بازار را بستند و به [[عبدالعظیم حسنی|شاه عبدالعظیم]] رفتند و بست نشستند و در خواست بنیاد کردن عدالت خانه در سراسر ایران را کردند. این بست نشتن در شاه عبدالعظیم و ادامه فشارها و اعتراض‌ها به [[انقلاب مشروطه]] منتهی شد تا این‌که [[مظفرالدین شاه]] فرمان مشروطه را در ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ صادر کرد تا همه پرسی تشکیل مجلس شورای ملی و نوشتن قانون اساسی بر اساس خواست ملت ایران انجام یابد.


مردم ایران از سیاستهای وام گرفتن مظفر الدین شاه از [[روسیه]] یا [[انگلیس]] زیر فشارهای اقتصادی رفته بودند. ملت ایران می بایستی که این وام ها را از جیب خودشان با پرداختن مالیات ها و عوارض سنگین گمرک می پرداخت. در بهمن ماه ۱۲۸۲ خورشیدی پیمان جدیدی بین [[ایران]] و [[روس]] بسته شد که بسیار به زیان بازرگانان و بازاریان بود. در ۵ اردیبهشت ۱۲۸۴ بازاریان تهران بازار را بستند و به [[شاه عبدالعظیم]] رفتند و بست نشستند و در خواست بنیاد کردن عدالت خانه در سراسر ایران را کردند. این بست نشتن در شاه عبد العظیم و ادامه فشارها و اعتراض ها به [[انقلاب مشروطه]] منتهی شد تا این که [[مظفرالدین شاه]] فرمان مشروطه را در ۱۳ امرداد ۱۲۸۵ صادر کرد تا همه پرسی تشکیل مجلس شورای ملی و نوشتن قانون اساسی بر اساس خواست ملت ایران انجام یابد.
به گفته دکتر مصدق در [[دوره مشروطه]] «کلمه مستوفی و دزد مترادف شده بود». مصدق السلطنه نیز زیر فشار و انتقاد قرار گرفت. در کتابچه دستور‌العمل [[خراسان]] به اسم تفاوت عمل مصدق السلطنه مستمری دریافت می‌کرد مصدق می‌گوید«که این عمل نه دزدی بوده است و نه کلاه برداری و نه اختلاس بود و نه سواستفاده از اموال دولتی و فقط یک تجاوز از مقررات اداری بود».
 
به گفته دکتر مصدق در دوره مشروطه «کلمه مستوفی و دزد مترادف شده بود». مصدق السلطنه نیز زیر فشار و انتقاد قرار گرفت. در کتابچه دستور العمل خراسان به اسم تفاوت عمل مصدق السلطنه مستمری دریافت می کرد مصدق می گوید« که این عمل نه دزدی بوده است و نه کلاه برداری و نه اختلاس بود و نه سواستفاده از اموال دولتی و فقط یک تجاوز از مقررات اداری بود».


محمد علی شاه در تارخ ۲۹ دی ۱۲۸۵ تاجگذاری کرد. در تاریخ ۱۵ دسامبر ۱۹۰۷ بین محمد علی شاه و مجلس شورای ملی جدال شد زیرا مجلس حقوق وی را کم کرد و دیگر تصویب نکرد که وی برای هزینه‌های شخصی از دولت روسیه وام بگیرد. در عوض روسیه برای براندازی مشروطه محرمانه به او وام داد و محمد علی شاه جواهرات و مروارید ثروت ایران را گرو گذاشت.
محمد علی شاه در تارخ ۲۹ دی ۱۲۸۵ تاجگذاری کرد. در تاریخ ۱۵ دسامبر ۱۹۰۷ بین محمد علی شاه و مجلس شورای ملی جدال شد زیرا مجلس حقوق وی را کم کرد و دیگر تصویب نکرد که وی برای هزینه‌های شخصی از دولت روسیه وام بگیرد. در عوض روسیه برای براندازی مشروطه محرمانه به او وام داد و محمد علی شاه جواهرات و مروارید ثروت ایران را گرو گذاشت.


=دوره رضاشاه=
== دوره رضاشاه ==
 
در سال ۱۳۰۲ مصدق کتاب حقوق پارلمانی در ایران و [[اروپا]] را تألیف کرد. دکتر مصدق در دوره پنجم و ششم مجلس شورای ملی به وکالت مردم تهران انتخاب شد. با مطرح شدن طرح انقراض [[سلسله قاجاریه]] در مجلس، او از اندک نمایندگانی بود که با این طرح مخالفت کرد. خلاصه استدلال او این بود که سردارسپه پس از این یا به موقعیتی که قانون اساسی برای پادشاه در نظر گرفته اکتفا می‌کند و کشور از خدمات او محروم می‌شود، یا تبدیل به یک حاکم مستبد خواهد شد و مشروطیت زیر سوال خواهد رفت. تجربه نشان داد که پیش‌بینی او درست بوده است با انقراض پادشاهی خاندان قاجار [[رضا خان]] سردار سپه نخست‌وزیر وقت به شاهی رسید.
در سال ۱۳۰۲ مصدق کتاب حقوق پارلمانی در ایران و [[اروپا]] را تألیف کرد.دکتر مصدق در دوره پنجم و ششم مجلس شورای ملی به وکالت مردم تهران انتخاب شد. با مطرح شدن طرح انقراض [[سلسله قاجاریه]] در مجلس، او از اندک نمایندگانی بود که با این طرح مخالفت کرد. خلاصه استدلال او این بود که سردارسپه پس از این یا به موقعیتی که قانون اساسی برای پادشاه در نظر گرفته اکتفا می‌کند و کشور از خدمات او محروم می شود، یا تبدیل به یک حاکم مستبد خواهد شد و مشروطیت زیر سوال خواهد رفت. تجربه نشان داد که پیش بینی او درست بوده است با انقراض پادشاهی خاندان قاجار [[رضا خان]] سردار سپه نخست وزیر وقت به شاهی رسید.
 
با پایان مجلس ششم و آغاز دیکتاتوری [[رضاشاه]] دکتر مصدق به علت ادامه مخالفت با دستگاه حاکمه رضا خان خانه نشین شد و تا سال ۱۳۱۹ در خانه شخصی‌اش زیر نظر بود و حتی از تدریس در دانشکده منع شد. در اواخر سلطنت رضاشاه پهلوی به زندان افتاد ولی پس از چند ماه با کمک ارنست پرون (دوست ولیعهد) آزاد شد و زیر نظر در ملک خود در احمد آباد مجبور به سکوت شد.در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال ایران به‌وسیله نیروهای [[شوروی]] و [[بریتانیا]]، رضا شاه از پادشاهی برکنار و به [[آفریقای جنوبی]] تبعید شد و دکتر مصدق به تهران برگشت.
 
=نهضت ملی‌شدن صنعت نفت ایران=
 
دکتر مصدق پس از شهریور ۲۰ و سقوط رضاشاه در انتخابات دوره ۱۴ مجلس بار دیگر در مقام وکیل اول تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شد. در این مجلس برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، او طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع می‌شد.
 
در انتخابات دوره ۱۵ مجلس با مداخلات قوام‌السلطنه (نخست وزیر) و شاه و ارتش، دکتر مصدق نتوانست قدم بمجلس بگذارد. در این دوره هدف عوامل وابسته به بریتانیا این بود که قرارداد سال ۱۹۳۳ دوره رضاشاه را به دست دولت ساعد مراغه‌ای و با تصویب مجلس تنفیذ کنند. بر اثر فشار افکار عمومی و همچنین مساعی اقلیت چهارنفره مجلس، خصوصا سخنرانی چندین روزه حسین مکی در مخالفت با این لایحه، مقصود انگلیسی‌ها تأمین نشد و عمر مجلس پانزدهم به‌سر رسید. در ۱۳۲۸ دکتر مصدق و همراهان وی همچون احمدملکی، حسین فاطمی، دکتر کریم سنجابی، مهندس احمد زیرک‌زاده و دکتر سید علی شایگان اقدام به پایه گذاری جبهه ملی ایران کردند. گسترش فعالیت‌های سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰ سبب گسترش مبارزات مردم و به ویژه توجه آنان به وضع قرارداد نفت شده بود. دکتر مصدق در مجلس و بیرون از آن این جنبش را که به «نهضت ملی شدن نفت» معروف شد، هدایت می‌کرد.


=ملی شدن نفت و نخست وزیری=
با پایان مجلس ششم و آغاز دیکتاتوری [[رضاخان|رضاشاه]] دکتر مصدق به علت ادامه مخالفت با دستگاه حاکمه رضا خان خانه نشین شد و تا سال ۱۳۱۹ در خانه شخصی‌اش زیر نظر بود و حتی از تدریس در دانشکده منع شد. در اواخر سلطنت رضاشاه پهلوی به زندان افتاد ولی پس از چند ماه با کمک ارنست پرون (دوست ولیعهد) آزاد شد و زیر نظر در ملک خود در احمد آباد مجبور به سکوت شد. در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال ایران به‌وسیله نیروهای [[روسیه|شوروی]] و [[بریتانیا]]، رضا شاه از پادشاهی برکنار و به [[آفریقای جنوبی]] تبعید شد و دکتر مصدق به تهران برگشت.


در انتخابات مجلس شانزدهم با همه تقلبات و مداخلات شاه و دربار، صندوقهای ساختگی آراء تهران باطل شد. عبدالحسین هژیر وزیر دربار توسط [[جمعیت فداییان اسلام]] ترور شد و در نوبت دوم [[انتخابات]]، دکتر مصدق به مجلس راه یافت. پس از ترور [[نخست‌وزیر]] وقت سپهبد حاجیعلی رزم‌آرا، طرح ملی شدن صنایع نفت به رهبری دکتر مصدق در مجلس تصویب شد. پس از استعفای حسین علاء که بعد از رزم‌آرا نخست وزیر شده بود، مصدق به نخست وزیری رسید و برنامه خود را اصلاح قانون انتخابات و اجرای قانون [[ملی شدن صنعت نفت]] اعلام کرد.دکتر مصدق بلافاصله پس از نخست وزیری اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت را در دستور کار خود قرار داد و بدین ترتیب در ۲۷ اسفند ۱۳۲۹ قانون ملی شدن صنعت نفت به تصویب مجلس شورای ملی و در ۲۹ اسفند همان سال به تصویب [[مجلس سنا]] و امضای شاه رسید.این روز از همان زمان به نام روز ملی شدن صنعت نفت نامگذاری شده‌است.
== نهضت ملی‌شدن صنعت نفت ایران ==
دکتر مصدق پس از شهریور ۲۰ و سقوط [[رضاخان|رضاشاه]] در انتخابات دوره ۱۴ مجلس بار دیگر در مقام وکیل اول تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شد. در این مجلس برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، او طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع می‌شد.


دکتر مصدق پس از به تصویب رسیدن قانون ملی شدن صنعت نفت حسین مکی و [[مهدی بازرگان]] را برای «خلع ید» شرکت نفت انگلیس و ایران به [[آبادان]] فرستاد. بیرون راندن شرکت انگلیسی باعث اعتراض دولت بریتانیا شد.پس از شکایت دولت انگلیس از دولت ایران و طرح این شکایت در [[شورای امنیت سازمان مل]]ل، دکتر مصدق عازم نیویورک شد و به دفاع از حقوق ایران پرداخت. سپس به [[دادگاه لاهه]] رفت و با توضیحاتی که در مورد قرارداد نفت و شیوه انعقاد و تمدید آن داد، دادگاه بین‌المللی خود را صالح به رسیدگی به شکایت بریتانیا ندانست و مصدق در احقاق حق ملت ایران به پیروزی دست یافت.  
در انتخابات دوره ۱۵ مجلس با مداخلات قوام‌السلطنه (نخست‌وزیر) و شاه و ارتش، دکتر مصدق نتوانست قدم به‌ مجلس بگذارد. در این دوره هدف عوامل وابسته به بریتانیا این بود که قرارداد سال ۱۹۳۳ دوره رضاشاه را به دست دولت ساعد مراغه‌ای و با تصویب مجلس [[تنفیذ]] کنند. بر اثر فشار افکار عمومی و همچنین مساعی اقلیت چهارنفره مجلس، خصوصا سخنرانی چندین روزه حسین مکی در مخالفت با این لایحه، مقصود انگلیسی‌ها تأمین نشد و عمر مجلس پانزدهم به‌سر رسید. در ۱۳۲۸ دکتر مصدق و همراهان وی همچون احمدملکی، [[حسین فاطمی]]، دکتر [[کریم سنجابی]]، مهندس احمد زیرک‌زاده و دکتر سید علی شایگان اقدام به پایه‌گذاری [[جبهه ملی ایران]] کردند. گسترش فعالیت‌های سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰ سبب گسترش مبارزات مردم و به ویژه توجه آنان به وضع قرارداد نفت شده بود. دکتر مصدق در مجلس و بیرون از آن این جنبش را که به «نهضت ملی شدن نفت» معروف شد، هدایت می‌کرد.


(قاضی اختصاصی ایران در آن دادگاه، [[دکتر کریم سنجابی]] بود) وکالت ایران در این پرونده را دکتر هانری رولن رییس سابق مجلس سنای [[بلژیک]] بر عهده گرفت و برای این کار از دولت ایران دستمزدی دریافت نکرد. دکتر حسین علی آبادی از دانشکده حقوق [[دانشگاه تهران]] نیز وی را در این کار همراهی می‌کرد. در جریان این پیروزی، قاضی انگلیسی سر آرنولد مک نایر که ریاست دادگاه را برعهده داشت به نفع ایران و بر خلاف منافع دولت بریتانیا رای داد. نطق‌های دفاعیه ایران در این دادگاه توسط دکتر مصدق ایراد شد. وی در راه بازگشت به ایران به [[مصر]] رفت و مورد استقبال نخست وزیر ملی گرای آن زمان مصر سعد زغلول قرار گرفت.
== ملی شدن نفت و نخست‌وزیری ==
در انتخابات مجلس شانزدهم با همه تقلبات و مداخلات شاه و دربار، صندوق‌های ساختگی آراء تهران باطل شد. [[عبدالحسین هژیر]] وزیر دربار توسط [[فدائیان اسلام|جمعیت فداییان اسلام]] [[تروریسم|ترور]] شد و در نوبت دوم [[انتخابات]]، دکتر مصدق به مجلس راه یافت. پس از ترور [[نخست‌وزیر]] وقت سپهبد [[حاجیعلی رزم‌آرا]]، طرح ملی شدن صنایع نفت به رهبری دکتر مصدق در مجلس تصویب شد. پس از استعفای حسین علاء که بعد از رزم‌آرا نخست‌وزیر شده بود، مصدق به نخست‌وزیری رسید و برنامه خود را اصلاح قانون انتخابات و اجرای قانون [[ملی شدن صنعت نفت]] اعلام کرد. دکتر مصدق بلافاصله پس از نخست‌وزیری اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت را در دستور کار خود قرار داد و بدین ترتیب در ۲۷ اسفند ۱۳۲۹ قانون ملی شدن صنعت نفت به تصویب مجلس شورای ملی و در ۲۹ اسفند همان سال به تصویب [[مجلس سنا]] و امضای شاه رسید. این روز از همان زمان به نام روز ملی شدن صنعت نفت نام‌گذاری شده‌است.


=کودتا علیه دولت مصدق=
دکتر مصدق پس از به تصویب رسیدن قانون ملی شدن صنعت نفت حسین مکی و [[مهدی بازرگان]] را برای «خلع ید» شرکت نفت انگلیس و ایران به [[آبادان]] فرستاد. بیرون راندن شرکت انگلیسی باعث اعتراض دولت بریتانیا شد. پس از شکایت دولت انگلیس از دولت ایران و طرح این شکایت در شورای امنیت [[سازمان ملل متحد|سازمان ملل]]، دکتر مصدق عازم نیویورک شد و به دفاع از حقوق ایران پرداخت. سپس به [[دادگاه لاهه]] رفت و با توضیحاتی که در مورد قرارداد نفت و شیوه انعقاد و تمدید آن داد، دادگاه بین‌المللی خود را صالح به رسیدگی به شکایت بریتانیا ندانست و مصدق در احقاق حق ملت ایران به پیروزی دست یافت.


در کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ بنا بر نقشه سازمان‌های جاسوسی [[آمریکا]] و انگلیس برای براندازی دولت مصدق، شاه فرمان برکناری دکتر مصدق را امضا کرد و رئیس گارد سلطنتی، سرهنگ نصیری را موظف نمود تا با محاصره خانه نخست وزیر فرمان را به وی ابلاغ کند. همچنین نیروهایی از گارد سلطنتی مامور بازداشت چند تن از وزرای دکتر مصدق شدند. ولی نیروهای نگهبان نخست‌وزیری رئیس گارد سلطنتی و نیروهایش را خلع سلاح و بازداشت نمودند.
(قاضی اختصاصی ایران در آن دادگاه، [[دکتر کریم سنجابی]] بود) وکالت ایران در این پرونده را دکتر هانری رولن رییس سابق مجلس سنای [[بلژیک]] بر عهده گرفت و برای این کار از دولت ایران دستمزدی دریافت نکرد. دکتر حسین علی‌آبادی از دانشکده حقوق [[دانشگاه تهران]] نیز وی را در این کار همراهی می‌کرد. در جریان این پیروزی، قاضی انگلیسی سر آرنولد مک نایر که ریاست دادگاه را برعهده داشت به نفع ایران و بر خلاف منافع دولت بریتانیا رای داد. نطق‌های دفاعیه ایران در این دادگاه توسط دکتر مصدق ایراد شد. وی در راه بازگشت به ایران به [[جمهوری عربی مصر|مصر]] رفت و مورد استقبال نخست‌وزیر ملی‌گرای آن زمان مصر سعد زغلول قرار گرفت.


در روز ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲ دولت‌های آمریکا و بریتانیا دست به کودتای دیگری زدند که این‌بار باعث سرنگونی دولت مصدق گشت. در این روز [[سازمان سیا]] با خریدن فتوای برخی از روحانیون و همچنین دادن پول به ارتشیان، ولگردان و اوباش تهران آنها را به خیابان‌ها کشانید.  
== کودتا علیه دولت مصدق ==
در کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ بنا بر نقشه سازمان‌های جاسوسی [[ایالات متحده آمریکا|آمریکا]] و انگلیس برای براندازی دولت مصدق، شاه فرمان برکناری دکتر مصدق را امضا کرد و رئیس گارد سلطنتی، سرهنگ نصیری را موظف نمود تا با محاصره خانه نخست‌وزیر فرمان را به وی ابلاغ کند. همچنین نیروهایی از گارد سلطنتی مامور بازداشت چند تن از وزرای دکتر مصدق شدند. ولی نیروهای نگهبان نخست‌وزیری رئیس گارد سلطنتی و نیروهایش را خلع سلاح و بازداشت نمودند.


کودتاچیان توانستند به آسانی خود را به خانه دکتر مصدق برسانند و پس از چندین ساعت نبرد خونین گارد نگهبانی نخست وزیری را نابود کنند و خانه وی را پس از غارت کردن به آتش بکشانند. در روز ۲۹ مرداد دکتر مصدق و یارانش خود را به حکومت کودتا به رهبری سرلشکر زاهدی تسلیم کردند. بدین ترتیب در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (۱۹ اوت ۱۹۵۳) سازمانهای جاسوسی بریتانیا و [[ایالات متحده آمریکا]] با کودتا دکتر مصدق را برکنار کرده و [[محمدرضا شاه پهلوی]] را که پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد به رم رفته بود بازگرداندند و به قدرت رساندند.
در روز ۲۸ [[مرداد ماه]] ۱۳۳۲ دولت‌های [[ایالات متحده آمریکا|آمریکا]] و [[بریتانیا]] دست به کودتای دیگری زدند که این‌بار باعث سرنگونی دولت مصدق گشت. در این روز [[سازمان سیا]] با خریدن [[فتوا|فتوای]] برخی از روحانیون و همچنین دادن پول به ارتشیان، ولگردان و اوباش تهران آنها را به خیابان‌ها کشانید.  


=محاکمه و زندان و خانه نشینی=
کودتاچیان توانستند به آسانی خود را به خانه دکتر مصدق برسانند و پس از چندین ساعت نبرد خونین گارد نگهبانی نخست‌وزیری را نابود کنند و خانه وی را پس از غارت کردن به آتش بکشانند. در روز ۲۹ مرداد دکتر مصدق و یارانش خود را به حکومت کودتا به رهبری سرلشکر زاهدی تسلیم کردند. بدین ترتیب در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (۱۹ اوت ۱۹۵۳) سازمان‌های جاسوسی بریتانیا و [[ایالات متحده آمریکا]] با [[کودتا]] دکتر مصدق را برکنار کرده و [[محمدرضا شاه پهلوی]] را که پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد به [[رم]] رفته بود بازگرداندند و به قدرت رساندند.


مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد در دادگاه نظامی محاکمه شد. او در دادگاه از کارها و دیدگاه‌های خود دفاع کرد. دادگاه وی را به سه سال زندان محکوم کرد. پس از گذراندن سه سال زندان، دکتر مصدق به ملک خود در احمد آباد رانده شد و تا پایان زندگی زیر نظارت شدید بود.
== محاکمه و زندان و خانه نشینی ==
مصدق پس از [[کودتای ۲۸ مرداد]] در دادگاه نظامی محاکمه شد. او در دادگاه از کارها و دیدگاه‌های خود دفاع کرد. دادگاه وی را به سه سال زندان محکوم کرد. پس از گذراندن سه سال زندان، دکتر مصدق به ملک خود در احمد آباد رانده شد و تا پایان زندگی زیر نظارت شدید بود.


در سال ۱۳۴۲ همسر دکتر مصدق، خانم ضیاالسلطنه، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. حاصل ازدواج وی و دکتر مصدق دو پسر و سه دختر بود.
در سال ۱۳۴۲ همسر دکتر مصدق، خانم ضیاالسلطنه، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. حاصل ازدواج وی و دکتر مصدق دو پسر و سه دختر بود.


در ۱۴ اسفند ماه ۱۳۴۵ ساعت ۶ صبح دکتر محمد مصدق بدلیل بیماری سرطان، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. مصدق وصیت کرده بود او را کنار کشته‌شدگان ۳۰ تیر در [[ابن بابویه]] دفن کنند، ولی با مخالفت شاه چنین نشد و او در یکی از اتاقهای خانه‌اش در احمدآباد به خاک سپرده شد.
در ۱۴ اسفند ماه ۱۳۴۵ ساعت ۶ صبح دکتر محمد مصدق بدلیل بیماری سرطان، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. مصدق [[وصیت]] کرده بود او را کنار کشته‌شدگان ۳۰ [[تیر]] در [[ابن بابویه]] دفن کنند، ولی با مخالفت شاه چنین نشد و او در یکی از اتاق‌های خانه‌اش در احمدآباد به خاک سپرده شد.


در سال‌های حکومت محمدرضا پهلوی برگزاری مراسم بزرگداشت دکتر محمد مصدق از سوی حکومت وقت ممنوع اعلام شد اما پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی]] در تاریخ ۱۵ اسفند ۵۷ یکی از بزرگترین گردهمایی‌های سیاسی در سالروز درگذشت رهبر نهضت ملی نفت بر مزار وی در احمدآباد برگزار شد. در این مراسم که [[آیت‌الله طالقانی]] سخنران آن بود، به نوشته روزنامه اطلاعات یک میلیون نفر به احمدآباد رفتند. اطلاعات در شماره همان روز در توصیف این مراسم نوشت: «امروز ایران پس از دوازده سال خون دل خوردن و خاموشی بخاطر عجز از برپایی مراسم تجلیل از شادروان دکتر محمد مصدق رهبر ملی خود باشکوهی خیره کننده یاد آن بزرگ مرد تاریخ مبارزات ضد استعماری ملل شرق را گرامی داشت. مراسم تجلیل از این ابرمرد چندان باشکوه بود که بی‌شک پرتو پرجلالش قرون متمادی بر صفحات تاریخ جدید ایران پرتو خیره کننده‌ای داشت.»
در سال‌های حکومت [[محمدرضا پهلوی]] برگزاری مراسم بزرگداشت دکتر محمد مصدق از سوی حکومت وقت ممنوع اعلام شد اما پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] در تاریخ ۱۵ [[اسفند]] ۵۷ یکی از بزرگ‌ترین گردهمایی‌های سیاسی در سالروز درگذشت رهبر نهضت ملی نفت بر مزار وی در احمدآباد برگزار شد. در این مراسم که [[سید محمود علایی طالقانی|آیت‌الله طالقانی]] سخنران آن بود، به نوشته روزنامه اطلاعات یک میلیون نفر به احمدآباد رفتند. اطلاعات در شماره همان روز در توصیف این مراسم نوشت: «امروز ایران پس از دوازده سال خون دل خوردن و خاموشی بخاطر عجز از برپایی مراسم تجلیل از شادروان دکتر محمد مصدق رهبر ملی خود باشکوهی خیره کننده یاد آن بزرگ مرد تاریخ مبارزات ضد استعماری ملل شرق را گرامی‌داشت. مراسم تجلیل از این ابرمرد چندان باشکوه بود که بی‌شک پرتو پرجلالش قرون متمادی بر صفحات تاریخ جدید [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] پرتو خیره کننده‌ای داشت.»


=منبع=
== جستارهای وابسته ==
* [[تبعید]]
* [[سید محمود علایی طالقانی|آیت‌الله طالقانی]]
* [[سازمان ملل متحد|سازمان ملل]]


[https://mandegar.tarikhema.org/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%B5%D8%AF%D9%82 برگرفته از سایت تاریخ ما]
== منابع ==
* [https://mandegar.tarikhema.org/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%B5%D8%AF%D9%82 برگرفته از سایت تاریخ ما]mandegar.tarikhema.org.


[[رده:اعضای جبهه ملی ایران]]
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:سیاستمداران اهل ایران]]
[[رده:شخصیت‌های سیاسی]]
[[رده:مشروطه خواهان]]
[[رده:ایران]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۲۴

دکتر مصدق
دکتر مصدق.jpg
نام کاملمحمد مصدق
نام‌های دیگرمصدق السلطنه
اطلاعات شخصی
سال تولد1261 ش، ۱۸۸۳ م، ۱۳۰۰ ق
روز تولد29 اردیبهشت
محل تولدتهران
سال درگذشت1345 ش، ۱۹۶۷ م، ۱۳۸۶ ق
روز درگذشت14 اسفند
محل درگذشتاحمدآباد
دیناسلام، شیعه
فعالیت‌ها
  • نماینده مجلس
  • استاندار
  • وزیر
  • نخست‌وزیر

محمد مصدق (۲۹ اردیبهشت یا ۲۶ خرداد ۱۲۶۱ - ۱۴ اسفند ۱۳۴۵) سیاستمدار، دولت‌مرد، نماینده چند دوره مجلس شورای ملی، و نخست‌وزیر ایران در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ بود.

وی به عنوان رهبر ملی شدن صنعت نفت ایران شناخته می‌شود چرا که تا پیش از آن، نفت ایران زیر سلطهٔ دولت بریتانیا و به واسطهٔ «شرکت نفت ایران و انگلیس» (که بعدها به «بریتیش پترولیوم» یا به اختصار «Bp» تغییر نام داد) اداره می‌شد. مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، در دادگاه نظامی محاکمه شد و علیرغم دفاعیهٔ مستندی که از کارها و دیدگاه‌های خود ارائه کرد، به سه سال زندان محکوم شد. پس از تحمل سه سال زندان، به دستور محمد رضا پهلوی، دکتر مصدق به ملک پدری خود در احمد آباد تبعید شد و تا پایان زندگی زیر نظارت شدید دولت، در انزوا و تنهایی زندگی کرد؛ تا اینکه سرانجام در ۱۴ اسفند ماه ۱۳۴۵ بر اثر بیماری سرطان، در سن ۸۴ سالگی چشم از جهان فروبست.

آغاز زندگی و جوانی

محمد مصدق در بهار سال ۱۲۶۱ شمسی در یک خانوادهٔ اشرافی و بانفوذ دیوانی قاجار در محلهٔ سنگلج در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا هدایت‌الله آشتیانی وزیر دفتر بود و مادرش شاهزاده خانم نجم‌‏السلطنه (نوه عباس میرزا، بنیان‌گذار بیمارستان نجمیه تهران) دختر شاهزاده فیروز میرزا نصرت الدوله برادر محمد شاه بود. نجم السلطنه دختر عموی ناصرالدین شاه بود.

۱۶ اسفند ۱۲۶۴ فیروز میرزا نصرت‌الدوله که پدر بزرگ مادری محمد مصدق بوده درگذشت. چنانچه در آن دوره مرسوم بوده هر گاه یکی از حقوق بگیران دولت در می‌گذشت دو سوم حقوق او به بازماندگان می‌رسید. محمد میرزا (مصدق) که نوه فیروز میرزا بود و در ان زمان شش یا هفت سال بیشتر نداشت یک حقوق ۱۲۰ تومانی به وی تعلق گرفت. خود مصدق می‌نویسد «هیچ حقوقی یا اضافه حقوقی داده نمی‌شد مگر اینکه پیشتر محل آن تعیین شده باشد و محل حقوق جدید به این روش معمولاً یک سوم متوفیات بود. به این طریق که هر کسی از دنیا می‌رفت اگر وارثی داشت یک سوم از حقوق او والا تمام آن در اختیار دولت قرار می‌گرفت که بهر کس می‌خواست می‌داد….»

در سال ۱۲۶۷ شمسی پدر مصدق میرزا هدایت‌الله وزیر دفتر از ناصرالدین شاه درخواست کرد که میرزا محمد (مصدق) ۹ ساله در ردیف مستوفیان زبردست قرار گیرد و در فهرست حقوق‌بگیران درآید و ناصرالدین‌شاه آن را پذیرفت.

میرزا محمد رضا مؤتمن‌السلطنه شوهر خواهر مصدق و مستوفی خراسان بود و مصدق نزد وی و میرزا علی‌اکبر موزه کارآموزی مستوفی می‌کرده‌است. مصدق در کتابش می‌گوید: “در سال ۱۲۷۱ میرزا فتحعلی خان شیرازی صاحب دیوان والی خراسان بود و چنانچه اشتباه نکنم شصت هزار تومان به خزانه داده بود که می‌بایست از تفاوت عمل مرسوم و معمول جبران کند. نظر به اینکه بیست هزار تومان جدید محل معینی نداشت از این محل تفاوت عمل(یعنی اضافه مالیات بعضی سال‌ها) ایالت خراسان برای من حقوق دولتی تعیین کردند”.

در تاریخ ۱ شهریور ۱۲۷۱ خورشیدی پدر محمد میرزا درگذشت. پسر بزرگش میرزا حسین (از همسر دیگر نه از نجم السلطنه) که رسما سال‌ها به دلیل بیماری میرزا هدآیت‌الله وظایف دفتر شاه را به عهده داشت رسما به این سمت منصوب شد. میرزا علی و میرزا محمد پسران دیگر میرزا هدآیت‌الله به ترتیب لقب‌های موثق السلطنه و مصدق السلطنه را گرفتند. در همین زمان دو سوم حقوق دوران خدمت میرزا هدآیت‌الله وزیر دفتر بین باز ماندگانش تقسیم شد و به مصدق السلطنه رسید….. ”

بدین ترتیب مصدق که در ان هنگام ۱۳ ساله بود چهار حقوق از بودجه دولت دریافت می‌داشت.

۱۶ دی ۱۲۷۳ تا ۸ اردیبهشت ۱۲۷۴ مظفرالدین میرزا ولیعهد که به رسم معمول دوره قاجار فرمانروای آذربایجان بود و در تبریز زندگی می‌کرد به همراه منشی خود میرزا فضل‌الله وکیل الملک به تهران سفر کرد و این ۱۱۲ روز را در منزل عبدالحسین میرزا فرمانفرما دایی مصدق السلطنه به سر برد. میزبان ولیعهد خواهر زنش یعنی نجم السلطنه مادر مصدق السلطنه بود. در درازای این سه ماه و اندی نجم السلطنه با میرزا فضل‌الله ازدواج می‌کند و در بهار ۱۲۷۴ خورشیدی به همراه شوهر خود و مصدق السلطنه و باهمراهی مظفرالدین میرزا از تهران به تبریز جا بجا می‌شود. مصدق بیش از یک‌سال در تبریز زندگی کرد و آشنایی او به زبان آذری در این دوران بود.

در سال ۱۲۷۵ مظفرالدین شاه پس از قتل پدرش ناصرالدین شاه تاج گذاری می‌کند. همسر مظفرالدین شاه حضرت علیا و خواهرش نجم السلطنه همگی به همراه خانواده و بستگان و درباریان از تبریز به تهران نقل مکان می‌کنند. در همان سال ۱۲۷۵ دائی مصدق عبدالحسین میرزا فرمانفرما با بقیه افراد فامیل مادری علیه علی‌اصغرخان اتابک معروف به امین السلطان اتابک اعظم نخست‌وزیر توطئه کردند و چهار ماه پس از به تخت نشستن مظفرالدین شاه با دسیسه اتابک را کنار زدند و ۳۰ آذر ۱۲۷۵ مصدق‌السلطنه مستوفی خراسان شد و مقام شوهر خواهرش را گرفت. این آغاز خود کامگی عبدالحسین میرزا فرمانفرما با سمت وزیر جنگ بود.

مصدق‌السلطنه از آغاز کار به سمت مستوفی خراسان، در درازای ده سال یعنی تا پایان سلطنت مظفرالدین شاه، خالصجاتی را خریده بود در اوایل مشروطیت در ردیف یکی از بزرگ فئودال‌های کشور در آمده و شخصا در ردیف مادرش نجم السلطنه و دایی اش فرمانفرما قرار گرفته بود. در فهرستی که در آن زمان به چاپ رسید، ۹۳ مالک بزرگ یا فئودال ایران را نام برده بود که از جمله نام‌های نامی آن زمان به چشم می‌خورد: حضرت اقدس والا آقای عضدالسلطان (شوهر خواهر مصدق)؛ حضرت مستطابه علیه عالیه حضرت علیا دامت شوکتها (خاله مصدق)؛ حضرت والا آقای عبدالحسین میرزا فرمانفرما (دایی مصدق)؛ جناب آقای امام جمعه (برادر زن مصدق)؛ جناب حاجی ناصرالسلطنه (برادر شوهر مادر مصدق)؛ جناب مستطاب اجل آقای وزیر دفتر (میرزا حسین برادر مصدق)؛ حاجیه نجم السلطنه (مادر مصدق)؛ جناب آقای ظهیرالاسلام (برادر زن مصدق)؛ جناب وکیل الملک (شوهر مادر مصدق) و جناب مصدق السلطنه.

انقلاب مشروطه

مردم ایران از سیاست‌های وام گرفتن مظفر الدین شاه از روسیه یا انگلیس زیر فشارهای اقتصادی رفته بودند. ملت ایران می‌بایستی که این وام‌ها را از جیب خودشان با پرداختن مالیات‌ها و عوارض سنگین گمرک می‌پرداخت. در بهمن ماه ۱۲۸۲ خورشیدی پیمان جدیدی بین ایران و روس بسته شد که بسیار به زیان بازرگانان و بازاریان بود. در ۵ اردیبهشت ۱۲۸۴ بازاریان تهران بازار را بستند و به شاه عبدالعظیم رفتند و بست نشستند و در خواست بنیاد کردن عدالت خانه در سراسر ایران را کردند. این بست نشتن در شاه عبدالعظیم و ادامه فشارها و اعتراض‌ها به انقلاب مشروطه منتهی شد تا این‌که مظفرالدین شاه فرمان مشروطه را در ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ صادر کرد تا همه پرسی تشکیل مجلس شورای ملی و نوشتن قانون اساسی بر اساس خواست ملت ایران انجام یابد.

به گفته دکتر مصدق در دوره مشروطه «کلمه مستوفی و دزد مترادف شده بود». مصدق السلطنه نیز زیر فشار و انتقاد قرار گرفت. در کتابچه دستور‌العمل خراسان به اسم تفاوت عمل مصدق السلطنه مستمری دریافت می‌کرد مصدق می‌گوید«که این عمل نه دزدی بوده است و نه کلاه برداری و نه اختلاس بود و نه سواستفاده از اموال دولتی و فقط یک تجاوز از مقررات اداری بود».

محمد علی شاه در تارخ ۲۹ دی ۱۲۸۵ تاجگذاری کرد. در تاریخ ۱۵ دسامبر ۱۹۰۷ بین محمد علی شاه و مجلس شورای ملی جدال شد زیرا مجلس حقوق وی را کم کرد و دیگر تصویب نکرد که وی برای هزینه‌های شخصی از دولت روسیه وام بگیرد. در عوض روسیه برای براندازی مشروطه محرمانه به او وام داد و محمد علی شاه جواهرات و مروارید ثروت ایران را گرو گذاشت.

دوره رضاشاه

در سال ۱۳۰۲ مصدق کتاب حقوق پارلمانی در ایران و اروپا را تألیف کرد. دکتر مصدق در دوره پنجم و ششم مجلس شورای ملی به وکالت مردم تهران انتخاب شد. با مطرح شدن طرح انقراض سلسله قاجاریه در مجلس، او از اندک نمایندگانی بود که با این طرح مخالفت کرد. خلاصه استدلال او این بود که سردارسپه پس از این یا به موقعیتی که قانون اساسی برای پادشاه در نظر گرفته اکتفا می‌کند و کشور از خدمات او محروم می‌شود، یا تبدیل به یک حاکم مستبد خواهد شد و مشروطیت زیر سوال خواهد رفت. تجربه نشان داد که پیش‌بینی او درست بوده است با انقراض پادشاهی خاندان قاجار رضا خان سردار سپه نخست‌وزیر وقت به شاهی رسید.

با پایان مجلس ششم و آغاز دیکتاتوری رضاشاه دکتر مصدق به علت ادامه مخالفت با دستگاه حاکمه رضا خان خانه نشین شد و تا سال ۱۳۱۹ در خانه شخصی‌اش زیر نظر بود و حتی از تدریس در دانشکده منع شد. در اواخر سلطنت رضاشاه پهلوی به زندان افتاد ولی پس از چند ماه با کمک ارنست پرون (دوست ولیعهد) آزاد شد و زیر نظر در ملک خود در احمد آباد مجبور به سکوت شد. در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال ایران به‌وسیله نیروهای شوروی و بریتانیا، رضا شاه از پادشاهی برکنار و به آفریقای جنوبی تبعید شد و دکتر مصدق به تهران برگشت.

نهضت ملی‌شدن صنعت نفت ایران

دکتر مصدق پس از شهریور ۲۰ و سقوط رضاشاه در انتخابات دوره ۱۴ مجلس بار دیگر در مقام وکیل اول تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شد. در این مجلس برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، او طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع می‌شد.

در انتخابات دوره ۱۵ مجلس با مداخلات قوام‌السلطنه (نخست‌وزیر) و شاه و ارتش، دکتر مصدق نتوانست قدم به‌ مجلس بگذارد. در این دوره هدف عوامل وابسته به بریتانیا این بود که قرارداد سال ۱۹۳۳ دوره رضاشاه را به دست دولت ساعد مراغه‌ای و با تصویب مجلس تنفیذ کنند. بر اثر فشار افکار عمومی و همچنین مساعی اقلیت چهارنفره مجلس، خصوصا سخنرانی چندین روزه حسین مکی در مخالفت با این لایحه، مقصود انگلیسی‌ها تأمین نشد و عمر مجلس پانزدهم به‌سر رسید. در ۱۳۲۸ دکتر مصدق و همراهان وی همچون احمدملکی، حسین فاطمی، دکتر کریم سنجابی، مهندس احمد زیرک‌زاده و دکتر سید علی شایگان اقدام به پایه‌گذاری جبهه ملی ایران کردند. گسترش فعالیت‌های سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰ سبب گسترش مبارزات مردم و به ویژه توجه آنان به وضع قرارداد نفت شده بود. دکتر مصدق در مجلس و بیرون از آن این جنبش را که به «نهضت ملی شدن نفت» معروف شد، هدایت می‌کرد.

ملی شدن نفت و نخست‌وزیری

در انتخابات مجلس شانزدهم با همه تقلبات و مداخلات شاه و دربار، صندوق‌های ساختگی آراء تهران باطل شد. عبدالحسین هژیر وزیر دربار توسط جمعیت فداییان اسلام ترور شد و در نوبت دوم انتخابات، دکتر مصدق به مجلس راه یافت. پس از ترور نخست‌وزیر وقت سپهبد حاجیعلی رزم‌آرا، طرح ملی شدن صنایع نفت به رهبری دکتر مصدق در مجلس تصویب شد. پس از استعفای حسین علاء که بعد از رزم‌آرا نخست‌وزیر شده بود، مصدق به نخست‌وزیری رسید و برنامه خود را اصلاح قانون انتخابات و اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت اعلام کرد. دکتر مصدق بلافاصله پس از نخست‌وزیری اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت را در دستور کار خود قرار داد و بدین ترتیب در ۲۷ اسفند ۱۳۲۹ قانون ملی شدن صنعت نفت به تصویب مجلس شورای ملی و در ۲۹ اسفند همان سال به تصویب مجلس سنا و امضای شاه رسید. این روز از همان زمان به نام روز ملی شدن صنعت نفت نام‌گذاری شده‌است.

دکتر مصدق پس از به تصویب رسیدن قانون ملی شدن صنعت نفت حسین مکی و مهدی بازرگان را برای «خلع ید» شرکت نفت انگلیس و ایران به آبادان فرستاد. بیرون راندن شرکت انگلیسی باعث اعتراض دولت بریتانیا شد. پس از شکایت دولت انگلیس از دولت ایران و طرح این شکایت در شورای امنیت سازمان ملل، دکتر مصدق عازم نیویورک شد و به دفاع از حقوق ایران پرداخت. سپس به دادگاه لاهه رفت و با توضیحاتی که در مورد قرارداد نفت و شیوه انعقاد و تمدید آن داد، دادگاه بین‌المللی خود را صالح به رسیدگی به شکایت بریتانیا ندانست و مصدق در احقاق حق ملت ایران به پیروزی دست یافت.

(قاضی اختصاصی ایران در آن دادگاه، دکتر کریم سنجابی بود) وکالت ایران در این پرونده را دکتر هانری رولن رییس سابق مجلس سنای بلژیک بر عهده گرفت و برای این کار از دولت ایران دستمزدی دریافت نکرد. دکتر حسین علی‌آبادی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران نیز وی را در این کار همراهی می‌کرد. در جریان این پیروزی، قاضی انگلیسی سر آرنولد مک نایر که ریاست دادگاه را برعهده داشت به نفع ایران و بر خلاف منافع دولت بریتانیا رای داد. نطق‌های دفاعیه ایران در این دادگاه توسط دکتر مصدق ایراد شد. وی در راه بازگشت به ایران به مصر رفت و مورد استقبال نخست‌وزیر ملی‌گرای آن زمان مصر سعد زغلول قرار گرفت.

کودتا علیه دولت مصدق

در کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ بنا بر نقشه سازمان‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس برای براندازی دولت مصدق، شاه فرمان برکناری دکتر مصدق را امضا کرد و رئیس گارد سلطنتی، سرهنگ نصیری را موظف نمود تا با محاصره خانه نخست‌وزیر فرمان را به وی ابلاغ کند. همچنین نیروهایی از گارد سلطنتی مامور بازداشت چند تن از وزرای دکتر مصدق شدند. ولی نیروهای نگهبان نخست‌وزیری رئیس گارد سلطنتی و نیروهایش را خلع سلاح و بازداشت نمودند.

در روز ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲ دولت‌های آمریکا و بریتانیا دست به کودتای دیگری زدند که این‌بار باعث سرنگونی دولت مصدق گشت. در این روز سازمان سیا با خریدن فتوای برخی از روحانیون و همچنین دادن پول به ارتشیان، ولگردان و اوباش تهران آنها را به خیابان‌ها کشانید.

کودتاچیان توانستند به آسانی خود را به خانه دکتر مصدق برسانند و پس از چندین ساعت نبرد خونین گارد نگهبانی نخست‌وزیری را نابود کنند و خانه وی را پس از غارت کردن به آتش بکشانند. در روز ۲۹ مرداد دکتر مصدق و یارانش خود را به حکومت کودتا به رهبری سرلشکر زاهدی تسلیم کردند. بدین ترتیب در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (۱۹ اوت ۱۹۵۳) سازمان‌های جاسوسی بریتانیا و ایالات متحده آمریکا با کودتا دکتر مصدق را برکنار کرده و محمدرضا شاه پهلوی را که پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد به رم رفته بود بازگرداندند و به قدرت رساندند.

محاکمه و زندان و خانه نشینی

مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد در دادگاه نظامی محاکمه شد. او در دادگاه از کارها و دیدگاه‌های خود دفاع کرد. دادگاه وی را به سه سال زندان محکوم کرد. پس از گذراندن سه سال زندان، دکتر مصدق به ملک خود در احمد آباد رانده شد و تا پایان زندگی زیر نظارت شدید بود.

در سال ۱۳۴۲ همسر دکتر مصدق، خانم ضیاالسلطنه، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. حاصل ازدواج وی و دکتر مصدق دو پسر و سه دختر بود.

در ۱۴ اسفند ماه ۱۳۴۵ ساعت ۶ صبح دکتر محمد مصدق بدلیل بیماری سرطان، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. مصدق وصیت کرده بود او را کنار کشته‌شدگان ۳۰ تیر در ابن بابویه دفن کنند، ولی با مخالفت شاه چنین نشد و او در یکی از اتاق‌های خانه‌اش در احمدآباد به خاک سپرده شد.

در سال‌های حکومت محمدرضا پهلوی برگزاری مراسم بزرگداشت دکتر محمد مصدق از سوی حکومت وقت ممنوع اعلام شد اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ ۱۵ اسفند ۵۷ یکی از بزرگ‌ترین گردهمایی‌های سیاسی در سالروز درگذشت رهبر نهضت ملی نفت بر مزار وی در احمدآباد برگزار شد. در این مراسم که آیت‌الله طالقانی سخنران آن بود، به نوشته روزنامه اطلاعات یک میلیون نفر به احمدآباد رفتند. اطلاعات در شماره همان روز در توصیف این مراسم نوشت: «امروز ایران پس از دوازده سال خون دل خوردن و خاموشی بخاطر عجز از برپایی مراسم تجلیل از شادروان دکتر محمد مصدق رهبر ملی خود باشکوهی خیره کننده یاد آن بزرگ مرد تاریخ مبارزات ضد استعماری ملل شرق را گرامی‌داشت. مراسم تجلیل از این ابرمرد چندان باشکوه بود که بی‌شک پرتو پرجلالش قرون متمادی بر صفحات تاریخ جدید ایران پرتو خیره کننده‌ای داشت.»

جستارهای وابسته

منابع