انصارالله: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
حکومت یمن و رئیسجمهور آن، [[علی عبدالله صالح]]، در سالهای دهه نود قرن بیستم از حزب الحق و همچنین «تنظیم الشباب المؤمن» حمایت و منابع مالی در اختیارشان قرار میداد. حسین الحوثی هم از امکانات دولت برای مقابله با [[وهابیت]] و احزاب [[سلفیت|سلفی]] و [[وهابیت|وهابی]] استفاده میکرد. اما این روابط پس از حوادث [[یازده سپتامبر]] و به دنبال آن حمله [[ایالات متحده آمریکا|آمریکا]] به [[افغانستان]] و [[عراق]] تغییر کرد. گروه حوثی دولت یمن را دستنشانده آمریکا میدانست و از بیتوجهی دولت به مردم و فقر عمومی انتقاد میکرد. حسین حوثی پس از حمله آمریکا به افغانستان و عراق و همپیمان شدن دولت [[علی عبدالله صالح]] با آن و روابط مخفی با اسرائیل، مواضع تندی را علیه آمریکا و اسرائیل اتخاذ کرد. این مواضع همراه با وجوب سردادن تکبیر و شعارهای علنی علیه آمریکا، اسرائیل و [[برائت]] از [[استکبار]] در هر [[نماز]] توسط حسین حوثی در سال ۲۰۰۳ میلادی، حوثیها را وارد قیام گسترده در یمن کرد. | حکومت یمن و رئیسجمهور آن، [[علی عبدالله صالح]]، در سالهای دهه نود قرن بیستم از حزب الحق و همچنین «تنظیم الشباب المؤمن» حمایت و منابع مالی در اختیارشان قرار میداد. حسین الحوثی هم از امکانات دولت برای مقابله با [[وهابیت]] و احزاب [[سلفیت|سلفی]] و [[وهابیت|وهابی]] استفاده میکرد. اما این روابط پس از حوادث [[یازده سپتامبر]] و به دنبال آن حمله [[ایالات متحده آمریکا|آمریکا]] به [[افغانستان]] و [[عراق]] تغییر کرد. گروه حوثی دولت یمن را دستنشانده آمریکا میدانست و از بیتوجهی دولت به مردم و فقر عمومی انتقاد میکرد. حسین حوثی پس از حمله آمریکا به افغانستان و عراق و همپیمان شدن دولت [[علی عبدالله صالح]] با آن و روابط مخفی با اسرائیل، مواضع تندی را علیه آمریکا و اسرائیل اتخاذ کرد. این مواضع همراه با وجوب سردادن تکبیر و شعارهای علنی علیه آمریکا، اسرائیل و [[برائت]] از [[استکبار]] در هر [[نماز]] توسط حسین حوثی در سال ۲۰۰۳ میلادی، حوثیها را وارد قیام گسترده در یمن کرد. | ||
این قیام سبب شد حکومت یمن با برخورد نظامی علیه حوثیها، دستگیری فعالان و وابستگان به این گروه، اعدام و کشتن تعدادی از آنان، در صدد حذف این تشکیلات برآید. | این قیام سبب شد حکومت یمن با برخورد نظامی علیه حوثیها، دستگیری فعالان و وابستگان به این گروه، اعدام و کشتن تعدادی از آنان، در صدد حذف این تشکیلات برآید. | ||
===جنگ اول=== | |||
حسین بدرالدین حوثی، در 17 ژانویه 2002 م، خواستار تحریم کالاهای آمریکایی و اسرائیلی شد. وی شعار الله اکبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، نفرین بر یهود و پیروز باد اسلام را شعار رسمی شیعیان منطقه اعلام کرد و در مورد قضایای پیشآمده از مسلمانان خواستار تمسک به آموزههای قرآن و اهلبیت شد. | |||
پس از این خواسته حوثی، جمعیت زیادی از مردم یمن بهخصوص گروهی از جوانان شیعه، «الشباب المومن»، در نماز جمعه مسجد جامع صنعا، شعارهای حوثی را سردادند. این مسئله نگرانی بزرگی برای عبدالله صالح ایجاد کرد و پس از آن، اتهام «تروریست» علیه شیعیان به عنوان بهانهای برای سرکوب آنها شد و دولت یمن تلاش کرد با جلب حمایت آمریکا، معترضان را خاموش کند. و با دستوری به نیروهای ارتش، حمله سراسری به صعده و بهویژه مناطق نشور، آلصیفی، ضحیان و مران را خواستار شد. بلافاصله، جنگنده بمبافکنهای ارتش به پشتیبانی صدها دستگاه تانک و توپ، به این مناطق حمله کردند. بدین ترتیب بود که صبح روز 18 ژوئن، این منطقه سرسبز و خرم کوهستانی با حمله همهجانبه نیروهای نظامی و امنیتی، در چند دقیقه به تلی از خاک و آتش و خون تبدیل شد. در 10 سپتامبر 2004 م، با تصرف شهر مران و کشتهشدن سید حسین الحوثی توسط دولت، پایان جنگ رسماً اعلام شد. | |||
===جنگ دوم === | |||
پس از مرگ الحوثی دولت یمن گمان کرد که بر منطقه و شیعیان صعده مسلط خواهد شد. اما پس از این نبردهایی میان حوثیها و ارتش یمن ادامه یافت که «جنگ دوم ارتش یمن» نام گرفت. شهرت روزافزون «حسین الحوثی» میان مردم یمن و دادن لقب «شهید» به وی، با نشر و گسترش افکار حوثی همراه بود که در سالهای قبل در قالب کتاب و سخنرانی منتشر کرده بود. جمعیتی از استانهای دیگر بهویژه منطقه حیدان برای یاری شیعیان و بازسازی مناطق ویران شده صعده، راهی آنجا شدند. در این هنگام ارتش یمن برای زهرچشمگرفتن، حملات هوایی و زمینی بسیار انجام داد که درپی آن صدها غیرنظامی کشته و زخمی شدند. | |||
در 1 آوریل 2005 م، پس از تلاش مخالفان برای حمله به یک پایگاه نظامی در شمال نیشور، درگیریها از سر گرفته شد. 10 سرباز و 6 مخالف در این درگیری کشتهشدند. روز بعد درگیریها به نزدیکی استان صعده رسید که درپی آن 20 تن دیگر از شیعیان جان باختند. | |||
این حملات در اواخر ژانویه 2005 م، آغاز شد که با گسترش عملیات نظامی، از کوه مرآن به شهرستان حیدان رسید. بدرالدین حوثی پدر حسین حوثی، رهبری این نبرد را از طرف شیعیان برعهده گرفت. در همان آغاز جنگ 23 تن از الحوثیها و 8 تن از نیروهای ارتش کشتهشدند و نیروهای دولتی 51 تن از مبارزین را دستگیر کردند. | |||
بدرالدین الحوثی پس از کشته شدن فرزندش سکونتش در صنعا را رها کرد و به کوهستانهای صعب العبور صعده رفت. وی که فردی فقیه و بسیار موجه از نظر فقهی و علمی در یمن بود، پیشنهاد دولت را برای دریافت حقوق ماهیانه و همراه داشتن 200 محافظ برای تردد در کشور نپذیرفت و به نبرد با دولت مرکزی در شمال یمن پرداخت. شهروندان ساکن نشور و حیدان پس از جنگ دوم دولت یمن علیه شیعیان، به کوههای اطراف پناه بردند.در 27 مارس 2005، دولت یمن پایان جنگ دوم را اعلام کرد. | |||
===جنگ سوم=== | |||
جنگ سوم در مارس 2006 م، به رهبری عبدالملک الحوثی برادر کوچک حسین آغاز شد. آغاز این جنگ در دفاع از پایگاههای شیعیان زیدی بود که از سوی نیروهای ارتش بدانها تجاوز شده بود. محدوده جغرافیایی آن شامل شهرستانهای حومه صعده همچون ساقین، المجز و حیدان بود که در ادامه این دامنه گسترش یافت و تا مرکز استان صعده کشیده شد. | |||
این جنگ در برهه مسائل انتخابات ریاست جمهوری و شهرداریها در دسامبر 2006 با توافقی میان طرفین متوقف شد. | |||
===جنگ چهارم=== | |||
جنگ چهارم در آوریل 2007 م، رخ داد. در این جنگ جنبش جوانان مؤمن تمامی استان صعده را به محل عملیات نظامی علیه ارتش یمن تبدیل کرد و در آن به مؤسسات و نهادهای دولتی، امنیتی و نظامی آسیب و خسارات جدی وارد شد. در این جنگ مانند جنگهای پیشین، الحوثیها از عملیات چریکی علیه ارتش یمن استفاده میکردند. | |||
این جنگ با عقب راندن ارتش یمن از مواضع و استحکامات کوهستانی شیعیان پایان یافت. پس از آن عبدالملک الحوثی برادر حسین بدر الدین به عنوان رهبر محبوب شیعیان زیدی شناخته شد. | |||
===جنگ پنجم=== | |||
این جنگ در فوریه 2008 و با رهبری عبدالمالک حوثی شروع شد. حوثیها از سلاحهای متوسط و سنگین علیه ارتش استفاده کردند. | |||
دایره عملیاتی این جنگ استان صعده، منطقه بنی حشیش (بخشی از صنعا) و منطقه حرف سفیان (بخشی از استان عمران) بود و نشانگر گسترش دامنه عملیات نظامی و تحول کیفی در عملکرد نظامی حوثی با صنعا بود که باعث ایجاد نگرانی برای مقامات دولتی شد. | |||
علی عبدالله صالح در این شرایط میانجیگری قطر را پذیرفت. دو طرف به توافقاتی در این زمینه دست یافتند. بر اساس توافقنامه دوحه که با نظارت امیر قطر جهت برقراری صلح میان حوثیها و دولت یمن به امضا رسید دو طرف متعهد میشدند که عملیات نظامی علیه یکدیگر را متوقف کنند. دولت یمن باید حوثیها را مورد بخشش قرار میداد و اسیران دوطرف باید آزاد میشدند. حوثیها باید سلاحهایی را که از نیروهای دولتی به غنیمت گرفته بود به ارتش بازمیگرداند. کنترل استان صعده برعهده دولت مرکزی بود و گروه حوثی برای فعالیت خود باید یک حزب سیاسی تشکیل میداد. | |||
این توافقنامه فقط درباره تبادل اسیران جنبه اجرایی به خود گرفت و دیگر بندهای آن اجرایی نشد. دوطرف درگیر، یکدیگر را به نقض مفاد توافق دوحه متهم میکردند. | |||
برخی قبول این توافق از جانب دولت یمن را کسب فرصتی برای بازسازی و ترمیم قوای نظامیاش میدانستند که پس از یک جنگ روانی و تبلیغاتی که همزمان در صنعا و ریاض آغاز شد، زمینهها برای جهت جنگ ششم فراهم شد. | |||
===جنگ ششم=== | |||
جنگ ششم معروف به «عملیات زمین سوخته»، در آگوست 2009 م آغاز شد و جنگی تمام عیار و گسترده بود و کشتارها و قتل عامها، از عصبانیت و فشارهای روانی فرماندهان ارتش صنعا در اثر کسب نشدن مقاصد در جنگهای گذشته خبر میداد. این جنگ با هماهنگی سیاسی، نظامی و امنیتی میان ریاض و صنعا انجام شد. | |||
برخلاف مسلح بودن ارتش یمن به انواع سلاحها، دولت یمن نتوانست خود را به عنوان پیروز این جنگ قلمداد کند. | |||
کشتار کودکان و زنان شیعی در صعده و روستاهای محروم بیثمر بودن برنامهها و طرحهای راهبردی دولت یمن را نشان میداد. در این جنگ صدها نفر از مردم و نیروهای نظامی کشته شدند و صدها تن از علما و فعالان سیاسی و فرهنگی به دست نیروهای امنیتی ترور شده و یا به زندان افتادند. | |||
رهبری شیعیان در این جنگ با سید عبدالملک طباطبایی حوثی و سید یحیی، برادران سید حسین بوده است. سید یحیی از نمایندگان مجلس یمن بود که مجلس نمایندگان مصونیت سیاسی وی را سلب و اینترپل را موظف به بازداشت وی کرد. | |||
جنگ ششم نشانگر تقویت اقتدار نظامی و عملیاتی شیعیان در رویارویی با نیروهای دولتی است. شیعیان تا نیمههای جنگ موفق به انهدام سه فروند هواپیمای جنگنده سوخو، یک فروند بالگرد نظامی و دهها دستگاه از تانکهای ارتش شدند. | |||
از 11 اوت 2009 م، درگیریها بالا گرفت و ششمین جنگ (عملیات زمین سوخته) میان دوطرف آغاز شد. این درگیری به خاک عربستان سعودی هم کشیده شد و سبب شد ارتش عربستان به مواضع این گروه حمله کند. دراین درگیریها حکومت مرکزی یمن و مداخله برخی کشورها (عربستان و آمریکا) در یک طرف و مبارزان حوثی و جداییطلبان جنوب این کشور در طرف دیگر بودند. این درگیریها در 12 فوریه 2010 م، با فرونشستن ناآرامیها و تمایل دوطرف برای مذاکره پایان یافت. | |||
== جنگ ششم صعده == | == جنگ ششم صعده == |
نسخهٔ ۴ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۳۲
جنبش انصارالله | |
---|---|
![]() | |
نام حزب | تنظیم الشباب المؤمن |
تاریخ تأسیس | 1990 م، ۱۳۶۸ ش، ۱۴۱۰ ق |
مؤسس | حسین بدرالدین حوثی |
رهبران |
|
جنبش انصارالله یمن جریانی برگرفته از شیعیان زیدی یمن، متأثر از اندیشههای بدرالدین حوثی، رهبر فکری آن حسین بدرالدین حوثی است. به سبب انتساب به حسین حوثی به حوثیهای یمن نیز مشهور است. این جنبش در گذشته در قالب تشکیلاتی با عنوان جوانان مؤمن فعالیت میکرد. این جریان در زمان رهبری عبدالملک حوثی با پذیرش عمومی مردم یمن روبرو و به جنبش فراگیر در یمن تبدیل شد. جنبش انصارالله یکی از جریانهای سیاسی بانفوذ این کشور به شمار میآید.
تاریخچه
برخی منابع پیشینه انصارالله یمن را در سال ۱۹۹۶ م، و مؤسس آن را حسین الحوثی و بعضی دیگر فعالیت آن را در سال ۱۹۸۶ م، در قالب تشکیلاتی با عنوان «اتحاد شباب المؤمن» توسط یکی از علمای زیدی بهنام صلاح احمد فلیته با تمرکز بر آموزش عقیدتی جوانان زیدی، دانستهاند. اما آنچه در این خصوص دقیقتر بهنظر میرسد اینست که جنبش انصارالله یمن، در ابتدا شماری از جوانان زیدی یمن در سال ۱۹۹۰م، بودند و نخستین دبیر کل آن محمد یحیی عزان بود و بعدها سید حسین حوثی بهعنوان دبیر کل این مجموعه انتخاب شد. نام این تشکیلات در ابتدا، «اتحاد شباب المؤمن» بود که در سال ۱۹۹۱ م، به «منتدی الشباب المؤمن» و بعدها در سال ۱۹۹۷ م، به «تنظیم الشباب المؤمن» تغییر کرد و سپس به «حوثی» مشهور شد و در جریان بیداری اسلامی در یمن و شکلگیری موج دوم آن در یمن در سال ۲۰۱۴ م، جنبش انصارالله نام گرفت.
موقعیت مرکزی
مقر اصلی فعالیت این جنبش صعده است. آنان حکومت یمن را حکومتی وابسته به غرب دانسته، از سال ۲۰۰۳ میلادی دست به مخالفت با حکومت یمن زدند. ارتش یمن از سال ۲۰۰۳م، بارها برای سرکوب و نابودی این گروه، به صعده حمله کرد. به دنبال گسترش موج بیداری اسلامی، جنبش انصارالله با همراهی کمیتههای مردمی در سال ۲۰۱۴ میلادی، در عملیاتهای نظامی متعدد برخی از مناطق و مراکز نظامی این کشور را به کنترل خود در آورد.
بنیانهای فکری
تشکیلات شباب المؤمن بر پایه اندیشههای زیدی و مؤسسان آن تحت تأثیر اندیشههای بدرالدین حوثی بودند. بدرالدین الحوثی عالمی زیدی معتقد به تقارب فکری زیدیه و شیعه اثناعشریه، اندیشه مواجه فکری با وهابیت را داشت و تلاش نمود که از نفوذ وهابیت در مناطق شیعی نشین یمن جلوگیری کند. دیدگاه وی و این تشکیلات، مبنی بر تقارب فکری و سیاسی زیدیه با امامیه، با مخالفت گروهی از عالمان یمنی مواجه، و از سوی آنان به افراطیگری و خروج از مکتب زیدیه متهم شدند. محمد عبدالعظیم حوثی از علمای زیدی آنان را خبیثتر از اسرائیل دانسته و با اطلاق صفت مارقین به آنان، جنگ با حوثیها را از نماز برتر شمرده است. جنبش حوثی بر اصل امامت و حکومت اسلامی متکی بر امام به عنوان یکی از اصول اساسی اندیشه اعتقادی و سیاسی زیدیه تأکید دارد و به امامت بهعنوان یکی از اصول پنجگانه مذهب زیدی معتقد بوده و در عین حال بر آن باور است برای برپایی حکومت و نظام مبتنی بر امام، جنگ و ریختن خون روا نیست و تنها از راه مسالمتآمیز ممکن است. حق دفاع را برای خودش ثابت میداند و در طول این سالها هربار که دست به اسلحه برده است در جهت دفاع از خود در برابر تهاجم دولت بوده است.
تقابل با دولت یمن
حکومت یمن و رئیسجمهور آن، علی عبدالله صالح، در سالهای دهه نود قرن بیستم از حزب الحق و همچنین «تنظیم الشباب المؤمن» حمایت و منابع مالی در اختیارشان قرار میداد. حسین الحوثی هم از امکانات دولت برای مقابله با وهابیت و احزاب سلفی و وهابی استفاده میکرد. اما این روابط پس از حوادث یازده سپتامبر و به دنبال آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق تغییر کرد. گروه حوثی دولت یمن را دستنشانده آمریکا میدانست و از بیتوجهی دولت به مردم و فقر عمومی انتقاد میکرد. حسین حوثی پس از حمله آمریکا به افغانستان و عراق و همپیمان شدن دولت علی عبدالله صالح با آن و روابط مخفی با اسرائیل، مواضع تندی را علیه آمریکا و اسرائیل اتخاذ کرد. این مواضع همراه با وجوب سردادن تکبیر و شعارهای علنی علیه آمریکا، اسرائیل و برائت از استکبار در هر نماز توسط حسین حوثی در سال ۲۰۰۳ میلادی، حوثیها را وارد قیام گسترده در یمن کرد. این قیام سبب شد حکومت یمن با برخورد نظامی علیه حوثیها، دستگیری فعالان و وابستگان به این گروه، اعدام و کشتن تعدادی از آنان، در صدد حذف این تشکیلات برآید.
جنگ اول
حسین بدرالدین حوثی، در 17 ژانویه 2002 م، خواستار تحریم کالاهای آمریکایی و اسرائیلی شد. وی شعار الله اکبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، نفرین بر یهود و پیروز باد اسلام را شعار رسمی شیعیان منطقه اعلام کرد و در مورد قضایای پیشآمده از مسلمانان خواستار تمسک به آموزههای قرآن و اهلبیت شد. پس از این خواسته حوثی، جمعیت زیادی از مردم یمن بهخصوص گروهی از جوانان شیعه، «الشباب المومن»، در نماز جمعه مسجد جامع صنعا، شعارهای حوثی را سردادند. این مسئله نگرانی بزرگی برای عبدالله صالح ایجاد کرد و پس از آن، اتهام «تروریست» علیه شیعیان به عنوان بهانهای برای سرکوب آنها شد و دولت یمن تلاش کرد با جلب حمایت آمریکا، معترضان را خاموش کند. و با دستوری به نیروهای ارتش، حمله سراسری به صعده و بهویژه مناطق نشور، آلصیفی، ضحیان و مران را خواستار شد. بلافاصله، جنگنده بمبافکنهای ارتش به پشتیبانی صدها دستگاه تانک و توپ، به این مناطق حمله کردند. بدین ترتیب بود که صبح روز 18 ژوئن، این منطقه سرسبز و خرم کوهستانی با حمله همهجانبه نیروهای نظامی و امنیتی، در چند دقیقه به تلی از خاک و آتش و خون تبدیل شد. در 10 سپتامبر 2004 م، با تصرف شهر مران و کشتهشدن سید حسین الحوثی توسط دولت، پایان جنگ رسماً اعلام شد.
جنگ دوم
پس از مرگ الحوثی دولت یمن گمان کرد که بر منطقه و شیعیان صعده مسلط خواهد شد. اما پس از این نبردهایی میان حوثیها و ارتش یمن ادامه یافت که «جنگ دوم ارتش یمن» نام گرفت. شهرت روزافزون «حسین الحوثی» میان مردم یمن و دادن لقب «شهید» به وی، با نشر و گسترش افکار حوثی همراه بود که در سالهای قبل در قالب کتاب و سخنرانی منتشر کرده بود. جمعیتی از استانهای دیگر بهویژه منطقه حیدان برای یاری شیعیان و بازسازی مناطق ویران شده صعده، راهی آنجا شدند. در این هنگام ارتش یمن برای زهرچشمگرفتن، حملات هوایی و زمینی بسیار انجام داد که درپی آن صدها غیرنظامی کشته و زخمی شدند. در 1 آوریل 2005 م، پس از تلاش مخالفان برای حمله به یک پایگاه نظامی در شمال نیشور، درگیریها از سر گرفته شد. 10 سرباز و 6 مخالف در این درگیری کشتهشدند. روز بعد درگیریها به نزدیکی استان صعده رسید که درپی آن 20 تن دیگر از شیعیان جان باختند. این حملات در اواخر ژانویه 2005 م، آغاز شد که با گسترش عملیات نظامی، از کوه مرآن به شهرستان حیدان رسید. بدرالدین حوثی پدر حسین حوثی، رهبری این نبرد را از طرف شیعیان برعهده گرفت. در همان آغاز جنگ 23 تن از الحوثیها و 8 تن از نیروهای ارتش کشتهشدند و نیروهای دولتی 51 تن از مبارزین را دستگیر کردند. بدرالدین الحوثی پس از کشته شدن فرزندش سکونتش در صنعا را رها کرد و به کوهستانهای صعب العبور صعده رفت. وی که فردی فقیه و بسیار موجه از نظر فقهی و علمی در یمن بود، پیشنهاد دولت را برای دریافت حقوق ماهیانه و همراه داشتن 200 محافظ برای تردد در کشور نپذیرفت و به نبرد با دولت مرکزی در شمال یمن پرداخت. شهروندان ساکن نشور و حیدان پس از جنگ دوم دولت یمن علیه شیعیان، به کوههای اطراف پناه بردند.در 27 مارس 2005، دولت یمن پایان جنگ دوم را اعلام کرد.
جنگ سوم
جنگ سوم در مارس 2006 م، به رهبری عبدالملک الحوثی برادر کوچک حسین آغاز شد. آغاز این جنگ در دفاع از پایگاههای شیعیان زیدی بود که از سوی نیروهای ارتش بدانها تجاوز شده بود. محدوده جغرافیایی آن شامل شهرستانهای حومه صعده همچون ساقین، المجز و حیدان بود که در ادامه این دامنه گسترش یافت و تا مرکز استان صعده کشیده شد. این جنگ در برهه مسائل انتخابات ریاست جمهوری و شهرداریها در دسامبر 2006 با توافقی میان طرفین متوقف شد.
جنگ چهارم
جنگ چهارم در آوریل 2007 م، رخ داد. در این جنگ جنبش جوانان مؤمن تمامی استان صعده را به محل عملیات نظامی علیه ارتش یمن تبدیل کرد و در آن به مؤسسات و نهادهای دولتی، امنیتی و نظامی آسیب و خسارات جدی وارد شد. در این جنگ مانند جنگهای پیشین، الحوثیها از عملیات چریکی علیه ارتش یمن استفاده میکردند. این جنگ با عقب راندن ارتش یمن از مواضع و استحکامات کوهستانی شیعیان پایان یافت. پس از آن عبدالملک الحوثی برادر حسین بدر الدین به عنوان رهبر محبوب شیعیان زیدی شناخته شد.
جنگ پنجم
این جنگ در فوریه 2008 و با رهبری عبدالمالک حوثی شروع شد. حوثیها از سلاحهای متوسط و سنگین علیه ارتش استفاده کردند. دایره عملیاتی این جنگ استان صعده، منطقه بنی حشیش (بخشی از صنعا) و منطقه حرف سفیان (بخشی از استان عمران) بود و نشانگر گسترش دامنه عملیات نظامی و تحول کیفی در عملکرد نظامی حوثی با صنعا بود که باعث ایجاد نگرانی برای مقامات دولتی شد. علی عبدالله صالح در این شرایط میانجیگری قطر را پذیرفت. دو طرف به توافقاتی در این زمینه دست یافتند. بر اساس توافقنامه دوحه که با نظارت امیر قطر جهت برقراری صلح میان حوثیها و دولت یمن به امضا رسید دو طرف متعهد میشدند که عملیات نظامی علیه یکدیگر را متوقف کنند. دولت یمن باید حوثیها را مورد بخشش قرار میداد و اسیران دوطرف باید آزاد میشدند. حوثیها باید سلاحهایی را که از نیروهای دولتی به غنیمت گرفته بود به ارتش بازمیگرداند. کنترل استان صعده برعهده دولت مرکزی بود و گروه حوثی برای فعالیت خود باید یک حزب سیاسی تشکیل میداد. این توافقنامه فقط درباره تبادل اسیران جنبه اجرایی به خود گرفت و دیگر بندهای آن اجرایی نشد. دوطرف درگیر، یکدیگر را به نقض مفاد توافق دوحه متهم میکردند. برخی قبول این توافق از جانب دولت یمن را کسب فرصتی برای بازسازی و ترمیم قوای نظامیاش میدانستند که پس از یک جنگ روانی و تبلیغاتی که همزمان در صنعا و ریاض آغاز شد، زمینهها برای جهت جنگ ششم فراهم شد.
جنگ ششم
جنگ ششم معروف به «عملیات زمین سوخته»، در آگوست 2009 م آغاز شد و جنگی تمام عیار و گسترده بود و کشتارها و قتل عامها، از عصبانیت و فشارهای روانی فرماندهان ارتش صنعا در اثر کسب نشدن مقاصد در جنگهای گذشته خبر میداد. این جنگ با هماهنگی سیاسی، نظامی و امنیتی میان ریاض و صنعا انجام شد. برخلاف مسلح بودن ارتش یمن به انواع سلاحها، دولت یمن نتوانست خود را به عنوان پیروز این جنگ قلمداد کند. کشتار کودکان و زنان شیعی در صعده و روستاهای محروم بیثمر بودن برنامهها و طرحهای راهبردی دولت یمن را نشان میداد. در این جنگ صدها نفر از مردم و نیروهای نظامی کشته شدند و صدها تن از علما و فعالان سیاسی و فرهنگی به دست نیروهای امنیتی ترور شده و یا به زندان افتادند. رهبری شیعیان در این جنگ با سید عبدالملک طباطبایی حوثی و سید یحیی، برادران سید حسین بوده است. سید یحیی از نمایندگان مجلس یمن بود که مجلس نمایندگان مصونیت سیاسی وی را سلب و اینترپل را موظف به بازداشت وی کرد. جنگ ششم نشانگر تقویت اقتدار نظامی و عملیاتی شیعیان در رویارویی با نیروهای دولتی است. شیعیان تا نیمههای جنگ موفق به انهدام سه فروند هواپیمای جنگنده سوخو، یک فروند بالگرد نظامی و دهها دستگاه از تانکهای ارتش شدند. از 11 اوت 2009 م، درگیریها بالا گرفت و ششمین جنگ (عملیات زمین سوخته) میان دوطرف آغاز شد. این درگیری به خاک عربستان سعودی هم کشیده شد و سبب شد ارتش عربستان به مواضع این گروه حمله کند. دراین درگیریها حکومت مرکزی یمن و مداخله برخی کشورها (عربستان و آمریکا) در یک طرف و مبارزان حوثی و جداییطلبان جنوب این کشور در طرف دیگر بودند. این درگیریها در 12 فوریه 2010 م، با فرونشستن ناآرامیها و تمایل دوطرف برای مذاکره پایان یافت.
جنگ ششم صعده
در فاصله میان سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ میلادی، نیروهای ارتش یمن و حوثیها چندین بار با یکدیگر روبرو شدند که منجر به کشته شدن شماری از طرفین و بازداشت تعداد زیادی از وابستگان به حوثیها شد و هر بار نیز با وساطت کشورهای خارجی، چون قطر و یا شرایط خاص کشور یمن و یا میانجیگری بزرگان قبایل یمن این جنگها خاتمه مییافت. سنگینترین این جنگها عملیات زمین سوخته بود. دولت یمن در اوت ۲۰۰۹ این عملیات را علیه حوثیها در صعده آغاز کرد که به جنگ ششم صعده نیز معروف است. در این جنگ، دولت یمن از امکانات گستردهای برای دستیابی به اهدافش استفاده کرد. در این جنگ صدها نفر از مردم و نیروهای نظامی کشته شدند و صدها تن از علما و فعالان سیاسی و فرهنگی به دست نیروهای امنیتی ترور شده و یا به زندان افتادند.
رهبری شیعیان در این جنگ با سید عبدالملک حوثی و برادرش سید یحیی حوثی بود. سید یحیی از نمایندگان مجلس یمن بود که مجلس نمایندگان مصونیت سیاسی وی را سلب و درخواست بازداشت وی از اینترپل را صادر کرد. این درگیری به خاک عربستان سعودی هم کشیده شد و سبب شد ارتش عربستان به مواضع این گروه حمله کند. در این درگیریها حکومت مرکزی یمن و مداخله برخی کشورها (عربستان و آمریکا) در یک طرف و مبارزان حوثی و جداییطلبان جنوب این کشور در طرف دیگر بودند. این درگیریها در ۱۲ فوریه ۲۰۱۰ با فرونشستن ناآرامیها و تمایل دوطرف برای مذاکره پایان یافت. جنگ ششم نشانگر تقویت قدرت نظامی و عملیاتی شیعیان در رویارویی با نیروهای دولتی است. شیعیان تا نیمههای جنگ موفق به انهدام سه فروند هواپیمای جنگنده سوخو، یک فروند بالگرد نظامی و دهها دستگاه از تانکهای ارتش شدند. با گسترش موج بیداری اسلامی در کشورهای عربی منطقه، جوانان یمنی نیز برای سرنگونی حکومت یمن دست به قیام زدند. این قیام با حمایت حوثیها و شخص عبدالملک حوثی روبرو شد و دامنه اعتراضات مجددا در صعده بالا گرفت. در نتیجه این درگیریها، حوثیها توانستند در مارس ۲۰۱۱ بر استان صعده مسلط شوند و اداره این استان را در دست بگیرند.
انقلاب جنبش انصارالله، موج دوم بیداری اسلامی در یمن
فرجام بیداری اسلامی یمن در سال ۲۰۱۱ میلادی به طرح شورای همکاری خلیج فارس یا المبادرة الخلیجة به رهبری عربستان سعودی منجر شد. در این طرح قرار بود گفتگوهای ملی میان تمام احزاب و جریانهای یمنی برای دستیافتن به توافقی جامع جهت تدوین قانون اساسی و حکومت جدید در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳م صورت بگیرد. این گفتگوها نتایجی را در برداشت که از جمله آن تقسیمبندی یمن به چند اقلیم بود. اما این تقسیمبندی در عمل به اقلیمهای شش گانه تبدیل شد که به این شکل، مورد قبول جنبش انصارالله و برخی گروههای یمن نبود. به نتیجه نرسیدن طرح تدوین قانون اساسی، استمرار فساد حکومتی و ناکامی دولت در تأمین نیازهای ضروری مردم و محقق نشدن طرح شورای همکاری خلیج فارس زمینهساز موج دوم بیداری اسلامی در یمن شد. جنبش انصارالله با همراه کردن بسیاری از قبایل و بزرگان زیدی، انقلاب خود را فراگیر کرد.
شعار انقلاب جنبش انصارالله
انقلاب دوم مردم یمن به رهبری سید عبدالملک الحوثی با سه شعار فعالیت خود را آغاز کرد:
- سرگونی حکومت فاسد: جنبش فراگیر انصارالله معتقد بود حکومت یمن به تمام معنا فاسد است که به عنوان نمونه میتوان به امتیازات نفتی که در انحصار خاندان احمر و برخی افراد وابسته به عربستان سعودی است، اشاره کرد.
- برداشتن فشار اقتصادی و تورم سنگین از مردم و در عوض کم کردن فساد گسترده دولتی.
- اجرای دستاورهای طرح گفتگویهای ملی که تا آن زمان دولت یمن با بیتفاوتی از آن گذشته بود.
جنبش انصارالله؛ از فراگیر شدن انقلاب تا دفاع در برابر تجاوز عربستان سعودی. جنبش انصارالله در ابتدا صعده را به کنترل خود در آوردند، پس از تسلط بر صعده حرکت خود را به سمت صنعاء پایتخت یمن آغاز کردند و در این مسیر ابتدا شهر دماج که یکی از مراکز اصلی سلفیه و وهابیت در یمن و شبه جزیره به شمار میآمد، را تصرف کردند. حوثیها در ژانویه ۲۰۱۴ وارد این شهر شدند و سپس در ادامه اقدامات انقلابی خود، استان عمران را در ژوئیه ۲۰۱۴ تصرف کردند و وارد مرکز این استان شدند.
حوثیها بعد از عمران وارد صنعا شدند و پس از مدتی درگیری با حکومت یمن در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۹۳ش (۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴) توانستند بیشتر بخشهای مهم پایتخت یمن (صنعا) از جمله کنترل مراکز دولتی و ساختمان رادیو تلویوزیون را در صنعا به دست بگیرند و ضمن مجبور کردن محمد سالم باسندوه، نخستوزیر وقت یمن، به استعفا، توافق برای شکلگیری دولتی جدید را رقم زنند. رئیسجمهور یمن نیز برای آرام کردن انقلابیون، دو نفر از رهبران حوثیها را به عنوان مشاور خود انتخاب کرد. این اقدام رئیسجمهور نیز انقلابیون را راضی نکرد آنها اعلام کردند که به پیروزی در صنعا قانع نمیشوند و تا تحقق تمام مطالباتشان و تشکیل نهایی دولت واقعی وفاق ملی با حضور تمام اقشار سیاسی کشور به اعتراضات خود ادامه میدهند. نارضایتی جنبش انصارالله و جریانهای همسو با این جنبش، منجر به استعفای خالد بحاح، نخستوزیر دیگر دولت منصور هادی شد. به دنبال این اقدام، منصور هادی نیز در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۵ استعفای خود را اعلام کرده و آن را به مجلس نمایندگان تقدیم کرد.
قرار شد استعفای رئیسجمهور در جلسهای، در مجلس نمایندگان بررسی گردد. با برگزار نشدن جلسه بررسی استعفای رئیسجمهور، یمن با بحران خلأ سیاسی مواجه شد. جنبش انصارالله با برگزاری کنفرانس ملی یمن به گروههای سیاسی سه روز مهلت داد تا بحران سیاسی را حل کنند. یک روز پس از مهلت سه روزه و عدم توافق گروههای سیاسی برای حل بحران یمن، انصارالله در بیانیهای منصور هادی را برکنار و به دنبال آن مجلس ملی انتقالی متشکل از ۵۵۱ نفر، جایگزین مجلس نمانیدگان شد. همچنین مقرر شد شورایی شش نفره، ریاستجمهوری یمن را در دوره انتقالی اداره کنند. به دنبال این اقدام، منصور هادی به عدن گریخته و با اعلام پس گرفتن استعفای خود، اقدام به تشکیل دولت موقت در عدن نمود. همزمان با این اقدام، ائتلافی از کشورهای منطقه به رهبری عربستان سعودی در ۲۶ مارس ۲۰۱۵ میلادی، در حمایت از منصور هادی، حملات هوایی و دریایی شدیدی را به یمن آغاز کردند که به دنبال آن بسیاری از زیرساختها، مراکز نظامی و غیر نظامی یمن ویران شد. بر اساس برخی آمارها تا یازدهم تیر ۱۳۹۴ شمسی، بیش از سه هزار نفر شهید و بیش از هفت هزار نفر مجروح شدهاند.
انصارالله و کمیتههای مردمی نیز پس از حملات هوایی ائتلاف ابتدا مناطق مختلف یمن را برای مقابله با القاعده و نیروهای همپیمان با ائتلاف به کنترل خود در آوردند. اما پس از گذشت حدود دو ماه از تجاوز ائتلاف به رهبری عربستان سعودی، جنبش انصارالله و نیروهای مردمی به همراه ارتش یمن در پاسخ به تجاوزات ائتلاف، عملیاتهای متعددی را علیه عربستان انجام داد. با گسترش حملات ائتلاف، انصارالله یمن با هدف توقف حملات، از موشک بالستیک علیه سعودی استفاده کرد.
استقلال یا نیابت؟
یکی از مباحث مهم درباره انصارالله، ارتباط آن با جمهوری اسلامی ایران است. در حالی که قدرتهای غربی و متحدانشان سعی دارند این جنبش را بهعنوان نیروی نیابتی ایران معرفی کنند، شواهد متعدد نشان میدهد که انصارالله از یک استقلال راهبردی و ملی برخوردار است. مقام معظم رهبری نیز در بیانات اخیر خود تأکید کردند: "ایران نه در یمن، نه در لبنان و نه در فلسطین نیروی نیابتی ندارد؛ آنچه این گروهها را پیش برده، ایمان و عقیده است." این بیانات، بر استقلال فکری و عملی نیروهای مقاومت منطقه، از جمله انصارالله، صحه میگذارد.
پشتیبانی از جبهه مقاومت
با شروع جنگ غزه، جنبش انصارالله یمن، اقدامات مؤثری را در پشتیبانی از جبهه مقاومت انجام داده است. این اقدامات عبارتند از:
عملیاتهای دریایی
نیروهای انصارالله در طی ۱۳ ماه گذشته، توانستهاند ضربات قابلتوجهی به ناوگان دریایی دشمنان وارد کنند. بنا بر گزارشها، از نوامبر سال ۲۰۲۳ م، این نیروها ۲۱۶ کشتی مرتبط با اسرائیل را در دریای سرخ و اقیانوس هند هدف قرار دادهاند. اولین عملیات، حمله موفق به کشتی «Galaxy Leader» بود که سرآغاز موجی از اقدامات راهبردی در دریاها شد. این حملات نهتنها موجب اختلال در مسیرهای تجاری اسرائیل شد، بلکه توانست فشار اقتصادی و روانی گستردهای بر رژیم صهیونیستی وارد کند.
حملات موشکی و پهپادی
انصارالله در جبهه موشکی نیز دستاوردهای شگرفی داشته است. در دو شب متوالی در سال ۲۰۲۴، موشکهای بالستیک "فلسطین ۲" به تلآویو اصابت کردند. به اعتراف رسانههای عبری، این حملات دستکم ۳۰ زخمی برجای گذاشت و سامانه دفاعی اسرائیل در رهگیری این موشکها ناکام ماند. پیشرفت تسلیحاتی انصارالله، نشان از توانایی این جنبش در توسعه فناوری نظامی بومی دارد.
مقابله با ائتلاف آمریکا و بریتانیا
در پاسخ به تجاوزات هوایی ائتلاف به رهبری آمریکا و انگلیس، انصارالله عملیاتی را ترتیب داد که در آن ناو هواپیمابر «یو اس اس هری اس ترومن» و ناوشکنهای آن هدف قرار گرفتند. این عملیات، که شامل شلیک ۸ موشک بالدار و استفاده از ۱۷ پهپاد بود، به سرنگونی یک جنگنده اف-۱۸ آمریکایی منجر شد. این اقدام، توان نظامی و استراتژیک انصارالله را در مقابله با پیشرفتهترین تجهیزات نظامی به نمایش گذاشت.
محاصره بنادر اسرائیلی
یکی دیگر از اقدامات راهبردی انصارالله، محاصره بندر ایلات از سمت دریای سرخ بود. این محاصره باعث توقف فعالیتهای تجاری در این بندر و کاهش توان اقتصادی رژیم صهیونیستی شد. اطلاعات منتشرشده نشان میدهد که بسیاری از شرکتهای کشتیرانی اسرائیلی مجبور به تغییر مالکیت کشتیهای خود شدهاند تا از هدفگیری نیروهای انصارالله جلوگیری کنند[۱].