مباهله: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''مباهله''' از رویدادهای [[صدر اسلام]] است. و هنگامی رخ داد که [[پیامبر اسلام]] (صلی الله علیه وآله وسلم)و [[اهل بیت]] او (علیهم السلام) در یکسو و [[مسیحیان]] [[نجران]] در دیگر سو آمادهٔ مباهله یا نفرین طرف دروغگو شدند. مسیحیان نجران که به [[مدینه]] آمده بودند تا در مورد درستی دعوت پیامبر پژوهش کنند با او به محاجه (دلیل آوردن) پرداخته، وقتی مسیحیان آگاه شدند محمد (ص) قصد دارد با عزیزترین نزدیکان خود یعنی [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]] (علیهم السلام) آن‌ها را به چالش بکشد مطمئن شدند که اگر محمد به خودش مطمئن نبود جان خانواده‌اش را به خطر نمی‌انداخت. پس از مباهله کناره گرفتند. از [[ام سلمه]] نقل شده است که در همان روز رسول خدا آن چهار تن همراهان خود را در زیر عبای موئی و مشکین رنگ خود گردآورد و این آیه را تلاوت نمود: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» این واقعه از سوی [[مسلمانان]] به عنوان یکی از ویژگی های خاص اهل بیت محسوب شده و به عنوان دلیلی برای اثبات این امر که [[اصحاب کسا]] محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین می‌باشند، استفاده می‌شود.
[[پرونده:مباهله با آیه تطهیر.jpg|بی‌قاب|چپ|]]
[[پرونده:مباهله 1.jpg|بندانگشتی]]
'''مباهله،''' مدخلی است که به تبیین چگونگی این واقعه و جریان می‌پردازد و بحث و مناظرهٔ بین [[مسیحیان]] و [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام]] را بازگو و به روشنی حقانیت اسلام و [[اهل بیت|اهل‌بیت (علیهم‌السلام)]] را بیان می‌نماید. [[مسیحیت|مسیحیان]] در حقانیت دین خود با [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم)]] به مجادله نشستند. مسیحیان نجران می‌گفتند: [[حضرت عیسی|عیسی (علیه‌السلام)]] خداست و گروهی او را پسر خدا می‌دانستند و دسته سوم، قائل به [[تثلیث]] «یعنی به سه خدا قائل بودند؛ پدر، پسر، [[روح القدس|روح‌القدس]]». مجادله و بحث بین مسیحیان نجران و پیامبر ادامه یافت. پیامبر اکرم با ادله‌ای روشن و براهینی قاطع گفتارهای باطل آنان را رد می‌کرد و به سؤالات آنها پاسخ می‌گفت. اما مسیحیان همچنان حق را انکار می‌کردند و بر عقاید باطل خویش اصرار می‌ورزیدند.
= معنای لغوی و اصطلاحی مباهله =
مُباهَلَه واژه‌ای عربی است و معنای آن رها کردن و قیدوبندی را از چیزی برداشتن است. یکی از معانی آن به حال خود گذاشتن حیوان مادّه و نبستن پستان اوست تا بدین وسیله نوزادش بتواند به راحتی شیر بنوشد. در زبان عربی به این حیوان مادّه «باهل» گفته می‌شود.
<ref>ر.ک: راغب الاصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص 149 (مادّه بهل)، دارالقلم، دمشق، چاپ اول، 1412ق؛ الزمخشری، جار الله، اساس البلاغه، ص 32، تحقیق: عبدالرحیم محمود، دارالمعرفه، بیروت، بی تا.</ref> همچنین این کلمه به معنای لعنت کردن نیز آمده است.<ref>ر.ک: احمد بن محمد القیومی، المصباح المنیر، ج 1، ص 64، مؤسسه دارالهجره، قم، چاپ اول، 1405ق؛ الزمخشری، اساس البلاغه، ص 32.</ref> امّا این واژه در اصطلاح به معنای نفرین کردن دو نفر یا دو گروه به یکدیگر است؛ به گونه‌ای که افرادی که با هم درباره یک مسئله مهم دینی، مذهبی و... با یکدیگر گفت‌وگو و اختلاف دارند، در یکجا جمع شوند و به درگاه الهی تضرع کنند و از خداوند بخواهند که فرد دروغ‌گو یا ظالم را رسوا سازد و یا بر او عذابی نازل فرماید.
= مباهله در قرآن کریم =
آیه ۶۱ سوره [[آل عمران]] به این جریان اشاره دارد:
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ
== ترجمه:==
پس هر کس با تو درباره [[عیسی]] در مقام [[مجادله]] برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و [[عذاب]] خدا گرفتار سازیم."
<ref>[https://hawzah.net/fa/Article/View/96985/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%87%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%B3%D9%86%D8%AA#_edn29 مقاله آیه مباهله در پایگاه اینترنتی حوزه]</ref>
=شأن نزول آیه مباهله=
[[پرونده:مباهله 3.jpg|بندانگشتی]]
روایات مربوط به شأن نزول آیه مباهله متعدد و کمی متفاوت است که در اینجا به نقل یکی از آن‌ها اکتفا می‌کنیم:<br>


هیئتی از مسیحیان منطقه نجران در شهر مدینه، خدمت پیامبر اسلام(ص) رسیدند و چنین گفتند: آیا فرزندی را که بدون پدر به دنیا آمده باشد، دیده‌اید؟ خداوند متعال در جواب سؤال آن‌ها، آیه 59 (ان مثل عیسی عندالله...) از سوره آل‌عمران را نازل فرمود و به آن‌ها اعلام کرد که عیسی(ع) همانند حضرت آدم(ع) است که بدون پدر و مادر به وجود آمد. وقتی که هیئت مسیحی بر جهل و ادعای خود اصرار ورزیدند، پیامبر اسلام(ص) [بر اساس دستور الهی] آن‌ها را به مباهله فراخواند. آن‌ها تا فردای آن روز از پیامبر(ص) مهلت درخواستند. اسقف اعظم [روحانی بزرگ هیئت مسیحی] به آن‌ها چنین گفت: شما فردا به محمد(ص) نگاه کنید. اگر برای مباهله با فرزندان و اهل خود آمد، از مباهله با او بترسید و اگر با اصحاب خود آمد، با او مباهله کنید، زیرا [در این صورت] چیزی در بساط ندارند.
== تعریف مباهله ==
فردای آن روز پیامبر اکرم(ص) همراه علی بن ابی‌طالب، حسن و حسین و فاطمه آمد. آن حضرت(ص) دست علی بن ابی‌طالب را گرفته بود، حسن و حسین در پیش روی او راه می‌رفتند و حضرت فاطمه پشت سر آن حضرت(ص) بود.<br>
'''«مباهله»''' در لغت به معنی ملاعنه و نفرین متقابل است<ref>ابن منظور؛ لسان العرب؛ ج ۱۱ ، ص ۷۲.</ref> و در اصطلاح به این معناست که دو تن یا دو گروه بر علیه یکدیگر دعای بد کنند. پس هر کدام ظالم باشد [[خداوند]] متعال وی را رسوا گرداند و نقمت و عذاب خود را بر وی فرستد و ذریه او را مستأصل کند و هلاک گرداند<ref>احمد بن یحیی بلاذری؛  فتوح البلدان؛ ترجمه محمد توکل؛ ص ۹۵.</ref>. این واژه در تاریخ اسلام به '''«جریان مباهله»''' [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام]] و [[مسیحیان]] نجران<ref>«نجران» شهر کوچکی است میان عدن و [[حضرموت]] در ناحیه کوهستانی.</ref> اشاره دارد. پس از آنکه مناظرهٔ آن حضرت با آنان سودی نبخشید و ایمان نیاوردند، حضرت پیشنهاد مباهله را مطرح کرده و آنان پذیرفتند ولی در روز موعود حاضر به «مباهله» نشدند.
به اعتقاد [[شیعیان]] این ماجرا علاوه بر حقانیت دعوت پیامبر، فضیلت همراهان آن حضرت را نیز اثبات می‌کند؛ براین اساس، طبق آیه ۶۱ [[سوره آل‌عمران]] که به ماجرای مباهله اشاره دارد، [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)]] به منزلۀ نفس و جان پیامبر قلمداد شده است.


هیئت مسیحی نیز در حالی آمدند، که اسقف اعظم آن‌ها پیشاپیششان بود. هنگامی‌که او پیامبر اسلام(ص) را با آن چند نفر دید، درباره آن‌ها سؤال کرد، به او گفتند که این پسرعمو و داماد او و محبوب‌ترین مردم نزد اوست و این دو پسر، فرزندان دختری او، از علی(ع) هستند و آن بانوی جوان، دخترش فاطمه(ع) است که عزیزترین مردم نزد او و نزدیک‌ترین افراد به قلب اوست....<br>
=== معنای ابتهال ===
در معنای ابتهال دو نظر است:


در این هنگام هیئت مسیحی از مباهله امتناع ورزید و اسقف اعظم مسیحیان به پیامبر اسلام(ص) گفت: یا اباالقاسم! ما با تو مباهله نمی‌کنیم، بلکه مصالحه می‌کنیم. پیامبر اسلام(ص) نیز با آن‌ها بر پرداخت جزیه مصالحه نمود. <ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ص 762، دارالمعرفه، بیروت، 1986م.</ref><br>
# لعن و نفرین کردن یکدیگر، که میان دو نفر رخ می‌دهد.
# نفرین برای هلاکت کسی<ref>فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۷۶۲ _ ۷۶۱.</ref>.


در روایتی آمده است که اسقف آن‌ها گفت: «من صورت‌هایی را می‌بینم که اگر از خدا تقاضا کنند که کوه‌ها را از جا برکند، چنین خواهد کرد. هرگز با آن‌ها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و یک مسیحی تا روز قیامت بر روی زمین باقی نخواهد ماند.» <ref>الفخر الرازی، تفسیر الفخر الرازی، ج 8، ص 89، دارالفکر، بیروت، چاپ سوم، 1985م؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 762؛ جار الله الزمخشری، تفسیر الکشاف، ج ص 368ـ369، نشر البلاغه، قم، چاپ دوم، 1415ق.</ref> <br>
در این آیه، «مباهله» به معنی نفرین کردن دو نفر نسبت به همدیگر است. به این صورت که وقتی استدلالات منطقی سودی نداشت، افرادی که با هم دربارهٔ یک مسأله مهم دینی گفتگو دارند، در یک‌ جا جمع می‌شوند و به درگاه خدا تضرع می‌کنند و از او می‌خواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند<ref>ناصرمکارم شیرازی؛ پیام قرآن؛ ج ۹، ص ۲۴۲.</ref>. در حدیثی از رسول خدا روایت شده که حضرت فرمود: «خداوند عزوجل به من خبر داده که پس از مباهله عذاب بر گروه باطل نازل می‌شود و حق را از باطل مشخص می‌سازد»<ref>حمد بن محمد بن نعمان؛ الارشاد؛ ج ۱، ص ۱۶۷.</ref>.
همچنین در روایت دیگری آمده است که پیامبر اسلام(ص) پس از امتناع هیئت مسیحی از مباهله و رضایت دادن آن‌ها به پرداخت جزیه چنین فرمود: «قسم به خدایی که مرا به حق مبعوث نمود، اگر آن‌ها با ما مباهله می‌کردند، وادی آتش بر روی آن‌ها می‌بارید.»  <ref>الواحدی النیشابوری، اسباب النزول، ص 90، دارالکتاب العربی، بیروت، 1994م؛ الزمخشری، تفسیر الکشاف، ج ص 369.
از روایاتی که در منابع اسلامی نقل شده است، استفاده می‌شود که مباهله اختصاص به زمان پیامبر ندارد و در تمامی زمان‌ها قابل اجرا است. در حدیثی از [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه‌السلام)]] نقل شده که ایشان فرمود: اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذیرفتند، آنها را به مباهله دعوت کنید<ref>ناصرمکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه؛ ج ۲، ص ۵۸۹.</ref>.
</ref>


= واقعه مباهله =
== رویداد مباهله =
واقعه مباهله در ۲۴ ذی‌الحجه سال نهم هجری روی داد و طی آن، [[پیامبر اسلام(ص)]] پس از [[مناظره]] با [[مسیحیان]] نجران و [[ایمان]] نیاوردن آنان، پیشنهاد مباهله داد و آنان پذیرفتند.
در سال دهم هجری، افرادی از سوی رسول خدا مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران از بلاد [[یمن]] شدند. مسیحیانن نجران نیز افرادی را مانند سید و عاقب و اباحارثه، به نمایندگی از سوی خود برای گفتگو با پیامبر اسلام به مدینه گسیل داشتند.
با این حال مسیحیان نجران، در روز موعود از این کار خودداری کردند.
گروه نجران وارد مدینه شده و با پیامبر دیدار کردند. آنها گفتند: ای محمد، آیا تو صاحب و سرور ما را می‌شناسی؟
مباهله پیامبر(ص) نه تنها نشانگر حقانیت اصل دعوت پیامبر(ص) است، بلکه بر فضیلت همراهان او ([[حضرت علی]]، [[فاطمه]] و [[حسنین]] ) در این ماجرا دلالت می‌کند. بر اساس آیه مباهله، [[امام علی]](ع) به منزلۀ نَفْس و جان پیامبر است.
پیامبرفرمودند: «سرور شما کیست»؟
تفصیل این واقعه در منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]] آمده است.
گفتند: [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]]. پیامبر فرمودند:«او عبد و رسول خداست. گفتند: به ما نشان بده کسی را که خدا مانند او آفریده باشد در آنچه دیده و شنیده‌ای... [[جبرئیل]] بر پیامبر این آیه را نازل فرمود: '''{{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ|سوره = آل‌عمران|آیه = 59}}'''؛ «مثل [[حضرت عیسی|عیسی (علیه‌السلام)]] در نزد خدا، همچون [[حضرت آدم|آدم (علیه‌السلام)]] است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: موجود باش. او هم فوراً موجود شد.
=همراهان پیامبر (ص) در جریان مباهله=
بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیّت او نیست. آنان از پذیرفتن حقیقت سر باز زدند و لجاجت ورزیدند»<ref>حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل؛ ج ۱، ص ۱۵۶ - ۱۵۵.</ref>.
مورّخین در مورد افرادی که پیامبر(ص) آنها را همراه خود به مباهله بـرد، اتـّفاق نـظر دارند و معتقدند که حضرت تنها حضرت علی، فاطمه و حسنین(ع) را با خود برای مباهله برد و هـیچ یک از اصـحاب یا خـاندان دیگر را نبرد. از جمله مورّخینی که به این مطلب اشاره کرده اند، عبارت اند از: یعقوبی در «تاریخ یعقوبی»، ابن قـتیبه دینـوری در «الامامۀ والسیاسۀ» <ref>دينوري، ابن قتيبه، الامامۀ والسـياسۀ، دار الأضـواء، بيروت‌، 1410‌ ق، ج‏‌1، ص‏208.</ref>، خرکوشی در «شرف النبی»، ابن اثیر در «الکامل» و «اسد الغابۀ» <ref>ابن اثـير، اسـد الغابۀ، دار الفـكر، بـيروت، 1420 ق، ج‏3، ص‏602.</ref>، ذهبی در «تاریخ اسـلام»، ابـن حـجر در «الاصابۀ»، مقریزی در «امتاع الاسماع»، صالحی در «سبل الهدی»، و حلبی در «سیره حلبی».  <ref>السيرۀ الحلبيۀ‌، ابو الفرج حـلبي، دار الكتـب العلميّۀ، بيروت، 1427 ق، ج‏3، ص‏299. </ref>
<br>


امّا عدّه ای از مورّخین اهـل سـنّت از آوردن نام حضرت علی(ع) امتناع کرده اند، مانند: بلاذری در «فتوح البلدان»، ابن سعد در «طبقات الکبـری»،<ref>طبقات الکبری‌، ابن سعد، ج‏1، ص‏‌267‌.</ref> بـیهقی در «دلائل النـبوۀ»، و ابن کثیر در «البدایۀ والنهایۀ». با اینکه ابن کثیر در جلد پنجم «البدایۀ والنهایۀ» نام حضرت عـلی(ع) را حـذف کرده است؛ امّا در جلد هفتم <ref>همان، ج‏7، ص‏339.</ref> صفحۀ سیصد و سی و نه ذیل فضایل امیر المـؤمنین عـلی بـن ابی طالب(ع) روایت «سعد بن ابی وقّاص» را آورده است که می گوید: «این آیه در حقّ حضرت علی(ع) نازل شده است. » که ابـن کثـیر ناخواسته اعتراف می کند که حضرت علی(ع) نیز در جریان مباهله حضور داشته است.
== مناظرهٔ پیامبر با مسیحیان و نزول آیه مباهله ==
<br>
[[پرونده:مباهله.jpg|جایگزین=جریان مباهله|بندانگشتی|]]
[[مسیحیت|مسیحیان]] در حقانیت دین خود با [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم)]] به مجادله نشستند<ref>ابن خلدون، عبدالرحمان، تاریخ ابن خلدون؛ ص ۴۶۱.</ref>.  مسیحیان نجران می‌گفتند: [[حضرت عیسی|عیسی (علیه‌السلام)]] خداست و گروهی او را پسر خدا می‌دانستند و دسته سوم، قائل به [[تثلیث]] «یعنی به سه خدا قائل بودند؛ پدر، پسر، [[روح القدس|روح‌القدس]]» ابن هشام می‌نویسد: «مسیحیان به پیامبر گفتند: اگر عیسی (علیه‌السلام) پسر خدا نیست پس پدرش کیست؟. .. آیات قرآنی نازل شد و خلقت او را همانند خلقت آدم ابوالبشر معرفی کرد»<ref>حمیری، ابن هشام، سیرة رسول الله، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی؛ ج ۱، ص ۳۸۲ و۳۸۳.</ref>.
مجادله و بحث بین مسیحیان نجران و پیامبر ادامه یافت. پیامبر اکرم با ادله‌ای روشن و براهینی قاطع گفتارهای باطل آنان را رد می‌کرد و به سؤالات آنها پاسخ می‌گفت. اما مسیحیان همچنان حق را انکار می‌کردند و بر عقاید باطل خویش اصرار می‌ورزیدند. در این هنگام این آیه نازل شد.


در نـهایت بـا بررسی منابع تاریخی به این نتیجه می رسیم که اکثر مورّخین اهل سنّت اتّفاق نظر دارند که پیامبر گرامی اسـلام(ص) هـنگام مباهله عزیزترین و محبوب ترین افراد خاندان خود را با خود بردند و هیچ کس دیگـری از خـاندان یا اصحاب را در این واقعه شرکت ندادند. که نشانگر این مـطلب اسـت که مـنظور خدا و پیامبرش از خاندان پیامبر(ص) کیان اند و سفارشات قـرآن بـه رعایت و محبّت به ذوی القربی شامل چه کسانی می شود.
[[قرآن]] دعوت مسیحیان نجران را به «مباهله» چنین توصیف می‌کند: '''{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ|سوره = آل‌عمران|آیه = 61}}'''؛ «هرگاه بعد از علم و دانشی که (دربارۀ مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت می‌کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می‌کنیم، شما زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت می‌کنیم، شما هم از نفوس خود. آنگاه مباهله می‌کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می‌دهیم».
=آیه مباهله از دیدگاه روایات فریقین=
اگر به منابع حدیثی و تفسیری مذهب اهل‌بیت(ع) و اهل سنت نگاه کنیم، خواهیم دید که درباره آیه شریفه مباهله، روایات بسیاری از پیامبر اسلام(ص)، اهل‌بیت(ع) و اصحاب و تابعین نقل شده است.
در اینجا قبل از ذکر نمونه‌هایی از این روایات، نگاهی گذرا به منابع فریقین می‌کنیم و قسمتی از منابع متعدد این روایات را ارائه می‌دهیم:
1- صحیح مسلم، مسلم نیشابوری(متوفای 261ق)، ص 1042، ح 32 (کتاب الفضائل باب فضائل علی بن ابی‌طالب).<br>


2- الجامع الصحیح (سنن ترمذی)، ابو عیسی محمد بن عیسی ترمذی(209ـ297ق)، ج ص 225، ح 2999.<br>
=== مهلت خواستن مسیحیان نجران ===
هنگامی که نمایندگان مسیحیان نجران، پیشنهاد مباهله را از رسول اکرم (صلی‌الله علیه وآله وسلم) شنیدند، به یکدیگر نگاه کرده و متحیّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در‌این‌باره فکر و اندیشه و مشورت کنند.
مسیحیان وقتی به بزرگان خود مراجعه کردند و از آنها مشورت خواستند، اسقف آنان گفت: فردا بنگرید اگر محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) با اهل و فرزند خود آمد، از مباهله بپرهیزید و اگر با اصحاب خویش آمد، پس مباهله کنید که کاری از او ساخته نیست<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج ‌۲، ص ۷۶۲.</ref>. طبق آیهٔ مباهله، پیامبر باید فرزندان و زنان خود و کسانی را که مانند نفس خویش باشند به همراه خود می‌آورد و اینان کسانی نبودند جز [[حسن بن علی (مجتبی)|حسن بن علی (علیه‌السلام)]] و [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حسین بن علی (علیه‌السلام)]] و [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه (سلام‌الله‌علیها)]] و [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)]]<ref>حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل؛ ج ۱، ص ۱۵۷.</ref>.


3- اسباب النزول، واحدی نیشابوری (متوفای 468ق)، ص 90ـ91.<br>
== روز مباهله ==
[[پرونده:رویداد مباهله.jpg|بی‌قاب|راست|]]
فردای آن روز پیامبر گرامی برای مباهله آمد در حالی که دست حضرت علی (علیه‌السلام) را گرفته بود و حضرت حسن (علیه‌السلام) و حضرت حسین (علیه‌السلام) در جلوی ایشان می‌آمدند و حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) در پشت سر ایشان می‌آمد. مسیحیان نیز آمدند در حالی که اسقف در جلویشان بود. وقتی آنها، نبی اکرم را با این افراد دیدند، درخواست کردند که همراهان پیامبر معرفی شوند. به آنها گفته شد: «هذا ابن عمه و زوج ابنته و أحب الخلق إلیه و هذان ابنا بنته من علی و هذه الجاریة بنته فاطمة أعزالناس علیه و أقربهم إلی قلبه<ref>محمدبن‌محمد بن نعمان(شیخ مفیدالإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ ج ‌۱، ص ۱۶۸.</ref>؛ این پسر عم و داماد پیامبر و محبوب‌ترین مردم در نزد وی است و این دو پسر، نوه دختری پیامبر و از صلب علی (علیه‌السلام) هستند و این زن، فاطمه دختر وی است و عزیزترین مردم است نزد پیامبر».


4- المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری (متوفای 405ق)، ج 3، ص 150.<br>
سران نجران از مشاهده این صحنه به وحشت افتادند. یکی از آنها به همراهان خود گفت: به خدا سوگند من چهره‌هایی را می‌بینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را جابجا کند، چنین خواهد کرد.
یکی از ایشان به ابوحارثه گفت: برای مباهله نزدیک برو. او گفت: من همانا مردی استوار و جدی برای مباهله می‌بینم و به راستی بیم دارم که راستگو باشد و اگر راستگو باشد یک سال نگذرد که یک نفر مسیحی در دنیا نماند»<ref>یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی؛ ترجمه محمدابراهیم آیتی، ص ۴۵۱.</ref>.


5- جامع البیان عن تأویل آی القرآن، محمد بن جریر طبری (متوفای 310ق) ج ص 300ـ301، جزء 3.<br>
سپس پیامبر پیش رفت و بر دو زانو نشست. اباحارثه اسقف آنها گفت: به خدا قسم این مرد مثل [[انبیا]] نشسته است؛ پس به مباهله تن در ندادند. یکی از بزرگان نصاری گفت: ای اباحارثه! جلو برو و مباهله کن. اباحارثه گفت: به خدا قسم که مباهله نمی‌کنم؛ زیرا او را بر مباهله پرجرأت می‌بینم و می‌ترسم که راستگو باشد که در این صورت به خدا هیچ نیرویی برای ما نباشد. چهره‌هایی می‌بینم که اگر از خدا بخواهند که کوه‌ها را از جای بکند، حتماَ خواهد کند. با او مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و در همه جهان یک نصرانی زنده نخواهد ماند.
سپس مسیحیان از پیامبر خواستند تا با آنان حاکمی فرستد تا میان ایشان حکومت (داوری) کند. پیامبر ''ابوعبیده جراح'' را فرستاد<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ص ۴۶۱.</ref>. چندی بعد ''عاقب'' و ''سید'' به [[مدینه]] آمدند و [[اسلام]] آوردند.
مسیحیان از مباهله منصرف شدند و موافقت کردند که با رسول خدا صلح کنند گفتند: ای اباالقاسم ما مباهله نمی‌کنیم؛ لکن به مصالحه حاضریم. با ما مصالحه کن. [[جزیه]] بپردازند<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد؛ ج ۱، ص ۱۶۸.</ref>. صلح نامه‌ای نوشته شد و مقرر گردید مسیحیان همه ساله تعداد ۲۰۰۰ جامه به‌عنوان [[جزیه]] بپردازند و در این صورت مسیحیان نجران و وابستگان ایشان در پناه خدا و رسولش اهل ذمه خواهند بود، جان و آیین و اموال و زمین‌های ایشان محفوظ خواهد بود.


6- تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم (متوفای 327قج 2، ص 667ـ668، احادیث 3616ـ3619.<br>
دستور الهی مباهله به منظور روشن شدن حقیقت، و آشکار شدن گروه حق و باطل از طرف خداوند متعال تشریع شده است. مباهله میان مسیحیان نجران و رسول اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلمحقانیت دین اسلام را آشکار ساخت. مسیحیان نجران چون به این حقانیت پی‌بردند، حاضر به مباهله نشدند. علاوه بر این با نزول آیه مباهله بار دیگر یکی از فضایل [[اهل بیت|اهل‌بیت (علیهم‌السلام)]] از زبان قرآن بیان شد و جایگاه عالی خاندان عصمت و طهارت به بشریت معرفی شد.


7- تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر دمشقی (متوفای 774ق)، ج ص 379.<br>
== زمان و مکان مباهله ==
مباهله، در ماه [[ذی الحجه]] و محل آن در روزگار پیامبر در بیرون شهر [[مدینه]] بوده که اکنون داخل شهر قرار گرفته و در آن محل، مسجدی به نام «مسجد الإجابة» ساخته شده است. فاصله این مسجد تا «[[مسجد النبى (ص)|مسجد النبی]]» تقریباً دو کیلومتر است.
مورخین، زمان وقوع این مباهله را ۲۴ [[ذی الحجه]]، سال دهم هجری بیان نموده‌اند.
مکان مباهله، جایی است که اکنون به عنوان «مسجد الاجابه» در شهر مدینه و در نزدیکی [[بقیع]] مشهور است<ref>احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول؛ ج ۲، ص ۴۹۷.</ref>.


8- الدر المنثور فی التفسیر المأثور، جلال الدین سیوطی(متوفای 911ق)، ج 2، ص 231ـ233.<br>
== مباهله فضیلتی برای اهل‌بیت == 
در آیهٔ شریفه از [[اهل بیت|اهل‌بیت (علیه‌السلام)]] تعبیر به «انفس» و «نساء» و «ابناء» شده است؛ یعنی از میان همه مردان و زنان و فرزندان فقط این بزرگواران به این تعابیر خوانده شده‌اند و این از مناقب ارزشمند برای آنان است؛ به خاطر همین [[علی بن ابی‌طالب|حضرت علی (علیه‌السلام)]] در روز تعیین جانشین برای [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] با این منقبت بر اهل شوری استدلال کرد که: «شما را سوگند می‌دهم به خدا که هیچ کدام از شما به رسول در نسب نزدیک‌تر از من هست و غیر از من کسی دیگر در میان شما هست که اولاد او، اولاد رسول الله و نساء او، نساء رسول اللَه باشد»؟ گفتند: نه هیچ کدام از ما این منزلت ندارد<ref>میر حامد حسین، عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار؛ ج ‌۱۷، ص ۷۴۶.</ref>.
== آیۀ مباهله از دیدگاه روایات فریقین ==
اگر به منابع حدیثی و تفسیری [[مذهب شیعه|شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] نگاه کنیم، خواهیم دید که دربارۀ آیۀ شریفۀ مباهله، روایات بسیاری از پیامبر اسلام و [[اهل بیت]] و [[صحابه|اصحاب]] و [[تابعین]] نقل شده است.
در اینجا با نگاهی گذرا به منابع فریقین تعدادی از منابع متعدد این روایات را ارائه می‌دهیم:
# صحیح مسلم، مسلم نیشابوری (متوفای 261 ق)، ص 1042، ح 32 (کتاب الفضائل باب فضائل علی‌بن‌ابی‌طالب).
# الجامع الصحیح (سنن ترمذی)، ابوعیسی محمدبن‌عیسی ترمذی(209ـ 297 ق)، ج 5، ص 225، ح 2999.
# اسباب النزول، واحدی نیشابوری (متوفای 468 ق)، ص 90ـ91.
# المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری (متوفای 405 ق)، ج 3، ص 150.
# جامع البیان عن تأویل آی القرآن، محمدبن‌جریر طبری (متوفای 310 ق) ج 3، ص 300ـ301، جزء 3.
# تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم (متوفای 327 ق)، ج 2، ص 667ـ668، احادیث 3616ـ3619.
# تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر دمشقی (متوفای 774 ق)، ج 1، ص 379.
# الدر المنثور فی التفسیر المأثور، جلال‌الدین سیوطی (متوفای 911 ق)، ج 2، ص 231ـ233.
# تفسیر الکشاف، جارالله زمخشری (متوفای 538 ق)، ج 1، ص 368ـ370.
# الجامع الاحکام القرآن، قرطبی (متوفای 671 ق)، ج 3، ص 104(چاپ مصر، 1936 م).
# تفسیر السمرقندی، نصربن محمد سمرقندی (متوفای 375 ق)، ج 1، ص 274ـ275.
# تفسیر الفخرالرازی، فخر رازی (544ـ604 ق)، ج 8، ص 88ـ89.
# تفسیر البیضاوی، عبدالله بن عمربیضاوی (متوفای 791 ق)، ج 1، ص 163.
# المسند، احمد بن حنبل، ج 1، ص 185، چاپ مصر.
# دلائل النبوه، حافظ ابونعیم اصفهانی، ص 297.
# جامع الاصول، ابن اثیر، ج 9، ص 470، السنه المحمدیه، مصر.
# تذکره الخواص، ابن جوزی، ص 17.
# تفسیر روح المعانی، آلوسی، ج 3، ص 167، منیریه، مصر.
# تفسیر الجواهر، شیخ طنطاوی، ج 2، ص 120، چاپ مصر.
# الاصابه، احمد بن حجرعسقلانی، ج 2، ص 503، چاپ مصر.
# تفسیر العیاشی، ابونصر محمد بن مسعود بن عیاش سمرقندی، ج 1، ص 175ـ177، احادیث 54، 57 ،58 و 59.
# تفسیر فرات الکوفی، ص 85ـ90، ح 61.
# الامالی، شیخ طوسی (385ـ460 ق)، ص 307، ح 616.
# لتبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی (385ـ460 ق)، ج 2، ص 484.
# مجمع البیان فی تفسیر القرآن، شیخ طبرسی(متوفای 548 ق)، ج 2، ص 762ـ763.
# البرهان فی تفسیر القرآن، سیدبحرانی (متوفای 1091 ق)، ج 2، ص 49ـ50، ح 9،12،13، و14.
# تفسیر نورالثقلین، حویزی (متوفای 1112 ق) ج 1، ص 349، ح 163.
# تفسیر ابوالفتوح رازی (متوفای 554 ق)، ج 4، ص 360ـ361.


9- تفسیر الکشاف، جارالله زمخشری (متوفای 538ق)، ج 1، ص 368ـ370.<br>


10- الجامع الاحکام القرآن، قرطبی (متوفای 671ق)، ج 3، ص 104( چاپ مصر، 1936م).<br>
شایان ذکر است که قاضی نورالله شوشتری در کتاب احقاق الحق حدوداً شصت نفر از بزرگان (مفسران، محدثان و …) اهل سنت را نام می‌برد که به اختصاص آیه مباهله به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) تصریح نموده‌اند.


11- تفسیر السمرقندی، نصربن محمد سمرقندی (متوفای 375ق)، ج 1، ص 274ـ275.<br>
== جستارهای وابسته ==
* [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد (صلی‌الله علیه وآله وسلم)]]
* [[غدیرخم]]


12- تفسیر الفخر الرازی، فخر رازی ( 544ـ604ق)، ج 8، ص 88ـ89.<br>
== پیوند به بیرون ==
* [https://hawzah.net/fa/Article/View/96985/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%87%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%B3%D9%86%D8%AA#_edn29 مقاله آیه مباهله در پایگاه اینترنتی حوزه].


13- تفسیر البیضاوی، عبدالله بن عمربیضاوی (متوفای 791ق)، ج 1، ص 163.<br>
== پانویس ==
{{پانویس}}


14- المسند، احمد بن حنبل، ج 1، ص 185، چاپ مصر.<br>
== منابع ==
* ر. ک: کتاب '''«الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد»'''؛ نوشتۀ محمد‌بن‌محمدبن نعمان.
* ر. ک: کتاب '''«تاریخ یعقوبی»''' نوشتۀ ابن واضح یعقوبی.
* ر. ک: کتاب '''«مکاتیب الرسول»''' نوشتۀ علی احمدی میانجی.
* ر. ک: کتاب '''«تاریخ ابن خلدون»''' نوشتۀ عبدالرحمن ابن خلدون.
* ر. ک: کتاب '''«مجمع البیان فی تفسیر القرآن»''' نوشتۀ فضل‌بن‌حسن طبرسی.
* ر. ک: کتاب '''«التنزیل لقواعد التفضیل»''' نوشتۀ حاکم حسکانی.
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده:تاریخ اسلام]]


15- دلائل النبوه، حافظ ابونعیم اصفهانی، ص 297.<br>
[[ur:مباہلہ]]
 
16- جامع الاصول، ابن اثیر، ج 9، ص 470، السنه المحمدیه، مصر.<br>
 
17- تذکره الخواص، ابن جوزی، ص 17.<br>
 
18- تفسیر روح المعانی، آلوسی، ج 3، ص 167، منیریه، مصر.<br>
 
19- تفسیر الجواهر، شیخ طنطاوی، ج 2، ص 120، چاپ مصر.<br>
 
20- الاصابه، احمد بن حجرعسقلانی، ج 2، ص 503، چاپ مصر.<br>
 
21- تفسیر العیاشی، ابونصر محمد بن مسعود بن عیاش سمرقندی، ج 1، ص 175ـ177، احادیث 54، 57 ،58 و 59.<br>
 
22- تفسیر فرات الکوفی، ص 85ـ90، ح 61.<br>
 
23- الامالی، شیخ طوسی (385ـ460ق)، ص 307، ح 616.<br>
 
24- التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی (385ـ460ق)، ج 2، ص 484.<br>
 
25- مجمع البیان فی تفسیر القرآن، شیخ طبرسی(متوفای 548ق)، ج 2، ص 762ـ763.<br>
 
26- البرهان فی تفسیر القرآن، سیدبحرانی (متوفای 1091ق)، ج 2، ص 49ـ50، ح 9،12،13، و14.<br>
 
27- تفسیر نورالثقلین، حویزی (متوفای 1112ق) ج 1، ص 349، ح 163.<br>
 
28- تفسیر ابوالفتوح رازی (متوفای 554ق)، ج 4، ص 360ـ361.<br>
 
شایان ذکر است که قاضی نورالله شوشتری در کتاب احقاق الحق حدوداً شصت نفر از بزرگان (مفسران، محدثان و…) اهل سنت را نام می‌برد که به اختصاص آیه مباهله به اهل‌بیت(ع) تصریح نموده‌اند.
اکنون پس از آشنایی اجمالی با قسمتی از منابع روایات مربوط به آیه مباهله، با مراجعه به تعدادی از منابع تفسیری و حدیثی مذهب اهل‌بیت(ع) و اهل سنت، نمونه‌هایی از احادیث و روایات را ذکر می‌کنیم و در پایان به جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از روایات خواهیم پرداخت.
==منابع مذهب اهل‌بیت(ع)==
1- قال امام علی(ع)... لما نزلت هذه الایه «قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم...» اخذ بید علی و فاطمه و ابنیهما(ع)، فقال رجل من النصاری(الیهود): لاتفعلوا فتحیبکم عنت...(7)؛ امام علی(ع) فرمود:... هنگامی که آیه مباهله نازل شد، پیامبر(ص) دست علی، فاطمه و دو پسر او(ع) را گرفت و برای مباهله آمد. که در این هنگام مردی از مسیحیان (و یا مردی از یهود) گفت: (با این‌ها مباهله) نکنید که به مشقت گرفتار می‌شوید.
<br>
 
2- امام صادق(ع) نقل می‌کند که از امیرالمؤمنین، امام علی(ع) درباره فضایلش سؤال شد. آن حضرت(ع)، قسمتی از فضایل خود را برای آن‌ها بازگو نمود. گفتند: (یا علی!) باز هم بگو. آن حضرت فرمود: «نزد پیامبر(ص) دو نفر از احبار نصارا از اهل نجران آمدند و درباره عیسی(ع) به مباحثه پرداختند. خداوند متعال هم آیات مباهله را نازل فرمود. پس از این پیامبر(ص) دست علی(من)، حسن و حسین و فاطمه را گرفت و کف دست خود را به سوی آسمان گشود و آن‌ها را به مباهله فراخواند.»(8)
<br>
 
3- «عن ابی جعفر(ع) فی قوله «ابنائنا و ابنائکم»(یعنی) الحسن و الحسین، «انفسنا و انفسکم» رسول‌الله(ص) و علی(ع). «و نسائنا و نسائکم» فاطمه الزهراء(س)؛(9) امام باقر(ع) درباره آیه مباهله فرمود: منظور از «پسران ما...» حسن و حسین و منظور از «خودمان...»، پیامبر خدا(ص) و علی(ع) و منظور از «زنانمان...»، فاطمه زهرا(س) است.»
<br>
 
4- حضرت امام رضا(ع) در یک مجلس علمی که مأمون عباسی آن را در کاخ خود برگزار نموده بود، چنین فرمود: «خداوند، بندگان پاک خود را در آیه مباهله مشخص ساخته و به پیامبرش دستور [انجام مباهله با مسیحیان نجران] داده است.... به دنبال نزول آیه، پیامبر(ص)، علی و فاطمه، حسن و حسین(ع) را با خود به مباهله برد.... این مزیتی است که هیچ‌کس در آن بر اهل‌بیت(ع) پیشی نگرفته و فضیلتی است که هیچ انسانی به آن نرسیده و شرفی است که قبل از آن هیچ‌کس از آن برخوردار نبوده است.»(10)
<br>
 
5- عامر بن سعد بن ابی وقاص از پدرش (سعد بن ابی وقاص) نقل می‌کند که روزی معاویه به وی گفت: چه چیز مانع می‌شود که ابوتراب (علی بن ابی‌طالب) را سبّ کنی؟ سعد بن وقاص گفت: به خاطر سه خصلتی که در او دیده‌ام و یکی از آن‌ها چنین است: «لما نزلت آیه المباهله (تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم...) اخذ رسول‌الله(ص) بید علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) قال: هؤلاء اهلی؛(11) هنگامی که آیه مباهله نازل شد... پیامبر خدا(ص) دست علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را گرفت و چنین گفت: اینان اهل‌بیت من هستند.»
<br>
 
6- عن سعد بن ابن وقاص قال...لما نزلت هذه الایه «ندع ابنائنا و ابنائکم» دعا رسول‌الله(ص) علیا و فاطمه و حسنا و حسینا(ع) و قال: اللهم هؤلاء اهلی؛(12) سعد بن ابی وقاص می‌گوید: هنگامی که این آیه [مباهله ]... نازل شد، پیامبر خدا(ص) علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را فراخواند و گفت: خداوندا! اینان اهل من هستند.»
بازگشت به موضوعات مقاله
 
 
==منابع مذهب اهل سنت==
1- «قال جابر: و فیهم نزلت «ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم» قال جابر: «انفسنا و انفسکم» رسول‌الله(ص) و علی بن ابی‌طالب و «ابنائنا» الحسن و الحسین و «نسائنا» فاطمه؛(13) جابر می‌گوید: [این آیه مباهله] درباره آن‌ها [اهل‌بیت] نازل شده است… منظور از «خودمان» رسول خدا و علی بن ابی‌طالب است، منظور از «پسران ما» حسن و حسین و منظور از «زنان ما» فاطمه است.»
<br>
 
2- «عن زید بن علی فی قوله: «تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم...» الآیه، قال: کان النبی(ص) و علی و فاطمه و الحسن و الحسین؛<ref>الطبری، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج 3، ص 300، جزء 3، دارالفکر، بیروت، 1988م.</ref> از زید بن علی نقل شده است که درباره آیه مباهله گفت: آنان پیامبر(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین بودند.»
<br>
 
3- عن السدی «فمن حاجک فیه من بعد ماجائک من العلم...الایه» فأخذ یعنی النبی(ص) بید الحسن و الحسین و فاطمه و قال لعلی اتبعنا، فخرج معهم. فلم یخرج یومئذ النصاری و قالوا: انا نخاف ان یکون هذا النبی(ص) و لیس دعوه النبی کغیرها، فتخلفوا عنه یومئذ. فقال النبی(ص): لوخرجوا لاحترقوا فصالحوه علی صلح...؛<ref>جامع البیان عن تأویل ای القرآن، ج 3، ص 300، جزء 3؛ ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج 2، ص 667، ح3618(با کمی تفاوت)، المکتبه العصریه، بیروت، چاپ دوم، 1999م.</ref> سدی نقل می‌کند: هنگامی که آیه مباهله نازل شد، پیامبر خدا(ص) دست حسن و حسین و فاطمه را گرفت و به علی فرمود که به دنبال آن‌ها بیاید و بدین وسیله جهت مباهله آماده شدند، ولی مسیحیان حاضر به مباهله نشدند و گفتند: ما می‌ترسیم که این همان پیامبر خدا باشد و دعای پیامبر مانند دعای دیگران نیست. بدین‌جهت در آن روز از مباهله امتناع ورزیدند. پیامبر خدا(ص) فرمود: اگر آن‌ها مباهله می‌کردند، می‌سوختند. بنابراین پیامبر خدا(ص) با آن‌ها مصالحه نمود»
<br>
 
5- عامر بن سعد بن ابی وقاص از پدرش نقل می‌کند که روزی معاویه بن ابی سفیان به وی گفت: چرا ابوتراب(علی بن ابی‌طالب) را سبّ می‌کنی؟ سعد بن ابی وقاص گفت: به خاطر سه خصلتی که پیامبر خدا درباره وی فرموده است... [و یکی از آن‌ها چنین است]:
«و لما نزلت هذه الآیه «فقل ندع ابنائنا و ابنائکم» دعا رسول‌الله(ص) علیا و فاطمه و حسنا و حسینا، فقال: اللهم هؤلاء اهلی؛<ref>مسلم النیشابوری، صحیح مسلم، ص 1042، ح 32،(الفضائل، باب فضایل علی بن ابی طالب(ع)، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 2000م؛ الترمذی، الجامع الصحیح(سنن الترمذی)، ج 5، ص 225، ح 2999، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا؛ الحاکم النیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 150(کتاب معرفه الصحابه، باب من مناقب اهل‌بیت رسول‌الله(ص))، دارالمعرفه، بیروت، بی تا؛ الدرالمنثور فی التفسیر المأثور، ج 3، ص 232ـ233؛ رشید رضا، تفسیر المنار، ج 3، ص 322، دارالفکر، بیروت، چاپ دوم، چاپ افست.</ref>هنگامی که آیه مباهله نازل شد، پیامبر خدا(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین را فراخواند و سپس گفت: خداوندا! اینان اهل من هستند.»
حاکم نیشابوری (متوفای 405ق) پس از نقل این روایت چنین می‌نویسد: «هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجاه؛<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص 150.</ref> این حدیث بر اساس شرط[صحت و پذیرش حدیث] بخاری و مسلم، صحیح است، ولی آن دو این روایت را نقل نکرده‌اند.»
<br>
 
5- جابر بن عبدالله نقل می‌کند که هیئتی از اهل نجران پیش پیامبر اسلام(ص) آمدند و با آن حضرت(ص) به گفت‌وگو پرداختند. پیامبر اسلام(ص) آن‌ها را به مباهله (ملاعنه) دعوت نمود و قرار گذاشتند که فردای آن روز مباهله کنند. فردای آن روز، پیامبر خدا(ص) دست علی، فاطمه، حسن و حسین را گرفت و آن‌ها را به مباهله فراخواند، ولی آن‌ها از انجام مباهله امتناع ورزیدند و به پرداخت جزیه رضایت دادند. پیامبر اسلام(ص) پس از آن فرمود: «قسم به خدایی که مرا به حق مبعوث نمود، اگر آن‌ها مباهله می‌کردند، بر روی آن‌ها یک وادی آتش می‌بارید.»  <ref>اسباب النزول، ص 90.</ref>
<br>
 
6- قال الشعبی: «ابنائنا» الحسن و الحسین «و نسائنا» فاطمه، «و انفسنا» علی بن ابی‌طالب؛ <br>همان، ص 91.<br> شعبی می‌گوید: منظور از «پسران ما» حسن و حسین و منظور از «زنان ما» فاطمه و منظور از «خودمان» علی بن ابی‌طالب است.»
 
=پانویس=
[[رده: مفاهیم اسلامی]]
[[رده: مناسبت های اسلامی]]
[[رده: وقایع صدر اسلام]]
[[رده: سیره پیامبر (ص)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۵

مباهله با آیه تطهیر.jpg

مباهله، مدخلی است که به تبیین چگونگی این واقعه و جریان می‌پردازد و بحث و مناظرهٔ بین مسیحیان و پیامبر اسلام را بازگو و به روشنی حقانیت اسلام و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را بیان می‌نماید. مسیحیان در حقانیت دین خود با رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) به مجادله نشستند. مسیحیان نجران می‌گفتند: عیسی (علیه‌السلام) خداست و گروهی او را پسر خدا می‌دانستند و دسته سوم، قائل به تثلیث «یعنی به سه خدا قائل بودند؛ پدر، پسر، روح‌القدس». مجادله و بحث بین مسیحیان نجران و پیامبر ادامه یافت. پیامبر اکرم با ادله‌ای روشن و براهینی قاطع گفتارهای باطل آنان را رد می‌کرد و به سؤالات آنها پاسخ می‌گفت. اما مسیحیان همچنان حق را انکار می‌کردند و بر عقاید باطل خویش اصرار می‌ورزیدند.

تعریف مباهله

«مباهله» در لغت به معنی ملاعنه و نفرین متقابل است[۱] و در اصطلاح به این معناست که دو تن یا دو گروه بر علیه یکدیگر دعای بد کنند. پس هر کدام ظالم باشد خداوند متعال وی را رسوا گرداند و نقمت و عذاب خود را بر وی فرستد و ذریه او را مستأصل کند و هلاک گرداند[۲]. این واژه در تاریخ اسلام به «جریان مباهله» پیامبر اسلام و مسیحیان نجران[۳] اشاره دارد. پس از آنکه مناظرهٔ آن حضرت با آنان سودی نبخشید و ایمان نیاوردند، حضرت پیشنهاد مباهله را مطرح کرده و آنان پذیرفتند ولی در روز موعود حاضر به «مباهله» نشدند. به اعتقاد شیعیان این ماجرا علاوه بر حقانیت دعوت پیامبر، فضیلت همراهان آن حضرت را نیز اثبات می‌کند؛ براین اساس، طبق آیه ۶۱ سوره آل‌عمران که به ماجرای مباهله اشاره دارد، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) به منزلۀ نفس و جان پیامبر قلمداد شده است.

معنای ابتهال

در معنای ابتهال دو نظر است:

  1. لعن و نفرین کردن یکدیگر، که میان دو نفر رخ می‌دهد.
  2. نفرین برای هلاکت کسی[۴].

در این آیه، «مباهله» به معنی نفرین کردن دو نفر نسبت به همدیگر است. به این صورت که وقتی استدلالات منطقی سودی نداشت، افرادی که با هم دربارهٔ یک مسأله مهم دینی گفتگو دارند، در یک‌ جا جمع می‌شوند و به درگاه خدا تضرع می‌کنند و از او می‌خواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند[۵]. در حدیثی از رسول خدا روایت شده که حضرت فرمود: «خداوند عزوجل به من خبر داده که پس از مباهله عذاب بر گروه باطل نازل می‌شود و حق را از باطل مشخص می‌سازد»[۶]. از روایاتی که در منابع اسلامی نقل شده است، استفاده می‌شود که مباهله اختصاص به زمان پیامبر ندارد و در تمامی زمان‌ها قابل اجرا است. در حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده که ایشان فرمود: اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذیرفتند، آنها را به مباهله دعوت کنید[۷].

رویداد مباهله

در سال دهم هجری، افرادی از سوی رسول خدا مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران از بلاد یمن شدند. مسیحیانن نجران نیز افرادی را مانند سید و عاقب و اباحارثه، به نمایندگی از سوی خود برای گفتگو با پیامبر اسلام به مدینه گسیل داشتند. گروه نجران وارد مدینه شده و با پیامبر دیدار کردند. آنها گفتند: ای محمد، آیا تو صاحب و سرور ما را می‌شناسی؟ پیامبرفرمودند: «سرور شما کیست»؟ گفتند: عیسی بن مریم. پیامبر فرمودند:«او عبد و رسول خداست. گفتند: به ما نشان بده کسی را که خدا مانند او آفریده باشد در آنچه دیده و شنیده‌ای... جبرئیل بر پیامبر این آیه را نازل فرمود: Ra bracket.png إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ [آل‌عمران–59] La bracket.png؛ «مثل عیسی (علیه‌السلام) در نزد خدا، همچون آدم (علیه‌السلام) است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: موجود باش. او هم فوراً موجود شد. بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیّت او نیست. آنان از پذیرفتن حقیقت سر باز زدند و لجاجت ورزیدند»[۸].

مناظرهٔ پیامبر با مسیحیان و نزول آیه مباهله

جریان مباهله

مسیحیان در حقانیت دین خود با رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) به مجادله نشستند[۹]. مسیحیان نجران می‌گفتند: عیسی (علیه‌السلام) خداست و گروهی او را پسر خدا می‌دانستند و دسته سوم، قائل به تثلیث «یعنی به سه خدا قائل بودند؛ پدر، پسر، روح‌القدس» ابن هشام می‌نویسد: «مسیحیان به پیامبر گفتند: اگر عیسی (علیه‌السلام) پسر خدا نیست پس پدرش کیست؟. .. آیات قرآنی نازل شد و خلقت او را همانند خلقت آدم ابوالبشر معرفی کرد»[۱۰]. مجادله و بحث بین مسیحیان نجران و پیامبر ادامه یافت. پیامبر اکرم با ادله‌ای روشن و براهینی قاطع گفتارهای باطل آنان را رد می‌کرد و به سؤالات آنها پاسخ می‌گفت. اما مسیحیان همچنان حق را انکار می‌کردند و بر عقاید باطل خویش اصرار می‌ورزیدند. در این هنگام این آیه نازل شد.

قرآن دعوت مسیحیان نجران را به «مباهله» چنین توصیف می‌کند: Ra bracket.png فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ [آل‌عمران–61] La bracket.png؛ «هرگاه بعد از علم و دانشی که (دربارۀ مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت می‌کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می‌کنیم، شما زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت می‌کنیم، شما هم از نفوس خود. آنگاه مباهله می‌کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می‌دهیم».

مهلت خواستن مسیحیان نجران

هنگامی که نمایندگان مسیحیان نجران، پیشنهاد مباهله را از رسول اکرم (صلی‌الله علیه وآله وسلم) شنیدند، به یکدیگر نگاه کرده و متحیّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در‌این‌باره فکر و اندیشه و مشورت کنند. مسیحیان وقتی به بزرگان خود مراجعه کردند و از آنها مشورت خواستند، اسقف آنان گفت: فردا بنگرید اگر محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) با اهل و فرزند خود آمد، از مباهله بپرهیزید و اگر با اصحاب خویش آمد، پس مباهله کنید که کاری از او ساخته نیست[۱۱]. طبق آیهٔ مباهله، پیامبر باید فرزندان و زنان خود و کسانی را که مانند نفس خویش باشند به همراه خود می‌آورد و اینان کسانی نبودند جز حسن بن علی (علیه‌السلام) و حسین بن علی (علیه‌السلام) و فاطمه (سلام‌الله‌علیها) و علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)[۱۲].

روز مباهله

رویداد مباهله.jpg

فردای آن روز پیامبر گرامی برای مباهله آمد در حالی که دست حضرت علی (علیه‌السلام) را گرفته بود و حضرت حسن (علیه‌السلام) و حضرت حسین (علیه‌السلام) در جلوی ایشان می‌آمدند و حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) در پشت سر ایشان می‌آمد. مسیحیان نیز آمدند در حالی که اسقف در جلویشان بود. وقتی آنها، نبی اکرم را با این افراد دیدند، درخواست کردند که همراهان پیامبر معرفی شوند. به آنها گفته شد: «هذا ابن عمه و زوج ابنته و أحب الخلق إلیه و هذان ابنا بنته من علی و هذه الجاریة بنته فاطمة أعزالناس علیه و أقربهم إلی قلبه[۱۳]؛ این پسر عم و داماد پیامبر و محبوب‌ترین مردم در نزد وی است و این دو پسر، نوه دختری پیامبر و از صلب علی (علیه‌السلام) هستند و این زن، فاطمه دختر وی است و عزیزترین مردم است نزد پیامبر».

سران نجران از مشاهده این صحنه به وحشت افتادند. یکی از آنها به همراهان خود گفت: به خدا سوگند من چهره‌هایی را می‌بینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را جابجا کند، چنین خواهد کرد. یکی از ایشان به ابوحارثه گفت: برای مباهله نزدیک برو. او گفت: من همانا مردی استوار و جدی برای مباهله می‌بینم و به راستی بیم دارم که راستگو باشد و اگر راستگو باشد یک سال نگذرد که یک نفر مسیحی در دنیا نماند»[۱۴].

سپس پیامبر پیش رفت و بر دو زانو نشست. اباحارثه اسقف آنها گفت: به خدا قسم این مرد مثل انبیا نشسته است؛ پس به مباهله تن در ندادند. یکی از بزرگان نصاری گفت: ای اباحارثه! جلو برو و مباهله کن. اباحارثه گفت: به خدا قسم که مباهله نمی‌کنم؛ زیرا او را بر مباهله پرجرأت می‌بینم و می‌ترسم که راستگو باشد که در این صورت به خدا هیچ نیرویی برای ما نباشد. چهره‌هایی می‌بینم که اگر از خدا بخواهند که کوه‌ها را از جای بکند، حتماَ خواهد کند. با او مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و در همه جهان یک نصرانی زنده نخواهد ماند. سپس مسیحیان از پیامبر خواستند تا با آنان حاکمی فرستد تا میان ایشان حکومت (داوری) کند. پیامبر ابوعبیده جراح را فرستاد[۱۵]. چندی بعد عاقب و سید به مدینه آمدند و اسلام آوردند. مسیحیان از مباهله منصرف شدند و موافقت کردند که با رسول خدا صلح کنند گفتند: ای اباالقاسم ما مباهله نمی‌کنیم؛ لکن به مصالحه حاضریم. با ما مصالحه کن. جزیه بپردازند[۱۶]. صلح نامه‌ای نوشته شد و مقرر گردید مسیحیان همه ساله تعداد ۲۰۰۰ جامه به‌عنوان جزیه بپردازند و در این صورت مسیحیان نجران و وابستگان ایشان در پناه خدا و رسولش اهل ذمه خواهند بود، جان و آیین و اموال و زمین‌های ایشان محفوظ خواهد بود.

دستور الهی مباهله به منظور روشن شدن حقیقت، و آشکار شدن گروه حق و باطل از طرف خداوند متعال تشریع شده است. مباهله میان مسیحیان نجران و رسول اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلم)، حقانیت دین اسلام را آشکار ساخت. مسیحیان نجران چون به این حقانیت پی‌بردند، حاضر به مباهله نشدند. علاوه بر این با نزول آیه مباهله بار دیگر یکی از فضایل اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از زبان قرآن بیان شد و جایگاه عالی خاندان عصمت و طهارت به بشریت معرفی شد.

زمان و مکان مباهله

مباهله، در ماه ذی الحجه و محل آن در روزگار پیامبر در بیرون شهر مدینه بوده که اکنون داخل شهر قرار گرفته و در آن محل، مسجدی به نام «مسجد الإجابة» ساخته شده است. فاصله این مسجد تا «مسجد النبی» تقریباً دو کیلومتر است. مورخین، زمان وقوع این مباهله را ۲۴ ذی الحجه، سال دهم هجری بیان نموده‌اند. مکان مباهله، جایی است که اکنون به عنوان «مسجد الاجابه» در شهر مدینه و در نزدیکی بقیع مشهور است[۱۷].

مباهله فضیلتی برای اهل‌بیت

در آیهٔ شریفه از اهل‌بیت (علیه‌السلام) تعبیر به «انفس» و «نساء» و «ابناء» شده است؛ یعنی از میان همه مردان و زنان و فرزندان فقط این بزرگواران به این تعابیر خوانده شده‌اند و این از مناقب ارزشمند برای آنان است؛ به خاطر همین حضرت علی (علیه‌السلام) در روز تعیین جانشین برای خلیفه دوم با این منقبت بر اهل شوری استدلال کرد که: «شما را سوگند می‌دهم به خدا که هیچ کدام از شما به رسول در نسب نزدیک‌تر از من هست و غیر از من کسی دیگر در میان شما هست که اولاد او، اولاد رسول الله و نساء او، نساء رسول اللَه باشد»؟ گفتند: نه هیچ کدام از ما این منزلت ندارد[۱۸].

آیۀ مباهله از دیدگاه روایات فریقین

اگر به منابع حدیثی و تفسیری شیعه و اهل‌سنت نگاه کنیم، خواهیم دید که دربارۀ آیۀ شریفۀ مباهله، روایات بسیاری از پیامبر اسلام و اهل بیت و اصحاب و تابعین نقل شده است. در اینجا با نگاهی گذرا به منابع فریقین تعدادی از منابع متعدد این روایات را ارائه می‌دهیم:

  1. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری (متوفای 261 ق)، ص 1042، ح 32 (کتاب الفضائل باب فضائل علی‌بن‌ابی‌طالب).
  2. الجامع الصحیح (سنن ترمذی)، ابوعیسی محمدبن‌عیسی ترمذی(209ـ 297 ق)، ج 5، ص 225، ح 2999.
  3. اسباب النزول، واحدی نیشابوری (متوفای 468 ق)، ص 90ـ91.
  4. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری (متوفای 405 ق)، ج 3، ص 150.
  5. جامع البیان عن تأویل آی القرآن، محمدبن‌جریر طبری (متوفای 310 ق) ج 3، ص 300ـ301، جزء 3.
  6. تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم (متوفای 327 ق)، ج 2، ص 667ـ668، احادیث 3616ـ3619.
  7. تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر دمشقی (متوفای 774 ق)، ج 1، ص 379.
  8. الدر المنثور فی التفسیر المأثور، جلال‌الدین سیوطی (متوفای 911 ق)، ج 2، ص 231ـ233.
  9. تفسیر الکشاف، جارالله زمخشری (متوفای 538 ق)، ج 1، ص 368ـ370.
  10. الجامع الاحکام القرآن، قرطبی (متوفای 671 ق)، ج 3، ص 104(چاپ مصر، 1936 م).
  11. تفسیر السمرقندی، نصربن محمد سمرقندی (متوفای 375 ق)، ج 1، ص 274ـ275.
  12. تفسیر الفخرالرازی، فخر رازی (544ـ604 ق)، ج 8، ص 88ـ89.
  13. تفسیر البیضاوی، عبدالله بن عمربیضاوی (متوفای 791 ق)، ج 1، ص 163.
  14. المسند، احمد بن حنبل، ج 1، ص 185، چاپ مصر.
  15. دلائل النبوه، حافظ ابونعیم اصفهانی، ص 297.
  16. جامع الاصول، ابن اثیر، ج 9، ص 470، السنه المحمدیه، مصر.
  17. تذکره الخواص، ابن جوزی، ص 17.
  18. تفسیر روح المعانی، آلوسی، ج 3، ص 167، منیریه، مصر.
  19. تفسیر الجواهر، شیخ طنطاوی، ج 2، ص 120، چاپ مصر.
  20. الاصابه، احمد بن حجرعسقلانی، ج 2، ص 503، چاپ مصر.
  21. تفسیر العیاشی، ابونصر محمد بن مسعود بن عیاش سمرقندی، ج 1، ص 175ـ177، احادیث 54، 57 ،58 و 59.
  22. تفسیر فرات الکوفی، ص 85ـ90، ح 61.
  23. الامالی، شیخ طوسی (385ـ460 ق)، ص 307، ح 616.
  24. لتبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی (385ـ460 ق)، ج 2، ص 484.
  25. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، شیخ طبرسی(متوفای 548 ق)، ج 2، ص 762ـ763.
  26. البرهان فی تفسیر القرآن، سیدبحرانی (متوفای 1091 ق)، ج 2، ص 49ـ50، ح 9،12،13، و14.
  27. تفسیر نورالثقلین، حویزی (متوفای 1112 ق) ج 1، ص 349، ح 163.
  28. تفسیر ابوالفتوح رازی (متوفای 554 ق)، ج 4، ص 360ـ361.


شایان ذکر است که قاضی نورالله شوشتری در کتاب احقاق الحق حدوداً شصت نفر از بزرگان (مفسران، محدثان و …) اهل سنت را نام می‌برد که به اختصاص آیه مباهله به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) تصریح نموده‌اند.

جستارهای وابسته

پیوند به بیرون

پانویس

  1. ابن منظور؛ لسان العرب؛ ج ۱۱ ، ص ۷۲.
  2. احمد بن یحیی بلاذری؛ فتوح البلدان؛ ترجمه محمد توکل؛ ص ۹۵.
  3. «نجران» شهر کوچکی است میان عدن و حضرموت در ناحیه کوهستانی.
  4. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص ۷۶۲ _ ۷۶۱.
  5. ناصرمکارم شیرازی؛ پیام قرآن؛ ج ۹، ص ۲۴۲.
  6. حمد بن محمد بن نعمان؛ الارشاد؛ ج ۱، ص ۱۶۷.
  7. ناصرمکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه؛ ج ۲، ص ۵۸۹.
  8. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل؛ ج ۱، ص ۱۵۶ - ۱۵۵.
  9. ابن خلدون، عبدالرحمان، تاریخ ابن خلدون؛ ص ۴۶۱.
  10. حمیری، ابن هشام، سیرة رسول الله، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی؛ ج ۱، ص ۳۸۲ و۳۸۳.
  11. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج ‌۲، ص ۷۶۲.
  12. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل؛ ج ۱، ص ۱۵۷.
  13. محمدبن‌محمد بن نعمان(شیخ مفید)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ ج ‌۱، ص ۱۶۸.
  14. یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی؛ ترجمه محمدابراهیم آیتی، ص ۴۵۱.
  15. ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ص ۴۶۱.
  16. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد؛ ج ۱، ص ۱۶۸.
  17. احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول؛ ج ۲، ص ۴۹۷.
  18. میر حامد حسین، عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار؛ ج ‌۱۷، ص ۷۴۶.

منابع

  • ر. ک: کتاب «الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد»؛ نوشتۀ محمد‌بن‌محمدبن نعمان.
  • ر. ک: کتاب «تاریخ یعقوبی» نوشتۀ ابن واضح یعقوبی.
  • ر. ک: کتاب «مکاتیب الرسول» نوشتۀ علی احمدی میانجی.
  • ر. ک: کتاب «تاریخ ابن خلدون» نوشتۀ عبدالرحمن ابن خلدون.
  • ر. ک: کتاب «مجمع البیان فی تفسیر القرآن» نوشتۀ فضل‌بن‌حسن طبرسی.
  • ر. ک: کتاب «التنزیل لقواعد التفضیل» نوشتۀ حاکم حسکانی.