اصحاب اجماع: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی « اصحاب اجماع‏ اجماع عبارت از اتفاق نظر مجتهدان اسلام در هر عصرى بر حكمى شرعى...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:اصحاب اجماع.jpg|بی‌قاب|چپ]]
'''اصحاب اجماع''' اصطلاح جدیدی است بین متأخرین از علمای‌رجال که آن را یکی از موضوعات [[رجال|علم‌رجال]] قرار داده‌اند و در مقدمه و یا در خاتمه علم رجال از آن بحث کرده‌اند و به تعداد‌ اندکی از اصحاب [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر (علیه‌السلام)]]، [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه‌السلام)]]، [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام موسی کاظم (علیه‌السلام)]] و [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیه‌السلام)]] گفته می‌شود که آنها از موثقین رواة [[ائمه|ائمه (علیهم‌السلام)]] بوده‌اند و شأن و مقام بزرگی در نزد آنها داشته‌اند و به این جهت بوده است که بسیاری از احادیث فقه‌شیعه به آنان (اصحاب‌اجماع) منتهی می‌شود و فقه‌اسلامی به برکت اصحاب‌اجماع پویا شده است، در فقه شیعه، اصحاب‌اجماع آن‌چنان مقام والایی دارند که اگر اسامی و احادیث منقوله از آنها را از فقه شیعه برداریم، اثری از فقه شیعه نمی‌ماند.


اصحاب اجماع‏
== معنا‌شناسی اصحاب اجماع ==
اجماع عبارت از اتفاق نظر مجتهدان اسلام در هر عصرى بر حكمى شرعى است.
اصحاب‌اجماع‌ در اصطلاح علمای‌شیعه، تعدای از بزرگان اصحاب امامان علیهم‌السلام می‏‌باشند، چنانکه همه علما بر این نکته متحد هستند که هر روایتی که از ایشان به طریق صحیح نقل شده و راویان آن از اول سند تا یکی از ایشان موثوق و معتمد باشند، آن روایت را صحیح و سالم و لازم‌العمل دانسته و بعد از آن ملاحظه احوال خود ایشان و یا روات دیگر که ما بین ایشان و معصوم هستند، لازم ندانند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم ص 59</ref>
از پيغمبر (ص) روايت شده است «لا تجتمع امتى على الخطاء»، يعنى امت من بر خطا جمع نيايند، و نيز روايت شده كه «ان امتى لا تجتمع على ضلالة»، يعنى امت من بر گمراهى فراهم نيايند. بنابراين اجماع عوام درست نيست. بعضى از فرق اسلام اجماع را، اجماع اصحاب پيغمبر در هر امرى شرعى مى‏دانند، بعضى ديگر اجماع فقهاى مدينه، و برخى اجماع فقهاى دو شهر كوفه و بصره را معتبر مى‏شمارند، در مقابل اجماع، اختلاف است كه سبب جدايى مذاهب مختلف اسلامى از يكديگر شده است. «1»
 
«اجماع» در نظر شيعه بايد در عصرى باشد كه امام معصوم (ع) در آن وجود داشته باشد، و مدعيان بايد مستقيما و بى‏واسطه حكايت از قول امام كنند «2»، و دليل حجت بودن خبر واحد دليل بر حجيت «اجماع» است، و شرط حجيت اجماع، بودن معصوم در ميان اجماع كنندگان است. علامه حلى مى‏گويد: هر جماعتى خواه اندك يا بسيار، اگر قول امام در جمله اقوال آنان باشد، اجماع ايشان «حجت» است. علماى مذهب جعفرى گويند: «اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدين شيعه بر هر امر شرعى، بنحوى كه كاشف از قول معصوم باشد و چون معتقدند، هيچ عصر خالى از معصوم نمى‏باشد، از باب «لطف» بر
به تعبیر دیگر، اصحاب اجماع عبارت از اتفاق نظر مجتهدان اسلام در هر عصری بر حکمی شرعی است. از [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم(ص)]] روایت شده است «لا تجتمع امتی علی الخطاء»، یعنی امت من بر خطا اجتماع نمی‌کنند، و نیز روایت شده است که «ان امتی لا تجتمع علی ضلالة»، یعنی امت من بر گمراهی اجتماع نمی‌کنند. بنابراین، اجماع‌عوام راه به جایی نمی‌برد.  
__________________________________________________
 
(1)- اختلاف مذاهب اسلامى بيشتر از جهت نظرات عقيدتى و كلامى است نه از جهت مسائل عملى و فرعى كه اجماع از مصادر و ادله آن است.
* بعضی از فرقه‌های اسلامی، اجماع را اجماع اصحاب پیامبر در هر امر شرعی می‌‏دانند،
(2)- قائلين به اجماع، اجماعى را كه در زمان غيبت امام، كاشف از رأى معصوم باشد نيز حجت مى‏دانند و طريق كشف نظر امام (ع) به حدس و يا به قاعده لطف به دست مى‏آيد.
* بعضی دیگر، اجماع فقهای [[مدینه]]،
                        فرهنگ فرق اسلامى، متن، ص: 60
* و برخی اجماع فقهای دو شهر [[کوفه]] و [[بصره]] را معتبر می‏‌شمارند،
خداوند واجب است، كه هرگاه بندگان بر خطا روند، بوسيله امام آنان را راهنمايى فرمايد. پس اگر در مسأله‏اى «اجماع» كردند و قول خلافى هم اظهار نشد دليل بر اين است كه معصوم بدان راضى بوده است.
 
اصحاب اجماع در اصطلاح علماى شيعه چند تن از اصحاب كبار حضرات ائمه (ع) مى‏باشند، چنانكه همه علما متفق هستند بر اين كه هر روايتى كه از ايشان به طريق صحيح نقل شده و روايت آن از اول سند تا يكى از ايشان موثوق و معتمد باشند آن روايت را صحيح و سالم، و لازم العمل دانسته، و بعد از آن ملاحظه احوال خود ايشان، و يا روات ديگر كه ما بين ايشان و معصوم هستند لازم ندانند.
در برابر اجماع، اختلاف است که سبب جدایی [[مذاهب]] مختلف اسلامی از یکدیگر شده است. «اجماع» در نظر [[شیعه]] باید در عصر حضور امام‌معصوم(علیه‌السلام) باشد. از این‌رو، مدعیان باید بی‌واسطه قول امام را حکایت کنند و دلیل حجت بودن خبر واحد، دلیل بر حجیت «اجماع» است و شرط حجیت اجماع، حضور معصوم در میان اجماع کنندگان است.
نخستين كسى كه مدعى اين اجماع بوده، ظاهرا ابو عمر و كشى است، كه معاصر محمد بن يعقوب كلينى بوده است، و در كتاب «رجال» خود ادعاى اجماع بر صحت روايات دارد، و روات را بر حسب زمان سه طبقه كرده است چنانكه گويد:
 
اسامى فقها از اصحاب حضرت باقر (ع) و حضرت صادق (ع) كه اماميه بر تصديقشان متفق بوده و فقاهت ايشان را مسلم داشته و فقيه‏ترين پيشينيان دانند شش تن هستند:
[[علامه حلی|علامه‌حلی]] می‏‌گوید: هر جماعتی خواه اندک یا بسیار، اگر قول امام در جمله اقوال آنان باشد، اجماع ایشان «حجت» است. علمای [[مذهب جعفری]] می‌گویند: «اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدین شیعه بر هر امر شرعی به نحوی که کاشف از [[قول معصوم]] باشد و چون معتقدند هیچ عصری خالی از [[معصوم]] نمی‌‏باشد، از باب «لطف» بر خداوند واجب است که هرگاه بندگان بر خطا روند، به وسیله امام آنان را راهنمایی فرماید. پس اگر در مسأله‌ای «اجماع» کردند و قول خلافی هم اظهار نشد، دلیل بر این است که معصوم بدان راضی بوده است.
1- زرارة بن اعين، 2- بريد بن معاويه عجلى، 3- محمد بن مسلم طحان طايفى ثقفى، 4- ابو بصير الاسدى، 5- فضيل بن يسار، 6- معروف بن خربوذ. و بعضى به جاى ابو بصير اسدى، ابو بصير مرادى يعنى ليث بن بخترى را نوشته‏اند.
 
فقيه‏ترين اين شش تن نيز «زراره» بوده است، پس گويد: اسامى فقها از اكابر اصحاب حضرت صادق (ع) كه علماى اماميه بر تصحيح و تصديق روايات ايشان متفق و فقاهت ايشان را مسلم دارند، نيز شش تن ديگر هستند: 1- جميل بن دراج، 2- عبد الله بن نكير، 3- عبد الله بن مسكان، 4- ابان بن عثمان، 5- حماد بن عثمان، 6- حماد بن عيسى مى‏باشند و فقيه‏ترين ايشان نيز «جميل بن دراج» است.
== تاریخچه پیدایش اصطلاح اصحاب اجماع ==
رجال كشى، ص 556.
اساس پیدایش این اصطلاح از نظر تاریخی، به اواخر سده سوم و اوائل سده چهارم هجری قمری بازمی‌گردد که در تعابیر برخی از چهره‌های رجالی معروف امامی‌ مانند [[محمد بن عمر کشی|ابوعمرو کشّی]] در چند جای کتاب رجالی وی آمده و پس از آن در سده‌های بعد میان رجالیان شکل گرفته است.<ref>اختیار معرفة الرجال ج۲، ص۵۰۷.</ref><ref>اختیار معرفه الرجال ج2 ص 673</ref><ref>کلیات فی علم الرجال، ص۱۶۸.</ref><ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج۹، ص۱۰۴</ref>
ريحانة الادب. ماده اصحاب اجماع، ج 1، ص 81 و 82.
 
دايرة المعارف اسلاميه، ج 1، ص 420- 440.
== مبنای سه گانه رجالیون در مورد اصحاب اجماع ==
اصحاب الانتظار
 
ايشان همان شيعيان امامى اثنى عشرى هستند، كه پس از حضرت امام حسن عسكرى (ع) پسر ايشان محمد بن الحسن (عج) را كه امام غايب و قائم آل محمد است، مهدى منتظر خود دانند و گويند بزودى ظهور خواهد كرد، و جهان را كه پر از بيداد و ستم شده است، از عدل و داد آكنده خواهد كرد، چنان كه گويند:
# مبنای اول اینکه اگر سند تا آنها صحیح باشد باقی آن مورد قبول است و نیاز به بررسی ندارد. این مبنا فایده حدیثی دارد ولی فایده رجالی ندارد.
                        فرهنگ فرق اسلامى، متن، ص: 61
# اصحاب اجماع فقط خودشان معتبر هستند و قبل و بعدشان را تاثیری ندارد. این مبنا نه فایده رجالی دارد و نه فایده حدیثی.
اللهم صل على محمد المصطفى و على المرتضى و فاطمة الزهراء و خديجه الكبرى و الحسن الزكى و الحسين الشهيد بكربلا و على بن الحسين زين العابدين و محمد بن على الباقر و جعفر بن محمد الصادق و موسى بن جعفر الكاظم و على بن موسى الرضا و محمد بن على التقى و على بن محمد النقى و الحسن بن على العسكرى و محمد بن الحسن الامام القائم المنتظر، عليهم السلام.
#  اگر سند تا ایشان صحیح باشد افراد بعد از اصحاب اجماع توثیق خواهند شد. این مبنا هم فایده رجالی دارد و هم فایده حدیثی<ref>درس رجال استاد سیدجواد شبیری، جلسه26: https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/shobeiry_mohammad/rejal/91/</ref>.
ايشان به چهارده معصوم و دوازده امام قايلند، و بعضى از اصحاب پيغمبر را تكفير كنند و گويند مردم پس از رسول خدا كافر شدند، جز على (ع) و فاطمه و حسن و حسين و زبير و عمار و سلمان و ابو ذر و مقداد و بلال و صهيب، كه همچنان بر دين اسلام باقى ماندند.
 
اعتقادات فرق المسلمين و المشركين، ص 55- 56، (ن ك، اماميه، اثنى‏عشريه، شيعه).
== تعداد و اسامی اصحاب اجماع ==
اصحاب الحقيقه‏
=== تعداد اصحاب اجماع ===
ايشان قومى باشند كه چون از اداى فرايض فارغ شوند، به زيادتى عبادتهاى ظاهر مشغول نشوند، بلكه به تفكر و تجرد نفس از علايق جسمانى مشغول شوند، و پيوسته دربند آن باشند كه دل ايشان از ذكر غير خداى تعالى خالى باشد، و به ذكر خداى تعالى مشغول باشند.
 
فرق فخر رازى، باب هشتم (در احوال صوفيان)، ص 73.
حاجی نوری می‌فرماید: تعداد آنها 22 یا 23 نفر هستند، زیرا در رجال کشی 16 نفر بلا خلاف جزء این دسته هستند. بعد کشی چهار نفر دیگر را در طبقه اولی و ثالثه ذکر می‌کند، زیرا یکی از دو نفری که اختلاف است ابو بصیر اسدی و دیگری حسن بن محبوب است که جمعا 18 نفر می‌شود.
 
باید توجه داشت بنا به عقیده حاجی در مستدرک، کشّی نمی‌خواهد بگوید که در مازاد بر اینها اجماعی وجود ندارد بلکه می گوید به نظر من آنچه محل اجماع است، این عده هستند. واضح است که اگر کسی در مسأله‌ای ادعای اجماع کند معنایش این نیست که غیر از آن اجماع دیگری وجود ندارد. شاید اجماع دیگری باشد؛ ولی صحت آن اجماع نزد او احراز نشده باشد.
 
همچنین کسانی دیگر که به جای ابو بصیر اسدی و حسن بن محبوب افراد دیگری را ذکر کرده اند در صدد این نیستند که بگویند که غیر اینها اجماعی وجود ندارد. نتیجه این می‌شود که یک اجماع را کشّی نقل می‌کند و دیگران هم افراد دیگری را داخل در اجماع می‌دانند و بین این دو اجماع تکاذبی نیست از این رو ما می‌توانیم به هر دو اخذ کنیم و همه ی آن افراد را داخل در اصحاب اجماع بدانیم.
 
البته باید در نظر داشت که "عصابه" که مرحوم کشّی از آنها نام می‌برد و می‌گوید: (اجتمعت العصابة) به معنای تمام فرقه امامیه است و مخصوص فقهاء نیست. بعد که می‌گوید: وَ قَالَ بَعْضُهُمْ و اختلاف اقوال را نقل می‌کند. [[حاجی نوری]] می‌گوید که هرچند کشی به (بعض) تعبیر می‌کند ولی قرینه مقام و تناسب حکم و موضوع، اقتضاء می‌کند که مراد او از بعض، خصوص فقهاء و علماء اعلام از امامیه باشند و کسانی باشد که قول آنها نزد کشّی قابل ملاحظه بوده است و به همین دلیل قول آنها را نقل کرده است، البته ممکن است مراد از بعض، در کلام کشّی یک عالم و یا علماء متعدد باشد و لفظ بعض بر هر دو قابل حمل است.
بنا بر این باید تعداد اصحاب اجماع را 22 نفر حساب کنیم. بعد حاجی نوری اضافه می‌کند که حمدان بن احمد را نیز ابن داود اضافه کرده بود که اگر به این لیست اضافه شود تعداد آنها 23 می شود.<ref>[https://sath3.eshia.ir/feqh/archive/text/shobeiry/rejal/62/012/ گزیده ای از درس خارج رجال آیة‌الله شبیری زنجانی به نقل از پایگاه اینترنتی مدرسه فقاهت]</ref>
 
=== اصحاب اجماع مصاحب کدام امام بوده‌اند؟ ===
 
[[معروف بن خربوذ]] و [[برید بن معاویه]] و [[فضیل بن یسار]] از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام هستند؛
[[عبدالله بن بکیر|عبدالله ابن بكیر]] فقط از  اصحاب امام صادق است<ref>ر. ک رجال الطوسي، ص 224، رقم 27.</ref>؛
[[زرارة بن اعین|زراره]]  و أبا بصیر الأسدی و [[محمد بن مسلم|محمّد بن مسلم]] از اصحاب امام باقر و امام صادق و امام کاظم علیهم‌السلام هستند؛
[[جمیل بن دراج]] و [[ابان بن تغلب|أبان]] و [[عبدالله بن مسکان|عبداللَّه بن مسكان]] از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام هستند؛
[[حسن بن محبوب]] و [[حماد بن عیسی|حمّاد بن عیسی]] و [[حماد بن عثمان|حمّاد بن عثمان]] و [[ابن ابی عمیر|ابن أبی عمیر]] از اصحاب امام صادق و امام کاظم و امام رضا [علیهم‌السلام‏] هستند؛
[[یونس بن عبدالرحمن]] و [[عبد الله بن مغیره|عبداللَّه بن مغیرة]] از اصحاب امام کاظم و امام رضا [علیهماالسلام‏] هستند؛
[[صفوان بن یحیی]] و [[بزنطی]] از اصحاب امام کاظم و امام رضا و و امام جواد [علیهم‌السلام‏] هستند؛
ابن أبی عمیر از اصحاب امام صادق و امام کاظم و امام رضا و امام جواد [علیهم‌السلام‏] بوده است گرچه از برخی روایتی نقل نکرده است.<ref>ر. ک رجال شیخ طوسی و نجاشی و الفهرست.</ref>.<ref>ميراث حديث شيعه (الواقفية)، ج‏16، ص: 255.</ref>
 
== اصحاب امام باقر(علیه‌السلام) و امام صادق(علیه‌السلام) ==
کَشّی اصحاب اجماع امام باقر(علیه‌السلام) و امام صادق(علیه‌السلام) یعنی کسانی از آنها که هر دو امام را درک نموده‌اند، چنین معرفی می‌کند:
 
# [[زرارة بن اعین|زُرارَة بن اَعین]]؛
# [[معروف بن خربوذ]]؛
# [[برید بن معاویه|بُرَید بن معاویه]]؛
# [[فضیل بن یسار|فُضَیل بن یسار]]؛
# [[محمد بن مسلم|محمد بن مُسلِم]]؛
# [[ابوبصیر اسدی|ابوبصیر اَسَدی]]؛*
# [[ابوبصیر مرادی]].*
 
== اصحاب اجماع امام صادق(علیه‌السلام) ==
 
1.[[جمیل بن دراج]]؛
 
2.[[عبدالله بن مسکان|عبدالله بن مُسکان]]؛
 
3.[[عبدالله بن بکیر|عبدالله بن بُکَیر]]؛
 
4.[[حماد بن عثمان|حماد بن عثمان؛]]
 
5.[[حماد بن عیسی]]؛
 
6.[[ابان بن عثمان|اَبان بن عثمان]].
 
== اصحاب امام کاظم(علیه‌السلام) و امام رضا(علیه‌السلام) ==
 
1.[[یونس بن عبدالرحمن|یونس بن عبدالرحمن؛]]
 
2.[[صفوان بن یحیی|صَفوان بن یحیی]]؛
 
3.[[ابن ابی عمیر|اِبن اَبی عُمَیر]]؛
 
4.[[عبدالله بن مغیره|عبدالله بن مُغَیرِه]]؛
 
5.[[حسن بن محبوب]]؛
 
6.[[احمد بن محمد ابی نصر بزنطی|احمد بن محمد بن اَبی نَصر بَزَنطی.]]<ref>ر. ک. دائرة المعارف بزرگ اسلامی</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
== منابع: ==
* شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، تحقیق عبادالله طهرانی و علی احمد ناصح، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ۱۴۱۱ق.
* شیخ طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، تصحیح محمدصادق بحرالعلوم، نجف، مکتبة الرضویة، بی‌تا.
* طوسی، ابی جعفر، اختیار معرفه الرجال (رجال کشی)، موسسه آل البیت لاحیاء التراث.
* نجاشی، احمد بن علی، رجال‌النجاشی، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۴ق.
* سبحانی تبریزی، جعفر، کلیات فی علم الرجال قم: جماعه المدرسین فی الحوزه العلیمه بقم، موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۹ق.= ۱۳۷۷.
* مهریزی، مهدی، میراث حدیث شیعه، 21جلد، موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر - ایران - قم، چاپ: 1، 1380 ه.ش.
* محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم .
* درس رجال استاد سیدجواد شبیری، : https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/shobeiry_mohammad/rejal/91/
 
{{اصحاب اجماع}}
 
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۱۱

اصحاب اجماع.jpg

اصحاب اجماع اصطلاح جدیدی است بین متأخرین از علمای‌رجال که آن را یکی از موضوعات علم‌رجال قرار داده‌اند و در مقدمه و یا در خاتمه علم رجال از آن بحث کرده‌اند و به تعداد‌ اندکی از اصحاب امام باقر (علیه‌السلام)، امام صادق (علیه‌السلام)، امام موسی کاظم (علیه‌السلام) و امام رضا (علیه‌السلام) گفته می‌شود که آنها از موثقین رواة ائمه (علیهم‌السلام) بوده‌اند و شأن و مقام بزرگی در نزد آنها داشته‌اند و به این جهت بوده است که بسیاری از احادیث فقه‌شیعه به آنان (اصحاب‌اجماع) منتهی می‌شود و فقه‌اسلامی به برکت اصحاب‌اجماع پویا شده است، در فقه شیعه، اصحاب‌اجماع آن‌چنان مقام والایی دارند که اگر اسامی و احادیث منقوله از آنها را از فقه شیعه برداریم، اثری از فقه شیعه نمی‌ماند.

معنا‌شناسی اصحاب اجماع

اصحاب‌اجماع‌ در اصطلاح علمای‌شیعه، تعدای از بزرگان اصحاب امامان علیهم‌السلام می‏‌باشند، چنانکه همه علما بر این نکته متحد هستند که هر روایتی که از ایشان به طریق صحیح نقل شده و راویان آن از اول سند تا یکی از ایشان موثوق و معتمد باشند، آن روایت را صحیح و سالم و لازم‌العمل دانسته و بعد از آن ملاحظه احوال خود ایشان و یا روات دیگر که ما بین ایشان و معصوم هستند، لازم ندانند.[۱]

به تعبیر دیگر، اصحاب اجماع عبارت از اتفاق نظر مجتهدان اسلام در هر عصری بر حکمی شرعی است. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است «لا تجتمع امتی علی الخطاء»، یعنی امت من بر خطا اجتماع نمی‌کنند، و نیز روایت شده است که «ان امتی لا تجتمع علی ضلالة»، یعنی امت من بر گمراهی اجتماع نمی‌کنند. بنابراین، اجماع‌عوام راه به جایی نمی‌برد.

  • بعضی از فرقه‌های اسلامی، اجماع را اجماع اصحاب پیامبر در هر امر شرعی می‌‏دانند،
  • بعضی دیگر، اجماع فقهای مدینه،
  • و برخی اجماع فقهای دو شهر کوفه و بصره را معتبر می‏‌شمارند،

در برابر اجماع، اختلاف است که سبب جدایی مذاهب مختلف اسلامی از یکدیگر شده است. «اجماع» در نظر شیعه باید در عصر حضور امام‌معصوم(علیه‌السلام) باشد. از این‌رو، مدعیان باید بی‌واسطه قول امام را حکایت کنند و دلیل حجت بودن خبر واحد، دلیل بر حجیت «اجماع» است و شرط حجیت اجماع، حضور معصوم در میان اجماع کنندگان است.

علامه‌حلی می‏‌گوید: هر جماعتی خواه اندک یا بسیار، اگر قول امام در جمله اقوال آنان باشد، اجماع ایشان «حجت» است. علمای مذهب جعفری می‌گویند: «اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدین شیعه بر هر امر شرعی به نحوی که کاشف از قول معصوم باشد و چون معتقدند هیچ عصری خالی از معصوم نمی‌‏باشد، از باب «لطف» بر خداوند واجب است که هرگاه بندگان بر خطا روند، به وسیله امام آنان را راهنمایی فرماید. پس اگر در مسأله‌ای «اجماع» کردند و قول خلافی هم اظهار نشد، دلیل بر این است که معصوم بدان راضی بوده است.

تاریخچه پیدایش اصطلاح اصحاب اجماع

اساس پیدایش این اصطلاح از نظر تاریخی، به اواخر سده سوم و اوائل سده چهارم هجری قمری بازمی‌گردد که در تعابیر برخی از چهره‌های رجالی معروف امامی‌ مانند ابوعمرو کشّی در چند جای کتاب رجالی وی آمده و پس از آن در سده‌های بعد میان رجالیان شکل گرفته است.[۲][۳][۴][۵]

مبنای سه گانه رجالیون در مورد اصحاب اجماع

  1. مبنای اول اینکه اگر سند تا آنها صحیح باشد باقی آن مورد قبول است و نیاز به بررسی ندارد. این مبنا فایده حدیثی دارد ولی فایده رجالی ندارد.
  2. اصحاب اجماع فقط خودشان معتبر هستند و قبل و بعدشان را تاثیری ندارد. این مبنا نه فایده رجالی دارد و نه فایده حدیثی.
  3. اگر سند تا ایشان صحیح باشد افراد بعد از اصحاب اجماع توثیق خواهند شد. این مبنا هم فایده رجالی دارد و هم فایده حدیثی[۶].

تعداد و اسامی اصحاب اجماع

تعداد اصحاب اجماع

حاجی نوری می‌فرماید: تعداد آنها 22 یا 23 نفر هستند، زیرا در رجال کشی 16 نفر بلا خلاف جزء این دسته هستند. بعد کشی چهار نفر دیگر را در طبقه اولی و ثالثه ذکر می‌کند، زیرا یکی از دو نفری که اختلاف است ابو بصیر اسدی و دیگری حسن بن محبوب است که جمعا 18 نفر می‌شود.

باید توجه داشت بنا به عقیده حاجی در مستدرک، کشّی نمی‌خواهد بگوید که در مازاد بر اینها اجماعی وجود ندارد بلکه می گوید به نظر من آنچه محل اجماع است، این عده هستند. واضح است که اگر کسی در مسأله‌ای ادعای اجماع کند معنایش این نیست که غیر از آن اجماع دیگری وجود ندارد. شاید اجماع دیگری باشد؛ ولی صحت آن اجماع نزد او احراز نشده باشد.

همچنین کسانی دیگر که به جای ابو بصیر اسدی و حسن بن محبوب افراد دیگری را ذکر کرده اند در صدد این نیستند که بگویند که غیر اینها اجماعی وجود ندارد. نتیجه این می‌شود که یک اجماع را کشّی نقل می‌کند و دیگران هم افراد دیگری را داخل در اجماع می‌دانند و بین این دو اجماع تکاذبی نیست از این رو ما می‌توانیم به هر دو اخذ کنیم و همه ی آن افراد را داخل در اصحاب اجماع بدانیم.

البته باید در نظر داشت که "عصابه" که مرحوم کشّی از آنها نام می‌برد و می‌گوید: (اجتمعت العصابة) به معنای تمام فرقه امامیه است و مخصوص فقهاء نیست. بعد که می‌گوید: وَ قَالَ بَعْضُهُمْ و اختلاف اقوال را نقل می‌کند. حاجی نوری می‌گوید که هرچند کشی به (بعض) تعبیر می‌کند ولی قرینه مقام و تناسب حکم و موضوع، اقتضاء می‌کند که مراد او از بعض، خصوص فقهاء و علماء اعلام از امامیه باشند و کسانی باشد که قول آنها نزد کشّی قابل ملاحظه بوده است و به همین دلیل قول آنها را نقل کرده است، البته ممکن است مراد از بعض، در کلام کشّی یک عالم و یا علماء متعدد باشد و لفظ بعض بر هر دو قابل حمل است. بنا بر این باید تعداد اصحاب اجماع را 22 نفر حساب کنیم. بعد حاجی نوری اضافه می‌کند که حمدان بن احمد را نیز ابن داود اضافه کرده بود که اگر به این لیست اضافه شود تعداد آنها 23 می شود.[۷]

اصحاب اجماع مصاحب کدام امام بوده‌اند؟

معروف بن خربوذ و برید بن معاویه و فضیل بن یسار از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام هستند؛ عبدالله ابن بكیر فقط از اصحاب امام صادق است[۸]؛ زراره و أبا بصیر الأسدی و محمّد بن مسلم از اصحاب امام باقر و امام صادق و امام کاظم علیهم‌السلام هستند؛ جمیل بن دراج و أبان و عبداللَّه بن مسكان از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام هستند؛ حسن بن محبوب و حمّاد بن عیسی و حمّاد بن عثمان و ابن أبی عمیر از اصحاب امام صادق و امام کاظم و امام رضا [علیهم‌السلام‏] هستند؛ یونس بن عبدالرحمن و عبداللَّه بن مغیرة از اصحاب امام کاظم و امام رضا [علیهماالسلام‏] هستند؛ صفوان بن یحیی و بزنطی از اصحاب امام کاظم و امام رضا و و امام جواد [علیهم‌السلام‏] هستند؛ ابن أبی عمیر از اصحاب امام صادق و امام کاظم و امام رضا و امام جواد [علیهم‌السلام‏] بوده است گرچه از برخی روایتی نقل نکرده است.[۹].[۱۰]

اصحاب امام باقر(علیه‌السلام) و امام صادق(علیه‌السلام)

کَشّی اصحاب اجماع امام باقر(علیه‌السلام) و امام صادق(علیه‌السلام) یعنی کسانی از آنها که هر دو امام را درک نموده‌اند، چنین معرفی می‌کند:

  1. زُرارَة بن اَعین؛
  2. معروف بن خربوذ؛
  3. بُرَید بن معاویه؛
  4. فُضَیل بن یسار؛
  5. محمد بن مُسلِم؛
  6. ابوبصیر اَسَدی؛*
  7. ابوبصیر مرادی.*

اصحاب اجماع امام صادق(علیه‌السلام)

1.جمیل بن دراج؛

2.عبدالله بن مُسکان؛

3.عبدالله بن بُکَیر؛

4.حماد بن عثمان؛

5.حماد بن عیسی؛

6.اَبان بن عثمان.

اصحاب امام کاظم(علیه‌السلام) و امام رضا(علیه‌السلام)

1.یونس بن عبدالرحمن؛

2.صَفوان بن یحیی؛

3.اِبن اَبی عُمَیر؛

4.عبدالله بن مُغَیرِه؛

5.حسن بن محبوب؛

6.احمد بن محمد بن اَبی نَصر بَزَنطی.[۱۱]

پانویس

  1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم ص 59
  2. اختیار معرفة الرجال ج۲، ص۵۰۷.
  3. اختیار معرفه الرجال ج2 ص 673
  4. کلیات فی علم الرجال، ص۱۶۸.
  5. دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج۹، ص۱۰۴
  6. درس رجال استاد سیدجواد شبیری، جلسه26: https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/shobeiry_mohammad/rejal/91/
  7. گزیده ای از درس خارج رجال آیة‌الله شبیری زنجانی به نقل از پایگاه اینترنتی مدرسه فقاهت
  8. ر. ک رجال الطوسي، ص 224، رقم 27.
  9. ر. ک رجال شیخ طوسی و نجاشی و الفهرست.
  10. ميراث حديث شيعه (الواقفية)، ج‏16، ص: 255.
  11. ر. ک. دائرة المعارف بزرگ اسلامی

منابع:

  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، تحقیق عبادالله طهرانی و علی احمد ناصح، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ۱۴۱۱ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، تصحیح محمدصادق بحرالعلوم، نجف، مکتبة الرضویة، بی‌تا.
  • طوسی، ابی جعفر، اختیار معرفه الرجال (رجال کشی)، موسسه آل البیت لاحیاء التراث.
  • نجاشی، احمد بن علی، رجال‌النجاشی، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۴ق.
  • سبحانی تبریزی، جعفر، کلیات فی علم الرجال قم: جماعه المدرسین فی الحوزه العلیمه بقم، موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۹ق.= ۱۳۷۷.
  • مهریزی، مهدی، میراث حدیث شیعه، 21جلد، موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر - ایران - قم، چاپ: 1، 1380 ه.ش.
  • محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم .
  • درس رجال استاد سیدجواد شبیری، : https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/shobeiry_mohammad/rejal/91/