مستدرکه (مستدرکیه)
مستدرکه همراه با دو فرقه زعفرانیه و برغوثیه از شاخههای فرقه نجاریه به شمار میرود. فخر رازی این فرقه را از «جبریه» شمرده که معتقدند بر انجام افعال قادر نیستند.
عقاید
مستدرکه یا مستدرکیه گروهی از «نجاریه» بودند و باور داشتند هر آن چه را که از پیشینیان (کسانی که صفات خدا را ثابت کرده و قایل به قدم قرآن بودند) مخفی بوده استدراک کرده و از آن با خبر شدهاند، زیرا پیشینیان به پیروان خود گفته بودند که درباره قرآن و این که آیا مخلوق است یا نه، سخنی نگویند. ولی «مستدرکه» به دست آوردند که قرآن مخلوق است.
تقسیم به دو گروه
1. گروه اول گفتند که پیامبر (ص) فرمود قرآن به ترتیب حروف هجا خلق شده است و هر کسی آن را انکار کند، کافر میشود.
2.گروه دوم گفتند که پیامبر(ص) نفرمود که قرآن مطابق با حروف هجا خلق شده است، لکن نسبت به آن معتقد بود و دلالت بر آن میکرد و هر کسی بگوید کلام خدا مخلوق به این لفظ میباشد، کافر است. مشابه این سخن را شهرستانی نقل کرده که: «مستدرکه میگویند کلام خدا، غیر از خدا است و هرچه غیر از خدا باشد، مخلوق است، ولی چون پیامبر(ص) گفته کلام الله غیر مخلوق است و سلف هم بر این عبارت اجماع کردهاند و ما نیز گفتار آنها ـ که میگویند غیر مخلوق است ـ را میپذیریم و مراد ایشان نیز آن است که ترتیب، نظم، حروف و اصوات قرآن غیرمخلوق است و کسانی هم که میگویند قرآن مخلوق است، مرادشان آن است که به غیر این حروف بعینها، مخلوق است» شهرستانی بعد از نقل این قول خود متوجه غیرمفهوم بودن این عبارات شده و میگوید: «این حکایتی است از آنها» [۱]
دروغپنداری سخن مخالفان
از مستدرکه طایفهای بوند که همه سخنان مخالفان را دروغ میپنداشتند تا بدانجا که اگر کسی میگفت اکنون روز است و آفتاب میتابد، سخن او را دروغ میپنداشتند.[۲] [۳] [۴] [۵] [۶]
پانویس
- ↑ شهرستانی عبد الکریم، الملل و النحل، ج1، ص 81
- ↑ مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 437 با ویرایش و اصلاح جملات
- ↑ بغدادی عبد القاهر، الفرق بين الفرق، با اهتمام محمد زاهد بن حسن الكوثرى، قاهره، سال 1948 میلادی، ص 127.
- ↑ فخر رازی، اعتقادات فرق المسلمين و المشركين، با اهتمام على سامى النشار، قاهره، ص68
- ↑ حسنی رازی سید مرتضی، تبصرة العوام فى معرفة مقالات الانام، به اهتمام عباس اقبال آشتيانى، تهران، سال 1313 هجری شمسی، ص 62
- ↑ بغدادی ابو منصور، الملل و النحل، تحقيق دكتر نادر البيرنصرى، بيروت، سال 1970 میلادی، ص 144.