کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین
القدس قضية كل مسلم | |
---|---|
نام | القدس قضية كل مسلم (بیت المقدس مسئله هر مسلمانی است) |
پدیدآوران | یوسف قرضاوی |
زبان | عربی |
زبان اصلی | عربی |
القدس قضية كل مسلم، پس از اینکه ترامپ رئیس جمهور آمریکا از انتقال سفارت آمریکا به قدس شریف خبر داد که به رسمیت شناختن قدس پایتخت اسرائیل است و قدس را در معرض خطر قرار میدهد، چاره ای جز یادآوری به مردم نیافتیم. که مسئله قدس فقط مختص مسلمانان فلسطین نیست، بلکه مسئله هر مسلمان و هر مسلمانی آزاده است، و این چیزی است که دکتر یوسف قرضاوی در این باره بیان کرده و گفته: (بیت المقدس مسئله هر مسلمانی است). قرضاوی این کتاب را بیست سال پیش نوشته و در مقدمه آن گفته : اورشلیم را باید در برابر خطر دید.
اورشلیم در باور مسلمانان
بیت المقدس از نظر مسلمانان دارای ملاحظات و منزلت عمده ای است و اولین قبله ای است که مسلمانان سالها قبل از هجرت و سپس بعد از هجری نزدیک به دو سال به آن روی آوردند و همچنین محل استراحت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است. سومین شهر مقدس مسلمانان و سرزمین پیامبران الهی است؛ از جمله مسیح (علیه السلام) بیرون آمد و در آن حکم بود. حضرت سلیمان و داوود (علیهم السلام) و سایر انبیا (صلوات الله علیه و آله و سلم) در آن فرمود: (منزه است آن کس که بنده خود را شبانه از مسجدالحرام به سوی الاقصی برد. مسجدی که اطراف آن را برکت داده ایم) الاسراء: 1. آن نیز سرزمین رباط است، چنانکه بیان شد، بر اساس آن سنت مطهر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «گروهی از. امت من بر دین خود پابرجا میمانند و بر دشمنان خود غلبه میکنند، و مخالفان، جز مصیبتهایی که به آنها رسیده، ضرری به آنان نمیرسانند، تا اینکه فرمان خدا به آنان برسد و آنان چنین باشند.» گفتند: یا رسول الله و کجا هستند؟ فرمود: در اورشلیم و حومه اورشلیم.
اورشلیم آشکارا یهودی
قرضاوی درباره تلاشهای بیپایان اسرائیل برای یهودیسازی اورشلیم علنا و در معرض دید همه جهان صحبت کرد و این تنها با آنچه او میخواند مواجه میشود: تسلیم فلسطین، ناتوانی اعراب، ضعف اسلامی، انحصار آمریکا و غیبت جهانی. واقعیت فلسطین، که توسط اقتدار خود و کسانی که با آنها نمایش داده میشود، پاسخی واقعی به آن نمییابد، بلکه تسلیم ناشی از سالها مشارکت آنها در آنچه گفته میشود کنفرانسهای صلح و معاهدات صلح نامیده میشوند، که فلسطین از آن چیزی به دست نیاورده است. ناتوانی عربی که اتحادیه کشورهای عربی و کشورهای آن نمایندگی می کنند و انگشت بر نمی دارند، بلکه خیانت تعدادی از حاکمان آن به همکاری با اسرائیل در کاری که انجام می دهد و ضعف اسلامی در سطح رسیده است. از کشورهای جهان اسلام با آنچه نشان دهنده ضعف و بی تدبیری و خیانت و حاکمان آن است، مگر به رحمت پروردگارت و انحصار آمریکا که افسار امور سیاسی را در دست دارد. و جز خطر و منفعت اسراییل را در نظر نمی گیرد و صرفا دوستی آن را با توجه به انحصار آن در تصمیم سیاسی بین المللی و با توجه به عدم حمایت جهانی از آرمان های مسلمانان و بیت المقدس بیان می کند.
حقیقت در مورد نبرد بین ما و اسرائیل
سپس دکتر قرضاوی موضوع مهمی را مطرح کرد که بسیاری از مردم را در مورد ماهیت درگیری بین ما و اسرائیل سردرگم میکند، آیا ما با آنها به دلیل یهودی بودن یا استعمارگر صهیونیست بودن دشمنی داریم؟ یعنی دشمنی به دلیل اختلاف مذهب است که ما مسلمان هستیم و آنها یهودی هستند یا اینکه آنها متجاوزانی هستند که کشورهای مسلمان را غصب کردند و یکی از اماکن مقدس و یکی از سرزمین هایشان را اشغال کردند؟
قرضاوی بر اساس متون اسلام نتیجه میگیرد که بین ما و هیچکس به دلیل کفر او جنگی در کار نیست، بلکه دلیل آن تجاوز است، یهودیان قرنها با مسلمانان و تحت تمدن و مدارای آنها زندگی کرده اند. از زمان حضور آنان در مدینه با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و صحابه و حتی در خلفای اموی و عباسی و اندلس و عثمانی شرایط یهودیان تحت حکومت اسلامی بهتر از آنان بود. تحت هر قاعده دیگری، و چون قرآن دستور به قتال داده است، می فرماید: وَ یَجْتَلُوا فِی اللَّهِ الَّذِینَ یَجْتَعُونَ وَ لا تَشْدَعُوا لَهُمْ تَشْدُواً [بقره–190] ؛ (خداوند تجاوزگران را دوست ندارد). و درباره كسانى كه در ميان ما زندگى مى كردند و با ما نجنگيدند و با ما صلح مىكردند فرمود: (خداوند شما را حرام نمىكند نسبت به كسانى كه براى دين با شما نجنگيدند و شما را از ديارتان بيرون نكردند. با آنان نیکی کرد و با آنان به عدالت رفتار کرد، همانا خداوند عادلان را دوست دارد(سوره ممتحنه:آیه 8) و یهودیان در میان مسلمانان زندگی می کردند و بسیاری از آنان تا به مقامی رسیدند، نعمت یافتند، هیچ مسلمانی به آن نرسید. چه چیزی باعث شد که شاعر طعنهآمیز مصری اشعاری بنویسد که در آن از وضعیت اسفبار مسلمان و مقام والای یهود شوخی میکرد.الحسن بن خاقان میگوید:
يهود هذا الزمان قد بلغوا | غاية آمالهم وقد ملكوا |
(یهودیان این زمان به نهایت امید خود رسیده اند و تصرف کرده اند)
المال فيهم والمجد عندهمو | ومنهم المستشار والملكُ |
(پول و جلال دارند از جمله مشاور و شاه)
يا شعب مصر إني نصحت لكم | تهودوا قد تهود الفَلَكُ |
(ای مردم مصر، من به شما توصیه کردم که به همان اندازه که به یهودیت گرویدید، به یهودیت گروید) اما آنها به مسلمانان پشت کردند، به آنها حمله کردند، توطئه کردند و با گروهک ها و جنایات وارد فلسطین شدند و مقدسات مسلمانان را زیر پا گذاشتند، در کشتارهای بی شماری که توسط گروهک های هاگانا و چرنو و دیگران انجام شد، و لذا دشمنی شد. به دلیل تجاوز، و نه به دلیل اختلاف مذهبی.
ابطال ادعای یهودیان
دکتر قرضاوی اکثر متون مذهبی یا تاریخی را که صهیونیست ها به آنها تکیه می کنند باطل اعلام کرد و ادعای مالکیت آنها بر سرزمین فلسطین شد. زمین را به آنان وعده می دهد، اما آنچه را که خدای متعال خواسته بود به جا نیاوردند، از جمله مجازات او محرومیت از این وعده بود، اما ادعای تاریخی این است که آنها هرگز در فلسطین ساکن نبودند. آن را در اختیار داشت، اما اعراب (جبوسیان) ابتدا در آن ساکن شدند.
شناخت دشمن صهیونیستی
ما باید دشمن صهیونیستی را با شناخت واقعی بشناسیم تا بتوانیم نبرد با آن را بهتر مدیریت کنیم و منابعی وجود دارد که ما را از آن آگاه می کنند که اولین آنها قرآن کریم است که در مورد آنها بسیار برای ما توضیح داده است. طبیعت، و ماهیت خیانت و تجاوز آنها. سپس کتاب مقدس آنها، که جزئیات زیادی در مورد ماهیت، اخلاق و سیاست آنها، و از طریق خواندن ما از نوشته های معاصران درباره صهیونیست ها، و حقایق و تحلیل هایی که قلم آنها از سیاست و رفتار آنها در طول تاریخ نوشته است، ارائه می دهد. و همچنین نوشتههای خود صهیونیستها درباره آنها، که حاوی جزئیاتی است، چه از طریق صورتجلسه کنست، چه از طریق کتابهای رهبران اسرائیل، از تئودور هرتزل به بعد. به همین ترتیب، واقعیت زنده ماهیت و سیاست آنها را به ما می گوید، ما شبانه روز آن را با چشمان خود می بینیم، از جمله تجاوز، وحشیگری، نقض مقدسات، سرقت از خانه های فلسطینی ها و مصادره غیرقانونی آنها، و مالکیت شهرک نشینان از روی ظلم و بی عدالتی و تجاوز همه اینها منابع موجود است که برای مقابله با آنها باید مفصل بخوانیم با این دشمن در نبردهایمان با او به خوبی پیروز شویم.
توصیه های کاربردی
سپس قرضاوی کتاب خود را با توصیه های مهمی به پایان رساند که اولین آن این است: تمرکز بر انقلاب مسجد که از سرزمین فلسطین آغاز شد و ما باید همیشه شعله های آن را افروخته و حفظ کنیم و همه منابع قدرت را برای آن فراهم کنیم. و امروز پس از اینکه ترامپ از انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس خبر داد، نیاز ما به آن قوی تر و شدیدتر شده است.
ثانیاً: ما نباید موضوع را از آن اسلام زدایی کنیم، فلسطین نه تنها متعلق به فلسطینی ها است و نه تنها متعلق به اعراب، بلکه مسئله ای است که به هر مسلمانی مربوط می شود، اگر اسرائیل خود یک نام مذهبی است (که همان نام پروردگارمان یعقوب) و با تورات و تلمود وارد نبرد می شوند و یهودی بودن دولت را شرط می کنند، پس چگونه؟ آیا ما از اسلام گرایی مبارزه خود شرم داریم؟!
سوم: فعال کردن تحریم اقتصادی رژیم صهیونیستی، انسان ذاتاً هر حزبی را که به او آسیب برساند تحریم می کند، چه رسد به حزبی که هر چند وقت یک بار به اورشلیم هجوم می آورد و زیر آن حفاری و تونل می کند تا آن را خراب کند. در کشتن مردم فلسطین تردیدی ندارد، کمترین وظیفه یک مسلمان - همانطور که القرضاوی تأیید کرد - لزوم تحریم اقتصادی رژیم صهیونیستی است.
چهارم: اتحاد مسلمانان و اینکه مسلمانان منافع عمومی اورشلیم را بر اختلافات شخصی خود ترجیح دهند، ما پیروز نخواهیم شد در حالی که با هم نزاع می کنیم، تکه تکه می شویم و به تفرقه، رهبران و درگیری های بی پایان تبدیل می شویم، دشمن ما متحد است و کشورهای بزرگ را در اطراف خود متحد می کند تا از او حمایت کنند، در حالی که ما ضعیف هستیم و با اتحاد او طرف خود را تقویت نمی کنیم.
منابع
استان سیستان و بلوچستان
استان سیستان و بلوچستان در شرق جنوب شرقی ایران واقع است. این استان با حدود ۱۸۰٬۷۲۶ کیلومتر مربع وسعت، بیش از ۱۱ درصد وسعت این کشور را دربرمیگیرد. سیستان شامل زابل و شهرهای اطرافش است و بلوچستان دربرگیرنده بقیه شهرها از زاهدان تا چابهار میباشد.
سیستان و بلوچستان ۱۱۰۰ کیلومتر مرز با کشورهای پاکستان و افغانستان و ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با دریای عمان دارد و به دلیل قرار گرفتن در موقعیت راهبردی و ترانزیتی از اهمیت فراوانی برخوردار است به ویژه بندر چابهار که تنها بندر اقیانوسی ایران و آسانترین و بهترین راه دسترسی کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد است.
مردم استان سیستان و بلوچستان از قومیتهای بلوچ و سیستانی میباشد که بلوچ ها به زبان بلوچی با لهجه های متفاوت و اغلب با مذهب تسنن و سیستانی ها به گویش پارسی سیستانی صحبت می کنند و عموماً پیرو مذهب تشیع اند. این استان بیشتر آب و هوای گرم و خشک دارد اما در عین حال از تنوع آب و هوایی و اقلیمی ویژهای برخوردار است و مناطق کوهستانی، جنگلی و باتلاقی نیز در این استان پهناور به چشم میخورد.
زاهدان مرکز این استان است که از طریق راهآهن با میرجاوه پاکستان ارتباط دارد و از سوی کرمان هم به راهآهن سراسری ایران متصل است. به زودی قرار است خط راهآهنی از سوی چابهار به مشهد و از آنجا به کشورهای آسیای میانه کشیده شود که این خط آهن نقش مهمی را در توسعهٔ این استان و خاور ایران ایفا خواهد کرد.
استان سیستان و بلوچستان با داشتن موقعیت راهبردی بازرگانی و ترانزیتی و دارا بودن کشاورزی و باغبانی (به ویژه میوههای استوایی و گرمسیری) و همچنین جاذبههای فراوان تاریخی و طبیعی و نیز صنعت در حال رشد از توانایی و ظرفیت فوقالعادهای برای توسعه و آبادانی برخوردار است
دلیل نامگذاری
سیستان که صورت تغییر یافته سجستان یا سکستان است به معنای سرزمین قوم سکا است و بلوچستان نیز محل سکونت قوم بلوچ است.
پیش از اسلام
سرزمین اساطیری سیستان و بلوچستان از دو ناحیه شمال و جنوب تشکیل شدهاست. سیستان امروزی که قسمت شمالی استان را در برمی گیرد، در کتاب اوستا، یازدهمین سرزمینی است که «اهورامزدا» آفریده. همچنین زادگاه رستم دستان قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی میباشد. تاریخ نگاران سیستان را به گرشاسب، یکی از نوادگان کیومرث نسبت دادهاند. نام سیستان از نام اقوام آریایی «سکا» اخذ شدهاست. «سکاها» در حدود سال ۱۲۸ قبل از میلاد، سیستان را به تصرف خود در آورده و در پهنه آن استقرار یافتهاند.
«نیمروز» نام دیگر سیستان است. همچنین بنای بیشتر شهرهای سیستان را به پهلوانان اسطورهای ایران چون زال، سام و رستم نسبت دادهاند. زمانی سیستان جزو متعلقات دولت ساسانی به شمار میآمد که به دست اردشیر بابکان فتح شد و در سال ۲۳ هجری قمری، مسلمانان عرب این سرزمین را فتح کردند.
اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمین بعد از اسلام، «یعقوب لیث» صفاری بود. همچنین یعقوب لیث صفاری پس از شکست اعراب زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور اعلام کرد بعد از صفاریان، سامانیان، غزنویان و سلجوقیان نیز هر یک، مدتی در این سرزمین فرمان راندهاند.
سر زمین سیستان دارای مکانهای باستانی ودیدنی فراوانیست مانند کوه خواجه که نام دیگر آن به زبان پهلوی (اوشیدا) است و به معنای کوه ابدی است. این کوه تنها بلندی دشت سیستان است و مورد تقدس زرتشتیان هم قرار دارد زیرا آنان بر این باورند که پیامبر دین زرتشت از آنجا ظهور میکند. کوه خواجه از سه سلسله زمانی در خود آثاری بجا دارد از سه سلسله اشکانیان ساسانیان و حکومتهای اسلامی بعد از آن.
سرزمینی که اکنون بلوچستان نام دارد، به اسم مکا «مکه» مشهور بوده که یونانیها آن را «گدروزیا» نامیده اند. در زمان قدیم در سرزمین بلوچستان باتلاق بسیار وجود داشت و «اراینا» یا «ایرینا» در زبان سانسکریت به معنی باتلاق است و برخی معتقدند از ترکیب این کلمه با کلمه «مکا» کلمهای پدید آمد که به مرور زمان به مکران تبدیل شد. کلمه بلوچستان نیز از زمانی به این سرزمین اطلاق شد که بلوچها در آن سکونت کردند.
در فرهنگ معین درباره قوم بلوچ آمده است:«قومی ایرانی، صحرانشین و دلیر ساکن بلوچستان، طوایف خارجی کمتر در آن ناحیه نفوذ کرده و ایشان در برابر بیگانگان مقاومت نمودهاند. آنان لهجه خاصی دارند که به بلوچی معروف است در تپههای بلوچستان آثاری به دست آمده است که تاریخ این سرزمین را به سه هزار سال پیش از میلاد میرساند.
آنچه مسلم است، کورش هنگام لشکرکشی به هند، مکران را نیز تصرف کرد. فردوسی در شاهنامه، ازگردان بلوچ سخن گفته است یکی از وقایع مهم بلوچستان، عبور اسکندر مقدونی از این سرزمین در هنگام بازگشت از هندوستان است که در جریان آن در اثر وجود ریگهای روان، بیابانهای خشک و بیآب و سرسختی مردمان این سرزمین، اکثر قوای خویش را از دست داد .
در زمان خلافت خلیفه دوم، این سرزمین به وسیله عربها فتح و یکی از سرداران عرب به عنوان حاکم آن منصوب شد، ولی در اثر مخالفتها و جنگهای مردم بلوچستان با وی، سرانجام این سرزمین را ترک کرد در سال سیصد و چهار هجری قمری، سرزمین بلوچستان به وسیله دیلمیان فتح گردید.
در زمان حکومت سلجوقیان در کرمان، منطقه بلوچستان نیز توسط آنها اشغال و تابع کرمان شد بعد از حکومت نادر، بلوچستان اسماً جزو ایران بود، اما حکومت مرکزی تسلط کاملی بر آن نداشت.
پس از اسلام
از زمان ساسانیان به بعد این سرزمین همواره جزیی از ایران محسوب میشد تا اینکه با دخالت بریتانیا در قرن نوزدهم میلادی عملاً به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد. از این به بعد بلوچستان مانند سایر ایالتها و ولایتهای کشور حکومت خانی داشت تا در سال ۱۳۰۷ ه. ش. پس از شکست دوستمحمدخان بارکزایی قدرت حکومت مرکزی در این بخش کشور تثبیت شد.
جغرافیای استان
استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود ۱۸۷٬۵۰۲ کیلومتر مربع، پهناورترین استان ایران میباشد،که با قرار گرفتن در بین ۲۵ درجه و ۳ دقیقه تا ۳۱ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی از خطاستوا و ۵۸ درجه و ۵۰ دقیقه تا ۶۳ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ، از نظر جمعیتی از کم تراکمترین استانهای کشور است.
استان سیستان و بلوچستان از دو منطقه سیستان و بلوچستان تشکیل میشود و از شمال به استان خراسان جنوبی و کشور افغانستان، از شرق به کشورهای پاکستان و افغانستان، از جنوب بهدریای عمان و از مغرب به استانهای کرمان و هرمزگان محدود میشود.
شمال استان، برآمده از آبرفتهای رودخانه هیرمند، که بزرگترین دریاچه آب شیرین جهان را در خویش جای دادهاست. کوه خواجه تنها پشتهٔ بلندی میباشد که در منطقه مسطح سیستان خود نمایی نموده و نزد اهالی از قداستی خاص برخوردار است. دشت سیستان که در گروه اقلیم بیابانی میانه قرار دارد، بارشی کمتر از ۶۵ میلی متر را در سال دریافت میکند و میزان تبخیر در آن به بیش از ۵۰۰۰ میلی متر میرسد. این شرایط در مجموع باعث خشکی فیزیکی شدید محیط بوده و در سالهایی که میزان ورودی آب رودخانه هیرمند کاهش مییابد، خشکسالیهای مخرب توسعه پیدا میکند. شریان حیاتی منطقه یعنی هیرمند نوسانات سالیانه قابل ملاحظهای را نشان میدهد. وزش بادهای ۱۲۰ روزه که از اواخر بهار تا پایان تابستان میوزد در تشدید نیاز و خشکی محیط موثر است.
جنوب استان که وسعت متنوع اش را با دریای عمان گره زدهاست. این وادی دارای طبیعتی کوهستانی میباشد. مناطق جنوبی استان با توجه به مجاورت با دریای عمان و بهرهگیری از بادهای موسمی اقلیم متفاوتی دارند. بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن از مشخصههای اساسی اقلیم منطقهاست. با توجه به پایین بودن بارش و عدم وجود منابع برفی کوهستانی اکثر جریانات رودخانهای، موقتی و فصلی بوده و در بخش وسیعی از استان منابع محدود آبهای زیر زمینی تنها امکانات تأمین آب بشمار میآیند. وجود مخروط آتشفشانی تفتان با ۳۹۴۱ متر ارتفاع در شمال بلوچستان مرکزی، شرایط اقلیمی متنوع و جالبی را فراهم آوردهاست. با توجه به دوره آماری ۱۳۷۵- ۱۳۵۹ میانگین بارش سالیانه استان ۸/۱۳۹ میلی متر و میانگین دمای سالیانه ۶/۲۲ درجه سانتی گراد، میباشد.
شهرهای استان
آثار باستانی معروف
اقوام در سیستان و بلوچستان
لباس محلی
لباس محلی در بلوچستان بر میگردد به اقلیم و آب و هوای بلوچستان که حالت گرم و خشک دارد لباسشان هم را از قدیمالایام بیشتر برهمین اساس انتخاب کردهاند. پوشاک و لباس بلوچی نیز میتواند برای بررسی قدمت تاریخی این قوم و مطالعات فرهنگی و تبار شناسی مورد توجه قرار گیرد. لباس بلوچی، لباسی است که در یک منطقه بزرگ جغرافیایی از قدیم مورد استفاده مردم بوده است. مناطقی چون ناحیه سیستان و بلوچستان ایران، بخشهایی از خراسان (به خصوص جنوب آن)، بخشهایی از استان کرمان و هرمزگان، کشورهایی چون پاکستان، هندوستان، افغانستان و... از جمله نواحی هستند که مردمان ملبس به این لباس را در آنها مشاهده میکنیم. شباهت لباس برخی دیگر از اقوام ایرانی با لباس بلوچ به دلیل ریشههای مشترک مردمی، قومی، تبارشناسی، فرهنگی و تاریخی مردم ایران است.
گویش سیستانی
گویش سیستانی یکی از گویش های مهم زبان فارسی است که مردم سیستان بدان تکلم می کنند. این گویش هم اکنون به صورت عمده در منطقه سیستان ایران، نیمروز و فراه افغانستان، سرخس ایران، ترکمنستان و دشت گرگان جاری می باشد.
این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجه های مرده ماوراءالنهری وتاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژه های مشترک بسیار با بلوچی دارد که با توجه به پیوندهای تاریخی و پیوستگی های جغرافیایی و مهاجرتهای قومی و خویشاوندی طایفه ای، امری طبیعی می باشد.
سابقه تاریخی
فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کردهاند. ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آورده است. بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکرده است. اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سکزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقیمانده است.
یک سرود دینی به گویش سیستانی باقیمانده است که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده می شود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بوده است که به هنگام روشن کردن آتشگاه ها، به آواز بلند خوانده می شده است.
خاستگاه
گویش سیستانی از گویشهای وابسته به زبانهای ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای هندوایرانی تعلق دارند.
دکتر محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویش های سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کرده است.
نوشتار
گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبوده است، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به گویش سیستانی باشد نیز وجود ندارد. در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگی های بارزی در رسم الخط سیستانی به چشم می خورد. تلاش های اخیری که برای یکپارچه سازی رسم الخط سیستانی انجام شده است تاکنون با بی اقبالی مواجه شده است.
گونه های زبانی
چهار گونه فرعی می توان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونه های زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی می شود.
زرگری
در گونه زرگری، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم می شود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت «ز+مصوت» ظاهر می شود. به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ می شود.
ادبی
گونه ادبی سیستانی مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تأمل می باشد. این گونه از چند زاویه با گونه معیار گویش سیستانی در تفاوت می باشد، شامل: ساختمان تک واژ وجهی «می»، ساختمان تک واژ وجهی «ب»، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعل هایی که تک واژ «می» دارند.
سیدی
در گونه سیدی، واج «س» به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت «واج نخست حذف شده + اِدی» افزوده می شود. مثلاً کتاب به ستابکدی تبدیل می شود.
عربی
گونه عربی تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده می شود و غالباً برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده می شود و حالت خصوصی دارد. این گونه از لغات عربی بیشتری بهره می جوید.
زبان بلوچی
اولین محققی که لهجههای بلوچی را بیشتر بطور سیستماتیک مورد مطالعه قرارداد ویلهلم گیگر Wilhelm Geiger بود. او بلوچی را به دو لهجه اصلی تقسیم کرده و بلوچی شمالی (سرحدی) و بلوچی جنوبی (مکرانی) نامید. وی همچنین بلوچی جنوبی را به گروههای شرقی و غربی و بلوچی شمالی را به گروههای شمالی و جنوبی که بترتیب توسط طوایف لغاری Leghلri و مری Mari نمایندگی میشدند تقسیم کرد. گیگر برای نشان دادن تفاوت لغوی لهجهها به این واقعیت اشاره میکند که بلوچی جنوبی به میزان بالایی از زبانهای هندی همسایه لغت اقتباس میکند در حالیکه بلوچی شمالی بیشتر دارای لغات اقتباس شده با ریشه فارسی میباشد.(ترجمه و نقل از جهانی (۸۹)) یکی دیگر از محققین لهجههای بلوچی “سر جرج گریرسون” Sir George Grierson میباشد. او لهجههای بلوچی را به شرقی و غربی تقسیم کرد. وی معتقد بود که بلوچی غربی در محدوده حکومتی بریتانیا دارای سه لهجه میباشد و آنهارا بر اساس منطقه عمدهای که در آن صحبت میشوند، لهجه کراچی karلči، کیچی kیči و پنجگوری panjguri نامید.
محقق برجسته دیگری که بصورت سیستماتیک لهجههای بلوچی را مطالعه کرده است پروفسور جوزف الفنبین Josef Elfenbein میباشد، او در کتاب “زبان بلوچی، لهجه شناسی بامتن” برای نشان دادن تفاوت بین لهجههای مختلف، لیستی شامل آواشناسی، دستور (صرف و نحو) و لغت تهیه کرده و آنرا بعنوان معیار مقایسه شباهتها و تمایز لهجهها بکار برده است.
مدارس دینی
این استان، یکی از استانهایی است که بیشترین مدارس علوم دینی اهلسنت را در خود جای داده است استان سیستان و بلوچستان است. در دوران پیش از انقلاب تعداد مدارس علمیه در استان سیستان و بلوچستان محدود بوده و حداکثر از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمیکرد و علاقمندان به تحصیل علوم دینی برای فراگیری این علوم اغلب به کشورهای هندوستان و پاکستان مهاجرت میکردند. کیفیت مدارس دینی نیز به دلیل محدودیتهای مختلف و کمبود علمای برجسته در حد پایینی بود. پیش از انقلاب اسلامی در استان سیستان و بلوچستان 3 مدرسه دینی وجود داشت و اکنون 130 مدرسه دینی مخصوص برادران و 450 مدرسه دینی خواهران در استان در حال فعالیت هستند. با پیروزی انقلاب اسلامی و رشد روزافزون مدارس دینی در استان باعث شد طالبان علوم دینی از مهاجرت به کشورهای خارجی برای فراگیری علوم دینی بینیاز گشته و مدارس متعددی در شهرهای مختلف استان راهاندازی گردید. هم اکنون تعداد مدارس دینی (مکاتب) و حوزههای علمیه در استان به بیش از 100واحد میرسد. رشد کیفی حوزههای علمیه باعث شده بسیاری از هموطنان اهلسنت از نقاط مختلف کشور و حتی کشور افغانستان و ایالت بلوچستان پاکستان برای تحصیل علوم دینی به مراکزدینی بلوچستان مراجعه کنند. تعداد محصلین علوم دینی در این استان 7000 نفر تخمین زده میشود، این در حالی است که رقم محصلین علوم دینی قبل از انقلاب در این استان از 300 نفر تجاوز نمیکرده است. هم اکنون عالیترین سطوح دینی در حوزههای علمیه اهلسنت سیستان و بلوچستان تدریس میشود. در کنار مدارس علوم دینی اهلسنت در استان سیستان و بلوچستان موسسات و کانونهای فرهنگی نیز فعال هستند. کتابخانههای مجهز سالنهای مطالعه خذمات بینظیری را به اهلسنت ارائه میدهد.