انصارالله
جنبش انصارالله | |
---|---|
نام حزب | تنظیم الشباب المؤمن |
تاریخ تأسیس | 1990 م، ۱۳۶۸ ش، ۱۴۱۰ ق |
مؤسس | حسین بدرالدین حوثی |
رهبران |
|
جنبش انصارالله یمن جریانی برگرفته از شیعیان زیدی یمن، متأثر از اندیشههای بدرالدین حوثی، رهبر فکری آن حسین بدرالدین حوثی است. به سبب انتساب به حسین حوثی به حوثیهای یمن نیز مشهور است. این جنبش در گذشته در قالب تشکیلاتی با عنوان جوانان مؤمن فعالیت میکرد. این جریان در زمان رهبری عبدالملک حوثی با پذیرش عمومی مردم یمن روبرو و به جنبش فراگیر در یمن تبدیل شد. جنبش انصارالله یکی از جریانهای سیاسی بانفوذ این کشور به شمار میآید.
تاریخچه
شماری از جوانان زیدی یمن در سال ۱۹۹۰ میلادی تشکیلاتی را با نام تنظیم الشباب المؤمن ایجاد کردند. نخستین دبیر کل آن محمد یحیی عزان بود و بعدها سید حسین حوثی بهعنوان دبیر کل این مجموعه انتخاب شد. برخی گزارشها تاریخ تشکیل این تشکل را سال ۱۹۹۶ و مؤسس آن را حسین الحوثی ذکر کردهاند؛ همچنانکه برخی منابع پیشینه فعالیت جوانان زیدی را به سال ۱۹۸۶ میلادی برگردانده و مدعیاند این فعالیتها که ابتدا بر آموزش عقیدتی جوانان زیدی متمرکز بود در قالب تشکیلاتی با عنوان اتحاد شباب المؤمن توسط یکی از علمای زیدی به نام صلاح احمد فلیته بنیان نهاده شد.
در دورههای آموزشی اتحاد شباب، ضمن دروس اعتقادی، انقلاب اسلامی ایران نیز به عنوان یکی از دروس دوره توسط محمد بدرالدین الحوثی آموزش داده میشد. طبق گزارش آخر، پس از توجه بیشتر حسین حوثی به این جمعیت نام «اتحاد شباب المؤمن» در سال ۱۹۹۱ میلادی به منتدی الشباب المؤمن و بعدها در سال ۱۹۹۷ میلادی به تنظیم الشباب المؤمن تغییر کرد. پس از مسئولیت حسین حوثی بر این تشکیلات، این جریان به حوثی مشهور شد و در جریان بیداری اسلامی در یمن و شکلگیری موج دوم آن در یمن در سال ۲۰۱۴م، جنبش انصارالله نام گرفت.
موقعیت مرکزی
مقر اصلی فعالیت این جنبش صعده است. آنان حکومت یمن را حکومتی وابسته به غرب دانسته، از سال ۲۰۰۳ میلادی دست به مخالفت با حکومت یمن زدند. ارتش یمن از سال ۲۰۰۳م، بارها برای سرکوب و نابودی این گروه، به صعده حمله کرد. به دنبال گسترش موج بیداری اسلامی، جنبش انصارالله با همراهی کمیتههای مردمی در سال ۲۰۱۴ میلادی، در عملیاتهای نظامی متعدد برخی از مناطق و مراکز نظامی این کشور را به کنترل خود در آورد.
بنیانهای فکری
تشکیلات شباب المؤمن بر پایه اندیشههای زیدی شکل گرفت. مؤسسان آن تحت تأثیر اندیشههای بدرالدین حوثی بودند. بدرالدین الحوثی هر چند عالمی زیدی بود، اما به تقارب فکری زیدیه و شیعه اثناعشریه معتقد بود. وی علاوه بر این در صدد مواجهه فکری با وهابیت بود و در تلاش بود از نفوذ وهابیت در مناطق شیعی نشین یمن جلوگیری کند. بدرالدین حوثی و تشکیلات شباب المؤمن در نظریه تقارب فکری و سیاسی با امامیه، با مخالفت گروهی از عالمان یمنی روبرو بود و از سوی آنان به افراطیگری و خروج از مکتب زیدیه متهم شد محمد عبدالعظیم حوثی از علمای زیدی آنان را خبیث تر از اسرائیل دانسته و با اطلاق صفت مارقین به آنان، جنگ با حوثیها را از نماز برتر شمرده است.
جنبش حوثی بر اصل امامت و حکومت اسلامی متکی بر امام به عنوان یکی از اصول اساسی اندیشه اعتقادی و سیاسی زیدیه تأکید دارد و به امامت به عنوان یکی از اصول پنجگانه مذهب زیدی معتقد است، در عین حال بر آن باور است برای برپایی حکومت و نظام مبتنی بر امام، جنگ و ریختن خون روا نیست و تنها از راه مسالمتآمیز ممکن است.
حق دفاع را برای خودش ثابت میداند و در طول این سالها هربار که دست به اسلحه برده است در جهت دفاع از خود در برابر تهاجم دولت بوده است.
تقابل حوثیها با دولت یمن
حکومت یمن و شخص علی عبدالله صالح در سالهای دهه نود قرن بیستم از حزب الحق و همچنین تنظیم الشباب المؤمن حمایت میکرد و منابع مالی در اختیارشان قرار میداد. حسین الحوثی هم از امکانات دولت برای مقابله با وهابیت و احزاب سلفی و وهابی استفاده میکرد، اما این روابط پس از حوادث یازده سپتامبر و به دنبال آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق تغییر کرد. گروه حوثی دولت یمن را دستنشانده آمریکا میدانست و از بیتوجهی دولت به مردم و فقر عمومی انتقاد میکرد. حسین الحوثی پس از حمله آمریکا به افغانستان و عراق و همپیمان شدن دولت علی عبدالله صالح با آن و روابط مخفی با اسرائیل، مواضع تندی را علیه آمریکا و اسرائیل اتخاذ کرد. این مواضع همراه با وجوب سردادن تکبیر و شعارهای علنی علیه آمریکا، اسرائیل و برائت از استکبار در هر نماز توسط حسین الحوثی در سال ۲۰۰۳ میلادی، حوثیها را وارد قیام گسترده در یمن کرد.
این قیام سبب شد حکومت یمن با برخورد نظامی علیه حوثیها، دستگیری فعالان و وابستگان به این گروه، اعدام و کشتن تعدادی از آنان، در صدد حذف این تشکیلات برآید.
جنگهای سوم تا ششم صعده
در فاصله میان سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ میلادی، نیروهای ارتش یمن و حوثیها چندین بار با یکدیگر روبرو شدند که منجر به کشته شدن شماری از طرفین و بازداشت تعداد زیادی از وابستگان به حوثیها شد و هر بار نیز با وساطت کشورهای خارجی، چون قطر و یا شرایط خاص کشور یمن و یا میانجیگری بزرگان قبایل یمن این جنگها خاتمه مییافت. سنگینترین این جنگها عملیات زمین سوخته بود. دولت یمن در اوت ۲۰۰۹ این عملیات را علیه حوثیها در صعده آغاز کرد که به جنگ ششم صعده نیز معروف است. در این جنگ، دولت یمن از امکانات گستردهای برای دستیابی به اهدافش استفاده کرد. در این جنگ صدها نفر از مردم و نیروهای نظامی کشته شدند و صدها تن از علما و فعالان سیاسی و فرهنگی به دست نیروهای امنیتی ترور شده و یا به زندان افتادند.
رهبری شیعیان در این جنگ با سید عبدالملک حوثی و برادرش سید یحیی الحوثی بود. سید یحیی از نمایندگان مجلس یمن بود که مجلس نمایندگان مصونیت سیاسی وی را سلب و درخواست بازداشت وی از اینترپل را صادر کرد. این درگیری به خاک عربستان سعودی هم کشیده شد و سبب شد ارتش عربستان به مواضع این گروه حمله کند. در این درگیریها حکومت مرکزی یمن و مداخله برخی کشورها (عربستان و آمریکا) در یک طرف و مبارزان حوثی و جداییطلبان جنوب این کشور در طرف دیگر بودند. این درگیریها در ۱۲ فوریه ۲۰۱۰ با فرونشستن ناآرامیها و تمایل دوطرف برای مذاکره پایان یافت. جنگ ششم نشانگر تقویت قدرت نظامی و عملیاتی شیعیان در رویارویی با نیروهای دولتی است. شیعیان تا نیمههای جنگ موفق به انهدام سه فروند هواپیمای جنگنده سوخو، یک فروند بالگرد نظامی و دهها دستگاه از تانکهای ارتش شدند. با گسترش موج بیداری اسلامی در کشورهای عربی منطقه، جوانان یمنی نیز برای سرنگونی حکومت یمن دست به قیام زدند. این قیام با حمایت حوثیها و شخص عبدالملک حوثی روبرو شد و دامنه اعتراضات مجددا در صعده بالا گرفت. در نتیجه این درگیریها، حوثیها توانستند در مارس ۲۰۱۱ بر استان صعده مسلط شوند و اداره این استان را در دست بگیرند.
انقلاب جنبش انصارالله، موج دوم بیداری اسلامی در یمن
فرجام بیداری اسلامی یمن در سال ۲۰۱۱ میلادی به طرح شورای همکاری خلیج فارس یا المبادرة الخلیجة به رهبری عربستان سعودی منجر شد. در این طرح قرار بود گفتگوهای ملی میان تمام احزاب و جریانهای یمنی برای دستیافتن به توافقی جامع جهت تدوین قانون اساسی و حکومت جدید در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳م صورت بگیرد. این گفتگوها نتایجی را در برداشت که از جمله آن تقسیمبندی یمن به چند اقلیم بود. اما این تقسیمبندی در عمل به اقلیمهای شش گانه تبدیل شد که به این شکل، مورد قبول جنبش انصارالله و برخی گروههای یمن نبود. به نتیجه نرسیدن طرح تدوین قانون اساسی، استمرار فساد حکومتی و ناکامی دولت در تأمین نیازهای ضروری مردم و محقق نشدن طرح شورای همکاری خلیج فارس زمینهساز موج دوم بیداری اسلامی در یمن شد. جنبش انصارالله با همراه کردن بسیاری از قبایل و بزرگان زیدی، انقلاب خود را فراگیر کرد.
شعار انقلاب جنبش انصارالله
انقلاب دوم مردم یمن به رهبری سید عبدالملک الحوثی با سه شعار فعالیت خود را آغاز کرد:
- سرگونی حکومت فاسد: جنبش فراگیر انصارالله معتقد بود حکومت یمن به تمام معنا فاسد است که به عنوان نمونه میتوان به امتیازات نفتی که در انحصار خاندان احمر و برخی افراد وابسته به عربستان سعودی است، اشاره کرد.
- برداشتن فشار اقتصادی و تورم سنگین از مردم و در عوض کم کردن فساد گسترده دولتی.
- اجرای دستاورهای طرح گفتگویهای ملی که تا آن زمان دولت یمن با بیتفاوتی از آن گذشته بود.
جنبش انصارالله؛ از فراگیر شدن انقلاب تا دفاع در برابر تجاوز عربستان سعودی جنبش انصارالله در ابتدا صعده را به کنترل خود در آوردند، پس از تسلط بر صعده حرکت خود را به سمت صنعاء پایتخت یمن آغاز کردند و در این مسیر ابتدا شهر دماج که یکی از مراکز اصلی سلفیه و وهابیت در یمن و شبه جزیره به شمار میآمد، را تصرف کردند. حوثیها در ژانویه ۲۰۱۴ وارد این شهر شدند و سپس در ادامه اقدامات انقلابی خود، استان عمران را در ژوئیه ۲۰۱۴ تصرف کردند و وارد مرکز این استان شدند.
حوثیها بعد از عمران وارد صنعا شدند و پس از مدتی درگیری با حکومت یمن در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۹۳ش (۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴) توانستند بیشتر بخشهای مهم پایتخت یمن (صنعا) از جمله کنترل مراکز دولتی و ساختمان رادیو تلویوزیون را در صنعا به دست بگیرند و ضمن مجبور کردن محمد سالم باسندوه، نخستوزیر وقت یمن، به استعفا، توافق برای شکلگیری دولتی جدید را رقم زنند. رئیسجمهور یمن نیز برای آرام کردن انقلابیون، دو نفر از رهبران حوثیها را به عنوان مشاور خود انتخاب کرد. این اقدام رئیسجمهور نیز انقلابیون را راضی نکرد آنها اعلام کردند که به پیروزی در صنعا قانع نمیشوند و تا تحقق تمام مطالباتشان و تشکیل نهایی دولت واقعی وفاق ملی با حضور تمام اقشار سیاسی کشور به اعتراضات خود ادامه میدهند. نارضایتی جنبش انصارالله و جریانهای همسو با این جنبش، منجر به استعفای خالد بحاح، نخستوزیر دیگر دولت منصور هادی شد. به دنبال این اقدام، منصور هادی نیز در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۵ استعفای خود را اعلام کرده و آن را به مجلس نمایندگان تقدیم کرد.
قرار شد استعفای رئیسجمهور در جلسهای، در مجلس نمایندگان بررسی گردد. با برگزار نشدن جلسه بررسی استعفای رئیسجمهور، یمن با بحران خلأ سیاسی مواجه شد. جنبش انصارالله با برگزاری کنفرانس ملی یمن به گروههای سیاسی سه روز مهلت داد تا بحران سیاسی را حل کنند. یک روز پس از مهلت سه روزه و عدم توافق گروههای سیاسی برای حل بحران یمن، انصارالله در بیانیهای منصور هادی را برکنار و به دنبال آن مجلس ملی انتقالی متشکل از ۵۵۱ نفر، جایگزین مجلس نمانیدگان شد. همچنین مقرر شد شورایی شش نفره، ریاستجمهوری یمن را در دوره انتقالی اداره کنند. به دنبال این اقدام، منصور هادی به عدن گریخته و با اعلام پس گرفتن استعفای خود، اقدام به تشکیل دولت موقت در عدن نمود. همزمان با این اقدام، ائتلافی از کشورهای منطقه به رهبری عربستان سعودی در ۲۶ مارس ۲۰۱۵ میلادی، در حمایت از منصور هادی، حملات هوایی و دریایی شدیدی را به یمن آغاز کردند که به دنبال آن بسیاری از زیرساختها، مراکز نظامی و غیر نظامی یمن ویران شد. بر اساس برخی آمارها تا یازدهم تیر ۱۳۹۴ شمسی، بیش از سه هزار نفر شهید و بیش از هفت هزار نفر مجروح شدهاند.
انصارالله و کمیتههای مردمی نیز پس از حملات هوایی ائتلاف ابتدا مناطق مختلف یمن را برای مقابله با القاعده و نیروهای همپیمان با ائتلاف به کنترل خود در آوردند. اما پس از گذشت حدود دو ماه از تجاوز ائتلاف به رهبری عربستان سعودی، جنبش انصارالله و نیروهای مردمی به همراه ارتش یمن در پاسخ به تجاوزات ائتلاف، عملیاتهای متعددی را علیه عربستان انجام داد. با گسترش حملات ائتلاف، انصارالله یمن با هدف توقف حملات، از موشک بالستیک علیه سعودی استفاده کرد.